جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 47
تبیین رویکرد کلامی و عرفانی غزالی به عقل و عشق انسانی و مقایسه آن دو با یکدیگر
نویسنده:
سها بعنونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نگارنده در این رساله به بررسی عقل وعشق انسانی در اندیشه‌ی غزالی می‌پردازد و رابطه‌ی آن دو با یکدیگر و تأثیر آن‌ها را در معرفت بخشی به انسان کندوکاو می‌کند. نظام معرفتی او کاملا مبتنی بر تفسیری عقلانی از شریعت اسلام است. فلسفه‌ی عرفانی او تلفیقی از عرفان و عقل و عشق. وی عقل را مقدمه‌ای برای ورود به حیطه‌ی عشق می داند و انسان در سایه‌ی عقل می‌تواند عشق حقیقی را ادراک نماید، به نظر این اندیشمند عشق همچون عقل نیز دارای مراتب گوناگونی است و راز ماندگاری انسان و تکامل او، در عشق است. ابوحامد همه‌ی کسانی که در جستجوی حقیقت‌اند را در چهار گروه جای می دهد: متکلمان، فیلسوفان، اهل تعلیم و صوفیان، در این میان تنها صوفیان و عارفان هستند که از معرفت حقیقی و مقصود نهایی بهره می‌جویند. غزالی با نگاه عارفانه به هستی، تنها راه وصول به رستگاری را آموزه‌های عرفانی و تهذیب نفس و دوری از چاه ظلمانی تعلقات دنیوی می‌داند. او بر این اندیشه‌ نظام معرفتی خود را بنا می‌نهد. ابوحامد در عین اینکه حوزه‌ی عقل رادر قبال عشق محدود می‌داند وحکم به ناتوانی عقل د رعروج به کمالات می‌کند، لکن بین عقل و عشق نه تنها معاندت نمی‌بیند، بلکه عشق بدون معاضدت عقل را قاصر از سوق دادن به جانب معشوق حقیقی معرفی می‌کند.او پیوند ناگسستنی میان عقل و عشق را این‌گونه بیان می‌کند: هر چه انسان از عقل بیش‌تر برخوردار گردد و اندیشمندانه در عجایب صنع خداوند و جلال ذات او مداقّه کند، چنان‌چه آن را با تزکیه‌ی نفس و مجاهدت همراه نماید، قلبش بیش از پیش، تجلّی‌گاه جمال جانان می‌گردد. این تجلی نیز معرفتی والاتر را در پی دارد و این سیر همچنان ادامه دارد تا هنگامی که عشق و عقل او فقط و تنها معطوف به ذات حق‌تعالی شود.
نقدو بررسی مبحث امامت کتاب الفایق فی اصول الدین از دیدگاه امامیه
نویسنده:
مهناز تبرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد و بررسی کتاب
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تعریف امامت . انتخاب امامت . غرض از امامت . تعیین اماتم . اعیان امامت . بررسی دلایل افضلیت امام . بررسی دلایل رد ابو بکر . بررسی احادیث نمص بر امامت امام علی
بررسی تطبیقی درآراءمبناگرایانه شیخ اشراق وعلامه طباطبایی
نویسنده:
حسین خدادادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شیخ اشراق وعلامه طباطبایی دوتن ازفیلسوفان مطرح درجهان اسلام می باشند که نظرات بدیعی رادرمباحث فلسفی واردکرده ودرحوزه معرفت شناسی ، مبناگرابوده اند.دراین مقال قبل از ورود به بحث اصلی- یعنی مبناگرایی- و بررسی تمایزات و تشابهات آراء این دوفیلسوف، مباحثی در مورد معرفت شناسی این دو تن به طور اجمال مطرح می گردد .
مبانی معرفت شناختی اندیشه های کلامی و عرفانی امام محمد غزالی
نویسنده:
احمد کدخدایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر، در صدد بررسی مبانی اندیشه‌های کلامی و عرفانی غزالی است. یعنی عهده‌دار بررسی حجیّت و اعتبار منابع معرفت‌شناختی در دو دوره فکری غزالی اعم از کلامی و عرفانی نیز است.این پژوهش پس از ذکر مقدمات لازم درباره نظام اندیشه غزالی و تحولات روحی و معنوی وی و نیز نحوه تعامل او با گروههای علمی زمان، به تبیین و بررسی نقش منابع معرفتی در کلیت اندیشه او پرداخته است. غزالی در دوره کلامی حیات خویش به مسائل الهیاتی مشاء ضربه سختی وارد نمود و در سه مسئله آنها را تکفیر نمود. اینکه آیا عوامل معرفت‌شناختی در انگیزه غزالی در مخالفت با اندیشه‌های فلسفی و گرایش او به سمت عرفان و عزلت نقشی داشته‌اند پرسش مهمی در این پژوهش تلقی شده است. غزالی شناخت موضوعات دینی را منحصر در سه شیوه: حواس، عقل و نیز کشف و شهود عرفانی می‌داند. او به عنوان یک عارف و متکلم می‌کوشد تا به احیای علوم دینی و پاک سازی اندیشه دینی بپردازد و وحی نبوی و شریعت را برعقل فلسفی برتری بخشد. اما نقش کاربردی عقل را نیز در کنار نقل پذیرفته است. تلاش او بر این بود که ضمن طی نمودن مسیر حقیقت جویی، خود را در ردیف صدیقان و اولیاء الهی قرار دهد.درکنار عوامل معرفتی همچون عقل، وحی، و کشف و شهود که در شکل‌گیری اندیشه‌ غزالی نقش داشته‌اند، متغیرهای اجتماعی، سیاسی و مذهبی نیز در مخالفت با اندیشه‌های فلسفی و سیراو به تصوف و عرفان نقش داشته‌اند.
بررسی آرای فلسفی و کلامی ابوالبرکات بغدادی
نویسنده:
حسن غفوری فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابوالبرکات بغدادی از فیلسوفان قرن ششم هـ-ق است وی در کتاب خود المعتبر انتقادات زیادی را به ارسطو و فیلسوفان مشائی خصوصا ابن سینا وارد می‌کند. از این رو وی بعنوان فیلسوف منتقد محسوب می شود.زمان نزد ابوالبرکات برخلاف مشائیان مقدار وجود است نه مقدار حرکت.وی همچنین زمان را قدیم و نامتناهی می داند. بغدادی نفس را قوه ی حالّ در بدن می داند که بوسیله آن، افعال خود را باشعور و معرفت انجام می دهد. از نظر او وجود نفس، بدیهی است. وی نفس را جوهری غیر جسمانی و حادث می داند. در بحث صفات خداوند، محوریت اصلی به صفت واجب الوجود بودن خداوند بر می گردد وی نورالانوار را شایسته خداوند می داند.ابوالبرکات خداوند را عالم به جزئیات و علم را از مقوله اضافه می داند.او همچنین خداوند را دارای اراده های متجدد و متعدد می داند. ابوالبرکات ثابت می‌کند که عدم زمانی هیچ تاثیری در خلق و ایجاد ندارد. و عالم مخلوق قدیم الهی است. وی قاعده الواحد را هر چند رد نمی کند ولی نظریه مشائیان را نمی پذیرد و خود در این باره نظری? جدیدی ارائه می دهد.در نظر ابوالبرکات قضا آن امر کلی است که در علم ازلی یا حرکت افلاک می باشد.و قدر تقدیر و تعین آن قضا برموجودات است.
بررسی و نقد اندیشه کلامی غزالی درباره نسبت اراده الهی با اختیار و اراده انسان
نویسنده:
بهزاد ناوکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش‌حاضر، مفهوم اراده انسان و اراده خداوند و مسائل مربوط به آنها را در آثار غزالی جستجو می‌کند و عهده‌دار بررسی و نقد اندیشه‌کلامی غزالی درباره نسبت بین اراده الهی با اختیار و اراده انسان می‌باشد. این پژوهش، پس ازگذر از مقدمات لازم در زمینه اراده انسان و اراده خداوند از لحاظ وجودشناسی و معناشناسی در اندیشه متفکران مسلمان، به تبیین و بررسی اندیشه‌ی‌ کلامی غزالی در این باب پرداخته است. غزالی صفت اراده را هم برای انسان و هم برای خداوند اثبات می‌نماید. وی برای اراده انسان اهمیت ویژه-ای قائل است و آن را عامل امتیاز انسان از حیوان دانسته است و بر نقش آن به عنوان یکی عوامل سازنده‌ی «افعال اختیاری» تأکید نموده است. وی همچنین، خداوند را مرید دانسته و معتقد است که اراده حق‌تعالی صفتی است که یکی از دو طرف فعلی را که امکان وقوعش است، تخصیص می‌دهد. غزالی دربار? چگونگی نسبت بین اراده‌ الهی با اختیار و اراده انسان به هیچ یک از دو نظریه «جبرمحض» و «اختیارمطلق» معتقد نیست، بلکه «نظریه‌کسب» را از اشاعره اتخاذ نموده و کوشیده است تا تفسیر معقولی از آن ارائه دهد که اشکالات تفاسیر سابق را نداشته باشد. او در تفسیر «نظریه‌کسب» بر این باور است که فاعل حقیقی در همه افعال خداوند است و انسان تنها محل اراده و اختیاری است که خداوند در او می‌آفریند. به تعبیر دیگر، او قدرت و اراده انسان را در خلق و ایجاد فعل بی‌اثر می‌داند و بر این باور است که فقط قدرت و اراده خداوند منشأ خلق و صدور فعل است و نقش انسان تنها مقارنت با حدوث اراده و قدرتی است که از جانب خداوند در او حادث می‌شود.اگر چه غزالی تلاش کرد که ایرادهای وارده بر «نظریه‌کسب» را در تفسیرش برطرف نماید، به‌گونه‌ای که هم با آیات قرآن کریم سازگار باشد و هم با مبانی خود او ناسازگاری نداشته باشد، لکن موفق به این امر نشد. از این رو اندیشمندان مسلمان با تکیه بر همین ناسازگاری‌ها، نظریه او را مورد نقد قرار داده‌اند.
لوازم و نتایج وحدت تشکیکی وجود ملاصدرا در حوزه‌ی علم النفس فلسفی
نویسنده:
زهرا شکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فیلسوفان پیش از ملاصدرا مانند حکمای مشاء غالباً به وحدت تشکیکی وجود اعتقادی نداشتند؛ لذا در حل بسیاری از مسائل فلسفی از جمله حوزه علم النفس ناتوان بودند، اما ملاصدرا با ارائه‌ی اصول و قواعدی مانند وحدت تشکیکی وجود، به بسیاری از مسائل و معضلات فلسفی از جمله در نفس شناسی پاسخ داده است. از دیدگاه ملاصدرا نفس محصول حرکت جوهری بدن است که در تحولات جوهری خود به تدریج با اشتداد وجودی مداوم به مقام عقل مستفاد نایل می‌آید و با عقل فعال متحد می‌گردد. در این سیر، نفس حقیقت واحد و ذو مراتب است، و مابه‌الاشتراک عین مابه‌الامتیاز می‌باشد. او هر گونه دو گانگی میان نفس و بدن را نفی می‌کند و معتقد است که این دو با هم ترکیب اتحادی دارند و موجود به وجود واحدند، که بدن مرتبه نازل این وجود واحد و نفس مرتبه عالی و کامل آن است؛ لذا تفاوت این دو در مرتبه وجودی می‌باشد. وی دربار‌ه‌ی نسبت نفس با قوایش قائل است که نفس در عین بساطت، کل قواست. درباره‌ی وحدت یا کثرت نوعی نفوس معتقد است که نفس در عالم طبیعت خالی از هر نوع کمالی است و صرفاً استعداد تصور کمالات را دارد اما با حرکت جوهری در نشأت مثالی و عقلی و فعلیت یافتن استعدادها، انسان‌ها به حسب کسب کمالات یا سیئات متخالف‌الحقیقه می‌گردند. درباره‌ی فروعات حوزه نفس مانند اتحاد عاقل و معقول می‌گوید علم و ادراک دارای مراتب حسی، خیالی، عقلی است و چون نفس نیز کل‌القواست دارای سه مرتبه حسی، خیالی و عقلی می‌باشد؛ لذا هنگام علم وادراک متناظر با هر مرتبه از مراتب نفس، مرتبه خاصی از علم و ادراک متحد می‌شود. در استناد فعل واحد به خداوند و انسان نیز معتقد است که براساس وحدت تشکیکی وجود هر فعل اختیاری دارای مراتب است که حقیقه و اشرف آن از خداوند، و رقیقه و نازل آن از انسان صادر می‌شود. در اثبات ضرورت معاد می‌گوید کل عالم طبیعت با حرکت جوهری روی به سوی غایتی دارد که در آن به ثبات برسد و این غایت، قیامت کبراست. در تبیین معاد جسمانی نیز به اثبات می‌رساند که بدن اخروی، عین بدن دنیوی است که این بدن، آفریده خود نفس در اوج تجرد با نیروی خیال می‌باشد. وی همچنین با وحدت تشکیکی وجود، به ابطال و پاسخ‌گویی به برخی معارف و شبهات حوزه‌ی معادمانند اصل تناسخ، شبهه تناسخ، شبهه بهشت وجهنم می‌پردازد.
بررسی و سنجش حدود شناخت عقلی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
وجیهه خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین مباحث در حوزه‌ی معرفت شناسی، بررسی امکان شناخت است و پس از موضع‌گیری دقیق در برابر این مسئله است که می‌توان به بررسی مسائل دیگر از جمله ابزارهای شناخت، منابع شناخت و حدود شناخت و ... پرداخت. صدرالمتألهین در برابر پرسش از امکان شناخت، موضعی اثباتی دارد. وی در بحث منابع شناخت، عالم را به عالم محسوس و عالم نامحسوس تقسیم می‌کند و حدود شناسایی عقل در هر یک از این دو قلمرو را بررسی می‌کند. در قلمرو عالم محسوس، صدرالمتألهین بر این نظر است عقل، قادر به شناخت حقیقت اشیاء و به تبع آن قادر به شناخت روابط حقیقی بین اشیاء است و با این وجود عقل، قادر به صدور احکام ضروری، یقینی و مطابق با واقع در بین موجودات عالم محسوس است. صدرالمتألهین در قلمرو عالم نامحسوس معتقد است که با اصالت و محوریت بخشیدن به وجود و بررسی احوال معانی کلّی عارض بر طبیعت وجود می‌توان به طراحی نظامی متافیزیکی دست زد و به اثبات عینی موجودات ماوراء حسی پرداخت. اما نگارنده بر این نظر است که در قلمرو عالم محسوس، عقل به همین سبب که قادر به شناخت حقیقت اشیاء نیست، قادر به شناخت روابط حقیقی بین اشیاء و صدور احکام ضروری، یقینی و مطابق با واقع نیز نیست. در قلمرو عالم نامحسوس نیز به نظر می‌رسد براهین صدرالمتألهین در اثبات موجودات ماوراء حسی بر فرض سازگاری درونی، واجد عنصر عینیت نیستند و به عبارتی نمی‌توانند وجود خارجی چنین موجوداتی را در خارج به اثبات برسانند. و در بیانی کلّی‌تر می‌توان گفت: حدود شناخت عقلی در عالم محسوس و نامحسوس بسیار محدودتر از آنچه صدرالمتألهین بر آن است به نظر می‌رسد.
بررسی رابطه ی مسئله شر با معنای زندگی از دیدگاه فیلسوفان نو صدرایی
نویسنده:
سعید شورچه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مسئله شر یکی از مهمترین مسائل فلسفی است و ازآنجاکه شرور بازندگی بسیاری از انسانها همراهاند و ممکن است سبب تردید در هدف، ارزش و کارکرد زندگی انسان شوند و زمینه گرایش به پوچی را ایجاد کنند، پرسش از ارتباط آنها بامعنای زندگی، پرسشی معقول و درخور توجه خواهد بود. از میان رویکردهای معنای زندگی، رویکرد فراطبیعت گرا مبتنی بر جهانبینی خدامحور است و باور به خدا و جاودانگی انسان را در دستیابی به معنای زندگی ضروری میداند. شرور در نگاه ظاهری، میتوانند وجود خدا و صفات او مانند توحید، علم، قدرت، عدالت، حکمت و خیرخواهی را به چالش بکشند. دراین زمینه، برخی متفکران، مرگ را شر و نابودی انسان میدانند؛ بنابراین از نظرگاه رویکرد فراطبیعت گرا، مسئله شر و معنای زندگی در باور به خدا و جاودانگی انسان باهم تلاقی پیدا میکنند. در پژوهش حاضر رابطه مسئله شر و معنای زندگی را از دیدگاه نو صدراییان مورد بررسی قرار دادیم و به این نتیجه رسیدیم که فیلسوفان نو صدرایی به جهت داشتن جهانبینی الهی، در باب معنای زندگی طرفدار رویکرد فراطبیعت گرا هستند، آنان بر اساس مبانی فلسفی خویش به شبهات شرور پاسخ دادهاند، آنها نخست شرور را از سنخ عدمدانستهاند، سپس شرور عالم طبیعت را نسبت به خیرات اندک و غیرقابل انفکاک در نظر گرفتهاند و سرانجام آنچه را در نگاه سطحی شر خوانده میشود در نگاه عمیق مطابق با حکمت الهی و لازمه نظام احسن دانسته و در مجموع،» نظام احسن « ثابت کردهاند، میان شرور و وجود خداوند و صفات او ناسازگاری وجود ندارد؛ آنان با طرح آموزه زمینه را برای سعادت و کمال انسان و دستیابی به معنای زندگی فراهم دانستهاند؛ همچنین مرگ را نه نابودی، بلکه انتقال از نشئهای به نشئه دیگر دانسته و از جاودانگی انسان دفاع کردهاند و بدین ترتیب با پاسخ به شبهات شرور، رویکرد فراطبیعت گرا را تحکیم و تقویت نمودهاند.
تحلیل انتقادی چالش‌های غزالی با حکما در مسأله اثبات واجب تعالی
نویسنده:
سهیلا میدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غزالی در تهافت الفلاسفه در دو مسأله سوم و چهارم که مربوط به اثبات واجب تعالی است به ردّ دیدگاه فیلسوفان مشاء به ویژه ابن سیناپرداخته است. به ادعای او خداوند از دیدگاه فیلسوفان مشاء فاعل و صانع جهان نیست و فیلسوفان مشاء از اثبات باری تعالی ناتوان اند.او برای اثبات مدّعای خود در مسأله سوم از سه جهت وارد شد: 1. جهت مربوط به فاعلیّت.2. جهت مربوط به فعل. 3.جهت مربوط به نسبت مشترک میان فعل و فاعل(قاعده الواحد).با دقت در آرای ابن سینا درباره‌ی هر یک از این جهات سه گانه معلوم می‌شود که غزالیدر چند مورد فهم درستی از دیدگاه ابن سینا نداشته است. همان‌طور که ابن رشد و ملاصدرا گفته اند غزالی در اکثر موارد بر اساس مبانی خود به ردّ دیدگاه فیلسوفان مشاء پرداخته، در حالی که هیچ یک از این مبانی مورد قبول فیلسوفان نبوده است. در مسأله چهارم نیز غزالی برداشت درستی از دیدگاه ابن سینا نداشته است. از این رو ایرادهایی چون قول به قدم عالم مستلزم بی‌نیازی آن از علت است و ابطال محال بودن تسلسل در سلسله علل و معالیل، بر ابن سینا وارد نیست. شاید در یک مورد می‌توان ایراد او را بر ابن سینا وارددانست وآن سرایت حکم آحاد به کل است، گرچه در آن مورد هم با تبصره ای الحاقی می‌توان رأی شیخ را تقویت کرد.
  • تعداد رکورد ها : 47