جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 151
تحلیل فلسفی-کلامی قضا و قدر از دیدگاه امام علی و امام رضا(ع)
نویسنده:
مریم رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده مسأله قضا و قدر یکی از پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین مسایل فلسفی و کلامی است.این مسأله پیشینه‌ای به قدمت تاریخ دارد و همواره از بدو خلقت ذهن همگان را به خود مشغول داشته است. این مسأله با آنچه که امروزه به «سرنوشت» معروف است،‌ ارتباط نزدیکی دارد.البته متألهان و خداباوران مسأله سرنوشت را در ارتباط با علم و اراده الهی تفسیر میکنند.اما ملحدان آن را در چارچوب حتیمت‌های برخواسته از علل و اسباب مادی محصول میسازند. رسالة حاضر در فضای فلسفه و کلام اسلامی به تبیین مسأله قضا و قدر در بیانات امام علی و امام رضا- علیهماالسلام- همت میگمارد.آنچه حائز اهمیت است این است که فلسفه و کلام اسلامی در تبیین قضا و قدر از کتاب سنت الهام‌های ذیقیمتی گرفته است. تبیین نسبت اختیار آدمی با قضا و قدر الهی و بیان این که نه تنها دو مقوله مذکور با یکدیگر تعارض ندارند بلکه قضا و قدر مؤید اختیار آدمی است،‌ بخش مهمی از رساله را به خود اختصاص داده است.در نظر امام علی و امام رضا (علیهما‌‌السلام) انسان مختار و آزاد آفریده شده و محکوم به یک سرنوشت حتمی و از پیش تعیین شده نیست.او میتواند با بهترین انتخابها، بهترین سرنوشت‌ها را برای خویش رقم بزند. انسان‌ها مراتب وجودی مختلفی دارند و هرکس طبق مرتبه وجودی خویش ادراکی متناسب با همان مرتبه وجودی دارد و تفسیرهای او از قضا و قدر منوط به مرتبه ادراک اوست.چنانکه انسان کامل از مرتبه وجودی بالا برخوردار بوده و ادراک او متناسب با مرتبه وجودی اوست و در نتیجه تفسیرش از قضا و قدر با انسان‌های دیگر که در مرتبه وجودی پایین‌تر قرار دارند فرق میکند.انسان کامل درک صحیحی از قضا و قدر داشته و از سر امور آگاه است،‌ در نتیجه همیشه راضی به قضا و قدر الهی است.مبحث مذکور دیگری از رساله را تشکیل میدهد که مورد تأکید نگارنده است. کلید واژه‌ها: قضا،‌ قدر،‌ علم الهی،‌ انسان کامل، بداء،‌ مرتبه وجودی.
بررسی تطبیقی مباحث عدم و احکام مرتبط با آن از منظر ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا حسن زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده وجود، تنها چیزی است که می توان برای آن مصداقی واقعی یافت و در مقابل وجود، عدم است که هیچ مصداق و محکی ای در خارج ندارد و تنها در ذهن است که می توان برای آن، مصداقی در نظر گرفت، زیرا مفهوم آن در ذهن موجود است، به تبع احکام و لوازم مربوط به وجود، عدم نیز احکامی دارد که هرکدام از این احکام در فلسفه و منطق، جایگاه مخصوص به خود را دارند. برخی مواضعی که می توان در آنها به احکام عدم پرداخت عبارتند از: مواد ثلاث، حدوث و قدم، اعاده معدوم، هیولا، مسئله شرور و ... در مبحث مواد ثلاث، به موازات هر یک از مفاهیم سه گانه وجوب و امکان و امتناع، احکامی مرتبط با عدم وجود دارد. حکمی که ابن سینا و ملاصدرا در ارتباط با عدم در زمینه وجوب صادر کرده اند این است که « درساحت ربوبی، عدم راه ندارد.» این دو فیلسوف در زمینه امکان نیز احکامی را مرتبط با عدم ذکر کرده اند، از جمله عدمی بودن مفهوم امکان، مسبوق به عدم نبودن وجود مفارقات، عدم تناقض در این قضیه که ماهیت از حیث ذاتش نه موجود است و نه معدوم و ... درباره ماده امتناع نیز هر دو فیلسوف به اختصار احکامی را صادر کرده اند. ابن سینا و ملاصدرا درباره این مسئله که حادث، مسبوق به چه نوع عدمی است، به اظهار نظر پرداخته و حدوث را به دو قسم زمانی و ذاتی تقسیم کرده اند. در بحث اعاده معدوم، هر دو فیلسوف، اعاده معدوم را ممتنع دانسته و معتقدند معاده جسمانی اعاده جسمهای معدوم شده دنیوی نیست. این دو فیلسوف معتقدند که هیولا قوه محض است و به همین علت به عدم بسیار نزدیک است. تنها تفاوت هیولا با عدم در این است که هیولا نحوه ای از وجود را دارد که همان قوه محض بودن است، اما عدم هیچ گونه وجودی ندارد. ابن سینا و ملاصدرا شر را عدمی دانسته و بر این عقیده اند که شر عدم ملکه است. احکام عدمی دیگری که دو فیلسوف در آنها با هم، اتفاق نظر دارند، عبارتند از احکامی در زمینه منطق، چگونگی علم به معدوم و عدم امتیاز و عدم علیت میان اعدام. ابن سینا و ملاصدرا در هر یک از احکام مذکور، وجوه اشتراک و نیز اختلاف نظرهایی دارند که به تفصیل در رساله به تبیین و شرح آن خواهیم پرداخت. کلید واژه: عدم، معدوم، وجوب، امکان، امتناع، حدوث، اعاده معدوم، هیولا، شر، قاعده فرعیه، تناقض، عدم و ملکه، ابن سینا، ملاصدرا
بررسی تطبیقی خاتمیت از دیدگاه روشنفکران دینی معاصر اقبال لاهوری، شهید مطهری، دکتر سروش
نویسنده:
محبوبه سپهری نقندر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده یکی از ضروریات دین اسلام، مساله خاتمیت است، که براساس نص قرآن و روایات متواتر وجود مبارک پیامبر (ص) پایان دهنده سلسله پیامبران است. چنان¬که قرآن در این مورد می فرماید: « ما کان محمدا ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین»(احزاب:40) « محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.» ظهور دین اسلام با اعلام جاودانگی و واپسین دین الهی بودن آن و پایان یافتن دفتر نبوت با آخرین فرستاده الهی همراه بوده است. در میان روشنفکران معاصر، افرادی مانند اقبال لاهوری، استاد مطهری و دکتر سروش با رهیافت های متفاوت به خاتمیت نگریسته اند و تفسیرها و تبیین های مختلفی درباره فلسفه ختم نبوت بیان نموده اند. نگارنده در این پژوهش سعی کرده ضمن ارائه کلیات در زمینه خاتمیت و لوازم آن، به تبیین و تطبیق دیدگاه¬های این روشنفکران، در مورد؛ سرشت وحی، فلسفه و راز ختم نبوت، ختم نبوت یا ختم دیانت، جایگاه دین خاتم در دوران عقل و علم بشری و جاودانگی و جامعیت دین خاتم بپردازد. اقبال، دیدگاه تجربه دینی در باب وحی را پذیرفته و دو دوران برای بشر قائل است؛ دوران کودکی و دوران بزرگسالی. وحی را از سنخ غریزه دانسته و آن را متعلق به دوران کودکی بشر قلمداد می¬کند. در دوره بزرگسالی با تولد عقل استقرایی، عرصه بر غریزه تنگ شده و خود به جای آن نشسته است. دو رویکرد در باب تبیین فلسفه اقبال وجود دارد: رویکرد اول؛ هم گفتار و هم اعتقاد وی این است که ختم نبوت منجر به ختم دیانت می¬شود. رویکرد دوم؛ این است که با ختم نبوت بشر به آمدن پیامبر جدید نیاز ندارد، ولی به دین نیازمند است. وی دین و عقل را متتم و مکمل یکدیگر می¬داند. و معتقد است که عقل حقیقت را به تدریج در می¬یابد ولی دین به یکباره. و دین خاتم را جاودانه می¬داند و آن را به وسیله اصل حرکت در اسلام تبیین می¬کند و دین را جامع می¬داند. استاد مطهری دیدگاه گزاره¬ای را در باب سرشت وحی می¬پذیرد، وی فلسفه خاتمیت را تحریف و تبدیل¬هایی می¬داند که در تعالیم و کتب مقدس پیامبران رخ داده است ولی بشر عصر خاتمیت به بلوغ و رشد فکری رسیده و می¬تواند مواریث علمی خود رااز تحریف حفظ کند، نیز علم ودین را متمم و مکمل یکدیگر می¬داند و ختم نبوت را به این معنی می¬داندکه نیاز به وحی جدید و تجدید نبوتها رفع شده است ولی نیاز به دین وتعلیمات الهی برای همیشه باقی است. و می¬گوید: با پیشرفت علم و تمدن نیاز به دین رفع نمی¬شود. و معتقد است دین خاتم جاودانه است . علت آن هماهنگی با فطرت است و دین را جامع می¬داند و دیدگاه اعتدالی را می¬پذیرد. دکتر سروش دیدگاه تجربه دینی را در باب سرشت وحی می¬پذیرد. رهیافت¬های متعدد در باب فلسفه خاتمیت بیان می¬کند:الف- وحی هنوز برای مردم تر و تازه است و گویا بر مردم وحی می¬بارد.ب- دوران وحی سپری شده و مردم بی نیاز از آن هستند و باید به عقل جمعی رجوع کرد. ج- با بسط تجربه نبوی دیگر نیازی به تجدید نبوت نیست. بنا بر نظر وی، چراغ وحی خاموش شده و این عقل است که جای وحی را پر کرده است و منجر به ختم دیانت است نه ختم نبوت و می¬گوید؛ در دوره خاتمیت برای بهبود دنیا باید انسانها به عقل جمعی رجوع کنند. وی معتقد است که بخشی از آیات متناسب با عصر رسالت و نیازهای مردم آن روز است لازمه این نگرش انکار جاودانگی دین خاتم است. وی جامعیت دین را به معنی حداقلی قبول دارد. پس از بررسی رهیافتهای این روشنفکران، اثبات شده است که بشر در تمام دوران به دین نیاز دارد. و این گونه نیست که دین مخصوص دوران غریزه باشد. و همچنین اثبات گردیده است که دین پیامبر خاتم جهانی،جامع و جاودانه است و بعد از پیامبر اسلام پیامبری نخواهد آمد. کلید واژه ها: اسلام،روشنفکر دینی،تجربه دینی، وحی، خاتمیت،
انتظار بشر از دین در نگاه اندیشمندان اسلامی (استاد جوادی آملی و دکتر سروش)
نویسنده:
زینب مرتضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش که با عنوان «انتظار بشر از دین» از منظر اندیشمندان مسلمان خصوصاً استاد جوادی آملی و دکتر سروش می باشد، این مسأله مطرح است که انسان ها چه نیازی به دین دارند و دین چه انتظاری از انسان. هر چند در این مسأله، دیدگاه ها و رویکردهای گوناگونی وجود دارد، ولی در این پژوهش این بحث را از دیدگاه نظریه پردازان معاصر در حوزة دین شناسی، خصوصاً استاد جوادی آملی و دکتر عبدالکریم سروش بررسی و تحلیل نموده ایم. در ابتدا به تبیین موضوع پرداخته شده و اینکه آیا این دو پرسش «انتظار بشر از دین» و «انتظار دین از بشر» قابل جمعند؛ سپس به تحلیل و بررسی این که آیا پرسش فوق، یک رویکرد درون دینی دارد یا برون دینی، پرداخته شده است و پس از تبیین آنها، به بیان فواید و کارکردهای دین از منظر این دو متفکر و همچنین این که رابطة دین با اخلاق و دین با دنیا و آخرت چگونه است و چه تفاوتهایی در این زمینه در آراء آنها وجود دارد. سرانجام در بررسی مسأله به ریشه یابی اختلافات و علت تفاوتها دیدگاهها پرداخته شده و از آن جا که اساس تفکر استاد جوادی آملی بر مبنای خدا محوری و دکتر سروش بر مبنای انسان محوری می باشد، تفاوت فاحشی در پاسخ این دو به پرسش «انتظار بشر از دین» دیده می شود و در پایان در یک مقایسه و ارزیابی نتیجة مورد نظر ارائه شده است.
علوم غیراکتسابی از نظر ابن عربی
نویسنده:
نیره اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده علم در مکتب عرفانی ابن عربی از جایگاه و اهمیت ویژه ای بر خوردار است.ابن عربی در یک تقسیم بندی، علم را به دو قسم اکتسابی و غیر اکتسابی تقسیم می کند. علوم اکتسابی همان علوم حصولی(=عقلی و استدلالی)اند که انسان با توسل به عقل خویش می تواند آن را کسب کند. از آن جا که عقل ابزار دریافت این علوم است، به تبع محدودیت های عقل در کسب علم و معرفت، این علوم نیز دارای محدودیت هستند.ابن عربی علاوه بر این محدودیت ها، همواره بر خطاپذیری این علوم تاکید دارد.از نظر ابن عربی این علوم به دلیل عدم مصونیت از خطا، شک و فراموشی علم یقینی و حقیقی محسوب نمی شوند.در مقابل علوم غیر اکتسابی یعنی علومی که خداوند بر قلب انسان القا می کند همواره مورد توجه ویژه ابن عربی بوده اند. این علوم به دو دلیل ازهرگونه خطا و ابهام مبرا هستند:اول این که معلم و معطی این علوم خداوند است و دیگر این که قلب، بر خلاف عقل در دریافت علوم خطا نمی کند. قلب علاوه بر خطاناپذیری، در دریافت علم و معرفت هیچ محدودیتی ندارد و می تواند به میزان پاکی و طهارتش علوم غیر اکتسابی را از خداوند دریافت کند.وحی، الهام، رؤیای صادق، کشف و شهود عرفا و فراست از مصادیق علوم غیر اکتسابی اند. پژوهش حاضر به تعریف و تببین ویژگی های علوم اکتسابی و غیر اکتسابی می پردازد و ضمن مقایسه این دو قسم، علل برتری علوم غیر اکتسابی بر علوم اکتسابی را بیان می کند. دلایل این برتری از نظر ابن عربی عبارت اند از:یقینی بودن این علوم برای عالِم آن،جامعیت این علوم نسبت به علوم اکتسابی و تعیین خطا و صواب در علوم اکتسابی. واژگان کلیدی:علم، علم اکتسابی، علم غیراکتسابی، عقل، قلب
جایگاه زن در انسان شناسی غزالی
نویسنده:
شهرزاد استکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده زنان به عنوان نیمی از جامعه بشری و یکی از دو رکن پدیدآورنده بنیان خانواده، همواره مورد توجه دانشمندان و نظریه پردازان مکاتب گوناگون قرار گرفته اند.در جهان اسلام به مسأله زن، در ابعاد مختلف فردی ، اجتماعی ، فرهنگی، فقهی و غیره پرداخته شده است. این رساله در صدد است از میان فیلسوفان و اندیشمندان مسلمان،نظریات محمد غزالی را پیرامون زن بررسی کند و جایگاه زن را در انسان شناسی وی تبیین و سپس نقد نماید تا نا هماهنگی نظریات وی در دو مقوله ی انسان و زن روشن گردد. غزالی جایگاه زن را در مقام فرزند (دختر)،مادر و همسر بیان نموده است که حجم اعظم این مطالب، مربوط به جایگاه زن در مقام همسر است.او در مبحث تربیت فرزند،پس از بیان اصول تربیتی مربوط به پسران ، به ذکرچند نکته بسیار مختصر در رابطه با تربیت دختران اکتفا می کند و ضمن بیان حقوق والدین ،جایگاه مادر را والا و ارزشمند تلقی می نماید و بر رعایت حقوق وی تاکید می ورزد اما وقتی به جایگاه و حقوق زن در مقام همسر می پردازد ،وی را کم ارزش تر از مرد و فاقد حقوق متساوی با او می پندارد.غزالی زنان را فاقد استعداد رشد و تعالی معنوی و ذاتاٌ واجد خصایل و صفات اخلاقی ناشایست می داند و در برخی نوشته های خود، گاه آنها را هم رتبه با حیوانات می خواند.این در حالی است که او در مباحث انسان شناسی اش اذعان می کند که روح همه انسان ها از عالم الوهی و علوی نشأت گرفته و به دلیل آنکه نفخه ایی از روح قدسی خداوند است، اشرف مخلوقات و نمایانگر حق تعالی است و به صورت بالقوه واجد معرفت حضرت الهیت است و قابلیت کسب حقایق و کمالات معنوی والایی را دارد. کلید واژه ها : غزالی ، انسان ، زن ، دختر ، مادر ، همسر.
حدوث و بقاء نقس بر اساس حرکت جوهری
نویسنده:
معصومه محرابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ملاصدرا بر اساس حرکت جوهری و تشکیک مراتب وجود، نظریه ای را پی ریزی ‌مینماید که بر اساس آن، نفس، جسمانی الحدوث و روحانیه البقاء است. او با تبیین اصل فوق الذکر، سعی در حل مشکلاتی همچون بیان چگونگی رابطهی نفس و بدن دارد و در نظریه ی خود از آیات،روایات و منابع عرفانی بهره‌های بسیاری برده است فلسفه¬ی ملاصدرا بر سه محور برهان، عرفان و قرآن بنا گشته است. آثار او مشحون از نوشته‌های ابن عربی ‌میباشد که آنها را در راستای عقاید خود و تطبیق آن با فلسفه اش مورد تعبیر و تفسیر قرار داده و در جای جای تألیفاتش به عقاید و افکار این عارف بزرگ استناد نموده است. ملاصدرا، خود یکی از مفسرین صاحب نام قرآن ‌میباشد که با رویکردی فلسفی آیات این کتاب مقدس را تأویل و تفسیر کرده است. علاوه بر این تمام آثار این فیلسوف گرانقدر، مزین به آیات و روایات اسلا‌می میباشد و این نشانگر عمق ایمان و دلبستگی او به اسلام و مذهب تشیع است. ملاصدرا را باید نخستین فیلسوفی دانست که معاد جسمانی را به شکلی نظام مند وارد فلسفه کرده و بر آن اقامه ی برهان نموده است. اگرچه بسیاری از اندیشمندان مسلمان معاد مثالی او را مغایر با معاد جسمانی مورد نظر قرآن و احادیث و روایات ‌میدانند، ولی باید گفت همین اندازه که او باب بحث از معاد جسمانی را در فلسفه باز کرده، تحولی در معاد شناسی بوجود آورده است. کلید واژه ها:‌ حدوث،بقاء، نفس، حرکت جوهری
نسبت الفاظ، معانی و حقایق قرآن در نظر ملاصدرا و امام خمینی
نویسنده:
محمدحسین میردامادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ملاصدرا و امام خمینی با دیدگاهی وجودشناختی به مبحث کلام الهی و کتاب او پرداخته اند و با عنایت به حقیقت وحی و منازل و مراحل نزول قرآن، قرآن ملفوظ را نازله حقیقت قرآن که دارای وجودی عینی است دانسته اند در پرتو حقیقت قرآن و سیر نزول آن و تبدیل وجود عینی به وجود لفظی بحث انسان کامل نیز مطرح می شود و ارتباط بین هستی انسان و قرآن مورد بررسی قرارمی گیرد. بین الفاظ، معانی و حقایق قرآن ارتباط وجود دارد و وجود انسان ،هستی و قرآن بایکدیگر تناسب دارند. با دریافت این تناسب0فلسفه تاویل و نیز روش تفسیری ملاصدرا وامام ،روشن تر می شود.همچنین از این رساله در پاسخ به سه مورد از مسائل معاصر یعنی تفسیرهرمونتیکی، زبان دین و نقش پیامبر در وحی می توان بهره برد. کلید واژه‌ها: کلام الهی، کتاب الهی، تأویل، ملاصدرا، امام خمینی
نقد و بررسی آراء سید ابوالفضل برقعی پیرامون امامت با نظر به آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
مهدی تیموری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده این رساله با عنوان «نقد و بررسی آراء آیت الله سیدابوالفضل برقعی با علامه طباطبایی پیرامون امامت» پژوهشی در راستای تبیین و دفاع از اصول بنیادی اعتقاد شیعه در مسئله امامت و ولایت است. امامت از نظر شیعه، پدیده ای است که پیوسته همپای مسئلة نبوت مطرح بوده و بدون آن هدف بعثت, امری تحقق نایافتنی شمرده شده است و همین اهمیت موضوع است که ضرورت پرداختن به این گونه نقدها را دوچندان می کند. برقعی که خود را یکی از علمای شیعی می داند, به نقد شدید اعتقادات شیعه در زمینه ولایت و امامت پرداخته و این اعتقادات را غلوآمیز و آکنده از خرافاتی که علمای شیعه آن ها را به دین نسبت داده اند, می داند. او در کتب مختلف خود به نقد آراء شیعه در این زمینه می پردازد و مهم ترین مسائلی که مورد نقد و بررسی قرار می دهد, مسائلی از جمله شفاعت، عصمت، علم غیب و انتصابی بودن امامت است. این رساله در هر یک از موضوعات شفاعت، عصمت، علم غیب و انتصابی بودن امامت، با استفاده از نظرات عالم فرهیختة شیعی علامه طباطبایی, به نقد و پاسخگویی نظرات و شبهات برقعی پرداخته و سپس با اثبات عقلی و نقلی بار دیگر آراء شیعه پیرامون مقام شامخ امام را تحکیم و تثبیت می نماید. کلید واژه ها: عصمت، علم غیب، انتصابی بودن امامت، طباطبایی، برقعی
رویا و جایگاه معرفتی آن از دیدگاه برخی فلاسفه و عرفای اسلامی﴿ ابن سینا، فارابی، سهروردی، ملاصدرا و ابن عربی﴾
نویسنده:
علی اکبر سرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده خواب و رؤیا، معنا و جایگاه آن در فلسفه و عرفان بحثی است که کمتر فیلسوف و عارف برجسته¬ای از آن غافل مانده و به بررسی آن از منظر اصول و مبانی فلسفی و عرفانی خود نپرداخته باشد. در نظر حکمای اسلامی، رؤیا حاصل فاصله گرفتن روح از حواس ظاهری و میل آن به قوای باطنی است، به این معنی که انسان گاهی در عالم خواب به ادراک حقایق هستی و وقایع آینده موفق میشود و از این رهگذر، به ادراک و معرفت شهودی دست مییابد. این احوال اگر در عالم خواب طبیعی پیش آید، در صورتی که شفاف باشد، «رؤیای صادقه» است و در صورتی که ضعیف و مبهم باشد، پیام آن باید با تأویل و تعبیر، روشن می¬شود. از دیدگاه ابن¬سینا، قوه متخیله در حالت خواب، به عالم قدس متصل میشود و از طریق حسّ مشترک به کشف و الهام نائل میگردد. سهروردی نیز در مقوله خواب و رؤیای صادقه، نظری موافق و مطابق ابن‏سینا دارد؛ وی در مواردی نیز اختلاف¬هایی با حکمای مشّاء دارد؛ سهروردی جایگاه ظهور صور رؤیا را نفس، و منشأ اصلی آن را نفوس فلکی می¬داند. از نظر فارابی رؤیا صورت ذهنیای است که به وسیله خیال ایجاد میشود و هنگام خواب و بر اثر قطع رابطه با فعالیّت¬های زمان بیداری، گنجایش آن افزایش مییابد. فارابی به این قائل میشود که شخص به مدد خیال، قادر است با عقل فعّال متّحد شود، لکن چنین قدرتی، تنها در دسترس افراد ممتاز و برگزیده است. ملاصدرا نیز همین نظر را دارد ولی قائل به این است که شخص برای متّحد شدن با عقل فعال باید به مقام و مرتبه جامعیّت در نشآت سه‌گانه عقلی و نفسی و حسی رسیده باشد. از نظر ابن‏عربی دنیای رؤیا، دنیای رمز و نماد است و برای فهم معنای رؤیا باید مآل نمادهای رؤیایی را پیدا کرد. وی خواب را نخستین مبدأ تلقی وحیالاهی برای اهل عنایت می داند. کلید واژه¬ها: رؤیا، خیال، تعبیر، معرفت، وحی.
  • تعداد رکورد ها : 151