جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 67
نسبت معرفت و آزادی در فلسفه سیاسی افلاطون
نویسنده:
پدیدآور: راضیه طاهرخانی ؛ استاد راهنما: مجید صدرمجلس ؛ استاد مشاور: حسن فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
یکی از اهداف فلسفه افلاطون به سعادت و خوشبختی (ائودایمونیا) رساندن آدمی است و یکی از نشانه‌های سعادت این است که آدمی آزاد باشد (البته نه آزادی بدون قید و شرط). از آنجا که همه مباحث فلسفی افلاطون طوری به یکدیگر وابسته‌اند که برای درک هرکدام از آنها باید به مباحث دیگر نیز توجه کرد؛ بنابراین در این گزارش برای بررسی نسبت میان دو مفهوم آزادی و معرفت، به مباحث انسان‌شناسی، اخلاق، علم‌النفس در فلسفه افلاطون نیز توجه شده است. از یک سو به طرح نظریه معرفت در فلسفه افلاطون خواهیم پرداخت که ملازم خواهد بود با متعلق معرفت و فاعل شناسا که انسان است و به نحو اخص نفس انسان. از سوی دیگر به معنا و مفهوم آزادی و معانی گوناگون آن نظر می‌کنیم. سپس به بررسی رابطه بین آزادی و مراتب معرفت و شناخت می‌پردازیم، اینکه آزادی و معرفت با یکدیگر چگونه رابطه‌ای داشته و چه تأثیر و تأثری روی یکدیگر دارند. پیگیری مباحث علم‌النفس در آثار افلاطون ما را به نوعی از معنای آزادی نسبی و درونی رهنمون می‌شود: آزادی عقل از اسارت قوای اراده و شهوت. بویژه این نکته که امر الهی در ما آدمیان عقل است که می‌تواند با معرفت، تربیت و تخلق به فضایل و فراغت از اسارتِ حواس و محسوسات به سمت خویشاوندان الهی خود (مُثل) معطوف گردد. انضباط و قوانین سختگیرانه‌ای که افلاطون برای تعلیم و تربیت افراد جامعه در نظر گرفته‌است برای ساختن جامعه‌ای سعادتمند است. اهمیت زندگی دنیوی و تلاش برای بدست آوردن آزادی فکری، اخلاقی، عملی و مانند آن پیوند محکمی با بروز و فزونی آگاهی دارد، لذا افلاطون عقیده دارد حکیم باید حاکم باشد و با اقتدار معرفتی به حکومت بپردازد و آن اقتدار نه تنها نافی آزادی نیست بلکه تأمین کننده و تضمین کننده آن است. حاصل بحث عبارت است از وجود رابطه و نسبت مستقیم میان معرفت با آزادی؛ چنان که هر چقدر معرفت به حقایق بیشتر شود به همان میزان آزادی نیز بیشتر می‌گردد. افزون بر این از آنجا که در مقام عمل مراتب گوناگونی از معرفت قابل تحقق است، عملاً با مراتب متفاوتی از آزادی هم روبرو خواهیم شد. ثالثاً چون حکیمِ کامل عملاً امکان تحقق ندارد، نتیجه آن است که افلاطون به شیوه بهتری که در مرتبه دوم است معطوف می‌گردد: یعنی توسل به قوانین که متضمن آزادی مشروط در مدینه یا دولت‌شهر است.
نسبت میان دیالوگ، دیالکتیک و اخلاق در گادامر و حضور افلاطون در آن
نویسنده:
پدیدآور: حمیده ایزدی نیا ؛ استاد راهنما: علیرضا آزادی ؛ استاد راهنما: حسن فتحی ؛ استاد مشاور: مجید صدر مجلس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
دیالکتیک از آغاز تاریخ فلسفه، دارای ویژگیِ سروکار داشتن با ضدین است و به معنای فرآیند تناقض میان ضدین است.‌ دیالکتیک به خود- متناقض بودن عقل اشاره می‌کند که به طور هم‌زمان می‌تواند یک گزاره را تأیید و انکار کند. گادامر در هرمنوتیک فلسفی خود، دیالکتیک را فرآیند اندیشیدن به تضادها می‌داند و به قدرت دیالکتیکی عقل اشاره می‌کند. قدرت دیالکتیکی عقل در عمل به صورت جدل و منازعه تحقق می‌یابد و از آن برای ابطال و انکار دیدگاه دیگری بهره می‌بریم. ما با قدرت دیالکتیکی عقل خویش، له و علیه واقعیت سخن می‌گوییم بدون این که به شناختی از آن دست یابیم، اما گادامر در عین حال، دیالکتیک را دانشی می‌داند که با آن به شناختی از واقعیت و خود شیء دست می‌یابیم و صرفا دارای جنبه‌ی سلبی نیست. در رساله‌ی حاضر نشان می‌دهیم که گادامر جنبه‌ی سلبی و ایجابی دیالکتیک را با یکدیگر ترکیب می‌کند و جمع آن‌ها در بستر دیالوگ تحقق می‌یابد. گادامر با تفسیر خاص خودش از ذاتِ اشیا، نگاهی وجودشناختی به دیالکتیک دارد. از نظر گادامر، هستی و واقعیت، دیالکتیکی است و دیالکتیک اندیشه نمایشی از دیالکتیک واقعیت است. جمع میان دیالکتیک واقعیت و دیالکتیک اندیشه در گفتگو تنها در صورتی ممکن است که طرفین گفتگو شرایط اخلاقی دیالوگ را رعایت کنند. سپس به توضیح و بررسیِ اخلاق دیالکتیکی در اندیشه‌ی گادامر می‌پردازیم تا نشان دهیم که دستیابی به شناختی از واقعیت و آشکارگی حقیقت برای ما به چگونه زیستن ما وابسته است و ارتباط تنگاتنگی میان نظر و عمل وجود دارد. در نهایت، نشان می‌دهیم که گادامر در بیان ارتباط میان دیالوگ و دیالکتیک و اخلاق متاثر از افلاطون است.
نسبت میان عدالت، دموکراسی و صلح در جمهوری افلاطون
نویسنده:
حسن فتحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
جمهوری افلاطون بی­تردید یکی از تأثیرگذارترین نوشته­ها در تاریخ فلسفه و مخصوصاً در فلسفه سیاست است. در عین حال که تقریباً همه شاخه­های فلسفه از هستی­شناسی و معرفت­شناسی گرفته تا علم­النفس و تعلیم و تربیت در این نوشته افلاطون مورد بحث قرار گرفته­اند، موضوع محوری آن‌را «عدالت» تشکیل می­دهد. از سوی دیگر در میان انواع حکومت­ها که افلاطون در کتاب هشتم جمهوری بر می­شمارد، دموکراسی را یکی از حکومت­های بد معرفی می­کند. به نظر او دموکراسی ـ که از تحول الیگارشی پدید می­آید ـ نه تنها از جنگ و نارضایتی زاده می­شود، بلکه به واسطه مدیریت نادرستِ دو مقوله آزادی و برابری سرانجام به ضد خودش، یعنی حکومت استبدادی، تبدیل می­شود. مخالفت افلاطون با دموکراسی، که در واقع ناظر بر نوع خاصی ازآن می‌باشد، نشان می­دهد که ملازمه­ای ضروری میان عدالت و صلح از یک طرف و دموکراسی از طرف دیگر وجود ندارد. در این مقاله، پس از بیان نظر افلاطون درباره عدالت، صلح و دموکراسی، نشان خواهیم داد که او چه چیزهایی را از پیش شرط­­های رسیدن به عدالت و صلح بر می­شمارد.
صفحات :
از صفحه 3 تا 20
مقدمه ای بر برکلی
نویسنده:
جاناتان دنسی، حسن فتحی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
ارتباط وجودشناسی، جوهرشناسی و الهیات در فلسفۀ ارسطو و بررسی تفاسیر جدید آن
نویسنده:
حسن فتحی؛ مهدی اسعدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چیستی موضوع فلسفه از زمان ارسطو محل بحث بوده و در مقاطع بعدی تاریخ حکمت مشاء نیز استمرار داشته است. چنانکه اختلاف دو چهرۀ برجسته مشاء جهان اسلام یعنی ابن‌سینا و ابن‌رشد در این زمینه به‌روشنی مشهود است. این بحث در نیمۀ دوم سدۀ بیستم به‌ویژه در ارسطوپژوهی حوزۀ آلمانی‌زبان از نو گشوده شد که آیا نزد ارسطو، تنها یک علم فلسفی نخستین وجود دارد، که به دو نام الهیات و وجودشناسی یا جوهرشناسی نامیده می‌شود، یا اینکه آنها هر دو در کنار هم هستند و اگر این‌گونه است نسبت آنها با یکدیگر چگونه است. در این مقاله با مروری بر نظر ارسطوپژوهان جدید در مورد مسئلۀ بالا، به این نتیجه می‌رسیم که الهیات تحقق نهایی جوهرشناسی است. به این معنا، ما از الهیات به‌عنوان «سنگ بنای» نظریۀ فلسفی در معنای جوهرشناسی یاد می‌کنیم. خط فکری مذکور متضمن این مطلب است که مفاهیم بنیادین بسط‌یافته در جوهرشناسی ارسطویی نیازمند یک الهیات هستند و خداوند، در عین‌حال به‌عنوان علت ماسوی که یکی از «اصول و علل» است، یک «طبیعت خاص» هم محسوب می‌شود. با چنین فرضی، شخصی که بر طبق کتاب گاما، به‌عنوان یک جوهرشناس، در جست‌وجوی علل و اصول اوسیا است، در عین‌حال یک الهیدان هم خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 297 تا 315
طرفین گفتگو در دیالوگ گادامر: اشخاص یا اشیا
نویسنده:
حمیده ایزدی نیا؛ حسن فتحی
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گادامر همچون افلاطون «دیالوگ» را مبنای شناخت می­داند، بدین معنا که ما از طریق دیالوگ اشیا پیرامون خودمان را می­شناسیم. روشن است که برای تحقق دیالوگ، دست کم، دو طرف لازم است. در افلاطون، حداقل در نگاه اول، چنین به نظر می­آید که طرفین دیالوگ دو شخص هستند. آیا در گادامر هم چنین است؟ برای این پرسش در میان مفسرین گادامر دو پاسخ وجود دارد. الف) اکثر آن­ها دیالوگ میان اشخاص را اساس می­دانند. به نظر آن­ها، ما به­مثابه اشخاص برای شناخت جهان و اشیاء پیرامون خودمان باید گرد هم آییم و با یکدیگر گفتگو کنیم. ب) اما برخی از آن­ها همچون فیگال Günter Figal خود اشیا را نیز دوشادوش اشخاص طرفی برای گفتگو می­شمارند؛ زیرا انسان و جهان هر دو در گادامر زبانمند هستند. اشیاء نیز زبانمند هستند و چیزی برای گفتن دارند. فهم و شناخت در گفتگوی زبانی میان انسان و جهان به­مثابه طرفین گفتگو، یعنی به­مثابه من/تو، رخ می­دهد. در این مقاله می­کوشیم نشان ­دهیم که هر دو نحوه­ی «گفتگوی میان انسان و جهان» و «گفتگوی میان اشخاص» در هرمنوتیک فلسفی گادامر به همراه یکدیگر مبنای شناخت و فهم هستند.
صفحات :
از صفحه 187 تا 209
دیالکتیک در فلسفه افلاطون
نویسنده:
حسن فتحی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
افلاطون
عنوان :
نویسنده:
ادوارد تسلر؛ مترجم: حسن فتحی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
زیبایی و ارتباط آن با صورت در نظام فلسفی آکوئیناس
نویسنده:
حسن فتحی ، مرتضی شجاری ، زهرا گوزلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در توماس زیبایی امری متافیزیکی است و با وجود پیوند دارد، از اینرو می­توان وجود را ریشه و اصل زیباییِ اشیاء تلقی کرد. صورت نیز مفهومی کلیدی در زیبایی­شناسیِ تومایی و اساسِ زیباییِ امور است. هر چیزی که وی راجع به زیبایی می­گوید، بیانگر ابتنای آن بر صورت است. در نظام تومایی صورت شیء، با فعلیـت آن شیء مرتبط است. صورت، معیارِ درونیِ زیبایی شیء است. همچنین سه معیارِ عینیِ زیبایی که توماس ذکر می­کند، هر یک، صراحتا یا به طور تلویحی، به مفهوم صورت اشاره می­کند. از طرف دیـگر، توماس زیبایی را با شناخت مرتبط دانسته و ادراک امر زیبا را ادراکی شناختـی قلمداد می­کند. فعلِ «دیدن» یا فعل «ادراک کردن» فعلی است که فاعل شناسا در طی آن یک واقعیت صوری را درک می­کند. پس از نظر توماس، عمل ذهن شناساننده، شکل­دهندۀ زیبایی است و صورت حلقۀ اتصالِ ذهنِ شناسندۀ زیبایی و شیء زیبا و به عنوان واسطه­ای است که ذهن، شـیء را از طریـق آن می­شناسد. پس می­توان صورت را واسطۀ عین و ذهن تلقی کرد؛ زیرا صورت، هم جنبۀ معقول شیء زیبا است و هم اصل ساختاری شیء انضمامی است و با مؤلفه­های عینی زیبایی در ارتباط است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 20
تحليل ديدگاه توماس آكوئيناس دربارة «سعادت» با استفاده از نظرية «زبان نمادين» تيليش
نویسنده:
سيدمهدي ميرهاشمي اسفهلان،حسن فتحي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نظر پل تيليش، «زبان نمادين» تنها ابزار مناسب براي بيان، تحليل و بررسي موضوعات ديني است که از توانايي و محدودة الفاظ متعارف دنيوي و نيز زبان مفهومي فلسفه فراتر است. هدف پژوهش حاضر نشان دادن امکان تحليل مسائلي همچون «فيض الهي»، «فضايل القايي» و «رؤيت مسرت‌بخش» در الهيات فلسفي توماس آکوئيناس با رويکرد «زبان نمادين» است. نظريۀ «زبان نمادين»، به سبب داشتن ويژگي‌هاي متناقض‌نما و قطبي، فهم سعادت اخروي، فيض الهي و فضايل القايي را در بستر خود فراهم مي‌آورد. همچنين اين موضوعات را نمادهايي مي‌داند که به منزلۀ پاسخ‌هايي مناسب براي مسائل اساسي و وجودي انسان هستند. بر اين اساس، مي‌توان گفت که فيض الهي پاسخي به موضوع «گناه ذاتي» و نقايص طبيعت بشري است. فضايل القايي پاسخي به كافي نبودن فضايل اکتسابي در جهت رسيدن به سعادت فوق‌طبيعي است. رؤيت مسرّت‌بخش پاسخي به ميل آدمي براي شناخت کُنه و مبدأ هستي است. نيز سعادت حقيقي در بهشت، پاسخي به تمايل طبيعي [و اميد] انسان به جاودانگي همراه با آرامش و بهجت است.
صفحات :
از صفحه 133 تا 142
  • تعداد رکورد ها : 67