جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 101
بررسی و مقایسه نظریه مطابقت با نفس الامر علامه طباطبائی با نظریه مطابقت با خارج برتراند راسل
نویسنده:
هادی ملک زاده، عبدالرسول کشفی، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان یک فاعل علمی و یک موجود مدرک و شاعر است. ذهن و ذهنیت دارد و غرق در اقیانوس مواج و روان آگاهی، تخیل، تعقل و احساس است. هر انسانی هر لحظه و هر دم با ذهن خویش به تحلیل و تفسیر جهان اطراف خود مشغول است و بر اساس تصور و تلقی خاصی که از جهان دارد عمل می کند. تفکیک ذهن از عین یا معرفت از واقع و نفس الامر از دیر باز در تاریخ فلسفه و علم صورت گرفته است. فلاسفه جهان درباب نحوه ارتباط ذهن ما با نفس الامر به بحث فراوانی پرداخته اند. از میان این فلاسفه ما در جسجوی این مطلب برآمده ایم که برتراند راسل که یک فیلسوف مشهور معتبرغربی می باشد در این باره چه دیدگاهی را اتخاذ کرده است. چه خللی در نظرگاه راسل وجود دارد. آیا نظریه علامه طباطبایی بعنوان یک فیلسوف برجسته اسلامی می تواند نواقص نظرگاه راسل را پوشش دهد و بدیل معرفتی مناسبی برای آن باشد؟ علامه و راسل هر دو واقع گرا و رئالیست هستند هر دو مقوله مهم صدق که اساسی ترین عنصر مقوم معرفت می باشد را مطابقت با واقع تفسیر می کنند. به انسجام گروی، پراگماتیسم و امثال آن روی خوشی نشان نمی دهند. راسل از طریق انقسام معرفت به معرفت مستقیم و معرفت توصیفی می خواهد واقع را تحلیل معرفتی کند. علامه از راه تقسیم علم به حقیقی و اعتباری، بحث کلیات، ماهیت و وجود به اکتشاف نفس الامر می پردازد. دیدگاه راسل به عقل گرایی انتقادی و رئالیسم پخته نزدیک بوده و نگاهی مدرن است و نظرگاه علامه به عقل گرایی حداکثری، رئالیسم خام و افراطی و بینش سنتی قرابت دارد. دیدگاه علامه بهتر از راسل می باشد اما نظریه علامه هم اشکالاتی دارد که نگارنده به آنها پرداخته است. نگارنده به مطالب مهم و ممتازی درباب نفس الامر اشاره کرده که در آن نوآوری فراوانی وجود دارد. تفسیر خاص از نفس الامر، تفکیک دقیق معنا از مفهوم و مصداق، علیت تحلیلی و جعل ناپذیری قوانین حقیقی از دستاوردهای بدیع این تحقیق است.
حیات معقول و زندگی معنادار
نویسنده:
مصطفی موسوی اعظم، امیر عباس علیزمانی، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این رساله به بررسی و تطبیق آراء جعفری و کاتینگهام در باب «معنای زندگی» پرداخته می¬شود. در راستای این هدف نخست به تبین و تحلیل اصل مسأله، دشوارهای بحث از آن و نظریّه¬های «معنا» پرداختیم. در ادامه دیدگاههای جعفری مورد بررسی قرار می¬گیرد. آنچه مسلم به نظر می¬آید این است که جعفری به خاطر توجه به دو مقام پرسش و پاسخ در این مسأله خود را از دیگر متفکران و فلاسف? ¬اسلامی، که تنها به مقام پاسخ التفات داشته¬اند، متمایز کرده است.جعفری در مسأله¬شناسی خود سه شرط اساسی را به منظور ارائ? پرسش از«معنای زندگی» ضروری می¬داند، که در صورت فقدان هریک از آنها اصل پرسش از فرم منطقی¬اش خارج می¬شود. مراد از پرسش در نظر جعفری یک پرسش سلوکی است که به نوعی «مسأله-شناسی» وی را به «دین¬شناسی» و « اخلاق¬شناسی» پیوند می¬زند. از این رو جعفری در بحث «معنای زندگی» رویکرد «دینی-اخلاقی» اتّخاذ می¬کند و بر این باور است که تنها دین است که می¬تواند به سؤالات مبنای فرد جواب دهد و ما را در راستای تحقّق «حیات معقول» یاری رساند. کاتینگهام به مانند جعفری رویکرد دینی را برای دست¬یابی به «معنا» ضروری می¬داند. وی «معنا» را دارای سه ویژگی اهمیّت¬دار بودن، موفقیّت¬مدار و اخلاقی بودن می¬داند. از نگاه او زندگی اخلاقی هر چند از شروط لازم برای کشف معنا محسوب می¬شود؛ امّا شرط کافی نبوده و نیاز به تأیید دینی دارد؛ چرا که هر عمل اخلاقی حداقلّ باید دورنمایی از موفقیّت را دارا باشد. در تطبیق آراء و دیدگاه¬های جعفری و کاتینگهام در این مسأله وجوه اشتراک و افتراق حدّالامکان ذکر می¬شود. اشتراکات: 1. فراطبیعت¬گرای خدا-روح محور 2. اتخاذ رویکرد دینی 3. لازم دانستن زندگی اخلاقی 4. نا کارامدی راهبرد عقلانی 5. اتخاذ رویکرد رئالیستی و کشفی بودن «معنا» 6. رابط? شکوفائی استعدادهای انسانی و عبادت راستین. افتراقات: 1. تأکید جعفری بر زندگی و کاتینگهام بر معنا 2. مسأله شناسی و تبارشناسی «معنای زندگی» 3. دال بودن یا نبودن ماهیت جهان بر هدف والای زندگی
نگرش تحلیلی در باب اصول و مبانی اخلاق در اندیشه فارابی
نویسنده:
هوشیار نادرپور، قاسمعلی کوچنانی، حسن ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده اخلاق در گستره ذهن فارابی دارای نکات ناشناخته فراوانی است که تحلیل و توضیح این نکات راهگشای وصول به سعادت است . وی غایت اخلاق را سعادت می داند. این واژه در اخلاق فارابی واژه ای پربسامد است و تمامی جهت گیری های اخلاقی به آن منتهی می گردد. سعادت خود مطلوب بالذات است و هیچگاه وسیله برای نیل به مقصود دیگری قرار نمی گیرد . بازتاب تئوری اخلاقی فارابی همان داستا ن اعتدال ارسطویی است اما فارابی گاه با تحلیل های دقیق و ژرف خود و گاه با نزدیک شدن به آرای افلاطون و سقراط خویشتن را از دایره تقلید صرف بیرون کشیده است. علاوه بر تحلیل های مستمری که در طول تحقیق ارائه شده است؛ از یافته ها و امتیازات این تحقیق می توان موارد زیر اشاره کرد : 1. به چالش کشیدن معاوضه علمی فارابی و ابن سراج که با توجه به پرسشهای بی پاسخی که در این زمینه وجود دارد ؛ صدق این واقعه تاریخی نیز زیر سؤال می رود. 2. اثبات دوری بودن تعریف فارابی از سعادت که در آن فارابی با تعریف خیر به سعادت و تعریف سعادت به خیر دچار دور گردیده است. 3. اثبات عدول فارابی از مبانی خود در بحث لذت و الم، که در آن فارابی بی توجه به مبنای اعتدال و حد وسطی که قبلاً آن را پذیرفته است ؛ مخاطب را دعوت به تفریط در بهره گیری از لذات می کند. 4. پاسخگویی به نقد های وارده به حد وسط که در آن تلاش کرده ایم تا به چهار انتقاد اساسی به نظریه حد وسط پاسخ گوییم . اینکه اصول اخلاقی فارابی بر چه گزاره هایی مبتنی است ؛ بازتاب سعادت در مبانی اخلاق او چگونه است ؛ دیدگاه او نسبت به فضائل و رذایل چیست ؛ نظر خاص فارابی در بحث عقل عملی و نظری چیست و چه تحلیلی برای لذت و الم می توان قائل شد سؤالاتی هستند که در این تحقیق به طور عمیق به آنها پاسخ داده شده است.
رنج وعشق وایمان در اندیشه مولانا جلالدین بلخی و سورن کرکگور
نویسنده:
مهدی سعادتمند، امیر عباس علیزمانی، قاسم علی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده: ایمان موهبتی الهی است که بررسی آن با رویکردی روان شناختی از این جهت اهمیت می یابد که نفس، به عنوان محل عروض ایمان، حالات متفاوتی به خود می گیرد. دو عنصر «عشق» و «رنج» به لحاظ جاذبه و دافعه ای که دارند، تأثیر مستقیم بر ایمان می گذارند که این تأثیر به گونه ای دو سویه خودنمایی می کند. مهمترین انگیزه از تطبیق آرای مولانا جلال الدین بلخی و سورن کیرکگور در باب نقش رنج و عشق در ایمان، توجه خاص آنها به ابعاد روانی نفس و نگاه تازه آنها به ایمان است؛ نگرشی که در نهادینه شدن ایمان در زندگی بشر امروزی و معنابخشی به زندگی او نقشی کلیدی دارد. در نظر مولوی رکن اساسی و کاشف از ایمان حقیقی عشق است. وی ایمان عاشقانه خود را مرهون سوز و گداز درونی خود و دورافتادگی از اصل خویش می داند که در این مسیر عقل جزوی و کوته اندیش، قاصر از فهم مطلب است، عشق در پیوندی ضروری و تلازمی قطعی با ایمان کامل قرار می گیرد. ایمان از عشق بالنده می شود، چرا که حقیقت آن از دید مولانا جز عشقی رنج آلود نیست. از سوی دیگر، کیرکگور با تأکید بر عنصر رنج، ایمان را «رنج عاشقانه» می داند،‌ مبنای فکری کیرکگور در رنج گرایی، تن دادن به پارادوکس عظیم ایمان؛ یعنی اعتقاد به تجسد خدا در مسیح است. در پیش مؤمن، عقل و به تبع آن رفتارهای اخلاقی مبتنی بر عقل به تعلیق کامل درمی آید. به باور مولوی و کیرکگور، رنج، عشق و ایمان، اموری آگاهانه و قابل انتخاب اند که ریشه در فطرت انسانی دارند. ایمان شوری بزرگ است که به زندگی معنا می بخشد و عقل را تحقیر می کند، اگرچه هر دو اندیشمند در ضدیت با عقل متفاوتند و مولوی از این حیث موضع متعادل تری دارد. از دید مولوی نقش عشق در ایمان، اولی و ذاتی و نقش رنج، ثانوی و بالعرض است، حال آنکه کیرکگور اصالت را با رنج می داند، ایمان در ملازمه ای ضروری اولاً و بالذات با رنج و ثانیاً و بالعرض با عشق همراه است.
تصحیح و تحقیق بخش های منطق و الهیات منتهی الافکار فی ابانه الاسرار
نویسنده:
هاشم قربانی، نجفقلی حبیبی، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده تصحیح آثار دانشمندان و متفکران قرون پیشین، از مهم ترین اقداماتی است که طی چند دهه ی گذشته بر آن اهتمام ویژه ای شده است؛ زیرا آثار خطی گنجینه ای پر بار از فرهنگ و تمدن هر ملتی هستند. رساله ی حاضر به تصحیح بخش های منطق(تقریر دوم) و الهیات کتاب «منتهی الأفکار فی إبانه الأسرار» اثیرالدین ابهری اختصاص دارد. ابهری از اندیشمندان برجسته ی قرن هفتم است که حدود سی رساله و کتاب در زمینه های منطق، فلسفه، ریاضیات و نجوم از او به یادگار مانده است. وی از جمله متفکران متعلق به مکتب مشاء و متأثر از آراء ابن سینا و فخر رازی است، اما تاثیر فخر به مراتب بیشتر از دیگران است. ابهری در دوره ی مغولان می زیست و تحت تاثیر حملات ویرانگر مغولان به سرزمین های موصل و روم جهت تعلیم و تعلّم رهسپار شد که ماحصل این امر تالیف چندین کتاب و پرورش شاگردان زیادی در زمینه های مختلف بود؛ با این حال از جزئیات زندگی وی اطلاعات دقیقی در دست نیست. «منتهی الأفکار فی ابانه الأسرار» مشتمل بر منطق، الهیات و طبیعیات است. بخش منطق این اثر، به دست خود ابهری تقریری دوباره یافته است و ما در تصحیح این رساله، تقریر دوم آن را مد نظر قرار دادیم. بررسی مقایسه ای و محتوایی اثر حاضر با دیگر آثار ابهری، و توجه به سبک خاص نویسندگی وی، صحت انتساب این رساله را به او تایید می کند. بخش الهیات از لحاظ محتوایی و گاه از لحاظ شکل و ساختار ظاهری با کتاب «کشف الحقایق»، و بخش منطق آن نیز بیشتر به کتاب های «دقائق الأفکار» و «عنوان الحق» شباهت دارد. در منطق وی طی پنج مقاله به مباحث متعددی اشاره دارد (عناوین مقالات پنج گانه از این قرار است: مفردات و ترکیب حدود؛ قضایا؛ احکام قضایا؛ قیاسات؛ مواد قیاس). رویکرد ابهری منطق نگاری دو بخشی است. توجه به تقسیم بندی چهارگانه ی قضیه ی حملیه و تحلیل خاص وی از قضایای متصله و منفصله و بحث موجهات از مهم ترین مباحث این بخش است. بخش الهیات نیز شامل شش مقصد است (عناوین مقاصد شش گانه بدین شرح است: امور عامه؛ جوهر و عرض؛ عاقل و معقول؛ واجب الوجود و صفات او؛ طریقه متکلمان در علوم الهی؛ احوال نفوس ناطقه). روش ابهری در طرح مسائل همانند روش سایر اندیشمندان قرن هفتم، به شیوه ی «قال... اقول»(قوله، قلنا) است. این روش در سایر آثار او مشهودتر است، ولی در این اثر (بویژه بخش منطق) سعی در بیانی منسجم از مسائل دارد. در تصحیح این رساله به علت تک نسخه ای بودن، سعی شده است از همه ی آثار وی استفاده شود، چرا که اندیشه های وی را باید در پرتو همه ی آثارش یافت. در بخش مقدمه با توجه به تاثیر پذیری ابهری از فخر رازی، به مقایسه ی برخی از آراء وی با فخر پرداختیم. توجه به آثار و اندیشه های ابهری می تواند در تبیین چگونگی انتقال دانش منطقی و فلسفی در طول تاریخ موثر باشد.
مقایسه دیدگاههای قوشچی در شرح تجدید العتقاد
نویسنده:
گلاره قزل بیگلو، قاسمعلی کوچنانی، احمد بهشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده : هم نراقی و هم قوشچی با نظر به وجود و ابطال دور در تسلسل برای اثبات واجب الوجود استدلال می کنند.نراقی حدوث عالم را حدوث دهری می داند و بیان می کند که حدوث دهری مخترع میرداماد نیست بلکه نظریه بسیاری از حکما و متکلمان و محققان است. اما قوشچی معتقد به حدوث زمانی عالم است.قوشچی معنای قدرت خداوند را امکان فعل و ترک آن با نظر به داعی در همه ی اوقات و بدون واسطه می داند،اما نراقی معنای قدرت را امکان فعل و ترک با نظر به داعی دربرخی اوقات چه با واسطه و چی بی واسطه می داند.همچنین قوشچی علم خداوند به اشیا را حضور خود اشیا در نزد خداوند میداند،و نراقی در بحث کیفیت علم خداوند ،نظر شیخ اشراق را می پذیرد،یعنی علم خداوند،علم حضوری اشراقی تفصیلی قبل از ایجاد اشیا است که با علم بعد از ایجاد اشیا بر طریقه واحدی است. نراقی اراده را تعلق قصد به یکی از طرفین می داند که آنرا برگزیده و به آن مایل شده است ولی قوشچی اراده را صفت قدیم قائم به ذات و مغایر با علم و قدرت و سایر صفات می داند.از نظر قوشچی کلام خداوند همان کلام نفسانی مدلول کلام لفظی و قدیم است که از طریق عقل و نقل اثبات می شود،ولی نراقی آنرا حروف و اصوات حادث و قائم به غیر ذات می داند،که از طریق نقل اثبات می گردد.نراقی اصل را در اثبات صدق خداوند انتفای قبح از ذات خداوند می داند ولی قوشچی از طریق محال بودن نقص در خداوند و اجماع بر صدق خداوند استدلال می کند و در نظر نراقی استدلال های قوشچی به انتفای قبح از ذات خداوند برمی گردد و هر دو حکیم صفات سلبیه را ازواجب تعالی بدلیل واجب الوجود بودن خداوند نفی می کنند.و اختلاف نظر اساسی این دو حکیم دراین است قوشچی صفات خداوند را زائد بر ذاتش می داند، ولی نراقی قائل به عینیت صقات با ذات است.
بررسی آرای اختلافی علامه طباطبایی و ملاصدرا در بحث خدا شناسی
نویسنده:
محمد قادری، قاسمعلی کوچنانی، علی مطهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی ازبخشهای مهم فلسفه اسلامی بخش الهیات بالمعنی الاخص است.که در واقع مهمترین مسائلی که فیلسوفان بدان می پردازند درخودش جای داده است.مسائلی از قبیل اثبات واجب تعالی وصفات وافعال او که هر کدام آنها از پیچیدگی و از اهمیت زیادی در فلسفه اسلامی بر خوردار می باشند.صدرالمتالهین شیرازی در بین فلاسفه اسلامی در تاسیس قواعد عقلی وتطبیق معارف اسلامی بر مقاصد دینی شهرت بسیاری دارد و علامه طباطبایی یکی از فیلسوفان معاصر است که در فلسفه اسلامی وبالاخص در اغلب مسایل الهات بالمعنی الاخص دیدگاههای خاص و قابل توجهی دارد.این پایان نامه تحت عنوان تحلیل مقایسه ای تفاوت دیدگاههای صدرالمتالهین وعلامه طباطبایی در الهیات بالمعنی الاخص می باشد که سعی شده است با روش مقایسه ای به بر رسی تفاوت دیدگاههای آنها پرداخته شود.وچون علامه در مبانی فلسفی تحت تاثیر صدرالمتالهین ودر روش متاثر از ابن سینا می باشد بنابراین مقایسه ی آراء آنها می تواند افقهای جدید ونکات بدیعی برای محقق حوزه مسائل فلسفی در پی داشته باشد. در فصل دوم که پیر امون برهان صدیقین است گفته شده که صدر المتألهین شیرازی برای اثبات وجود خدا سعی نمود تقریری بی عیب و نقص از برهان صدیقین ارائه دهد لذا برهان خویش را مبتنی بر مقدماتی نمود بعد از صدرا تقریر ایشان مورد رد یا پذیرش فیلسوفان بعدی قرار گرفت تا آن که علامه طباطبایی با ارائه تقریری نو و ابتکاری از برهان صدیقین مقدمات بدیهی برای آن تدارک دید که نشان دهد اثبات وجود خدا امری بدیهی و تنبیهی است نه برهانی و نظری. در فصل سوم که دربار? علم تفصیلی واجب به ماسوا قبل از ایجاد می باشد بیان شده که این بحث از معضلات علم حق‌ تعالی است صدرالمتألهین برای حل مسأله از طریق قاعده « بسیطه الحقیقه کلُّ الاشیاء و لیس بشیءٍ منها» استفاده نمود. این قاعده ترکیبی از نفی و اثبات است قسمت اول آن اثباتی و قسمت دوم قاعده سلبی است. ما شرح مفصلی از این قاعده بیان نموده‌ایم ولی علامه طباطبایی ضمن قبول این قاعده به عنوان قاعده‌ای تام و درست از طریق دیگری سعی نمود مسأله را حل کند و آن از طریق «اطلاق ذاتی» است. که البته روش علامه با مقدمات و مؤونه‌های کمتری همراه است. فصل بعدی و مسأله‌ی مورد بحث آن، قضای الهی است که یکی از مراتب علم حق تعالی است که همان علم کلی بعد از مرتبه‌ی ذات حق می‌باشد. و صدرالمتألهین این مرت.
تبیین فلسفی - کلامی استجابت دعا
نویسنده:
محسن امیرجانی، قاسمعلی کوچنانی، حسن ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موضوع پایان نام? حاضر، تبیین فلسفی – کلامی استجابت دعاست که در فصل نخست به معناشناسی واژ? دعا پرداخته شده است و سپس با الهام از قرآن، روایات و عقل به ترغیب نفوس بر این امر، همت گماشته شده است. در فصل دوم، شرایط و موانع استجابت دعا و نیز راز تأخیر در اجابت برخی دعاها مورد تأمل قرار گرفته است. شرایط استجابت دعا را می توان به دو بخش صحت و کمال تقسیم نمود که شرایط صحت دعا عبارتند از اخلاص داعی و حقیقی بودن دعا. با توجه به ازلیت علم الهی به تحقق پدیده ها، ارتباط دعا و علم الهی و اینکه آیا دعا سبب تغییر در علم خداوند متعال می شود، از دیگر موضوعاتی است که در فصل سوم به تحقیق آن پرداخته شده و در ضمن آن ، بداء و قضا و قدر، تحت بررسی قرار گرفته است. نتیجه آنکه بداء در مرتبه قدر که همان کتاب محو و اثبات است، قابل تحقق می باشد. تبیین فلسفی استجابت دعا در دیدگاه حکیمان بوعلی سینا، ملاصدرا و علامه طباطبائی و عدم منافات براهین عقلی با مسأل? استجابت دعا و همچنین امکان و یا عدم امکان تأثیرپذیری نفوس عالیه از نفوس زمینیان ، در فصل چهارم مورد کنکاش واقع شده است. در فصل پنجم، پاسخ به برخی پرسشها و شبهات درخصوص دعا که عبارتند از مسئل? " توقیفیت اسماء الهی در دعا " ، " دعا و قانون علیت " ، " دعا و رضای به قضای الهی " ، " ارتباط دعا و اسباب عادی " و نیز " دعا و سستی و تنبلی " مورد بحث قرار گرفته است.
اصالت تاریخی و اعتبار منطقی براهین صدر المتالهین بر معاد جسمانی
نویسنده:
محمد میرباقری، قاسمعلی کوچنانی، طوبی کرمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معاد یکی از اصول مهم ادیان آسمانی به شمار می آید.این مسأله،با موضوع انسان شناسی و نفس شناسی ارتباط گسترده ای دارد.همان طور که در باب انسان شناسی دیدگاههای گوناگونی وجود دارد،آراء مختلفی نیز در باب معاد مطرح است.معاد جسمانی یکی از اعتقادات و آموزه هایِ مُتقَن دین اسلام می باشد.حال ،آیا می توان این نظریه را با دلیل عقلی اثبات نمود؟ابن سینا به ناتوانی عقل در ارائه دلیل بر اثبات آن اعتراف کرده و بر این عقیده است که چون لسان شرع آن را تأیید می کند،باید به آن ایمان آورد.اما ملاصدرا بر اساس مبانی و اصول فلسفی خود همچون تجرد قوه خیال و شیئیت شیء به صورت آن است و چندین اصل مهم دیگر،این آموزه را با دلیل عقلی و بصورت منطقی، برهانی می سازد.وی چنین نتیجه می گیرد که نفس در آخرت از طریق قوّه خیال با تصوّر بدن خود و بدون مشارکت ماده،آن را در عالم خارج ایجاد می کند و وخالق این بدن، مجرد ولی بدنِ مخلوق،مادی و جسمانی است.وی تصریح می کند که نفس در هر عالَمی به مقتضای ذاتش بدنٌ مّا ئی را می طلبد که از آن جدا نمی شود. در این تحقیق ، به بررسی مدّعای ایشان پرداخته و آن را از حیث منطقی بررسی کردیم.اولین کسی که به نحو مبسوط به برهانی کردن معاد جسمانی پرداخته است، صدرالمتألهین شیرازی است. پیش از او، کسی این نظریه را با این مبانی و جزئیات،بصورت مستدلّ بیان نکرده است. با بررسی دیدگاه هائی که در مورد معاد جسمانی مطرح است،اَصالت تاریخی انتساب این نظریه،یعنی اثبات معاد جسمانی به ملاصدرا،روشن شده است.
ترجمه و تحقیق کتاب الذخیره فی علم الکلام(از بحث نبوات تا آخر)
نویسنده:
حسین کاوه ای، قاسمعلی کوچنانی، زهرا مصطفوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علی بن حسین موسوی بغدادی مشهور به سیدمرتضی علم‌الهدی ‌(355-436 ه‍ . ق) از متکلمین برجسته جهان تشیع است. سیدمرتضی درفقه، اصول، لغت‌ ‌و شعر نیز دارای تخصص‌ و تبحراست. برجسته‌ترین استاد وی شیخ مفید‌است. کتاب «الذخیره فی علم‌ الکلام» ‌از جمله کتب کلامی وی است‌ که تتمه‌ی کتاب «الملخص فی اصول‌الدین»‌می‌باشد. در ترجمه‌ی کتاب سعی شده است در عین توجه به الفاظ ‌و ‌عبارات از ترجمه‌ی تحت‌اللفظی پرهیز شود. کتاب دارای چهار باب است. در باب اول، نبوت به طور ‌مطلق و ‌این که ‌انبیاء قبل و ‌بعد‌ از ‌نبوت مرتکب هیچ معصیتی نمی‌شوند، ‌مطرح می‌گردد. همچنین شریف ‌مرتضی در‌ این باب دیدگاه یهود‌‌ پیرامون امتناع نسخ را ابطال می‌کند ‌و نظریه‌ی مشهور به «صرفه»‌را‌ مطرح می‌کند. در‌باب دوم، وجوب امامت به طور ‌مطلق، امامت امیرالمؤمنین(ع)‌ و ‌باقی ائمه (ع) ‌و ‌عدم مشروعیت غیر‌ ایشان‌ ثابت‌‌ می‌گردد. شریف مرتضی همچنین در این باب، کفر محاربین با امیر‌المؤمنین را اثبات می‌کند. در باب سوم که وعید سمعی است بیان می‌کند که این بحث نقلی است نه عقلی. و بر عقاب شخص فاسق یقین وجود ندارد. همچنین اثبات می‌کند که شفاعت پیغمبر(ص) تنها در ساقط کردن عقاب است ونه افزایش ثواب. در باره‌ی اهل آخرت معتقد است تکلیف از آن‌ها ساقط است و اینکه در افعال خود مختار هستند. وی عذاب قبر را جایز می‌داند و استحاله‌ی آن را رد می‌کند. ایمان را تصدیق قلبی تعریف می‌کند و کفر را دقیقاً مقابل آن می‌داند. در باب چهارم، وجوب امر به معروف را مقید به واجبات می‌داند و معتقد است علت نهی از منکر، زشتی منکر نیست. همچنین شش شرط را برای نهی از منکر لازم می‌داند. وجایز می‌داند در برخی زمان ها، سرزمینی نه دار اسلام باشد نه دار کفر. در باره‌ی ریشه‌ی زبان‌ها می‌گوید: محال است ابتدای زبان از سوی خدای متعال توقیفی باشد. نسبت دادن القاب محض را به خداوند، عقلاً جایز نمی‌داند. اسم هایی مانند «اسبق»، «اقدم»، «لم یزل»، «سیّد به معنای مالک»، «ماجد» «رائی»، «فرد»، «منفرد» را بر خداوند حمل می‌کند. و صفاتی همچون «دار»، «طبیب»، «متیقّن» «متحقق»،«فهم» و «فطن» را از الله تعالی سلب می‌کند.
  • تعداد رکورد ها : 101