جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 101
چیستی، اعتبار و مناط حجیت قیاس اولویت از منظر امامیه
نویسنده:
قاسمعلی کوچنانی، علیرضا نوروزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«قیاس اولویت» قاعده‌ای اجتهادی است که در فقه کاربرد بسیاری دارد و احکام زیادی با استفاده ازآن استنباط می‌شود. با توجه به اینکه این مسئله، ریشه در علم اصول دارد در این نوشتار، با ارائه تعریفی دقیق از قیاس اولویت و بررسی سیر تطور آن نزد علما، تلاش شده با بررسی اقوال فقها، حجیت آن با دلیل، اثبات و با بیان مناط حجیت قیاس اولویت به این موضوع پرداخته شود که قیاس اولویت از ادله‌ لفظی محسوب شده و موضوعاً از ‌«قیاس مجمع علی بطلانه» خارج است. سپس با الهام از دو روایت از امام صادق× ـ که در جهت‌گیری مقاله نقش اساسی دارند ـ این مطلب اثبات می‌شود که هر قیاس اولویتی نمی‌تواند قیاس اولویتِ معتبر باشد و به‌کارگیری این نوع قیاس، نیازمند تدقیق در موضوع است. در این پژوهش به عبارات قدما و متأخرین شیعه، توجه شده تا جایگاه قیاس اولویت نزد ایشان، به وضوح روشن شود. تمییز قیاس اولویتِ معتبر از غیر آن و تعیین مناط دقیق‌تری در خصوص حجیت قیاس اولویت، از جمله اهداف این مقاله است. روش پژوهش، تحلیل مفهومی، گزاره‌ای و سیستمی است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 31
قلمرو دین از دیدگاه علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان
نویسنده:
صدراله قاسمی، احمد بهشتی، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع انتظار بشر از دین و قلمرو دین و مانند آن موضوعاتی هستند که در حوزه فلسفه دین جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. لذا در این راستا بحث قلمرو دین در قرآن مورد بحث و بررسی قرار می گیرد که با بررسی آیات قرآن ، حضور دین در عرصه های فردی و اجتماعی حیات انسان ضروری می نماید و اینکه بدون اصول و قوانین دینی ، حیات فرد و جامعه مورد پذیرش پروردگار نخواهد بود. دین در حیات فردی به شناخت و اعتقاد فرد نظر دارد که باید بر اساس توحید باشد و لذا اصل اساسی در ادیان الهی به ویژه دین اسلام اصل توحید می باشد که در قرآن به عنوان قانون اساسی این دین جایگاه ویژه ای داشته و به عبارتی می توان گفت رویکرد آیات الهی قرآن توحید بوده و این اصل همانند نخ تسبیح هم آیات قرآن را به هم پیوند می دهد و هم در مقام عمل ، اعمال جوارحی و جوانحی انسان را و تعاملات اجتماعی جامعه دینی را و لذا در این مرحله عمل راهکار ارائه می کند جهت توحید در عمل و اینکه در حیات اجتماعی ، بر اساس قوانین دینی اختلاف ها کنار گذاشته شده و طبق قوانین دینی جامعه اداره گردد و اصولا دین برای رفع اختلاف آمده است. بنابراین آنچه در این پایان نامه به آن پرداخته شده با رویکرد توحید نظری و عملی بوده و قلمرو دین و به عبارتی رسالت دین در حیات فردی و اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار گرفته که ریشه آن همان توحید می باشد.
تمایز حملین نزد ملاصدرا از منظر تحولات معنایی «حمل
نویسنده:
محمود زراعت پیشه، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
واژة «حمل»، با توجه به دو مؤلفة اتحاد و تغایر، در برخورد با مهمانان ناخوانده ای همچون گزاره های طبیعیه و گزاره های مبتنی بر حمل اولی ذاتی دستخوش تغییراتی معنایی شده است که بر این اساس می توان سه دورة مجزا را از هم بازشناخت: 1. دوره ای که در آن «ما به الاتحاد» در خارج و «ما به التغایر» در ذهن است؛ 2. دوره ای که در آن ما به الاتحاد، علاوه بر خارج، می تواند در ذهن نیز باشد و «ما به التغایر» نیز به سطح فراتر ذهن و یا ذهن دیگر عزیمت کند؛ 3. دوره ای که در آن ما به الاتحاد و ما به التغایر، علاوه بر منظر و ناظر، می توانند به ترتیب در ناظر و منظر قرار گیرند. بدون تفکیک این دوره ها نمی توان به درستی به بازخوانی نظریة تمایز حملین در آثار ملاصدرا پرداخت. در این مقاله ما به الاتحاد و ما به التغایر در سیری تاریخی تحلیل می شوند تا از این طریق، گوشه ای از ابهامات نظریة تمایز حملین زدوده شود.
سنّت‌های الهی در نهج‌ البلاغه
نویسنده:
قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سنّت، راه و رسم و روشی است که استمرار داشته باشد. «سنّتی نبی» طریقت اوست. و «سنّت خدا» گاهی به طریقه‌ی طاعتش اطلاق می‌شود چنانکه فرمود: «سُنَّت اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا ؛ الاحزاب/62» و این سخن خداوند تنبیهی است بر اینکه فروع شرایع هر چند دارای صور مختلف است اما غرض قصد شده از آنها که عبارت از تطهیر و تربیت نفس برای وصول به ثواب و جوار خداوند است مختلف و متبدّل نمی‌شود. اگرچه قرآن کریم لفظ سنّت را در مورد نزول عذاب در اقوام و جوامع کافر و مشرک و ستمگر و فاسق و فاجر و باطل گرا هم به کار می‌گیرد، ولی از آنجا که هیچ یک از افعال الهی عبث و گزاف نیست لیکن همه آنها بر اساس ضوابطی، از صفت «حکمت» خداوند سرچشمه می‌گیرد می‌توان اصطلاح «سنّت الهی» را به معنای عامتر گرفت و آن را بر «ضوابطی که در افعال الهی وجود دارد» یا بر «روش‌هایی که خدای متعال امور عالم و آدم را بر پایه آنها تدبیر و اداره می‌کند» اطلاق کرد. سنّت الهی ممکن است بی واسطه یا با واسطه از خداوند صادر شود. واسطه می تواند طبیعی و یا فوق طبیعی باشد. لذا قرآن کریم، افعال و انفعالات طبیعی و مادی و پدیده‌های فردی و اجتماعی انسان را به خداوند منسوب می‌کند. و برای آشنا ساختن انسان‌ها با توحید افعالی، سرکوبی و درهم شکستن یک قوم را گرچه توسط قوم دیگری صورت گرفته باشد به خداوند منتسب می‌کند، خواه اهل حق باشند و خواه اهل باطل. لذا قوانین اجتماعی در تدبیر جوامع بشری را می‌توان «سنّت‌های الهی» نامید. آگاهی از این سنن در بینش توحیدی و عملکرد درست انسان مؤثر نیست (صحیح: است). سنّت‌های الهی یا اخروی‌اند یا دنیوی؛ آنچه در این مقاله مورد بحث است قسم دوم است و این سنّت‌های دنیوی، یا مطلقند و یا مقیّد (مقیّد به رفتار مردم) سنن مطلق، یا در سرتاسر هستی حاکمند یا در بین انسان‌ها جاری‌اند و یا بر فرد حاکم است. قسمی که در بین انسان‌ها جاری و حاکم است به پنج قسم است: سنّت ابتلاء شدائد، سنّت آزمایش، سنّت ابتلا به کمبود نعمت‌ها، سنّت ایجاد تفاوت‌های طبیعی؛ امّا سنّت‌های مقیّد نیز بر سه قسم: سنّت امداد به مومنان و غیرمومنان؛ سنّت‌های مخصوص اهل حق و سنّت‌های مخصوص اهل باطل تقسیم می‌شود که قسم دوم خود بر چهار قسم و قسم سوم نیز خود برهشت قسم تقسیم می‌شود.
بررسی خلق و تدبیر عالم هستی در پرتو نظریه حدوث اسمی از منظر امام خمینی(ره)
نویسنده:
اسماعیل دانش، زهرا مصطفوی، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از منظر عرفای مسلمان، از جمله امام خمینی(ره)، خلق و تدبیر عالم هستی، ناشی از تجلّیات و جلوه‌های خاص اسماء و صفات گوناگون خداوند است. مقاله حاضر با هدف تبیین خلق و تدبیر عالم هستی از دیدگاه امام خمینی(ره)، با استناد به آثار مکتوب ایشان و با روش توصیفی - تحلیلی با محوریت نظریه حدوث اسمی، طبق مبانی عرفانی امام خمینی(ره) بحث کرده است. دیدگاه حدوث اسمی، از جمله نظریات مطرح در بحث حدوث و قِدَم عالم از سوی حکیم ملاهادی سبزواری است و بر اساس آن، در تعیّن احدیّت که نخستین تعیّن ذات و مرتبه پیش از واحدیّت است، اشیاء سابقه عدم و نیستی دارند. ماهیات و اعیان موجودات در مرحله اسماء و صفات و پس از تعیّن ثانی در مقام واحدیّت ایجاد می‌شود. در این مقاله، خلق و تدبیر عالم هستی‌‌ در پرتو نظریه حدوث اسمی، ثابت کرده که خداوند با تجلّی در اسم «مبدع»، عالم هستی را ایجاد کرده است؛ یعنی عالم هستی با اسم آفریده شده است. ازاین‌رو، هر چیزى ‌که در عالم طبیعت پدید می‌آید، حتماً اسماء الهی در آن نقش دارند. عالَم با اسم «رب» آغاز شده است و بنا و تأسیس عالَم هستی با اسم خداوند است. به همین دلیل، هر موجودی غیر از انسان کامل، در قلمروی تدبیر اسم خاص خداوند قرار دارد که از آن اسم، تعبیر به «ربّ» شده است و حق‌تعالی به لحاظ آن اسم در او نقش‌آفرینی و تصرف می‌کند.
صفحات :
از صفحه 31 تا 60
کارکرد قضایای ثلاث در صناعت برهان
نویسنده:
احمد عبادی؛استاد راهنما: رضا محمدزاده؛ استاد مشاور: قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در پژوهش حاضر برآنیم تا با ارائه تحلیل دقیقی از قضایای حقیقیه، خارجیه و ذهنیه (قضایای ثلاث) ابهامات موجود در خصوص این تقسیم بندی را رفع کنیم و کارکرد معرفت شناختی این قضایا در صناعت برهان را مورد کنکاش قرار دهیم. از این رو در فصل نخست به تحلیل قضایای ثلاث می پردازیم و آراء منطق دانان مسلمان در این باب را مورد بررسی قرار می دهیم. در فصل دوم شرایط لازم برای مقدمات برهان را به دقت تحلیل می کنیم. در فصل سوم در سایه توجه به مفاد قضایای ثلاث از یک سو و شرایط قضایای برهانی از سوی دیگر، اثبات خواهیم کرد تنها قضیه ای که در باب برهان قابل استفاده است قضیه حقیقیه می باشد و دو قضیه خارجیه و ذهنیه هیچ کاربردی در باب برهان ندارند. مهم ترین شرایط قضایای برهانی عبارتند از ضرورت، کلیّت و ذاتیّت. و این سه ویژگی فقط در قضیه حقیقیه یافت می شوند و قضایای خارجیه و ذهنیه عاری از ضرورت، کلیّت و ذاتیّت باب برهان هستند؛ زیرا ارتباط عقدالوضع و عقدالحمل در قضیه حقیقیه به نحو لزومی است در حالی که اقتران عقدالوضع و عقدالحمل در قضیه خارجیه به نحو اتفاقی می باشد. بنابراین میان بحث قضایای ثلاث در منطق و کتاب برهان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد که پیش از این در نزد منطق دانان مورد توجه و تأمّل روشمند قرار نگرفته است. در پژوهش حاضر به دقت اثبات می شود که مبحث قضایای ثلاث را می توان به عنوان مقدمه ای بر باب برهان در منطق دانست و این نکته هم در معرفت شناسی قدما و هم از حیث نحوه منطق نگاری و چینش ابواب منطق بسیار حائز اهمیت است.
تصحیح کتاب المباحث و الشکوک
نویسنده:
رحیم نجات، قاسمعلی کوچنانی، حسن ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شرف‌الدین محمد بن مسعود بن محمد مسعودی، یکی از دانشمندان برجسته قرن ششم هجری قمری است. از وی که به روایتی شاگرد خیام و استاد فخر رازی بوده و در نجوم، هیئت، ریاضی و فلسفه شهرت داشته، یازده اثر برجای مانده است. یکی از این آثار، کتاب «المباحث و الشکوک» است. مسعودی در این کتاب که اولین تعلیقه بر اشارات و تنبیهات ابن‌سینا بوده و در نگارش آن متأثر از غزالی و ابوالبرکات بغدادی است، پانزده مسئله آورده و در هر کدام از این مسائل با آوردن عبارات کتاب اشارات و تنبیهات، اشکالات متعددی را به آن کتاب وارد می‌کند. تحقیق حاضر، تصحیح این اثر گرانبهاست که مباحث مختلف آن بر دانشمندانی همچون فخرالدین رازی و فریدالدین غیلانی تأثیر گذاشته و فیلسوفانی از قبیل خواجه نصیرالدین طوسی، قطب‌الدین رازی، میرداماد، صدرالمتألهین، حاج ملاهادی سبزواری و علامه طباطبایی هر یک به نحوی در مورد مطالب و دیدگاه‌های موجود در آن نظر داده‌اند. از نظریات ابداعی مسعودی در این کتاب می‌توان به این موارد اشاره کرد: 1- از نظر مسعودی حقیقت جسم صورت نوعیه است و اتصال و انفصال بر خلاف نظر مشائیان از عوارض جسم بوده و از طریق طریان آن‌دو نمی‌توان هیولی را اثبات کرد؛ بلکه هیولی از طریق تبدّل صور نوعیه مختلف اثبات می‌شود. 2- نزد ابن سینا به تمایز امکان ذاتی و امکان استعدادی توجه نشده است و وی در مبحث مسبوقیت حادث به امکان بین این دو امکان خلط کرده است؛ ولی مسعودی به این تمایز اشاره و بلکه تصریح کرده است.3- شرف‌الدین بر خلاف نظر مشائیان اعتقاد دارد آثار و افعال قوای جسمانی نامتناهی‌اند و جایز است که اجسام تا بی‌نهایت یک شیء را به حرکت در آورند. 4- به عقیده مسعودی، بر خلاف نظر ابن‌سینا، چون وجود واجب مغایر و لازم ماهیت او است و وجوب وجود نیز به تبع وجود، لازم ماهیت متعین واجب است؛ و این لزوم از نوع لزوم واجب است، هیچ اشکالی ندارد که دو واجب الوجود موجود باشند و هیچکدام معلول علت فاعلی نباشند. احتمال می‌رود، ابن‌کمونه در اشکال خود بر توحید متأثر از مسعودی باشد. 5- مسعودی در باب ابصار شخص سالم و دوبین و ادراک صور مرایا به طریق خروج شعاع تقریر جدیدی را ابراز کرده است. پژوهش حاضر علاوه بر اینکه به تصحیح کتاب المباحث و الشکوک، بیان زندگی‌نامه مفصل مسعودی و معرفی کتاب المباحث و الشکوک می‌پردازد، به شرح کامل محتوای آن، ابداعات مسعودی، تاریخچه اشکالات و مباحث کتاب همراه با دیدگاه‌های حکمای مذکور به صورت مفصل پرداخته است. تصحیح این اثر با دو نسخه به صورت اجتهادی انجام گرفته و در بخش‌هایی که مربوط به عبارت‌های اشارات است، کتاب اشارات به عنوان اصل قرار گرفته و تصحیح به روش انتقادی صورت گرفته است.
بررسی و مقایسه آرای علامه طباطبایی و ونسان برومر درباره مسئله دعا
نویسنده:
مریم السادات نبوی میبدی، عبدالرسول کشفی، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دعا (به معنای درخواست امری مطلوب یا دفع امری نامطلوب از خداوند) در تعارضی ظاهری با دو صفت الاهی : "علم مطلق" و "خیر مطلق بودن" اوست. بر عالم خلقت قوانین ثابت و لا یتغیری مثل قانون علیت حاکم است. دعا یک علت است که در پس آن حوادثی رخ می دهد. علم مطلق خداوند به معنای علم به همه ی امور از جمله رویدادهای آینده، از این رو، مستلزم نوعی تعین گرایی و جبر در حوادث جهان است. وقوع یا عدم وقوع یک رویداد از پیش تعیین شده است؛ بنابراین دعا برای تحقق یا عدم تحقق آن به ظاهر بیهوده است. آنچه انسان می خواهد یا جهان را بهتر یا بدتر از آنچه هست می کند. بر خداوند به جهت خیر مطلق بودنش لازم است خواست را در حالت اول، هر چند بدون دعا، برآورده کند و در حالت دوم، هرچند بدون دعا پاسخ نگوید و باز هم، در هر دو حالت دعا به ظاهر بیهوده است. از سوی دیگر بر عالم اصل تغییر ناپذیر علیت حاکم است. استجابت دعا به معنای نقض این اصل است. تعارضات یاد شده در میان فیلسوفان دین به "مساله ی دعا " معروف است. این تحقیق نشان می دهد که علم مطلق الاهی، خیر مطلق بودن خداوند و نظام علی حاکم بر جهان با استجابت دعا از منظر علامه طباطبایی و ونسان برومر سازگار است؛ اگر چه نوع پاسخ دو متفکر به مساله دعا متفاوت است: "علامه طباطبایی" علم پیشین خداوند را به افعال ارادی انسان ممکن می داند و "برومر" ناممکن می داند و در عین حال هر دو علم الاهی را مطلق می دانند. "علامه طباطبایی" در عین اعتقاد به تعین گرایی در نظام جهان، با قراردادن اراده ی الاهی در طول علل، استجابت دعا را ممکن می داند و "برومر" استجابت دعا را در گرو ناتعین گرایی (عدم قطعیت) می داند.
مفهوم خدا از دیدگاه صدرالمتالهین
نویسنده:
زینب ساکی، حسن ابراهیمی، قاسم علی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده وجود تصورات متفاوت از خدا به عنوان موجودی مقدس نزد مردمان مختلف حاکی از آن است که مفهوم نهایی و تغییر ناپذیری از خدا وجود ندارد، بلکه این واژه در بردارنده معانی گاه غیر قابل جمعی است و به راستی که اگر این مفهوم، چنین انعطاف پذیری را نداشت جان سالم به در نمی برد و تبدیل به یک ایده بزرگ بشری نمی شد . هدف از فصول مقدماتی این تألیف، تاریخ واقعیت به زبان نیامدنی خدا نیست، بلکه تاریخ چگونگی فهم بشر از او است. مفهوم مواجهه و ارتباط با موجودی شخصی و غیر طبیعی که پایه نظام های اعتقادی را تشکیل می دهد بدون تبیین دقیق معنا شناختی مفهوم خدا و توجیه معقولیت گزاره های حاکی از آن ممکن نیست].هدف اصلی نویسنده تحلیل معناشناختی، مبتنی بر اصالت وجود قضایایی است که موضوع آن واجد بیشترین میزان راز آلودگی، یعنی خدا در نگرش صدرالمتألهین شیرازی است.[ از دید ایشان بحث از اساسی ترین مسأله فلسفه، خدا، موضوع شریف ترین علوم است که روح و حقیقت جهان و ریشه و اساس آن است. خدایی که مشخصه اصلی ادیان توحیدی است، در نگرش صدرالمتألهین نه تنها خالق، بلکه غنی و بی نیاز از غیر و موجودی بسیط، مطلق، لایتناهی، بحت، یگانه، موجودی حقیقی و صرف الوجودی که در شدت نامتناهیت بوده برخلاف ماسوایش که دارای وجودی ظلی و تعلقی است که در هستی و همه کمالات وجودیشان به او وابسته اند. خدا به شرط لایی است که شرط وجود سایر ممکنات بوده و ذاتی مستجمع جمیع اوصاف جمالی و جلالی که هیچ کمالی را از آن نتوان سلب نمود. خدا خیر غالبی است که چیزی یارای آفرینش یا نابودی آن را ندارد چه آن که هیچ واقعیتی او را به وجود نیاورده است. کنه این حقیقت قدسی در محدوده ادراک آدمی نگنجد، لیکن با تجلی اش در کسوت اسماء و صفات وجه معقولی برای شناخت مفهومی اش در دسترس بشر قرار می گیرد. واژگان کلیدی: خدا، اصالت وجود، فوق لایتناهی، بسیط الوجود، صرف الوجود، تجلی اسماء و صفاتی، وحدت تشکیکی وجود، وحدت شخصی وجود.
مقایسه دیدگاههای قوشچی در شرح تجدید العتقاد
نویسنده:
گلاره قزل بیگلو، قاسمعلی کوچنانی، احمد بهشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده : هم نراقی و هم قوشچی با نظر به وجود و ابطال دور در تسلسل برای اثبات واجب الوجود استدلال می کنند.نراقی حدوث عالم را حدوث دهری می داند و بیان می کند که حدوث دهری مخترع میرداماد نیست بلکه نظریه بسیاری از حکما و متکلمان و محققان است. اما قوشچی معتقد به حدوث زمانی عالم است.قوشچی معنای قدرت خداوند را امکان فعل و ترک آن با نظر به داعی در همه ی اوقات و بدون واسطه می داند،اما نراقی معنای قدرت را امکان فعل و ترک با نظر به داعی دربرخی اوقات چه با واسطه و چی بی واسطه می داند.همچنین قوشچی علم خداوند به اشیا را حضور خود اشیا در نزد خداوند میداند،و نراقی در بحث کیفیت علم خداوند ،نظر شیخ اشراق را می پذیرد،یعنی علم خداوند،علم حضوری اشراقی تفصیلی قبل از ایجاد اشیا است که با علم بعد از ایجاد اشیا بر طریقه واحدی است. نراقی اراده را تعلق قصد به یکی از طرفین می داند که آنرا برگزیده و به آن مایل شده است ولی قوشچی اراده را صفت قدیم قائم به ذات و مغایر با علم و قدرت و سایر صفات می داند.از نظر قوشچی کلام خداوند همان کلام نفسانی مدلول کلام لفظی و قدیم است که از طریق عقل و نقل اثبات می شود،ولی نراقی آنرا حروف و اصوات حادث و قائم به غیر ذات می داند،که از طریق نقل اثبات می گردد.نراقی اصل را در اثبات صدق خداوند انتفای قبح از ذات خداوند می داند ولی قوشچی از طریق محال بودن نقص در خداوند و اجماع بر صدق خداوند استدلال می کند و در نظر نراقی استدلال های قوشچی به انتفای قبح از ذات خداوند برمی گردد و هر دو حکیم صفات سلبیه را ازواجب تعالی بدلیل واجب الوجود بودن خداوند نفی می کنند.و اختلاف نظر اساسی این دو حکیم دراین است قوشچی صفات خداوند را زائد بر ذاتش می داند، ولی نراقی قائل به عینیت صقات با ذات است.
  • تعداد رکورد ها : 101