جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 174
شیوه‌های ادبی و هنری امام
نویسنده:
احمد احمدی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
میزان تأثیر قرآن و حدیث در فلسفه اسلامی
نویسنده:
رضا اکبریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
در این پایان نامه این نظر مطرح شده است که فلسفه اسلامی هویتی مستقل از فلسفه یونانی دارد و این در اثرمضامین فلسفی سرشاری است که درآیات قرآن وروایات معصومین(ع) وجوددارد . در این پژوهش و طی چهارفصل آراءفلسفی کندی، فارابی، ابن سینا و ملاصدرابررسی و نوآوریهای آنان شمرده شده و تأکید شده است که فلسفه صدرالمتألهین و پیروان او سرشار از الهامات قرآن و نهج البلاغه و کلمات ائمه معصومین (ع) است
پژوهشی در باب علم واجب تعالی قبل از خلق
نویسنده:
محمّدحسین دهقانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
این رساله چهار بخش و پانزده فصل را در بردارد و در پی یافتن راه حلّی درست در باب علم الهی، بویژه در زمینه علم الهی قبل از ایجاد اشیا است. در آغاز رساله، به اهمّیت و جایگاه مبحث معرفت شناختی علم الهی و نیز پیچیدگی آن اشاره شده است. نخستین بخش رساله، درباره صفات الهی است. این بخش چهار فصل دارد. یکی از مباحث مهم در این بخش، به مبحث نسبت ذات خدای متعالی با صفات الهی مربوط میشود که در این باره، آرای اشاعره و معتزله و شیعه بررسی شده و نقدپذیری نظریه اشاعره و متعزله به اثبات رسیده است. دومین بخش این رساله که مشتمل بر سه فصل است، به بررسی علم حضوری و حصولی و نیز به تفاوت های میان این دو علم بر اساس دیدگاه مشهور و رایج می پردازد. سومین بخش این رساله به تقسیم های علم الهی پرداخته و در دوفصلی که در این دو بخش آمده، تلاش شده است تا از یک طرف، علم الهی به اثبات رسد و از طرف دیگر، به بی محتوا بودن ادلّه منکران علم الهی و نقدپذیری آن ها پرداخته شود. بخش چهارم که مهم ترین بخش این رساله به شمار می آید، شش فصل دارد. در این بخش سعی شده است تا دیدگاه های مهم در باب علم الهی بیان شود و دیدگاه درست در زمینه علم الهی قبل از ایجاد، تعیین شود. در همین جهت، دیدگاهی جدید در باب علم الهی ارائه، و دیگر دیدگاه ها نقد شده اند.
معرفت شناسی نیچه
نویسنده:
علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
از زمانی که دکارت - پدر فلسفه جدید - کوژیتو را مبنای دریافت حقیقت و شناخت واقعیت دانست، گویی تمامی امکانات فلسفه و مساعی فیلسوفان بسیج شد تا هر چه بیشتر به بررسی ماهیت شناسایی بشر بپردازند و به مبنا بودن فاعل شناسایی (سوژه) و خود بینادی بشر (سوبژکتیویته) برسند. انقلاب کپرنیکی کانت به کرسی نشاندن همین دیدگاه یعنی اثبات تابعیت متعلق شناسایی (ابژه) از فاعل شناسایی به جای هماهنگی و مطابقت این دو بود. تاریخ فلسفه پس ازکانت را می توان مساعی فیلسوفان غربی در به ثمر نشاندن انقلاب کپرنیکی (فلسفه استعلایی کانت) و نقد و بررسی آثار و پی آمدهای آن به شمار آورد. اما با ظهور نیچه، در پایان عصر تجدید(مدرنیته) و طلیعه دوران پس از تجدد (پست مدرن) هم در زبان و ادبیات فلسفه جدید و هم درمضمون و محتوای آن، انقلاب و دگرگونی بنیادی پد د آمد. سبک نوشتاری نیچه - که بیشتر گزین گویه، شاعرانه، ادبی و یا رد قالب عباراتی ب ناب ن شعر و نثر است - از مفاد و عمق اندیشة اوجدایی ناپذیر است و او خود در پاسخ به منتقدانی مکه این گونه سبک و شیوه را در خور شأن فلسفه و مناسب برای انتقال دیدگاههای یک فیلسوف نمی دانند، پاسخ می دهد که ماهیت و منش اندیشه هایش - و اساسا زبان در گوهر خود استعاری است: فلسفه - از نظر نیچه - که گاهی از آن به صفلسفة آینده تعبیر می کند، دو وظیفه اساسی تفسیر و ارزشیابی بر عهده دارد و این طرزنگرش - یعنی نگریستن به امور بر پایة تفسیر و چشم انداز - به تفکر چشم اندازی نامیده می شود.نیچه با هر گامی که به دوران پختگی و کمال اندیشه اش نزدیکتر شد، استفاده از اصطلاحات کلیدی مانند تفسیر و چشم انداز را گسترش بخشیده و اساسا فلسفة خاص مورد نظر خود را باهمین مفاهیم و واژه ها وصف کرده است. او از چشم انداز نگریستن را شرط اساسی تمامی زندگی به شمار آورد، شرطی که افلاطون با اختراع روح مجرد و خیر محض، آن را انکار و حقیقت راواژگون ساخت. جدا از چشم انداز هیچ چیز را نتوانیم دید و جدا از تفاسیر ما هیچ حقیقت فی نفسه، قائم به خود مطلقی در کار نیست. نظریة چشم انداز، حمله نیچه به متافیزیک و به هردیدگاهی است که به امکان وجود یک حقیقت مطلق باو.ر داشته باشد و بخواهد هر چیز مربوط به انسان را از این واقعیت واحد، استنتاج کند و نه از واقعیت وجودی انسان یعنی از کوشش های راستین، نیازها، خواست ها و انگیزه ها. تنها گونة حقیقت قابل دسترسی برای بشر، حقیقت چشم اندازی است که جستجوی آن وظیفة فیلسوفان آینده است. نظریه چشم انداز، برداشت نوینی از معرفت ارائه می دهد که نیچه، خود، آن را جانشینی برای معرفت شناسی سن تی به شمارآرده است. نیچه نخستین فیلسوف اروپایی است که با انکار تقابل میان فاعل شناسایی و متعلق شناسایی، پی و اساس معرفت شناسی را زیر سوال برد. به نظر او معرفت شناسی که در صدد کشف شرایط اصلی شناخت ماست، باید به مثابة پیش فرضهای بنیادین غیرنقادانه متافیزیک کنار گذاشته شود. معرفت شناسی مستلزم وجود شی فی نفسه و فراچشم اندازی به عنوان متعلق معرفت است.و چنین شناخت مطلق و نامشروطی، چیزی جز آرزوی شناختن بدون شناخت نیست. نیچه درصدد نبود تا به مانند کانت درباره شناخت، نظریه پردازی کند. چرا که به گفتة او: صفلسفه اگر به نمظریه شناخت فرو کاسته شود، چیزی نخواهد بود جز تعلیق حکم ترسو یا نه... یعنی فلسفه درآخرین نفسهای خویش، در پایان کار، در حال جان کندن . البته نیچه نم خواهد با انکارمعرفت شناسی، ایده معرفت را بطور کلی کنار بگذارد. هدف او، نفی ادراک غیر چشم انداز غیرمشروط از موجود حقیقی است. او شناخت را با تفسیر چشم اندازی پیوند می دهد. شناخت،گونه ای اضافه و نسبت است که میان شناسنده و شناخته شده برقرار می شود و فقط باید در یک معنای بشر محوری و زیست شناختی فهمیده شود. بر پایة نظریة چشم انداز، فرض یک فاعل شناسایی مستقل و واجد هویت و وحدت - که بنیاد معرفت شناسی جدید بود - نیز فرضی بیهوده پنداشته می شود. بر این اساس، شناسانده به صورت آفریننده زبان در می آید و رابطة میان فاعل با متعلق شناسایی نه یک رابطه علی - معلولی بلکه رابطة است استعاری که نیچه آن را حداکثرنگرشی زیباشناسانه می نامد. بر این اساس، مساله صدق و کذب یک چشم انداز به مسأله ارزش آن برای زندگی بر می گردد، یعنی به مثابة معیاری که ارزیابی های چشم اندازی بر پایة آن، صورت می گیرد. نظریه چشم انداز نیچه از هنگام طرح آن، با انتقادات و اعتراضات بسیاری روبرو شده است که مشهورترین آن ها خود ناقض بودن آن است. مفسران و شارحان نیچه به این انتقاد که آیا خود نظریة چشم انداز، چشم اندازی است یا نه؟ به گونه های مختلف، پاسخ داده اند. نیچه خود نیز از این انتقاد آگاه بوده است و می توان بر اساس نظریة محوری او: اراده معطوف به قدرت و تبیین نسبت آن با نظریه چشم انداز به بسیاری از انتقادات مذکور پاسخ داد.
علیت از نظر کانت
نویسنده:
رضا بخشایش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
کانت در جواب به هیوم سعی کرده است رابطه ترکیبی علت و معلول را در مفهوم ابژه نشان دهد واز این طریق اعتبار عینی رابطه علی را به اثبات برساند. کانت پس از آن که می پذیرد نمی تواندکلیت و ضرورت رابطه علی را در ابژه تجربی (عین خارجی) به اثبات برساند، به مفهوم ابژه استعلائی منتقل می شود. ابژه استعلائی مفهومی است پیشین که کلیت و ضرورت آن بر احکام فاهمه استوار است. نگارنده این تحقیق را بر اساس تفکیک بین دو معنای ابژه به پیش برده است:ابژه تجربی که متکفل ماده شناخت و واقعیت عینی است و ابژه استعلائی که متکفل صورت شناخت و اعتبار عینی است. تفکیک دقیق بین این دو معنای ابژه و به تبع آن تعیین سهم ماده شناخت و صورت آن اکثر شارحان کانت را دچار سردرگمی کرده است. خود کانت در این جهت بسیار مقصر است، زیرا هر جا اصطلاح عینی را به کار برده معلوم نکرده است که آیا مراد او ازعینیت واقعیت عینی است یا اعتبار عینی. نگارنده سعی کرده است تا آن جا که به علیت و توالی عینی مربوط می شود این ابهام را بزداید. اگرچه کانت در تحلیل مفاهیم، استنتاج استعلائی وشاکله سازی تلاش زیادی کرده است، اما به نظر نگارنده بیان کانت هنوز نمی تواند رابطه مفاهیم پیشین از جمله علیت را با واقعیات عینی (پدیدارها به بیان کانت) به خوبی توجیه کند. نظریه معقولات ثانیه فلسفی در فلسفه اسلامی بهترین رهیافت برای حل این مسأله است؛ بیان کانت را بااین رهیافت می توان تکمیل نمود. کانت هم در شاکله سازی و هم در تحلیل اصول برای مفهوم زمان نقش حیاتی قائل است. او تحت تأثیر این رهیافت مفهوم زمان را در تعریف علیت (توالی زمانمند) اخذ کرده و در مقام اثبات علیت از آن بهره برده است. ربط علیت به مفهوم زمان از اساس خطا است. نگارنده نشان داده است که چگونه اشتباهات کانت از این رهیافت ناشی شده است.کانت تحت تأثیر این رهیافت اولا بی جهت بحث علیت را به علل ناقصه محدود و ثانیا عقل محض را در تعارض سوم و چهارم جدل به تعارض دچار کرده است.
ترجمه کتاب در باب یقین اثر لودویک ویتگنشتاین
نویسنده:
مالک حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
ترجمـه فلـسفه دکـارت از تـاریخ فلـسفه کاپلستون
نویسنده:
منـوچهر صانعی دره بیـدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
بررسی تطبیقی حق طبیعی
نویسنده:
عباس شیخ شعاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
رساله حاضر در پنج بخش تدوین شده است . که به ترتیب عبارتند از: بخش اول :حق و نسبت آن با تکلیف. بخش دوم :قانون طبیعی .بخش سوم:وضع طبیعی . بخش چهارم: حق طبیعی . بخش پنجم: حقوق بشر نمود حق طبیعی/
شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ مسؤولیتهای آینده
نویسنده:
رضا داوری,احمد احمدی,احمد جنتی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
برهان نظم
عنوان :
نویسنده:
رامین، فرح
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
بی گمان برهان نظم از مردم پسندترین برهان ها بر وجود خداوند است. این برهان، تاریخی به بلندای عمر آدمی دارد و حتی در اندیشه های فیلسوفان پیش از سقراط نیز به نوعی یافت می شود. با بررس پیشینه این برهان، به نظر می رسد در ماهیت، مقدمات و نتایج این استدلال، اختلاف نظر زیادی وجود دارد. سیر تاریخی برهان نظام در اندیشه های کلامی متفکران غربی نشان می دهد که بین مفاهیمی چون صغایت مندی طبیعت، صغایت مندی افعال الهی، صنظام احسن وجود، صهدایت موجودات (اشیاء) به سمت غایات خویش با مفهوم نظم، تمایز آشکاری وجود ندارد و همین امر موجب تقریرهای مختلفی از برهان نظم گشته است. تقریرهای تمثیلی با استناد بر نمونه های خاص نظم در طبیعت و تقریرهای استقرایی با تکیه بر وجود نظم در جهان به مثابه یک کل بر وجود خداوند استدلال می نمایند. براهین استقرایی در چند دهه اخیر از اصل آنتروپیک در فیزیک نجوم بهره می جویند. این اصل بیان می کند ثوابت بنیادین طبیعت در نسبتی دقیق با یکدیگر منجر به پیدایش حیات هوش مند بر روی کره زمین شده اند. تفاسیر تمثیلی اگر در جهت استدلالی برای اثبات وجد صانع (و نه تأیید یا تقریب به ذهن) به کار روند، حتی به وسیله مدافعان برهان نظم نیز مورد خدشه جدی قرار گرفته اند. تقریرهای استقرایی نیز که وجود ناظمی هوش مند را بهترین و محتمل ترین تبیین می دانند، مفید صیقین منطقی نیستند، اما آیا می توان مانند شهید صدر ادعا نمود که صیقین موضوعی را به ارمغان می آورند؟ در این نوشتار، بر آن شدیم که بعد از بررسی دقیق مبادی تصوری، صغرا، کبرا و نتیجه بهران نظم، به کنکاش درباره برخی مناقشات جدیدی چون تعارض قانون دوم ترمودینامیک (آنتروپی) و نظریه تکامل انواع داروین با برهان نظم بپردازیم و کارآیی حساب احتمالات را در این برهان بررسی و در نهایت رسالت برهان نظم را تعیین کنیم. برهان نظم آیا عهده دار اثبات وجد یا اثبات برخی صفات خداوند است، یا تنها دلیلی اقناعی است که سهم عمده در تعمیق ایمان مؤمنان دارد؟ در حوزه اثبات وجد خدا آیا این برهان یقین آور است یا بهترین و محتمل ترین تبیین بر وجود خدا را ارائه می دهد؟ میزان کارآیی برهان در حوزه اثبات برخی صفات چگونه است/
  • تعداد رکورد ها : 174