جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
مسیحا در کتاب مقدس یهودی (عهد عتیق)
نویسنده:
حکیمه بهجت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسیحا از اصلی‌ترین و بنیادی‌ترین موضوعات در یهودیت است. هدف این پژوهش بررسی تفصیلی معنا و اصطلاح مسیحا و مسیح باوری، در مهم‌ترین و بنیادی‌ترین بخش دین یهود، یعنی عهد عتیق است. اصطلاح مسیحا به معنی مسح شده با روغن مقدس برای اهداف خاص ، به عبارتی به معنای برگزیدگی برای هدفی مقدس است و شخص یا شیء مسح شده پر از روح الهی است.در عهد عتیق اشیاء مقدس با هدف برکت بخشی، و انتقال لطف و رستگاری خدا به قومش مسح می شدند. کاهنان اعظم به طور مفصل و آیینی توسط کاهن مسح و تقدیس می‌شدند. رسالت و هدف از این تقدیس پر شدن از روح الهی به منظور تعلیم و تربیت شریعت به قوم اسرائیل بود. پادشاهان در عهد عتیق برای مشروعیت بخشی به حکومت به مسح شدن توسط کاهن یا نبی نیاز داشتند. پادشاه مسح شده شخصی معنوی تلقی می‌شد که باید قوم اسرائیل را از دست دشمنان نجات می‌داد. در عهد عتیق همه‌ی انبیاء به طور کلی برگزیده و مسح شده، هستند. این اصطلاح در دوره‌های بعد در مورد منجی موعود انبیاء مورد استفاده قرار گرفت که از طرف خداوند برای هدف نجات جهان برگزیده شده است. گرچه منجی موعود یا مسیح باوری به طور خاص در نبوت‌های انبیاء نمود بیشتری یافت، اما شکل گیری این آموزه تحت تأثیر آموزه‌ی وحدانیت خداوند، برگزیدگی قوم، شرایط رقت بار قوم، و آموزه‌های اقوام همسایه درباره‌ی پادشاهی الهی بود. بن‌مایه‌ها و زمینه های اصلی و روشن این آموزه را می‌توان در تورات یافت. در مزامیر پادشاهی به خاندان داوود وعده‌ی پادشاهی ابدی داده می‌شود. در مزامیر دوره‌ی تبعید منجی تنها خداست. انبیاء تصویر روشنی از روز داوری قبل از ظهور مسیحا ارائه می‌کنند، از قبیل: تغییرات بزرگ در نظم طبیعت، فراموشی تورات، جمع شدن همگان در یک مکان مشخص، ظهور ایلیای نبی، ظهور ضد مسیح. منجی موعود در عهد عتیق با عناوینی از قبیل: شیلوه، داوود، عضوی از خاندان داوود، عَمّانوئیل، زَرُبابل، خود خدا، نجات دهندگان، بنده‌ی خدا، پسر انسان(قوم اسرائیل) معرفی می‌شود. نخستین مشخصه‌ی دوره‌ی مسیحایی جمع شدن تبعیدیان قوم اسرائیل، برکت‌های مادی و معنوی، رهایی قوم اسرائیل از ظلم و ستم غیر یهودیان است. در کتاب‌های دوره‌ی تبعید و بعد از دوره‌ی تبعید عهد عتیق این دوره‌ی مسیحایی با مفاهیم عالی‌تری، از قبیل: نوشته شدن شریعت در قلب همگان، صلح جهانی تا حد مصاحبت حیوانات درنده با کودکان، خلقت آسمان و زمین جدید، تبدیل زمین به بهشت عدن، سهیم شدن مردگان دیندار در برکت‌های این دوره توصیف می‌شود.
مسأله‌ی طهارت در متون اوستایی
نویسنده:
عباس رجبی گوندره
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از موضوعات بحث برانگیز در دین زردشتی مسئله طهارت و انواع مطهرات است. در این باره پژوهشگران دین نظرات متفاوتی ارائه کرده اند. در این پژوهش برانیم با نگاهی همه جانبه این مسئله را بررسی نماییم. بر این اساس ابتدا به معرفی موضوع، دسته بندی و مرور منابع و شرح پاره ای از اصطلاحات پرداخته شده است. در ادامه با بررسی سیر تاریخی مسأله ی طهارت، فلسفه و سابقه ی آن در ادیان و فرهنگ های اقوام قدیمی نشان داده شده است. نیز در فصلی جدا فلسفه ی آیین ها مورد بررسی قرار گرفته و این گونه نتیجه گیری شده است که مسأله ی طهارت ریشه در ثنویت کیهانی دین زردشتی داشته و هر انسانی که به این آیین ها اقدام می کند در نبرد کیهانی جهان اهورایی با جهان اهریمنی شریک می گردد. همچنین در ارتباط آن با مسأله ی دیوان این گونه دریافت گردید که برای محدود کردن گستره عمل این موجودات باید آیین های تطهیر اجرا گردد. در پایان این فصل نیز به جنبه های بهداشتی و درمانی عناصر پاکی در فرهنگ های مختلف اشاراتی گردیده است که نشان از گستردگی اجرای این آیین ها در جهان باستان است.در بخش پایانی پژوهش، تلاش گردیده تا آیین ها و آداب مربوط به طهارت در اوستا نشان داده شود. از این رو، ابتدا گاهان و یسنا و سپس یشت ها مورد بررسی قرار گرفتند. این بررسی ها نشان داد که در این بخش ها اشاره چندانی به طهارت نشده است در حالی که این مسئله به طور بسیار برجسته ای در وندیداد مطرح شده است لذا مسأله ی طهارت در وندیداد، به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفت. بعلاوه، تمامی آیین های مربوط به طهارت نیز توصیف گردیدند، همچون آیین هایی در تطهیر انسان مانند برشنوم، پادیاب؛ آیین هایی در تطهیر مردار مانند سگ دید، دخمه گذاری و خورشید نگرشی و آیین هایی در تطهیر عناصر طبیعت مانند آب، آتش، خاک و گیاهان و اسباب و لوازم زندگی همچون پوشاک و ظروف شناخته شدند که همگی بر اهمیت پاکی در میان متون اوستایی اشاره دارند. این پژوهش نشان می دهد که تاکید فراوان بر بحث طهارت گرچه مبتنی بر جهان شناسی ثنوی زرتشتی است اما افراط های شدید موجود در آن با ماهیت پیام زرتشت ناسازگار است.
عیسی از نظر پولس
نویسنده:
بابک خاصه خان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بیان مسألهیکی از موثرترین راههای شناخت افکار پولس رسول، بررسی و کاوش دیدگاه های او درباره حضر-ت عیسی (ع) و یا به تعبیر علمی تر مسیح شناسی او است، زیرا تمامی اندیشه های دیگر او از قبیل یکتاپرستی، عادل شمردگی، پایان تاریخ، شریعت، گناه و مرگ، پسر خواندگی و غیره تحت تأثیر مسیح شناسی او هستند. به عبارت دیگر، می توان گفت که مسیح شناسی او هسته مرکزی تعالیمش را تشکیل می دهد. اما باید این نکته رادر نظر داشت که مسیح شناسی او یک شناخت ظاهری و صرفاً کلامی نیست، بلکه شناختی عرفانی و باطنی است و بیشتر مبتنی بر تجربه ها و شهود های باطنی و الهاماتی است که او از حضرت عیسی (ع) داشته است. بنابراین، بررسی مسیح شناسی او تنها از جنبه کلامی بررسی ناقصی خواهد بود. همچنین پولس همانند هر شخصیت دینی دیگری متأثر از محیط سیاسی، اجتماعی و دینی خود بوده است. پولس در طول دوران زندگی خود سه محیط اجتماعی، سیاسی و دینی متفاوتی را تجربه کرده است. پولس با توجه به زندگی در طرسوس و اورشلیم و همچنین با توجه به داشتن هم تحصیلات دینی و هم تحصیلات غیر دینی تقریباً با تمامی اندیشه های موجود در آن دوران آشنا شده و بنا به اهمیتی که آنها برای او داشته از آنها متأثر شده است. اما با توجه به روحیات او بدیهی است که سهم تعالیم دینی، مخصوصاً تعالیم کتاب مقدس و سنت های مسیحی موجود در باره مسیح، از تعالیم غیر دینی بیشتر باشد. در خصوص تعالیم غیر دینی، تفکر یونانی و گنوسی تأثیر بیشتری بر او نسبت به تعالیم دیگری مانند رواقیون و اپیکورها داشتند. پولس در اعتقاد خود به کلمه بودن مسیح بیشتر متأثر از تفکر یونانی مخصوصاً فلسفه نوافلاطونی است. او همچنین در اعتقاد خود به برتر بودن روح از جسم، معرفت از طریق شهود و لزوم رنج کشیدن برای نجات، متأثر از تعالیم گنوسی است. بنابراین در بررسی مسیح شناسی پولس باید به این موارد توجه کرد.در این پژوهش سعی شده است تا از زاویه ای جدید به مسیح شناسی پولس نگریسته شود و مسیح شناسی او از دیدگاهی عرفانی و باطنی مورد بررسی قرار گیرد. چون همانطور که پولس بیان می کند بعد از تغییر کیش، او دیگر کسی را به جسم نمی شناخت. این پژوهش در چهار فصل تدوین شده است که بعضی از فصل ها دارای بخش ها و زیر بخش هایی است. فصل اول بیشتر جنبه توصیفی دارد. در این فصل به شرح احوال پولس رسول پرداخته شده است. آنچه که در باره تاریخ زندگی او می توان گفت این است که او در طول زندگی خود سه بار دست به انتخاب زده است. بار اول او بین زندگی دینی و زندگی غیر دینی در طرسوس زندگی دینی را انتخاب کرد و به همین دلیل او عازم اور شلیم شد. بار دوم او بین شریعت و ایمان به مسیح، اولی را انتخاب کرد و نهایتاً در بار سوم او بین شریعت و ایمان به مسیح، دومی را انتخاب کرد. همچنین در این فصل به سفرهای بشارتی پولس و رنج های او در تبلیغ مسیحیت اشاره شده است. در فصل دوم پایان نامه در باره کتاب مقدس، عهد جدید، عقیده مسیحیان درباره کتاب مقدس و همچنین رساله های پولس، شرایطی که باعث شده است تا پولس اقدام به نگارش آنها بکند و همچنین اهداف پولس از نگارش رساله ها بحث شده است.فصل سوم در دو بخش تدوین شده است. در بخش اول به اندیشه ها و جریان های فکری موجود در زمان حیات پولس پرداخته شده است. ابتدا مفاهیم رایج در اندیشه یهودی از قبیل مسیح گرایی، یکتا پرستی و فرجام شناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. سپس به اندیشه های یونانی رایج در آن دوران از قبیل فلسفه نوافلاطونی و تعالیم گنوسی پرداخته شده است. در بخش دوم افکار و اندیشه های پولس رسول مورد تحقیق قرار گرفته است. در این فصل ابتدا به عرفان پولس، سپس به نظریات او در باره مرگ، گناه، شریعت و فدیه که در مسیح شناسی او اهمیت زیادی دارند پرداخته شده است.فصل چهارم به مبحث مسیح شناسی می پردازد که خود از دو بخش تشکیل می شود. در بخش اول در باره کلیات مسیح شناسی بحث می شود. در این بخش معانی مسیح شناسی و موضوعات مرتبط به آن مورد تحقیق قرار می گیرد. این بخش خود از زیر بخش هایی از قبیل: مسیح قبل از تجسم، تجسم مسیح و رستاخیز او تشکیل می شود. در مسیح قبل از تجسم بیشتر به جنبه الهی بودن و ازلی بودن مسیحپرداخته شده است. در تجسم مسیح لزوم جسم گرفتن خداوند و اتحاد طبیعت الهی و انسانی مسیح مورد بحث قرار گرفته است. در زیر بخش رستاخیز مسائل مربوط به قیام، رجعت مسیح، ربوده شدن ایمان آورندگان به آسمان و نهایتآ رستاخیز مردگان بحث شده است. در بخش دوم که بخش اصلی رساله نیز است به طور مبسوط به مسیح شناسی پولس پرداخته شده است. در این بخش مفاهیمی چون غلام مسیح بودن، پیش تعینی، برگزیدگی، اهمیت مسیح شناسی پولس و اطلاعات پولس در باره مسیح بحث شده است. پولس در باره مسیح قبل از تجسم قائل به ازلی بودن و خدا بودن مسیح است. او معتقد است که مسیح باید لزوماً خدا باشد. در زمینه تجسم مسیح، او قائل به اتحاد طبیعت الهی و بشری مسیح است. پولس بر این باور است که مسیح لزوماً باید دارای طبیعت بشری باشد، زیرا اگر او جسم به خود نمی گرفت، فدیه شدن او برای گناهان انسان مفهومی نداشت و انسان همچنان تحت سلطه گناه بود و نهایتاً وعده نیز اثری نداشت. یکی دیگر از مسائلی که در زمینه تجسم مسیح مطرح می شود، مرگ او در صلیب و اهمیت آن در مسیح شناسی پولس است. پولس معتقد است که مسیح او را فرستاده تا به صلیب بشارت دهد. در زمینه رستاخیز مسیح، مفهوم قیام مسیح مطرح شده است. پولس معتقد است که قیام مسیح به منزله اثبات قیامت اموات و دلیلی برای اثبات ایمان مومنین می باشد. مباحث دیگری که در این زمینه بحث شده عبارتند از: رجعت مسیح و ربوده شدن مومنین به آسمان، لزوم حاضر شدن در پیشگاه مسیح، سلطنت کردن مسیح و تحویل پادشاهی به خداوند توسط مسیح. همچنین در این بخش در باره اعتقاد او به تثلیث بحث شده است. پولس معتقد است که مسیح شخص دوم تثلیث است. خداوند متعال اعمال الهی خود از قبیل آفرینش را به و اسطه او انجام می دهد. در این بخش همچنین کلمه بودن مسیح مطرح شده است. او مسیح را کلمه الهی می داند که بین خدا و خلق واسطه است. همچنین در این بخش در باره مرگ مسیح و نتائج آن بحث شده است. پولس معتقد است که مرگ مسیح باعث بخشش گناهان انسان و عادل شدن و باعث رها شدن اواز غضب الهی می شود. همچنین او معتقد است که به و اسطه مرگ مسیح، خدا انسان و جهان را با خود آشتی داد. نیز در این بخش در باره مفهوم ایمان و نتائج آن بحث شده است. از دیدگاه پولس ایمان به معنی اعتماد کردن به وعده خداوند در مورد نجات به واسطه ایمان به مسیح می باشد. پولس بیان می کند که ایمان همانند مرگ مسیح باعث آمرزش گناهان و مصالحه انسان با خداوند می شود. او معتقد است که به واسطه ایمان، مسیح در انسان ساکن می شود و انسان وارث وعده ای می شود که خداوند به حضرت ابراهیم داده بود. همچنین در این بخش درباره جلال عهد جدید و برتری آن بر عهد قدیم از دیدگاه پولس بحث شده است. او معتقد است که عهد قدیم فانی است، و به همین دلیل خداوند فرامینش را در الواح سنگی نازل کرد. اما عهد جدید ابدی است و به همین دلیل فرامین و اسرار الهی بر دل مسیح نازل شده است. او همچنین معتقد است حضرت موسی(ع) اسرار الهی را در پرده می گفت، اما در عهد جدید حضرت عیسی (ع)اسرار الهی را به صورت آشکار بیان می کند. اهمیت و ضرورت موضوع پولس یکی از برجسته ترین الاهیدانان مسیحیت دوران اولیه می باشد. او تأثیر زیادی نه تنها بر گسترش مسیحیت گذاشته بلکه تعالیم او تأثیر زیادی در هر چه عمیق تر شدن و غنی تر شدن تعالیمحضرت عیسی (ع) نیز داشته است. به بیان دیگر، در نتیجه تلاش های او بود که مسیحیت دینی جهانی شد. او هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی بر گسترش مسیحیت تاثیر داشته و بنابراین اگر متفکرانی چون نیچه او را دومین بانی مسیحیت به حساب آورده اند سخنی به گزاف نگفته اند. هم آبای اولیه کلیسا و هم عارفان اعصار بعدی وامدار او هستند. رسائل پولس در حقیقت اولین مکتوبات عهد جدید هستند و از نظر زمانی بر اناجیل متی، لوقا، مرقس و لوقا مقدم هستند. پولس از نوادر پیروان حضرت عیسی (ع) بوده که هم تحصیلات دینی داشته و هم تحصیلات غیر دینی و تا حد زیادی نیز با فلسفه یونانی آشنائی داشته است. او در حقیقت نه تنها از اولین الاهیدانان مسیحی بلکه همچنین از اولین عارفان مسیحی می باشد. عرفان مسیح محور اولین بار به بهترین وجه توسط او مطرح شد. رسائل باقی مانده از او همه رنگ و بوی عرفانی دارند و در آنها پولس به کرات بر تعالیم باطنی تأکید دارد. عیسای به صلیب کشیده شده چنان در او سکنی گزیده و او را در برگرفته که مجالی برای اندیشه در باره غیر برایش باقی نگذاشته و اصلاً خود پولس نیز هیچ تمایلی ندارد که به غیر او اندیشه کند و یا به غیر از او درباره چیز دیگری صحبت کند، به طوری کهبه جز اندکی و آن هم به اجبار و ضرورت از تعالیم عیسای کلامی استفاده نکرده است. با اطمینان می توان بیان کرد که عنصر غالب در تعالیم اوعنصر عرفانی است، و درک او از عیسای به صلیب کشیده شده در کانون تعالیم او قرار دارد و تعالیم او چه از جنبه الاهیاتی و چه از جنبه اخلاقی و عرفانی عیسی محور بوده و بر اساسمسیح شناسی او می باشند. لذا برای شناخت تعالیم او باید بن مایه اساسی تعالیم او یعنی مسیح شناسی او را شناخت و بدون توجه به مسیح شناسی او هر شناختی دیگر از تعالیم او شناختی ناقص خواهد بود. اکثر پژوهش هایی که به زبان فارسی در باره پولس صورت گرفته بیشتر کلی بوده و توجه زیادی به دو عنصر کلیدی تعلیمات او یعنی عرفان و مسیح شناسی او نشده و این جنبه از تعالیم او تحت الشعاع تعالیم الاهیاتی او قرار گرفته است. حال آن که هرگونه تحقیقی در مورد او بدون توجه به مسیح شناسی او ناقص خواهد بود. همچنین در آن پژوهش ها در اکثر موارد هیچ اشاره ای به صلیب و مفهوم آن از دیدگاه پولس که یکی از ارکان تعالیم او می باشد، نشده است، در حالی که صلیب نیز در کانون مسیح شناسی پولس قرار دارد، چنان که او بیان می کند که او به صلیب بشارت می دهد، و براین باور است که به هر چیز دیگری بشارت داده شود، صلیب از بین خواهد رفت. عامل دیگری که نیز در اکثر آن پژوهش ها به آن چندان توجهی نشده، مفهوم عیسای برخاسته از مردگان است که همانند صلیب در کانون تعالیم او قرار دارد، به طوری که از دیدگاه او صلیب بدون قیام مفهومی نخواهد داشت. بنابراین، نیاز به تحقیق در چنین زمینه هائی برای شناخت هرچه دقیق تر تعالیم پولس در جامعه ما احساس می شود.لذا این پایان نامه در صدد آن است که این خلا ها را پر کند.پیشینه پژوهش درباره پیشینه موضوع، اینکه در باره مسیح شناسی پولس تا چه اندازه کار شده است، باید آن را در دو حوزه فارسی و لاتین بررسی کرد. متأسفانه در زبان فارسی در باره مسیح شناسی پولس در حوزه نگارش کتاب، مقاله و یا ترجمه کتاب کار چندانی صورت نگرفته است. لذا از این جهت این پژوهش را می توان امری نو به حساب آورد. اما برخلاف حوزه فارسی، در حوزه لاتین به اندازه کافی هم در زمینه نگارش کتاب و هم در زمینه نگارش مقاله به وفور کار شده است که از آنها در این نگارش بسیار سود جسته شده است.
بررسی تطبیقی تعالیم عرفانی در فیه ما فیه مولوی و فوائدالفواد خواجه نظام الدین اولیا
نویسنده:
زینب صابراقکند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:فیه‌‌‌‌‌‌‌مافیه و فوائدالفواد ملفوظاتی مشتمل بر مباحث مختلف عرفانی و فلسفی می‌باشند. این متون به لحاظ بیان مطالب عرفانی و اخلاقی و احوال و افکار و کردار و شیوه تربیتی عرفا حائز اهمیت هستند. این دو کتاب در زمینه‌های گوناگون معرفت، هستی، خدا، جهان، انسان و سلوک معنوی بحث نموده‌اند. مولانا و خواجه نظام‌الدین ضمن بیان حد و مرز ابزارهای معرفت (علم تجربی، عقل و وحی) و نقد آنها، معرفت شهودی را معرفت حقیقی معرفی کرده‌اند. واقعیات هستی در تعلیم مولانا از طریق تجلی، با حق، ارتباط و وابستگی پیدا می‌کند. هر دو عارف معتقدند معرفت خدا از طریق ترک خودی انسان و بصیرت و شهود امکان پذیر می‌باشد. در فیه‌ما‌فیه خلقت و بقای جهان به واسطه عشق خدا به اظهار می‌باشد.در این کتاب انگیزه خلقت انسان و برتری او بر سایر مخلوقات نیز عشق می‌باشد. اولیاء با تحقّق هدف خلقت (حمل امانت الهی یعنی عشق) و تخلّق به صفات الهی به مقام والای انسان کامل نائل شده و واجد اوصافی چون کرامت، هدایت خلق و دستگیری از حاجتمندان می‌باشند. به اعتقاد مولانا و نظام‌الدین انسان علاوه بر آخرت در دنیا نیز پاداش و کیفر اعمال خود را می-بیند.در بحث سلوک، هر دو عارف، به همراهی شریعت و طریقت در نیل به کمال تأکید کرده‌اند. آنها همچنین ضرورت وجود پیر کامل در سلوک و اطاعت از او را خاطر نشان کرده‌اند. ریاضت و جهاد با نفس اصلی مهم در سلوک تلقی شده است. سماع به یاد خدا، کوشش با وجود عنایت حق، حاجت خواهی از خداوند معطی، رازداری در طریقت و توجه به ظرفیت مستمعان در راهبری سالکان از آداب طریقت محسوب می‌شود. مراعات آداب طریقت، تزکیه اخلاق را برای سالک میسّر ساخته و او را آماده کسب مقاماتی از جمله توبه، طلب حق، زهد، صبر، توکل و رضا نموده و احوالی چون خوف و رجا، فنا، اتحاد و اتصال به او دست می‌دهد.پژوهش حاض در تلاش است تعالیم عرفانی را در دو متن فیه مافیه و فوائد الفواد به طور مقایسه‌ای مورد بحث و بررسی قرار دهد.
مرگ و جاودانگی در ادبیات ودایی
نویسنده:
فریده رستمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مرگ و میل به جاودانگی، مفاهیمی به هم پیوسته و از دغدغه های وجودشناختی انسان اند؛ این دو مفهوم، معمولاً در ذیل فرجام شناسی انسان بحث می شوند. یکی از متون دینی و مقدسی که دو مفهوم مرگ و جاودانگی را مورد توجه قرار داده اند، ریگ ودا است که کهن ترین و مهم ترین بخش از ادبیات ودایی قلمداد می شود. در ریگ‌ودا، اشارات ناچیزی به مرگ وجود دارد و در این اشارات اندک نیز مرگ بیشتر مترادف، جدایی روح از جسم، انتقال روح به جهان دیگر و اضمحلال و استحال? طبیعی (مرگ اضطراری) تصور شده‌است. جاودانگی نیز در ریگ ودا گاهی معادل تحصیل عمر کامل یا صدساله با شرایط مادی عالی در همین دنیا و گاهی اوقات به عنوان یک فرآیند انتقالی با مقصد استقرار در بهشت یمه، با شرایط مطلوب مادی بیان شده است.متون اوپانیشادی نیز که بخش آخر ادبیات ودایی اند، با برخورداری از مشرب وحدت وجودی و طرح مباحث انسان شناختی خاص، دو مفهوم مرگ و جاودانگی را مورد توجه قرار داده اند. دیدگاه این متون درباره‌ی مرگ و جاودانگی کاملاً یکدست و همسان نیست: در حالی که در برخی از اوپانیشادها از منظری محدود (اَپرا‌ویدیا) به مرگ طبیعی و آموز? تناسخ و سرگردانی در چرخ? سمساره (پیتری یانه) اشاره شده است، در اکثر متون اوپانیشادی از منظر فراتر یعنی معرفت برتر (پرا‌ویدیا) نگریسته شده و مرگ را با جهل و عدم شناخت یکی دانسته‌اند، با وجود این، در قریب به اتفاق اوپانیشادها جاودانگی مترادف خودآگاهی انسان، شناخت آتمن (روح انسانی) و همسانی آن با برهمن (روح کیهانی) بیان شده‌است. این متون، برای نیل به چنین شناخت فراتری راه هایی را پیشنهاد داده و برخی از موانع آن را برشمرده اند.پژوهش حاضر در تلاش بوده با روش توصیفی-تحلیلی، ضمن بررسی قلمرو معنایی مرگ و جاودانگی، طرق نیل به جاودانگی را در دو متن مقدس هندویی یعنی ریگ ودا و اوپانیشادها، به بیان وجوه شباهت و اختلاف این دو متن بپردازد. کلمات کلیدی: آیین هندو، ریگ‌ودا، اوپانیشادها، مرگ، جاودانگی.
بررسی آموزه گناه و نجات در مسیحیت
نویسنده:
لیلی محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آموزه‌ی گناه نخستین یکی از آموزه‌های کلیدی مسیحیت است که مفاد اصلی آن، آلودگی نوع انسان است. براساس این آموزه، انسانها به دلیل اینکه از نژاد حضرت آدم (ع) هستند، گناه آدم را به عنوان فرزندان او به ارث می‌برند و در نتیجه همه‌ی آنها گناهکارند. مسیحیان بر این باورند که رهایی از این گناه جز از طریق خود خداوند ممکن نبود. اما خداوند، از یک طرف، صفت عدل او اقتضا می‌کند که آدم و و ذریّه اش را به سبب گناهی که او مرتکب شد مجازات کند، و از طرف دیگر، صفت رحمت او اقتضا می‌کند که گناهان بشر را ببخشد. از نظر آنهاتنها راه جمع بین عدل و رحمت خداوند ارسال پسر یگانه‌ی خود عیسی مسیح (ع) بود. اینکه او در هیئت انسانی ظاهر شود و مانند یک انسان زندگی کند و سپس برای اینکه گناه بشر را کفاره دهد ظالمانه مصلوب شود. به عبارت دیگر، مسیحیان مرگ مسیح روی صلیب را کفاره‌ای برای گناه آدم می‌دانند. از این رو هر کس به عیسی مسیح ایمان بیاورد از طریق غسل تعمید از این گناه پاک می‌شود. و اما در مورد گناهانی که افراد پس از غسل تعمید مرتکب می‌شوند طریق تبرئه‌ی از آن توبه و اعتراف در نزد کشیش است.بازخرید گناه نخستین، یعنی این اعتقاد که خداوند به خاطر کفاره‌ی گناه آدمیان پسر یگانه خویش را فدا کرد مطلبی است که فهم آن ممکن نیست. در تمام کاینات کسی بالا دست خدا نیست پس خداوند در قبال چه کسی مسئول است و پسر خویش را در قبال مسئولیت در برابر چه کسی فدا می‌کند؟ او قربانی خویش را به چه کسی تقدیم می‌کند؟ به نفس خودش؟لازم است که در تمامی شریعت‌ها بین گناه و عقوبتِ آن تناسب وجود داشته باشد. آیا بین مصلوب شدن مسیح بدین صورت و گناهی که آدم مرتکب آن شد، توازن و تناسبی وجود دارد؟آیا انصاف است که برای گناه دو نفر نه تنها گناهکاران اصلی بلکه میلیاردها انسان دیگر اعم از همه‌ی آنهایی که هرگز در جهان نزیسته‌اند و هیچگاه نخواهند زیست مجازات شوند؟بسیاری از متکلمان مسیحی عصر حاضر این نظریه را قبول ندارند چرا که معتقدند این نظریه به مفهوم عدالت خداوند آسیب می‌رساند چون که بر این فرض استوار است که خدا خون مسیحی را می‌طلبد که از هر جهت بی‌گناه بود، تا با روش نابهنجاری که مبتنی بر شکنجه و مرگ سرخ است، گناه دیگران را جبران کند. هیچ انسانی نمی‌تواند این روش ظالمانه و وحشیانه را بپذیرد، پس چگونه می‌توانیم آن را به خداوند نسبت دهیم؟!
بررسی تطبیقی آراء عرفانی مایستر اکهارت و جلال الدین محمد مولوی به ضمیمه ترجمه آثاری از اکهارت
نویسنده:
مظاهر احمد توبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
چکیده (فارسی): مایستر اکهارت و جلال الدین محمد رومی بر شناخت ناپذیری احدیت یا ذات خدا تاکید می کنند. به نظر مایستر، احدیت خود را در تثلیت (اب، ابن و روح القدس) آشکار ساخته است و به عقیده مولوی، ذات خدا دارای اسماء و صفات است. همان طور که دانسته است ذات خدا هفت صفت اصلی حیات، علم ، قدرت ، اراده ، سمع ، بصر و کلام دارد و از میان آنها سه صفت حیات، علم و قدرت اصلی تر و مهم تر هستند. به نظر اکهارت و مولانا، مخلوقات قبل از خلق به شکل صورت در علم خدا بوده اند. احدیت ابتدا عقل کل (مسیح، حقیقت محمدی) را تولید و خلق کرد و آنگاه به واسطه او تمام چیزها آفریده شدند. در آثار مایستر و رومی هم نظریه خلق از عدم به همراه خلق مدام که تحت تاثیر کتاب مقدس و قرآن کریم است یافت می شود، و هم نظریه صدور که تحت تاثیر نو افلاطونی گری است. اما به واسطه کتاب مقدس و قرآن کریم، آندو طرفدار نظریه اولی هستند. ناگفته نماند که اعتقاد به این دو نظریه با هم تناقضی را ایجاد نمی کند و جمع آندو غیرممکن نیست . خدا انسان را به صورت خود آفریده است . به عقیده مایستر و رومی ، انسان نباید از خود بیرون رود، همه هر چه هست در درون او است. از آنجا که ذات انسان با حقیقت انسان یکی است و حقیقت انسان هم خدا است، پس شناخت ذات انسان شناخت خدا خواهد بود. لذا خودت را بشناس تا خدا را بشناسی. به نظر اکهارت و مولوی ، از آنجا که انسان از خدا ناشی شده است ، لذا باید به او باز گردد. راه بازگشت به او فناء یا وارستگی است. تجرید عبارت از ترک نفس ، آزادی ز هر چه رنگ تعلق پذیرد، تهی شدن روح از غیر خدا است. این تجرد لازم است، اما کافی نیست. گرچه خود این جهد عنایت خدا است ولی برای اینکه این کوشش به نتیجه برسد، به عبارت دیگر، شرط کافی فیض یا کشش است. این فقر به عقیده مایستر هم مادی و هم معنوی است، اما به نظر رومی ، آن تنها معنوی است. این مسکین بودن در روح، یعنی ، در اراده ، به اتحاد با خدا می انجامد. اما این اتحاد به عقیده مولانا ، اتحاد صفات است. به عبارت دیگر، عارف لباس صفات بشری را از تن ذات خود بیرون می آورد و لباس صفات خدا را به تن ذات خود می کند. باری، ذات عارف باقی است تنها صفات او به صفات خدا تبدیل می شود. ولی به نظر اکهارت ، عارف غیر از اتحاد صفات به اتحاد ذات هم می رسد. به عبارت دیگر، همچنان که شعله یک شمع ، شمع دیگری را روشن می کند و ...