جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 56
«تأثیر آموزه‌های معرفت‌شناسانه‌ی فلسفه‌ی گفتمانی بوبر بر بهبود رابطه‌ی پزشک ـ بیمار»
نویسنده:
اعظم محسنی ، سید مسعود سیف ، علی فتح طاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مطالعات نشان می‌دهند که ارتباط اثر بخش پزشک و بیمار، موجب افزایش پیروی از روند درمانی و بهبود نتایج سلامت، افزایش رضایت‌مندی بیمار و پزشک، کاهش مدت اقامت در بیمارستان، کاهش هزینه‌های درمانی، کاهش خطا‌های پزشکی و دارویی و همچنین کاهش شکایات از پزشکان می‌گردد. عدم برقراری ارتباط مناسب بین پزشک و بیمار، نیز موجب درک نادرست، پیروی نکردن بیمار از دستورات پزشک، عدم رضایت و پیامد‌های نامطلوب دیگر می‌شود. نوع ارتباط بین بیمار و پزشک وابسته به شرایط همکاری و نیز باور‌های آنان نسبت به جایگاه مطلوب مسؤولیت و قدرت است. اگرچه فیلسوف قرن بیستم میلادی، مارتین بوبر مستقیماً چیزی در باب پزشکی ننگاشته است، اما «فلسفه‌ی گفتمانی» وی، بویژه تفکیکی که وی بین دو نحوه مواجهه‌ای که انسانها باهم می‌توانند داشته باشند، یعنی «نسبتِ من ـ آن»، که مستلزم وجود سوژه‌ای «فعال» و «تعیین کننده» در مقابل ابژه‌ی «منفعل» و «تعیین شونده» است و «رابطه‌ی من ـ تو»، که در آن هر دو طرف رابطه به نحو همزمان و به نحو یکسان فعال و منفعل هستند، بینش‌های ارزشمندی را در باب رابطه‌ی پزشک ـ بیمار ارائه می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 137 تا 155
سخنى دربارة بوبر و تفکر او
نویسنده:
سید مسعود سیف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
سولیپسیسم در تراکتاتوس: سه تفسیر متفاوت
نویسنده:
عبدالرزاق حسامی فر؛ زینب قنبرلو؛ علی فتح طاهری؛ سید مسعود سیف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ویتگنشتاین در بندهای 6/5 تا 641/5، رساله منطقی فلسفی (تراکتاتوس) نکات مهمی را در باب ذهن و سولیپسیسم بیان می کند. سه تفسیر مهم از این بندها عرضه شده است: یکی تفسیر ارتدکسی که بر طبق آن، سوژه یا خود متافیزیکی، معنا را از طریق تصویر کردن و طی یک فرایند روانشناختی، به واژه می بخشد. البته این خود متافیزیکی متمایز از «خود تجربی» مورد نظر روانشناسان است و هیچ چیزی در درون جهان، مطابق با آن نیست و بلکه خود پیش فرض وجود جهان است. بنابراین بدون اینکه بتوان هیچ سخن معناداری در باره آن گفت، تنها می توان آن را نشان داد. تفسیر دوم، تفسیر درمانگراست که برخلاف رویکرد متافیزیکی و واقع گرایانه تفسیر ارتدوکسی، رویکردی غیر متافیزیکی و غیرواقع گرایانه دارد و قائل به پیوند میان اندیشه های ویتگنشتاین متقدم و متأخر است. تفسیر سوم تفسیر اخلاقی است که برای گزاره های تراکتاتوس ارزش عملی قائل است. در این تفسیر سولیپسیسم مطرح شده در تراکتاتوس نه یک نظریه یا آموزه معرفت شناختی یا متافیزیکی، بلکه یک عمل اخلاقی و عرفانی دانسته می‌شود که هدف از آن ایجاد تغییر در زندگی معنوی انسان است. در مقاله حاضر سه تفسیر یاد شده نقد و بررسی شده است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 128
هستي‌شناسي اعتباريات؛ اعتبار بمثابه نحوة هستي انسان در جهان مادي
نویسنده:
سید امین میرحسینی ، سید مسعود سیف ، عبدالرزاق حسامی فر ، علی فتح طاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برغم وجود ديدگاههاي متفاوت و در مواردي متضاد دربارة نظرية اعتباريات علامه طباطبايي، تقريباً همة پژوهشهايي كه در اين زمينه صورت گرفته‌ است، در داشتن اين پيشفرض مشترك همداستانند كه نظرية اعتباريات نظريه‌‌يي از اساس معرفت‌شناختي است؛ نظريه‌يي كه ميكوشد به توجيه دسته‌‌يي از ادراكات انسان بپردازد كه مطابقي در خارج ندارند. اين پيشفرض برغم اينكه پيشفرض نادرستي نيست، مبين همة واقعيتهاي قابل طرح در باب نظرية اعتباريات هم نيست. مدعاي ما در پژوهش حاضر اينست كه نظرية اعتباريات بيش از آنكه نظريه‌يي معرفت‌شناختي باشد، نظريه‌يي از اساس هستي‌شناختي است. با توجه به نحوة طرح نظرية اعتباريات در رساله‌هاي الولايه‌‌و الانسان، بنظر ميرسد اعتبار بمثابه يكي از مشخصه‌هاي هستي انسانِ مجردي است كه در جهان مادي بسر ميبرد؛ مشخصه‌‌يي كه دسته‌‌يي از افعال انساني را كه بنحوي به امور مادي مرتبط هستند، ممكن ميسازد.
پایان یک فصل و آغاز فصلی دیگر درکتاب تاریخ بشر
نویسنده:
ویلیام بارث؛ مترجم: سید مسعود سیف
نوع منبع :
ترجمه اثر , کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
نقش نظام بخش تصورات و اصول عقل در فلسفه کانت
نویسنده:
سیف سیدمسعود
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانت تصورات محض عقل، یعنی خدا، جهان و نفس، را دارای دو کاربرد متفاوت می داند؛ یکی کاربرد نادرست آنها که وی آن را کاربرد متعالی می نامد و در آن برای تصورات، مابه ازای خارجی در نظر گرفته می شود. در این کاربرد، تصورات ما به ازای خارجی در نظر گرفته می شود. در این کاربرد، تصورات دارای نقش قوام بخش اند. دیگری کاربرد درست آنهاست که کانت آن را کاربرد حلولی تصورات می نامد و در آن تصورات صرفا متوجه مفاهیم محض فاهمه و کاربرد آنهاست. نقش تصورات در این کاربرد نظام بخشی است؛ به این معنا که تصورات وحدت و تلایم شناخت حاصل از فاهمه را تبیین می کنند. در این مقاله نظر کانت درباره نقش تصورات و اصول محض عقل مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 77 تا 88
در باب یقین ویتگنشتاین و نقد برهان خواب دکارت
نویسنده:
اعظم محسنی، مسعود سیف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ویتگنشتاین به صراحت از مبنا بودن یقین و تقدم آن بر شک سخن می­گوید و معتقد است که بازی شک در زمین یقین امکان­پذیر است و شکاکیت افراطی خود متناقض است؛ برای ویتگنشتاین «برهان خواب» دکارت، عمیق­ترین و قوی­ترین نوع شکاکیت افراطی است. ادعای اصلی دکارت در این برهان این است که «هیچ ملاک قطعی برای تمایز قائل شدن میان حالات خواب و بیداری وجود ندارد». برخی از فیلسوفان این فرضیه را یکی از چالش برانگیزترین مباحث در موضع شکاکیت دانسته و تمام همّ و غم خود را مصروف پاسخگویی به این برهان کرده­اند؛ که البته در این زمینه توفیق چندانی نصیب آنها نشده است. اما ویتگنشتاین معتقد بود که شکاکیت بی­معنی است و جوابی را نمی­طلبد؛ با توجه به همین مبنا زمانیکه به «برهان خواب» می­رسد، می­گوید این عبارت که «من ممکن است خواب باشم» اگر جدی گرفته شود، همانطور که دکارت آن را جدی گرفته است، بی­معنی است. برخلاف تصور ویتگنشتاین و دیگران، هدف دکارت هرگز ماندن در حالت عدم یقین نبوده است؛ او همواره بدنبال فرا رفتن از شک و رسیدن به یقین بوده است و در مورد شکاکیت حاصل از «برهان خواب» هم، در نهایت می­گوید باید آن تردید کلی در مورد خواب را که به علت آن نمی­توانستیم میان خواب و بیداری فرق بگذاریم، به عنوان شکوک مبالغه آمیز و مضر به دور افکنیم و در ادامه معیاری برای تفکیک تجارب ما در حالت خواب و بیداری ارائه می­دهد.
صفحات :
از صفحه 71 تا 98
نسبت میان بازی‌های زبانی، صورت‌های‌ زندگی و حیات اجتماعی انسان در ویتگنشتاین متأخر
نویسنده:
مهدی دهاقین، عبدالرزاق حسامی فر، مسعود سیف، محمد حسن حیدری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ویتگنشتاین در فلسفۀ متأخر خود با طرح نظریۀ کاربـردى‌ مـعنا‌، معنای واژه را به کاربرد آن در جریان و شکل زندگی پیوند می‌دهد. از نگاه او، زبان امری عمومی و اجتماعی و زبان خصوصی امری ناممکن است. کاربرد زبان در قالب بازی‌های زبانی صورت می‌گیرد و کاربرد بازی‌های زبانی خود، انواع گوناگون صورت‌های زندگی را شکل می‌دهد. صورت‌های زندگی پیوندی با ساختار حیات اجتماعی انسان دارند. در این نوشتار می‌کوشیم نسبت میان کاربرد واژه‌ها و صورت­های زندگی را بحث کنیم و نشان دهیم که چگونه کاربرد واژه‌ها، یک بازی زبانی را شکل می‌دهد و چه نسبتی میان بازی‌های زبانی و صورت‌های زندگی وجود دارد. همچنین در این مقاله به بررسی نسبت میان صورت‌های زندگی و تاریخ طبیعی انسان از یک سو و زندگی اجتماعی انسان از سوی دیگر خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد اگرچه پیوند میان این عناصر پذیرفتنی است، اما نمی‌توان آن را به‌طور مطلق تأیید کرد؛ زیرا تغییرات در هر یک از اینها لزوماً متناظر با تغییر در عناصر دیگر نیست.
صفحات :
از صفحه 113 تا 136
زمان‌مندی در اندیشه متقدم هایدگر
نویسنده:
احسان نظری، مسعود سیف، محمدحسن حیدری، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هایدگر متقدّم، در راستای تأسیس اُنتولوژی بنیادی، تا حدودی از بررسی فهم عامیانه‌ زمان چشم‌پوشی می‌کند و به تحلیل زمان‌مندی می‌پردازد. او معتقد است که فهم عامیانه زمان، تنزّل زمان جهانی و خود زمان جهانی، تنزّل زمان‌مندی است. هایدگر در هستی و زمان، زمان‌مندی را به «معنای اُنتولوژیک پروا» تعبیر میکند. در این‌جا، برای تحلیل زمان‌مندی در اندیشه‌ هایدگر، بر همین عبارت سه جزئی تکیه می‌شود. اُنتولوژیک در تقابل با اُنتیک قرار می‌گیرد. پژوهش اُنتیک، پژوهشی است که هستومند را چونان چیزی فرادست و متعیّن در نظر می‌گیرد، امّا در مقابل پژوهش اُنتولوژیک، معطوف است به چطور‌ـ‌هستن هستومندی که با افکندن خود بر امکان‌هایش، دائماً از خودش پیشی می‌جوید. معنا، آنی نیست که در انتهای کنش فهمیدن، آشکار گردد؛ بلکه آنی است که فهم‌پذیری هر چیز خودش را در آن حفظ می‌کند؛ یعنی شرط امکان فهم‌پذیری یک چیز است. پروا، دلالت می‌کند بر چیزی که به جنبه‌های ساختاری دازاین، کلیّت و وحدت می‌بخشد. پروا که معنای هستن دازاین است، ازطریق سه مؤلفه‌ اگزیستانس، واقع‌بودگی و سقوط‌کردگی تقویم می‌شود. زمان‌مندی، معنای اُنتولوژیک پروا است؛ یعنی شرط امکان فهم‌پذیری آن. هایدگر برای توضیح این سخن، دست به تحلیل اگزیستانس اصیل می‌زند. ساختار اُنتولوژیک اگزیستانس اصیل، «مصمّمیّت پیشی‌جوینده به ‌سوی مرگ» است. اگزیستانس مصمّمی که بر مرگ پیشی می‌جوید، خودش را در سه برون‌خویشی آینده‌سویی، بودگی، و حاضرساختن عیان می‌کند. هر یک از این سه برون‌خویشی، به ترتیب، بنیان و معنای یکی از مؤلفه‌های پروا است. درنتیجه، زمان‌مندی در وحدت‌اش، بنیان و معنای اُنتولوژیک کلّ پروا است.
صفحات :
از صفحه 375 تا 397
بررسی نگره‌ بحران در نظر هوسرل و زمينه‌های آن در فلسفه قرن نوزدهم اروپا
نویسنده:
مسعود سيف، افشين مؤذن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در اوايل قرن بيستم ميلادي جريان گسترده‌‌يي پديدار گشت که نويسندگان آن در اشاره به بحران علم و فرهنگ اروپايي با يکديگر همصدا بودند. ادموند هوسرل نيز بعنوان يکي از متفکرين برجستة اروپايي در اوايل قرن بيستم، همگام با اين جريان، پديدارشناسي را بعنوان راهکار غلبه بر اين بحران همه‌جانبه ارائه ميکند که از نظر وي نيمة دوم قرن نوزدهم اروپا را دربرگرفته است. از نظر او اين بحران بصورت فقدان وحدت و انسجام در فلسفه و علوم، اعم از علوم طبيعي و انساني و همچنين بيگانگي علوم از زندگي روزمرة انسان ظهور و بروز يافته است و ريشه‌ها و علل اين بحران بايد در رويکردهاي علمي و فلسفي قرن نوزدهم اروپا جستجو شود. در اين قرن پس از مرگ هگل، با تأثر از مکاتب هگلي و نسبيت‌انگاري تاريخي برآمده از آنها، جريانهايي چون مارکسيسم، بيولوژيسم و هرمنوتيک تاريخ‌گرا پديد آمد که وجه اشتراک همه آنها تمايل به سمت نسبيت‌گرايي بود. اين جريانها هرکدام از منظر خود با نفي امکان نيل به يک حقيقت واحد و يقيني و همچنين نسبي‌سازي اين حقيقت، موجبات بحران مذکور را فراهم آوردند. هوسرل پس از آشکار ساختن ماهيت بحران در مباني تفکر غرب، از طريق خوانشي انتقادي از ريشه‌گرايي دکارتي و در جهت دستيابي به يک بنيان متقن و وحدت‌بخش براي علوم، روشي را با نام «تأويل پديدارشناسانه» پيشنهاد نمود که برغم اينکه پس از وي انتقادات فراواني را برانگيخت، اما به يکي از اصليترين عناصر پديدارشناسي تبديل شد که تقريباً در تمامي انديشه‌هاي پس از هوسرل تأثيرگذار بوده است.
صفحات :
از صفحه 97 تا 120
  • تعداد رکورد ها : 56