جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 147
ارزش معرفت شناختی دلیل نقلی
نویسنده:
عبداله محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بیشترین شناخت‌های بشر از راه دلیل نقلی کسب می‌شود. در این میان اعتبار معرفت‌شناختی دلیل نقلی مهم‌ترین پرسشی است که ذهن معرفت‌شناسان را به خود مشغول کرده است. اما این مسئله به چند پرسش بنیادین دیگر منشعب می‌شود: آیا دلیل نقلی توجیه خود را از سایر منابع معرفتی به دست می‌آورد یا اینکه برای توجیه خود نیازمند سایر منابع معرفتی نیست. معرفت‌شناسان غربی در پاسخ به این سوال دو نظریه «تحویل‌گرایی» و «غیرتحویل‌گرایی» را مطرح کردند. غیرتحویل‌گرایان برآنند که دلیل نقلی منبع معرفتی مستقلی در کنار حس و استدلال عقلی است و انسان‌ها برای پذیرش دلیل نقلی موجه بوده و نیازمند مدرک و دلیل اثباتی نیستند و نبود قرینه بر خلاف کافی است. تحویل‌گرایان، برخلاف غیر تحویل‌گرایان معتقدند عدم قرینه بر خلاف کافی نیست و شنونده باید دلیل اثباتی برای پذیرش دلیل نقلی داشته باشد. دلیل نقلی اعتبار خود را از سایر منابع مانند حس و حافظه و عقل دریافت می‌کند. این رساله ادله هر دو گروه را بررسی کرده و پس از نشان دادن اشکالات هر دو، قرابت دیدگاه تحویل‌گرایان با اکثریت دانشمندان مسلمان علم اصول را آشکار می‌سازد. پرسش مبنایی دیگر آن است که آیا دلیل نقلی انتقال‌دهنده معرفت است یا تولید‌کننده آن؟ این تحقیق پس از بررسی ادله هر دو دسته اثبات می‌کند دلیل نقلی نه انتقال‌دهنده معرفت و نه تولیدکننده آن است. پرسش مهم دیگر آن است که دلیل نقلی چه درجه-ای از معرفت را ایجاد می‌کند. این موضوع در میان معرفت‌شناسان غربی کمتر مورد توجه بوده است. این رساله با اشاره به تقسیمات دلیل نقلی از جمله تقسیم به خبر متواتر و واحد، مرتبه معرفتی حاصل از هر یک را جداگانه بررسی کرده است. همچنین توجیه دلیل نقلی را نه بر اساس تحویل‌گرایی و غیرتحویل-گرایی بلکه بر اساس میزان معرفت حاصل از دلیل نقلی واکاوی کرده است. در این رساله اثبات می‌شود خبر متواتر مفید قطع و خبر واحد در بسیاری از موارد مفید اطمینان بوده و قطع و اطمینان هر دو ارزش معرفت‌شناختی دارند.واژگان کلیدی: معرفت‌شناسی، دلیل نقلی، توجیه، تحویل‌گرایی، غیرتحویل‌گرایی، اعتماد، معرفت‌شناسی اجتماعی.
بررسی و تحلیل دیدگاه ویلفرد مادلونگ درباره عقاید امامیه
نویسنده:
احمد بهشتی مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
رساله حاضر با موضوع «بررسی و تحلیل دیدگاه ویلفرد مادلونگ درباره عقاید امامیّه»، در تلاش است تا مجموعه‌ای از آموزه‌های اعتقادی شیعیان امامی را که در فضاهای دانشگاهی غربی بیان می‌شوند واکاوی نمایند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تحولی که به دنبال آن در جامعه جهانی ایجاد شد، توجّه بسیاری از اندیشمندان و حتّی مردمان عادی را به شیعیان که ساکنان اصلی این سرزمین بودند جلب کرد. تعداد قابل توجّهی از استادان دانشگاه‌ها در تلاشند با اندیشه‌های این گروه آشنا شوند و حتّی آنها را به دنیا معرفی نمایند. به یقین، ویلفرد مادلونگ یکی از برجسته‌ترین استادان شیعه‌شناس غربی است که هنوز کرسی‌ تدریس او در موضوعات گوناگون شیعی، از موثرترین کرسی‌های شیعه‌شناسی در غرب به شمار می‌آید. وی در خلال حدود هفتاد سال پژوهش و تدریس در موضوعات شیعی موفّق شده است حجم قابل توجّهی از اعتقادات شیعیان را در مناطق گوناگونی از دنیا معرفی و تدریس نماید و البته شاگردانی را بپروراند که ادامه دهندگان راه او باشند. این رساله در صدد است آثار این استاد برجسته عرصه شیعه‌شناسی را بررسی نموده و عیار اعتبار گزارش‌های او را به دست آورد؛ نقاط ضعف را تذکر دهد و از نقاط قوت آن استفاده نماید. به همین جهت، مجموعه‌ پژوهش‌ها و آثار ویلفرد مادلونگ را در خصوص شیعیان امامی جمع‌آوری نموده و با منابع دست اوّل و کاملاً معتبر امامی مقایسه کرده است و در نهایت به این نتیجه رسیده که مادلونگ گزارش‌گری با انصاف و مقید به روش‌های پژوهشی است که اولاً گزارش نسبتاً کاملی از اعتقادات خاص شیعیان امامی ارائه کرده و ثانیاً می‌توان گزارش‌های او را منطبق با آثار معتبر شیعیان امامی دانست و ثالثاً در شیوه‌ها و روش‌های پژوهشی خود، دارای امتیازاتی است که برای تمام شیعه‌پژوهان قابل استفاده است.
نقد و بررسی معرفت شناسی اخلاقی در دیدگاه سینوت - آرمسترانگ با تأکید بر اندیشه اسلامی
نویسنده:
بهروز محمدی منفرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به تحلیل و نقد آرای سینوت – آرمسترانگ در حوزه معرفت‌شناسی اخلاق با تأکید بر اندیشه اسلامی می پردازد. برای همین، ابتدا موضع سینوت - آرمسترانگ در مورد ارزش صدق و واقع‌گرائی اخلاقی تحلیل و نقد می‌شود. سپس سینوت – آرمسترانگ دیدگاه خود را با ترکیب و مصالحه‌ای بین شکاکیت اخلاقی آکادمیک، شکاکیت اخلاقی پیرهونی و شکاکیت اخلاقی میانه‌رو صورتبندی می‌کند. یعنی اگر نیهیلیسم اخلاقی به عنوان بدیلی در مجموعه‌ی مقایسه‌ای وجود داشته باشد، از آنجا که فرض کنار نهادن نیهیلیسم اخلاقی، مصادره به مطلوب و غیرممکن است، استدلال‌های شکاک عمل نموده و نمی‌توان به آن‌ها پاسخ داد. حال اگر نیهیلیسم اخلاقی در یک مجموعه‌ی مقایسه‌ای به عنوان یک بدیل نباشد، ممکن است که ما به طور میانه‌رو موجه باشیم. اما در مجموعه‌ی مقایسه‌ای بدون قید حداکثری و حداقلی، از آنجا که ممکن نیست تشخیص دهیم که کدامیک از دو قید حداکثری یا حداقلی، مناسب و مرتبط هستند، ما باید در مورد باور اخلاقی موجه سکوت کنیم که این امر به شکاکیت پیرهونی منتهی می‌شود. سینوت – آرمسترانگ در ادامه نظریه-های طبیعت‌گرائی اخلاقی، شهودگرائی اخلاقی و قراردادگرائی را تبیین و نقد نموده و معتقد است که این نظریه‌ها نمی‌توانند فرد در نسبت به باورهای اخلاقی، توجیه کنند. اهمیت این طرح پژوهشی از این حیث قابل توجه است که سینوت – آرمسترانگ از کثرت نوشته ها و ارجاعات در حوزه فلسفه اخلاق برخوردار است. هدف اصلی رساله این است که بستری برای برون‌رفت از شکاکیت معرفت اخلاقی و نظریه پردازی در حوزه معرفت‌شناسی اخلاق فراهم آورد. نتایج حاصل از رساله این است که 1) احکام اخلاقی صدق و کذب‌پذیر هستند 2) می‌توان استدلال تسلسل قهقرائی و فرض‌های شکاکانه را در مورد توجیه باور اخلاقی پاسخ گفت و 3) دیدگاهی مناسب در مورد توجیه باور اخلاقی ارائه شود.کلیدواژه‌ها: سینوت – آرمسترانگ، تفکر اسلامی، صدق اخلاقی، توجیه باور اخلاقی، شکاکیت آکادمیک، شکاکیت پیرهونی، مقایسه‌گرائی اخلاقی.
سوبژکتیویسم در ویتگنشتاین بر اساس تفسیر دیوید پیرس، برناد ویلیامز و ایلهام دیلمن
نویسنده:
مهدی حسین زاده یزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سوبژکتیویسم به مثابه یکی از بنیادی‌ترین زیرساخت‌های فلسفه جدید مطرح می‌شود. در فلسفه جدید جایگاه سوژه در منظومه معرفت بشری رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. در برخی نگرش‌های فلسفی جدید، سوژه است که به غیر خود تعین می‌بخشد و موجودیت غیر سوژه، مبتنی بر ابژه بودن آن برای سوژه می‌گردد. رخداد سرنوشت‌سازی که فلسفه جدید با آن آغاز می‌شود، پیدایش مفهوم سوژه دانسته می‌شود.با توجه به اهمیت و جایگاه سوبژکتیویسم در فلسفه جدید، این نوشتار به دنبال یافتن پاسخ به این پرسش بنیادین سامان می‌گیرد که آیا ویتگنشتاین در هر دو دوره فلسفی یا یکی از آنها سوبژکتیویست است؟ وی دقیقا به چه معنایی سوبژکتیویست یا ابژکتیویست می‌باشد؟ از آنجا که ابهام شایان توجهی در تعریف اصطلاح سوبژکتیویسم وجود دارد، نخست مولفه‌های بنیادین سوبژکتیویسم (سوژه ، ابژه و اصالت سوژه) را مورد دقت قرار می‌دهم، تا از این رهگذر سوبژکتیویسم را در ویتگنشتاین متقدم و متأخر به بحث ‌گذارم. از آنجا که این مولفه‌ها به صورت‌های گوناگونی تفسیر می‌شوند و در تفسیرهای مختلف، نقش‌های متفاوتی را در منظومه معرفتی ویتگنشتاین بازی می‌کنند، از تفسیر و نگاه سه شارح بزرگ ویتگنشتاین، دیوید پیرس، برناد ویلیامز و ایلهام دیلمن، بهره می‌گیرم.با مروری بر آموزه‌های ویتگنشتاین متقدم می‌توان گفت: وی دو مرز و محدودیت بنیادین را برای زبان پی‌ می ریزد: 1. سوژه‌ای که شرط توجیه معناداری است و به مثابه منظری نگریسته می‌شود که از آن منظر، حکایت-گری و معناداری سامان می‌یابد. سوژه ویتگنشتاین بر خلاف سوژه کانتی منفعل صرف است؛ 2. شبکه بنیادین و ثابتی از ترکیبات ممکن ابژه‌ها که ساختار زبان ما را تحمیل می‌کند. پذیرش زبان مستلزم قبول چنین شبکه‌ای است. باید دانست که واقعیت فی نفسه (نومن)هیچ نقشی را در منظومه معرفتی ویتگنشتاین متقدم بازی نمی-کند.در تعامل سوژه و ابژه در سامان دادن معنا و معرفت در ویتگنشتاین متقدم، ابژه نقشی فعال را ایفا می‌کند. از این حیث، فلسفه متقدم را می‌بایست فلسفه‌ای ابژکتیویستی دانست. از حیث هستی‌شناختی نیز ویتگنشتاین، ابژکتیویست است؛ به این معنا که واقعیت را منحصر به آنچه برای سوژه قابل دستیابی است قرار نمی‌دهد. از آنجا که سوژه حامل خیر و شر است، در حوزه اخلاق می‌بایست ویتگنشتاین را سوبژکتیویست دانست. با توجه به آموزه‌های متأخر ویتگنشتاین، می‌توان از سوبژکتیویسم به معنایی ویژه و متفاوت با سوبژکتیویسم کانتی در این دوره سخن گفت؛ بدین معنا که شالوده معنا و معرفت بر پایه سوژه‌های تجربی یعنی انسان‌ها سامان می‌گیرد. از طرفی جهان، جهانی است که برای انسان است و واقعیت فی نفسه در این میان جایگاهی ندارد و از سویی زبان انسان‌ها، منظرشان را از واقعیت تعین می‌بخشد؛ ما اشیا را به واسطه زبان‌مان می‌نگریم. به نظر می‌رسد به سبب فاصله زیادی که میان منظومه معرفتی ویتگنشتاین متأخر و سوبژکتیویسم کانتی وجود دارد، استفاده از این اصطلاح در این موارد، رهزن است و بستری را برای مغالطه فراهم ‌می‌آورد. به هر روی،اگر از این اصطلاح استفاده شد می‌بایست تفاوت میان کانت و ویتگنشتاین متأخر مدنظر باشد.در پایان، نگارنده به ارزیابی سوبژکتیویسم در ویتگنشتاین پرداخته، پرسش‌هایی را در این باب مطرح می‌کند.
گزارش، تحلیل و نقد نظریه امر الاهی آدامز
نویسنده:
منا موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پی اشکالات وارد به نظریۀ امر الاهی سنتی، رابرت مری‎هیو آدامز در صدد برآمده است تا طرحی از این نظریه ارائه دهد که از آن اشکالات پیراسته باشد. او ابتدا نظریه‎ای در سطح معناشناختی در قلمروی لزوم اخلاقی مطرح کرد که در آن، درستی و نادرستی اخلاقی را به لحاظ معنایی مرادف با موافقت و مخالفت با امر الاهی گرفت؛ اما به جهت ایمن نبودن این تقریر از برخی اشکالات، در مرحلۀ بعد با تفکیک مباحث معناشناختی از مباحث متافیزیکی، نظریۀ امر الاهی را در سطح متافیزیک ارائه کرد که در آن ماهیت درستی و نادرستی اخلاقی، نه معنای آنها، را وابسته به موافقت و مخالفت با اوامر الاهی دانست. آدامز، با توجه به شاخصه‎های معناشناختی لزوم، تبیینی اجتماعی از ماهیت لزوم اخلاقی ارائه داده، قوام لزوم را به مطالبه و امری می‎داند که از سوی فرد یا افرادی دیگر به انسان ابلاغ شود. سپس بهترین و مناسب‎ترین نامزد برای صدور اوامر را خدای خوب و مهربان می‎داند و از این راه، از نظریۀ امر الاهی در قلمروی لزوم اخلاقی دفاع می‎کند. آدامز با محدود کردن این نظریه به قلمروی لزوم اخلاقی و پیش‎فرض گرفتن برخی مفاهیم ارزشی دربارۀ خدا، سعی در استحکام این نظریه کرد. وی برای جمع بین وابستگی اخلاق به خداوند و پرهیز از اشکال خودسرانگی اخلاقی، از مفهوم «خوبی»، تبیینی دینی بدون استفاده از نظریۀ امر الاهی ارائه می‎دهد. او گرچه خوبی اعمال را وابسته به امر الاهی نمی‎داند، ولی با توجه به شاخصه‎های معناشناختی خوب، مناسب‎ترین نامزد برای ماهیت خوبی را ذات خداوند دانسته، خوبی هر چیز دیگر را در شباهت به او توصیف می‎کند و از این راه، در تبیین متافیزیکی خوبی، از نظریۀ شباهت به خدا دفاع می‎کند. خوبی مورد نظر آدامز خوبی ابزاری یا شخصی نیست، بلکه خوبی‎ای است که به جهت ذاتش به آن عشق ورزیده می‎شود و متعلق تمجید و تحسین ما قرار می‎گردد. تعبیر آدامز از این خوبی، «فضیلت» (excellence) است.دیدگاه‎های آدامز در اخلاق ترکیبی از دیدگاه‎های افلاطونی و الاهیاتی است. نظریۀ ارزش او تا حد زیادی الگوگرفته از نظریۀ مثل افلاطون است، با این تفاوت که مثال اعلی از نظر آدامز، خوب متعالی، یعنی خداوند، است. آدامز ضمن آنکه از واقع‎گرایی در اخلاق دفاع می‎کند، مخالف دیدگاه‎های طبیعت‎گرایانه و حامی تبیین‎های فراطبیعی و الاهیاتی در اخلاق است.
برساخت گرایی در فلسفه اخلاق کانت
نویسنده:
علیرضا باهوش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برساخت گرایی اخلاقی دیدگاهی فرا اخلاقی درباره ی طبیعت صدقو حقایق و خصوصیات اخلاقی است . برساختگرایی ظاهراً در تقابل با واقع گرایی قرار می گیرد و تنهابا روایتهای واقع گرائی اخلاقی توافقی نسبی و محدود دارد. بر ساخت گرایان، مانند واقع گرایان ، جملات اخلاقی را دارای محتوای توصیفی می دانند و بنا بر این به نظر می رسد واقعاً بیان کننده امر واقع باشند.ولی بر ساخت گرایان برغم اینکهمی پذیرند که به نحوی حقایق اخلاقی وجود دارند، بر عکس واقع گرایان، آنها را وابسته به نگرشها و قرار دادهای انسانی و امثال آن می دانند.جان رالز برای نخستین بار اصطلاح برساخت گرایی در اخلاق رابکار برد و تفسیری برساخت گرایانه از فلسفه اخلاق کانت به دست داد. براساس این تفسیر اخلاق برساخته عقل بشری است و امر مطلق روال برساختن است. رالز همچنین نظریه خود را برساخت گرایی کانتی نامید .براساس برساخت گرایی کانتی محتواى اصول عدالت نتیجه توافق و قرادادى است که میان افرادى خاص در وضعیت ویژه‏اى بدست می آید و رالزآن را وضعیت اولیه مى‏نامد.وضعیت اولیه روال تصمیم یا روال برساختن در برساخت گرایی کانتی است که در آن اصول عدالت بر ساخته می شوند.
چالش های معاصر بر اخلاق دینی
نویسنده:
محمد لگنهاوسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
چکیده :
در این مقاله، مروری کلی به اخلاق مدرن با توجه به ارتباط آن با اخلاق دینی ارائه شده است. در این مرور کلی، اهمیت نقش مونتایگن، هابس، هیوم، کانت و هگل در تغییر مسیر اخلاق از دین بیان شده است و چنین استدلال شده که هر کس به ارائه اخلاق دینی در جهان معاصر امیدوار است، باید به مطالعه و بررسی فرآیند سکولارسازی اخلاق بپردازد. هم چنین به چند گرایش اخیر نیز اشاره شده و نظریه های اخلاقی در عصر حاضر به سه دسته کلی تقسیم شده است: نظریه های نتیجه گرا، وظیفه شناختی و فضیلت محور. درنهایت اثبات شده است که اخلاق دینی موفق باید موارد قوت این سه رویکرد را در خود فراهم آورد.
صفحات :
از صفحه 23 تا 40
اعتبار معرفتی اعتقادات دینی براساس رویکرد جدید آلستون به مسئله توجیه
نویسنده:
محمدعلی مبینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آلستون، در دیدگاه جدیدش، موجه بودن را به عنوان ویژگی یکه‏تازی که جایگاه معرفتی بدیل‏ناپذیری به باور ببخشد، نمی‏پذیرد و به جای آن، از وجود ویژگی‏های گوناگونی دفاع می‏کند که همۀ آن‏ها کم یا بیش مهم‏اند؛ به گونه‏ای که وجود هرکدام موجب وضعیت معرفتی مثبت برای باور می‏شود اما نبودش خسارت معرفتی جبران‏ناپذیری را در پی ندارد. اگر دیدگاه آلستون دربارۀ وجود مطلوب‏های معرفتی گوناگون قابل دفاع باشد، آن‏گاه ارزیابی معرفتی باور دینی هم نباید بر محور توجیه معرفتی آن بچرخد، بلکه هرکدام از مطلوب‏های معرفتی می‏توانند وضعیت مثبت معرفتی به باور دینی عطا کنند. اما این دیدگاه آلستون دچار مشکلاتی جدی است. اولاً انکار توجیه به معنای قانع شدن به ارزیابی‏های معرفتی نسبی و نادیده گرفتن اهمیت ارزیابی نهایی و جامع‏نگر دربارۀ باورها است، و این چیزی است که با شهودات مشترک ما نمی‏سازد. و ثانیاً مهم‎ترین مطلوب‎های معرفتی‎ای که آلستون به جای توجیه مطرح می‎کند، همگی به یک ویژگی واحد برمی‎گردند و از این رو، تنوع و تکثر ادعایی آلستون واقعیت ندارد. به نظر می‏رسد راه گریزی از توجیه به عنوان مسئله‏ای مربوط به مقام ارزیابی نهایی باور نیست، هرچند می‏توان در این مقام به بیش از یک معیار و از این رو، به بیش از یک مفهوم برای توجیه قائل شد. یک مفهوم قابل دفاع از توجیه معرفتی مفهوم وظیفه‏شناختی آن است. آلستون، چه در دوران توجیه‏گرایی و چه بعد از آن، با انکار ارادی بودن باور، دایرۀ وظایف مربوط به باور را بسیار تنگ می‏کند و برای وظایف قابل تصور نیز جنبۀ معرفتی قائل نیست. اما به نظر می‏رسد باورهای ما می‏توانند متعلق پذیرش یا عدم پذیرش ما قرار گیرند و چون پذیرش عملی ارادی است، با ورود آن به معرفت‏شناسی زمینۀ طرح وظایف بسیار مهمی فراهم می‏شود. همچنین از آن‏جا که این وظایف در راستای هدف معرفتی صدق طرح می‏شوند، حیثیت معرفتی پیدا می‏کنند و در نتیجه، توجیه وظیفه‏شناختی باور بعد معرفتی می‏یابد. علاوه بر این مفهوم، مفهومی غیر وظیفه‏شناختی و معطوف به صدق نیز برای توجیه قابل تصور است. در مورد باور دینی، از آن‏جا که در معرض چالش‏هایی جدی از قبیل تکثر و تنوع ادیان قرار دارد، توجیه آن، چه مفهوم وظیفه‏شناختی توجیه را لحاظ کنیم و چه مفهوم غیر وظیفه‏شناختی آن، وابسته به وجود دلیلی به سود آن است، گرچه نگرش اعتدال‏گرایانه به معرفت‏شناسی اقتضا می‏کند که این دلیل را منحصر به براهین معتبر منطقی نکرده و وجود شاهد و بینه را نیز برای توجیه باور دینی کافی بدانیم.
قضایای تحلیلی و تالیفی از دیدگاه پوزیتیویسم منطقی و کواین
نویسنده:
مهدی دشت بزرگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله دارای چهار بخش است ، در بخش اول به اختصار از پیشینه تمایز تحلیلیˆتالیفی بحث شده است . لایب‌نیتس دو نوع حقیقت را از هم متمایز می‌کند، حقیقت عقلی و حقیقت واقعی، اما شارحان افکار او این تمایز را که با تمایز مصطلح تحلیلیˆتالیفی منطبق است ، با فلیفه او چندان سازگار نمی‌دانند و معتقدند که در نظام فلسفی لایب ، تمام قضایا، تحلیلی و ضروری‌اند که البته سخنی پذیرفتنی نیست . در اندیشه‌های هیوم نسبتهای میان تصورات (معلومات بدیهی عقلی) و امور واقع (معلومات تجربی مربوط به عالم خارج) مطرح می‌شود که با قضایای تحلیلی و تالیفی منطبق است . کانت ، از اولین فیلسوفانی است که به طور صریح از تمایز تحلیلیˆتالیفی صورتبندی نسبتا دقیقی ارائه داد. با طرح اشکالات مربوط به صورتبندی کانت ، بخش اول به پایان می‌رسد. بخش دوم با معرفی پوزیتیویسم منطقی آغاز می‌شود. سه اصل بنیادی این جنبش عبارتند از: واحد کردن علوم تجربی، حذف ما بعدالطبیعه سنتی و نظریه معنی‌داری، بر اساس نظریه معنی‌داری، تمام قضایای معتبر و با معنی یا تحلیلی‌اند و یا تالیفی، در کنار این اصل، اصل دیگری به نام تحویل‌گرایی قرار دارد که مطابق آن، قضایای تالیفی، قضایایی هستند که هر یک دارای قلمرو واحدی از تجارب تایید کننده یا ابطال کننده هستند. از میان پوزیتیویستهاس منطقی، رودلف کارنپ ، بیش از همه به تببین تمایز تحلیلیˆتالیفی می‌پردازد. او با اذعان به وجود این تمایز در زبانهای طبیعی، برای تبیین آن از یک زبان ساختگی استفاده می‌کند. کارنپ تلاش می‌کند تا در یک نظام زبانی، به طور صوری و غیر صوری و بر اساس "اصول موضوعه معنایی" مفهوم تحلیلی و تمایز آن از مفهوم تالیفی را بیان کند، حتی در زبان طبیعی نیز از طریق موجه نشان دادن مفهوم "معنا" سعی می‌کند از ترادف و تحلیلیت تعریفی ارائه دهد. مفهوم تحلیلیت در مرکز معرفت‌شناسی کارنپ قرار دارد. او اکسیومهای اساسی نظریه معرفت را به عنوان تعاریف ضمنی لحاظ می‌کند. بخش سوم به بیان استدلالهای کواین در رد تمایز مذکور بر اساس تزکل‌گرایی از جمله استدلالهای کواین است . علاوه بر تزکی‌گرایی، دو تز دیگر او، یکی تز رفتاری - طبیعی زبان و دیگری تز عدم قطعیت ترجمه، تمایز تحلیلیˆتالیفی را ابطال می‌کند. در بخش چهارم، در دو محور تبیین تحلیلیت و معرفت‌شناسی، اندیشه‌های کارنپ و کواین مقایسه شده است ، و در پایان از اندیشه‌های کواین در نقض آراء کارنپ جانبداری شده است .
تبیین و نقد آرا السدیر مک اینتایر در فلسفه اخلاق
نویسنده:
حمید شهریاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
السدیر مک اینتایر در سال 1929 در یک خانواده اسکاتلندی به دنیا آمد و بیشتر تحصیلات خود را در انگلستان گذراند. او ابتدا در انگلستان و اینک در آمریکا تدریس دارد. اهمیت وی در رویکرد انتقادیش به فرهنگ رایج در غرب است. از این میان بیش از همه به نقد عاطفه گروی، سودگروی، لیبرالیسم و مدرنیسم در اخلاق و سیاست توجه نموده است، به طوریکه او را یکی از بزرگترین منتقدان لیبرالیسم غربی می دانند.وی را یکی از مدافعان جدی ارسطوگروی که یکی از ریشه های تفکر اخلاق دینی است محسوب می دارند. از این جهت به دید متدینان به ویژه اندیشمندان مسیحی ، یهودی و مسلمان جایگاه مک اینتایر در فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست معاصر در خور توجه خاص است.
  • تعداد رکورد ها : 147