جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
دین و حیرت
عنوان :
نویسنده:
راضیه عروجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
آنچه از یک دیندار و مومن حقیقی خواسته شده ایمان، تعقل، معرفت و راهیابی و هدایت است که تقریبا در همه ادیان بر آن تأکید شده است. اساس ایمان، معرفت قلبی فرد نسبت به خداوند، معاد و نبوت است. اولین لایه ایمان پذیرش اسلام و نهائی ترین آن رسیدن به یقین است. مؤمن برای راه یافتن و شناخت این حقایق بی نیاز از تعقل و اندیشه نیست. عقل سلیم که مطابق فطرت عمل کند، خود به حقیقت یگانه ذات احدیت و وجود فرستادگانش و روز حساب معترف است. بنابراین عقل از مهمترین قوای شناختی به عنوان رسول باطنی و فرستادگان خداوند به عنوان پیامبران بیرونی، هادی و راهنمای بشر برای کسب معرفت و راهیابی به سوی حق تعالی می باشند. معرفت ذات لایتناهی حق تعالی از نظر دین، انفع المعارف محسوب می گردد.عرفان یکی از نظامهای اعتقادی است که در بستر فرهنگ اسلامی با صبغه اسلامی شکل گرفته و به جهت معرفت شهودی و حضوری که در عرفان به آن قائل هستند، اقرب طرق برای شناخت خداوند است. از عناصر مؤکد که عرفا در مراحل عالیه معرفت الله به آن می رسند «حیرت» می باشد. عارف معتقد است که شناخت حضرت حق و راهیابی به ساحت یگانه وی در نهایی ترین مرتبه خود باعث حیرت و حیرانی مومنین می گردد. «حیرت » یکی از مطلوبات مهم در عرفان اسلامی و متلازم با معرفت عالی و کشف عالی است. در ظاهر امر به نظر می رسد که حیرت به معنی جهل و تشویش و سردرگمی و ضلالت باشد. اما در عرفان بدیهه ای است که بر دل عارف می افتد و به حیرت رسیدن، نشان از به مقصد رسیدن دارد. حیرت عارف ناشی از مواجهه وی با اسراری از عالم ماوراء الطبیعت و غیب و ادراک تجلیات نوبه نو حق تعالی است که در هر لحظه جلوه ای نو دارد . از نگاه عارف هستی را وحدت صرف در برگرفته است، هیچ چیز نیست، جز حقیقت ذات باری تعالی که نظام جلوات هستی، مظهری از او هستند و حقیقت ذات باری تعالی را نشان می دهند، اما باز هم نشان از او ندارند. بنابراین باید قائل به بود و نبود، هست و نیست، واحد و کثیر، تشبیه و تنزیه، حقیقت وخلقیت خداوند شویم. چون اشاره به یک طرف از موارد فوق شناخت ناقصی از خداوند را می فهماند و شناخت درست از خداوند این است که به هست و نیست وتشبیه و تنزیه او قائل شویم. اینها اموری است که عقل فلسفی برنمی تابد و قادر به ادراک آنها نیست. عقل مقید به مبانی خاص خود بوده و به جهت محدودیت و محصور بودن در زمان و مکان& این عالم در معرفت فرا زمانی و فرا مکانی دچار صعوبت می شود.عقل هر چند یکی از قوای مهم ادراکی است اما در شناخت خداوند اظهار عجز می کند و سقف تعقل در حیرت نمودار می گردد. حیرت عارفان ناشی از معرفت است, بنابراین مطلوبیت خاصی دارد و غیر از حیرت ناشی از جهل است. حیرت ناشی از جهل به جهت سستی اندیشه، ماندن در ححب الفاظ و راه نیافتن رخ می دهد. فیلسوف سعی دارد از تمام حقایق و اسرار هستی حیرت زدایی کند و تصویر روشن از آن ارائه دهد و آنها را در قالب تعریفات و مبانی خود در آورد,اما اهل عرفان، چنین نبوده و هستی را سرشار از اسرار دانسته و خداوند حقیقتی که در عناوینی چون علت العلل و مسب الاسباب و یا آنچه که در رأس سلسله ممکنات قرار گیرد، نیست. بلکه حقیقتی حیرت افکن و حیرت زا بوده و عقول در فهمش عاجزند. لذا حیرت به عنوان یکی از مسائل اساسی اختلافی و حل ناشدنی فیلسوف و عارف است و نگاه هر یک از این دو طائفه نسبت به حیرت متفاوت است. خداوند سرالاسرار و غیب الغیوب است و این بدان معناست که خداوند حقیقتی لایتناهی و بی کران است که در ظرف محدود هیچ شناختی قرار نمی گیرد و شناخت خداوند در حد پی بردن به وجود و هستی وی و معرفت اسماء و صفات اوست و معرفت بیش از این نسبت به حق تعالی، حیرت و حیرانی را بدنبال دارد. در یک نگاه ظاهری به نظر می رسد که دین و حیرت و دعوت به حیرانی عارف، با مقولات دینی ایمان, عقلانیت, معرفت و هدایت درتنافی است. چرا که در عرف متداول «حیرت» با عناصری چون شک و دودلی، ضلالت، سرگردانی و جهالت پیوند دارد. که در قاموس دین به عنوان، ضد ارزش مطرود شمرده است, اما در شناختی عمیق تر ونگاهی دقیق تر می بینیم که حیرت، ایمان و یقین مؤمن را به مخاطره نمی اندازد. زیرا که ساحت ایمان به هست ها تعلق دارد و حوزه حیرت در ماهیات و کیفیات حقایق است. عقلانیت دینی بگونه ای است که با حیرت عارف همنشین است و معرفت عالی با حیرت قرین است. و به حیرت رسیدن عارف، به معنای ضلالت و گمراهی نیست بلکه عین هدایت و راهیابی است و آن به این جهت است که حیرت ناشی از معرفت است. حیرت و حیرانی در حقیقت لایتناهی و بی کران حق تعالی به عنوان محور و اساس دین، امری طبیعی و مطلوب است.
عرفان در حکمت سینوی
نویسنده:
زهرا علافچیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
از جمله مسائلی که پیرامون شخصیّت ابن سینا مطرح است ، بعد عرفانی اوست؛ چرا که بیشتر به عنوان یک فیلسوف عقل مدار مطرح است و کمتر به بعد عرفانی او توجه شده است.بنابراین بررسی نسبتی که بین عقلانیّت و شهودگرایی وجود دارد؛ و پی بردن به نقش عشق و تفکّر در سیرو سلوک عرفانی از نظر ابن سینا ، حایز اهمیّت است .این مسائل را درآثار مختلف او از جمله «اشارات و تنبیهات ، رساله الطیر ، رسالة سلامان و ابسال ، رساله العشق ، رسالة حیّ بن یقظان ، مجموعه رسائل او و همچنین ازکتابی که خود ابن سینا در مورد زندگی اش نوشته و بعدها شاگردش - ابوعبید جوزجانی - آنرا کامل نموده است » ، می توان پیگیری نمود.برای وصول به این مهم، ابتدا متن کامل رسائل متعدد ابن سینا و بخشهای آخرکتاب اشارات و تنبیهات کاملاً مورد مطالعه و بررسی قرارگرفته و شواهد و عباراتی که در این زمینه ها وجود داشته استخراج شده اند . پس از استخراج مطالب فوق ، به کمک شرح های موجود ازکتابهای ابن سینا و متون فلسفی و عرفانی اصیل به کشف مطالب فوق پرداخته ایم . درنهایت نتایجی که حاصل شده است ، نتایجی جالب و قابل توّجه بوده است .ازجمله این که ابن سینا درزندگی خود یک سیر مشخصّی داشته که ابتدای آن ،اعتماد به عقل و وسط آن، اعتراف به ناتوانی عقل نظری وانتهای آن تأیید طریق مشاهده است .به همین جهت دراواخر عمر خود به نوشتن کتابهای عرفانی پرداخته است. اما دوران زندگی او تصوف عملی او را نشان نمی دهد. همچنین با بررسی رسالات رمزی ابن سینا، می توان به سیر و سلوک عملی روح او پی برد.ضمن این که ابن سینا با دریچة عقل خود به عرفان نگریسته و مسائل عرفانی از جمله مقامات عارفان را به شکل بدیعی بیان کرده و معتقد است عشق عفیف و فکر لطیف در تلطیف سرّ آدمی و وصول به حضرت حق مؤثّر هستند