جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 46
تحلیل فلسفی مکاشفه و پیامد معرفتی آن
نویسنده:
پدیدآور: کبری قربانی ؛ استاد راهنما: رمضان مهدوی آزادبنی ؛ استاد مشاور: مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
معرفت شهودی یا شناخت عرفانی معرفتی است متفاوت با معرفت های متعارف حسی و عقلی.این نوع معرفت نه از راه تفکر نظری بلکه از راه یاد خدا، مراقبه، تهذیب نفس و زندگی عارفانه به دست می آید. در این نوع معرفت بین فاعل شناسایی و متعلق شناسایی فاصله و واسطه نیست و عارف و معروف یا شاهد و مشهود در آن نوعی وحدت یا اتحاد و اتصال دارند. از این رو، این نوع معرفت را مستقیم، بی واسطه و حضوری می دانند. متعلق این معرفت خدا، عوالم هستی و به طور کلی وجه باطنی و پنهان عالم است که از نگاه عارف چیزی جز تجلیات الهی نیست. همان گونه که شناخت های عادی ما دارای تنوع و مراتب است، شهود عرفانی نیز تنوع و مراتب دارد. چنان که ادراکات عادی ما به حسی و عقلی تقسیم می شوند، کشف عرفانی نیز به کشف صوری و کشف معنوی تقسیم می شود. از دیدگاه عرفای اسلامی راه برتر در شناخت خدا و ایمان به او معرفت شهودی است. دو معیار مهم در ارزیابی شهود عرفانی به ویژه برای ناعارفان عقل و وحی است. این مفهوم، در فلسفه جایگاهی رفیع داشته و در تقسیمات اولیه وجود، مباحث علم و عالم و معلوم، شناخت شناسی و هستی شناسی توسط فلاسفه به مورد بحث گذاشته شده است. همچنین در عرفان و تصوف، مباحث ارزشمندی در خصوص «شهود» و «حضور» مطرح شده است. هدف این پژوهش، حاضر بررسی مساله معرفت شهودی و مکاشفه است. نویسنده تلاش می کند تا روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد انتقادی مساله مکاشفه و دلالت معرفت شناختی آن را بیان نماید.
بررسی اختلاف فلسفه وکلام اسلامی در مورد قدرت الهی
نویسنده:
پدیدآور: منیره ابراهیمی کیاپی ؛ استاد راهنما: رمضان مهدوی آزادبنی ؛ استاد مشاور: محمود دیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مبحث اسماء وصفات خداوند یکی از مهمترین وشاید پر دامنه ترین مباحث کلامی وفلسفی است . که در کتب مختلف موضوع آن بعد از توحید مطرح می شود . براساس همین یکی از با اهمیّت ترین ودقیق ترین صفات الهی ، قدرت خداوند ودایره شمول وعمومیت آن است ، که درموارد زیادی مورد اختلاف فلسفه وکلام قرار گرفته،به طورکلیحتّی در تعریف،تفسیر ومبانی فکری این صفت الهی (قدرت)تفاوت زیادی در میان این دیدگاه ها وجود دارد.توضیح اینکه دربحث از صفات الهی نخستین بحث تقسیم صفات خداوند است. از این رو صفت الهی تقسیم می شود : الف)-صفات ثبوتیه (کمالیه خداوند) یعنی: صفاتی که وجود آنها در یک موجود نشانه کمال اوست. ب)- صفات سلبیه (تنزیهیه) یعنی:ثبوتشان برای حق تعالی محال است.(حلی،73:1367 )با توجه به مطالب فوق اوّلین صفت از صفات کمالیه خداوند صفت قدرت است.واژه قدرت درفرهنگ فارسی توانستن و توانایی داشتن که معنی مصدری آن است .در لغت نامه دهخدا ،آگاهی نیز مرادف با کلمه استطاعت بکار رفته است .قدرت در لغت ریشه های مختلفی دارد. قَدر، قَدَّر،ومانند آن که با اوزان متعدد مطرح می شود. گاهی به معنای ضیق وتنگ آمده است وهمچنین به معنی اندازه ومقدار است. قدرت در اصطلاح صدور فعل از فاعل را می گویند که از روی علم انجام پذیرد.(جوادی آملی،336:1393) دیدگاه فلاسفه درباره قدرت این است که قوّه را با قدرت مساوی دانسته و یکی از معانی قوّه ،همان واژه قدرت می باشد. بجای آن بکار رفته است.قدرت بدین معنای است که فاعل زنده با شعوری به گونه ای باشد که اگر بخواهد بتواند کاری را انجام دهد واگر نخواهد انجام ندهد.متکلمین می گویند : هر جا قدرت باشد امکان هم باید باشد .آنجایی که فاعل ، قادر است که {من شأنه ان یفعل ومن شأنه ان لا یفعل}در وجود فاعل ، امکان فعل وعدم فعل وجود داشته باشد . قدرتی که در آن عدم فعل نباشد، قدرت نیست بلکه عجز است و به جبر منتهی می شود.(مصباح یزدی وابراهیمی فر،361:1387)متکلمین وفلاسفه در رابطه با قدرت دو گونه بحث دارند : 1-اثبات اصل قدرت برای واجب الوجود لذاته2-اثبات عمومیت ونامتناهی بودن قدرت خداوند . فیلسوفان برای اثبات قدرت واجب تعالی سه مقوله ذکر کردند :الف)- مبدئیت برای فعل .حاصلش این است که در عالم هستی جز واجب تعالی ، هر چه هست ممکن است و معلول . وسلسله ی معلول ها به به ذات واجب منتهی می شود. ب)- علم به خیر بودن آن فعل برای فاعل . پس خداوند ذاتاً علم به نظام احسن در اشیاء دارد وهمه اشیاء وجودشان برای خداوند مکشوف اند. ج)-اختیار .در عالم هستی تنها موثر خداست وموثری جز او نیست تا در واجب اثر گذاشته و اورا بر انجام کاری اجبار و الزام نماید و یا از انجام کاری باز دارد . غیر حق تعالی هر چه هست ، فعل او واثر اوست واثر او هرگز نرسد که در موثر خویش تأثیر کند .بنابراین با توجه به مطالب فوق واجب تعالی ذاتاً قادر است و قدرت او،عین ذات اوست . چه مقومات قدرت جملگی عین ذات او می باشد. همچنین آنان برای اثبات عمومیت واجب تعالی به برهانی به نام«الشیءمالَم یجب لم یوجَد»اشاره کردند.(طباطبایی و شیروانی،138:1388-137)متکلمین برای اثبات اصل یک قدرت،خداوند فاعل مختار است نه فاعل موجَب .دو مقدمه ذکرکردند .الف)-برای فاعل هشت قسم ذکر کردند.1-فاعل بالطبع 2-فاعل بالجبر 3-فاعل بالرضا...که متکلمین صانع را فاعل بالقصد می دانند.ب)-فاعل مختار یا قادرعبارتست کسی که به قول متکلمین یصح منه الفعل و الترک ، یعنی فعل و ترک آن هر دو برای ما مقدور است اگر بخواهیم انجام داده واگر نخواستیم انجام نمی دهیم. برای بحث دوم اثبات عمومیت
بررسی مسأله امامت در تفسیر روح‌المعانی و تفسیرالمیزان
نویسنده:
پدیدآور: امین یوسفی ؛ استاد راهنما: رمضان مهدوی آزادبنی ؛ استاد مشاور: سیدعلی‌اکبر ربیع‌نتاج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسأله امامت یکی از مسائل مهمی است که در جهان اسلام بعد از رحلت رسول اکرم (ص) سبب ظهور شکاف میان مسلمین گردید. در خصوص جانشین پیامبر (ص)، و وجوب تعیین امام، بین شیعه و سنی اختلافی نیست، ولی در نوع وجوب و شیوه‌ی تعیین امام، اختلاف نظر وجود دارد. امامیه، امامت را از اصول مهم اعتقادی دانسته و معتقد است که نصب امام بر خداوند متعال واجب است که راه شناخت آن هم با توجه با کتاب و سنت روشن می‌شود و امامت جایگاه رفیعی نزد شیعه دارد که وجود صفاتی چون عصمت را در امام شرط کرده‌اند، اما اهل سنت به ویژه آلوسی، نصب امام را به حکم شرع بر مردم واجب دانسته، ولی وجود صفاتی چون عصمت را در امام لازم نمی‌دانند. مقوله امامت اگر چه در مباحث اعتقادی و کلامی دارای قدمتی دیرینه است، اما همیشه یکی از مهم‌ترین و چالش بر انگیز‌ترین مباحث کلامی در بین متکلمان و مفسران اسلامی است. و چون مهم‌ترین آیات قرآن مورد استناد امامیه در اثبات اصل امامت و جانشینی پیامبر (ص)، آیات ولایت، تبلیغ، اکمال، تطهیر، مودت و مباهله می‌باشند و بیشتر اشکالات از طرف اهل سنت در مورد امامت در رابطه با این آیات وارد شده است، در این پژوهش محقق با مراجعه به منابع تفسیری با روش توصیفی _ تحلیلی سعی می‌نماید که به بررسی مسأله امامت از نظر آلوسی در تفسیر روح المعانی و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پرداخته، دیدگاه‌های این دو مفسر بزرگ از شیعه و اهل سنت را مورد ارزیابی قرار دهد.
ماهیت مرگ از دیدگاه متکلمان و حکمای اسلامی
نویسنده:
پدیدآور: عبدالله تقی‌زاده بابایی ؛ استاد راهنما: محمود دیانی ؛ استاد مشاور: رمضان مهدوی آزادبنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
حقیقت مرگ چون حقیقت حیات و زندگی از اسرار هستی است. از سویی مرگ با خود، نابودی و انعدام را به همراه دارد و از دیگر سو پس از تحلیل عمیق و فلسفی حقیقت انسان و مراجعه به آیات قرآن کریم و روایات، معلوم می شود که مرگ، مخلوق خداوند و امری وجودی است ! این نوشتار در صدد است تا معلوم سازد این مسأله از نگاه فیلسوفان و متکلّمان مسلمان چگونه قابل حلّ و بیان است؟ بررسی آراء متکلّمان امامیه و حکمای اسلامی (قدما و برخی معاصران ) نشان می دهد که در فهم حقیقت مرگ، مهم شناخت حقیقت انسان و حقیقت نفس است، می دانیم که انسان دارای دو بعد مادی و مجرد، و بعد مجرد همان روح یا نفس است که این نفس جوهری مجرد از ماده است و هنگام مرگ فانی نمی‌شود، حکماء و متکلّمان اتفاق نظر دارند که مرگ همان قطع رابطه میان نفس و بدن است و این در واقع همان فعل خداوند است «امری وجودی و مخلوق خداوند » که مرحله ای از آفرینش انسان را تشکیل می دهد. بنابراین وقوع مرگ به معنای عدمی در بستر بدن و به فقدان علائم حیاتی آن اتفاق می افتد و مرگ به معنای وجودی کلمه عبارت از انتقال نفس به عالم و نشئه ای دیگر است. پس مرگ نسبت به بدن انحلال و نابودی و نسبت به نفس ، حیاتی جدید است. روش گردآوری مطالب در این کار، اسنادی و کتابخانه ای و روش این تحقیق، توصیفی و تحلیلی است.
بررسی متافیزیکی مرگ‌اندیشی و پیامد‌های آن از دیدگاه علامه‌ طباطبایی و هایدگر
نویسنده:
ملیحه احمدبایی ، رمضان مهدوی آزادبنی ، محمد اسماعیل قاسمی طوسی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از میان موضوعات مختلف که جزء دغدغه­های متفکران مسلمان بوده، مسئلۀ مرگ است. هایدگر، یکی از فلاسفه اگزیستانس است که مرگ­اندیشی نزد او دغدغه اصلی بود. هدف مقالۀ حاضر، بررسی متافیزیکی مرگ­اندیشی نزد علامه و هایدگر است. نویسندگان تلاش خواهند نمود مرگ­اندیشی از منظر علامه را با مرگ­اندیشی نزد هایدگر مورد ارزیابی قرار دهند. مسئله این است که مبانی متافیزیکی چه نقشی در مرگ­اندیشی نزد علامه و هایدگر داشته و مرگ­اندیشی نزد این دو متفکر به چه نتایج و پیامدهایی منجر می­گردد؟ به عنوان نتیجۀ اصلی پژوهش حاضر، بیان خواهد شد که مرگ­اندیشی نزد این دو متفکر به دلیل نگرش متافیزیکی متفاوت به پیامدهای متفاوتی منتهی می­­شوند. مرگ­اندیشی نزد هایدگر بدون ارتباط با حیات پس از مرگ و خداوند به عنوان مبداء هستی بیان می­­شود در حالی که نزد علامه، مرگ­اندیشی در ارتباط با زندگی پس از مرگ و ایمان به خداوند مطرح می­گردد. با این وجود، برخی شباهت­های بنیادین را میان این دو اندیشمند می­توان نشان داد. روش پژوهش در مقاله حاضر، توصیفی – تحلیلی است و نویسندگان با تکیه بر آثار این دو متفکر و شارحان آن دو با رویکرد عقل­گرایی انتقادی مرگ­اندیشی را نزد این دو مورد ارزیابی قرار می­دهند.
صفحات :
از صفحه 99 تا 122
تحلیل نظریه قرینه گرایی راسل در مورد عقلانیت معرفت دینی با تکیه بر آثار شهید مطهری.
نویسنده:
مسعود خوش طینت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت دینی یکی از مسائل مهم فلسفه دین و کلام جدید است که به شکل‌های مختلف مورد توجه فلاسفه و متکلمین قرار گرفته است. یکی از این اَشکال مورد بررسی، عقلانی بودن یا نبودن آن است. برخی از متفکرین الحادی معتقدند معرفت دینی نمی‌تواند عقلانی باشد و در مقابل عده دیگری معتقدند که معرفت دینی کاملاً عقلانی است و روش‌های متفاوتی را برای نشان دادن عقلانی بودن یا نبودن آن بکار می‌گیرند که از جمله آن روش‌ها قرینه‌گرایی است. بر همین اساس این پژوهش در پنج فصل به بررسی قرینه‌گرایی راسل در مورد عقلانیت معرفت دینی به عنوان یک فیلسوف ملحد و تحلیل آن بر اساس دیدگاه متفکرین دیگر و بالاخص شهید مرتضی مطهری به عنوان فیلسوف الهی می‌پردازد. در فصل اول: کلیاتی در مورد موضوع پژوهش، در فصل دوم به مبانی نظری تحقیق، در فصل سوم قرینه‌گرایی راسل در مورد عقلانیت معرفت دینی، در فصل چهارم به تحلیل انتقادی دیدگاه راسل پیرامون قرینه‌گرایی و نهایتاً در فصل پنجم نتیجه‌گیری جامعی از این مباحث انجام می‌گیرد. در این رابطه بررسی خواهد شد که تا چه اندازه قرینه‌گرایی راسل که در ابتدا قوی و محکم به نظر می‌رسد دارای اشکالات اساسی است و با یک نگاه فلسفی دقیق و برگرفته از تفکر اسلامی می‌توان نقدهای جدی به آن ایرادها وارد نمود. لازم به ذکر است این تحقیق با روش تحلیلی توصیفی است که پس از بررسی تعاریف و مقدمات مورد نظر به توصیف قرینه‌گرایی راسل و سپس تحلیل این نوع از قرینه‌گرایی که عقلانیت معرفت دینی را به چالش می-کشاند، می‌پردازد. از دیدگاه قرینه‌گرایی راسل همه‌ی براهین و قرائنی که برای اثبات وجود خداوند بکار گرفته می‌شود یا دارای مغالطه است و یا به نوعی قابل نقد می‌باشد که راسل در آثار خود به آن نقدها اشاره می‌نماید که ما نشان می‌دهیم که نقدهای راسل دارای ایرادات جدی است و نمی‌توان با تکیه بر آن اعتقادات دینی را مورد نقد قرار داد.
تحکیم خانواده با تأکید بر مبانی انسان‌شناختی فلسفی
نویسنده:
آیناز بخشی، رمضان مهدوی آزادبنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خانواده به عنوان یکی از مهمترین دغدغه‌ها، ذهن متفکران زیادی را در حوزه‌های مختلف علمی به خود مشغول نموده است. خانواده مهم‌ترین کانون بشری، عنصر اساسی در تشکیل، پیشرفت و موقعیت یک جامعه و ملت است، لذا سعادت هر جامعه منوط به نیک بختی خانواده‌های آن جامعه است، بنابراین، باید هرچه بیشتر در جهت نیل به سعادتمندی آن کوشید. دستیابی به این مهم تنها از طریق تحکیم خانواده امکان‌پذیر است. تحکیم خانوداده محصول عوامل مختلف است که یکی از این عوامل ناظر به دیدگاه‌های انسان شناختی است، زیرا اگر آدمی به شناخت کامل و جامع خود برسد و از وظایف و اهداف انسانی خود آگاهی داشته باشد، بسیاری از مشکلات در رابطه با خود او و ارتباط‌های او به‌وجود نمی‌آید و یا دست کم برطرف می‌شود، مقاله حاضر به تحکیم خانواده با توجه به مبانی انسان شناختی فلسفی می‌پردازد، و تلاش می کند تا پاسخ و تببینی در مورد نقش عامل انسان شناختی در تحکیم خانواده را ارایه نماید. تاکید این پژوهش این است که با تکیه بر انسان‌شناسی فلسفی که از ساحت های وجودی خاصی سخن می گوید در بیان روابط اجتماعی، اهداف و بقاء اجتماعی انسان و در دیدی جزئی‌تر تحکیم خانواده را تحلیل نماید. این پژوهش ابتداً به معناشناسی، مفاهیم، خانواده، تحکیم خانواده و انسان شناختی می‌پردازد و بعد از آن با روش توصیفی تحلیلی به تأثیر دیدگاه‌های انسان شناختی با نظر به اندیشه ابن‌سینا در تحکیم خانواده می‌پردازد و مؤلفه‌های مرتبط با آن را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 61 تا 72
رهیافت فلسفی چالش شرور در معنا داری زندگی انسان
نویسنده:
معصومه اکبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهزندگی انسان همواره در معرض پرسش های مختلفی به وسیله فیلسوفان قرار داشته است. از جمله سوالات و دغدغههای فلسفی پیرامون زندگی انسان، مساله معناداری، هدفمندی و غایت در زندگی انسان است. از زمان یونان باستان که تاریخفلسفه از آن زمان به دست ما رسیده است یکی از مفاهیم عمده و مهم در فلسفه، بحث از غایت، هدف و معنا بوده است. ازنظر ارسطو پی بردن به ریشه و علل امور منوط به کشف علل چهارگانه اشیاء است. که یکی از آن علل چهارگانه، علت غاییاست. مادامی که غایت و هدف یک موجود آشکار نگردد در واقع هنوز علم ما به آن موجود کامل نشده است. حال در موردانسان همواره این یک دغدغه و پرسش مهمی بود که زندگی اش دارای چه هدف و معنایی است. در این زمینه متفکراننظرات متفاوتی دارند. که عده ای قائل به معناداری زندگی انسان شدند و در توجیه این قول از خودشناسی، اعتقاد دینی وایمان به خدا کمک گرفتند. در مقابل عده ای از فیلسوفان و متفکران با ذکر چالش هایی در زندگی انسان و ارائه دلایلی معناداری زندگی انسان را رد کردند. از جمله چالش های مهم در مقابل مدافعان معنا داری زندگی انسان مساله شر است. اساسابحث شرور و معنا داری زندگی انسان یکی از جنجالی ترین و مهمترین مباحثی است که طی قرون و اعصار متمادی موردتحلیل و بررسی متفکران دینی و غیردینی واقع شده و در جریان پر تلاطم تاریخ بشر تبدیل به شبهات و چالش های بسیاریشده است که ذهن آدمی را درگیر و او را نسبت به وجود آفریننده ی هستی همچنین ارزشمندی و غایتمندی زندگی اینجهانی بسیار دغدغه مند ساخته است. در این پژوهش سعی شده است با مراجعه و مطالعه منابع اصلی به جا مانده از اینموضوع و کتب شارحان و مفسران آنها و هم چنین مطالعه مقالات نوشته شده در ارتباط با موضوع پژوهش به تحلیل وبررسیمسأله معناداری زندگی انسان و چالش شرور بپردازد. هدف در این پژوهش که در پنج فصل گردآوری شده است ،پرداختن بهمسأله مذکور وجایگاه آن در فلسفه وهم چنین پیامد کلامی آن درمورد معرفت خداوند از نظر فلاسفه ودانشمندان اسلاموغرب است.این پژوهش شامل بررسی ، شرح و بسط مسأله ی معنا داری زندگی انسان و همچنین مسأله ی چالش برانگیزشرور که اذهان متفکرین و فلاسفه را درگیر خود ساخته می باشد . این که آنها چگونه و با چه دلایلی مسأله ی معناداری راثابت کرده اند و تأثیر چالش شرور بر آنرا چگونه تشریح کرده اند و به آن چه پاسخ هایی داده اند. . در این پژوهش سعی بر آناست به این پرسش که : آیا ناظم و آفریننده ی جهان همان خدای ادیان توحیدی است ؟ و آیا زندگی همراه و سرشار از رنج وآلام در این جهان ، ارزش و غایتی را دنبال می کند و دارای معناست یا خیر ، پاسخ دهیم؛ و به این نتیجه برسیم که با نقشیکه دین در معنا داری زندگی ایفا می کند شرور نمی توانند چالشی علیه آن محسوب شوند.واژه های کلیدی: شر – معنا– زندگی– خدا– انسان– دین
مقایسه ی  آرای آیت الله جوادی آملی باآموزه های  تفسیر نمونه درخصوص جایگاه زن در اسلام
نویسنده:
رقیه عیسی زاده اطاقسرا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوعاتو مباحث مربوط به زنان همواره از مباحث مهم و فراگیر در طول تاریخ اندیشه ها بوده و در دوران معاصر، به دلایل مختلف، از رشد و بسامدی بیشتری در ایران و جهان برخوردار شده است. بارشد روز افزون آگاهی های بشر وپیشرفت سریع علوم انسانی واجتماعی ،این پرسش مطرح شده است که جایگاه واقعی زنان در جامعه وخانواده کدام است؟رویکرد معقول به مباحث این عرصه و دفاع منطقی از اندیشه های اسلامی درباره ی زنان، مستلزم آشنایی هر چه بیشتر با دیدگاه هایی است که درحوزه ی تفکر اسلامی در این زمینه مطرح شده اند.در این تحقیق مقایسه ی نقطه نظرات دو عالم بزرگ شیعه را که هر دو از مفسّران قرآن کریم هستند- در خصوص جایگاه زن ومباحث مرتبط با آن جویا شده ایم. از نظر هر دوی آنان ،زن ومرد دراصل آفرینش یکی بوده ودارای جایگاه معنوی یکسان می باشندوتنها ملاک برتری انسانها در تقوا الهی است البته در بعضی جهات مثل کار در بیرون از منزل یا قضاو.... دارای تفاوت می باشند. هدف این پژوهش مقایسه ی دیدگاه این دو بزرگوار در زمینه های پیش گفته، تحلیل، بیان ودر نهایت مقایسه ی آن دو دیدگاه است که با روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است. واژگان کلیدی: آیت الله جوادی آملی، تفسیر نمونه، جایگاه زنان، آزادی و حقوق زنان، حجاب، کرامت وجودی زن.
بررسی مسأله حرکت وپیامدهای خداشناختی آن از منظر ارسطو،ابن سینا ودکارت.
نویسنده:
لیلا عرب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش سعی شده است مسأله حرکت میان فیلسوفان وپیشینه توجه به اصل حرکت و تاریخچ?نگاه فلسفی به آن را مورد بررسی قرار دهد،سپس بطور خاص حرکت در نظر فلاسفه اسلامی را مورد بررسی قرار داده است وبعد از تحلیل حرکت نزد فلاسفه مسلمان، به تحلیل حرکت در نظر ارسطو وابن سینا ودکارت پرداخته است ودر ادامه با تحلیل خداشناسی هریک از این سه فیلسوف سعی شده است که بطور خاص به برهان حرکت در خداشناسی آنان و استفاده از حرکت در اثبات وجود خداوند توسط ارسطو وابن سینا ودکارت را مورد بررسی قرار دهد وبه تمایزات وتشابهات انها در زمینه حرکت وخداشناسی نیز اشاره می کند.
  • تعداد رکورد ها : 46