جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 30
معناشناسی اراده و مشيت الهی با تكيه بر آرای ملاصدرا و علامه طباطبايی
نویسنده:
زهره سادات نصر، پروين نبيان
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در ميان صفات خدا، بحث از «اراده»، از ديرباز، مورد توجه و عنايت فيلسوفان و انديشمندان قرار گرفته است. در اين ميان، ملاصدرا به عينيت صفات با ذات و همچنين وحدت صفات با يکديگر قائل شده است و حق‌تعالي را چه در مرتبه ذات و چه در مرتبه فعل، مريد مي‌داند و با استناد به براهيني مانند برهان «صديقين» و برهان «بسيط الحقيقه» به اثبات اين مسئله مي‌پردازد. از منظر معناشناسي، او معتقد است اراده خداوند، همان علم او به نظام احسن است که عين ذات او و عين داعي است. برخلاف صدرالمتألهين، علامه طباطبايي اراده را تنها صفت فعل دانسته و برگرداندن آن به علم را صحيح نمي‌داند. وي از طريق لوازم فعل، اراده را براي خداوند اثبات مي‌کند. با وجود اين، در بحث «مشيت»، هر دو فيلسوف، خداوند را چه در مقام ذات و چه در مقام فعل داراي مشيت مي‌دانند و قائل به مشيت تکويني و تشريعي حق‌تعالي هستند.
بررسی و تحلیل شفاعت از دیدگاه قاضی عبدالجبار، فخز رازی، محمدبن عبدالوهاب و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهرا حمزه زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی داوریهای قاضی شوشتری در مبحث نبوت در کتاب احقاق الحق بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
طاهره همتیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده در این رساله نظر اشاعره به نمایندگی فضل بن روزبهان و امامیه به نمایندگی علامه حلی و قاضی شوشتری و علامه طباطبایی در مورد «اثبات نبوت خاصه» و «عصمت انبیاء از معاصی» با توجه به کتاب احقاق و تفسیر المیزان مطرح و در پایان هر گفتار به تحلیل نظرات شوشتری و مرحوم علامه طباطبایی پرداخته‌شده است. قاضی شوشتری عادت الله اشاعره را از طریق حسن و قبح عقلی و وجود اغراض در افعال الهی رد می‌نماید، علامه طباطبایی علاوه بر پذیرش حسن وقیح عقلی و وجود اغراض در افعال الهی، از طریق ذات و ماهیت معجزه و دخالت نفس شریف نبی در صدور معجزه که همراه با اذن الهی و مبتنی بر اسباب و مسببات است، به ابطال عادت الله پرداخت و به رابطه نفس در صدور یا عدم صدور معجزه عقیده دارد، لذا ازنظر ایشان صدور معجزه به دست کاذب ذاتاً منتفی است. شوشتری فعل الهی را دارای اغراض دانسته که این اغراض یا به‌نظام موجود یا به بندگان برمی‌گردد. علامه طباطبایی افعال خداوند را عین مصلحت و حکمت دانسته است، نه این‌که مصلحتی خارج از افعال الهی وجود داشته باشد تا افعال الهی با آن قیاس گردد بلکه ایجاد فعل همان مصلحت است ولی مصلحت در ذات او تأثیر ندارد و مصلحت افعال خداوند عاید خلقش می‌شود نه عاید خداوند. وی با توجه به آیات شریفه قرآن غرض متوسط از خلقت انسان را عبودیت و غرض اقصی را معرفت بالله می‌داند. شوشتری حُسن و قبح را ذاتی فعل دانسته و معتقد است امرونهی شارع بر حسن و قبح آن می‌افزاید. علامه طباطبایی معتقد است فعل از حیث فعل بودن، فاقد حسن و قبح است و آن را اعتباری و منطبق بر مصالح و مفاسد می‌داند. وی به عقل نظری اشاعره اشکال وارد می‌کند که آنان از احکام عقل نظری جهت اثبات وجود خدا کمک گرفته و از همین احکام عقل جهت اثبات صفات فعل خدا عدول نموده و قائل شدند کارهای خداوند، معلل به اغراض نیست و عقل را که درصدد است از طریق اوامر و نواهی الهی، به مصالح فعل خدا و مصالح و مفاسد کارهای خود پی ببرد، از تشخیص چنین امور مهمی ناتوان و معزول دانستند. شوشتری در مورد عصمت، به طرح ماهیت عصمت نپرداخته بلکه به رفع شبهات آیه‌ای و روایی اشاعره اقدام نموده و از این طریق به اثبات نبوت مبادرت ورزیده است و از طریق رد و نفی تک‌تک شبهات مطرح‌شده در کتاب احقاق، به اثبات اصل عصمت از معاصی پرداخته است و در این زمینه بعضاً از نظرات سایر اشاعره که مخالف با نظرات فضل بوده است، استفاده کرده است و روش استقرایی را در اثبات عصمت به‌کاربرده است. علامه طباطبایی نظر اشاعره را در مورد چگونگی اعتقاد آنان به عصمت انبیا ازجمله، عدم عصمت مطلق حضرت محمد (ص) و اعتقاد بعضی از آنان به صدور کبایر عمدی قبل از نبوت و اعتقاد همه‌ی آنان به کبایر سهوی، صغایر سهوی و عمدی، خطا و نسیان توسط انبیاء، رخنه افکار یهودی در مسلمانان و عدم درک صحیح از حقیقت عصمت و مقام نبوت و غفلت آنان به قرائنِ لفظی و مقامیِ آیات دانسته، ایشان حقیقت عصمت را از سنخ علم، اما مغایر با علوم دیگر دانسته که منافی با اختیار نیست. عصمت را از «مقام علم» و اختیار را از «شئون عمل» می‌داند که تأثیر متقابل بر همدیگر دارند. عصمت و مقام نبوت را هم مبتنی بر ویژگی‌های خاص روحی پیامبران و هم مبتنی بر اراده و خواست الهی دانسته که در راستای هم و منطبق باهم است. چون ظرف و مظروف هم‌سنخ باید باشد. عصمت در دریافت و حفظ و ابلاغ وحی ایجاب می‌کند نبی از ویژگی‌های خاص معنوی و عنایات خاص حق‌تعالی برخوردار باشد. لذا نبی باید دارای عصمت مطلق باشد. وی نه‌تنها شبهات آیه‌ای اشاعره را به‌طور مستدل و بر اساس مبانی فلسفی رد نموده بلکه از آن آیات شریفه، جهت اثبات عصمت بهره گرفته است. مبانی علامه در اثبات عصمت، مبانی فلسفی و بعضاً عرفانی و روش وی قیاسی برهانی است. کلیدواژه‌ها‌:شوشتری، فضل‌‌بن‌روزبهان، علامه‌حلی، طباطبایی، احقاق‌الحق، ابطال‌الباطل، عصمت، نبوت، معجزه
بررسی مساله بداء از نگاه علامه مجلسی و شیخ مفید
نویسنده:
حسنیه مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده مسأله بداء یکی از مسائل د شوار کلامی و معضلات حدیثی است که مورد اختلاف بین شیعه و سنی است که در کنار دو اصل دیگر «رجعت» و «تقیه» از اختصاصات مذهب شیعی شناخته شده است. بداء در لغت به دو معناست؛ یکی به معنای آشکارشدن و وضوح کامل است و دیگر به معنای پشیمانی، به دلیل کشف مطلب تازه¬ای که قبلاً مکشوف نبود، بی¬تردید «بداء» به معنای دوم در مورد خداوند معنا ندارد و هیچ مؤمن عالمی احتمال مخفی¬بودن مطلبی بر خدا را نمی¬دهد که با گذشت زمان برای او مکشوف شود؛ زیرا لازمه¬ی آن نسبت¬دادن جهل و نادانی به ذات پاک خداوند است؛ و شیعه امامیه نیز هرگز چنین احتمالی را درباره خدا نمی¬دهد و هرگز روایاتی از ائمه معصومین علیهم¬السلام به معنای علم بعد از جهل، در مورد خداوند، وارد نشده است و آنچه فخر رازی و امثال او از صاحب¬نظران اهل سنت از بداء به معنای علم بعد از جهل به شیعه نسبت می¬دهند کاملاً غیرمحققانه است و نشان می¬دهد که وی و امثال او نه کلمات علمای شیعه را دیده¬اند و نه روایات اهل بیت علیهم¬السلام را بررسی کرده¬اند، ضمن اینکه روایات فراوانی در منابع اهل سنت درباره بداء و تغییر مقدرات در پرتو رفتار انسان وارد شده است و تمامی شیعه، نسبت جهل و ظهور علم و آگاهی بعد از جهل را، نسبت به خداوند، نفی می¬کنند. طبق گفته شیخ مفید، بداء درباره خداوند، به معنای آشکارشدن چیزی است که بر بندگان مخفی بوده و ظهورش برای آنان تازگی دارد بنابراین ظهور و انکشاف از طرف خداوند، برای مردم بوده است، نه جهل و نه تغییر و تبدیل رأی برای خداوند. سرنوشت انسان به دست خود اوست که با تغییردادن شرایط، می¬تواند خود را مشمول لطف، یا عذاب خداوند قرار دهد، و این بهترین و برترین ثمره بداء است. انسان موحد نمی¬¬تواند بداء صحیح را از خداوند نفی کند. علامه مجلسی و شیخ مفید هر دو بداء را در معنای لغوی به معنای ظهور می دانند. علامه مجلسی معنای لغوی بداء را که مستلزم علم خداوند پس از جهل است را مردود می داند و با استناد به نقل(وحی و احادیث) قائلین به حدوث در علم الهی را کافر می داند. شیخ مفید هم مسأله بداء را به معنای لغوی آن به معنای آشکارشدن چیزی برای انسان می داند نه برای خداوند. و بداء را از طریق تغییر در ساختار لغوی آن، آن گونه که اعراب در زبان فصیح عربی استعمال می کنند، به کار می برد« بدا لله» را در معنای «بدا من الله» به کار می گیرد تا به معنای «بدا از خدا برای ما آدمیان آشکارشد» باشد یعنی کار جدیدی که خلاف انتظار ما بود برایمان آشکارشد و با این نظریه، شیخ مفید بداء را مورد اتفاق مسلمانان می داند و اختلاف در این زمینه را اختلاف لفظی می داند. هم چنین در این پژوهش مشخص می شود که نظریات شیخ مفید به عنوان متکلم برجسته شیعه و علامه مجلسی به عنوان محدّث مشهور شیعه، درمورد سایر مباحث مربوط به بداء نزدیک و شبیه به هم است اگرچه تفاوت های مختصری نیز وجود دارد. کلید واژگان: بداء – علم الهی- لوح محو و اثبات- قضا- قدر- شیخ مفید- علامه مجلسی
بررسی و تحلیل شفاعت از دیدگاه  قاضی عبدالجبار، فخر رازی، محمد بن عبدالوهاب و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهرا حمزه زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع شفاعت در میان مجموعه مباحثی که در حوزه الهیات به ویژه معاد شناسی مطرح بوده است ، همیشه توجهات زیادی را به خود مشغول ساخته است در واقع شفاعت در روز قیامت ، روزنه ای از امید و آرزوست که آیین اسلام به روی گنهکاران گشوده تا از رحمت الهی ناامید نگردند و در اثر بی نصیب دانستن خود از آمرزش الهی در گناه و معصیت فرو نروند.البته درباره این اصل و تحقق آن همه فرق و مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند و درون جامعه اسلامی شاید نتوان گروهی را یافت که از اساس منکر شفاعت باشد . حتی کسانی ، همچون فرقه وهابیت که امامیه را به جهت اعتقاد به شفاعت تکفیر می کنند خود به صورت خاصی به شفاعت قائل هستند . در این زمینه محمد بن عبدالوهاب که موسس فرقه وهابیت است می گوید، ما طبق روایات رسیده از جانب شرع مقدس ، شفاعت در روز قیامت را برای پیامبر اکرم (ص) و سایر انبیاء و فرشتگان و اولیاء خدا و اطفال ثابت و محقق می دانیم اما وظیفه ما این است که شفاعت را از خدا که مالک واقعی و اذن دهنده شفاعت است بخواهیم و بگوییم که خدایا پیامبر ما در روز قیامت شفیع ما باشد و هر که از غیر خدا تقاضای شفاعت کند درست کار مشرکین را مرتکب شده و با آنان هم عقیده شده است. با وجود اتفاق نظر درباره اصل وجود شفاعت در مورد نحوه ی تاثیر آن بین مسلمانان اختلاف نظر وجود دارد .اعتقادمعتزله که نماینده ایشان دراین رساله قاضی عبدالجباراست،این است که دایره ی تأثیر شفاعت پیامبر (ص)تنها درترفیع درجه اهل بهشت است.درمقابل اشاعره که نماینده ایشان دراین رساله فخررازی است،معتقدندکه شفاعت پیامبر(ص) به این معنی است که گنهکاران را از عذاب دوزخ می رهاند تا وارد آتش نشوند و آن ها هم که در آن می سوزند ، در پرتو شفاعت پیامبر (ص) از آتش دوزخ خارج شده وارد بهشت می شوند . اما شیعه که نماینده ایشان دراین رساله علامه طباطبایی است، به تبعیت از فرمایشات ائمه اطهار علیهم السلام راهی میانه برگزیده است و معتقد است که شفاعت اولیای خدا منوط به اذن پروردگار جهان است و تا اجازه وی نباشد ، هیچ کس نمی تواند شفاعت نماید و اذن خدا بی جهت و بی حکمت نخواهد بود و شامل حال کسانی می شود که برای عفو و اغماض شایستگی دارند و لغزش و گناه آنان به مرحله ی طغیان نرسیده است و رابطه ی معنوی خود را با خداوند قطع نکرده اند. در این پژوهش سعی و تلاش شده تا ضمن ارائه دیدگاه های فخر رازی ، قاضی عبدالجبار ، محمد بن عبدالوهاب و علامه طباطبایی پیرامون شفاعت و بیان شباهت ها و تفاوت های آن ، اشکالاتی که از ناحیه منکران و منتقدان مطرح گردیده، همراه با پاسخ تبیین گردد و با استناد به آیات و روایات اثبات کنیم که مساله شفاعت نه تنها منافاتی با توحید ندارد بلکه تاکیدی است بر این که با تمسک به ارواح طیبه ی انبیاء و اولیاء و صالحان در سایه ی اذن الهی زمینه ی تقرب و دست یابی به رحمت واسعه ی الهی برای بندگان فراهم می آید.ودر واقع شفاعت بهانه ای است برای حفظ رابطه قلبی(رابطه ولایت)با اولیای الهی تا در نتیجه این ارتباط زمینه تکامل انسان ها فراهم گردد.
مبانی خودشناسی و خودسازی در حکمت متعالیه با تکیه بر سه اصل امکان‌فقری، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول
نویسنده:
مائده کیوانی هفشجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده بر مبنای تعالیم الهی اسلامی اهمیت و جایگاه خودشناسی و در پی آن خودسازی بر کسی پوشیده نیست. لیکن دستیابی به معرفت حقیقی نسبت به خود که معرفتی شهودی و حضوری است، در بدو امر و برای همگان میسور نیست. از این رو در این پژوهش حکمت متعالیه به عنوان راهی که می تواند ما را از علم حصولی به علم حضوری و از برهان تا مرزهای عرفان پیش برد، مورد مطالعه قرار گرفته است؛ و سه اصل "امکان فقری"، "حرکت جوهری" و "اتحاد عقل، عاقل و معقول" که از اصلی ترین نظرات و ابتکارات صدرالمتألهین است با نگاهی متفاوت و رویکردی کارکردگرا مورد بازخوانی قرار گرفته و مبانی خودشناسی و خودسازی از این اصول عقلی استخراج شده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه‌ای شکل گرفته و به نظر می رسد نتایج آن می تواند به شکل کاربردی مورد استفاده قرار گیرد. یافته‌های این پژوهش ما را به این نتیجه رهنمون می سازد که از نظر ملاصدرا، توجه به فقر و نیاز دائمی انسان نسبت به غنی مطلق از آرایی است که معتقد به آن را، همواره به خداوند متوجه می سازد و از عذاب رهایی میبخشد؛ به همین دلیل شناخت خویش بر مبنای اصل امکان فقری کارآمد ترین اصول خودسازی را به انسان معرفی می کند. همچنین در نظام فلسفی ملاصدرا هیچ یک از شئون وجودی انسان مغفول نمانده و مطالعة آغاز انسان بدون توجه به فرجام او ناقص و ناتمام است؛ از این‌رو بر مبنای اصل حرکت جوهری، میتوان تطورات گوهر وجود انسان را از مبدأ تا معاد بررسی نمود و به شناخت ویژه‌ای از خود به عنوان وجودی در حال شدن و مستعد رشد و کمال، دست یافت. توجه به اهمیت علم و ادراکات در ساخت وجودی انسان، از نتایج اعتقاد به اصل اتحاد عاقل و معقول است و ثمرات تربیتی آن قابل تأمل می باشد. کلید واژه ها: خودشناسی، خودسازی، امکان فقری، حرکت جوهری، اتحاد عقل، عاقل و معقول.
نقد و بررسی آراء سید ابوالفضل برقعی پیرامون امامت با نظر به آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
مهدی تیموری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده این رساله با عنوان «نقد و بررسی آراء آیت الله سیدابوالفضل برقعی با علامه طباطبایی پیرامون امامت» پژوهشی در راستای تبیین و دفاع از اصول بنیادی اعتقاد شیعه در مسئله امامت و ولایت است. امامت از نظر شیعه، پدیده ای است که پیوسته همپای مسئلة نبوت مطرح بوده و بدون آن هدف بعثت, امری تحقق نایافتنی شمرده شده است و همین اهمیت موضوع است که ضرورت پرداختن به این گونه نقدها را دوچندان می کند. برقعی که خود را یکی از علمای شیعی می داند, به نقد شدید اعتقادات شیعه در زمینه ولایت و امامت پرداخته و این اعتقادات را غلوآمیز و آکنده از خرافاتی که علمای شیعه آن ها را به دین نسبت داده اند, می داند. او در کتب مختلف خود به نقد آراء شیعه در این زمینه می پردازد و مهم ترین مسائلی که مورد نقد و بررسی قرار می دهد, مسائلی از جمله شفاعت، عصمت، علم غیب و انتصابی بودن امامت است. این رساله در هر یک از موضوعات شفاعت، عصمت، علم غیب و انتصابی بودن امامت، با استفاده از نظرات عالم فرهیختة شیعی علامه طباطبایی, به نقد و پاسخگویی نظرات و شبهات برقعی پرداخته و سپس با اثبات عقلی و نقلی بار دیگر آراء شیعه پیرامون مقام شامخ امام را تحکیم و تثبیت می نماید. کلید واژه ها: عصمت، علم غیب، انتصابی بودن امامت، طباطبایی، برقعی
مبانی عقل و عقلانیت از دیدگاه امام کاظم (ع) در حکمت متعالیه
نویسنده:
فاطمه ترکان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده: عقل و عقلانیت یکی از مهمترین مفاهیمی است که همواره مورد توجه بشر از جمله پیروان ادیان الهی بوده است. نسبت عقل و وحی ، قلمرو ادراکات و اعتبار حکم عقل در منظر دین، از چالش های جدی مورد بحث در بین اندیشمندان مسلمان در طول تاریخ بوده است. در بین شیعیان و براساس آموزه های ائمه (ع) عقل از جایگاه ارزشمندی برخوردار بوده و کاوش های عقلی و فلسفی در کسب معارف دینی مورد تاکید بوده است. در این پژوهش به محضر امام موسی بن جعفر (ع) رفته و تلاش نموده ایم با استفاده از مفاهیم فلسفی حکمت متعالیه مباحث پیرامون عقل در روایات حضرت را مورد کنکاش قرار دهیم. در ابتدا مبتنی بر روایت معروف امام خطاب به هشام، معانی عقل را استخراج و با آموزه های حکمت متعالیه انطباق دادیم و فضائل عقل و ویژگی های عاقلان را از نظر امام بحث نمودیم. سپس قلمرو ادراکات عقل در روایات حضرت را مورد بحث قرار دادیم و با تبیین مبادی مادی و صوری عقلی در این احادیث، به بررسی مبانی عقل از دیدگاه امام هفتم (ع) پرداختیم، تا مشخص نماییم که حکم عقلانی از چه اعتباری در نزد حضرت برخوردار است. در این رساله بر اساس روایات معتبر امام، می توان نتیجه گرفت که در دیدگاه حضرت، عقل از مراتب مختلفی برخوردار بوده و در هر مرتبه به سطحی از ادراکات و معارف دست می یابد. استکمال عقل و شکوفایی آن از طریق به کارگیری مراتب اولیه عقل، انجام طاعات و دوری از معاصی و پیروی کامل از اهل بیت (ع) میسر است و در مرتبه عقل استدلالی و برهانی، انسان می تواند با بهره از اصول اولیه و صورت های استدلالی به نتایجی معتبر در معارف دینی و از جمله مقوله توحید دست یابد و اعتبار این امورِ عقلی و برهانی، اعتباری ذاتی است. کلید واژه: امام موسی کاظم(ع)، عقل، عقلانیت، عقل بالملکه، حکمت متعالیه
نقد و بررسی پاسخ های سید مرتضی، قاضی عبدالجبار و فخر رازی به برخی از شبهات وارد بر عصمت انبیا (علیهم السلام) مذکور در تفسیر طبری
نویسنده:
حمیده سادات خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده عصمت پیامبران الهی از گناه و خطا مسأله ای است که به طور اجمال مورد قبول همه صاحبان ادیان و ملل می باشد. اما در اقسام و محدوده آن اختلافاتی وجود دارد. محتوای برخی از آیات قرآن این معنا را در ذهن ایجاد می کند که بعضی از پیامبران دچار خطا یا گناهی شده و یا اعتراف به گناه خود کرده¬اند. این آیات به گروهی از خیال پردازان مجالی داده است که داستان های بی اساسی را درباره¬ی شأن نزول آنها بسازند و اموری را به پیامبران الهی نسبت دهند که یا مخالف اساس نبوت است و یا منافی مقام عصمت و یا اصولاً با منطق و عقل و خرد منافات دارد و این داستانها از طریق برخی از مفسرین نشر داده شده است. طبری یکی از مفسرینی است که غالباً به صحت و نقد سند این روایات اعتنائی ندارد و احادیث ضعیف السند و اسرائیلیات را در تفسیر خود ذکر کرده و از این راه به ترویج و انتشار آنها کمک کرده است. ما در این رساله مسأله عصمت را از دیدگاه سید مرتضی، قاضی عبدالجبار و فخر رازی که هر کدام به ترتیب دارای مسلک کلامی امامیه، معتزلی و اشعری هستند، بررسی کرده و سپس از دیدگاه آنها برخی از شبهات وارد بر عصمت حضرت آدم، ابراهیم، موسی، ایوب، سلیمان و حضرت محمد (ص)، در تفسیر طبری را پاسخ داده و این پاسخها را مورد نقد و بررسی قرار داده¬ایم. قاضی عبدالجبار معتقد است عصمت انبیاء محدود در کبائر است و گناه صغیره را بر آنها جایز می شمرد، فخر رازی عصمت آنها را مربوط به بعد از نبوت می داند و سید مرتضی معتقد به عصمت مطلق انبیاء از صغیره و کبیره، قبل و بعد از نبوت است. روشن است که این اختلاف نظر در محدوده ی عصمت، در پاسخ هر کدام به این شبهات اثر گذاشته است. محور همه این شبهات، عدم شناخت مقام پیامبران است. چنین مفسرانی آیات قرآن را متناسب با شناخت خودشان از پیامبران تفسیر کرده اند، در حالی که قرآن برای پیامبران الهی مقامی قائل است که اگر متوجه آن بودند به سادگی آنها را متهم به خطا و گناه نمی کردند؛ یعنی وقتی قرآن سخن از گناه پیامبران به میان می¬آورد، این گناه به معنای گناهان کبیره و صغیره ای که انسان های غیر معصوم مرتکب می شوند نیست، بلکه معنای گناه به نسبت مقام معرفتی انسان متفاوت می شود، برای معصومین کلمه ی گناه به معنای بسیار لطیف و خاصی است که به دلیل معرفت بسیار عمیقشان نسبت به حق تعالی و اینکه دائمأ خود را در حضور وی می¬بینند هر امری را که مغایر با این حضور باشد، برای خود گناه محسوب می کنند و لفظ گناه در باره¬ی ایشان از باب «حسنات الابرار سیئات المقربین» استعمال می شود. البته عصمت یک امر دارای مراتب است و برخی از انبیاء که در درجات عالی عصمت بوده¬اند حتی لحظه ای دچار غفلت و یا ترک اولی نشده¬اند. کلید واژه ها: عصمت، قاضی عبدالجبار، سید مرتضی، فخر رازی، طبری
محدوده معرفت انسان نسبت به حق تعالی
نویسنده:
پروین نبیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
مقاله حاضر در پی پاسخ دادن به این سوال اساسی است که «حد معرفت انسان نسبت به حق تعالی چیست؟». در پاسخ به این سوال اغلب اندیشمندان در اینکه متعلق معرفت حق تعالی ذات حق نیست، اشتراک نظر دارند اما در عین حال شناخت حق تعالی را از طریق شناخت صفات خداوند امکان پذیر دانسته اند و در محدوده شناخت صفات، گروهی راه تشبیه و گروهی راه تنزیه و گروهی بنابر ادعای خود راهی میان تنزیه و تشبیه برگزیده اند. در این مقاله ضمن نقد این طرق و بیان ناکارآمدی هر یک از آن ها در معرفت واقعی حق تعالی، این نکته بررسی می شود که صفات حق تعالی نیز به دلیل عینیت شان با ذات متعلق معرفت قرار نمی گیرد و بنابراین محدوده شناخت حق تعالی افعال اوست نه صفات او؛ به این معنا که معرفت نه به خود ذات یا صفات بلکه به فعلی که مظهر ذات و صفات حق تعالی است، تعلق می گیرد. بنابراین بالاترین معرفت به حق تعالی در معرفت بالاترین و کاملترین فعل او که شدیدترین ظهور حق در او تحقق پذیرفته، یعنی انسان کامل (که در رأس آن امام است) منطوی است. بنابراین شناخت حقیقی خداوند (در محدوده قابلیت انسان) که هدف از خلقت انسان نیز هست تنها در نتیجه سیر تکاملی و مظهریت صفات حق و رسیدن به مقام مخلصین و فعلیت عقل شهودی (و نه تنها عقل استدلالی) امکانپذیر است. آنکه بر اساس اعتقاد به وحدت وجود، به وحدت شهود رسیده است می تواند آینه تمام نمای حق شود و با وجود خویش (و نه تنها با زبان) حق تعالی را توصیف کند و خداوند نیز بر اساس آیه شریفه «سبحان الله عما یصفون الا عبادالله المخلصین» (صافات/160-159) تنها به اینان اجازه توصیف خویشتن را داده است.
صفحات :
از صفحه 131 تا 151
  • تعداد رکورد ها : 30