جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 172
بررسی نقش پیش‌فرض‌ها در فهم متن از دیدگاه "گادامر" و "آیت‌الله سبحانی"
نویسنده:
فاطمه همایون
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ضرورت پیش‌فرض در فهم متن، امری غیر قابل انکار است. پیش‌فرض‌هایی که در فهم صحیح از نیت مؤلف یاری‌رسان بوده و معنایی غیر از مراد مؤلف را بر متن تحمیل نکند، مورد پذیرش و قابل بهره‌گیری است. برخی چون گادامر به‌دلیل واقعه‌انگاری فهم، نقش زیادی برای پیش‌فرض در فهم قائل هستند؛ تا آنجا که معنای نهایی برای متن را ممکن نمی‌داند. از نظر او حتی مؤلف، یک فهم‌کننده متن است و یکی از نتایج پذیرش این نظر، وجود نسبیت در فهم خواهد بود. اما آیت‌الله سبحانی با دسته‌بندی پیش‌فرض‌ها، فقط نقش پیش‌فرض‌های مشترک را در فهم پذیرفته است. به‌دلیل اثرات زیانبار هرمنوتیک گادامری بر فهم، به‌ویژه در فهم متون مقدس، این نظر، نقدهایی را به‌دنبال داشته است مانند: انتحار این نظر به دست خویش، ایجاد تسلسل در پذیرش بی‌حد و مرز نقش پیش‌فرض‌ها، عدم امکان ارزیابی فهم‌ها و تشخیص فهم سره از ناسره. با این‌حال، وجود فهم یکسان از متون در تمامی اعصار به‌ویژه فهم صحیح و مشترک بین مخاطبان از متون مقدس، نشانگر نقض این نظر است و به‌طور کلی هدف از تفسیر و فهم یک متن، رسیدن به نیت مؤلف است، نه آنچه در عصر و زمان مفسر از متن، قابل فهم است.
صفحات :
از صفحه 73 تا 89
ارایگنیس: خاستگاه زبان و فهم در اندیشه‌ هایدگر و گادامر
نویسنده:
ندا راه بار ، مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در کتاب در راه زبان، موضع فکری خود را از هستی‌شناسی بنیادین به تفکری اصیل‌تر (به گمان خود)، یعنی سخن گفتن از ذات زبان تغییر می‌دهد. نوشتار پیش رو قصد دارد، نشان دهد که زبان از طریق خود چگونه می‌تواند بنیادهای درونی را توصیف کند. هایدگر در جستجوی پاسخ این پرسش، به موقعیت اصیل زبان، یعنی ارایگنیس (Ereignis)بازمی‌گردد. هایدگر می‌گوید ارایگنیس نیروی محرکه‌ای است که آوای مسکوت زبان را به گفتار تبدیل می‌کند. زبان از طریق گفتار، خود را آشکار کرده و درباره خود سخن می‌گوید. از سویِ دیگر، ارایگنیس تمامی هستندگان را در موقعیت خاص خود به فراخور نسبت هرمنوتیکی که با دازاین و جهان دارند به ساحت حضور فرامی‌خواند. در اندیشه گادامر، ارایگنیس به شکلی غیرمستقیم، در چهارچوب گفتگو، میان مفسر و متن تعین می‌یابد. در فرایند گفتگو، ارایگنیس ضمن اجازه واگشایی مفسر و متن، این امکان را به دو افق می‌دهد که هر یک با توجه به ماهیت خودشان به افق دیگری ورود کرده و در هنگام گفتگو به یک موضع مشترک برسند؛ بنابراین ارایگنیس در تفکر هایدگر و گادامر به‌عنوان آشکارکننده وجوه پنهان زبان و متن و مفسر، تأویلی نو از نسبت دازاین با هستی و گفتگوی میان مفسر و متن ارائه می‌دهد و ذات زبان بماهو زبان را همچون زبان (گفتن) به زبان (گفتار) می‌آورد.
صفحات :
از صفحه 111 تا 125
بررسی تطبیقی فهم هرمنوتیکی از دیدگاه گادامر و مولانا
نویسنده:
آرزو برومندی ، رضا فهیمی ، ملک محمد فرخزاد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گئورگ گادامر، نظریۀ منحصر به فردی را ارائه کرد که امروزه با عنوان هرمنوتیک یا تأویل متن شناخته می‌شود. گادامر، نفسِ مسألۀ فهم را مورد موشکافی قرار داده‌؛ به بیان دیگر برای او هستی‌شناسی، فهم و شرایط حصول فهم بیش‌تر مطرح است تا اینکه یک متن را چگونه و با چه روشی فهم‌پذیر سازیم و معتقد است معرفت وابسته به تاریخمندی، زبان و پیش‌داوری‌هاست. با توجه به آنکه در هرمنوتیک فلسفی در باب اصل پدیدۀ فهم بحث می‌شود تا قواعد و روش‌های تفسیر فهم یا همان مبانی فهم و شرایط وجودی آن، بنابراین طبق این مصداق، باید هرمنوتیک مولوی را هرمنوتیک فلسفی دانست. از نظر مولانا فهم و اندیشه یکی از مهم‌ترین وجوه تمایز انسان از سایر موجودات است. نخستین کاوش مولانا درخصوص ماهیت فهم توجه به موضوع مشترکی است که قرار است بین او و مخاطب ردّ و بدل شود. وی برای این امر ساختار تو در توی داستان را بر می‌گزیند. مولانا انسان را معادل زبان می‌داند و این درست یعنی همان اندیشه‌ای که گادامر مطرح می‌کند. در تبیین رابطۀ میان اندیشه، فهم و زبان معتقد است که رابطۀ اندیشه و زبان، رابطۀ ماده و صورت است. این پژوهش به روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای داده‌های کتابخانه‌ای صورت پذیرفته است و در پی آن است تا نشان دهد که مولوی نیز چونان گادامر برای هستی‌شناسی فهم و شرایط آن اهمیت بسزایی قائل است. نتیجه­ای که از این مقاله می­توان گرفت این است که: اوّلاً مولانا درک و دریافت معانی را در بسیاری از مواقع به فهم خواننده ارجاع می­دهد و ثانیاً با ساختار تودرتوی حکایت بر موضع فهم تأکید می­کند و زبان را در موضوع فهم به روش هرمنوتیکی مورد توجه قرار می­دهد.
صفحات :
از صفحه 226 تا 245
نشریه کتاب ماه فلسفه شماره ۴۰ (ویژه گادامر پژوهی)-دی ۸۹
نوع منبع :
مجموعه مقالات
منابع دیجیتالی :
تفسیر پسا دکارتی: هانس گئورگ گادامر و دانلد دیوید سن
نویسنده:
دیوید کوزنزهوی؛ مترجم: مجتبی درایتی
نوع منبع :
ترجمه اثر , کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
تأملی در نسبت هرمنوتیک فلسفی گادامر و علوم طبیعی
نویسنده:
علیرضا منجمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در مورد موضع گادامر دربارة علوم طبیعی چند انتقاد جدی صورت گرفته است. نخست آنکه برداشت او از علوم طبیعی پوزیتویستی است. دوم آنکه تصویری که از علم ارائه می‌کند، کاریکاتورگونه است و به کار امروز ما نمی‌آید و سوم آنکه گادامر به سرشت هرمنوتیکی علوم طبیعی بی‌توجهی کرده است. در این مقاله تلاش خواهد شد نشان داده شود که این انتقاد‌ها، برآمده از تمرکز صرف بر کتاب حقیقت و روش و ناآگاهی از رویکرد گادامر به علوم طبیعی متأثر از بحران علم هوسرلی است. در این مقاله نویسنده می‌کوشد با مدّاقّه در مجموعۀ آثار گادامر بازسازی‌ای از نگاه گادامر به علوم طبیعی به دست دهد. پس در گام نخست به رویکرد گادامر به علوم طبیعی دربارة شکاف زیست‌جهان و جهان علمی می‌پردازد. در گام دوم با برجسته‌کردن سرشت هرمنوتیکی علوم طبیعی، پیوند آن را با زیست‌جهان نشان می‌دهد؛ به بیان دیگر، در گام نخست افتراق و در گام دوم امتزاج این دو امر را نشان می‌دهد تا سرانجام به این نتیجه‌گیری برسد که زیست‌جهان بر جهان علم اولویت دارد و علم باید بتواند در زیست‌جهان جایگاه خود را بیابد. در پایان با ذکر انتقادهایی به نگاه گادامر، افق هرمنوتیک علوم طبیعی نمایان خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 47 تا 72
بررسی تطبیقی هرمنوتیک شلایرماخر و گادامر در مواجهه با متن دینی
نویسنده:
فاطمه نورنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده تمام نماادیان ابراهیمی (اسلام، مسیحیت و یهودیت) مبتنی بر وحی و کلام الهی اند و این امر باعث می‌شود که فرهنگ دینی چنین جوامعی به شدت تحت تاثیر متون دینی و تفسیر و فهم آن ها باشد، این پیوند عمیق میان فرهنگ دینی و مقوله تفسیر متون دینی موجب می‌شود که ارائه نظریات نو در زمینه تفسیر و فهم متون، بر معرفت دینی و تفسیر متون دینی تاثیر گذار باشد و عالمان دینی را با پرسش هایجدید روبه رو سازد. علاوه بر این پاره‌ای از مباحث هرمنوتیک معاصر به تفکر فلسفی درباره ماهیت فهم می پردازد، که در آن فهم خاصی مثل فهم دینی یا علمی یا اجتماعی مورد نظر نیست، بلکه مطلق عمل فهمیدن و شرایط حصول آن مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد. قضاوت‌‌ها و احکام عامی که در این بررسی صادر می‌شود، شامل معرفت دینی و فهم و تفسیر متون دینی نیز می‌شود، و در نتیجه میان مباحث هرمنوتیک و معرفت دینی پیوند برقرار می‌شود.از آن جا که همواره در بحث از تفسیر کتب مقدس دغدغه و اختلاف نظر اساسی مفسرین مسئله دست یابی و یا عدم امکان دست یابی به قصد مولفو به تبع آ ن دست یابی به فهم عینی از سویی و پایان ناپذیر بودن فرآیند عمل فهم و تفسیر از سوی دیگر بوده است رساله حاضر به بررسی این مسئله بر اساس تطبیق آراء شلایرماخر و گادامر و بازتاب آراء هرمنوتیکی آین دو در حوزه فهم و تفسیر دینی می پردازد. واژگان کلیدی: فهم دینی، تفسیر، عینیت، نسبیت.
رویکرد گادامری به «کرامتِ انسان» در اندیشه ابوعلی مسکویه؛ درس‌هایی برای جامعه امروز
نویسنده:
محمد کمالی گوکی ، ابوالفضل شکوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کرامت انسان در اندیشه متفکرِ انسان‌گرای اسلامی، برای تعیین معیار کرامت‌مندی انسان و به تبعه آن تعیین حق انسان، مسئله‌ای است که با تحلیل آن می‌توان نگاهی متفاوت به حقوق بشر در عصر کنونی انداخت. حقوق بشر در دوران مدرن از مسائلی است که بیش از حوزه عمل در حوزه نظر نزاع میان گفتمان‌ها را ایجاد کرده است. کرامت انسان آن ویژگی خاصی است که انسانِ به‌ماهو انسان را موجودی متفاوت از سایر موجودات، مستحق حقوق و زندگی با شرافت می‌کند. در این معنا مفهوم«کرامت/dignity» ارتباط مستقیمی با مفهوم«حق/right» پیدا می‌کند. اگر این معنا از کرامت را در نظر بگیرم و سپس به تاریخِ فکرِ بشر رجوع کنیم می‌توان دلایلی را برای کرامتمندی انسان در نزد اندیشمندان یافت. فیلسوف انسانگرای سده چهارم هجری نگاه متفاوتی به این مسئله دارد لذا ما در این پژوهش با رویکرد متن- مفسرمحورگادامری با این سوال به سراغ متون ابن مسکویه می‌رویم: «ملاک کرامتمندی انسان در اندیشه ابن مسکویه چیست و این ملاک چه نسبتی با حق انسان پیدا می‌کند؟» مسکویه از انسانِ عقلانی، اخلاقی و اجتماعی سخن می‌گوید و به همین اساس، نسبت تلازم میان کرامت و حقِ انسان ایجاد می‌کند.
صفحات :
از صفحه 57 تا 91
فلسفه زبان قاره ای و فرهنگی: تأملی تطبیقی در آرای وینگنشتاین و گادامر در باب زبان
نویسنده:
محمد رعایت جهرمی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
معرفی کتاب: کتاب حاضر را صرفاً باید در قالب طرح بحث برای کار بیشتر و جامع تر در آینده نگریست. فصول این کتاب برای نیل به غایت مفروض و تثبیت مستدل آن، یعنی هم گرایی ویتگنشتاین و گادامر در فلسفه زبان، صورت بندی شده اند؛ اما از آنجا که ویتگنشتاین و گادامر از برجسته ترین اندیشمندان سنن تحلیلی و قاره ای هستند، فصل نخست به معرفی شاخصه های این دو جریان اختصاص یافته است.فصل دوم به دو قسمت ویتگنشتاین اول و دوم، از تکرار و تطویل، اجتناب کرده و در صورتی اجمالی، خطوط اصلی اندیشه های وی، معرفی شده است. در فصل سوم نیز همین رویه در خصوص گادامر، مراعات شده است؛ منتها به دلیل آشنایی کمتر با گادامر، این فصل در قیاس با فصل پیشین، حاوی مطالب جامع تری است. اما اگر فصول اول تا سوم را تمهیدی بر بحث اصلی اثر حاضر بدانیم، فصول چهارم و پنجم، در قالب تشریج تفضیلی نقاط هم گرا و واگرای اندیشه ویتگنشتاین و گادامر، هسته اصلی و مرکزی اثر را تشکیل می دهند.ابتدا فصل چهارم ، در قالب خطوط و محورهایی ده گانه، به تبیین هم گرایی دو متفکر در حوزه فلسفه زبان پرداخته و سپس در فصل پنجم، نقاط واگرای اندیشه های این دو متفکر در هفت محور، مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. فصل ششم با عنوان نتیجه گیری و پیوست ، از سه قسمت تشکیل شده است.
امر پیشین در اندیشه کانت، هایدگر و گادامر
نویسنده:
مهدی خبازی کناری، ندا راه بار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر، ضمن پرداختن به پیشینه تاریخی امر پیشین تصریح می کند که این مفهوم در اندیشه کانت به مثابه قوام بخش احکام ضروری و معرفت شناختی ایفای نقش می کند و در اندیشه هایدگر و گادامر به وجهی دیگر ادامه حیات می دهد. این مقاله در جستجوی فهم این مساله است که وجوه معرفت شناسانه و هستی شناسانه از امر پیشین در اندیشه هایدگر و گادامر چگونه خود را نشان می دهد. کانت در ساحت معرفت شناختی و هایدگر در ساحت هستی شناختی امر پیشین را بکار برده و گادامر به روایتی دیگر امر پیشین را در امتزاج این دو دیدگاه معرفت شناختی و هستی شناختی با یکدیگر قرار می دهد. به اختصار می توان گفت، امر پیشین در معرفت شناسی کانت، جزء ساختار لاینفک ذهن بوده و لازمه تحقق حکم ناظر بر واقع است. در هستی شناسی هایدگر، امر پیشین درک پیشین از وجود است که بنیاد شناخت در ساحت تجربه است و در اندیشه گادامر امر پیشین، ضرورتی عقلانی است که تاریخمندی فرد و تعلق آن به سنت و جامعه، وجه هستی شناختی آن است
صفحات :
از صفحه 75 تا 106
  • تعداد رکورد ها : 172