برای قضاوت درمورد یک دین یا یک مذهب ، بررسی اعتقادات فرعی و رو بنایی آنها کافی نیست ؛ بلکه باید تاریخ و اصول اولیه (اصول اعتقادی ) آنها پرداخت ؛ چون هیچ دین و مذهب باطلی نیست که در میان اعتقادات فرعی آن نکات مثبتی وجود نداشته باشد ؛ بهائیت نیز از این قاعده مستثنی نیست. لذا هم باید تاریخ پیدایش بهائیت مورد توجه واقع شود ؛ هم عقائد اصلی آنها مورد بررسی قرار گیرد ؛ تا معلوم شود که این فرقه در ادعاهای خود صادق است یا نه ؟
به طور خلاصه رهبران بهائیت دارای ادعاهای زیر می باشند :
1-ادعای نیابت حضرت مهدی 2- ادعای مهدویت 3- ادعای نبوت 4- ادعای حلول خدا در وجود آنها 5- ادعای خدایی و خالقیت و ربوبیت
و روشن است که اولا ادعای خدایی و ادعای حلول خدا در وجود کسی هم عقلا و هم طبق صریح آیات قرآن کریم کفر است و ثانیا ادعای نیابت امام زمان و ادعای مهدی موعود بودن و ادعای نبوت افزون بر مخالف بودن با قطعیات اسلام محتاج به اثبات با معجزه است . در حالی که هیچکدام از سران بهائیت دارای معجزه نبوده نیستند . اگر دارای معجزه بودند در این عصر اطلاعات همه مردم دنیا مطلع می شدند.
در اینجا قبل از این که به تاریخ بهائیت و دیگر عقائد آنها بپردازیم ، ادعاهایی را که حضرت عالی به بهائیان نسبت داده اید به اجمال نقد می کنیم و آنگاه وارد مطالب تفصیلی تر می شویم.
1- ترک جميع تعصّبات : تعصب اگر مبنای درست عقلی و شرعی داشته باشد نه تنها باطل نیست بلکه لازم است . آیا این که ما اجازه ندهیم که شرک وکفر و جنایت و فحشاء تبلیغ شود تعصب نابجایی است .این در واقع تعصب نیست بلکه غیرت دینی و الهی است . آیا انبیاء اجازه می دادند هر مشرکین و کفار عقائد باطل خود را ترویج کنند. این که ما اجازه دهیم شرک وکفر تبلیغ شود مثل این است که اجازه دهیم کسی میکرب خطرناکی رابین مردم پخش کند ؛چون هر دو اینها مسموم کننده اند یکی بدن را مسموم می کند و دیگری روح را ؛ آیا عقل چنین عملی را روا می داند؟
2- تساوى جميع حقوق و امکانات براى زن و مرد : زن و مرد از نظر اسلام ،در تمام حقوق انسانی خود برابرند ؛ اگر تفاوت حقوقی هست مربوط به تفاوت جنسیت آنهاست ؛ چون شکی نیست که زن و مرد در جنسیت متفاوتند ؛ تفاوت نیز به معنی برتری یکی بر دیگری نیست. اما این تفاوت در جسم ، باعث تفاوت در حقوق نیز خواهد شد ؛ چون هر کدام نیازهایی متفاوت دارند .آیا اگر پدر برای پسرش عروسک دخترانه بخرد کار عادلانه ای کرده است ؟ عدالت این است که به هر کسی آن چیزی داده شود که نفع حقیقی او در آن است و باعث کمال او می شود .
3- اعتقاد به وحدت اديان و به اينکه حقائق دينى نسبى هستند نه مطلق: شکی نیست حقیقت تمام ادیان الهی یکی بوده است ؛ اسلام نیز این مطلب را تایید می کند؛ ولی ادیان فعلی _ غیر از اسلام _ تحریف شده اند لذا حقیقت واحد آنها در اثر تحریف از بین رفته است .آیا عقیده مسیحیان که عیسی را خدا و پسر خدا می دانند با عقیده مسلمین که عیسی را پیامبر خدا می دانند قابل جمع شدن است . نسبی بودن حقایق ادیان نیز یک عقیده نادرست است ؛ اعتقاد به نسبیت حقیقت مساویست با انکار حقیقت ؛ چون در آن صورت هر کسی ادعا می کند که اعتقاد من هم نسبت به خودم درست است ؛ آیا عقل می پذیرد که هم اعتقاد به خدا بودن عیسی درست باشد هم اعتقاد به خدا نبودن او .عقل چگونه چنین تناقض آشکاری را می تواند بپذیرد.
4- تعديل معيشت و از ميان بردن افراط و تفريط در فقر و ثروت : پدید آمدن فقیر و ثروتمند اگر ناشی از ظلم باشد بلی باید با آن مبارزه کرد ؛ ولی اگر یکی زیاد کار کرد و ثروتی اندوخت و در مقابل دیگری تنبلی کرد و کار نکرد و فقیر شد ما با چه حقی می توانیم ثروت ثروتمند را گرفته و در میان فقرا تقسیم کنیم . این عدالت نیست. بهائیان این عقیده را بیان کرده اند تا فقرا را به دین خود جذب کنند.
5- تعليم و تربيت عمومى جهانى - يعنى هر کس خود بايد به جستجوى حقيقت پردازد و از تقليد دست بردارد : این عقیده خوبی است که همان عقیده اسلام است . پیامبر (ص) فرمودند: « طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم»( طلب علم بر هر مسلمانی واجب است ) اما این بدان معنی نیست که تقلید هم همه جا کار بدی است ؛ چون محال است یک انسان عادی در تمام امور متخصص باشد . ما وقتی به نسخه پزشک عمل می کنیم در واقع داریم تقلید می کنیم .به نظر می رسد که بهائیان در پرتو این عقیده می خواهند مردم مسلمان را مراجع تقلید دور کنند؛ چون وجود مراجع تقلید مانع از ترویج بهائیت است.
6- ايجاد جامعه متّحدالمنافع جهانى: تقریبا همه ادیان و مذاهب معتقدند که باید یک حکومت در جهان باشد ؛ و همه مردم یکی شوند ؛ ولی همه این فرق و ادیان معتقدند که این جهان واحد باید با دین و مذهب آنها اداره شود . شیعه هم معتقد است که با ظهور امام زمان (ع) همه مردم یکی خواهند شد ؛ لذا بر ما لازم است که جهان را برای چنان روزی آماده کنیم.
7- دين بايد با علم و عقل مطابق باشد و حتي بهاء الله مي گويد: امروز انسان کسي است که به خدمت جميع من علي الارض قيام نمايد. مگر اينها چيز بدي است: این هم از اعتقادات اسلام است ؛ و تنها قرآن است که هیچ کشف علمی نتوانسته است آیات آن را نقض کند ؛ بهائیت نیز اموری خلاف علم دارد ؛ از جمله این که حلول خدا در شکل انسان از نظر فلسفی محال است . اگر کتب بهائیان با این رویکرد مورد واکاوی قرار گیرند موارد دیگری نیز مشاهده خواهد شد .
تاریخ اجمال بهائیت :
بهائيت در واقع انشعابى از بابيت است و بابيت انشعابى از شيخيگرى است. در اوائل قرن نوزدهم شيخ احمد احسائى و سيد كاظم رشتى، مدعى رابطه مستقيم با امام زمان(عج) شدند و خود را واسطه ميان مردم مسلمان و آن حضرت معرفى كردند» از همينجا راه و رسم شيخى پديد آمد و جمعى از افراد سادهلوح و گروهى از فرصتطلبها به آن گرايش پيدا كردند. شيخ ملاحسين بشرويه، پس از سيد كاظم رشتى، رهبرى فرقه را به عهده مىگيرد و در سفرى به شيراز با سيد على محمد شيرازى (محمد باب) ملاقات نموده و مريد و سرسپرده او مىشود. محمد باب بعد از ادعاى بابيت امام زمان(عج)، ادعا مىكند كه خود امام زمان است ؛ و كار را تا ادعاى نبوت پيش مىبرد و بعد از محاكمه و زندان در تبريز اعدام مىشود. بعد از اعدام سيد باب عدهاى از فريبخوردگان به تشويق و تحريك فرصتطلبان و توطئه استعمار، به ميرزا يحيى نورى (صبح ازل) و عدهاى ديگر به ميرزا حسينعلى نورى (بهاءالله) می گروند. آنگاه بین این دو برادر اختلاف می افتد و هر کدام دیگری را متهم به فریبکاری می کنند؛ ولی در نهایت ميرزا حسينعلى نورى (بهاءالله) با حمایت حکومتهای استعماری آن عصر پیروز می شود و فرقه بهائیت گسترش می یابد .
فرقههاى بابيه و بهائيه:
بعد از اعدام سيد على محمد باب ، بابيت به سه فرقه تقسيم شد و بعد از مرگ بهاءالله نزاعى كه بين دو برادر عباس افندى و محمد على به وجود آمد دو فرقه ديگر نیز اضافه شد، که مجموعا پنج فرقه شدند. 1- بابيه خالص (فقط رهبرى سيد على محمد را قبول دارند) 2- بهائيه (به رهبرى ميرزا حسين على، بهاءالله) 3- ازليه (به رهبرى ميرزا يحيى نورى، صبح ازل) 4- بابيه بهائيه عباسيه (به رهبرى عبدالبهاء عباس افندى) 5- ناقضون (اتباع ميرزا محمد على برادر عبدالبهاء)، (المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، ج 3، ص 312، العميد عبدالرزاق محمد اسود).
كتابهاى بهائیان عبارتند از:
ایقان ،هفت وادى، هيكل، اقدس ، مبین ، کلمات مکنونه ، ایام تسعه
در کتاب اقدس میرزا حسینعلی (بهاء الله ) ادعا می کند که خدا خلقت و تدبیر جهان را به او سپرده است. و در کتاب مبین گفته است « لااله الا انا المسجون الفرید»( خدایی نیست جز من زندانی و یگانه » و در کتاب ایام تسعه در باره روز تولد خود گفته است « فیا حبذا هذا فجر الذی فیه ولد من لم یلد و لم یولد»( چه خوش است این فجری که در آن متولد شدکسی که نه می زاید و نه زاده شده است» بهائیان در دعای هنگام سحر می گویند: « الهی تو را به ریش جنبانت قسم می دهم ... . »
شکی نیست که افکار افکاری کفر آمیز است و شباهتی تمام بع عقائد مسیحیت دارد؛ و عقائد مسیحیت در قرآن کریم کفر خوانده شده است .اگر علمای اسلام بهائیان را کافر می دانند بخاطر همین اعتقادات است .
عقايد بهاييت:
به چند مورد از عقايد آنها اشاره مىشود. 1- اين فرقه مىگويد، سيد على محمد باب امام زمان است كه ظهور كرده و با ظهور او اسلام پايان گرفته و اينك دين جديد ظهور كرده و مردم بايد همگى بهايى شوند. (شخصيت و انديشههاى كاشف الغطاء كتاب (الايات البينات) به كوشش دكتر احمد بهشتى، ص 109، كانون نشر انديشه اسلامى)
2- بهائیها پنهان كردن دينشان را ضرورى مىدانند به اصطلاح قائل به تقيه هستند. 3- روزه آنها نوزده روز است که قبل از عيد شروع و به عيد نوروز ختم مىشود. ماه بهایی 19 روز است
4- نماز جماعت باطل است مگر در نماز ميت.
5- قبله آنها مرقد بهاءالله است در شهر عكا.
6- حج براى مردان واجب است و بر زنان واجب نيست، حج آنها زیارت خانهاى است كه بهاء در آن اقامت داشته، يا خانهاى است كه سيد على محمد باب در شيراز در آن سكنى داشته است
7- اعياد آنها : - عيد ولادت باب، اول محرم. - عيد ولادت بهاء، دوم محرم. - عيد اعلان دعوت باب، پنجم جمادى. - عيد نوروز، (المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، العميد عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 311 - 308، انتشارات الدار العربية للموسوعات).
8- ازدواج با محارم غير از زن پدر , حلال مي باشد. (يعني با حكم بر حرمت ازدواج با زن پدر , ازدواج با خواهر و دختر و عمه و خاله و ديگران حلال مي گردد!)
9- معاملات ربوي آزاد و حلال است.
10- حجاب زنان ملغي مي باشد(بي حجابي آزاد و حلال).
11- دخالت در سياست ممنوع مي باشد.
مي بينيم كه براساس يك برنامه و طرح و نقشه از پيش تعيين و تنظيم شده , به مرور و در مراحل مختلف , عوامل استعماربه منسوخ اعلام نمودن دين اسلام و نفي و انكار نبوت , امامت , معاد و تعاليم و قوانين و احكام مقدس و نوراني قرآن مي پردازند و سپس ابتدا ادعاي نيابت خاص حضرت حجت (عج ) و سپس ادعاي مهدويت و پس از آن ادعاي نبوت و مرحله آخر ادعاي الوهيت و خدايي مي نمايند! آنگاه به هدم و نابودي آثار اسلام يعني كعبه و قبور انبيا و امامان و مساجد فرمان مي دهند و سپس به ساختن كعبه جديد! در شيراز اهتمام مي ورزند و با آداب و ادعيه و ذكر و زيارتنامه هاي استعمار ساخته به طواف به گرد آن مي پردازند! و نيز به صدور احكام جديد دين تازه ساخته شده مي پردازند و مطابق با خواست و اهداف استعمار , به رفع حجاب و پوشش زنان فرمان مي دهند و عدم دخالت مسلمین در سياست را كه آرزوي ديرينه قدرتهاي سلطه جوي جهاني در مناطق اسلامي مي باشد نهادینه می کنند. چرا که همواره از تعاليم و آموزه هاي سياسي اسلام و تشيع رنج برده اند و از اصل ورود و دخالت در سياست به عنوان يك تكليف و وظيفه اسلامي ضربه خورده اند . بدين ترتيب همه زمينه ها آماده و مهيا مي شود تا مباني و اركان اعتقادي و ارزشهاي اخلاقي و پايبندي هاي معنوي متزلزل شوند و وحدت و يكپارچگي مسلمانان در ايران به تفرقه و تشتت تبديل گردد و از قدرت بي نظير مذهب تشيع و مراكز علم و فقاهت و مراجع و فقها و علماي بيدار و آگاه كه مدافعان راستين اسلام و سنگرهاي مستحكم دفاع از هويت ديني و استقلال و شرف و اعتلا و اقتدار مسلمانان مي باشند , كاسته شود و راههاي تاخت و تاز و سلطه استعمار خارجي صاف و همواره گردد.
. براى آگاهى بيشتر به منابع زير مراجعه فرماييد:
1- فرق و مذاهب کلامی ؛ علی ربانی گلپایگانی
2- بهائيت چگونه پديد آمد، نورالدين چهاردهى، انتشارات فتحى.
3- ارمغان استعمار، محمد محمدى اشتهاردى، انتشارات نسل جوان.
4- لينك
http://www.ayam29.com/در اين لينك ،حاشيه سمت چپ ، مجله ايام در شش فايل PDF موجود است كه كلا مربوط به تاريخ بهائيت است.