در خصوص ارتباط تصوف و تشيع دو ديدگاه كلّى وجود دارد: برخى مانند دكتر كامل مصطفى الشيبى در دو كتاب الصلة بين التصوف و التشيع و النزعات الصوفية فى الفكر الشيعى معتقدند: اصلاً تشيع منشأ پيدايش تصوف است و از اين رو براى تطبيق اصول و مسائل تصوف با عقايد شيعه، تلاش مىكنند.
نگا: دكتر كامل مصطفى الشيبى، همبستگى ميان تصوف و تشيع، ترجمه دكتر على اكبر شبابى؛ تشيع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجرى، ترجمه عليرضا ذكاوتى.گروهى نيز در برابر اين نظر مىگويند: تشيع و تصوف از يكديگر مجزا بوده، هيچ ارتباطى با يكديگر ندارند؛ بلكه هم امامان شيعى و هم انديشمندان تشيع، در برابر تصوف ايستادهاند. شخصيتى چون معروف الحسنى بر اساس اين گرايش، آراى دكتر كامل مصطفى الشيبى را در كتاب تشيع و تصوف به صورت جدّى نقد كرده و به عدم انطباق آراى اين دو گرايش حكم داده است.
نگا: معروف الحسنى، تشيع و تصوف، مترجم سيد صادق عارف. نظرگاه دوّم معتقد است معارف شيعه با معارف باطنيان (عمدهاى از اهل تصوف و شيعيان اسماعيلي) درگير و مخالف بوده است!
دين و عرفان، صص46 - 58. در پاسخدهى به اين پرسش نه ديدگاه اول صحيح است و نه ديدگاه دوّم؛ بلكه نظرگاه سوّمى وجود دارد كه مدعى است عرفان و تصوف در دل جريانات فكرى تشيع، رنگ و بوى ديگرى يافته و اصول نظرى و عملى خاصى منطبق بر آراى اهل بيت«عليهم السلام» طراحى كرده است. البته اين گرايش در عصر ائمه«عليهم السلام» نوعاً به صورت زهدى راستين و معتدل و تحت اشراف آنان بود. از قرن هفتم به بعد شكل تكاملى خويش را طى كرده و شخصيتهايى چون ملاصدرا، حاج ملا هادى سبزوارى، الهى قمشهاى، شاه آبادى، سيد على قاضى، آيةالله بهجت و ... در دامن خويش پرورانده است.
توجه به اين نكته بايسته است كه تصوف شيعى با تصوف اهل سنت، تفاوتهاى فاحشى دارد. تصوف بيشتر اهل سنت، تنها برانگيخته از روح زهد و طاعت و عبادت است، ولى تصوف شيعه علاوه بر آن، ولايت و دوستدارى اهل بيت عصمت«عليهم السلام» و پيروى كامل از امام حىّ حضرت ولى عصر(عج) را مىافزايد و زمام امر و نهى عالم و تصرف در نفوس خلايق را به دست معصوم زمان مىشمارد.
ذهبيه، ص117. از سوى ديگر برخى صوفيان اهل سنت در عين تأكيد بسيار بر «ولايت»، اين مقام را در معصوم، منحصر نمىكنند و از ديد آنان خواه از نسل عمر باشد و خواه از نسل على«عليه السلام» تفاوت ندارد!
پس امام حى قائم آن ولى است | خواه از نسل عمر خواه از على است |
مهدى و هادى وى است اى راه جو | هم نهان و هم نشسته پيش رو |
مثنوى معنوى، دفتر 2، ابيات 817 - 818. همين اختلاف در مصاديق ولايت، موجب اختلاف در ميان تصوف و تشيع مىشد و مانع از ورود شيعيان - كه پيروان امامان خود بودند - در مكتبهاى صوفيه و اظهار ارادت آنان به مشايخ صوفى بود.
نگا، نقد صوفى، صص 80 - 82، و التصوف الاسلامى، صص 69 - 81.