عادت زنانه برای زنان | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
عادت زنانه برای زنان
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
عادت زنانه برای زنان
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
دین و فمنیسم
سوال:
اينکه گفته شده است حضرت فاطه زهرا(س) از خون هاي سه گانه زن ها مبرا بوده اند اين شبهه را براي من به وجود آورده است که ما معتقديم همه کارهاي خدا از روي حکمت است اگر آفرينش اين حالت براي زن ها لازم بوده است و اگر زن اين گونه نبود با مشکل مواجه مي شد چرا حضرت زهرا(س) اين گونه نبوده اند پس مي شد که در آفرينش زن اين حالت وجود نداشته باشد و با توجه به اينکه حضرت زهرا(س) هم اينگونه نبودند و مشکلي هم برايشان به وجود نيامد زن هاي ديگر هم مشکلي برايشان پيش نمي آمد؟
پاسخ تفصیلی:
در اين باره گفتني است؛ برخي از ويژگي ها چه بسا براي عموم مردم سزاوار باشد اما براي پيامبران و امامان شايسته نباشد. به طور مثال اشتباه و خطا براي عموم مردم موجب شکستن غرور شود و تجربيات آنان را بالا ببرد. اما خطا و اشتباه براي امامان موجب سلب اعتماد مردم مي شود لذا براي معصومان سزاوار نيست. هم چنين درباره عادت ماهانه اگر چه از جهت فيزيولوژي داراي فوايدي است و حتي از جنبه روان شناختي گفته مي شود که اين حالت موجب تعديل «ناز» خانم ها مي شود. چه بسا اگر اين حالت براي زنان پيش نمي آمد برخي مردان زنان را مي پرستيدند! چنان که با وضعيت فعلي نيز در برخي جوامع مردها دست زن را مي بوسند. بنابراين وجود اين ويژگي در عموم زنان داراي فوايدي از ابعاد مختلف است اگر چه ناراحتي ها و سختي هايي را نيز به دنبال دارد. خداوند متعال براي نشان دادن برتري يک شخصيت ممکن است يک ويژگي هاي تکويني در او قرار دهد که امتياز و برتري او نزد ديگران ثابت شود هم چنان که حضرت مريم سلام الله عليها نيز بدون همسر، صاحب فرزند شد. اين گونه ويژگي ها به طور استثنائي نشانه امتياز است. اما به طور همگاني چه بسا موجب اختلال نظام زندگي مردم شود در ادامه جهت صحت اين ويژگي حضرت فاطمه (س) و چگونگي الگو گيري از ايشان، توجه شما را به مطالب زير جلب مي کنيم: يك. پاكي حضرت زهرا(س) از حيض و نفاس را شيعه و سني از رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) روايت كرده اند. و روايات در اين باره به حد تواتر رسيده است. به چند نمونه از اين روايات اشاره مي شود:
الف. پيامبر(ص) فرمودند: «فاطمه، بتول ناميده شده زيرا از حيض و نفاس پاك شده است».
(مراجعه شود به كتاب «رنجهاي زهرا(س)، علامه سيد جعفر مرتضي عاملي، ترجمه محمد سپهري، ص 91، ناشر ايام، قم).
ب) امام باقر(ع) فرمودند: فاطمه (س) به چند جهت طاهره ناميده شده است. از جمله اينكه هرگز خون حيض و نفاس نديد.
(همان، ص 92).
دو. پديده حيض (عادت ماهيانه) در متون ديني هرگز به عنوان پليدي بيان نشده اما به گونه اي عامل رنج و ناراحتي معرفي شده است، خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:
«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ»
؛
(بقره، آيه 222).
«اي پيامبر از تو درباره عادت ماهانه زنان مي پرسند، بگو: آن رنجي است. پس هنگام عادت ماهانه، از آميزش با زنان كناره گيري كنيد».
سه. تفاوت هاي جزئي فيزيولوژيكي - مثل حيض نشدن - باعث تغييري در طبيعت زنانه نمي شود، و زن را از الگو بودن ساقط نمي كند. پاك بودن حضرت زهرا(س) از حيض اگر چه با فيزيولوژي معمول و رايج زنانه ناسازگار است ولي اين به عنوان يك كرامت و فضيلت براي فاطمه بتول(س) محسوب مي شود و اين تغيير جزئي هيچ لطمه اي به الگو بودن ايشان براي زنان نمي زند. چنانكه در مورد حضرت مريم(س) اين كرامت و فضيلت صادق است كه: بدون اينكه با مردي تماس داشته باشند، عيسي را باردار شدند. قرآن كريم از زبان مريم(س) در اين باره مي فرمايد:
«قالَتْ أَنّى يَكُونُ لي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْني بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا»
؛
(مريم، آيه 20).
«مريم گفت: از كجا براي من پسري تواند بود در صورتي كه دست بشر به من نرسيده و من كار ناشايسته اي نكرده ام».
از طرف ديگر خداوند مريم را با اينكه در چگونگي و كيفيت فرزند آوري با زنان ديگر متفاوت بود، به عنوان الگوي مؤمنان معرفي مي كند.
(تحريم، آيه 12).
زيرا چنين تفاوت و فرقي مخل به الگو بودن نيست. نكته كليدي و شايان ذكر اين است كه: يك خصوصيات اصلي در شخصيت هر انساني هست كه آنها را بايد تشخيص داد و الگو را در آنها جستجو كرد. انسان بايد خطوط كلي انسانيت را در شخصيتي كه مي خواهد از او الگو بگيرد، جستجو كند و از آنها پيروي كند.
سه. در پاسخ به بخشي از اين پرسش كه آيا كسان ديگري هم اينگونه هستند يا خير؟ بايد گفت: در متون روايي شيعه شواهد و قرائني وجود دارد كه حضرت مريم(س) نيز از حيض و نفاس پاك بوده اند. شيخ صدوق به سند خود از علي(ع) روايت كرده كه از پيامبر(ص) پرسيدند: بتول يعني چه؟ ما شنيده ايم كه شما گفته ايد: مريم بتول است، فاطمه بتول است. پيامبر(ص) فرمودند: «بتول كسي است كه هرگز خون حيض نديده است».
(كتاب رنج هاي زهرا(س)، ص 92).
همچنين علامه طباطبايي در ذيل آيه 42 سوره مباركه آل عمران مي فرمايد:
«يا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمينَ»
؛ «ملائكه به مريم(س) گفتند: اي مريم! بدان كه خدا تو را براي اهدافي كه دارد برگزيد و پاك گردانيد و بر زنان عالم برتري داد».
مي فرمايند: «برخي از مفسرين گفته اند: منظور از تطهير او بتول شدن اوست، و بتول به معناي زني است كه حيض نمي بيند و خداي تعالي او را بدين جهت بتول قرار داد كه ناگزير نشود در ايام حيض از آن مكان عبادت بيرون رود، اين نظريه عيبي ندارد.
(تفسير الميزان، علامه محمد حسين طباطبايي، ج 3، ص 295، دفتر انتشارات اسلامي، قم)
.
در پايان توجه شما را به پاسخ رهبر معظم انقلاب به اين پرسش که به وسيله يکي از دختران دانشجو مطرح شده است جلب مي کنيم: «ما چگونه مي توانيم از زندگاين حضرت زهرا(س) الگو بگيريم؟»
الگو را نبايد براى ما معرفى كنند و بگويند كه اين الگوى شما است. اين الگوى قراردادى و تحميلى، الگوى جالبى نمىشود.
الگو را بايد خودمان پيدا كنيم؛ يعنى در افق ديدمان نگاه كنيم و ببينيم از اين همه چهرهاى كه در جلوى چشممان مىآيد، كدام را بيشتر مىپسنديم؛ طبعاً اين الگوى ما مىشود. من معتقدم كه براى جوان مسلمان، به خصوص مسلمانى كه با زندگى ائمه و خاندان پيامبر و مسلمانان صدر اسلام آشنايى داشته باشد، پيدا كردن الگو مشكل نيست، و الگو هم كم نيست. حالا خود شما خوشبختانه از حضرت زهراعليها السلام اسم آورديد. من در خصوص وجود مقدس فاطمه زهراعليها السلام چند جملهاى بگويم؛ شايد اين سررشتهاى در زمينه بقيه ائمه و بزرگان بشود و بتوانيد فكر كنيد.
شما خانمىكه در دوره پيشرفت علمى و صنعتى و تكنولوژى و دنياى بزرگ و تمدن مادى و اين همه پديدههاى جديد زندگى مىكنيد، از الگوى خودتان در مثلاً هزار و چهار صد سال پيش توقع داريد كه در كدام بخش، مشابه وضع كنونى شما را داشته باشد، تا از آن بهره بگيريد. مثلاً فرض كنيد مىخواهيد ببينيد چگونه دانشگاه مىرفته است؟ يا وقتى كه مثلاً در مسائل سياست جهانى فكر مىكرده، چگونه فكر مىكرده است؟ اينها كه نيست.
يك خصوصيات اصلى در شخصيت هر انسانى هست؛ آنها را بايستى مشخص كنيد و الگو را در آنها جستجو نماييد. مثلاً فرض بفرماييد در برخورد با مسائل مربوط به حوادث پيرامونى، انسان چگونه بايد برخورد بكند؟ حالا حوادث پيرامونى، يك وقتى مربوط به دورهاى است كه مترو هست و قطار هست و جت هست و كامپيوتر هست؛ يك وقت مربوط به دورهاى است كه نه، اين چيزها نيست، اما حوادث پيرامونى بالاخره چيزى است كه انسان را هميشه احاطه مىكند.
انسان دو گونه مىتواند با اين قضيه برخورد كند: يكى مسئولانه، يكى بىتفاوت.
مسئولانه هم انواع و اقسام دارد؛ با چه روحيهاى، با چه نوع نگرشى به آينده. آدم بايد اين خطوط اصلى را در آن شخصى كه فكر مىكند الگوى او مىتواند باشد، جستجو كند و از آنها پيروى نمايد.
من اين موضوع را يك وقت در سخنرانى هم گفتهام. در اين سخنرانىهاى ما هم گاهى حرفهاى خوبى در گوشه كنار هست؛ منتها غالباً دقت نمىشود و همين طور گم مىشود.
ببينيد، مثلاً حضرت زهراعليها السلام در سنين شش سالگى، هفت سالگى بودند، اختلاف وجود دارد؛ چون در تاريخ ولادت آن حضرت، روايات مختلف است كه قضيه شعب ابى طالب پيش آمد. شعب ابى طالب، دوران بسيار سختى در تاريخ صدر اسلام است؛ يعنى دعوت پيامبر شروع شده بود، دعوت را علنى كرده بودند، به تدريج مردم مكه - به خصوص جوانان، به خصوص بردهها - به حضرت مىگرويدند؛ بزرگان طاغوت - مثل همان ابولهب و ابوجهل و ديگران - ديدند كه هيچ چارهاى ندارند، جز اين كه پيامبر و همه مجموعه دوروبرش را از مدينه اخراج كنند؛ همين كار را هم كردند.
تعداد زيادى از اينها را كه ابى طالب هم جزو بزرگان بود - و بچه و بزرگ و كوچك مىشدند، همه را از مكه بيرون كردند. اينها از مكه بيرون رفتند؛ اما كجا بروند؟ تصادفاً جناب ابى طالب، در گوشهاى از نزديكى مكه - فرضاً چند كيلومترى مكه - در شكاف كوهى ملكى داشت؛ اسمش «شعب ابى طالب» بود. شعب، يعنى همين شكاف كوه، يك دره كوچك.
ما مشهدىها به اين طور چيزى «بازه» مىگوييم. اتفاقاً اين از آن لغتهاى صحيح دقيق فارسى سره هم هست، كه به لهجه محلى، روستايىها به آن «بَزَه» مىگويند؛ اما همان اصلش «بازه» است. جناب ابى طالب يك بازه يا يك شعبى داشت؛ گفتند به آن جا برويم.
حالا شما فكرش را بكنيد، در مكه، روزها هواى گرم؛ شبها بىنهايت سرد بود؛ يعنى وضعيتى غير قابل تحمل. اينها سه سال در اين بيابانها زندگى كردند. چه قدر گرسنگى كشيدند، چه قدر سختى كشيدند، چه قدر محنت بردند، خدا مىداند. يكى از دورههاى سخت پيامبر، آن جا بود. پيامبر اكرم در اين دوران، مسئوليتش فقط مسئوليت رهبرى به معناى اداره يك جمعيت نبود؛ بايد مىتوانست از كار خودش پيش اينهايى كه دچار محنت شدهاند، دفاع كند.
مىدانيد وقتى كه اوضاع خوب است، كسانى كه دور محور يك رهبرى جمع شدهاند، همه از اوضاع راضيند؛ مىگويند خدا پدرش را بيامرزد، ما را به اين وضع خوب آورد. وقتى سختى پيدا مىشود، همه دچار ترديد مىشوند، مىگويند ايشان ما را آوردند؛ ما كه نمىخواستيم به اين وضع دچار بشويم!
البته ايمانهاى قوى مىايستند؛ اما بالاخره همه سختىها به دوش پيامبر فشار مىآورد. در همين اثنا، وقتى كه نهايت شدت روحى براى پيامبر بود، جناب ابى طالب كه پشتيبان پيامبر و اميد او بود، و خديجه كبرى كه او هم بزرگترين كمك روحى براى پيامبر بود، در ظرف يك هفته از دنيا رفتند؛ حادثه خيلى عجيبى است؛ يعنى پيامبر تنهاى تنها شد.
من نمىدانم شما هيچ وقت رئيس يك مجموعه كارى بودهايد، تا بدانيد معناى مسئوليت يك مجموعه چيست. در چنين شرايطى، انسان واقعاً بيچاره مىشود. در اين شرايط، نقش فاطمه زهرا را ببينيد. آدم تاريخ را كه نگاه مىكند، اين گونه موارد را در گوشه كنارها هم بايد پيدا بكند؛ متأسفانه هيچ فصلى براى اين طور چيزها باز نكردهاند.
فاطمه زهرا مثل يك مادر، مثل يك مشاور، مثل يك پرستار براى پيامبر بوده است. آن جا بوده كه گفتند فاطمه «ام ابيها» مادر پدرش است. اين مربوط به آن وقت است؛ يعنى وقتى كه يك دختر شش ساله، هفت ساله اين طورى بوده است. البته در محيطهاى عربى و در محيطهاى گرم، دختران زودتر رشد جسمى و روحى مىكنند؛ مثلاً به اندازه رشد يك دختر ده، دوازده ساله حالاى ما. اين، احساس مسئوليت است.
آيا اين نمىتواند براى يك جوان الگو باشد، كه نسبت به مسائل پيرامونى خودش زود احساس مسئوليت كند، زود احساس نشاط كند؟ آن سرمايه عظيم نشاطى كه در وجود او هست، اينها را خرج كند، براى اين كه غبار كدورت و غم را از چهره پدرى كه حالا حدود مثلاً پنجاه سال از سنش مىگذشته و تقريباً پيرمردى شده است، پاك كند. آيا اين نمىتواند براى يك جو.ان الگو باشد؟ اين خيلى مهم است.
نمونه بعد، مسئله همسردارى و شوهردارى است. يك وقت انسان فكر مىكند كه شوهردارى، يعنى انسان در خانه و در آشپزخانه غذا را مرتب كند و اتاق را تر و تميز كند و پتو را پهن كند و مثل قديمىها تشكچه را بگذارد كه آقا از اداره يا از دكان بيايد.
شوهردارى كه فقط اين نيست. شما ببينيد شوهردارى فاطمه زهرا چگونه بود. در طول دده سالى كه پيامبر در مدينه بودند، حدود نه سالش حضرت زهرا و حضرت اميرالمؤمنين با همديگر زن و شوهر بودند. در اين نه سال، جنگهاى كوچك و بزرگى ذكر كردهاند - حدود شصت جنگ اتفاق افتاده - در اغلب آنها هم اميرالمؤمنين بوده است. حالا شما ببينيد، او خانمى است كه در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است، و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ مىماند - اين قدر جبهه وابسته به اوست - از لحاظ زندگى هم وضع روبه راهى ندارند؛ همان چيزهايى كه شنيدهايم: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً * إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»
(انسان: آيه 9-8)
؛ يعنى حقيقتاً زندگى فقيرانه محض داشتند؛ در حالى كه دختر رهبرى هم هست، دختر پيامبر هم هست، يك نوع احساس مسئوليت هم مىكند.
ببينيد انسان چه قدر روحيه قوى مىخواهد داشته باشد، تا بتواند اين شوهر را تجهيز كند؛ دل او را از وسوسه اهل وعيال و گرفتارىهاى زندگى خالى كند؛ به او دلگرمى بدهد؛ بچهها را به آن خوبى كه او تربيت كرده، تربيت كند. حال شما بگوييد امام حسن و امام حسين، امام بودند و طينت امامت داشتند؛ زينب كه امام نبود. فاطمه زهرا او را در همين مدت نه سال تربيت كرده بود. بعد از پيامبر هم كه ايشان مدت زيادى زنده نماندند.
اين طور خانهدارى، اين طور شوهردارى و اين طور كدبانويى كردند و اين طور محور زندگى فاميل ماندگار در تاريخ قرار گرفتند. آيا اينها نمىتواند براى يك دخترجوان، يك خانم خانه دار يا مشرف به خانه دارى الگو باشد؟ اينها خيلى مهم است.
حالا بعد از قضيه وفات پيامبر، آمدن به مسجد، و آن خطبه عجيب را خواندن، خيلى شگفتانگيز است. اصلاً ماها كه اهل سخنرانى و حرف زدن ارتجالى هستيم، مىفهميم كه چه قدر اين سخنان عظيم است. يك دختر هجده ساله، بيست ساله و حداكثر بيست و چهار ساله - كه البته سن دقيق آن حضرت مسلم نيست؛ چون تاريخ ولادت آن بزرگوار مسلم نيست و در آن اختلاف است - آن هم با آن مصيبتها و سختىها به مسجد مىآيد، در مقابل انبوه جمعيت، با حجاب سخنرانى مىكند؛ كه آن سخنرانى، كلمه و كلمهاش در تاريخ مىماند.
عربها به خوش حافظهگرى معروف بودند. يك نفر مىآمد يك قصيده هشتاد بيتى را مىخواند، بعد از اين كه جلسه تمام مىشد، ده نفر مىگرفتند آن را مىنوشتند. اين قصايدى كه مانده، غالباً اين طور مانده است. اشعار در نوادى - يعنى آن مراكز اجتماعى - خوانده مىشد و ضبط مىگرديد. اين خطبهها و اين حديثها، غالباً اين گونه بود. نشستند، نوشتند و حفظ كردند، و اين خطبهها تا امروز مانده است. كلمات مفت در تاريخ نماند؛ هر حرفى نمىماند. اين قدر حرفها زده شده، اين قدر سخنرانى شده، اين قدر مطلب گفته شده، اين قدر شعر گفته شده؛ اما نمانده است و كسى به آنها اعتنا نمىكند.
آن چيزى كه تاريخ در دل خودش نگه مىدارد و بعد از هزار و چهار صد سال هر انسان كه نگاه مىكند، احساس خضوع مىكند، اين يك عظمت را نشان مىدهد. به نظر من، اين براى يك دختر جوان الگو است.
البته در زمان خودمان هم الگو داريم؛ امام الگوست. اين جوانان بسيجى ما الگو هستند؛ هم كسانى كه شهيد شدند، و هم كسانى كه امروز زنده هستند ... البته انسان هم الگو را با معيارهاى خودش انتخاب مىكند. من خواهش مىكنم هر الگويى كه خواستيد انتخاب بكنيد، معيار «تقوا» را كه توضيح دادم، حتماً در نظر داشته باشيد. تقوا چيزى نيست كه بشود از آن گذشت. براى زندگى دنيوى هم تقوا لازم است؛ براى زندگى اخروى هم تقوا لازم است.
( بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با جوانان به مناسبت هفته جوان، 7/2/1377).
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/1681
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت