سكولاريسم | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
سكولاريسم
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
سكولاريسم
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
دین و سکولاریسم
سوال:
جرا ديدگاه c با تعاليم اسلام ناساز گار است
پاسخ تفصیلی:
واژه سكولاريسم(Secularism) برگرفته از واژه لاتينى (Secularis)، مشتق از (Seculum) به معناى «دنيا» يا «گيتى» در برابر «مينو» است. و مفهوم كلاسيك مسيحى آن نقطه مقابل ابديّت و الوهيت است. سكولار يعنى آن چه به اين جهان تعلّق دارد و به همان اندازه از خداوند و الوهيّت دور است. و سكولاريسم با لحاظ تبار لغوى خودانگارى، بىنيازى از دين و طرد آموزههاى دينى از ساحت اجتماع و مناسبات اجتماعى است و به معناى عرفگرايى يعنى اتكاء صرف به خرد بشرى بدون استمداد از وحى الهى و نيز اعتقاد به اصالت امور دنيوى است. از نظر اصطلاح اين واژه در سير تاريخ، معانى گوناگونى همچون، ترخيص كشيشان، تفكيك دين از سياست، تفوّق دولت بر كليسا، تقليب دين، و در نهايت طرد دين از ساحت حيات اجتماعى انسان را به خود گرفت. شايد بتوان به عنوان يك تعريف نسبتا جامع در معناى نهايى و مصطلح آن چنين گفت: سكولاريسم عبارت است از، گرايش كه طرفدار و مروّج حذف يا بىاعتنايى و به حاشيه راندن نقش دين در ساحتهاى مختلف حيات انسانى از قبيل سياست، حكومت، علم، عقلانيت، اخلاق و... است. سكولاريسم به تعبير بسيارى از جامعه شناسان يك گرايش دين ستيزانه است كه در مواردى كه ممكن باشد، معتقد به حذف دين به طور كلّى و استغناى آدمى از وحى و شريعت است. با توجه با توضيحاتى كه تعريف لغوى و اصطلاحى اين واژه گذشت ديگر نيازى به توضيح ارتباط اين دو معنا نيست. در اينجا براى آشنايى شما با زمينههاى شكلگيرى سكولاريسم مطالبى را به اختصار مىآوريم و سپس به عنوان نمونه به ردّ يكى از شبهات مهم آنان مبنى بر عرضى و دنيوى بودن حكومت پيامبر اكرم(ص) مىپردازيم. خاستگاه اصلى انديشه جدايى دين از سياست غرب است. در قرون وسطى و پس از آن عواملى دست به دست هم داد تا اين انديشه را بر فرهنگ غرب حاكم ساخت. از يك سو مسيحيت تحريف شده با مفاهيمى نارسا و غير معقول، در كنار حاكميت استبداد و اختناق رجال كليسا؛ و از سوى ديگر تعارض عقل و علم با آموزههاى انجيل باعث شد تعارضى آشكار ميان دين و تجدد در گيرد. تعارضى كه سرانجام به تفكيك دو حوزه علم و دين انجاميد و در نتيجه دين از صحنه همه حوزههايى كه علم در آن سخن مىگويد كنار رفت. در جهان اسلام انديشه جدايى دين از سياست از سوى سه قشر مطرح شده است: نخست از سوى حاكمان جورى كه در صدر اسلام مىخواستند جريان خلافت را به سلطنت تبديل كنند مثلاً وقتى معاويه در سال چهل هجرى به خلافت رسيد به عراق آمد و چنين گفت: «من با شما بر سر نماز و روزه نمىجنگيدم بلكه مىخواستم بر شما حكومت كنم و به مقصود خود رسيدم»، (ابن ابىالحديد، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 160). پس از او حكومت در جامعه اسلامى از جنبه دينى خارج و به سلطنت تبديل شد. سلاطين جور در هر دورهاى براى مبارزه با علماى دين، همواره سياست را جداى از دين و شأن علما را بالاتر از دخالت در سياست معرفى مىكردند، (صحيفه نور / ج 83، ص 217: درباره سخن رضا شاه به آيت الله كاشانى). گروه دوم استعمارگران خارجى بودند. بزرگترين ضربههايى كه استعمار از ممالك اسلامى ديدند از سوى تعاليم دينى و علماى دين رهبرى مىشد لذا فرهنگى كه همواره از سوى استعمارگران براى ممالك اسلامى نسخه و ترويج مىشد فرهنگ جدايى دين از سياست بود، (ر.ك: محمد سروش، دين و دولت در انديشه اسلامى، صص 120 ـ 126). قشر سوم: جريان روشنفكرى بيمار بود كه از سوى تحصيل كردههاى غرب آغاز شده بود و سعى در تطبيق همان جريان جدايى دين از سياست در فضاى غرب بر حوزه اسلام كردند غافل از اين كه اولاً اسلام غير از مسيحيت است. ثانيا: آنچه به نام مسيحيت در غرب قرون وسطى بود مسيحيت ناب نبود. ثالثا: علماى اسلام نه تنها هرگز حاكميت استبداد و اختناق نداشتند و هرگز با علم سر ستيز نداشتند كه هر دوره كه قدرت به دست علماى اسلام بوده است دوره شكوفايى و رشد علم شناخته شده است. به طور كلى در پاسخ به طرفداران انديشه جدايى دين از سياست استدلالهاى مفصل و متينى بيان شده است كه پرداختن به تمامى آنها از حوصله نامه خارج بوده و دو شيوه مهم براى مقابله با طرفداران اين انديشه وجود دارد: 1. ارجاع به گزارهها، متون و منابع اسلامى 2. سيره و روش پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع). پاسخ به شبهه عرفى بودن حكومت پيامبر اكرم(ص) را در مراحل ذيل بررسى مىنماييم: الف. تعيين قلمرو حكومتى دين: در دين اسلام با توجه به حجم عظيمى از احكام اجتماعى و اهداف سياسى دينى، مىتوان هدفگيرىهاى اصلى اين دين مقدس را شناخت. حضرت امام(ره) در اين باره مىفرمايند: «اسلام دين سياست است با تمام شئونى كه سياست دارد ـ اين نكته براى هر كسى كه كمترين تدبرى در احكام حكومتى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام بكند آشكار مىگردد. پس هر كه را گمان بر او برود كه دين از سياست جداست، نه دين را شناخته و نه سياست را.»، (صحيفه نور، ج 1، ص 6). با مرورى كوتاه بر قوانين اسلامى و آيات قرآن روشن مىگردد كه اسلام دينى است جامع و همه سونگر كه تمام ابعاد زندگى انسان (فردى، اجتماعى، دنيوى، اخروى، مادى و معنوى) را در نظر گرفته و همان گونه كه مردم را به عبادت و يكتا پرستى دعوت نموده و دستورات اخلاقى و مربوط به خودسازى فردى را دارد احكام و دستوراتى در مورد مسائل حكومتى، سياسى، اقتصادى، اجتماعى، قضايى و مربوط به اداره صحيح جامعه روابط بينالمللى، حقوقى و... داراست و مقررات قضايى، حقوقى، روابط اجتماعى، مسائل اقتصادى، تربيتى و ... دارد و بديهى است كه اجرا و پياده كردن چنين احكام و دستوراتى بدون قدرت اجرايى امكان پذير نيست و حكومت دينى به معناى صحيح آن حكومتى است كه جامعه را بر اساس قوانين الهى اداره كند و زمينههاى رشد و استعدادها و امكان رسيدن انسانها به كمال و ايجاد جامعهاى برين صالح و شايسته را براى مردم آماده كند و با فسادهاى اخلاقى اجتماعى و ... مبارزه كند. آيات متعدد بسيارى كه در آنها سخن از كتاب، ميزان، آهن و منافع آن، شهادت به قسط و داد، دورى از طاغوت، جنگ در راه خدا و مستضعفان، نجات محرومان، هجرت در راه خدا و.. از مقولههاى اجتماعى است كه در كتاب الهى آن فرمان داده شده است. البته شرح و تفسير هر كدام ازاين آيات و چگونگى اثبات ضرورت تشكيل حكومت به وسيله پيامبران ور هبران الهى، نيازمند ارائه مباحث طولانى است كه در حوصله يك نامه نمىگنجد. در اينجا تنها به مهمترين مبانى انديشههاى سياسى مربوط به تشكيل حكومت و ارتباط دين و سياست اشاره مىشود: 1- اثبات حاكميت ولايت و سرپرستى همهجانبه مادى و معنوى، دنيوى و اخروى براى خدا، رسول و اولياى خاص او، (مائده، آيه 55 - يوسف، آيه 40 - مائده، آيه 42 و 43). 2- اثبات امامت و رهبرى سياسى - اجتماعى براى پيامبر(ص)، امام(ع) و منصوبين از ناحيه آنان، (نساء، آيه 58 و 59 - مائده، آيه 67). 3- اثبات حكومت و خلافت در زمين براى برخى از پيامبران گذشته مانند حضرت داود(ع) و سليمان(ع)، (ص، آيات 20 و 26 - نمل آيات 26 و 27 - نساء، آيه 54). 4- قرآن، داورى و فصل خصومت در ميان مردم را از وظايف پيامبران الهى معرفى مىكند، نساء، آيات 58 و 65 - مائده، آيه 42 - انبياء، آيه 78 - انعام، آيه 89). 5- دعوت به كار شورايى و جمعى كردن، (شورى، آيه 38 - آل عمران، آيه 159). 6- مبارزه با فساد و تباهى، ظلمزدايى و عدلگسترى جزو وظايف اصلى اهل ايمان است، (بقره، آيه 279 - هود، آيه 113 - نساء، آيه 58 - نحل، آيه 90 - ص، آيه 28 - حج، آيه 41). 7- احترام به حقوق انسانها و كرامتبخشى به انسان از اصول سياست اديان الهى است، (اسراء، آيه 70 - آل عمران، آيه 19 - نساء، آيه 32). 8- امر به جهاد و مبارزه با طاغوتها، مستكبران و ستمگران و نيز تهيه امكانات دفاعى، (بقره، آيه 218 - تحريم، آيه 9 - نساء، آيه 75 - انفال، آيه 60 - اعراف، آيه 56). 9- عزت و آقايى را مخصوص خدا واهل ايمان دانستن و نفى هرگونه سلطهپذيرى و ذلت، (منافقون، آيه 8 - محمد، آيه 35 - هود، آيه 113 - آل عمران، آيه 146 و 149). 10- تبيين و تعيين حقوق متقابل والى و مردم، (نهجالبلاغه، خطبه 216، ص 335 و 336). 11- اثبات سلطنت و حكومت براى برخى از حاكمان صالح و عادل، مانند طالوت و ذوالقرنين، (بقره، آيه 246 و 247 - كهف، آيات 83 - 98). 12- اختصاص دادن حقوق مهم و كلان مالى به ولى امر مسلمين و حكومت اسلامى جهت مصرف در مصالح جامعه، (اصول كافى، باب صلة الامام و باب الفىء والانفال و تفسير الخمس). از آنچه گذشت روشن مىشود كه جدايى دين از سياست در مورد اسلام به هيچ وجه صادق نيست و بخش عظيمى از معارف و آموزههاى اسلامى شامل مسائل سياسى و اجتماعى است. به تعبير حضرت امام در ميان حدود 57، 58 كتاب فقهى، تنها 7،8 تاى آنها مربوط به مسائل عبادى صرف است و بقيه آنها در حوزه مسايل سياسى، اجتماعى، قضايى و مناسبات اساسى است. نكته مهم ديگر آن كه حدود دو هزار آيه از آيات قرآن ناظر به ابعاد مختلف فردى، اجتماعى، مدنى و قضايى انسان است، (آيتالله معرفت، مجله دانشگاه انقلاب، شماره 110، تابستان و پاييز 77). نياز به توضيح نيست كه اجراى احكام و اصول متعدد اقتصادى و اجتماعى، جزايى و قضايى، جهاد و سياست خارجى و... متوقف بر وجود حكومت دينى است و چون خداوند اجراى اين احكام را خواسته و تحقق آن منوط به تشكيل حكومت دينى است، ازاينرو مىتوان نتيجه گرفت كه ايجاد حكومت دينى در جهت خواست الهى است، چرا كه در غير اين صورت، احكام الهى كه براى عمل فرستاده شدهاند تعطيل مىشوند و اين نقض غرض آشكار است. مثلاً در آياتى از قرآن، پيامبران موظف به اقامه قسط در جامعه شدهاند «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط»، (سوره حديد، آيه 25). آيا مىتوان بدون اصلاح جامعه و در دست گرفتن تشكيلات حكومتى عدالت را تحقق بخشيد؟ همچنين خداى سبحان در يكى از آيات قرآن كريم، هدف از ارسال پيامبران را چنين بيان مىكند: «كان الناس امة واحده فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين وانزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه»، (بقره، آيه 213). در اين آيه مسأله رفع اختلاف ميان مردم، به عنوان هدف بعثت پيامبران مطرح شده است. اگر اختلاف ميان انسانها، امرى طبيعى و قطعى است و رفع اختلافها، امرى ضرورى براى ايجاد نظم در جامعه بشرى و دورى از هرج و مرج مىباشد، موعظه و نصيحت و مسألهگويى صرف، نمىتواند مشكل اجتماعى را حل كند. ازاينرو هيچ پيامبر صاحب شريعتى، نيامده است، مگر آن كه علاوه بر بشارت و انذار مردمان مسأله حاكميت را نيز مطرح نموده است. خداى سبحان در اين آيه نمىفرمايد پيامبران به وسيله تعليم و يا بشارت و انذار، اختلاف جامعه را رفع مىكنند؛ بلكه مىفرمايد به وسيله «حكم» اختلافات را برمىدارند؛ زيرا حل اختلافات، بدون حكم و حكومت - كه داراى ضمانت اجرايى است - امكانپذير نمىباشد. بنابراين هر مكتبى كه پيامآور شريعتى براى بشر باشد، به يقين، احكام فردى و اجتماعى را با خود آورده است و اين احكام، در صورتى مفيد و كارساز خواهد بود كه به اجرا درآيند، و اجراى قانون واحكام الهى نيز، ضرورتا نيازمند حكومتى است كه ضامن آن باشد. در غير اين صورت يا اساسا احكام دينى به اجرا درنمىآيد و يا اگر اجراى آنها به دست همگان باشد هرج و مرج پيش مىآيد. صرفِ وجود قانون، توان تأثير در جامعه را ندارد مگر اين كه شخصى توانا و مرتبط با غيب، مسؤول تعليم، حفظ و اجراى آن باشد. ب . بررسى منشأ مشروعيت حكومت از ديدگاه قرآن: بررسى آيات متعدد قرآن مبيّن اين امر است كه قرآن كريم وضع قانون و حكمرانى را از اوصاف اختصاصى ذات متعال خداوند مىداند: 1) ان الحكم الا لله يقص الحق و هو خير الفاصلين، (سوره انعام، آيه 57) 2) له الحمد فى الاولى و الاخرة و له الحكم، (سوره قصص، آيه 70) 3) الا له الحكم و هو اسرع الحاسبين، (سوره انعام، آيه 62) 4) ان الحكم الا لله امر الا تعبدوا الا اياه ذلك الدين القيم، (سوره يوسف، آيه 40). 5) ما لهم من دونه من وال، (سورهى رعد، آيه 11). در اين آيات خداوند حكم و حكمرانى را اختصاص به خود داده و از غير خود مانند قيصرها نفى مىكند، حكمى كه لازمهاش، سلب وضع قانون و حكومتدارى از انسان است. آيات ديگرى نيز وجود دارد كه علاوه بر الزام به حكمرانى، مطابق دين الهى، متخلفان را با عناوين «كافر»، «ظالم» و «فاسق» تعبير مىكند كه خود در بردارندهى تهديد به عذاب الهى است مانند: «من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون»، (سوره مائده، آيه 44) و همچنين «من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الظالمون»، (همان، آيه 45)، «من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الفاسقون»، (همان، آيه 47). بنابراين دو ركن مهم و اساسى حكومت، يعنى قانون اساسى و حاكم از مواردى است كه قرآن تعيين هر دو ركن را از شئون توصيف كرده است: «فاحكم بينهم بما انزل الله»، (سورهى مائده، آيه 48)، «فاحكم بين الناس بالحق و لا تتبع الهوى»، (سوره ص، آيه 26). دو آيه فوق به طور صريح با خطاب به پيامبر(ص) او را مسئول و ناظر مستقيم حكومت معرفى مىكند و به دنبال آن مبناى نظرى و قانونى حكومت را مشخص مىسازد، مبنايى كه عبارت از «ما انزل الله» است. يعنى شريعت آسمانى بايد محور و ملاك حكمرانى قرار گيرد نه آراى گروهى يا فردى خاص. ج. اثبات حكومت الهى پيامبر(ص) در قرآن: در قرن اخير و پس از سرايت شعار «جدايى دين از سياست» از غرب به جوامع اسلامى، برخى از مسلمانان، وحدت رهبرى دينى و سياسى را حتى در مورد پيامبر اسلام مورد ترديد و انكار قرار دادند با اين توضيح كه: شأن و وظيفهى الهى پيامبران آسمانى تنها منحصر به تبليغ دين و فراخوانى مردم به سوى قيامت و خداست، اما تشكيل حكومت دينى و رسيدگى به امور دنيوى مردم و حل و فصل مناقشات آنان از قلمرو رسالت پيامبران خارج است. در اين خصوص، از سوى خداوند براى پيامبران به طور كلى و براى پيامبر اسلام به طور خاص، دستور و برنامهى ويژهاى صادر نشده است و اگر پيامبر اكرم(ص) در زمان خويش اقدام به تشكيل حكومت نمود بنابر نياز جامعه و... بود نه تكليفى الهى. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1. على عبدالرزاق، الاسلام و اصولالحكم، ص 159 (او ادعا مىكند كه وظيفه الهى و آسمانى پيامبر(ص) از حدود تبليغ و وعظ تجاوز نمىكند و با استناد به آياتى چنين استنتاج مىكند كه خداوند سيطره، قدرت و حق اكراه را كه از لوازم حكومت است را از پيامبر(ص) نفى نموده است) 2. مهندس بازرگان، پادشاهى خدا، صص 52 ـ 51، آخرت و خدا، ص 1 3. مهدى حائرى يزدى، حكمت و حكومت، ص 140. براى به دست آوردن منطق قرآن كريم، دربارهى نقش پيامبر اكرم(ص) در دولت اسلامى، نيازمند بحث در چند محور مىباشيم: 1. قرآن و رهبرى سياسى پيامبر(ص): قرآن كريم، پيامبر اكرم(ص) را به عنوان فردى كه براى دخالت در زندگى مردم «اولى» است، معرفى مىكند و مىفرمايد: «النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم»، (احزاب / 6). قرآن پژوهان و مفسّران تصريح كردهاند كه اين اولويت اختصاص به مسائل دينى نداشته و همهى امور دين و دنياى آنان را در بر مىگيرد. در تأييد اين تفسير برخى روايات نيز وجود دارد كه مىگويد: مقصود از اولويت، مقام فرماندهى و منصب زعامت است؛ مثلاً امام باقر(ع) فرمود: «اين آيه دربارهى رهبرى و فرماندهى نازل شده است»، (طريحى، مجمع البحرين، ص 92، مادهى ولى) و شأن نزول آيه نيز مؤيد همين موضوع مىباشد، (فضل بن حسن طبرسى، مجمع البيان، ج 4، ص 338) و نكتهى مهم ديگر آنكه همچنانكه از مفهوم اولويت آشكار مىشود. پيامبر اكرم از طرف خداوند نسبت به اداره و رهبرى جامعه مقدم است و ديگر نوبت به ديگران نمىرسد. و براى تدبير و ادارهى مردم از ديگران شايستهتر مىباشد. و همچنين آيه «انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون»(
مائده، آيه 55
). نيز گوياى مطلب فوق مىباشد. علامه طباطبايى(ره) با توجه به استعمال كلمه «ولى» و نيز با اشاره به سمتهايى كه قرآن براى پيامبر(ص) ذكر كرده است، ولايت پيامبر را چنين توضيح مىدهد: «رسول خدا بر همه شئون امت اسلامى، در جهت سوق دادن آنان به سوى خدا، و براى حكمرانى و فرمانروايى بر آنها و قضاوت در ميانشان، ولايت دارد. ازاينرو پيروى مطلق، حق براى او، بر عهدهى امت اسلامى است. و البته اين ولايت در طول ولايت خداوند، و ناشى از تفويض الهى است؛ يعنى چون اطاعت از او اطاعت از خداوند است و در نتيجه، ولايت او «ولايت خدايى» است، بايد از او اطاعت كرد.»، (محمدحسين طباطبائى، الميزان، ج 6، ص 14). نكتهى مهم ديگر در آيه اين كه، همچنان كه مفهوم «انّما» دلالت بر حصر دارد، تنها حكومت مشروع حكومتى است كه از جانب خداوند مشروعيت يافته باشد. به بيان برخى بزرگان: با توجه به مجموع آيات قرآن مىتوان فهميد كه آن حضرت، در آن واحد، داراى سه شأن بوده است: اول اين كه امام و پيشوا و مرجع دينى بوده است، (حشر / 7). دوم، ولايت قضايى داشته (نساء، آيه 65). سوم، ولايت سياسى و اجتماعى داشته است، (مائده / 55؛ احزاب / 6 و..).. بنابراين از ديدگاه قرآن حكومت پيامبر حكومتى الهى بوده و ايشان مكلف به تشكيل حكومت بودهاند ازاينرو به چنين امرى اقدام نمودهاند. 2. قرآن و مسئوليتهاى اجتماعى پيامبر(ص): هر يك از شئون سه گانه پيامبر در پيشواى دينى، ولايت قضايى و رهبرى اجتماعى، مسؤوليتهاى خاصى را بر عهدهى حضرت مىگذاشت. آيات زير، نمونههايى از مأموريتهايى است كه در ارتباط با «رهبرى جامعه» و «ادارهى امت» مىباشد: ـ «فامّا تثقفنّهم فى الحرب فشرّد بهم من خلفهم»، (انفال / 57) اين آيه از يك سو بيانگر سياستى است كه امت اسلامى در برابر دشمنان متجاوز و پيمانشكن بايد اتخاذ كند و از سوى ديگر، بيانگر آن است كه مسئوليت برنامهريزى آماده سازى مقدمات، و بالاخره عينيت بخشيدن به اين سياست، بر عهده پيامبر است. ـ «و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله ثم ابلغه مأمنه»، (توبه / 6) كه پيامبر(ص)، موظف است براى حفظ آزادى و امنيت مشركين كه براى شنيدن كلام خدا مىآيند، امنيت و آزادى آنان را تأمين نمايد، (الميزان، ج 9، ص 155 ـ 156). ـ «يا ايها النبى حرض المؤمنين على القتال»، (انفال / 65). ـ «يا ايها النبى جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم»، (توبه / 73). كه وظيفهى فرماندهى و سازماندهى مسلمانان و... براى جهاد بر دوش پيامبر اكرم(ص) گذاشته شده است. ـ «خذ من اموالهم صدقة»، (توبه / 103) بر اساس اين آيه پيامبر مأمور گرفتن زكات از مسلمانان مىباشد. ـ آيات سورهى انفال آيه 58 و 60 و سورهى نساء آيه 105 و... گوياى مسئوليتهاى اجتماعى پيامبر اكرم(ص) مىباشد. بنابراين از ديدگاه قرآن پيامبر(ص) نه تنها مأمور تشكيل حكومت بودهاند بلكه مسئوليتهاى اجتماعى متعددى را نيز از سوى خداوند بر عهده داشتهاند و بر اين اساس اقدام به تشكيل حكومت نمودهاند. 3. قرآن و اموال پيامبر(ص): قرآن كريم، اموال عمومى را از آن پيامبر اكرم(ص) مىداند، چه اموالى كه از دست مردم؛ عنوان ماليات به بيتالمال مىريزد، چه ثروتهايى كه به صورت طبيعى وجود دارد. تأمّل در اين دارايىها از نظر كميّت و مقدار آنها و نيز نوع مالكيت حضرت، و مسئوليتهايى كه متقابلاً بر عهدهى پيامبر قرار گرفته است، نشان دهندهى موقعيت رسول خدا(ص) در زعامت و رهبرى جامعه، و نقش آن حضرت در دولت اسلامى است. آيات ذيل مثبت اين موضوع مىباشند: ـ «و اعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل»، (انفال، آيه 41). ـ «يسألونك عن الانفال، قل الانفال لله و للرسول»، (همان، آيه 1). ـ «ما افاء الله على رسوله من اهل القرى فللّه و للرسول و لذى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل كى لا يكون دولة بين الاغنياء منكم»، (حشر / 7). با كمترين آشنايى با منطق قرآن و فقه اسلامى مىتوان فهميد كه اين بودجهى فراوان، به عنوان منبع هزينهى زندگى شخص پيامبر، و يا منبع هزينهى تبليغ احكام توسط آن حضرت نيست. به بيان امام حسن عسكرى(ع): «خداوند با سپردن نيمى از خمس به پيامبر، تربيت يتيمان، برآوردن نيازهاى مسلمين، پرداخت بدهكارى آنان و تأمين هزينهى حج و جهاد را، از او خواسته است.»، (بحارالانوار، ج 96، ص 198). در اينجا امثال على عبدالرزاق كه پنداشتهاند رسول خدا(ص) در زمينهى تشكيل دولت وظيفهاى نداشت، بايد به اين سؤال پاسخ دهند كه پس چرا خداوند، اين اموال فراوان را در اختيار پيامبر(ص) قرار داد و در قرآن به آن تصريح نمود؟ 4. قرآن و مسؤوليت مسلمانان در برابر پيامبر(ص): بررسى آيات متعدد قرآن حكايت از آن دارد كه در بينش قرآنى، پيامبر اسلام(ص) صرفا در جايگاه مسئلهگويى و بيان احكام قرار ندارد و حوزهى نفوذ و دخالت او به ابلاغ وحى محدود نمىگردد و مسلمانان نيز نبايد فقط براى فراگيرى احكام آن حضرت را مرجع خود بدانند، بلكه موظفند در عرصهى مسائل اجتماعى، از خط مشى و سياستى كه توسط رسول خدا(ص) ترسيم مىشود پيروى كرده، و در جريانات سياسى ـ اجتماعى، بر طبق نظر او عمل نمايند و در برابر امر و فرمان او گردن نهند. برخى از اين آيات عبارتند از: ـ «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول»، (محمد / 33). علامه طباطبايى مىفرمايد: «بر اساس اين آيه، اطاعت از پيامبر(ص) در زمينه دستوراتى كه براى ادارهى جامعهى اسلامى و از موضع ولايت و حكومت صادر مىكند، لازم است»، (الميزان، ج 18، ص 248). پس لزوم اطاعت از پيامبر(ص) مبين الهى بودن حكومت پيامبر(ص) مىباشد و الا نيازى به تأكيد خداوند بر اطاعت از پيامبر(ص) نبود. ـ «و اذا جاءهم امر من الامن و الخوف اذاعوا به و لو ردّوه الى الرسول و الى اولى الامر منهم لعلمه الذين يستنبطونه»، (نساء / 83). قرآن مسلمانان را موظف مىداند كه اطلاعات و اخبار خود را ـ به ويژه در شرايط حساس جنگ، قبل از انتشار در بين مردم ـ به پيامبر اكرم(ص) ارائه نمايند. پس اين آيه نيز صراحت دارد كه پيامبر اكرم(ص) صرفا ابلاغ كنندهى احكام الهى نيست، بلكه علاوه بر كارشناسى احكام، مسئوليت كارشناسى موضوعات، حوادث و رخدادهاى سياسى ـ اجتماعى نيز بر عهدهى اوست و همان گونه كه مسلمانان براى دريافت احكام به او مراجعه مىكنند، براى دريافت تحليل صحيح مسائل جارى جامعه نيز بايد به او مراجعه نمايند و از انجام هر عمل خودسرانه پرهيز نمايند. همچنين قرآن كريم از مسلمانان مىخواهد كه با دخالت رسول خدا(ص) در امور اجتماعى و پس از اعلام نظر حضرت، ترديدى به خود راه نداده، و همگى اطاعت نمايند: «و ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضى الله و رسوله امرا ان يكون لهم الخيرة من امرهم و من يعص الله و رسوله فقد ضلّ ضلالاً مبينا»، (احزاب / 36). در اين آيه، مقصود از «قضاى پيامبر»، دخالت آن حضرت در شئون گوناگون زندگى مردم و مسائل مختلف حكومت است. هر چند چنين مسائل، مسائل خود مردم است «من امرهم» و خود مردم حق مشاركت و دخالت دارند ولى وقتى در همين مسائل پيامبر خدا، به عنوان رهبر دولت اسلامى، دخالت نمود، جايى براى مداخله ديگران باقى نمىماند و هيچ كس نبايد خود را صاحب اختيار بداند. و همچنين: «يا ايها الذين آمنوا لا تقدموا بين يدى الله و رسوله»، (حجرات / 1)، «ما كان لاهل المدينة و من حولهم من الاعراب ان يتخلفوا عن رسول الله»، (توبه، 120) و آيات متعدد ديگرى نيز وجود دارد كه نمايانگر شعاع ولايت و رهبرى آن حضرت بر سراسر زندگى اجتماعى ـ سياسى مسلمانان است. بنابراين اگر حكومت پيامبر حكومتى عرضى بود ديگر نيازى نبود كه خداوند مسلمانان را موظف به اطاعت از پيامبر در امور اجتماعى خويش بنمايد. اما در خصوص آياتى كه طرفداران نظريه تفكيك به آن استناد كردهاند بايد گفت: آياتى كه در آنها سلطه، قدرت و وكالت و اكراه توسط پيامبر(ص) نفى شده است، مربوط به انسانهاى كافرى است كه به آيين اسلام نگرويدهاند، و پيامبر(ص) بسيار كوشش كرد تا آنها در صراط مستقيم اسلام گام نهند. و منظور از نفى وكالت و... بيان اين نكته است كهاى پيامبر، هدايت امر اجبار بردار نيست و تو از سوى كفار وكيل نيستى كه متكفل ايمان آنان شوى، پس اين آيات از قلمرو بحث حكومت و سلطه كه لازمهى حاكم و حكومت است، خارج بوده و استدلال آنها خروج از محل بحث است، (ر.ك: تفسير الميزان، ج 5، ص 5 و ج 12، ص 256 و ج 10، ص 136؛ آيتالله خوئى، تفسير البيان، ص 327) و به علاوه برخى مفسران معتقدند: آيات فوق با آيات جهاد نسخ شده و بدين سان پيامبر(ص) مىتواند كفار را با اكراه و الجا دعوت به اسلام كند، (ر.ك: محمد القرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج 5، ص 288). اما در مورد آيه 80 سورهى نساء كه در آن حفيظ بودن پيامبر(ص) نفى شده است بايد گفت كه هر چند مخاطبان اين آيه مسلمانان هستند، اما با مراجعه به آيات قبل از آن روشن مىشود كه مخاطب آيه، آن دسته از مسلمانانى هستند كه از جهاد و شهادت در راه خدا هراس داشتند، و بر اين باور بودند كه پيروزىها و حسنات از جانب خداوند است، اما ناكامىها و بدىها از جانب پيامبر(ص) است. خداوند در مقام دفع توهم فوق مىفرمايد كه: اى پيامبر، حسنات از جانب خداوند و بدىها از سوى خود شماست و تو در تحقق ناكامىها و بدىها نقشى ندارى، چرا كه شأن تو بيان رسالت الهى است و هر كس از تو اطاعت كند خدا را اطاعت كرده و هر كه با تو مخالفت ورزد، با خدا مخالفت كرده است. ما تو را موظف به إلجا و حفظ آن نكرديم. اما آياتى كه در آنها شأن و وظيفهى الهى پيامبر(ص) منحصر به بلاغ و رساندن پيام الهى است، بايد در تحليل و تفسير آنها توجه نمود كه حصر در اين آيات حصر اضافى مىباشد نه حصر حقيقى كه حقيقتا خداوند شأن و وظيفهى الهى پيامبر(ص) را تنها در ابلاغ پيام دين و توحيد خلاصه كرده باشد، بلكه مراد از اين آيات، بيان اهميت فوق العادهى ابلاغ پيام الهى به مخاطبانى است كه اكثر آنها نه تنها از پذيرفتن آن شانه خالى مىكنند، بلكه اقدام به اذيت و آزار فيزيكى و روحى پيامبر نيز مىنمايند. در هر صورت وجود آيات مختلف ديگر كه براى پيامبر اسلام شئون الهى ديگرى را، مانند قضاوت، حكمرانى و... ثابت مىكند، و همچنين وجود روايات متواترى از خود پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در اين خصوص، و بعلاوه تأمل در مفاد و آيات حصر، همگى بهترين دليل بر بطلان استدلال طرفداران نظريه تفكيك مىباشد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- امام خمينى و حكومت اسلامى، شماره 1، مبانى كلامى، كنگره امام خمينى و انديشه حكومت اسلامى 2- كاظم قاضىزاده، انديشههاى فقهى - سياسى امام خمينى 3- امام خمينى، ولايت فقيه 4- آيتاللهجوادى آملى، ولايت فقيه 5- على ذوعلم، مبانى قرآنى ولايت فقيه 6- عبدالله نصرى، انتظار بشر از دين، ص 307 7- حسن قدردان قراملكى، سكولاريسم در اسلام و مسيحيت 8- آيتالله جعفر سبحانى، مبانى حكومت اسلامى، نشر مؤسسه علمى و فرهنگى سيد الشهداء، 1370 9- آيتالله مصباح يزدى، حقوق و سياست در قرآن و انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(ره)، 1377 10- محمد سروش، دين و دولت در انديشه اسلامى، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، 1378 11- كلام جديد، عبدالحسين خسروپناه، مركز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علميه قم، چاپ اول 1372 12- فصلنامه كتاب نقد، زمستان 75، شماره 1.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//content/%D8%B3%D9%83%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%B3%D9%85
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت