عناصر تعامل گرایی در اسلام | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
عناصر تعامل گرایی در اسلام
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
عناصر تعامل گرایی در اسلام
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
اسلام و دیگر ادیان
سوال:
عناصر تعامل گرایی در اسلام چست؟
پاسخ تفصیلی:
تمدّن اسلامى به مدت یك هزار سال همه تكاپوها و تلاشهاى علمى و هنرى ایرانیان مصریان عربان هندوان مغولان و دیگر قومها و ملیّتها را در پرتو خود داشت. همه این قومها زیر پرچم و بیرق اسلام به صورت یك نواخت و هم آوا و هم جهت به تلاشها و تكاپوهاى علمى و فرهنگى پرداختند. این امر چنانكه عامرى نیشابورى اندیشه ور اسلامى سده چهارم هجرى در تفسیر آیه:« فبشّر عباد الّذین یستمعون القول و یتّبعون احسنه» (سوره زمر آیه 18) یادآور شده است از روح اسلام سرچشمه مى گرفت. او مى نویسد: خردمندان اسلامى دفترهاى دانشمندان روم و ایران و هند و یونان را ترجمه كردند و در آنها ژرف نگریستند و آنچه از آنها دشوار بود گشودند و آنها را روشن ساختند و میان مردم پراكندند و آیینى را كه در قرآن آمده است به كار بستند. گرایش و علاقه به شناخت تمدّنها و كشف و فهم فرهنگها و داد و ستد با همه دستاوردهاى پربهاى قومها و ملّتها ریشه در عناصر فرهنگى دارد كه در قرآن و اسلام نهفته است. هر چند پاره اى از این عناصر تنها ویژه فرهنگ اسلامى نیستند و در ادیان و مجموعه هاى دیگر فرهنگى نیز مى توان آنها را یافت. شمارى از این عناصر كه دست مایه تعامل گرایى در اسلام شده اند، عبارتند از:
1. وحدت گرایى
تمدّن اسلامى به گونه مستقیم از وحى آسمانى جوانه زد و با تغذیه پایدار و همیشگى از آن قرنها در راستاى فرهنگ سازى معنویت رو به بالندگى نهاد و از میراث تمدّنهاى بیگانه پیش از خود تا آن جا برداشت كرد كه با اصول و بنیادهاى آن هماهنگى داشته باشد یكى از این بنیادها پذیرش جهان نگرى توحیدى است كه انسان را با همه پدیده هاى مادى و غیر مادى پیوند مى زند. سازگارى یك فرد مسلمان با انسانها فرهنگها و تمدّنهاى دیگر و گردن نهادن به حقوق فطرى و حقوق طبیعى همه انسانها و نیز همسویى او با طبیعت و حفظ محیط زیست و پاسدارى از سیستم حاكم بر آن همه ریشه در این نگرش دارد. چنانكه تمدّن اسلامى ضمن بها دادن به دستاوردهاى دیگر تمدّنها به مداراى فرهنگى با آنها روى آورده و در راستاى حفظ یگانگى و یكپارچگى خود كوشیده است ناسازگاریهایى را كه در جریان زمان از درون و بیرون بر آن بار شده است به توحید برساند. هرچند گاهى این حركت قرنها به درازا كشیده شده است. به عنوان نمونه ما وقتى كه سیر دادوستد عقلانى اسلام و غرب را مطالعه مى كنیم مى بینیم هرچند بسیارى از داده هاى حكمى غرب یا شرق با مبانى اسلامى نمى ساخته است ولى به طور شگفت انگیزى همه ناسازگاریهاى پنهان در آغاز تفكر اسلامى كه از یونان گرفته شده بود ناسازگاریهایى كه در تفكر غربى سبب نابودى دنیاى یكپارچه قرون وسطى شد در جهان اسلام سرنوشتى واژگونه یافت و در سنتز بزرگ ملا صدرا و چهارصد سال پس از وى در اندیشه هاى امام خمینى در آمیخته شد. دین فلسفه اشراق كلام و عرفان در یك تفكر گرد آمد و این امر از جنبه میانجى گرى تفكر اسلامى حكایت دارد. میل به وحدت و پرهیز از قطعه قطعه شدن بهتر از هرجا در جهان شناسى اسلام نمود یافته است. جهان شناسى توحیدى نظر به وحدت سرزمنیها و انسانها را براى تمدّن اسلامى به ارمغان آورد. ما با اندك درنگى در مى یابیم كه تمدّنهاى پیشین هر كدام راههایى براى تقسیم بشریت به اجزاى كوچك تر پدید آورده اند: یونانیها دنیا را به یونانیان و بربرها تقسیم مى كردند;ییهودیها مى گفتند: انسان یا یهودى است یا غیر یهودى. و براى اروپاییان دنیاى قرون وسطى در درجه اول در بر گیرنده مسیحیت و بى دینى بود و در درجه بعد خود مسیحیت هم در برگیرنده چند كشور سلطنتى بود. امّا دین اسلام از دنیا و مردمانش ساختار جداى از دیگر ساختارها ارائه داد. اسلام همه آدمیان را پدید آمده از یك ریشه مى داند و بر این باور است كه همه آنها از حقوق انسانى برخوردارند. و غیر مسلمانان مى توانند با پرداخت جزیه بدون هیچ نگرانى در قلمرو اسلامى زندگى كنند. تأثیر اندیشه هاى جهانگرانه قرآن سبب شده است كه فهم مسلمانان پیشین حتى از منطقه هاى جغرافیایى نیز با فهم پیروان ادیان دیگر ناسان باشد. نامهایى كه اروپاییان روى قاره ها گذاشته بودند براى مسلمانان شناخته شده نبود. نویسندگان مسلمان در جُستارهاى مربوط به جغرافیا دنیا را به اقالیم تقسیم مى كردند. این طبقه بندى تنها جغرافیایى بود و بار سیاسى یا فرهنگى نداشت. در دنیاى اسلام تقسیم سرزمینها بسیار كم اهمیت بود و شمار در خورى از اسامى كشورهاى امروزى جهان اسلام نامهاى جدید هستند و پیشینه تاریخى ندارند. پاره اى از آنها مانند سوریه فلسطین و یا لیبى از اسامى عهد عتیق گرفته شده اند. نام پاره اى از آنها مانند: عراق نام ایالتهایى هستند كه در قرون وسطى وجود داشته است. نام پاره اى دیگر مانند پاكستان در سده اخیر پدید آمده است. نام عربستان و تركیه از غرب وارد شده است. با این حال نام قومها و ملّتها مانند: عربان ایرانیان یا تركان در متون اسلامى جاى برجسته اى دارند و عضویت در یكى از این گروهها كه با زبان فرهنگ و گاه تبار تعریف مى شدند بخش مهمى از خودآگاهى یك فردمسلمان را به وجود مى آوردند. چون این پدیده مورد تأیید قرآن قرار گرفته است كه بسیارى شعبه ها و قبیله ها تنها براى شناخت انسانها از یكدیگر و بهره گیرى از تجربه هایى است كه هر قومى در طول تاریخ خود به دست مى آورد نه براى تفاخر بر یكدیگر. این رویكرد همه ملّتها را از قدرت اسلام آسوده خاطر مى كرد و آنها را براى حضور در هفته بازار عشق و معرفت آماده مى ساخته است. 2. تأویل گرایى
تأویل نوعى نگاه نشانه اى انسان به عالم است و كشش آن در انسان طبیعت و تاریخ نامحدود است. هر چه بیش تر به گذشته تاریخ بشر باز گردیم جهان خیال انگیزتر و غیر تجربى تر است. پیشرفت وحس گرایى علم سبب شده است كه بسیارى از ناشناخته هاى انسان كه در این چارچوب محدود نمى گنجد به بوته فراموشى سپرده شده و شگفتى انسان كه مقدمه جست وجوست در بسیارى از عرصه هاى جهان غیب و شهادت برانگیخته نشود. باید انسان به درون خود سفر كند و به تأویل رموز وجود درونى پدیده ها و آفریده هاى بیرونى بپردازد. تأویل از همان آغاز در اسلام به كار بسته شد و بشارتهایى از آن در قرآن وجود دارد. با این حال رویكرد به تأویل بیش تر توسط شیعه به طور اعم اسماعیلیه به طور اخص و نیز عرفا و اهل تصوّف گسترش یافت و همین رویكرد در نسلهاى پیاپى اسلام را زنده نگهداشت. اگر سخن قرآن صاف و روشن و تك ساحتى بود و از رمز و راز برخوردار نبود و خودش را سفره مى كرد اهمیت خود را از دست مى داد. تأویل پذیرى قرآن موجب شده است تا اسلام ضمن این كه یك آیین سطحى نباشد و انسان اسلام با اعتماد به نفس بتواند با همه پدیده ها انسانها و آیینها پیوند برقرار كند با بهره گیرى از بُعْدِ پنهان دین افسانه ها و اساطیر قدیمى را در فرهنگ هاى گوناگون قابل تفسیر سازد و با اقلیتهاى دینى رابطه برقرار كند و با سطحى نگرى به سراغ متنهاى كهن دینى و رویدادهاى حیرت آور یا سهمناك تاریخ نرود. بخش گسترده اى از آیات قرآن از پیوند رمزآلود انسان با جهان پیرامون و تاریخ قومها و ملّتهاى از یاد رفته سخن مى گوید. و مسلمانان پیشین به این رویكرد قرآن توجه تام داشتند و با بهره گیرى از زبان رمز توانستند با روح دین تاریخ و طبیعت در پیوندى پایدار قرار گیرند. ولى مسلمانان امروزه به خاطر اثرپذیرى از فرهنگ مادى حاكم بر جهان از رسیدن به حقیقت پنهان عالم و آدم و پاسخ به سروش غیبى بازمانده اند و همین امر فرصت طلایى پیوند با تمدّنهاى معاصر و زایش حاصل از آن را از مسلمانان مى گیرد و جهان آنها را نازا وا مى نهد. 3. تساهل و تسامح فرهنگى
اسلام از همان آغاز با سنتهاى اجتماعى باورها ارزشها و عقاید مردم برخورد نظارتى و اصلاحى مى كرد و از اشتباه انگارى مطلق و بى قید و شرط و دگم باورهاى دیگران پرهیخت و به هیچ روى مسلمانان را وادار به تغییر آیین پیروان ادیان آسمانى دیگر نكرد و عرفهاى پذیرفته شده و اصیل ملّتها و امتها را كنار ننهاد و از ملّتهاى زیر پوشش خود نخواست تنها پیرو یك عرف باشند یا با دستاوردهاى دینى علمى و هنرى ملّتهاى دیگر آشنا نشوند و این همه ریشه در آسان گیر بودن اسلام و بینش اسلامى دارد. این آسان گیرى سبب شده بود مسلمانان به مسیحیان یهودیان و زردتشتیان اجازه دهند تا بر اساس معیارها و ترازهاى دین خود عمل كنند و در قلمرو پهناور اسلام حضور یابند حضور آنان باب داد و ستد فكرى آنان را با جهان اسلام فراهم مى ساخت و دانشمندان مسیحى یهودى و زردشتى به همین دلیل در زندگى فرهنگى جهان اسلام سهمى به سزا و خدمتهاى شایان داشته اند. از باب نمونه یكى از راه هایى كه فرهنگ یونانى به میان مسلمانان عرب سریان یافت مبلغان نسطورى بودند. هیأت تبلیغى نسطورى كه به وسیله نسطوریوس راهب انتاكیه زمینه چینى شده بود ،عامل سریان بخشى از دستاوردهاى یونانیان به جهان اسلام بود. شهر نجران نیز كه به عنوان یك مركز دینى مسیحیت در جزیرةالعرب قرار داشت و چندان از مكه دور نبود از كانونهاى سریان معارف یونانیان به مسلمانان گردید. مونوفیزیتها كه از فرقه هاى مسیحى بودند در نجران مستقر گشتند و با مسلمانان در تماس قرار گرفتند، حتى تصوّف منسوب به دیونوسیوس و هیروسئوس Hierotheus در تأسیس فلسفه اسلامى سهیم بودند. مسلمانان با تساهل در برخورد و رفتار با پیروان ادیان و مذاهب دیگر و با صرف بخشش اموال فراوان به آنان در جذب و تقویت انگیزه همكارى ایشان زمینه هاى لازم تفاهم فكرى و فرهنگى میان اندیشه وران همه ملل و مذاهب را فراهم آوردند. از یك سو چهره هایى مثل ابن میمون فیلسوف یهودى كه در تفكر یهودى و غربى بسیار اثر گذار بود در سرزمین اسلامى حضور یافت و از سوى دیگر دانشمندان بزرگ جهان اسلام نزد دانایان صابئى حرّانى یهودى مسیحى و زردشتى علم آموختند. حتى هشام بن حكم كه از اصحاب امام صادق(ع) است نزد ابى شاكر زندیق علم آموخت. مستند او اجازه امام صادق(ع) بود و نیز این سخن پیامبر كه فرمود:حكمت گمشده مؤمن است هر كجا آن را یافت مى گیرد. 4. علم گرایى و دانش اندوزى
انگیختن به فراگیرى دانش و احیاى حس كنجكاوى از آموزه هاى اساسى اسلام است. قرآن كریم و سنت نبوى بیش ترین تأكید را درباره بایستگى فراگیرى دانش جست و جوى حقیقت و ارزش دانش اندوزى دارند. قرآن دانایان را هرگز برابر نادانان قرار نمى دهد و كسب دانش را از نیازهاى ضرورى حیات بشر عنوان مى كند و درجه دانایان را برتراز درجه مؤمنان مى داند(سوره مجادله آیه 11) و به آنان سفارش مى كند تا در مقام تفقّه در دین برآیند(سوره توبه آیه 122). پیامبر اسلام (ص) مى فرماید: دانش را بجویید اگر چه در چین باشد چون جست وجوى دانش بر هر فرد مسلمان واجب است(روضة الواعظین ج16/1). این تأكیدها سبب شد تا مسلمانان در راه دستیابى به دانش از دیار خود به كشورها و سرزمینهاى بسیار دور دست رخت بكشند. این حركتهاى فرهنگ ساز گاهى از خود دانش اندوزى پربارتر بوده است. این مهاجرتهاى علمى عامل آشنایى مسلمانان با فرهنگهاى گوناگون شده و كم كم آنان را در جریان دستاوردهاى فرهنگى مردمان دیگر قرار داد و مطلق گراییها را به نسبى گرایى و باور به نسبیت در ذهن دگر كرد. با نسبى گرایى و كنار زدن تعصبهاى كور و نابخردانه از ساحت تفكر و كانون و فضاهاى علمى و فرهنگى باب رفت و آمد و گفت و گوهاى علمى ـ فرهنگى مسلمانان با همه ملل و نحل فراهم شد تا آن جا كه كم تر دانشى ماند كه مسلمانان در راه درك وفهم آن تلاش نورزند و كم تر سرزمینى ماند كه دانشوران اسلامى براى دریافت علوم به آن جا سفر نكنند. جایگاه علم و عالم در پیشگاه قرآن احترام ژرف عالمان را در تمدّن اسلامى به دنبال داشت شخصیت عالمان و غیر درخور تجزیه بودن علم و ایمان و پندار و كردار جایگاه ویژه اى را براى عالمان در جهان اسلام پدید آورد. قرنهاى طلایى تمدّن اسلامى ظهور علماى طراز اول را همراه داشت. به عقیده آنان: علم جز براى كسى كه خود را به كلى وقف آن كند و با احترام به آن بگرود بال نمى گشاید. چنین كسى كه از استعداد فطرى باریك بینى و اندیشه سالم برخوردار است اگر مدد خدایى با وى همراه و مسیرش درست باشد آستینها را براى كار علمى بالا مى زند و شب خیز و چنان سخت كوش خواهد بود كه خستگى او را از پاى در مى آورد. محققى چنین كوشا به تدریج بر موضوع مورد مطالعه خویش مسلط مى شود و از هر سوآن را مورد تحقیق قرار مى دهد. هنگام مطالعه علمى شاخه به شاخه نمى پرد و همچون شتر كورى كه در آب و گل افتاده باشد در تاریكى دست و پا نمى زند. عالم باید این صفات را با پرهیز از بدى نسبت به دیگر علما و عدم منازعه با آنان توأم كند. از مجامع عمومى بگریزد. از اشتباه و لجاج دورى كند. مطالعات خود را از مسیر تاریكیهایى كه حقیقت را احاطه كرده اند منحرف كند. مسیرى مطبوع را برگزیند كه رودرروى مقصود باشد. با تشخیص مشكوك از مسلم و جدا كردن ظواهر فریبنده از شناخت قطعى و توجه به سویى كه برهان بدان منتهى مى شود مطالعات نظرى خود را با موضوع مورد نظر وفق دهد. جست و جو عینیت گرایى وجدان انتقادى اخلاق علمى از جمله امانت علمى و بى توجهى به كانونهاى قدرت و حسّ برادرى با دانشجویان همه از دستاوردهاى اسلامى است كه میان دانشوران ملّتهاى مسلمان قرنها دوام آورد. دانشوران مى توانستند از حكومتها به سبب ضعف و ناهماهنگى آنها با علم و دین خرده بگیرند. این خرده گیرى همواره جنبه عمومى داشت و اندیشه ترقى اجتماعى از راه ابراز دیدگاه هاى فردى ناشناخته بود. آنان جدایى نظر و عمل فیزیك و متافیزیك و دانش و ارزش را روا نمى دانستند و هدف نهایى دانش را معرفت خدا و نزدیكى به او یافته بودند و علم حقیقى را خودشناسى و خداشناسى تلقى مى كردند. برانگیزاندن به دانش اندوزى در اسلام و كنار زده شدن حدو مرزهاى نژادى و دینى و زبانى در عرصه فراگیرى دانش سبب شد كه هر كس از هر جا بتواند به كانونهاى علمى بپیوندد و دانش فرا گیرد. مرزهاى علمى فراخ شد و درهاى مدرسه ها بر روى فقیر و غنى باز شد و مدرسه جاى بحث و گفت و گو و دفاع از هر نوع اندیشه و تفكر گردید. در محیط علمى مسیحى یهودى زردشتى صابئى و مانوى مورد احترام بودند و چون همه متعلق به حوزه علمى اسلامى شمرده مى شدند در شمار علماى اسلام به شمار مى آمدند. چنانكه عبدالكریم شهرستانى در كتاب ملل و نحل خود حنین بن اسحاق مسیحى را كه سهم شایانى در ترجمه آثار یونانى و سریانى داشت در شمار علماى اسلام آورده است. شمارى از تراجم نویسان نیز ابن میمون یهودى را از دانشمندان اسلام برشمرده اند. و همین جوّ علمى سبب گردید تا دانشمندان برخلاف داشتن عقاید و باور داشتهاى گوناگون محترمانه كنار یكدیگر بزیند تا آن جا كه سید رضى و سید مرتضى علم الهدى دو عالم بزرگ شیعه با ابوالعلأ معرّى كه متهم به زندقه و كفر بود در یك مجلس نشستند و اگر ابوالعلأ از روى فروتنى پایین مجلس نشسته بود او را در بالاى مجلس جاى مى دادند. و سید رضى ابواسحق صابى را مرثیه گفت و محمدزكریاى رازى كه به دهرى گرى متهم بود، مى توانست آزادانه اندیشه ها و آراى فلسفى خود را در مجلس قاضى شهر رى در برابر ابوحاتم رازى مطرح و از آن دفاع كند. و یا مجالى پیدا مى شود كه ابوریحان بیرونى درباره آیین بودایى و هندو كتاب مى نویسد و در كند و كاو در متون مانوى عمرى را صرف مى كند. در چنین حال و روزى بود كه دانش در جهان اسلام شكوفان گردید و بالید و از حوزه ویژگان خارج و همگانى شد. ابن حوقل در سفرنامه خود مى نویسد: (عوام خوزستان مثل خواص سایر بلاد درباره كلام و علوم دیگر گفت و گو مى كنند. من خود حمّالى را دیدم كه بارى سنگین بر پشت داشت و با حمّال دیگر كه با او همراه بود درباره تأویل و حقایق كلام بحث و نزاع مى كرد. حتى مقوله هاى عقلى و فلسفى در میان اعضاى خانواده ها مطرح مى شده است. درباره ابن سینا گفته اند: در آغاز جوانى به گفت و گوهاى پدر و برادرش در مسایل نفس و عقل گوش مى داده و توجه به فلسفه هندسه و حساب از همان جا براى او پدیدار گشته است. رویكرد اسلام به دانشها سبب شد تا ترجمه فراوانى از نگاشته هاى جالینوس بقراط بطلمیوس اوقلیدس ارسطو و… در دسترس اندیشه وران مسلمان قرار گیرد. حجاج بن یوسف بن مطر از جمله كسانى بود كه اسطقسات یا عناصر را كه اعراب آن را المجسطى نامیدند براى مأمون ترجمه كرد و نگاشت. این كتاب اثر بطلمیوس و از گرانبها ترین آثار یونانى در هیئت به شمار مى رود. این ترجمه را سپسها حنین بن اسحاق و پس از او ثابت بن قرّه و سپس محمد بن جابر بن سنان البتانى (م:316 هـ. ق) پیراستند. ابن بطریق نیز كتاب اربع مقالات بطلمیوس را در نجوم از زبان یونانى به عربى برگرداند. ترجمه هایى كه به وسیله حنین و شاگردانش صورت گرفت نشانه پیشرفتى بزرگ در تاریخ است. او براى به دست آوردن نسخه هاى بهترى از آثار طبّى یونان بسیار به رنج افتاد آنها را مقابله و با ترجمه هاى موجود سریانى و عربى برابر كرد و ترجمه هاى جدیدى را فراهم ساخت. از مترجمان دیگر هم روزگار حنین بن اسحاق ابوزكریا یحیى بن بطریق است. از ترجمه هاى مشهور او كه اكنون در دسترس است سرّالاسرار منسوب به ارسطو در سیاست و تدبیر مملكت است. جیش بن حسن خواهرزاده حنین بن اسحاق عیسى بن یحیى و موسى بن خالد نیز از هم روزگاران و وابستگان مدرسه حنین بودند. برخوردارى از روحیه تساهل و تسامح و حسّ كنجكاوى و میل به دانش اندوزى سبب شد تا فتح سوریه همانند كشورگشاییهاى دیگر اسلامى آمیزش فرهنگ اسلامى را با داشته هاى فرهنگى بیزانس و روم شرقى در پى داشته باشد. منصور براى كامل كردن دانش خود و توسعه دانش نجوم نامه اى به قیصر روم نوشت و از وى خواست كه براى ترجمه پاره اى از كتابهاى علمى را براى او بفرستد و حكمران روم كتاب اقلیدس و پاره اى از كتابهاى علمى دیگر را براى منصور فرستاد. در عصر او به جابربن حیان ده كتاب بر اساس راى بلیناس حكیم از مردم طوانه از شهرهاى روم تدوین كرد. در زمان هارون الرشید(170 ـ 193 هـ. ق) وقتى آنقره وعموریه و دیگر شهرهاى روم فتح شد كتابهاى زیادى از این شهرها به دست آمد و هارون آنها را به بغداد انتقال داد و یوحنابن ماسویه كه مسیحى مذهب و سریانى زبان و از پزشكان مشهور جندى شاپور بود به كار ترجمه این كتابها پرداخت. كار ترجمه از متنهاى لاتین كم كم آغاز شد ولى در سطح ترجمه از زبان یونانى رونق نیافت و غرب لاتین زبان براى مسلمانان دور و ناآشنا ماند. با این حال تلاشهاى حسن و احمد پسران موسى بن شاكر مفید افتاد. آنان به هزینه خود حنین بن اسحاق را همراه با چند تن دیگر به روم فرستادند. و كتابهاى بسیارى را در زمینه فلسفه هندسه موسیقى حساب و طبیعت و دانشهاى گوناگون دیگر به بغداد آوردند. یوحنا دمشقى كه سپسها از رهبانان دیر قدیّس سابا در قدس شد در دوران خلافت امویان در شام منصبى داشت. پیوستگى فرهنگى دولت اموى با بیزانس در حدّى بود كه جاحظ پاره اى از عادتها و آداب اجتماعى آنان را در كتاب الحیوان بازتابانده است. از جمله كتابهایى كه از رومى به عربى برگردانده شد كتابى در كشاورزى بود كه كاسیانوس باسوس آن را در حدود سال 550 م. نوشته بود. از نشانه هاى داد و ستد فكرى فرهنگى جهان اسلام با بیزانس و روم علاقه شمارى از خلیفگان به آوردن شمارى از دانشمندان قسطنطنیه به بغداد بود كه یوحنا نحوى از آن جمله است. حتى یك مورد از عملیات نظامى مأمون در خاك بیزانس براى این بود كه امپراتور روم از آوردن لیون ریاضیدان بیزانسى به بغداد جلوگیرى كرد.یك هیأت فرهنگى هم به سركردگى محمدبن موسى منجم از سوى الواثق به بیزانس رفت تا درباره اصحاب رقیم اطلاع یابد. رفت و آمد با بیزانس و پیوند با آن امپراطورى در چند قرن پیاپى بر معمارى اسلامى نیز اثر گذاشت داد و ستد فرهنگى و تمدّن اسلام و روم از راه اسیران سفرایى كه مبادله مى شدند سفرهاى افراد دانش دوست اعزام هیأتهاى فرهنگى درگیریهاى نظامى و مشاوران سیاسى نیز صورت مى گرفت. آنچه روح این پیوستگیها را پوشش مى داد تساهل و تسامح اسلامى در گرفتن دستاوردهاى فرهنگى قومها و ملّتهاى دیگر بود. علاقه مندى و دانش دوستى مسلمانان برابر آموزه هاى اسلامى سبب شد از زمان عباسیان آمد و شد فرهنگى مسلمانان با ساكنان شبه قاره هند نیز آغاز شود. این آمد و شدها و آشناییها سبب شد كه در زمان منصور دوانیقى پاره اى از آثار علمى و ادبى از هندو به عربى برگردانده شود. از جمله به منابع ستاره شناسى و عرفان هند توجه تام صورت گرفت. بر اهمسپطپسدّهانت ستاره شناس هند در بغداد در زمان منصور عباسى حضور یافت. وى كتابى كه برابر دیدگاه هاى نجومى هندوها و دانش آنان به خامه منجم مشهور هندى برهَمگُپت براى شاه و یا گهْرمُكه نوشته شده بود به منصور نشان داد تا به زبان عربى ترجمه شود. محمد بن ابراهیم فرازى این اثر را به عربى ترجمه كرد و نام آ را سند هند گذاشت و از آن زیجى ساخت كه از زیجهاى مشهور مسلمانان به شمار مى رود. بعدها در همه حوزه هاى حكمى ادبى عرفانى و علمى آثارى از هندو به عربى برگردانده شد. افزون بر این كه بسیارى از دانش اندوزان واهل عرفان و تصوف از بخشهاى گوناگون جهان اسلام به هند مهاجرت كردند. منصور حلاج سفرى از راه دریا به هند رفت و پس از او بابا ریحان از بغداد به همراه گروهى از درویشان به بروح سفر كرد و پس از حمله سلطان محمود غزنوى و چیرگى او برهند مسلمانان بسیارى كه اهل دانش و دین بودند به این سرزمین روى آوردند. على بن عثمان هجویرى شیخ اسماعیل بخارى فرید الدین عطار نیشابورى خواجه معین الدین چستى شیخ جلال الدین تبریزى از شاگردان شیخ شهاب الدین سهروردى عبدالكریم جیلى سید محمد گیسو دراز و صدها چهره نامور دیگر از آن جمله اند. 5. انسان دوستى
اسلام آیینى انسان گرا و بشر دوست است و بر شخصیت شرافت آزادى و شكوفایى انسان تأكید مى ورزد و از به سخره گرفتن او پرهیز مى دهد و با پست و كوچك شمردن او به مخالفت بر مى خیزد. حقوق فطرى آدمى را در همه قلمروهاى آن مورد تأیید قرار مى دهد. اسلام به كرامت انسان باور دارد و اراده و عقل را پایه این كرامت مى داند و در راستاى روشن گرى زوایاى كرامت انسان قرآن به ابراهیم اسماعیل یوسف موسى عیسى هود صالح و شعیب اشاره مى كند و آنان را به عنوان انسانهاى با كرامت و مؤمن به همگان مى شناساند. این گزینش نمونه ها از تمدّنهاى گوناگون خود ریشه در رویكرد انسانى اسلام به همه تمدّنهاى انسانى دارد. پیش فرض ذات مشترك براى همه انسانها و اهتمام به بالندگى این ذات موجب شده است تا انسان در تمدّن اسلامى همیشه و همه گاه حس بالندگى را در خود احساس كند و نوعى رضامندى از جبین او هویدا باشد. فرودستى و فقر انسانِ اسلام را از پا نمى اندازد چنانكه رویدادهاى تكان دهنده زندگى انگیزه هاى افسردگى روحى او را رقم نمى زند; زیرا انسان اسلام حیات مادى را گذرگاهى مى داند كه باید از آن گذشت او با توجه به این بینش ژرف است كه همه بساط سعادت خود را بر این گذرگاه نمى چیند و این واقع بینى انسان مسلمان را مقاوم صبور و بردبار مى كند. انسان اسلام موجودى به خود رها شده و بدون مسؤولیت نیست اسلام براى تكامل مادى و معنوى او در چارچوب بسیار هماهنگ و توسعه یابنده برنامه داده است كه بخشى از این هم سنگى و هماهنگى از درنگ و دادو ستد در فرهنگها و با تمدّنهاى دیگر و مهرورزى نسبت به همه انسانها و بنى نوع بشر شدنى است. همین آموزه درخورى پیوند جهان اسلام و داد و ستد علمى هنرى فرهنگى و سیاسى آن را با خواست فرهنگها و دستاوردهاى همه انسانها ممكن ساخته است. 6. هجرت گرایى
هجرت روح تمدّن است و هر تمدّنى ریشه در هجرت انسانها دارد. تمدّن اسلامى نیز خود از هجرت نبوى و هجرت انسانهاى مؤمن و هجرتهاى متعهدانه سرچشمه گرفته است و آغاز تاریخ آن را همین پدیده به وجود آورده است. هجرت اسلامى از هجرت روانى آغاز مى شود و به هجرت مكانى مى انجامد. چنین هجرتى گستردگى جهان بینى و دگرگونى سنتها اندیشه ها دیدها و نسبت فرهنگها را به دنبال دارد و یك انسان مهاجر به یك انسان تمدّن ساز و فرهنگ ساز دگر مى شود. تمدّن اسلامى چون خود دستاورد هجرت بود و هجرت را آغاز حركت خود در طول و عرض زمان و مكان قرار داده بود در ژرفاى خود به دستاوردهاى تمدّنهاى دیگر اهمیت مى داد و نداهاى انسان هاى تمدّن ساز را مى فهمید و همین امر سبب گرد آمدن هزاران چهره پرفروغ از نژادها ملیّتها فرهنگها و آیینهاى مختلف در كانونهاى تمدّن اسلامى در طول دوران پردرخشش آن شد. 7. هدف گرایى
هجرت گرایى تمدّن اسلامى ازهدف گرایى اسلام حكایت دارد. هدف اصلى تمدّن اسلامى پدیدارى الگوهاى نظم پایدار و حفظ نظام موجود جامعه ومبارزه با علتها و سببهاى ناسازگارى بیرونى و درونى و پدیده هایى است كه موجودیت آن را تهدید مى كنند. درخشندگیهاى زنده تمدّن مانند: دین هنر فرهنگ سیاست و نیز كنشهاى پدید آورندگان آن تمدّن را به مانند یك موجود واقعى جلوه گر كرده است و لازم است در فراسوى چالشهاى ظاهرى یك تمدّن هدفهاى الهى و انسانى آن دنبال شود. بى هدفى سردرگمى براى انسان مدینه به بار مى آورد. و حیرت همیشگى افسردگى و بى روحى را به دنبال دارد. اسلام براى بیرون آوردن انسان از تحیر و سرگردانى زمینه سازیهاى گوناگون دینى فكرى و فرهنگى كرده است این هدف مندى كه در كلمه توحید نمودار گشته و توحید كلمه را به دنبال دارد بلندترین و پایدار ترین انگیزه در هم آمیختگى مسلمانان با همه انسانهاى روى زمین بوده است. 8. توسعه گرایى
اسلام در محیط شهرى شكفته شد و پا گرفت و خود به خود با توسعه شهرها موافق بوده است. قرآن زندگانى قبیله اى و حیات بدوى را خوش نمى دارد. رو به رشد و توسعه بودن حیات بشر را به عنوان یك امر خوشایند مى پذیرد و از آن جا كه بسیارى از بایستگیهاى دینى جز در شهرها درخور اجرا نبوده است وجود مسجد جامع براى اقامه نماز جمعه بازار مدرسه و از همه مهم تر حمامهاى عمومى جز در شهر میسر نیست روى بر تافتن از زندگى شهرى و روى آوردن به بادیه محكوم شده است و این رویكرد از اسباب مهم پیوند و پیوستگى مسلمانان شهرنشین با شهرهاى همجوار و با شهرهاى دور دست بوده است. آنان براى حفظ جایگاه سیاسى فرهنگى و اقتصادى خود ناگزیر بوده اند در جریان پیشرفت و توسعه مدنیتهاى دیگر قرار گیرند. و از دستاوردهاى تكنیكى هنرى و علمى آنها بهره ببرند. توسعه گرایى از پیامدهاى جامع بودن اعتدال اجتماعى و قانونگرایى است. یعنى جامعه اى مى تواند به توسعه منطقى دست یابد كه از جامع بودن برخوردار باشد. به توازن گرایش یابد و در برابر قانون سر به فرمان باشد. الف. اعتدال:
در اسلام چیزى خردمندانه و میانه گراى وجود دارد كه سبب هماهنگى دین و دنیا و فرهنگها و تمدّنها مى شود و آموزه هایش پذیرش همگانى مى یابد. پیام اسلام نه براى دشوار كردن بلكه براى آسان كردن زندگانى و نه براى زیان رساندن بلكه براى فایده رساندن فرود آمده است. هدف تمدّن اسلامى آموزش لازم براى مسلمانان و هموار كردن راه دشوار زندگى این جهانى و آن جهانى و درخور تحمل ساختن حیات وبهره گیرى از زیباییهاى آن از راه اعتدال است و این اعتدال راه آمد و شد با همه فرهنگها و تمدّنها را تا جایى كه مفید فایده باشد فراهم مى كند. چنانكه هماهنگى بین دین و دنیا داد و ستد مسجد و مدرسه و مسجد و بازار را به دنبال دارد و حكومت دینى هرگز از حكومت روحانى جدا نیست. ب. آفرینندگى:
انسانِ اسلام انسان آفرینش گر و هنرمند است و در اسلام از انسان چیزى جز درنگ در آفرینش براى شكوفایى آفرینندگى خدادادى او خواسته نشده است. اسلام با دعوت انسان به كندو كاو در حوزه طبیعت و تاریخ از یك سوى پویایى معرفت را در او بارور مى سازد تا نگاه ایستاتیك را كنار زند و از سوى دیگر مى كوشد تا آدمى را از قید وبندهایى كه نفس و نفسانیت و یا اهریمنان بیرونى بر جان او مى زنند برهاند. اسلام وحدت جمعى و نظم همگانى درخور پذیرش را نه با زور حفظ مى كند و نه با پیروى كور كورانه از آداب و رسوم پیشینیان بلكه پشتیبانى ارادى وفادارى پر كشش انسان را كه از ژرفاى جان او سرچشمه مى گیرد دنبال مى كند واز این راه امكان هماهنگى تك تك افراد جامعه و تمدّنها را بر اساس معیارهاى عدالت انسانیت آزادى بِه سامانى و آفرینندگى پدید مى آورد. ج. قانونگرایى:
هماهنگى و هموزنى جامعه افزون بر توسعه گرایى به نظامهاى حقوقى نیازمند است كه پیوند تك تك افراد آن را نسبت به یكدیگر و نسبت به گردانندگان آن جامعه و نسبت به جامعه هاى دیگر باز شناساند حقوق انسان حقوق خانواده حقوق اقلیتها حقوق مدنى و حقوق بین الملل را مورد توجه قرار دهد. ما همه این گرایشهاى حقوقى را به طور جامع وجدى در اسلام مى یابیم. اسلام همه انسانها را داراى یك ذات و یك نوع از گرایشهاى نظرى مى شناسد و درنقطه برابر به ولایت مطلق الهى باور دارد و نمونه هایى از سركشى انسانها را در برابر این ولایت در طول تاریخ یادآور مى شود و خود را دین ارزشهاى مشترك میان امتها مى داند. یعنى در فلسفه حقوق اسلامى تنها یك قانون مى تواند بر روى زمین وجود داشته باشد و آن قانون اسلام است و تمام انسانها در یك مرحله رشد و تجربه تاریخى اسلام را به عنوان تنها قانون ماندگار خواهند پذیرفت و از قانون الهى اسلامى پیروى خواهند كرد و راه گریزى از آن وجود ندارد; چرا كه حقوق اسلام همان حقوق طبیعى و تكوینى یا به سخن بهتر حقوق فطرى است حقوقى كه شایستگى جعل ندارد و در سرشت پدیده ها نهفته است و عمل برابر آن توسعه واقعى جامعه را به دنبال خواهد داشت. د. گرایش به جامع بودن:
تمدّن اسلامى تمدّنى سالم و میانه گراى و پاسخ گو به همه پُرسمانهایى است كه انسان براى زندگى هماهنگ و هم سنگ خود نیازمند آن است. در این تمدّن عقل و عشق هر دو سیراب و بارور مى شوند و روح و جان همزمان به مرز كمال مى رسند و در همه هنرها و دانشهاى ناب تجربى و انسانى در كنار علوم دینى به كند و كاوهاى پربها و ماندگار دست زده اند. ادبیات معمارى نقاشى موسیقى هنرهاى دستى تاریخ نگارى حكمت ریاضیات نجوم فیزیك و شیمى در دامن فرهنگ علم پرور اسلام به نموّ رسیدند. اسلام در عرصه هاى بهداشت و تندرسى مسلمانان به كردار جادوگران فالگیران و رمّالان در درمان بیماران پایان داد و با آن كه پزشكان صدر اسلام بیش تر غیر مسلمان بودند با ارج گذاردن به این دانش توجه آنان را به خود جلب كرده از دستاوردهاى علوم پزشكى همه ملّتها بهره جست و مسلمانان خود به آزمایش و تجربه دست زدند و كتابهاى گرانسنگى چون حاوى و قانون رادر این دانش نوشتند. حكماى اسلام به كیمیا و داروگرى توجه نشان دادند. از مشهورترین شیمى دانان جهان اسلام مى توان از جابربن حیاّن نام برد. او از اصحاب ویژه امام جعفر صادق(ع) بود و جوهر شوره جوهر گوگرد و سود سوزآور و جیوه از كشفیات اوست. مسلمانان به گیاه شناسى نیز چون دانشهاى دیگر راغب بودند و در زمینه جانور شناسى نیز پژوهشهاى مفیدى انجام داده اند و در ریاضیات و فروع آن آثار گرانبهایى را آفریدند. در جغرافیا و تاریخ نیز پژوهشهاى بسیار مفید و بى طرفانه اى توسط مسلمانان صورت گرفته است. در آثار علم گرایى اسلام انسان را به عقل گرایى و غیر عرفان فرا خوانده است. علم گرایى تنها بخشى از نیاز انسان را بر مى آورد و عقل گرایى و باور به داده هاى دل نیز لازم است به همین دلیل تمدّن اسلامى یك تمدّن تك ساحتى نیست چنانكه انسان اسلام یك انسان تك بُعدى نیست. او در همان حال كه به داده هاى حس وعقل توجه دارد به داده هاى دل و شهود جان نیز اهمیت مى دهد و با سیر و سلوك و ریاضتهاى نفسانى مى كوشد از همه منابع و سرچشمه هاى معرفت بهره گیرد. در همین راستا تمدّن اسلامى هم با تمدّنهاى حس گرا پیوند بر قرار كرده است هم با تمدّنهاى عقل گرا و هم تمدّنهاى عارفانه. تمدّن امروزین غرب یك تمدّن حسّ گراست و علم در محور آن قرار دارد و تمدّن پیشین آن یك تمدّن راسیونالى بود و تمدّنهاى شرقى بویژه تمدّن ایران و هند تمدّنهاى شهودى است. مسلمانان به منظور پایه ریزى تمدّن خود با گرایش همه جانبه به علم و عقل و دل و بهره گیرى از همه آنها در عمل بستر حركت این تمدّن را به سوى داده هاى فرهنگها و تمدّنهاى دیگر هموار ساخت و بى گمان در میان تمدّنهایى كه اسلام با آنها در آمیخته است تمدّن ایران یك تمدّن استثنایى است. دادوستد اسلام و ایران بر خلاف پیشینه تاریخى بسیار طولانى كه به آغاز پیدایش اسلام بر مى گردد هنوز هم زنده و شاداب است و در میان كشورهاى اسلامى خدمات متقابل اسلام و ایران بى مانند است; بویژه آنچه كه در طول انقلاب اسلامى ایران رویداده است این دادوستد را براى همه صاحب نظران در خور درنگ ساخته است. ابوالحسن عامرى نیشابورى در الاعلام بمناقب الاسلام ضمن تأیید حالت استثنایى ایران براى اسلام آن را واسطة العمران مى خواند. و صاعد اندلسى در طبقات الامم از ایرانیان به عنوان اوسط الامم یاد مى كند. پیشینه مردم ایران از فرهنگ جهانگرایى حكایت داشت كه در اواخر دوره ساسانى سترون شده بود و زایش براى این فرهنگ امرى حیاتى مى نمود. شاید به همین دلیل جهانگرایى مردم وابسته به قلمرو فرهنگى ایران در طول تاریخ درازشان پذیرایى عنصر مثبت و سازنده فرهنگ بیگانه بودند و در برابر اشاعه عناصر فرهنگى كارساز از هر قوم و فرهنگى هیچ گونه ایستادگى سرسختانه اى از خود نشان نمى دادند. جایگاه ارتباطى فلات ایران نیز در خصلت جهانى بخشیدن به فرهنگ ایرانى نقش بسیار تعیین كننده اى داشت. این فلات به دلیل جاى گرفتن در كانون جغرافیایى تمدّنهاى جهانى و تحركى كه در دو هزار سال در قلب دادوستدهاى فرهنگى جهان داشت فرهنگ ایرانى از مسیر جاده ابریشم با فرهنگهاى بزرگ دوران گذشته یعنى هند چین روم و آسیاى صغیر پیوسته در تماس و رد وبدل و داد وستد بود و از جهت فرهنگى هم آنها را تغذیه مى كرد و هم خود تغذیه مى شد و ایرانیان این جایگاه را خوب و درست بازشناخته بودند و همیشه در اندیشه بوده اند تا با پدیدارى راه هاى پیوستگى بیش ترین سود مادى و معنوى را از این جایگاه ممتاز ببرند. آنچه بر شمردیم سبب شد تا ایرانیان به اسلام روى بیاورند و شیفته جهانشمولى و جهانگیرى آن باشند. اسلام این بشارت را به ایرانیان مى داد كه سراسر جهان را زیر پرچم خود درآورد. آنها به چنین پشتیبانى سخت نیازمند بودند. در دوره پس از اسلام بود كه براى نخستین بار ایرانیان تا دورترین نقطه هاى جنوب شرقى آسیا از جمله مالزى و اندونزى وارد شدند و در گشودن دروازه هاى اسپانیا شركت جستند و پس از دست یازى به این سرزمین براى سازمان دهى فرهنگى آن هزاران فقیه مفسّر محدّث قاضى امیر دبیر و سیاستمدار خراسان و دیگر سرزمینها و شهرهاى ایران به اسپانیا رفتند. از سوى دیگر ایرانیان در سایه اسلام توانستند حضور خود را تا حَلَب دیار بكر و شام توسعه دهند و این حضور تنها حضور سیاسى نبود بلكه حضور فرهنگى و علمى نیز بود و در نقطه مقابل ایرانیان به دلیل جایگاه جغرافیایى سرزمین خود نقش اساسى در گسترش عناصر فرهنگى اسلام به دیگر سرزمینهاى جهان و پذیرش آنها به درون قلمرو فرهنگ اسلامى ایفا كردند. افزون بر اینها پویایى قومهاى ایرانى نیز در گسترش اسلام بسیار نقش آفرین بود. خاندانهاى بزرگ ایرانى قرنها بود كه در دور افتاده ترین سرزمینهاى جهان از هند و چین و كشورهاى جنوب شرقى آسیا تا قاره آفریقا و كشورهاى عربى در پیوند بودند. وجود گورستانها ابنیه و آثار و واژگان فارسى در سرزمینهاى گوناگون جهان: ماورأ النهر تركیه شبه قاره هند و آفریقا و… حاكى از این هجرتهاست. و این امر در رواج اسلام بسیار كارگر افتاد. حایل شدن امپراتورى عثمانى میان ایران و غرب از رونق فرهنگى ایران و به روز بودن آن كاست. از رونق افتادن جاده ابریشم نیز تكاپوى فرهنگى ایران را به كم ترین حد آن رساند. آخرین ضربه را دیوار كمونیسم به ایران زد و غرب به همین دلیل قرنها از تفسیر و برداشت ایرانیان از اسلام بیگانه ماند ولى با ظهور انقلاب اسلامى و كم رنگ شدن مرزهاى فرهنگى جهان بار دیگر فرهنگها به گفت و گو برخاسته اند وهماوردى شدید میان آنها به چشم مى خورد و انقلاب اسلامى با مخاطب قرار دادن همه مسلمانان جهان كه امروزه در همه سرزمینهاى جهان حضور دارند بلكه مخاطب قرار دادن جهانیان به جاى تكیه بر ویژگیهاى ملّى و مخاطب قرار دادن مردم داخلى و توجه به مسائل درونى شایستگیهاى خود را در خور عرضه درعرصه هاى جهانى یافته است. گرایش به جامع بودن كه در جوهره اسلام به عنوان آخرین دین الهى نهفته است سبب گردیده تا عرصه هاى داد و ستد تمدّن اسلام با تمدّنهاى دیگر چند وجهى و بسیارگونه گون باشد. داد و ستد در آفاق علم و زیبایى شناسى حكمت و عرفان از رایج ترین وجوه است. علم وهنر اسلامى هیچ مرز و حد محدود كننده اى را در جهان پیش روى خود نداشت و مسلمانان در یك داد و ستد علمى و هنرى در سطح جهانى پیوسته بر دامنه و ژرفاى دانش و دید خود افزوده اند. در شكل گیرى علم و حكمت و عرفان و هنر اسلامى همه اقوام مسلمان و حتى غیر مسلمان نقش داشته اند. از آن میان هنر اسلامى به دلیل دارا بودن جنبه هاى انتزاعى بسیار قوى و اثر پذیرى از الهیّات به عنوان اصل حاكم از الگو بردارى از طبیعت پرهیز داشته و از فراغ در نماسازى و تكرار مخلّ و مملّ دورى جسته است. با این حال از هنر ساسانى و بیزانس و قبطى و چینى و هندى اثر پذیرفته و خود بر روى همه این هنرها و هنر اروپا اثر گذاشته است. هنرمندان اروپایى خطوط تزیینى اسلامى را بدون آن كه معانى آنها را بفهمند در آثار هنرى خود به كار گرفتند و از اشكال هندسى و گیاهى آن بهره جستند. شمارى از تصویرگران فرانسه پس از حمله ناپلئون به مصر از هنر اسلامى این سرزمین اثر پذیرفتند. منشأ هنر اسلامى را در جهان بینى اسلامى و وحى باید جست و ریشه آن را در سببها و علتهاى ظاهرى نمى توان یافت زیرا تفكر اسلامى تنزل اعلى به اسفل عقلانى به جسمانى یا قدسى به این جهانى را روا نمى داند. سرچشمه و خاستگاه هنر اسلامى نه شریعت است و نه فقه و كلام سرچشمه آن در باطن دین نهفته است و از معرفتى كه داراى سرشت روحانى است سرچشمه مى گیرد ثمره شهود عقلى نمونه هاى مثالى این جهان خاكى است و به همین دلیل مقلّد اشكال ظاهرى طبیعت نیست. قرأت قرآن یك هنر صوتى قدسى تمام عیار است و خوشنویسى هندسه روح است كه تمام تواناییها یا صور مثالى الهى پنهان در خزانه غیب را با حروف و واژگانى كه نمونه تمام صور این جهانى است بر لوح محفوظ نگارین ساخته و آن را آشكار و جلوه گر مى سازد معمارى اسلامى نیز وجهه قدسى دارد و با استفاده از نقشهاى هندسى و اسلیمى سبب مى شود كه جسمهاى مادى در برابر نمونه هاى مثالى معنوى خود شفافیت بیابند. همه هنرهاى اسلامى از وحدت عالم هستى و وراى آن یعنى وحدت اصلى الهى حكایت دارند. در میان هنرها هنر بالنده ایران براى نشان دادن جامع بودن معنوى و زوایاى قدسى اسلام از گنجایى و تواناییهاى بسیار خوبى برخوردار بوده است. وقتى عربها بر ساسانیان تاختند هیچ شاهدى بر وجود هنر زردشتى در خور مقایسه با هنر مسیحیت یا بودایى ندیدند و این امر سبب شد تا وام گیرى از اشكال و اندیشه هاى هنرى ایرانیان آسان تر از آثار هنرى مسیحیان شام و مصر و حتّى عراق باشد; زیرا مسیحیان نه تنها هنرى داشتند پر از درونمایه هاى شمایل نگارى بلكه این هنر از آنِ یك دشمن شكست نخورده اسلام یعنى بیزانس بود. وانگهى هنر ساسانى در پى نگاشتن نقش آدمیان و جانوران نبود. به همین دلیل تمدّن اسلامى در دادوستد با تمدّن ایران از هنر آن اثر پذیرفت. هنر معمارى ایران از وجه جهانى شدن برخوردار بود. آنچه ما در تخت جمشید شاهد آن هستیم هر چند جلوه اى از كار هنرمندان سراسر جهان متمدّن آن روز از جمله ایونى ها ساردى ها مادها مصریها بابلیان آشوریان و حبشیان بوده است; ولى شگفت این كه دستاورد و تركیب نهایى كارهاى هنرى در تخت جمشید و پازارگاد ساختار تازه اى یافته است و ابتكار فرهنگ ایران را در تركیب نهایى در خود به نمایش مى گذارد و این از جهانى بودن این هنر و فرهنگ حكایت دارد. در حوزه ادبیات هنر ایران از آموزه هاى اسلام اثر پذیرفت. از رویكرد فرامرزى و فرا قومى برخوردار شد. شعر عرفانى فارسى كه بیانگر انسانى ترین و جهانى ترین بُعد قلمرو فرهنگى ایران است از همه عناصر دیگر بیش تر رویكرد جهانگرایانه را مى نمایاند. نغمه هاى حافظ مولانا خیّام و عطّار هیچ كدام ملّى و منطقه اى نیست. آنان جهانى مى اندیشند و به همه جهانیان بستگى دارند. به همین دلیل از شاعران شرقى هیچ كدام به اندازه شاعران ایرانى در كانون توجه جهان معاصر غرب قرار نگرفته اند. ولى سوگمندانه انتظارهایى كه براى آینده در نظر ملّت شكل گرفته است در هنر معاصر بازتاب نیافته است. خودباورى هنوز در هنر ما جلوه گر نشده است. این خودباورى هنگامى جلوه گر مى شود كه در آفرینش هر اثر هنرى تمام توجه به سوى خدا باشد و حركت براى رضاى و پسند او شكل بگیرد و نه رضا و پسند مردم. دادوستد در حوزه عرفان نیز براى مسلمانان خوشایند و از جایگاه ویژه اى برخوردار بوده و بر جامع بودن و جهانى شدن آن افزوده است. عرفان محور اصلى معارف قرآنى است و مسلمانان براساس همین تأكید داده هاى شهودى را از همه ملّتها گرفتند و خود بر آن چیزهایى افزودند و به ملّتها ارائه دادند. عرفان اسلامى بر عرفان ایرانى اثرگذارده و از آن نیز اثر پذیرفته است. اثرپذیرى عرفان اسلامى از عرفان ایرانى كه حكمت خسروانى را به وجود آورده غیر درخور انكار است. مسلمانان بویژه مسلمانان فارسى زبان كه به راحتى مى توانستند از منابع نیاكان خود استفاده كنند دستاوردهاى ژرف حكمت خسروانى را كه به وحدت دین و دولت و عالم و آدم تأكید داشت در قلمرو نورشناسى یزدان شناسى و جهان مینوى فرّه ایزدى اشاپسندانها هَوَرقلیا و هورخش جسد مثالى فرشته شناسى اقلیم هشتم ارض ملكوت و فرّكیانى در قالب حكمت اشراق با كوشش دانایانى چون سهروردى شهرزورى قطب الدین شیرازى ملاجلال دوانى غیاث الدین دشتكى میرداماد میرفندرسكى ملاصدرا ملاهادى سبزوارى و عرفایى در شمار بایزید بسطامى منصور حلاّج ابوالحسن خرقانى به حكمت و عرفان اسلامى ارزانى داشته شد. و از آن سوى و در برابر ایرانیان از دست آورد بلند و ژرف عرفان و فلسفه اسلامى سود بردند. اسلام با داشتن این ویژگیهاست كه در طول حضور و حركت خود در بستر تاریخ توانسته است با همه فرهنگها و تمدّنها به گفت وگو بپردازد و از دستاوردهاى آنها در راستاى نیازهاى مسلمانان بهره گیرد. براین اساس امروز كسى منكر اثرگذارى مستقیم جهان اسلام بر حركت درخشان علمى و فرهنگى ایران هند مصر و شبه جزیره عربستان و نیز اسپانیا و پیدایش رنسانس در جهان غرب نیست و نیز كسى نفى نمى كند كه صدها اثر علمى از عربى به زبانهاى اروپایى در گذشته هاى دور و نزدیك ترجمه شده و كانونهاى علمى غرب را تحت تأثیر خود قرار داده است. قسطنطین افریقایى كه به سال 1015م/405 ـ 6هـ. ق. در كارتاژ (قرطاجنه) دیده به جهان گشود و در مونته كاسینو Montecassino در سال 1087م/479 ـ 8هـ. ق. در حالى كه از راهیان فرقه بندیكتیان بود به درود حیات گفت از نخستین مترجمان به شمار مى رفت. یكى دیگر از مترجمان كتابهاى عربى پلاتوى تیوولى Ploto of tivoli است كه در اصل ایتالیایى بود و در اسپانیا با همكارى ابراهیم بن حیّه عالم یهودى مستعرب كتاب بتّانى در هیئت و آثار فرغانى و دیگران را ترجمه كرد. كم كم با پشتیبانى فردریك دوم كه تا اندازه اى از فرهنگ اسلامى و زبان عربى اثر پذیرفته بود جریانهاى انتقال میراث اسلامى از سیسیل و اسپانیا به اروپا به هم پیوستند و تا حدودى یكى شدند. مایكل اسكات تئودو روس انتاكى جووانى و مزه پالرمویى Mose of palermo از مترجمان برجسته فردریك بودند كه كارشان برگرداندن كتابها و منابع عربى به زبانهاى اروپایى بود. شمارى از این مترجمان در بغداد موصل و شهرهاى دیگر اسلامى درس آموخته بودند. با توجه به اشارات بالا روشن مى شود كه بر اثرگذارى مسلمانان در نهضت علمى جدید شاهدهاى فراوان وجود دارد. جورج سارتن به درستى پیدایش و رشد اسلام را شگفت انگیزترین حادثه مى داند. وى به عنوان یكى از بلندپایه ترین تاریخ نگاران علم براى نشان دادن جایگاه اسلام در قرون وسطى هفت عصر علمى را به نام دانشمندان مسلمان نامگذارى كرده است: عصر جابر بن حیان عصر خوارزمى عصر رازى عصر مسعودى عصر ابوالوفا عصر بیرونى و عصر عمر خیام كه فاصله زمانى نیمه دوم سده هشتم میلادى تا نیمه دوم سده یازدهم میلادى را در بر مى گیرد. با این همه نكته مهم این جاست كه این دادوستد به پایان نرسیده است و هم اكنون نیز ادامه دارد و در كنار اثر ژرفى كه غرب با همه زوایاى مدنى و فرهنگى خود بر دنیاى اسلام گذاشته است خود نیز از دستاوردهاى فرهنگ و تمدّن پویاى اسلامى اثر پذیرفته است. تمدّن اسلامى كم كم از زیر خاكستر زمان سر بر مى آورد و با بازیافت پیشینه هاى خود حركتهاى ژرف سیاسى و فرهنگى را در همه گستره جهان اسلام پدید مى آورد. اسلام آیین زنده اى است و مدعى توان و برنامه براى حضور در ساختار نوین جهانى. اسلام در جهان جدید كه بسیارى از برنامه هاى تمدّن جدید رنگ باخته اند و ثابت شده كه تمدّن جدید توان راهبرى معنوى و حركت بر پایه انسان دوستى و كرامت دادن به انسان را ندارد براى بنیان گذارى تمدّنى نو بر پایه كرامت انسانى و میدان دارى معنویت آمادگى و توان لازم را دارد. بایستگى بازیافت دستاوردهاى تمدّن اسلامى از مطالعه ویژگیهایى كه در وجدان تمدّن اسلامى نهفته است و قرنها این وجدان آگاه باب پیوند و دادوستد تمدّن اسلامى را با تمدّنهاى دیگر فراهم ساخته روشن مى شود كه این تجربه تاریخى هنوز در خورى و شایستگى تولد جدید را دارد. و دین اسلام به عنوان بزرگ ترین دین زنده شاداب پویا و حماسى جهان شایستگى آن را دارد كه تمدّن مسلمانان را بار دیگر با شكوه تر از گذشته بازسازى كند. ولى باید توجه داشت كه چیرگى سیاسى فرهنگى و نظامى غرب بر كشورهاى اسلامى در سده هاى پسین ضربه هاى سهمگینى بر تمدّن اسلامى وارد كرده است; تا جایى كه امروزه كسانى بحث از تمدّن اسلامى را بحث تاریخى محض كه جایى در جهان خارج ندارد مى دانند و در آمیختن و هضم شدن در لیبرالیسم و مدرنیسم غرب را به عنوان آخرین داده این مدنیت یك امر ناگزیر و پرهیز ناپذیر مى دانند. اما با صرف نظر از پاكیها و پلیدیهایى كه تمدّن غرب براى جهان غرب داشته است آیا تمدّن غرب براى جهان اسلام دستاوردى جز مصرف گرایى پوچ گرایى بحران هویت انسان گریزى فروپاشى ارزشها و سنتهاى نیك و دورى از ساحت قدس عالم را داشته است؟آیا راه وارونه غرب بسیارى از دستاوردهاى درخشان تمدّن ما را از ما نگرفت؟ آیا در نقطه مقابل تمدّن اسلامى جز تعالى جویى و رسیدن به كمالهاى معنوى را براى ملّتها به ارمغان آورد؟تلخكامیهایى كه بر مسلمانان در سده اخیر فرو بارید آنان را به چند دسته كرد: شمارى پیروى از غرب را كوركورانه پذیرفتند شمارى در اعماق دهلیز سنتها فرو رفتند و شمارى نیز منادى اصلاحات شدند و ضرورت بیدارى مسلمانان را گوشزد كردند. این جریان سوّم كه به پیشگامى سید جمال الدین اسدآبادى آغاز شد هنوز هم در آفاق جغرافیاى معنوى جهان اسلام طنین انداز است و براى ما تنها راه حل گریزان بى هویتى و فروغلطیدن در آغوش اندیشه هاى لائیك و تمدّن صرفاً مادى غرب است. توجّه به گوهر دین و فهم و درك تواناییهاى آن براى بازسازى هویت در گام نخست و دادوستد دو سویه و كارساز و مفید با تمدّن غرب در گام دوم از اهمیّت برخوردار است. ما از اینراه است كه مى توانیم به فهم مسأله خودى دست یابیم و براى بالا بردن آن به طور گزینشى با داده هاى جهان غرب و شرق عمل كنیم و معیار اساسى انتخاب خود را فایده و سودمندى بدانیم كه از دادوستد با غرب بهره جهان اسلام مى شود و اگر این پیش انگاره وجود نداشت و پیوند با غرب هماهنگى و تعادل ما را به هم زد باید از دادوستد دست كشید. و این سیاست خود به خود تا زمانى ادامه خواهد یافت كه ما در جایگاه قدرت نباشیم. وقتى مقتدر شدیم و پراكندگى كنونى از میان رفت با شرایط بهترى مى توانیم در عرصه هاى بین المللى عمل كنیم. و براى كسب اقتدار فرهنگى و سر زندگى و سازندگى باید داده ها و آموزه هاى دین و نمادهاى اساطیرى را كه براى نظم یافتن تجربه ها و انتقال ذهنیتها بر اساس خیال انگیزى و قومى در زندگى ما پدید آمده است مورد مطالعه قرار دهیم در راستاى احیا و توسعه هنرهاى اسلامى ونوسازى حكمت و فلسفه بویژه عرفان اسلامى گام هاى اثرگذار را برداریم. بدون سرزندگى این چهار مقوله ما توانایى لازم را براى دادوستد با فرهنگ غرب نخواهیم داشت و گذشت زمان جهانى شدن همه بقایاى تمدّن درخشان معنوى ایران و اسلام را از خاطره ها خواهد زدود.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.adyan.porsemani.ir//content/%D8%B9%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های ادیان و مذاهب سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت