جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1
اثر آموزه‌های وحیانی اسلام بر اندیشه تولستوی
نویسنده:
محمد جواد گودینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
خبرگزاری مهر,
چکیده :
تولستوی ادیبی سترگ و نامدار در عرصه ادبیات روس و بلکم جهان است که با خلق آثاری همانند «جنگ و صلح» و «آناکارنینا» در تاریخ ادبیات جهان می‌درخشد. او چهره‌ای اخلاق مدار و دارای قلمی روان و شیوا بود و از جمله ادبا و متفکرانی به شمار می‌رفت که تاثیرات گسترده‌ای از آیین اسلام پذیرفته بودند. به ویژه شخصیت پیامبر اسلام (ص) وی را تحت تاثیر قرار داده بود که در این نوشتار به اختصار بدان پرداخته می‌شود. لف نیکولایویچ تولستوی در ماه اوت سال ۱۸۲۸ در منطقه «یاسنایا پالیانا» چشم به جهان گشود. پدرش گراف تولستوی و مادرش الکونسکایا نام داشت. وی که زندگی پرماجرایی داشت، در سال ۱۸۳۰ در حالی که تنها دو ساله بود، مادرش را از دست داد. وی اگر چه خاطرات چندانی از مادر به یاد ندارد، اما آشنایان از مادرش با عنوان زنی خوب، درستکار، مغرور و باهوش یاد می‌کردند و از این رو غم از دست دادن مادر، همواره دل او را به درد می‌آورد و حتی در روزگار کهنسالی نیز همانند دوران کودکی خود را به مهر مادر نیازمند دانسته و گفته بود: میل داشتم به کودکی بازگردم و آنگونه که تصور می‌کنم خود را به مادر بچسبانم. برای من، مادر بزرگترین نماینده عشق پاک بود. پدرش بر اثر زیاده روی در میگساری و سکته قلبی، درگذشت. بدین ترتیب تولستوی پدرش را نیز در ۹ سالگی به سال ۱۸۳۷ از دست داد. خود وی این حادثه تلخ زندگی‌اش را این گونه توصیف کرده است: مرگ پدر مرا غرق اندوه کرد… من پدرم را خیلی دوست داشتم؛ اما تا هنگام مرگ نمی‌دانستم که علاقه‌ام به وی تا این حد قوی است… عمه توانت نیز که روزگاری عاشق پدرم بود، می‌گفت: بهترین موجودی را که در زندگی داشتم پدرت بود، اما حالا تنها دلخوشی‌ام این است که برای فرزندانش زنده باشم. تولستوی در بخشی از دوران کودکی‌اش، چندان به درس و آموزش اهمیت نمی‌داد و خود وی درباره آن دوران این گونه گفته است: درس من خوب نبود، ریاضی را درک نمی‌کردم و برای سپردن نام‌ها و تاریخ کمترین تلاشی نمی‌کردم. اما با آنکه تنبل بودم، بسیار حساس و دارای نیروی تخیل فوق العاده‌ای بودم که پروسپیر (آموزگارش) بارها می‌گفت: این پسر بچه با کله مولیری کوچک است. به یاد دارم روزی مرا تنبیه کرد و زمانی که بچه‌ها را تنبیه می‌کرد، به زانوهایشان فشار می‌آورد تا به زانو درآیند. من در این موارد می‌گفتم، حتی اگر درجا بمیرم، جلوی او زانو نخواهم زد. با این حال او با شدت روی شانه‌هایم فشار می‌آورد، پشتم را خم می‌کرد و مجبورم می‌کرد زانو بزنم. من نیز در برابر فشار او نافرمانی‌ام بیشتر می‌شد... ادیب نامدار روسی پس از مرگ پدر، گرفتار اندوه دیگری می‌شود و آن از دست دادن مادر بزرگش بود. خود او این رویداد را چنین توصیف کرده است: در یکی از روزها که با برادرانم بازی می‌کردم، پروسپیر رنگ پریده آمد و خبر داد که مادربزرگتان از دنیا رفته است. بچه‌ها همچون صاعقه زدگان خاموش شدند. ترسیدم. مادربزرگ مدت‌ها بود که بیمار بود. من در همه مراسم‌های تدفین مادربزرگ حضور داشتم. به پیشانی مادربزرگم هنگامی که در تابوت خوابیده بود، بوسه زدم و بعد با فریاد به اتاقی خزیدم. اندیشه مرگ مرا می‌آزرد...
  • تعداد رکورد ها : 1