جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4184
بررسی تطبیقی وجوه اعجاز قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و متولی الشعراوی
نویسنده:
پدیدآور: کوثر المحنه استاد راهنما: روح الله محمدی استاد مشاور: روح الله محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تشریح ابعاد مسأله، بیان ضرورت، کاربرد و هدف آن) علوم قرآنی، علومی است برای فهمیدن و شناخت هرچه بیشتر و دقیق‌تر قرآن، از این جهت می توان ضرورت وفایده بحث در علوم قرانی را مطرح کرد که تا این مسئله به طور کامل شناخته نشود وکلام الهی بودن قران اثبات نگردد پیگیری محتوای این معجزه الهی خالی از اشکال نیست. به همین خاطر شناخت دقیق این علوم برای هر مفسر ومحقق قرانی لازم است. باید به این نکته اشاره کرد که از همان ابتدای نزول قران بحث درباره قرآن کریم و شناخت مسایل مختلف پیرامون آن در طول تاریخ توسط بزرگان و دانش پژوهان مطرح بوده که ثمره ی انها اثار گران بهایی است که به یادگار مانده است. این موضوع توجه ویژه قران پژوهان فریقین -اعم از دانشمندان علوم قرانی ومفسران -را به خود معطوف داشته واز جهات مختلف دارای اهمیت واعتبار است. به طوری که از قرون اولیه اسلامی ،مفسران ودانشمندان مسلمان به تحقیق در وجه اعجاز قران همت گمارده و وجوه مختلفی را با مصادیق وشواهد قرانی ذکر کرده اند .بعضی از این وجوه بر جنبه های لفظی وبلاغی تاکید دارد همانند: فصاحت وبلاغت ،اسلوب ونظم وبرخی دیگر به جنبه های معنوی همچون : اشتمال بر معارف وحقایق عالی وهدایت وراهبری بشر. از انجا که در مساله وجوه اعجاز قران آراء ونظرات گوناگونی وجود دارد تا آنجا که برخی تنها یک وجه را پذیرفتند وبرخی دیگر تا هشتاد ویک وجه ذکر کرده اند در این میان می توان به دو اندیشمند بزرگ ومعاصر شیعه علامه طباطبایی که تفسیر المیزان ایشان از جمله مهمترین منابع پژوهشگران عرصه دین و به گفته ی برخی دایره المعارف بزرگ شیعه وحتی اسلام است. و دیگری سنی اشعری مذهب متولی الشعراوی که در پرتو ارائه بحث های توضیحی قران، به مباحث ادبی ولغوی مانند بقیه تفاسیر نمی پردازد، اشاره کرد. هر یک از این دو بزرگوار مفصل در این بحث دامنه دار وکهن قرآنی قلم زده و ارائه نظر داشتند. علامه مفصل ذیل آیات مربوط به اعجاز در تفسیر المیزان و شعراوی علاوه ذیل آیات در تفسیرش، کتابی مستقل در باب اعجاز با عنوان معجزه القرآن در 10 جلد بحث کرده اند. البته بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی با تکیه بر نظرات علامه در تفسیر المیزان کتابی با عنوان اعجاز قرآن به رشته تحریر درآورده است. از این رو می توان گفت که هر یک کتابی مستقل در بحث اعجاز قرآن نگاشته اند که حاوی نظرات ایشان درباره ابعاد مختلف اعجاز قرآن است. علامه طباطبایی به عنوان دانشمند و مفسر نوگرا که بنای استوار تقسیر قرآن به قرآن را احیا و بازسازی کرد و دیگری متولی الشعراوی در اهل سنت که در تفسیر ساده و روان قرآن سرآمد است. این گزینش شاید بتواند از دید دو مفسر با گرایش های متفاوت اعجاز را تشریح نماید. با توجه به این که هنگام بررسی اراء اندیشمندان تطبیق و مقایسه، کاری بس ارزشمند و سود بخش است واز انجا که در برخی نقاط افتراق ودر برخی نقاط اشتراک سبب شناسایی گزاره های جدید می گردد. از این رو، این پژوهش در پی آن است که با رویکرد مقایسه ای به بررسی تطبیقی وجوه اعجاز قران از دیدگاه این دو مفسر بپردازد.
نقش سیاق در تفسیر قرآن از منظر علامه طباطبایی و فخر رازی (بررسی موردی سوره‌های طواسیم)
نویسنده:
پدیدآور: حسین علی هلیل هلیل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهشگر در این پژوهش از سیاق به عنوان یکی از مهم‌ترین اصول علم تفسیر سخن گفته است. این امر از طریق بررسی تحلیلی تفسیر سوره‌های طواسیم نزد علامه طباطبایی و فخر رازی صورت گرفته و پژوهشگر کوشیده است معنای سیاق را در لغت و اصطلاح نزد مفسرین و علمای اصول و نیز اهمیت آن را نزد مفسرین تبیین کرده و انواع سیاق را معرفی نماید. بنابر یافته‌های پژوهش سیاق‌های نحوی، دلالی و شأن نزول نسبت به دیگر سیاق‌ها از حضور پررنگ‌تری برخوردارند. پژوهشگر در این پژوهش به نتایج متعددی دست یافت که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: هر دو عالم در به کارگیری این سه سیاق اشتراک دارند، اما میزان به کارگیری آن‌ها به ویژه در دو سیاق نحوی و دلالی متفاوت بوده است. اما سیاق شأن نزول توسط علامه طباطبایی برای فهم غرض اصلی سور مورد استفاده قرار گرفته است. مثلا در سوره شعراء برای تسلی‌بخشی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و در سوره نمل برای بشارت و انذار و در سوره قصص برای ارائه وعده‌های زیبا به مؤمنان به کار رفته است در حالی که فخر رازی از سیاق شأن نزول برای بیان اهدافی دیگر در این سور همانند، حسن توکل به خدا و عدم بدبینی و بازداشتن از پیروی از هوای نفس استفاده کرده است.
اصلاح اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبایی و محمد عزا دروازه (مطالعه تطبیقی)
نویسنده:
پدیدآور: فراس جمیل صالح صالح استاد راهنما: علی درزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قرآن کریم در بسیاری از آیات خود به اصلاح اساسی و همه جانبه در جامعه دعوت می کند تا با این اصلاح موجودیت جامعه و افراد آن حفظ شود. به دلیل اینکه جامعه بشری نقش بسیار مهمی در زندگی دارد، قرآن کریم از زمان نازل شدن بر قلب پیامبر(ص) به عنوان اساسی‌ترین عنصر اصلاح اجتماعی جامع، بر اساس حقایق و رویدادها و ارتباطات اجتماعی بین افراد جامعه استوار است. این ارتباطات متنوع و تکمیلی هستند و قوت آنها در قوت روابط بین افراد جامعه نشان داده می شود. این روابط بر پایه روابط برادری، عشق، دوستی، احترام و حفظ حقوق دیگران استوار می‌شوند. دین اسلام بر مبنای این ارتباطات است که به وجود یک جامعه بزرگ در تمام سطوح و حوزه‌ها منجر می‌شود. این اصلاح جامع اجتماعی که مبتنی بر حقایق و حوادث است پیوندهای بین افراد جامعه، متفاوت و تکثیر می شود، جامعه ای بزرگ در همه سطوح و زمینه ها، جنبه های مختلف زندگی می تواند بسیار مورد توجه قرار گیرد. قرآن کریم بین طبقات جامعه و افراد آن فرقی قائل نشده و هدف اصلی وجود خلقت را که پرستش خالق است می داند و توسعه و پیشرفت سرزمین در ساختن جامعه و حفظ آن از انحرافات تصویر شگفت انگیزی را ترسیم می کند. ما موضوع اصلاحات اجتماعی را برگزیدیم زیرا اصلاحات با قوی ترین پیوند به ایمان مربوط می شود و اصلاحات دلیلی برای حفظ جامعه و هم چنین کمک می کند به حفاظت از فساد و کمک به تضمین امنیت، ایمنی و پایداری آن. جنبه جدید در این پژوهش بیان اصلاحات اجتماعی در اندیشه دو تن از مهم‌ترین صاحب‌نظران تفسیر متون قرآنی عصر جدید، علامه محمد حسین الطباطبایی و مورخ معروف محد عزه دروازه و مقایسه نظرات این دو محقق در موضوع اصلاحات اجتماعی و آثار آن است. دستیابی به همدلی کشورهای اسلامی مستلزم اتحاد آنها در برابر دشمنان، رهایی کشورهای اسلامی از هر نوع اشغال و سلطه، دفع هرگونه تجاوز و دفاع از مسلمانان تحت جفا در سراسر جهان است. نقش نظریه های اجتماعی پوزیتیویستی در اصلاحات اجتماعی در مقایسه با نقش تقوا که از قوت رویکرد جامع اسلامی در ابعاد مختلف زندگی ناشی می شود، ضعیف است.
بررسی فطری بودن گرایش به دین از دیدگاه علامه طباطبایی و طبیعی بودن گرایش به دین از دیدگاه روانشناسان تکاملی دین
نویسنده:
پدیدآور: زهرا امینی استاد راهنما: محمد جواد پاشایی استاد راهنما: مهدی نساجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به اهمیت مباحث گرایش به دین در عصر حاضر و چالش های میان علم و دین در میان پژوهشگران و دانشجویان و همچنین افراد حاضر در متن جامعه سبب انگیزه ی نگارش این پژوهش شد تا با بررسی رویکردهای فطری بودن و طبیعی بودن گرایش به دین ابعاد تازه ای در این زمینه روشن گردد. از تفاوت های این دو عامل میتوان به تفاوت مرتبه شان در ابعاد وجودی پرداخت. فطری بودن گرایش به دین متعلق به مباحث مابعدالطبیعه می باشد و فرا طبیعی است اما طبیعی بودن گرایش به دین تعلق به مرتبه ماده و طبیعت بشر دارد لذا جایگاه بحث هر کدام از این دو عامل متفاوت از یکدیگر است اما هر دو علت گرایش به دین، در طول یکدیگر قرار دارند. تشابه بحث در بطن این مسئله است که اگر بخواهیم زبان مشترکی در این دو عامل بیابیم باید بگویم که طبیعت نیز بخشی از فطرت می باشد و بحث طبیعی بودن گرایش به دین در دل فطری بودن گرایش به دین قرار دارد از این رو مانند این است که یک مجموعه بزرگ با یک زیرمجموعه جزئی بررسی شود. به صورت کلی در بحث گرایش به دین در بین متفکرین مختلف، اختلاف انظاری وجود دارد. در این پژوهش سعی می شود با بررسی و همچنین تفاوت یابی نظر علامه طباطبایی و روانشناسان تکاملی دین ابعاد فطری بودن و طبیعی بودن گرایش به دین بهتر توضیح داده شود تا شاید در صورت بررسی عمیق تر وجه مشترکی وصول شود.
برهان انِّ قسم اول و آثار و نتایج آن در فلسفه از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: یونس فارسیان اصل استاد راهنما: رضا اکبریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برهان یکی از مهم‌ترین عناصر کار فلسفی است زیرا فلسفه، علمی طالب نتیجه یقینی است که میسر شدن این هدف تنها از مسیر برهان خواهد گذشت. برهان به دو نوع ان و لم تقسیم می‌شود. برهان لم برهانیست که علت ثبوتی و اثباتی نتیجه را اعطا کند و برهان ان برهانیست که تنها علت اثباتی نتیجه را به آن بدهد. همچنین علاوه بر این، خود برهان لم و ان نیز به دو نوع نقسیم می‌شود که از این میان، همه اقسام برهان لم و یک قسم از برهان ان قسم اول، یعنی ملازمات عامه مفید یقینند. اکنون جای این پرسش وجود دارد که آیا هر دو این براهین در فلسفه اولی دارای کاربردند؟! علامه طباطبایی با نظر به برخی مبانی‌ که پیش‌تر در بحث موضوع و مسائل علم اتخاذ کرده‌اند‌، معتقدند تنها یک نوع برهان در فلسفه اولی جاریست و آن برهان متلازمین است. برخی این مبنا را صحیح ندانسته و با برگرداندن برهان متلازمین به برهان لم و یا با ارائه تحلیلی متفاوت از برهان لم و یا نقض اطلاق کلام ایشان، تلاش کرده‌اند تا با آن مخالفت ورزند. برخی نیز با مبنای پیشین ایشان در باب موضوع و مسائل علم مخالفت کرده‌اند. از طرف دیگر پذیرش این مبنا تاثیر گسترده‌ای بر مسائل فلسفی خواهد گذاشت بدین گونه که پس از آن باید همه براهین فلسفی را به برهان متلازمین بازگرداند. این پژوهش با توجه به اهمیت این بحث در اندیشه و فعالیت فلسفی در صدد است تا با روشی تحلیلی، توصیفی مبنای علامه طباطبایی در اتخاذ این رویکرد، مناقشات و همچنین آثار و نتایج آن را در اندیشه فلسفی بررسی کند.
مفهوم ولایت بین علامه طباطبائی و فخر رازی (مطالعه تطبیقی)
نویسنده:
پدیدآور: عادل کاظم عبدالله لفته استاد راهنما: سیدمحمد أمام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ولایت هرگز از انسان دور نبوده است، چنانکه از بدو پیدایش بر روی زمین به وجود آمد، زیرا این یک نیاز فطری است که خداوند روح انسان را با آن دمیده و انسان به کسی نیاز دارد که نیازهای او را برآورده کند زیرا نمی تواند نیازهای غذایی، پوشاک و امنیت خود را تامین کند، تنها با ملاقات و همکاری با همنوعان خود. اهمیت ولایت از آنجاست که انسان موجودی اجتماعی است که نمی تواند به تنهایی زندگی کند، بلکه باید با دیگران تعامل داشته باشد، البته متمدن است و با همنوع خود احساس صمیمیت می کند و به دنبال همکاری ست. بر سختی های زندگی هر چه انسان به آن نیاز دارد حتی آداب رفع حاجت - امر ولایت و احکام و احکام آن و آنچه مربوط به آن است را برای ما روشن کرد. مسأله ولایت در دین اسلام رکن اساسی و مهمی را تشکیل می دهد، زیرا اسلام دین جامع و یکپارچه ای است که ابعاد زندگی انسان را در بر می گیرد و هیچ وجهی از آن حذف نشده است و با توجه به قرآن کریم قانون اساسی است. روش و راهنمای امت اسلامی، در می یابیم که ایشان به ولایت اهتمام فراوان داشتند و اولی آنها با سنت پیامبر مورد توجه خاص قرار گرفت و در بسیاری جاها به آن تصریح کرده و در جاهای دیگر به آن اشاره کرده اند. آنجا که به مبانی و قوانین دولت و انواع آن پرداختند. اسلام نظام یکپارچه ای است که بر انواع رفتار انسان (فردی و جمعی) حاکم است، زیرا یکی از پایه های ارتباط دولت با افراد و نیز ارتباط با دولت ها و آمیختن آنهاست. ولایت با همه مظاهر آن، دعوت جاودانه خداوند به آدم علیه السلام و نسل او پس از اوست که فرمود: من در زمین جانشینی قرار می دهم (بقره: 30). خواه امر تکوینی باشد یا امر تشریعی، یا امر اجتماعی، یا امر تفسیری و یا غیر آن، و خداوند متعال از فریضه برای گفتارش به خود یاد کرده است: یا غیر او اولیایی برگزیدند؟ (الشوری: 9). قرآن کریم همه مؤمنان را به اطاعت از اولیای امر دعوت می‌کند، چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید!
بررسی مقایسه ای مفهوم و حقیقت وحی با نگاه به آراء پل تیلیش و علامه طباطبایی ره
نویسنده:
پدیدآور: نیلوفر خدام استاد راهنما: اعلی تورانی استاد مشاور: نرگس نظرنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم و بنیادین در حوزه دین شناسی، نزول وحی و ماهیت آن است و به همین دلیل، متفکران مختلف در طول تاریخ از زوایای مختلفی به آن پرداخته‌اند. از جمله متفکران سرشناس مسیحی، پل تیلیش و از میان متفکران و مفسران اسلامی نیز علامه طباطبایی موشکافانه به مساله وحی پرداخته‌اند. آنچه در پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفته، بررسی مقایسه‌ای مفهوم و و حقیقت وحی از منظر پل تیلیش و علامه طباطبایی است. هر دو متفکر بر این باورند که وحی اساس نبوت و ادیان آسمانی و شامل ارتباط بین خداوند و انسان‌های برگزیده است. در این ارتباط پروردگار به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم (فرشته وحی)، معارف و دستورات الهی را به پیامبران منتقل کرده و به ایشان ماموریت داده است که آن را به مردم ابلاغ نمایند. هر دو متفکر با وجود اتفاق نظر در وقوع پدیده وحی، در تفسیر آن دیدگاه‌های متفاوتی دارند: علامه وحی را شعور مرموز و خاصی می‌داند که درک آن در توان انسان عادی نیست، اما تیلیش با توجه به مبانی خود وحی را امر نشان‌مندی از سوی مبدأ معنا می‌داند که حاکی از حضور و تجربه مبدأ معنا در پذیرنده و تجربه‌کننده است. بنابراین وحی پدیده‌ای قابل تصور و تعریف برای انسان عادی نیست، چنان‌که شناخت ماهیت آن نیز برای دیگر افراد امکان پذیر نبوده است؛ اما این بدان معنا نیست که وحی با عقل منافات داشته و یا عقل آن را رد می‌کند. چنانکه علامه وحی را تاییدی بر حکم عقل و تیلیش عقل را ناتوان از درک وحی دانسته و چنین تفاوتی در آراء آنان به دلیل تفاوت در مبانی فکری، ضروریات و ادله اثبات وحی در دین اسلام و مسیحیت است.
تفسیر آیات دربردارنده ایهام تجسیم در امامیه و سلفیه مطالعه علامه طباطبایی و ابن تیمیه به عنوان الگو
نویسنده:
پدیدآور: حسین محمد محیه الخلیفه استاد راهنما: علی عبد الله زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تجسیم یکی از موارد بسیار خطرناکی است که عقیده جوامع اسلامی را تهدید می کند. از این رو، این مبحث از هدف و اهمیتی برخوردار بود که نشان دهنده تأثیر آن بر ساخت صحیح إعتقادی است، این تحقیق به بررسی آیات دبردارنده ایهام تجسیم، تفسیر آنها و نحوه مواجهه دو مفسر یعنی علامه طباطبایی به عنوان نمونه امامی و ابن تیمیه به عنوان نمونه سلفی پرداخته است که در نتیجه بیان داشته است دیدگاه علامه طباطبایی نزدیکترین رابطه برای رسیدن به معنای واقعی بدون تشبیه و تجسم است؛ با توجه به این که علامه طباطبایی در تبیین معنای واقعی از روش های مناسبی از جمله استنباط بر مبنای سیاق، نشانه های زبانی و سایر روش های بررسی معنای واقعی، بدون تکیه صرف بر معنای ظاهری بیان، استفاده نموده است که نمونه ای از آن در تفسیر ابن تیمیه یافت نمی‌شود. بلکه ابن تیمیه بر معنای ظاهری بدون تفسیر آن متن تکیه نموده که او را در باتلاق قیاس و تطبیق فرو برده و از رسیدن به معنای واقعی آن اصطلاح دور نگه داشته است. پس از مطالعه آرای علامه طباطبایی و ابن تیمیه، هیچ شباهتی بین دو طرف نیافتیم، مگر در تلاش هر دو برای تفسیر این متون شریف قرآنی، و همچنین شباهت در اثبات صفاتی مانند حقیقت کلام الهی که با وجود اصل اثبات در چگونگی آن اختلاف داشته‌اند. علامه طباطبایی ثابت می کند که خداوند نه از طریق بدن خود سخن می گوید و نه بدنی دارد و مانند مخلوق بر عرش مستولی نمی شود و همان گونه که مخلوق تحت تأثیر قرار می گیرد، تحت تأثیر قرار نمی گیرد که همانند انسان عصبانی و خشنود شود و هیچ حرکتی شبیه حرکت موجودات ندارد. ابن تیمیه در حالی که خلاف آن را ثابت می کند إعتقاد دارد خداوند متعال با اعضای خود صحبت می کند، اعضا دارد، و بر کرسی مانند سطح مخلوق استوار است، و همان گونه که مخلوق متأثر می شود، متاثر می شود، و حرکت دارد و به آن شبیه است که تمام این مدعیات بر اساس ظاهر بدوی کلمه و امتناع از تفسیر آن است. در حالی که علامه طباطبایی در بیان خود به اهداف معنای حقیقی و چگونگی رویارویی آن با متن و اینکه این الفاظ مجاز یا کنایه و دارای معنایی منطبق با عقل سلیم انسان است، استناد کرده است.
تفاوت‌های تفسیری علامه طباطبایی و فخر رازی در سوره مائده
نویسنده:
پدیدآور: حسن فرحان عذاب استاد راهنما: سید محمدرضا حسینی‌نیا استاد مشاور: عبدالجبار زرگوش‌نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان‌نامه با رویکرد توصیفی تحلیلی تطبیقی به بررسی تفسیر سوره مائده در تفسیر المیزان آقای طباطبایی و تفسیر کبیر فخر رازی پرداخته است. به تفسیر دو تن از علمای اسلامی پرداخته شده است که در میان مسلمانان به طور کلی دارای علم و دانش و در تفسیر علم و دانش اند و از علوم زبان و ادب و علوم اهل بیت (علیهم السلام) آگاهی فراوان دارند. در تفسیر روایی و به ویژه در تفسیر قرآن به ویژه، دیدگاه تفسیری آنان را در سوره مائده و تبیین تفاوت آنها مهم دانستیم. همچنین در این تحقیق به تفکیک و تبیین اختلاف در دو تفسیر سوره مائده پرداخته شد، زیرا ایشان آیات خود را بر حسب سیاق و وحدت موضوع تقسیم کردند، چنانکه آقا تفسیر خود را از همه سوره ها درک کردند. هدف این پژوهش، یافتن تفاوت‌های تفسیر المیزان و تفسیر کبیر در بعد فقهی و اعتقادی، با بررسی و موشکافی تفسیر سوره مائده در دو مبحث عبادات و معاملات است و با ارائه مفهوم عقیده در هر دو مکتب، و ارائه مفاهیم توحید الوهیت و توحید اسماء و صفات، اختلافات تفسیری را در بعد اعتقادی روشن کند. این تحقیق همچنین با هدف بررسی دقیق داستان‌های سوره مائده و انتقال تفسیر آن از دو تفسیر المیزان و تفسیر کبیر انجام شد و پژوهشگر به نوشتن تفاوت‌های مربوط به آیاتی که در پایان هر فصل مطالعه شد. این تحقیق با نتایج تحقیق به پایان رسید که وجود اختلاف تفسیری بین علامه طباطبایی و علامه الفخر رازی در تفسیر المیزان و مفاتیح الغیب در هر یک از احکام، معانی و داستان ها را تأیید کرد.
آموزه‌های تربیتی در سوره انبیاء از دیدگاه علامه طباطبایی، صادقی طهرانی، سید قطب و حبنکه
نویسنده:
پدیدآور: صلاح غازی ناهی العتابی استاد راهنما: امیر احمدنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فی هذا البحث یتم تناول سوره الأنبیاء بالبحث والتحلیل، إلا أن هذا البحث لا یعنی بتفسیر سوره الأنبیاء کامله بل إنه ینتقی بعض الآیات التی تتعلق بصفات معنویه أو یمکن عبر شرحها وتفسیرها استنباط استفادات وومضات تربویه یمکن بعدها تقدیم أسالیب ناجعه لغرس بعض الصفات الحمیده، وتقییم وتقویم بعض الأخطاء السلوکیه أو غرس بعض السجایا الحسنه سواء ذاتیًا أی أن الفرد یستفید منها مباشره أو فی مجال تربیه الآخرین مثل تربیه الوالدین لأبنائهم والمعلمین لطلابهم وأهل الفکر والعلم والدین والثقافه. وقد اعتمدت الدراسه علی اساس موضوع التفسیر الموضوعی فی تفسیر الآیات استنادًا إلی التفاسیر الموثوقه، والتوجه الی الاسلوب الوصفی التحلیلی لکتابه الفائده التربویه والقواعد الأساسیه الواضحه والمبینه من اجل الوصول الی هذه المنافع. وقد تم وضع استنتاج مؤلف من عده اسس تربویه من خلال مجالات متنوعه للسلوک التربوی بواسطه الاستدلالات التربویه وطرحها فی ذهن المجتمع وابنائها وهذه القواعد تحققت من اسالیب وتوجهات مناسبه، ونسأل الله التوفیق ولما یحبه ویرضی عنه والله ولی التوفیق. یهدف البحث بیان أهمیه التنبه لحقیقه البعث والآخره وأن الجزاء آت لا محاله، شرح وتفسیر بعض آیات من سوره الأنبیاء وبیان معانیها، توضیح حقیقه بشریه الرسل وجمیع البشر وما یتبع ذلک من تقریر مبدأ الاعتراف بذلک وعدم الطغیان من قبل البشر، تبیین کیفیه تعوید النفس والناشئ علی التمهل وعدم التسرع، بیان کیفیه تعامل الوالدین مع أبنائهم لإعداد شخصیه مستقله رشیده، توضیح أهمیه الصبر فی حیاه الإنسان، بیان قصه ذی النون مع ربه وأهمیه التروی ونبذ الغضب. نحاول فی هذه الرساله البحث عن هذه السوره مکیه التی تعالج الموضوع الرئیسی الذی تعالجه السور المکیه و هوموضوع العقیده تعالجه فی میادینه الکبیره میادین التوحید والرساله والبعث، وما المنهج العام لتفسیرها و ما منهج العلامه الطباطبائی وسید قطب الشیخ حنبکه فی التعامل مع القضایا الدلالات التربویه التربویه ضمن سوره الانبیاء و ما منهجهم فی التعامل مع القضایا اللغویه و العقلیه؟ و نشیر الی مناهج المفسرین الذین نستفاد من آراوهم التفسیریه خلال هذه الرساله: منهج العلامه الطباطبائی: یری ضروره اللغه فی التفسیر ، ولکنه لم یرد لتفسیره الاستغراق فی ذلک ، بل اکتفی بإیراد اللغه والصور البلاغیه فی الآیات لبیان نکته علمیه تسهم فی إیضاح المعنی ، ولهذا نجد کثیراً ما یناقش الزمخشری لکونه إماماً لا یباری فی البلاغه ، بهدف تجلیه المراد من الآیه وبیان معناها ، وکما عُرف الزمخشری والرازی وغیرهما ببیان المناسبات والنظم بین الآیات نجد الطباطبائی اهتم بالمناسبه بین الآیات وبیان أوجهها من خلال السیاق ، وهذا ما سنتحدث عنه لاحقاً. المنهج اللغوی الذی وإن کان ضروریاً لتفسیر القرآن ، إلاّ أنه ابتعد عن التفسیر لیکون مجرد منهج لغوی وروائی هادف إلی إحکام الطوق علی المفردات القرآنیه، ویمکن أن نجد هذا الحال عند الطبرسی فی مجمع البیان ، إذ هو اهتم کغیره من المفسرین اللغویین اهتماماً کبیراً بمدلولات الألفاظ ومفرداتها ، وفی سرد آراء اللغویین (الطباطبائی، 1390: 1/13). منهج الشیخ عبد الرحمن حبنکه: القیمه العلمیه لهذا التفسیر لقد وضع الشیخ رحمه الله ضمن قواعد التدبر الأمثل قاعده تتعلق بهذا الأمر، بین فیها موقفه وما ینبغی علی المفسر اتباعه وتوظیفه عند تدبره الآیات التی تحتوی علی تلک الإشارات العلمیه، ویتلخص موقفه فیما یلی: 1- وجوب فهم النص أو النصوص القرآنیه بمقتضی الحقائق العلمیه التی ثبتت بأدوات ووسائل البحث العلمی الإنسانی ثبوتا قطعیاً. 2 - الفرضیات العلمیه التی لم یقل العلم فیها کلمته الأخیره القطعیه یمکن أن یفسر النص القرآنی بمقتضاها ضمن ضوابط التفسیر، ولکن دون جزم ولا قطع، ویبقی الباب مفتوحاً لاحتمالات فهم النص المتعدده. 3- لا یجوز تطویع النصوص القرآنیه واکراهها بتأویلات متعسفه لتوافق القضایا العلمیه التی لم تثبت، أو لا یمکن فهمها بمقتضی قواعد فهم النصوص العربیه، وعلی متدبر القرآن أن یحذر من الانزلاق فی الم ا زلق الخطره التی تجر إلی فهم کلام الله علی غیر ما أذن الله به فی تدبر قرآنه (حبنکه، 1361: 1/550). وقد ظهر اعتناؤه بتفسیر الموضوعی علی أکثر من اتجاه، الأول هو عند حدیثه عن السوره ککل ورسم صوره لها تکون محور السوره ومحورها، ففی کل سوره یعطی لمحه موجزه عن السوره، فیحدد موضوعها أو موضوعاتها التی تحویها والارتباط بینها، وبیان الأسالیب التی اتبعتها السوره فی عرض موضوعها أو موضوعاتها، ومن ثم تقسیم السوره إلی دروس تعطی صوره مجمله عما تتضمنه من أفکار. أما الثانی فهو المتمثل فی تحدید موضوعات معینه وجمع الآیات القرآنیه التی تشترک فی بیانها والحدیث عنها، ومن ثم د راستها وفق المنهجیه الموضوعیه فقد بدا ذلک واضحاً فی منهج الشیخ. ومن ذلک ما فعله فی الملحق الثانی من سوره النجم بعنوان: "حول معالجه المشرکین بشأن عقیدتهم فی الآیات القرآنیه التی تشترک فی بیانها والحدیث عنها، ومن ثم الملائکه" فقد أورد المعالجات وفق ترتیب النزول فی القرآن ثم تلخیصها بعد ذلک فی عناصر متنوعه مبینًا عناصر المعالجه لهم (محمد النصیرات، 2013: 67) ومن ذلک أیضًا ما فعله فی الملحق الثانی من نفس السوره حول "سیاسه الداعی فی أحوال المدعوّ الذی لم یستجب (حبنکه، 1980: 5/15) وغیرها، وأکثر هذا یظهر فی ملحقات السور. وأما الثالث والأخیر فهو الذی یعنی بتتبع لفظه معینه واستخدام القرآن لها، وهذا یدل علی اهتمام الشیخ بهذا الأمر، ) مثل تتبعه لکلمه الص ا رط عند تفسیره لسوره الفاتحه (المصدر السابق، 4 / 422) وکتتبعه للفظ "الریاح" فی سوره المرسلات حیث تتبع فی القرآن کله مبینًا ما یمیز کل نص وأمثله ذلک کثیره. اهتم حبنکه به مسئله التربیه فی تفسیره قائم علی سنه التدرج ومراعاه حال المخاطبین فی التعلیم والتربیه، مع ملاحظه أن الاقتضاء الفکری لا یمنع من تأخیر البیان والتبلیغ مراعاه للاقتضاء التربوی الذی ینبغی أن یقوم علی أسلوب التدرج الحکی
  • تعداد رکورد ها : 4184