جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی تطبیقی مبانی خرد سیاسی در آیین مزدایی و اسلام شیعی
نویسنده:
سیدمحسن هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با عنوان بررسی تطبیقی مبانی خرد سیاسی در آیین مزدایی و اسلام شیعی را با ذکر کلیات و امهات تحقیق شروع نمودیم، سوال اصلی پیرامون وجود افتراقات و اشتراکات این دو آیین بوده و در جواب آن فرضیه ای را مطرح کردیم، که براین اساس اشتراکات بسیار بیشتر از افتراقات می باشد. برای سنجش فرضیه ابتدا سوالات سه گانه فرعیبر اساس سه مبنای هستی، انسان و معرفت شناسی بود را طرح نموده و در جواب آنها سه فرضیه بیان داشتیم: در مبانی هستی شناسی، فقط در استقلال خیر از شر که مورد اعتقاد مزدائیان است، با شیعیان اختلاف نظر وجود دارد، اما در دیگر مبانی اختلافی مشاهده نمی گردد. برای سنجش فرضیه های فرعی آنها را در سه فصل مجزا مورد بررسی قرار داده، اما قبل از اینکار به چارچوب مفهومی پرداخته و شاخصهایی را برای بررسی تطبیقی استخراج نمودیم.ابتدا تعاریفی از مفاهیم بحث بیان شد و سپس قالب اندیشه در معنای عام خود را برای نوع تفکر در آیین مزدایی و اسلام شیعی به علت عام بودن برگزیدیم. هر اندیشه دارای مبانی خاص خویش می باشد، لذا در ادامه فصل چارچوب مفهومی به تعاریف و توضیحاتی پیرامون این مبانی پرداختیم. اولین مبنا، هستی شناسی می باشد که در آن به مبدأ، نوع، کیفیت، اهداف و سرانجام هستی پرداخته می شود. در مبنای انسان شناسی، به آفرینش، خصوصیات و کیفیت وجود آدمی و رابطه او با همنوعانش پرداخته می شود، مسائلی مانند دوگانگی وجود انسان، انسان های شایسته رهبری، برابری میان آنها از این فصل به عنوان شاخص استخراج شده است. در باب معرفت شناسی نیز موضوع، امکان، راههای کسب معرفت توسط انسان و پیروی از انسان کامل مطالبی بصورت نظری آمده است؛ که از این مبانی سه گانه شاخصهایی برای تحقیق در ادامه کار استخراج گردیده است.در فصل دوم 7 شاخص هستی شناسی را مورد بررسی تطبیقی در آیین مزدایی و اسلام شیعی قرار دادیم، این دو آیین در شاخصهای اعتقاد به نبرد خیر وشر که به تقابل دوست و دشمن در سیاست می انجامد، دوگانگی مادی و غیرمادی بودن هستی که به مشروعیت آنجهانی منجر می گردد، نظم که حفظ آن وظیفه حاکم است، سلسله مراتب در هستی که نمودش در نظام طبقاتی می باشد و اعتقاد به سرانجام این و آن جهانی هستی که با ظهور منجیان همراه است، با یکدیگر دارای اشتراک کلی بودند. اما در اعتقاد مزدائیان به وجود دو آفریننده مستقل از یکدیگر در آفرینش خیر و شر، شیعه به راهی دیگر می رود و به یک خدای واحد می رسد که همه اعم از خیر و شر بدست او آفریده شده است و این افتراق باعث تأیید فرضیه فرعی این فصل می شود. در فصل انسان شناسی 8 شاخص مورد بررسی قرار گرفته است که در نزد هر دو آیین انسانها دارای سلسله مراتبی بر اساس عدالت هستند که حاکم در رأس آن قرار دارد، زیرا هر کس با توجه مسئولیتی که در هستی دارد، در جایگاهی مشخص قرار می گیرد و به انجام خویشکاری می پردازد. وجود انسانهایی نخبه و برگزیده از دیگر اشتراکات موجود است، که بر اساس آن عده ای به عنوان راهنمایان در بین مردم زندگی می کنند و به واسطه داشتن مقام دینی به اقتدار سیاسی و اجتماعی می رسند؛ حاکم خود انسانی برگزیده است که خداوند او را برای حکومت بر انسانها معین داشته است، در آیین مزدایی حاکم فقط شاه آرمانی است، اما در اسلام به پیامبر، امام، فقیه و پادشاه عادل به عنوان حاکم اشاره شده است. در آخر اعتقاد مشترکی به وجود یک منجی در آخرالزمان وجود دارد که او پایان دهنده همه شرور است و جامعه را به عدالت و رستگاری می رساند. بر این اساس فقط شاهد اشتراک در کلیات هستیم و فرضیه دوم فرعی هم تأیید می گردد.فصل آخر به معرفت شناسی اختصاص داده شده و در آن ضمن اشاره به سه قالب فلسفه، فقه و کلام؛ بیان گردیده که خداوند موضوع شناخت می باشد، شناختی که باید با عمل توأم و دارای واسطه هایی همچون امام به عنوان حاکم سیاسی در تشیع و ایزد فرمانروا در آیین مزدایی باشد. که وجود همین افراد باعث امکان پذیر بودن معرفت می شود. راههای کسب معرفت خرد، تجربه، ایمان و وحی که قابل گنجانده شدن در قالبهای سه گانه است، می باشد، که هر کس بیشتر از این راهها به معرفت دست یابد، در جامعه دارای قرب و مقام خاصی می گردد. چنانچه امام و علما به واسطه دارا بودن از معرفت به راهنمای جامعه و سرپرستی آن می رسند و در کنار دیگران چون پیامبر الهی که بر او وحی نازل می شود و به صورت متون مقدس در تاریخ ماندگار گردیده، انسان های کاملی محسوب شده که همگان باید از آنها تبعیت نمایند. با تأیید فرضیه این فصل، به تأیید فرضیه اصلی تحقیق می رسیم که طی آن اشتراکات بیش از افتراقات است و عمده عدم توافق هم در دو بن انگاری مزدایی می باشد، چیزی که در شیعه مورد قبول نیست.
گفتمان دموکراسی و اسلام سیاسی در افغانستان پساکمونیسم
نویسنده:
احمدعلی رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
افغانستان به لحاظ فرهنگی، سنتی و به لحاظ ساختاری اقتصادی و اجتماعی، توسعه نیافته است. قرایت که از اسلام در این جامعه وجود دارد حداکثری، بنیادگرایانه و نوبنیادگرایانه است. گفتمان اسلامی سیاسی (با خرده گفتمان های بنیادگرایانه مجاهدین و نوبنیاد گرایانه طالبان) به لحاظ هستی شناسی ، معرفت شناسی و انسان شناسی تفاوت های بنیادی با گفتمان دموکراسی دارد و هویت خویش را در غیریت سازی و طرد گفتمان دموکراسی به عنوان گفتمان رقیب معرفی کرده است. هر کدام از گفتمان های یاد شده، نظام معنایی و مفصل بندی های خاص خودشان را با بازنمایی دال ها و نشانه ها دارند و سعی کرده اند آنها را به عنوان رژیم حقیقت بر سوژه ها و عاملان سیاسی- اجتماعی تحمیل کنند. گفتمان مجاهدین هویت خویش را در نفی گفتمان کمونیستی و گفتمان طالبان هویت خود را در طرد گفتمان مجاهدین معرفی کرده اند و هر کدام برای مدتی توانستند به هژمونی دست یابند. بعد از معاهده بن، گفتمان دموکراسی تحت تأثیر شرایط خاص داخلی و بین المللی مطرح گردید. برای مدت کوتاهی، گفتمان طالبان به عنوان گفتمان رقیب تنها به لحاظ سخت افزاری در حاشیه قرار گرفت اما به زودی این گفتمان توانست خودش را تحت عنوان طالبان جدید بازسازی کرده و به صحنه سیاسی – اجتماعی بازگردد. مدت یک دهه است ک از عمر گفتمان دموکراسی در افغانستان می گذرد اما هرگز نتوانسته است در جامعه سنتی و توسعه نیافته افغانستان به گفتمان هژمون (در برابر گفتمان اسلام سیاسی) تبدیل گردد.اکنون کشور، عرصه منازغه گفتمانی میان اسلام سیاسی و دموکراسی است بدون آنکه هیچ کدام حالت هژمونیک داشته باشد. پرسش اساسی این پژوهش این است که چگونه اسلام سیاسی در افغانستان مانع هژمونیک شدن گفتمان دموکراسی می شود؟ فرضیه اصلی که در پاسخ به آن مطرح شده چنین است که گفتمان اسلام سیاسی در افغانستان با توجه به دو مفهوم "قابلیت اعتبار" و " در دسترس بودن" ، از طریق ایجاد یک رابطه خصمانه و منازعه آمیز، مانع هژمونیک شدن گفتمان دموکراسی شده و آن را به عنوان "دگر" خویش غیریت سازی وطرد می کند. پژوهش حاضر سعی کرده است فرضیه فوق را به آزمون بگذارد.
روش تبلیغ در اسلام 
با راهبرد انذار و تبشیر وآسیب شناسی اجتماعی آن
نویسنده:
حمید پیرنیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجا که مقصد نهایی اسلام، دعوت انسان‌ها به نظام توحید و اجتناب از مظاهر شرک و اندیشه‌های غیرخدایی است، همواره مخالفین اسلام که منافعشان را درگرو نظام‌های غیر خدایی می‌بینند، درکمینبشر نشسته‌اند، تا او را از گرایش به این مکتب الهی باز دارند، برای نیل به این مقصود و تخدیر انسانیت، از هر ابزار و روشی استفاده می‌کنند، انسان‌ها، مکتب‌ها و مذاهب و ادیان را به جان هم انداخته، تا مفری برای نجات خود بیابند. از طرفی روش‌های کنونی تبلیغ نوعا رنگ سنتی داشته و متناسب با دنیای معاصر یا کاربردی نیستند، یا کمتر تأثیر دقیق بر مخاطب دارند و در برخی موارد مسائل ضد تبلیغ به عنوان روش‌های تبلیغ درست استفاده می‌شوند، که صدمات زیان باری به تبلیغ دینی زده‌اند. در این رساله تمام همت پژوهشگر برآن است: تا اولاً حساسیت موضوع تبلیغ در اسلام را بیان نموده و چالش‌های تهدید کننده در این فرایند را مشخص نماید، ثانیاً برنامه‌های نظام سلطه برای به چالش کشیدن دین خدا را برملا کند. ثالثاً اصول و خطوط اصلی دعوت به آموزه‌های اسلام ناب را با استفاده از دو راهبرد انذار و تبشیر، برای مخاطبان به تصویر بکشد. به این جهت مبلغان و مدیران تبلیغی اسلام، باید برای برون رفت از آسیب‌هایی که در عرصه درون و برون دینی، موجب وهن آموزه‌های دینی می‌گردند، با درایت هرچه بیشتر و آینده‌نگری دقیق و آسیب‌شناسی به موقع، سکان نظام تبلیغات دین را در مسیر صحیح و منطقی، آن‌چنان که در تفکر برآمده از مکتب اسلام وجود دارد، هدایت نمایند،. در نتیجه پژوهشگر بر اساس آنچه در گستره پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است، به نتایج زیر دست یافته است:1-با بررسی تفاسیر و دیدگاههای اندیشمندان حوزه های معرفت دینی در خصوص تقدم، تأخر یا تساوی توأمان از دو راهبرد انذار و تبشیر ،باتوجه به حساسیت‌های انسان معاصر و دنیای معاصر ،پژوهشگر معتقد است که باید نظریه چهارمی برای تبلیغ آموزه های دینی تعریف کرد و آن عبارتست از: تقدم زمانی روش‌های تبشیری بر روش‌های انذاری به نحوی که نه تبشیر و انذار بر هم غلبه کنند و نه هیچکدام از این دو مکانیسم تعطیل گردند، بلکه ابتدا مخاطبان با روش‌های تبشیری به آموزه‌های دینی دعوت شده و پس از تثبیت ایمان و اعتقاد آنها، از مخاطراتی که در مسیر ایمانشان قرار دارد، با روش-های انذاری آگاه گردند.2-مبلغان دینی باید با مبنا قرار دادن دو راهبرد تبشیر و انذار و با جریان‌شناسی و نوسازی نظام تبلیغات دینی، حق گرایی، تعقل، تفکر، برهان، علم و اصل آزادی اندیشه و بیان را محور شیوه‌های تبلیغی خود قرار دهند. 3-برای برون رفت از آسیب‌ها و آفت‌هایی که در درون و برون دین، موجب وهن آموزه‌های دینی می‌گردند، با پختگی و درایت و آینده‌نگری دقیق، سکان نظام تبلیغات دین را در مسیر صحیح و منطقی هدایت نمایند، شرط مقوم چنین امری عدم اکتفاء به صرف روش‌های سنتی و آمیختن روش‌های بدیع جدید بر مبنای علم و تکنولوژی زمان معاصر با سنتهای جذاب و منطقی گذشته است. چرا که روش‌های تحکمی، ایجاد خطوط قرمز و تابوهای موهوم در عرصه دین‌داری ره به جایی نخواهد برد و متناسب با بشر ناامید معاصر، باید شیوه‌های جذاب و نشاط‌آور را با حفظ اصول کلی دین خدا بر بشر عرضه نمود تا با شوق و رغبت مضاعف به آغوش اسلام برگردند.
تحلیل نظام تفکر آموزشی اسلام در شکل گیری مسجد-مدرسه‌ها؛ نمونه موردی 
مسجد سیّد اصفهان
نویسنده:
فاطمه بانک
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی همه جانبه معماری بناهای آموزشی، بدون شناخت نظام تفکر آموزشی، امکان پذیر نخواهد بود.مسجد به عنوان نخستین بنای تشکیلاتی حکومتی در اسلام، اگرنشان از جایگاه عبودیت در نظام اسلامی دارد، کارکرد های دیگر این نظم نوساخته را نیز پاسخ می‌دهد. به تدریج برخی از این عملکردهادارای مکان‌هایی مستقل می‏شوندآموزش از این دسته است که البته با استقلال بنا، پیوند میان آن و عبادت در طول تاریخ اسلام و بخصوص در ایران گسسته نمی‌شود. با تکامل نظام آموزشی در مدارس اسلامی، در دوره صفوی شاهد پیوستن مجدد کارکردهای مسجد و مدرسه در یک بنا هستیم. این گونه معماریکه مسجد-مدرسه نامیده می‌شود، همچون دیگر ساخت و سازهای این دوره دارای ویژگی‌های فاخری است و در دوره قاجار نیز به گونه‌ای، از نمونه‌های متعالی معماری شمرده می‌شوند.امروزه رجوعی معمارانه به معماری مسجد-مدرسه‌ها با هدف ترمیم گسست و انقطاع صورت گرفته در سنت معماری این نوع از بنا و احیای ارزش های زیبایی شناختی در معماری امروز بناهای با کارکرد آموزش دینی، با نگاهی آینده نگر به ساحت معماری و فضای داخلی، ضروری می نماید. لذا تبیین مبانی ای که روند طراحی معماری را در مقوله بناهای آموزشی-نیایشی، راهبری کنند هدف اصلی پژوهش حاضر قرار گرفته است.پژوهش پیش رو براساس هدف، جزء تحقیقات کاربردی است. و بر اساس روش، رویکردهای مختلفی چون تاریخی-توصیفی، اسنادی، تحلیلی و میدانی با توجه به هدف هر بخش گزینش شده است. در روند تاریخیاز منابع مکتوب، منابع تصویری، منابع ساختمانی و اسناد الکترونیکی استفاده شده است. پژوهش با استفاده از مبانی تفکر اسلامی با چهار رویکرد به بررسی رابطه میان مسجد و مدرسه می پردازد؛ تاریخی، ساختار شهری، وقفنامه ها و کالبد معماریدر تحلیل تاریخی نقاط عطف گسست و پیوست بنای مسجد و مدرسه و علل آن مورد توجه قرار گرفته و سیر تاریخی آن را به تصویر میکشد. همنشینی این دو بنا در شهر های ایران در بخشی دیگر و تاثیر وقفنامه ها بر نسبت میان مسجد و مدرسه بررسی شده است. شناخت شیوه فضاسازی درالگوی مسجد-مدرسه درگذشته و نیز امکان‌‌سنجی شرایط بازآفرینی این الگوی ترکیبی در سطح شهر و محلات از اهداف پژوهش می‌باشد. در دسته‌بندی بنای مسجد-مدرسه‌ها، متفاوت با گونه‌شناسی‌های انجام گرفته، از ویژگی‌ الگوهای فضایی معماری ایرانی استفاده شده، و نتایج قابل توجهی از این نوع از نگاه به فضای مسجد-مدرسه‏ها به دست آمده است.همین روش به صورت مفصل، دربررسی نمونه موردی مسجد سید اصفهان به کارگرفته شده است.در پایان با بررسی محورهای یاد شده در فصول و دسته‌بندی نمونه‌ها، پیشنهاداتی جهت ایجاد ارتباط و پیوست مجدّد مسجد، مدرسه و مردم ارائه گردید. نتایج به دست آمده از این تحقیق، مشخص می‏کند، که پیوند و همسو شدن علم و دین، سنت فکری معماری اسلامی را احیاء نموده و در برپایی و ادامه حیات آن موثر بوده است. نیز این امکان فراهم است، اگر بتوان با استفاده از این تفکر در دوره‏های تاریخی و ظرفیت‏ها و قابلیت‏های ذاتی آن، در حفظ و زنده نمودن ارزش‏های مادی و معنوی بهره برد. ضرورت هم‏فکری و همراهی مهندسان، و عالمان دینی و بانیان در طراحی و ایجاد مدارس جدید از دیگر نتایج تحقیق است.
بررسی و نقد صنعت ایهام و تطوّر تاریخی آن در آثار بلاغی فارسی و عربی
نویسنده:
طلیعه شوقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ایهام در بلاغت فارسی و عربی جایگاهی ویژه دارد و دارای ارزش زیبایی‌شناسی قابل توجّهی است. بیشتر کتاب‌های بلاغی فارسی و عربی ایهام را آوردن کلمه‌ای در کلام می‌دانند که دارای دو معنا باشد.یکی معنای نزدیک به ذهن و دیگری معنای دور از ذهن که خواننده در نگاه اوّل می‌پندارد معنای نزدیک مورد نظر است اما با کمی تأمّل به سوی معنای دور که مقصود شاعر و یا نویسنده بوده است، رهنمون می‌شود. در بیشتر کتاب‌های بلاغی ایهام در حوزه بدیع معنوی قرار می‌گیرد.ما در این پژوهش نشان داده‌ایم که ایهام با توجّه به کارکرد ایجازی آن می‌تواند در علم معانی نیز قابل طرح باشد. در آثار بلاغی تا کنون اشاره‌ای به این موضوع نشده است. بلاغت فارسی و عربی انواعی را برای ایهام بر-شمرده‌اند که این انواع در بلاغت فارسی از تنوّع و گستردگی فراوانی نسبت به بلاغت عربی برخوردار است. این تحقیق پس از بررسی صنعت بدیعی ایهام در کتاب‌های بلاغی فارسی و عربی به نقد تعریف این صنعت می‌پردازد. همچنین ضمن بررسی سیر و تطوّر تاریخی این شگرد ادبی در بلاغت فارسی و عربی، به جز انواع مطرح شده ایهام از سوی بلاغیون، انواع دیگری را در بلاغت فارسی و بلاغت عربی بر آن می-افزاید. جدا از بلاغیون و ادبا، زبان‌شناسان نیز سعی در توصیف شیوه‌های بیان ادبی با روش‌ها و مفاهیم خود داشته‌اند. از این رو می‌توان در تبیین کارکرد‌های بلاغی ایهام از مفاهیم ویژه زبان‌شناسی همچون برجسته‌سازی، آشنایی‌زدایی و ابهام یاری جست. پایان‌نامه حاضر به سه فصل تقسیم شده است. فصل نخست به بررسی معنای لغوی و اصطلاحی ایهام، جایگاه ایهام در قرآن کریم، نقش و جایگاه ایهام در مباحث بلاغی و کارکرد‌های ادبی- بلاغی ایهام اختصاص دارد. فصل دوم مشتمل بر سیر تاریخی و تطوّر ایهام در بلاغت فارسی و عربی و نیز بررسی انواع ایهام و آسیب‌شناسی آن است. در فصل سوم به بررسی این صنعت از منظر زبان شناسی پرداخته و به ارتباط ایهام با برجسته‌سازی، آشنایی‌زدایی و ابهام اشاره کرده ایم.در نهایت پایان‌نامه حاضر، ایهام را آوردن کلمه‌ای در کلام می‌داند که بر دو یا بیش از دو معنا دلالت می‌کند و همه معانی کلمه-نزدیک و دور-مورد نظر قرار می‌گیرد.
الکل در اسلام و پهنه پزشکی
نویسنده:
مهدی خلیلی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آتانول یک مولکول محلول در آب است که به سرعت از راه دستگاه گوارش و ریه جذب بدن میشود. در فضای آبی در تمام بدن توزیع می گردد. در 4 مسیر در بافتهای بدن بویژه کبد متابولیزه می شود. بعضی از متابولیتهای الکل در آثار نسبت داده شده به آن سهیم هستند. الکل اتیلیک به عنوان یک ماده ضدعفونی کننده، منقبض کننده رگ، مسکن دردهای مقاوم، درمان بعضی تومورهای و مسمومیتها، حلال بعضی داروها، تشخصیص مسمومیت با آب و ارزیابی و درمان فلج مغزی در پزشکی کاربرد دارد. بعلاوه لرزش اولیه خوش خیم را مهار و شیوه سنگهای صفراوی و بیماری عروق کرونر را کم می کند بسیاری از فراورده های صنعتی-بهداشتی حاوی الکل هستند. از سوی دیگر مضرات عمیق اجتماعی و عوارض متنوع و وسیع روانی، عصبی، عضلانی، گوارشی (به ویژه کبدی)، خونی، جنینی، قلبی-عروقی، هورمونی، پوستی، کلیوی و افزایش خطر ابتلاء به عفونتها و سرطان را که تعدادی انگشت شمار از این عوارض حتی مقادیر کم تا متوسط الکل نیز مقصر شناخته شده است، مصرف خوراکی آن ر زیر سوال می برد. به نظر می رسد عوارض روحی-روانی و فرهنگی-اجتماعی الکل در تحریم نوشیدن شراب در اسلام بیشمار از سایر عوارض آن مورد توجه بوده است.
نقد و بررسی استنادات قرآنی و روایی مهدی نصیری در کتاب اسلام و تجدد
نویسنده:
جعفر دروگر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , نقد و بررسی کتاب
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این نوشتار در پی نقد و بررسی استنادات قرآنی و روایی آقای مهدی نصیری در کتاب اسلام و تجدد می باشد.ایشان که از مخالفین ارتباط و سازگاری اسلام با تجدد و مدرنیته می باشند در راستای اثبات ادعای خود،بانهایت جانب داری از پیشفرض ذهنی خود به آیات و روایاتی استناد کرده است. در این نوشتار ابتدا مبانی و اصول و روشهای صحیح تفسیر آیات و نقد روایات قید شده و آیات و روایات مورد استناد نصیری، با عرضه به این مبانی، در بوته آزمایش قرار گرفته تا میزان صحت و اعتبار مدعیات ایشان کشف شود. در پایان ابعاد مختلف دیدگاه نصیری آسیب شناسی شده است.
شناخت انسان از دیدگاه اسلام و فلسفه پراگماتیسم و مقایسه اهداف آموزشی مبتنی بر هر یک از آنها در تعلیم و تربیت
نویسنده:
نرگس دهقانیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر از یک سو با توجه به رابطهء فلسفه با تعلیم و تربیت به بررسی ارتباط انسان شناسی و هدفهای آموزشی در تعلیم و تربیت می پردازد، از سوی دیگر با در نظر داشتن نظام فلسفی حاکم بر تعلیم و تربیت کشور، هدفهای آموزشی در نظام تربیتی اسلام و پراگماتیسم را مورد بررسی و تحلیل مقایسه ای قرار می دهد.این پژوهش که از نوع کتابخانه ای می باشد تحت عنوان " شناخت انسان ا زدیدگاه پراگماتیسم و مقایسهء اهداف آموزشی هر یک ا زآنها در تعلیم و تربیت" با هدف "بررسی تطبیقی انسان شناسی در مکتب اسلام و پراگماتیسم و تأثیر آن بر اهداف آموزشی به انجام رسیده است. پس از بررسی های انجام شده و تحلیل اطلاعات با روش توصیفی-تحلیلی این نتیجه حاصل شد که تعلیم و تربیت اسلامی در زمینه های مورد پژوهش از مبانی و زیرساختهای بسیار قوی بهره مند است و سنگینی و برتری اندیشه های اسلامی کاملا" واضح و آشکار است. لیکن همین مبانی قوی، در برداشتهای صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی در بسیاری مواقع در حد نظری باقی مانده اند و برای مسایلی که انسان در زندگی روزمره به طورکلی و به ویژهدرتعلیم تربیت با آن دست به گریبان است تدابیر عملی کمتر اندیشیده شده است. از طرفی در پراگماتیسم ضعف مبانی و زیرساختها آشکار است اما در بعد کاربردی قوت بیشتری دارد. و می توان گفت در این مکتب عالم نظر و تئوری از قوه به فعل درآمده است. به طور کلی در پراگماتیسم،انسان و تواناییهای او، مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. و همچنین نوع خاص فرایند تفکر (روش حل مسأله) در این دیدگاه دقیقا" منطبق با نوع نگاهشان به انسان است که در تعلیم و تربیت غرب بسیار موثر عمل کرده است. در حالی که این نوع نگاه به انسان و مسأله تفکر و عقلانیت، در برداشتهای صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی کمتر دیده می شود. از آنجا که هر نظری تا آنجا می تواند مفید باشد که در حوزهء عمل به کار آید و هر نظری اگر در مرحلهء تئوریک متوقف شود مفید فایده نخواهد بودو عمل و نظر لازم و ملزوم یکدیگرند، به نظر می رسد در تعلیم و تربیت اسلامی به کارگیری روش حل مسأله هم به عنوان هدف هم به عنوان روش می تواند موفقیت های چشمگیری به همراه داشته باشد.