جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
نسبت علم روان کاوی با آموزه های اسلام
سخنران:
محمد رایجی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی , فیلم
چکیده :
فروید موسس رویکرد روان‌کاوی در روان‌شناسی مدرن است. انسان در روان‌کاوی فروید موجودی تکه‌تکه‌شده و شکست‌خورده است. کشمکش و سردرگمی، بنیاد وجود انسان را تشکیل می‌دهد. بر این اساس، انسان‌ها دائماً در ذهن خود در حال کشمکش با خود هستند و اختلالات روانی در اثر عدم پاسخ مناسب به این کشمکش به وجود می‌آید. اما بر مبنای آموزه‌های اسلام، روح الهی در وجود انسان دمیده شده و اسمای حسنی الهی به وی تعلیم داده شده است. انسان دارای نهادی پاک است و بر مبنای فطرت پاک خلق شده و فطرتاً به سمت پرستش خدای متعال و توحید الهی گرایش پیدا می‌کند. انسان ظرفیت دارد تا به مقام جانشینی خداوند متعال برسد و از مقام فرشتگان بالاتر برود. انسان اختیار و اراده کنترل اعمال خویش را دارد. برهمین اساس نظریات انسان‌شناسی فروید با انسان‌شناسی بر مبنای آموزه‌های اسلام تفاوت هایی دارد که تلاش خواهد شد تا بدان پرداخته شود.
بررسی تطبیقی مبانی تفسیری علامه طباطبایی و هرمنوتیک پل ریکور
نویسنده:
مالک محمدزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
روش تفسیری علامه طباطبایی در حوزه دانش تفسیر اسلامی و نظریه تفسیری ریکور در حوزه هرمنوتیک معاصر، دو اندیشه خاص در مشرق و مغرب زمین است. از آنجا که رویکرد تفسیری علامه نسبت به متن قرآن در میان مفسران، رویکردی خاص است و از سوی دیگر، رویکرد ریکور به متن در میان هرمنوت ها رویکردی ویژه می باشد؛ لذا تطبیق این دو دیدگاه که هر کدام به نوعی در حوزه خود ویژه اند، شایسته است. بنابراین هدف پژوهش حاضر این است که پس از بررسی و تبیین مبانی علامه طباطبایی و ریکور در تفسیر متن، به سنجش و تطبیق دیدگاه آن دو در این زمینه بپردازد.در این پژوهش، به تبیین روش تفسیری علامه طباطبایی که معروف به تفسیر قرآن به قرآن است پرداخته ایم. و سپس نظریه تفسیری ریکور را که متن محوری و امکان برآمدن تفاسیر نامحدود معتبر از متن است، با توجه به سه حوزه هستی شناسی، روانکاوی و ساختارگرایی موضوع پژوهش قرار داده و سرانجام با توجه به باور علامه طباطبایی و ریکور به گونه ای از استقلال متن، وجوه اشتراک و افتراق نظریه تفسیری آن دو را واکاوی نموده ایم.
تحلیل و بازخوانی برخی از غزل‌های شمس براساس مکتب روانکاوی کارل گوستاو یونگ
نویسنده:
مریم اسمعلی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امروز بررسي‌ متون ادبي براساس نقد روانشناسانه يكي از رايج‌ترين انواع نقدهاست. در اين ميان يكي از مكتب‌هاي مورد توجه منتقدان ادبي، مكتب ‌روانشناسي ‌تحليلي كارل‌گوستاو يونگ است. از رهگذر رشد اين مكتب و توجه وافر يونگ به اسطوره‌ها و كهن‌الگوها، نقد ديگري به نام نقد كهن‌الگويي يا نقد اسطوره‌اي در ميان منتقدان رواج يافته است. آن‌چه در اين رساله مورد توجه است، بازخواني برخي از غزل‌هاي شمس مبني بر آرا يونگ و مبتني بر نقد روانشناسانه و اسطوره‌گراست.به نظر ما شباهت ديدگاه‌هاي يونگ با مولانا در غزليات شمس به سه بخش تقسيم مي‌شود. بخش نخست شامل كهن‌الگوها مي‌شود. يونگ بود كه به وجود ضمير مشتركي در همه‌ي آدميان اصرار ورزيد و محتويات اين ضمير را Archetype يا كهن‌الگو ناميد. از نگاه يونگ كهن‌الگوها گوناگون‌اند؛ اما مهم‌ترين آن‌ها عبارت‌اند از: نقاب، سايه، آنيما، آنيموس، پيرخردمند و خود. از آن‌جا كه زبان مولانا در غز‌ل‌ها، به‌ گفته‌ي مناقب‌نويسان و شواهد حاضر در متن، زباني نينديشيده و بيش‌تر شبيه به اعتراف‌هاي شيدايي بر تخت روانكاو است، بارزترين نمود اين كهن‌الگوها را مي‌توان در غزل‌هاي شمس يافت. مولانا در نمود بخشيدن اين كهن‌الگوها از رمز استفاده مي‌كند. اين بخش نگاه ما مبتني بر نقد اسطوره‌اي است. بخش ديگر به شيوه‌ي آفرينش هنري باز مي‌گردد. يونگ شيوه‌ي آفرينش هنري را به دو بخش روانشناسانه و ديده‌وارانه تقسيم مي‌كند. شيوه‌ي روانشناختي، شيوه‌اي است كه از خودآگاهي سرچشمه گرفته است و در برگيرنده‌ي تجربيّات عادي و جاري زندگي‌ و منطقي‌تر است. اما شيوه‌ي آفرينش ديده‌ورانه برخاسته از ناخودآگاه و در وراي عقل و انديشه و برتر از درك آدمي است. شيوه‌ي ديده‌ورانه دقيقاً همان شيوه‌اي است كه بر مولانا در سرودن غزل‌ها عارض شده است. در اين بخش نگاه ما هم مبتني بر نقد اسطوره‌اي است، هم نقد روانشناسي.بخش سوم شامل بررسي ديدگاه يونگ در مورد دين و خداست. يونگ، خدا را يك كهن‌الگو مي‌داند. او مفهوم خدا را در دو سطح شكل كهن‌الگويي و محتواي كهن‌الگويي مطالعه مي‌كند. خدا در دو سطح مورد نظر نيز در انديشه‌ي مولانا و غزل‌هاي شمس نمود يافته است. البته لازم به ذكر است در اين مورد ميان آرا علمي يونگ و باورهاي ديني مولانا، تفاوت‌هايي به چشم مي‌خورد. در اين بخش نيز، نقد اسطوره‌اي به همراه نقد روانشناسي مورد توجه است.
  • تعداد رکورد ها : 4