جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
بررسی عرفان شرقی در تصویر کلام سهراب سپهری
نویسنده:
ثمین امیدیزدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه درمورد یکی از برجسته ترین شعرای معاصر، به نام سهراب سپهری است، که در نقاشی نیز دستی داشته و آثارش سرشار از عرفان لطیف بوده است. عناصر متشکله ی آثار او در مجموع، جستجویی در خود، سرزدن به زوایای پنهان و گمشده هستی، به منظور مکاشفه و اشراق می باشد. از مهمترین اهداف این پژوهش، درک مفاهیم آثار سهراب، از لحاظ موضوع، فرم و رنگ و بررسی نمادهای تصویری آن است. همینطور مقایسه ی عرفان کلاسیک شرقی با عرفان خاص سهراب سپهری است. نتایج بدست آمده از این پژوهش، این است که دست مایه اصلی نقاشیهای سپهری، اشکال ساده طبیعت بوده است. او کوشیده که خود را از قیدهای مصنوعی زندگی تزکیه کرده و در آثارش، بیشتر به طبیعت نزدیک شود. فرم ها نیز کاملآ ساده، در فضایی خلوت و رنگها، شفاف و بدون کنتراست بوده است. در مورد نمادهای تصویری نیز چنین دریافت شده که برگرفته از اندیشه های عرفانی اوست. حتی به آثار سمبولیست ها بیشتر نزدیک است. زیرادر آثار سپهری نیز، همانند آنان، ابهام به وفور دیده می شود. همینطور از دلایلی که باعث شده عرفان سهراب با عرفان کلاسیک شرقی تفاوت داشته باشد، این است که سپهری، نگرشی وسیع نسبت به تمان مخلوقات داشته و همه موجودات در یک ردیف و با هم برابرند. و هدف او ستایش جهان و بازگشت به آن عالم بوده است در صورتی که در عرفان کلاسیک، به ابر انسان ، بیشتر از موجودات دیگر اهمیت می دادند. همچنین آنها، جهان را بی ارزش دانسته و هدفشان گریز از آن بود.
بررسی و مقایسه درد و رنج در دیدگاه شاعران کلاسیک ومعاصر فارسی(مولوی،سعدی،نیمایوشیج وسهراب سپهری)
نویسنده:
ثوراله نوروزی داودخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درد و رنج ازموضوعاتی است که انسان از همان آغاز زندگی با آن روبرو بوده و همواره مکاتب مختلف دینی ، فکری و از جمله برخی شاعران- که در ساختار ذهنی آنان نگاه انسان شناسانه مرکزیت داشته -به آن توجه خاصّی کرده و اغلب شاهکارهای موفق ادبی، شکوفایی خودرا درپیوند وثیق با انسان و چالش های درونی او تجربه نموده اند. ازاین رو در این تحقیق،سعی شد تا مفهوم دردورنج،علل پیدایش وراههای رهایی از آن از منظر شاهکارهای ادبیات فارسی، درعصرکلاسیک ( شعر مولوی و سعدی )و معاصر ( شعر نیما یوشیج و سپهری ) به روش تحلیلی-توصیفی و بارهیافت هرمنوتیک وتحلیل گفتمان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد که عمده ترین نکات تازه و دستاوردهای پژوهش عبارتند از :1- درد در شعر مولوی فرآیند فعال شناختی وامری است بالقوه، درونی،غایتمندو انگیزنده به سوی هدف مطلوب و رنج پدیده ای نسبی و درونی-روانی که در پیوند با افق دید انسانها مطرح گردیده است ودرد ورنج در شعر سعدی امری است اجتماعی با ماهیت زمانی-مکانی و قابل تعمیم به کل دردورنج های بشری و در شعر نیما،پدیده ذهنی-ادراکی و روحی- روانی است که در آغازفعالیت شعری او اغلب به صورت فردی و نوستالژیک و بعد با ماهیت اجتماعی،سیاسی و ملی در شعر او جلوه کرده و در نظر سپهری امری است ذهنی- ادراکی که در اثرتعارض معرفت ذهنی سپهری با معرفت موروثی و عادتی حاکم برذهنیت انسان معاصردر شعر او به تصویر کشیده شده است. 2- زمینه ها و عوامل مهم پیدایش درد و رنج های بشری از نظر مولوی ، عوامل ازلی- معرفتی ( مثل هبوط ، ترکیب خاکی ودو بعدی انسان) عوامل درونی ( مثل مستی از هستی ، شهوت ، پیش داوری ، جهل ، فزون طلبی وتلقین) و در نگرش سعدی ، عوامل سیاسی ( مثل ساختارهای قدرت ) عوامل اجتماعی ( مثل نبود احساس اجتماعی و همدردی )، عوامل اقتصادی، عوامل زیستی – روانی و عوامل تربیتی – معرفتی است اما در نگرش نیما عوامل سیاسی ( مثل حاکمیت مستبد )، عوامل اجتماعی – روانی ( مثل غفلت و محافظه کاری مردم ) و در نظر سپهری عوامل معرفتی – فرهنگی ( مثل هبوط ، غلبه فرهنگ صنعتی و نگاه عادتی و موروثی به جهان ) از عوامل عمده درد و رنج های بشری محسوب می شود.3- در نگرش مولوی،اساسی ترین راه رهایی انسان از درد و رنج ،تغییررفتارهای ذهنی- روانی،تهذیب نفس، کسب معرفت ومعنادهی به دردورنج های بشری است.دردیدگاه سعدی همدردی انسانها با همنوعان و برقراری اعتدال اجتماعی و اخلاقی در جامعه، درنظرگاه نیما افزایش آگاهی مردم و برقراری عدالت و مبارزه اجتماعی و دردیدگاه سپهری بازگشت به معصومیت آغازین،کنار زدن غبار عادات و موروثی از چشمان درونی و ذهنی انسان و پیوند سالم و متوازن انسان با طبیعت از راههای اساسی رهایی انسان از درد و رنج محسوب می گردد.4- عمده ترین عناصر و سازکارهای القای معانی درد و رنج در شعر مولوی،تمثیل، هنجارگریزی معنایی و بینامتنیت،در شعر سعدی حکایت ،تمثیل ، هنجارگریزی نحوی و بعضا تصویر آفرینی و صحنه پردازی عاطفی است. امّا در شعر نیمایوشیجتمثیل ، نماد ، ابهام ، رنگ و اصوات و آواها و در شعر سپهری فضا سازی وتصویرآفرینی ، تشخیص ،رنگ،عاطفه و برخی عناصر زبان شناختی مثل افعال موثر و کلمات پرسشی از عناصر مهم القای معانی درد و رنج به شمارمی آیند.
نگرش عرفانی به طبیعت در آثار سهراب سپهری و جبران خلیل جبران
نویسنده:
رحمان فلاحی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سپهری و جبران هم عصر، طبیعت گرا، شاعر، نقاش، متأثیر از قرآن، انجیل، بودا و دارای اندیشه های عرفانی مشترکی هستند که علاوه بر تأثیر پذیری از عرفای پیشین دارای نگرشی خاص خود می باشند. در عصری که بشر صنعت زده شده و ماشین بر اراده و هنر او تسلط پیدا کرده است آن دو به کمک می شتابند و مردم را تا اندازه ای از سر درگمی نجات می دهند. ویژگی عمده آن دو و تفاوتشان با عرفای قبل، طبیعت گرایی عارفانه است و معتقدند که بشر از روزی که به زمین آمده در قوانین الهی دست برده و گرفتار آداب و عادات ساخته خود شده است بنابراین روز به روز متعصب تر و بیگانه تر می شود. در طبیعت همه طبق قانون الهی زندگی می کنند کسی مزاحم دیگری نیست همه با تعاون و دوستی با یکدیگر به سر می برند و همه عناصر طبیعت با خدا در راز و نیاز هستند. همین عشق به طبیعت باعث شده که این دو شاعر نمادهای عارفانه عاشقانه خود را از طبیعت بگیرند. آرمان شهر خود را در آنجا بیابند و خدای خود را در طبیعت به نظارته بنشینند. سپهری و جبران انسان ها را به خودشناسی دعوت و توصیه می کنند که غبار عادات و آداب را از چشم ها بزدایند و درس سعادت و زندگی را زا طبیعت بیاموزند. آن دو به فرازمنی و فرامکانی معتقدند و همه موجودات را جلوه هایی از خدا می دانند که روزی باید به آن اقیانوس بی منتهی متصل شوند بنابراین زندگی را دارای حکمتی می دانند که باید به نحو مطلوب از آن بهره برد و مرگ را ادامه و مکمل زندگی دیدار با معشوق ازلی و رسیدن به جاودانگی ابدی می دانند. همین نگرش عارفانه ساده و صمیمی آن به دو به خدا جهان و طبیعت باعث اقبال بسیاری از خوانندگان به آثارشان و بهره گیری از اندیشه های عارفانه شان شده است زیرا که با همین نگرش ساده و تازه پره از اسرار زندگی بر می دارند و انسان را به رسالت بزرگ خود که همان خودشناسی و خداشناسی است آگاه می سازند. این رساله در زمینه ادبیات تطبیقی و شامل نگرش عرفانی سپهری و جبران به طبیعت در شش فصل می باشد: فصل اول: مقدمه، انگیزه انتخاب موضوع، کاربرد، پیشینه و روش تحقیق. فصل دوم: تطبیق زندگی نامه سپهری و جبران از زوایای مختلف و جوه اشتراک و افتراق، اسلوب ادبی و بررسی محتوای آثار هر دو. فصل سوم: سیر تاریخی عرفان و تصوف آداب و سنن خاص صوفیان هر دوره عرفان سپهری و جبران و تشابه و تفاوت آن دو با عرفان کلاسیک. فصل چهارم: نگاه تازه به طبیعت، تجلی خدا در طبیعت، نماد پردازی از طبیعت. فصل پنجم: خودشناسی، وحدت، وجود، فرازمانی، آرمان شهر، زندگی و مرگ. فصل ششم: نتیجه گیری
  • تعداد رکورد ها : 3