جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
علائم کناره گیری: ساختار سه گانه تفسیر هگل و شوپنهاور از دین و فلسفه هندو [پایان‌نامه انگلیسی]
نویسنده:
Bhatawadekar, Sai
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: رمانتیسم آلمانی و اشتیاق آن نسبت به هند تحقیقات، ترجمه ها و تحلیل های تطبیقی ​​قابل توجهی از متون ادبی، مذهبی و فلسفی هند باستان انجام داد. از میان فیلسوفان آلمانی که به تفسیر و تفسیر این مطالب پرداخته‌اند، این پایان‌نامه به بررسی تفسیر و ساختار دین و فلسفه هندو توسط G.W.F.هگل و آرتور شوپنهاور می‌پردازد. تحلیل تفاسیر آنها نشان می‌دهد که هگل و شوپنهاور ساختار مفهومی سه‌گانه‌ای را تحمیل کرده‌اند که درون آن به دین و فلسفه هندو نزدیک شده، تفسیر و ارائه شده‌اند. هگل و شوپنهاور سه جنبه را به عنوان مفاهیم اساسی و تعیین کننده دین و فلسفه هندو شناسایی و جدا کردند: 1- اصل جهانی متافیزیکی، 2- جهان و موجودات خاص آن، و 3- عدم دوگانگی امر جزئی با اصل جهانی. هر دوی آنها استدلال کردند که اندیشه دینی هندو بر مفهوم برهمن به عنوان یک اصل جهانی پایدار می اندیشد، جهان و موجودات خاص آن را موهوم، موقت و ثانویه می داند و خروج کامل به غیر دوگانگی را با برهمن به عنوان دین مذهبی توصیه می کند. هدف فلسفی این پایان‌نامه همچنین نشان می‌دهد که ساختار سه‌گانه ذاتاً مرتبط است و مستقیماً از فلسفه‌های خود هگل و شوپنهاور نشأت می‌گیرد. این ساختار سه گانه نتیجه تلاش آنها برای ادغام، قرار دادن و تناسب دین و فلسفه هندو در پیش فرض های نظام های خود است. هگل اندیشه دینی هندو را برحسب ساختار دیالکتیکی سه گانه خود تحلیل کرد و آن را بدوی و غیر پیچیده و متعلق به مراحل اولیه رشد روح نقد کرد. شوپنهاور تلاش کرد تا با جستجوی توضیحات مشابه در دین و فلسفه هندو برای مبحث فراگیر خود از نمایندگی، اراده و انکار اراده، خویشاوندی با آن برقرار کند. این تحلیل با مقایسه تفسیر آنها با اطلاعات ارائه شده در منابع خود، مشخص می کند که هگل و شوپنهاور ساختار مفهومی سه گانه را با خواندن گزینشی منابع خود، بازسازی مکاتب فلسفی هندی، جداسازی و باز بافتی کردن نقل قول ها و توضیحات هندو، و پیکربندی مجدد مفاهیم، ​​تحمیل کردند. معانی مفاهیم این پایان نامه بیشتر اختلافات و تنش های مفهومی را در تفاسیر آنها از مذهب و فلسفه هندو نشان می دهد که به طور بالقوه سازگاری سیستم های خود را به چالش می کشد.
شباهت و تفاوت جایگاه انسان در دین مبین اسلام و دین هندو را بیان فرمایید.
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
از نوع سؤال چنين بر مي آيد که پرسشگر گرامي در صدد مقايسه اي ميان نگرش ديانت الهي اسلام و مکتب کهن هندوئيسم به انسان است در اين مقاله با اتکا به متون معتبر اين دو آئين بزرگ (قرآن و اوپانيشادها) و از منظر اين دو کتاب جايگاه انسان را در ديانت مقدسه اسلا بیشتر ...
بررسی و مقایسه‌ی تجلی و ظهور حق مطلق در عالم محسوسات از دیدگاه ابن‌عربی و فلسفه ودانته
نویسنده:
نوروز پیغامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان ابن عربی، عرفان تجلی و ظهور است. در واقع تجلی و ظهور یکی از واژه‌های کلیدی و به عبارت دیگر شاه کلید عرفان ابن عربی است. در مکتب ودانته نیز مفهوم مایا و لیلای برهمن چنین جایگاهی دارد. ابن عربی و مکتب ودانته با اینکه بر غیرقابل شناخت بودن حق مطلق و برهمن نیرگونه در مرتبه‌ی ذات و احّدیت تاکید می کنند ولی با این حال هر دوی آنها بر این هستند که حق مطلق خود را به طرق مختلف در عوالم هستی و بخصوص در عالم محسوسات نمایان می سازد. در بینش عرفانی ابن عربی این امر مهم بواسطه‌ی تجلی، عشق، نفس رحمانی، عماء و در مکتب ودانته بواسطه‌ی مایا و لیلای برهمن صورت می گیرد. ابن عربی و پیروانش مراتب کلی ظهور حق را پنج مرتبه می دانند و از این مراتب تحت عنوان حضرات خمس یاد می کنند. در مقابل، مکتب ودانته نیز عوالم هستی را دارای چهار مرتبه یا حالت می داند که از آنها به عوالم اربعه آتمن یاد می کنند. از دیدگاه هر دوی آنها در بالاترین مرتبه این عوالم، حق بیشترین، و در مرتبه پایین تر، کمترین حضور را دارد. انسان در هر دو مکتب نقطه محوری عالم محسوب می شود. ابن عربی انسان و بخصوص انسان کامل را به مثابه عالم صغیر و روح این عالم (عالم کبیر) می داند و معتقد است که خداوند انسان را به صورت خودش آفرید، در مکتب ودانته هم انسان به خاطر دارا بودن روح و آتمن، جنبه الوهی پیدا کرده است. ابن عربی حقیقت محمدیه را کاملترین، عالیترین و نخستین تجلی حق می داند که در انسان کامل به فعلیت رسیده است و دارای یک هسته‌ی ازلی کیهانی، واسطه‌ی فیض و جامع جمیع اعیان ثابته است. در مکتب ودانته نیز هیرنیه گربهه بعنوان هسته جهانی و مجمع عناصر بسیط است که در پرجاپتی، ایشواره و ... به فعلیت رسیده است. این رساله ضمن تبیین این مفاهیم به بررسی آراء و افکار ابن عربی (در فصل اول)، مکتب فلسفی ودانته (در فصل دوم) و به مقایسه‌ی شباهتها و اختلافهای آن دو سنت مهم(در فصل سوم) می‌پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 3