جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
تبیین و مقایسه‌ی نظریه‌ی انسان‌شناسی ابن‌مسکویه و فروید و استنتاج دلالت‌های تربیتی این دو نظریه
نویسنده:
رویا جعفرنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف کلی این پژوهش، تببین و مقایسه‌ی نظریه‌ی انسان‌شناسی ابن‌مسکویه و فروید و دلالت‌های تربیتی این دو نظریه می‌باشد. با توجه به این هدف ابتدا به تبیین نظریه‌ی سه‌وجهی ابن‌مسکویه و فروید پرداخته، سپس شباهت‌ها و تفاوت‌های بین این دو نظریه بیان شده و در پایان، از هر نظریه دلالت‌های تربیتی (اصول، اهداف، محتوا و روش‌های تربیتی) استنتاج گردیده است. تحقیق حاضر از نوع کیفی و در ردیف طرح‌‌های غیر پیدایشی است. داده‌های مورد نیاز با روش اسنادی جمع‌آوری گردیده است. اسناد مورد پژوهش در رابطه با انسان‌شناسی ابن‌مسکویه، کتاب تهذیب‌الاخلاق وی و کتاب‌هایی که دیگران، در آن‌ها به بیان نظریه‌ی انسان‌شناسی و نفس ابن‌مسکویه پرداخته‌اند، می‌باشد. در رابطه با انسان‌شناسی فروید، اسناد مورد استفاده، کتاب‌های ترجمه شده‌ی فروید که در ایران موجود است و در آن‌ها فروید به مطالبی راجع به نظریه‌ی سه وجهی خود پرداخته است و هم‌چنین کتاب‌های روان‌شناسی شخصیت و کتاب‌هایی که دیدگاه شخصیت فروید را مطرح کرده‌اند، می‌باشد. رویکرد مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله، رویکرد توصیفی ـ تفسیری است. تحلیل محتوای یافته‌ها به روش تحلیل محتوای عرفی و جهت دار بوده و واحد تحلیل پاراگراف می‌باشد. نتایج تحقیق نشان داد که ابن‌مسکویه برای نفس انسان قائل به سه قوه است، قوه‌ی شهویه، قوه‌ی غضبیه و قوه‌ی ناطقه. در میان این سه قوه، قوه‌ی ناطقه از اهمیت بالایی نسبت به دو قوه‌ی دیگر برخوردار است. فروید نیز شخصیت انسان را دارای ساختاری سه‌گانه شامل نهاد، من و فرامن می‌داند که من در میان این سه اهمیت بیشتری دارد. شباهت‌ها و تفاوت‌هایی میان این دو نظریه مشاهده گردید، به عنوان مثال غرایز زندگی نهاد با قوه‌ی شهویه و غرایز مرگ آن تا حدودی با قوه‌ی غضبیه شباهت دارند. قوه‌ی ناطقه و من نیز دارای شباهت‌هایی هستند در عین اینکه تفاوت‌های اساسی‌ای نیز دارند. دلالت‌های تربیتی در زمینه‌ی اصول، اهداف، محتوا و شیوه‌های تربیتی نیز از دو نظریه استنتاج گردیده است.
فلسفه اخلاق از دیدگاه ابن‌مسکویه
نویسنده:
حسن عصمتی بایگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابوعلی‌مسکویه(421-320 هجری قمری) از علماء نامدار قرن چهارم هجری است و در علوم گوناگونی بویژه اخلاق فلسفی و تاریخ صاحب‌نظر بوده است . او در ارائه آراء اخلاقی خویش به تلفیق آراء یونانی با مبادی اسلامی پرداخته است هر چند صیغهء یونانی آن بیشتر است . مسکویه هدفش از تدوین آراء اخلاقی رهنمون کردن انسان به سعادت تام اخلاقی است ، و در این جهت به بحث "نفس " و قوای آن و همچنین "فضائل و رذائل" و بحث "وسط" اهمیت بسیار می‌دهد: و در ارائه این نظرات اخلاقی بویژه"فضائل اربعه"و "وسط"از افلاطون و ارسطو متاثر است . از نکات ضعف که می‌توان بر منشور اخلاقی مسکویه، یعنی "تهذیب‌الاخلاق" گرفت این است که مسکویه آن را برای استفاده "خواص " تالیف کرده است ، لذا فهمیدن این آراء اخلاقی نیز مبتنی بر فهمیدن مقدماتی است که هر کس آنها را نمی‌داند. دیگر اینکه تفکر اخلاقی مسکویه بیشتر متوجه احوال اغنیاء است تا فقراء، اغنیایی که در امورشان اعتدال را رعایت نمی‌کنند و به افراط یا تفریط میل می‌کنند و این ویژگی، تاثیر تفکر اخلاقی یونان را بر تفکر اخلاقی مسکویه ثابت می‌کند، چنانکه این مطلب در تفکر اخلاقی یونان عموما و تفکر اخلاقی ارسطو خصوصا ریشه‌دار است . نکتهء دیگر اینکه مسکویه در تهذیب‌الاخلاق از اقسام حکمت عملی فقط تهذیب اخلاق را بیان کرده است ، و خواجه نصیر طوسی با نگارش اخلاق ناصری این ضعف را جبران کرد. فلسفهء اخلاقی مسکویه نه نظری محض است و نه عملی محض ، بلکه حد وسط آن است و هدف از آن رسیدن به بالاترین نوع از زندگی فکری و سلوک برای انسان است . مسکویه گرچه در تدوین اخلاق از بسیاری متفکران یونانی و جز آنها متاثر بوده است ، اما توانست تفکر اخلاقی منسجمی را پی‌ریزی کند، زیرا تاثرش از روی فهم و اداراک بوده است . مسکویه در بسیاری از عبارات کتاب خود در باب توافق میان فسلفهء اخلاقی یونان با اعتقاد اساسی اسلامی اصرار می‌ورزد و می‌کوشد تا حقیقت الهامی و حقیقت فلسفی را بر پایهء استدلال عقلانی با همدیگر سازش دهد، به همین جهت اندیشه‌ها و عقاید اخلاقی او برای متفکری که اساسا دینی فکر می‌کند، جز با اکراه و بی‌میلی پذیرفتنی نیست . مسکویه سعی کرده است که جنبه‌های نوافلاطونی فلسفهء اخلاقی خویش را نیرومند سازد. آراء اخلاقی او گواهی روشنی بر حسن خلق و آداب معاشرت است . کتاب تهذیب‌الاخلاق مسکویه تاکنون نیز اهمیت اخلاقی خویش را در میان دانشگاهیان و جوامع علمی به عنوان یک منشور اخلاقی حفظ کرده است ، و خواص را به آن رغبتی خاص است .
فضایل و رذایل اخلاقی از دیدگاه ابن مسکویه و میزان تاثیر پذیریش از افلاطون و ارسطو
نویسنده:
علی‌اصغر خانوردیلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسکویه مسأله "تجرد نفس" انسانی را به عنوان یکی از پیش فرضهای فلسفی علم اخلاق، با توسل به دلایلی همچون، پذیرش صور گوناگون توسط نفس، ادراک خطای حواس و تصحیح آن و برتری لذات عقلی بر لذات حسی و ادراک معقولات و صور کلی به اثبات رسانیده است. تربیت پذیری انسان از دیگر مبانی وی است. خُلق انسان به آسانی یا به سختی قابل تغییر است و مشاهده عینی موید این مطلب است، چرا که در غیر این صورت تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان بی ثمر خواهد بود. ابن مسکویه هدف غایی افعال اخلاق را دستیابی به کمال و سعادت می داند، سعادت انسان در لذات حسّی و جسمانی که - مشترک میان انسان وحیوانات – است، نمی باشد، بلکه شرافت و برتری انسان از سایر موجودات از نیروی عقل و قوه عقل نظری و عملی آن سرچشمه می گیرد. مسکویه معتقد است کهفضایل چهار گانه:حکمت، شجاعت، عفت و عدالت می باشند که هر کدام دارای دو رذیلت "افراط و تفریط" هستند. و با ابتکار خود فضایل فرعی را تحت فضایل اصلی بر می شمارد و در این مورد به هیچ فیلسوف و یا حکیمی تاسی نمی جوید. منابع مسکویه در اخلاق، نظریات افلاطون و به ویژه ارسطو است که دیدگاههای آنها را به صورت غیر مستقیم از طریق ترجمه های عربی آثار آن دو، کسب نموده است. افلاطون سعادت انسان را در زندگی عقلانی و نیل به عالم معقولات الهی می داند که با تهذیب نفس و پرورش روح آدمی حاصل می شود. از نظر افلاطون ایده های اخلاقی کهاصلی ترین آنها دانایی، شجاعت، خویشتن داری و عدالت است، وجود حقیقی دارند. از طرفی ارسطو اخلاق را واقعه قابل پیاده در جامعه می داند.او می گوید سعادت مشترک میان انسانها است، و آخرین مرتبه سعادت، الهی شدن افعال انسان است که از طریق تشبه به افعال خداوند و نداشتن هدف زائد بر ذات است. ایشان هم معتقد به فضایل اصلیچهار گانهمی باشد.
بررسی تطبیقی تهذیب الاخلاق مسکویه و جامع السعادات ملامحمدمهدی نراقی
نویسنده:
عطاءالله ارکیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه‌ این پژوهش بدان می‌پردازد، تطبیق دو اثر سترگ اخلاقی، یعنی تهذیب‌الاخلاق و جامع‌السعادات است که هرکدام ترجمان فکری مرحوم مسکویه و مرحوم نراقی است. مرحوم مسکویه (م 421ق) در کمال اختصار ضمن بیان مبادی و مبانی اخلاق، با رویکرد نظری، آموزه‌های اخلاقی را با محوریت سعادت آدمی، بیان کرده‌اند و در هماهنگی اخلاق یونانی با دین حنیف، بسیار موفق بوده‌اند. ایشان به سبک حکمای یونان، بویژه ارسطو، با تقسم نفس به قوای سه‌گانه، اعتدال در تمامی قوا را ملاک فضیلت دانسته‌اند و رذیلت را در انحراف از نقطه اعتدال، خصوصا دو طرف افراط و تفریط دانسته‌اند. مسکویه بر انس و الفت اجتماعی نیز تاکید بسیار دارند و تا امروز اخلاق نویسان مقهور سبک ایشانند.مرحوم نراقی(م 1209ق) نیز در سبک اخلاقی، مباحث مسکویه را پرورش و تعقیب کرده‌اند جز آنکه ‌ایشان امتیازات دیگر مکاتب اخلاقی را نیز در جامع السعادات گرد آورده‌اند و همانسان که مسکویه بنیانگذار اخلاق‌نویسان صاحب سبک در اسلامند، نراقی نیز آخرین حلقه ‌این سلسله می‌باشند و نظر به ‌اینکه امتیازات تمام مکاتب و مهمتر از آن راه‌گشایی‌های مکتب روایات را به مدد گرفته‌اند، جامع السعادات، جامع‌ترین، مفصل‌ترین و متقن‌ترین و موثرترین کتابی است که با چاشنی پند و روحیه تقوای مولف، به کام خوانندگان، گوارا می‌شود.رویکرد مسکویه عقلی و رویکرد نراقی، تلفیقی است و استدلال مسکویه کاملا برهانی است ولی مرحوم نراقی، از شریعت و عرفان و اندرز نیز بهره جسته‌اند. مباحث مربوط به اخلاق بندگی و دینی و نوع سبک درمان برخی بیماریهای روحی، تقسیم بندی نوین قوای نفس و دیگر مباحث خرد و کلان که از تلفیقی بودن جامع السعادات و عقلی بودن تهذیب سرچشمه می‌گیرد، از تفاوتهای این دو اثر است.نظر به ‌ایراداتی که بر قانون اعتدال وارد است، بنیان این دو اثر، استحکام خود را از دست داده و باید طرحی نو در انداخت. روش تحقیق در این پژوهش، به صورت کتابخانه‌ای است.
بررسی مبانی اخلاق فضیلت مدار مسکویه و نراقی از منظر قرآن کریم
نویسنده:
محمد مصطفائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
03. انسان شناسی Human nature , قرآن , رفتار اخلاقی , نگرش , جهت گیری ارزشی , اصطلاحنامه علوم قرآنی , قرآن , اصطلاحنامه اخلاق اسلامی , فضایل اخلاقی , جهت‌گیری ارزشی , انسان‌شناسی , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , فلسفه یونان باستان , ابن مسکویه، احمدبن محمد , آموزه فلسفی , فلسفه یونان باستان , هنر و علوم انسانی , آموزه فلسفی , شان انسانی , آموزه فلسفی , شان انسانی , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , شان انسانی , آموزه فلسفی , شان انسانی , فلسفه یونان باستان , ابن‌ مسکویه، احمدبن‌ محمد , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , هنر و علوم انسانی , فلسفه یونان باستان , هنر و علوم انسانی , شان انسانی , فلسفه یونان باستان , شان انسانی , ابن مسکویه، احمدبن محمد , آموزه فلسفی , آموزه فلسفی , شان انسانی , فلسفه یونان باستان , ابن‌ مسکویه، احمدبن‌ محمد , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , آموزه فلسفی , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , ابن‌ مسکویه، احمدبن‌ محمد
چکیده :
با آغاز نهضت ترجمه در جهان اسلام، اخلاق فلسفیِ یونان باستان که یکسره اخلاقی «فضیلت‌مدار» بود، به ویژه با تبیین افلاطونی-ارسطویی آن، در میان حکیمان مسلمان رواج یافت. مسکویه(م 421 ق.) و ملا مهدی نراقی(م 1209 ق.) که از مهمترین پیروان این اخلاق هستند، به ترتیب، کتاب‌های «تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق»، و «جامع السعادات» را با این رویکرد تألیف کردند. نظام اخلاق فضیلت، بر انسان‌شناسی فلسفی و عقل‌گرایی آن، استوار است. لذا، فصل ممیز انسان «عقل» او تعیین می‌شود و فضیلت برتر «حکمت» است و سعادت قصوی هم، سعادتی عقلانی است. در این اخلاق، فضیلتِ هر یک از قوای سه‌گانه نفس(عاقله، غضبیه، شهویه)، در حالتی میانه‌ی افراط و تفریط حاصل می‌شود؛ بنابراین معیار فضیلت، «حد وسط» است. در همین راستا، پرسش اصلی رساله، بررسی مقدار انطباق دستاورد اخلاق فلسفی مسکویه و نراقی، با دیدگاه قرآن کریم است، چراکه به‌نظر می‌رسد طبق آیات، «روح الهی» انسان، فصل ممیز اوست، و با توجه به «کرامت»و گرایش اصیل این روح به «ایمان»، به‌جای تأکید بر حکمتِ نظری، «تقوا» که ناظر به حیث اراده و انتخابگری «عاقلانه» انسان است، اولویت می‌یابد و سعادت قصوی هم، منحصر در بُعد معرفتی انسان نمی‌شود. ضمناً، معیار فضیلت بر اساس تقابل بنیادین و دوقطبی حق و باطل(ایمان و کفر) در قرآن، «عدل» و ادای حق، طبق موازین شرعی و عقلی است. نتیجه آن‌که: مبانی مورد پذیرش این دو حکیم از اخلاق فضیلت‌مدار، قالب جامع و بی‌نقصی برای اخلاق قرآنی تشکیل نمی‌دهند؛ بلکه برای تدوین اخلاق اسلامی باید چارچوب آن نیز، از منابع اصیل دین(قرآن و حدیث) استخراج گردد.
  • تعداد رکورد ها : 5