جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
تبیین مبانی فلسفی"مرجعیت‌زدایی در تربیت اخلاقی" (با تأکید بر دیدگاه پساساختارگرا) و نقد آن از منظر تعالیم وحیانی اسلام با تکیه بر آرای علامه طباطبائی (ره)
نویسنده:
مریم بناهان‌قمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران علوم انسانی و اجتماعی، مهم‌ترین معضل انسانی قرن حاضر شیوع مشکلات و ناهنجاری های اخلاقی است که دامنگیر جوامع بشری شده است. این پژوهش به هدف بازشناسی مبانی فلسفی موجد بحران اخلاقی، بر مسئله مرجعیت زدایی اخلاقی پساساختارگرا متمرکز شده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی – استنباطی و با نگاهی تبارشناختی سعی برآن داشته است که ریشه ها و منشأ نظرات پساساختارگرایی در باره مرجعیت در اخلاق را در رویکردهای سلف -به هدف یافتن دلایل کانونی برنافتن مرجعیت در اخلاق- جستجو نماید. این مهم با بررسی نگاه به مرجعیت در سه دوره تاریخی پیش مدرن، مدرن و پسامدرن آغاز گردید؛ و در دو بخش: رویکردهای فکری زمینه ساز اندیشه مرجعیت زدایی اخلاقی؛ و نگرش های ارزشی موجد اندیشه مرجعیت زدایی اخلاقی پی گرفته شد. نتیجه به دست آمده حاکی از آن است که پساساختارگرایی با اتکای بر پیش فرض های: کثرت گرایی، شک و تردید، قدرت ستیزی، تحدید‌ناپذیری، زمینه بروز مرجعیت زدایی از اخلاق را فراهم آورده است. بخش دیگر این پژوهش تبیین نگاه اسلامی به مرجعیت اخلاقی و نقد مرجعیت زدایی اخلاقی پساساختارگرا از منظر تعالیم اسلامی با تکیه بر آرای علامه طباطبایی بوده است. در این بخش ابتدا تصریح شد که اسلام مرجعیت اصول اخلاقی را بر مبنای اصول اعتقادی توحیدی می پذیرد. پس از معرفی صور سه گانه مرجعیت (ایده، شخص و متن) و بیان تناظر هر یک از این صور، با یکی از ارکان مرجعیت اخلاقی در اسلام، و نیز عناصر تربیت اخلاقی؛ نقد مرجعیت زدایی اخلاقی پساساختارگرا از منظر موافقین رویکرد مرجعیت زدایی اخلاقی و پس از آن از منظر مخالفین مرجعیت زدایی اخلاقی در قالب نقد درونی؛ و سپس نقد بیرونی شامل: نقد مبانی فلسفی پساساختارگرا و نقد مولفه های مرجعیت، از منظر اسلامی انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش در حوزه اسلامی آشکار می کند که مرجعیت اخلاقی مورد نظر اسلام در "اصول اخلاقی" مرجعیتی مطلق؛ و در"احکام و مصادیق"، مرجعیتی معتدل و قابل انعطاف؛ اما مشروط به عدم خروج از مدار مرجعیت توحیدی است.
بررسی تطبیقی چهره‌های دین از منظر سنت‌گرایان و نواندیشان
نویسنده:
علی‌رضا فرهنگ قهفرخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رشد تجددگرایی در چند سده‌ گذشته موجب ایجاد دو جریان «تجدد‌گرایی دینی» و «سنت‌گرایی» در کنار دو رویکرد اصلی «تجددگرایی» و «بنیادگرایی» شده است. سنت‌گرایان، با همت گنون، شوان و شاگردان آنان تعالیم‌ منسجمیمبتنی بر اصول متافیزیکی و بر سیاق حکمت نوافلاطونی ارایه می‌کنند؛ نواندیشان دینی تجددگرایی را به عنوان یک واقعیت و یک فرصت پذیرفته، سعی دارند با بهره‌گیری از عقل و به‌کارگیری علوم جدید، دین را با شرایط انسانِ جدید انطباق دهند. نگرش سنت‌گرایان به دین در سه چهره یا مرتبه قابل تفکیک است که در پژوهش حاضر ابتدا دیدگاه سنت‌گرایان و سپس نواندیشان دینی معاصر ایران در این خصوص مطرح و نهایتاً مقایسه شده‌اند. اولین چهره‌ی دین، ذات و مثال اعلای ادیان است که حاوی ویژگی‌های کلی و مشترک ادیان بوده نزد سنت‌گرایان با نام «دین جاویدان» شناخته شده، مبیّن حقانیت و نجات‌بخشی همه‌ی ادیان است. دیدگاه نواندیشان دینی متمایل به «پلورالیسم دینی» است که در زمینه‌ی باور به حقانیت همه‌ی ادیان، مشابه سنت‌گرایان است لیکن این نگرش حقیقت کل را، جمع حقایق ادیان می‌داند و به خدای واحد ادیان بیشتر نگاهی عقلی دارد تا عینی. دومین چهره‌ی دین، دین وحیانی است که معمولاً حاوی متون مقدس، سنت بنیانگذار و مناسک مدونی است که شالوده و نظام یک دین را پایه‌ریزی می‌کنند. در نظر سنت‌گرایان این چهره از دین، الهی، مقدس و مقدّر است. اما نواندیشان دینی این چهره را امری سپنجی و به عنوان نهال دین تلقی می‌کنند که نگرش بنیانگذارِ دین به جهان را می‌نمایاند و پس از او رشد و تکامل می‌یابد. آخرین چهره‌ی دین، حاصل تعامل دین وحیانی با فرهنگ‌های جوامع دین‌ورز است. در منظر سنت‌گرایان، این وجه از دین حاوی بُعدی انسانی است؛ در تعاملِ گریزناپذیرِ الوهیت و بشریت، مهمترین موضوع حفظ روح قدسی و انسجام صوری دین است که ضامن اثربخشی و درست‌آیینی می‌باشد. اما نواندیشان دینی، اولاً بین دین و معرفت دینی تمایز قائل می‌شوند و دین را منحصر به دوران بنیانگذار دانسته توسعه‌ی آن را معرفت دینی قلمداد می‌کنند که امری کاملاً بشری، متکامل و عقلانی است و ثانیاًٌ به ضرورت تغییرات گسترده یا «اجتهاد در اصول» برای حفظ کارآیی دین در طول تاریخ قایل‌اند؛ در این تغییرات، تنها حفظروح دین مورد توجه قرار می‌گیرد نه حفظ صورت یا انسجام صوری دین.
نقد و بررسی دیدگاه‌های مختلف در رابطه با وحیانی بودن الفاظ قرآن‌کریم
نویسنده:
محمد شیبانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: جامعة المصطفی العالمیة,
چکیده :
یکی از پرسش‌های مطرح شده درباره متن قرآن این است که آیا الفاظ قرآن مانند محتوا و معنای آن، وحی الهی است یا اینکه محتوا از سوی خداوند به صورت وحی بر پیامبر اکرم, فرود آمده و حضرت خود، آن محتوا را در قالب الفاظ درآورده است. دو دیدگاه اصلی در این مورد وجود دارد؛ دیدگاه اول، اعتقاد به وحیانی بودن الفاظ قرآن است که دیدگاه عموم مسلمانان شمرده می‌شود و دیدگاه دوم، بشری بودن الفاظ قرآن است. بر اساس دیدگاه دوم، الفاظ قرآن گفتار نبوی و تنها محتوای آن، وحی الهی است. این قول با صریح کتاب، سنت و اجماع در تعارض است. در این مقاله ابتدا مفهوم وحی تعریف شده و سپس اقوال مختلف پیرامون مسئله بیان و به نقد و بررسی آنها پرداخته شده است. در پایان دیدگاه صحیح به مراه ادله آن بیان و در نهایت چنین استنتاج شده است که قرآن کلام خدا است نه گفتار پیامبر، زیرا استناد سخنی به گوینده، وقتی صادق است که خود او معانی را در قالب الفاظ ریخته باشد و به آن نظم داده باشد. اگر پیامبر، خود الفاظ قرآنی را انشاء کرده و به معانی لباس لفظ پوشانده باشد، دیگر قرآن کلام الله نخواهد بود و با توجه به اطلاق «کلام الله» بر قرآن موجود و مفهوم «کلام» که در آن لفظ داشتن لحاظ شده است، روشن می‌شود که الفاظ قرآن کریم الهی هستند و تمامی الفاظ آن قابلیت استناد و اسناد به ذات باری‌تعالی را دارد.
صفحات :
از صفحه 25 تا 45
بود و هست زمان در روایتهای  قرآنی
نویسنده:
نادره سادات سرکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زمان از دیرباز یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه اندیشمندان بوده است خواه در حوزه ی فلسفه، خواه در حوزه ی هنر و خواه در حیطه ی علم. نگاهی اجمالی به هریک از حیطه های یاد شده، نه تنها بیانگر اهمیت موضوع زمان که نمایانگر مناقشات و اختلاف نظرهای گوناگون در این زمینه خواهد بود. همین گونه گونی در آراء حکما و متفکران ادیان و مذاهب مختلف نیز دیده می شود. برای نمونه حکمای مسلمان به رغم تأسی به یک کتاب مشخص- قرآن- پاسخ های متفاوتی به چیستی و ماهیت قرآن داده اند. از این رو برای فهم منظر دین اسلام نسبت به زمان باید به قرآن مجید مراجعه کرد و ماهیت و بود زمان را از چیستی و نمود آن در این کتاب الهی نتیجه گرفت. از مطالعه ی اشکال نمود زمان در قران مجید نظیر سنتهای الهی، سوگندها، عالم خلق و امر، شاخص های زمانی و روایت ها، چنین نتیجه می شود که زمان یکی از مخلوقات خداوند و مفهومی مستقل از حرکت است. درک انسان از زمان نیز تابع درجه ایمان و زیست- جهان اوست.در میان تمامی اشکال نمود زمان، روایتها به دلیل پیوند ناگسستنی شان با زمان- از اهمیت ویژه ای برخوردارند. در این رساله پایه ی زمانی شش روایت از قرآن کریم- روایت آفرینش، روایت اصحاب کهف، روایت عزیر، سوره ی تحریم، روایت اصحاب اعراف، و روایتی از بهشت و جهنم در سوره ی واقعه مورد تحلیل قرا گرفته اند. ویژگی خاص این روایت های وحیانی- همچون استفاده ی حداقلی از توصیف، کاربرد وسیع صنعت التفات در دو سطح گیرنده و فرستنده، و عدم تبعیت افعال از منطق دستوری، و انطباق زمان گفتمان بر زمان عمل روایت، بیانگر تمایز آنها از روایت های بشری است. از این رو نمی توان دستور و بوطیقای متعارف را در مورد روایتهای وحیانی به کار بست.
  • تعداد رکورد ها : 4