جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
مبانی معرفت شناختی اندیشه های کلامی و عرفانی امام محمد غزالی
نویسنده:
احمد کدخدایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر، در صدد بررسی مبانی اندیشه‌های کلامی و عرفانی غزالی است. یعنی عهده‌دار بررسی حجیّت و اعتبار منابع معرفت‌شناختی در دو دوره فکری غزالی اعم از کلامی و عرفانی نیز است.این پژوهش پس از ذکر مقدمات لازم درباره نظام اندیشه غزالی و تحولات روحی و معنوی وی و نیز نحوه تعامل او با گروههای علمی زمان، به تبیین و بررسی نقش منابع معرفتی در کلیت اندیشه او پرداخته است. غزالی در دوره کلامی حیات خویش به مسائل الهیاتی مشاء ضربه سختی وارد نمود و در سه مسئله آنها را تکفیر نمود. اینکه آیا عوامل معرفت‌شناختی در انگیزه غزالی در مخالفت با اندیشه‌های فلسفی و گرایش او به سمت عرفان و عزلت نقشی داشته‌اند پرسش مهمی در این پژوهش تلقی شده است. غزالی شناخت موضوعات دینی را منحصر در سه شیوه: حواس، عقل و نیز کشف و شهود عرفانی می‌داند. او به عنوان یک عارف و متکلم می‌کوشد تا به احیای علوم دینی و پاک سازی اندیشه دینی بپردازد و وحی نبوی و شریعت را برعقل فلسفی برتری بخشد. اما نقش کاربردی عقل را نیز در کنار نقل پذیرفته است. تلاش او بر این بود که ضمن طی نمودن مسیر حقیقت جویی، خود را در ردیف صدیقان و اولیاء الهی قرار دهد.درکنار عوامل معرفتی همچون عقل، وحی، و کشف و شهود که در شکل‌گیری اندیشه‌ غزالی نقش داشته‌اند، متغیرهای اجتماعی، سیاسی و مذهبی نیز در مخالفت با اندیشه‌های فلسفی و سیراو به تصوف و عرفان نقش داشته‌اند.
معرفت‌شناسی فضیلت‌گرا و نسبت آن با معرفت‌شناسی رایج
نویسنده:
حسین همت‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علارغم اهمیت فضایل "عقلانی" (یا "معرفتی") در معرفت‌شناسی‌های افلاطون و ارسطو (از میان دیگر فیلسوفان)، بیشتر آثار اخیر در معرفت‌شناسی، متمایل به تمرکز بر روی سوالاتی از قبیل "معرفت چیست؟" و "چگونه فرد می‌تواند به آن دست یابد؟" می‌باشند. معرفت‌شناسان فضیلت‌گرا، این سوالات معروف را رها نمی‌کنند، بلکه به یک شیوه جدیدی – با تمرکز بر روی "فضایل عقلانی" و سپس با تمرکز بر روی "شخصیت فاعل عقلانی"-به آن مسائل می‌پردازند. آنها متفق‌القول‌اند در اینکه مفهوم فضیلت عقلانی، استحقاق داشتن نقش مهم و بنیادین در معرفت‌شناسی را داراست. با این حال، آنها پیرامون صفاتی که به عنوان فضایل عقلانی محسوب می‌شوند، منقسم شده‌اند. "وثاقت‌گرایان فضیلتی" فضیلت عقلانی را به عنوان (تقریباً) هر صفت موثق یا منجرشونده-صدق یک شخص درک می‌کنند. آنها به عنوان موارد نمونه‌ای فضیلت عقلانی چیزهایی از قبیل حافظه، درون‌نگری، ادراک حسی و دلیل را ذکر می‌کنند. در مقابل، "تکلیف‌گرایان فضیلتی" فضایل عقلانی را به عنوان اوصاف شخصیت عقلانی ممتاز – یا اوصاف یک عالِم یا محقّقِ موفق - درک می‌کنند، اوصافی از قبیل انصاف عقلی، ذهنیت باز و روشن، توجه عقلانی، کمال، شجاعت و ... . ما با توصیف مختصری از معرفت‌شناسی رایج آغاز خواهیم کرد، و سپس برخی از موضوعاتی که در معرفت‌شناسی فضیلت‌گرا مورد بحث قرار گرفته‌اند را به اختصار شرح خواهیم داد. برخی از این موضوعات، موضوعاتی هستند که بطور عام ذهن معرفت‌شناس را مشغول خود ساخته‌اند، در حالی که دیگر موضوعات بطور خاص از معرفت‌شناسی فضیلت‌گرا ناشی می‌شوند.
نقد اخلاق راس در پرتو نقد اخلاق کانت
نویسنده:
امین خانم عمرانی نوش آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کانت از برجسته ترین فیلسوفان عصر روشنگری است که با آراء فلسفی خود تحول عظیمی را در فلسفه مغرب زمین رقم زد. نظریه وی در باب اخلاق یکی از مهمترین و بحث انگیزترین نظریات در قلمرو فلسفه اخلاق به شمار می رود که نقدهای بسیاری را هم از سوی فلاسفه هم مشرب خود و هم از سوی فلاسفه ای که دارای مشرب فکری متفاوتی با وی بوده اند بدنبال داشته است. از جمله فلاسفه ای که در زمره فلاسفه هم مشرب کانت به شمار می روند دیوید راس می باشد وی علی رغم پذیرش شاکله تنسیق های کانت معتقد به برخی از ناسازگاریهای درونی در دستگاه اخلاق کانتی است. این تحقیق درپی آن است با بررسی نظریه کانت و راس در باب اخلاق سئوالات زیر را مورد توجه قرار داده و پاسخ آنها را ارائه نماید: 1- نظریه کانت در فلسفه اخلاق چیست؟ 2- نظریه راس در فلسفه اخلاق چیست؟ 3- نقدهای وارده بر کانت از نظر راس کدام است؟ و 4- چه نقدهایی براخلاق راس با درنظر گرفتن اخلاق کانت وارد است؟در پاسخ به سئوال اول مشخص شد آنچه فلسفه کانت را برجسته می کند، نظریه معرفت اوست. او معرفت مستقل از تجربه را با دو معیار ضرورت و کلیت از معرفت تجربی جدا کرده و در موضوع اخلاق، تفکر خود را بر نوعی احکام و قضایای پیشین استوار می کند. او مفاهیمی چون اراده خیر و وظیفه را به طور مبسوط مورد تحلیل قرار داده و عملی را دارای ارزش اخلاقی می داند که از روی وظیفه و از سر احترام به قانون انجام شود. کانت همه امرها را به دو دسته اوامر مشروط و مطلق تقسیم بندی می نماید و بیان می کند که اوامر مشروط بیانگر ضرورت یک عمل است و اوامر مطلق علاوه بر ضرورت متضمن یک قانون است. از نظر او اوامر مطلق پایه و اساس اخلاق است. برهمین اساس سه صورت بندی با عناوین قانون عام، غایت بودن و قانون گذاری برای جامعه اخلاقی از امر مطلق بدست می دهد. در پاسخ به سئوال دوم بیان می شود که راس از جمله فلاسفه شهودگرایی است که معتقد بود برای تعیین روایی و ناروایی یک عمل نمی توان انتزاعی اندیشید. او ضمن اذعان به این مطلب که می توان تعدادی از قواعد اخلاقی را بدون استثناء صادق دانست، ولی براین باور بود که آنچه کنشگر اخلاقی را در رسیدن به داور اخلاقی موجه مدد می رساند وظایف واقعی است. او وظایف را به دو دسته «وظایف درنظر اول» و «وظایف واقعی» تقسیم می نماید. و بیان می کند در قلمرو وظایف درنظر اول بعضی تکالیف از بعضی دیگر الزام آورتر است و نمی توان یک قاعده کلی در اختیار داشت که مبین این باشد که اگر تعارض بین وظایف در نظر اول پدید آمد چه باید کرد. نهایتاً راس پیشنهاد می کند برای رسیدن به داوری اخلاقی موجه در صورت بروز تعارض باید از شهود بهره گرفت. در پاسخ به سئوال سوم مشخص می گردد که نقدهای وارد به کانت در دو دسته نقدهای مبنایی و بنایی قابل بازشناسی است. راس مطلق گرایی کانتی را نقد می کند و معتقد است که این مسئله موجب ناسازگاری هایی در دستگاه اخلاقی کانت شده است، راس براین باور است که هرچند کانت داوری های اخلاقی برمبنای تجربه را در دستگاه اخلاقی خود نفی می کند ولی در بحث اخلاق ناگزیر از رجوع به تجربه شده است. در پاسخ به سئوال چهارم این نتیجه حاصل شد که گرچه راس سعی بر آن داشت با بکارگیری عناصر تجربی و غیرتجربی ناسازگاری های درونی دستگاه اخلاقی کانت را برطرف نماید، ولی هنگام شرح و بسط نظرات خود، ناسازگاری های دستگاه اخلاق کانتی را به دستگاه اخلاقی خود منتقل نموده و نتوانسته است در این امر توفیقی حاصل نماید. از جمله مشکلاتی که در دستگاه اخلاقی راس بوجود آمد این بود که وی نتوانست وظایف اخلاقی را که تعین و جنس وجود شناسانه متفاوتی دارند با هم ترکیب نموده، نحوه ترکیب آنها را توضیح دهد.
  • تعداد رکورد ها : 3