جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2
تحلیل فلسفی در نظریه عالم هنر آرتور دانتو
نویسنده:
شریف زاده محمدرضا, بنی اردلان اسماعیل
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.
صفحات :
از صفحه 95 تا 126
ماهیت هنر در فلسفه هگل
نویسنده:
ملیحه بهنام اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گئورگ ویلهلم فردریش هگل (1831-1771) فیلسوف آلمانی از جمله متفکرانی است که نظریاتش درباب هنر از دقت و موشکافی خاصی برخوردار است. او عقایدش را در زمینه هنر به تدریج و مرحله به مرحله و متناسب با سیستم دیالکتیکی‌اش می‌پروراند و پیش می‌برد. در فلسفه هگل، هنر در حوزه‌ی روح مطلق مطرح می‌شود و مثلث «هنر، دین، فلسفه» را تشکیل می‌دهد. به نظر هگل با توجه به اینکه هر اثر هنری دو بخش دارد (ماده یا صورت، و روح یا معنا/محتوی) در سیر تاریخی زمانی ماده بر روح غالب می‌شود، زمانی این دو متعادل و هماهنگ می‌شوند و زمانی روح بر ماده غالب می‌شود. مرحله‌ای که ماده بر روح غلبه دارد مرحله هنر سمبولیک است. این مرحله، مرحله اول است و معمولا مربوط به دوران کهن است و بیشتر با هنر معماری شناخته می‌شود. مرحله‌ای که ماده و روح به توازن و تعادل می‌رسند مرحله هنر کلاسیک است که بیشتر با دوران یونان باستان و با هنر مجسمه‌سازی شناخته می‌شود و مرحله سوم مرحله هنر رمانتیک است که روح بر ماده غلبه دارد و به دوران مدرن و نو مربوط می‌شود و هنرهای ممتاز این دوران نقاشی، موسیقی و شعر است. روح اگرچه در هنر رمانتیک ماده را کنار می‌گذارد، ولی برای دستیابی به حقیقت موفق نمی‌شود، بلکه اصالت هنری‌اش را از دست می‌دهد و ناچار حوزه دیگری برای روح گشوده می‌شود. این حوزه حوزه دین است که خودش نقش واسطه را برای به کمال رساندن روح بازی می‌کند، چون کمال روح در فلسفه است. پس دین حد واسط هنر و فلسفه است و به هر کدام شباهت‌هایی دارد. هگل هرچند مقام والایی برای هنر در نظر می‌گیرد، دین و بعد از آن فلسفه را در جایگاه بسیار والاتری از هنر قرار می‌دهد. او به تعبیر بعضی‌ها از «مرگ هنر» یعنی پایان آن، حرف می‌زند، درحالیکه پایان هنر از نظر هگل به معنای پایان رسالت هنر در شناخت مطلق است و نه مرگ و محو شدن آن از ساحت هستی.
  • تعداد رکورد ها : 2