جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
تحلیل محتوای کتب درسی دوره متوسطه (رشته علوم انسانی)  براساس عناصر 4 گانه بهره‌وری و برابری پایداری و توانمندسازی
نویسنده:
یاسمین زندی‌نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به اقتضائات عصر جهانی شدن، نادیده گرفتن تحولات جهانی در حوزه برنامه ریزی درسی موجب دور بودن فضای مدرسه از زندگی واقعی دانش آموزان خواهد شد. از این رو ارزیابی محتوای کتاب های درسی مدارس و ارزیابی کارکرد آنها در قبال اهداف طراحی شده، به عنوان یک مسئله اساسی در فرایند جامعه پذیری و توسعه ای پایدار برای سازمانهای عمومی خدمت رسان همواره به مثابه یک هدف مطرح بوده است.این پژوهش برآن است تا با تحلیل محتوای کتب درسی دوره متوسطه (رشته علوم انسانی) براساس عناصر 4گانه بهره وری، برابری، پایداری و توانمندسازی به ارزشیابی واقع بینانه تری از فضای حاکم بر محتوای این کتاب ها بپردازد.روش تحلیل محتوای پژوهش حاضر، آنتروپی شانون و واحد تحلیل نیز (صفحات متون اصلی درس به جز تمرین ها، پرسش و پاسخ و فعالیت ها) است؛ جامعه آماری این پژوهش همه کتاب های رشته علوم انسانی سال تحصیلی 90-89 بود. نمونه آماری شامل 10 جلد کتاب دوره متوسطه با عنوان های اقتصاد، علوم اجتماعی (1و2و پیش دانشگاهی) و جغرافیا (1و2و پیش دانشگاهی) و دین و زندگی (2و3و پیش دانشگاهی) بود. نتیجه حاصل از تحلیل 10 جلد از کتب درسی دوره متوسطه نشان داد که به شاخص برابری با ضریب اهمیت (0/273) بیش ترین توجه و به شاخص توانمندسازی با ضریب اهمیت (0/188) کم ترین توجه شده است. و شاخص های بهره وری و پایداری در رتبه های سوم و چهارم قرار می گیرند.ضمن این که توزیع فراوانی های مولفه های 13 گانه شاخص های مذکور به صورت متوازن مورد توجه قرار نگرفته و کتب درسی به یک نسبت مولفه های آموزش توسعه را تحت پوشش قرار ندادند.
بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی با سبکهای رهبری مدیران مقطع متوسطه
نویسنده:
نیلوفر اختیاری صادق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی باورهای معرفت شناختی با سبک های رهبری مدیران متوسطه ی شهر زاهدان انجام شده است. بر این اساس از کل تعداد مدیران مقطع متوسطه (زن و مرد) شهر زاهدان که تعداد 133 مدیر را شامل می شد با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان ، نمونه 100 نفری به صورت سهمی و تصادفی ساده انتخاب شدند. روش به کار رفته در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. برای گرد آوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه ی باورهای معرفت شناختی شومر و پرسشنامه ی سبک های رهبری محقق ساخته، اقتباس شده از دسته بندی سبکهای رهبری گیاماته او استفاده شده است. که در آن به دسته بندی سبک های مختلف رهبری از دیدگاه گیاماته او اشاره شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و t مستقل و رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی و سبک های رهبری مدیران رابطه معنی داری وجود دارد. بدین معنا که مدیرانی که به باورهای معرفت شناختی مترقی اعتقاد بیشتری داشتند (توسعه دانش و برهان دانش) بیشتر به سبکهای رهبری دموکراتیک تمایل داشتند (مشورتی و مشارکتی). بررسی باورهای معرفت شناختی مدیران نشان می دهد که مدیران در زمینه ی باورهای معرفت شناختی بیشتر به باورهای مترقی تمایل داشتند. بررسی سبکهای رهبری مدیران نشان می دهد که اغلب مدیران سبکهای رهبری مختلفی داشتند، که از سبک مشارکتی (رابطه مدار بالا وظیفه مدار پایین) بیشترین استفاده را کردند.
نقش باورهای معرفت شناسی و خودکارآمدی معلم با انتخاب الگوهای تدریس فعال معلمان مقطع متوسطه شهر اردبیل
نویسنده:
فرج محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین باورهای معرفت‌شناسی و خودکارآمدی معلمان با انتخاب الگوهای تدریس فعال معلمان مقطع متوسطه می‌باشد. روش پژوهش، توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دبیران مقطع متوسطه شهر اردبیل که شامل1447 نفر بود تشکیل شد. با توجه به تعداد جامعه و بر اساس جدول کرجسی - مورگان نمونه‌ای به حجم 300 نفر بود. که از ناحیه یک (90 زن و 78 مرد) و از ناحیه دو (69 نفر زن و 63 نفر معلم مرد) به روش نمونه گیری طبقه‌ای نسبی و 600 نفر دانش‌آموز مربوط به همان معلمان انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های باورهای معرفت‌شناسی، خودکارآمدی معلمان و پرسشنامه انتخاب الگوهای تدریس فعال استفاده شد. دو پرسشنامه باورهای معرفت‌شناسی و خوودکارآمدی معلمان توسط معلمان و پرسشنامه انتخاب الگوهای تدریس فعال توسط دانش‌آموزان (به ازاء هر معلم دو دانش‌آموز مربوط به همان معلم) جهت ارزیابی انتخاب الگوهای تدریس فعال معلمان تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش‌های آماری فراوانی، آزمون t تک نمونه‌ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که بین باورهای معرفت‌شناس معلمان در مولفه باورهای ساده و قطعی آنان رابطه وجود دارد، ولی در مولفه دیگر باورهای معرفت‌شناسی رابطه‌ای مشاهده نگردید. همچنین بین مولفه‌های خودکارآمدی معلمان یعنی، مدیریت کلاس، درگیر کردن فراگیر و راهبردهای آموزشی و انتخاب الگوهای تدریس فعال رابطه وجود داشت. در پیش‌بینی الگوهای تدریس فعال معلمان، به طور کلی 090/0 واریانس الگوهای تدریس فعال را خودکارآمدی معلمان و026/0 واریانس این متغیر را باورهای معرفت‌شناسی پیش‌بینی کرد. تحلیل‌های t تک نمونه‌ای متغیرها نشان داد که در مولفه‌های باورهای معرفت‌شناسی باور معلمان در مورد چگونگی تشکیل دانش از سطحی بالا برخوردار بوده و در مولفه دیگر یعنی یادگیری سریع و ثابت باورهایی ناشیانه دارند. در مورد خودکارآمدی معلمان و انتخاب الگوهای تدریس فعال آنان نیز تحلیل‌های t تک نمونه‌ای نشان داد که نمرات کسب شده از سوی معلمان از میانگین مفهومی بالاتر بوده و از سطحی قابل قبول برخوردار بود.
تبیین رابطه باورهای معرفت‌شناختی و جهت‌گیری‌های تدریس معلمان
نویسنده:
ابوالقاسم بهجت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف اصلی این تحقیق شناسایی باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس معلمان دوره متوسطه استان خراسان رضوی (14643=N) شاغل به تدریس در سال تحصیلی90-89، و تبیین رابطه بین این باورها و جهت گیری ها بود. هدف دوم آن بود که بررسی شود آیا بین باورهای معرفت شناختی؛ جهت گیری های تدریس؛ رابطه بین باورها و جهت گیری های معلمان؛ و ویژگی های فردی آنان (جنسیت، رشته تحصیلی و سطح تحصیلات) رابطه ای وجود دارد؟ داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1998) و پرسشنامه اصلاح شده جهت گیری های تدریس ساموئلوویچ (1999) از 403 نفر از معلمان که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، با روش میدانی جمع آوری و با روش های آماری تحلیل واریانس عاملی، آزمون تفاوت معنی دار آماری بین ضرایب همبستگی و آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شد. نتایج نشان داد 53% معلمان دارای باورهای معرفت شناختی خام و 55% دارای جهت گیری تدریس- محور هستند و بین باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس آنها همبستگی معنی دار متوسط منفی وجود دارد. در این دو متغیر بین معلمان برحسب جنسیت تفاوت آماری معنی دار وجود نداشت. معلمانِ دارای سطح تحصیلات فوق دیپلم و پایین تر در رشته فنی و مهندسی نسبت به معلمان رشته های علوم انسانی، و معلمان رشته علوم انسانی نسبت به معلمان رشته های علوم پایه، به ترتیب از باورهای معرفت شناختی خام تری برخوردار بودند. در عوض، معلمانِ دارای سطح تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر در رشته فنی و مهندسی نسبت به معلمان رشته های علوم پایه، و معلمان رشته علوم پایه نسبت به معلمان رشته های علوم انسانی به ترتیب از باورهای معرفت شناختی پیچیده تری برخوردار بودند. به نظر می رسد چارچوب رشته های علوم پایه و علوم انسانی در مقاطع بالاتر چندان شرایط تحول فکری ورودی های خود را تأمین نمی کنند و این وضعیت در رشته های علوم انسانی شدیدتر است. معلمان دارای سطح تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر نسبت به معلمان دارای سطح تحصیلات لیسانس گرایش بیشتری به جهت گیری یادگیری- محور داشتند. به نظر می رسد دوره تحصیلات تکمیلی، تأثیر عمده ای بر نوع نگاه معلمان به کارشان در کلاس دارد. معلمان رشته های فنی و مهندسی در مقایسه با معلمان سایر رشته ها، بیشترین گرایش را به جهت گیری تدریس- محور داشتند و معلمان رشته های علوم پایه در مقایسه با معلمان رشته های علوم انسانی گرایش بیشتری را به جهت گیری یادگیری- محور نشان دادند. تفاوت ضرایب همبستگی بین باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس در دو گروه معلمان دارای سطح تحصیلات لیسانس و معلمان دارای سطح تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر از نظر آماری معنی دار بود. یعنی معلمان لیسانس از معلمان فوق لیسانس در باورهای معرفت شناختی، خام تر در و جهت گیری به تدریس، تدریس- محورتر بودند. استدلال شد این امر ناشی از تحصیلات پایین تر است. این نتیجه در خصوص معلمان دارای سطح تحصیلات فوق دیپلم و پایین تر و معلمان دارای سطح تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر نیز تأیید شد.
  • تعداد رکورد ها : 5