جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 6
بررسی مبانی و لوازم  نظریه ی اصالت وجود با توجه به شرح منظومه ملاهادی سبزواری(از منظر معرفت شناسی) و اثر آن بر دیگر موضوعات فلسفی
نویسنده:
آیدا صادق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه اصالت وجود، شامل اصلی ترین مبانی بدیهی تصوری در فلسفه و محور اساسی حکمت متعالیه است و موثر بر روی دیگر موضوعات فلسفی است. تغییر نگاه به این مبانی موجب تغییر تگاه بر دیگر موضوعات می شود. با مقایسه و دقت میان پیش فرض های مطرح شده در نظریه اصالت وجود با توجه به شرح منظومه ملاهادی سبزوای، متوجه می شویم که تبیین یکسانی از چرایی ثنویت میان وجود و ماهیت صورت نگرفته است. از مقایسه تبیین نظر شارحین ملاهادی بر روی بحث «وجود» متوجه می شویم؛ در مبانی این نظریه؛ هم معرفت شناسی و هم هستی شناسی دخالت دارد و این نظریه محل تجلی و تعالی سیر رشد مباحث هستی شناسی و معرفت شناختی پیش از خود می باشد که رمز آن در تاریخ متافیزیک فلسفی پیشینیان نهفته است. در مورد این که اصالت یا با وجود (موجود) است و یا با ماهیت تکامل و تعالی ثنویتی است که از دوره ارسطو به متافیزیک فلسفه تزریق شده است و با دقت معرفت شناختی در مبانی این ثنویت رفع می گردد. هدف این تحقیق آن است که نشان دهد محل منازعه نباید بر روی یک مفهوم انتزاعی عقلی - یعنی مفهوم وجود-برقرار شود، بلکه باید به چگونگی ارتباط مراتب انسان با واقعیت پرداخت. با تحلیل معرفت شناسی از مبادی وجود، ماهیت، اصالت و اعتباریت و چگونگی حصول آن ها در انسان مشخص می شود که دو مفهوم وجود و ماهیت هم عرض با یکدیگر نمی باشند، و به سیر مراتب ادراکی انسان از واقع باز می گردند و ربطی به دو گانگی این مفاهیم در خارج و الزام به اصالت یکی و اعتباریت دیگری ندارد و با این نگاه هر سه فرض اصالت وجود، اصالت ماهیت و اصالت توأمان وجود و ماهیت، قابل ادغام شدن و بازخوانی به شکل جدید اصالت واقعیت هستند.
نفی حد و برهان از واجب تعالی
نویسنده:
پژوهشگر: صدیقه جمالی زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
میل به شناخت خود، جهان و آفریدگار همواره بشر را به تلاشهای فراوانی در این رابطه سوق داده است. در این میان شناخت مبدأ و سرچشمه هستی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و نقش تعیین کننده ای درسرنوشت بشر ایفا می کرده است. برای دستیابی به شناختی صحیح از خداوند، تبیین میزان توانایی انسان در این راه ، بسیار حائز اهمیت است به گونه ای که بدون توجه به این مهم ، قدم نهادن در این مسیر لغزش راه به همراه خواهد داشت. در تحقیق پیش رو سعی شده است تا با تعیین جنبه هایی از توانایی و محدودیت بشر در معرفت خداوند، از لغزش در این مسیر جلوگیری شود. از آنجا که تصور شئ وتصدیق به آن از مهمترین مراحل شناسایی هستند و از آنجا که بهترین نوع تصور و تعریف ، حد می باشد و مطمئن ترین تصدیق ، برهان است بنابراین بحث از حد و برهان در شناخت خدا، بسیار راه گشا خواهد بود. تحقیق در این زمینه در دو بخش تنظیم شده است: در بخش اول با دلایل متقن ثابت می شود که ذات وحقیقت خدواند منزه و مبرای از حد و برهان می باشد. در بخش دوم برنفی حد و برهان از حقیقت صفات ، اسماء و مفهوم ذات استدلال می شود و درمقابل به اثبات حد پذیری و برهان پذیری مفاهیم صفات و اسماء الهی پرداخته می شود. در پایان به این نتیجه رسیده می شود که هرچند انسان قادر به شناسایی کنه و حقیقت خداوند نخواهد بود اما راه شناخت به طور کلی بر روی او بسته نیست و به اندازه ی توان خود و نه به میزان حقیقت شناخت خدا، می تواند آن ذات اقدس را بشناسد و آنچه معتبر است همین می باشد.
فروپاشی نظریه ارسطوئی انتزاع صورت از ماده در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
جمالی غلامعباس
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو در نقد افلاطون مثل را از آسمان به زمین فرود آورد و در «تک چیزها» جای داد و آنها را با جوهر در معنی نخستین یکی گرفت. از نظر او جوهر در معنای نخستین، موجود نخستین است و بنابراین موجودیت و چیستی یا ماهیت یکی و همانند هستند. سپس وی جوهر را در تعاریفی منطقی تبیین می کند تا ساخت منطقی جهان را بازنمایی کند. اما نقد ارسطو علیه افلاطون او را مجبور کرد که نظریه صورت و ماده را چون دو جوهر بنیادی که نیازمند یکدیگرند عرضه کند. به همین دلیل او مجبور شد درباره انتزاع جوهر معقول از تک چیزها سخن به میان آورد. ارسطو برای حل این مساله از عقل فعال و منفعل استفاده کرد. اما در این مقاله روشن می شود که طرح ارسطو در باب شناخت قرین موفقیت نمی باشد. در سنجش با نظریه همراهی صورت و ماده و انتزاع صورت (شناخت)، هوسرل از تضایف سیلان سوبژکتیویته با نظام منظم اعیان سخن می گوید. این مقاله پس این توضیح منظر هوسرل از نوئما و نوئسیس روشن و تحلیل می کند که صورت و ماده دو جوهر متمایز نمی باشند بلکه هر دو چون عینی انضمامی از طریق قصدیت آگاهی تامل می شوند. و سپس در عبارات زبانی چون موضوعات جوهری به زبان آورده می شوند. در بخش های پایانی روشن می شود که بر اساس یک تحلیل و توصیف پدیدار شناسانه است که می توان از انتزاع سخن گفت که به معنی بنیان گذاری همه نظام های عقلی و علمی بر زیست جهان داده شده شهودی محیطی است.
صفحات :
از صفحه 39 تا 69
بررسی و مقایسه جایگاه وجودشناسی و معرفت شناسی عقل فعال نزد ابن سینا و توماس آکوئینی
نویسنده:
غلامحسین خدری، مستانه کاکایی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل فعال بعد از ارسطو جایگاه متفاوتی در اندیشه فیلسوفان داشته است. هریک بنابر نیاز و خلایی در فلسفه خود جایگاه عقل فعال را تعیین می کردند. افلاطون کلیات را قائم به ذات، مجرد، و ثابت می دانست که در عالم محسوس نبودند. او نیازی به وجود عقل فعال حس نمی کرد، اما ارسطو، در مخالفت با استاد خود، کلیات را در امور محسوس قرار داد، از آن جا که ارسطو از عقل به صورت مبهم و در مقایسه با حس سخن گفت، برای تبیین مفهوم کلی به وجود عقل نیاز داشت. بعد از او، شارحان و مفسران آثارش عقل فعال را از فلسفه او بیرون کشیدند، یا مانند اسکندر افرودیسی آن را موجود متعالی و خدا خواندند یا آن را به مانند فیلسوفان مسلمان، فارابی و ابن سینا، بیرون از نفس انسان قرار دادند که از طریق آن هم مساله رابطه کثرت با وحدت را حل کنند و هم مساله معرفت را بی پاسخ نگذارند. درمقابل، فیلسوفانی مانند توماس آکوئینی، در قرون وسطی، علی رغم تاثیرپذیری بسیار از این اندیشمندان، در زمینه عقل فعال موضعی متفاوت گرفتند و تبیین دیگری از ارسطو ارائه کردند؛ اینان عقل فعال را بخشی از نفس قرار دادند. عقل فعال در ابن سینا جایگاهی مشابه عقل در دیدگاه افلوطین دارد؛ به این ترتیب که در حوزه وجودشناسی، حلقه ارتباط بین عقول مفارق (ده گانه) و امور محسوس و مبدا صدور کثرت جهان مادی است و در حوزه معرفت شناسی، افاضه صور کلی و معقولات بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت از کارکردهای آن است. عقل فعال برای توماس، به زعم خود او، بیش تر ارسطویی است و صرفا جایگاه معرفت شناسانه دارد. برای او عقل فعال انتزاع کننده است، صور معقول را از محسوسات انتزاع می کند و به فعلیت می رساند. در حوزه وجودشناسی، عقل فعال در نفس انسان قرار دارد و کارکردی وجودی و علی ندارد.
صفحات :
از صفحه 75 تا 96
جایگاه عقل در اخلاق از نظر علامه طباطبایی،‌ شهید مطهری و استاد مصباح
نویسنده:
محمدجمعه رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوسان در دامنه رابطه عقل و اخلاق بیانگر حالات انعطاف ناپذیر و افراط و تفریط در آن است که عوامل آن ریشه در تاریخ و فرهنگ ملت ها دارد. یکی از این حالات نظریات مطرح شده از کسانی است که تجربه پذیری و تحلیلی بودن را معیاری برای معنی داری ذکر کرده اند و مضامنی دیگر را فاقد معنی مطلق نگر و یکسونگری به عقل خصوصا عقل عملی جانب دیگر مساله است که از آن حاکم بلامنازع می سازد این تحقیق بررسی نظریات سه تن از دانشمندان اسلامی پیرامون این مساله بوده و توضیحی بر سهم و نقش عقل در اخلاق و می توان آن را در ارتباط با مفاهیم (تصورات و تصدیقات) و انگیزه ها ترسیم کرد در مورد اول علامه طباطبایی تشخیص تقوا و فجور را هر چند مستند به نوعی الهام از احساسات باطنی می داند اما این احساسات خود به نوعی مستند یا وابسته به خارج است و در این میان وظیفه عقل عملی جعل اعتباریات واسطه برای نیل به مواد خارجی و اهداف است مشابه این نظر در کلام شهید مطهری دیده می شود استاد مصباح اینگونه مفاهیم را از مفاهیم ثانیه فلسفی می شمارد. در این موارد از خارج می توان به عنوان منشا انتزاع یا منشأ وابستگی حوایج به آن یاد کرد. علامه طباطبایی رد یا اذعان و بوجود حوایج در جهت رسیدن به کمالات را منسوب به عقل می کند و او است که اعتبارات واهی را که انسان را از کمالات باز می دارد از اعتبارات غیرواهی باز می شناسد. شهید مطهری تصدیقات عقلی را یکی از مقدمات صدور فعل ذکر می کند و این احکام اذعانات به پیروی از حوایج بعضا متغیر بوده و در موارد کلی است استاد مصباح تصدیقات عقلی را در ارتباط افعال اختیاری انسان و اهداف مطلوب از آن توضیح می دهد طبق این نظر این رابطه نوعی رابطه سبب و مسببی بوده و داخل در مباحث معقولات ثانیه فلسفی است و حس می تواند منشا انتزاع باشد اما لزوما چننی نیست علامه طباطبایی در مورد آخر علم را متمم فاعلیت ذکر می کند و شوق و اراده را از لوازم آن لذا در انگیزه های اخلاقی دخالت می دهد شهید مطهری انسان را فاعل بالتدبیر می خواند که تنها در صورت بزرگ بودن منافع از مضار فعل مجوز صدور می یابد اما استاد مصباح این مورد را نمی پذیرد.
معنای امور اعتباری، انتزاعی و حقیقی چیست؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
امور و مفاهیمی که انسان تصوّر می‌کند یا اصیل‌اند و یا غیر اصیل. امور متصوّر اصیل امور و مفاهیم اصیل؛ عبارت‌اند از آنچه در عالم خارج تحقق عینى دارند و معلول علّت‌هاى خاص تکوینى می‌باشند و تنها با انشاى لفظى و قصد و اراده محقق نمی‌شوند، بلکه باید علّت‌ بیشتر ...
  • تعداد رکورد ها : 6