جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 18
آغاز و انجام
نویسنده:
نصيرالدين طوسي، محمد بن محمد
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله اي است در بيست فصل در مبدء و معاد . نام مشهور اين رساله آغاز و انجام است ، ليكن در بعضي از نسخه هاي قديمي به نام « مبدء و معاد» آمده ، در مقدمه كتاب از آن به عنوان « تذكرة» ياد گرديده است. با اين كه نام اين رساله در فهرست تاليفات خواجه ديده نمي شود معهذا در نسبت آن به خواجه طوسي جاي ترديد نيست. رساله مشتمل بر بيست فصل است كه خواجه آن را به خواهش بعض دوستان خود تاليف كرده و در آن از آغاز و انجام خلقت و قيامت و بهشت و جهنم و غير آن به روش عرفاني بحث نموده است. در مقدمه گويد: «دوستي از عزيزان از محرر اين تذكره التماس كرد كه نبذي از آنچه سالكان راه آخرت مشاهد كرده اند از انجام كار آفرينش و بدآنچه در كتاب خداي تعالي مسطور است و بر زبان اولياء و انبياء مذكور از احوال قيامت و بهشت و دوزخ و غيري آن ثبت كند بر آن وجه كه اهل بينش بعيان بينند نه بر آن وجه كه اهل دانش بيان مي كنند. فصول كتاب چنين است: فصل اول : در صفت راه آخرت و ذكر سالكانش و اسباب اعراض مهم ؛ فصل دوم : در اشارت بمبدء و معاد ؛ فصل سوم : در اشارت بهر دو جهان ؛ فصل چهارم : در اشارت بزمان و مكان ؛ فصل پنجم : در اشارت بخلايق؛ فصل ششم : در احوال اصناف خلق در آن جهان و ذكر بهشت و دوزخ ؛ فصل هفتم : در اشارت به صراط ؛ فصل هشتم : در اشارت بصحائف اعمال ؛ فصل نهم : در اشارت بطي آسمانها ؛ فصل دهم : در اشارت بوزن اعمال و ذكر ميزان ؛ فصل يازدهم : در اشارت بطي آسمانها ؛ فصل دوازدهم : در اشارت بنفحات صدر؛ فصل سيزدهم : در اشارت بحالها كه در روز قيامت حادث شود ؛ فصل چهاردهم : در اشارت بدرهاي بهشت و دوزخ ؛ فصل پانزدهم : در اشارت بزبانيه دوزخ ؛ فصل شانزدهم :در اشارت بجويهاي بهشت ؛ فصل هفدهم : در اشارت بمنازل بهشت و دوزخ ؛ فصل هجدهم : در اشارت بدرخت طوبي وزقوم ؛ فصل نوزدهم :‌در اشارت بحور عين ؛ فصل بيستم : در اشارت بثواب. اين كتاب غير از «التذكرة» خواجه نصير به زبان عربي است كه در علم هيئت نگاشته شده است.«درايتي» در آن روش تأويل عارفان و فيلسوفان اسلامي كه اسماعيليان در انديشه و پندار ديني خود از آن بهره برده اند بكار برده شده است . طوسي فيلسوف از خانداني دوازده امامي بوده و نزد دانشمندان شيعي امامي پرورده شده و هنگام دانشجوئي «غنية‌ النزوع الي علمي الاصول و الفروع» ابن زهره را نزد سالم بن بدران مصري -در نسخه نوشته -بتاريخ 614 در هفده سالگي خوانده و درجمادي الثاني 619 و در بيست و دو سالگي اجازه روايت همين كتاب را از او گرفته است (اجازات بحار ص 16) و پيداست كه تنها از رهگذر فلسفي چنين روشي را در پاره اي از كتابها مانند اوصاف الاشراف برگزيده بود . مگر اين كه هنگام گرفتاري در درباره اسماعيليان ايران ناگزير شده بود «سير و سلوك» براي مجلس عالي ناصرالحق و الدين بنويسد و در آن از فصول مقدس حسن علي ذكره الاسلام نخستين خداوند الموت (557-561) ياد كند. و همچنين اخلاق ناصري را در 633 براي ناصرالدين ابوالفتح محتشم قهستان در روزگار علاءالدين محمد بن حسن (618-653) بنگارد. و الادب الوجيز لولدالصغير ابن مقفع را براي همان ناصرالدين بپارسي كند و در همين قهستان زبدة الحقائق همداني را براي همو بپارسي در آورد . اين هم گفته شود كه ايوانف روضة التسليم و مطلوب المؤمنين را كه هر دو كتابي است درست اسماعيلي و باطني بنام طوسي بچاپ رسانده است و كتابي هم بنام تحفه و كتابي بنام روضة‌ القلوب بنام او هست؛ گرچه اين روضة القلوب در برخي نسخه ها همچون نسخه سپهسالار بنام بستان القلوب و از سيد شريف گرگاني دانسته شده . اين چهار كتاب روشن نيست كه از طوسي باشد اگر چه تحفه و روضة القلوب بروش اسماعيليان نوشته نشده است . باري اين «آغاز و انجام»‌ از طوسي است و گرچه روش تأويل در آن هست ولي رنگ آئين اسماعيلي ندارد. «محمد تقي دانش پژوه» شامل بيست فصل. 1- در صفت راه آخرت و ذكر سالكان. 2- در اشارت بمبداء و معاد. 3- در اشارت بهر دو جهان. 4- در اشارت بمكان و زمان آخر. 5- دراشارة بحشر خلايق. 6- در ذكر احوال اصناف خلق در آن جهان. 7- در اشارة بصراط مستقيم. 8- در اشارت بصحايف اعمال ... 9- در اشارة بزبانه دوزخ ... 20- در اشارت بثواب و عقاب و عدل او. شامل بيست فصل است .(مير ودود سيد يونسي) آغاز كتاب: ربنا لاتزع قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من لدنك رحمتاً ...... دوستي عزيزتر از محرر اين تذكره التماس كرد كه نبدي از آنچه سالكان راه آخرت مشاهدت كنند از انجام كار آفرينش شبيه بآنچه در كتاب خدايتعالي مسطور است و بر زبان اولياء‌و انبياء ‌عليهم و السلام مذكور از احوال قيامت و بهشت و دوزخ و غير آن ثبت كند بر آن وجه كه اهل بينش بعيان مي بينند نه بر آن وجه كه اهل دانش بيان ميكنند و هر چند اجابت اين التماس متعذر بود بحكم آنكه نه هر چه هست نصيب هر كس است و نه هر چه نصيب كسي است تواند ديد ... اين تذكره از آنچه مراد آن عزيز است قاصر باشد بايد كه چون عذر واضح مؤاخذت نفرمايد .... فصل اول در اشارت بحور عين در اشارت بثواب و عقاب در صفت راه آخرت و ذكر سالكانش و اسباب اعراض مردم از آن و آفات اعراض بدانكه راه آخرت ظاهر است و راه بر آن معتمد و نشانهاي راه مكشوف و سلوكش اسان و ليكن مردم از آن معرضند ... اما سبب آساني سلوك آنست كه اين راه همان راهست كه مردم از آنجا آمده است پس آنچه ديدني است يك بار ديده است ... الي آخر. انجام كتاب: ايشان از ثواب منزه باشند چه دنيا و آخرت برمرد خداي حرام است ، الدنيا حرام علي أهل الآخرة و الآخرة حرام علي أهل الدنيا و هما حرامان علي أهل الله . سبحان ربك رب العزة عما يصفون و سلام علي المرسلين و الحمدلله رب العالمين
آغاز و انجام
نویسنده:
اثيرالدين ابهري، مفضل بن عمر
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رساله ايست فلسفي در معرفت مبدء و معاد. مؤلف خود در ديباچه ميگويد «اين كلمه اي چند است در معرفت مبدء و معاد» و در نسخه شماره 1918 كتابخانه مجلس نام آن «رساله در مبدأ و معاد» ياد شده . اما در پايان نسخه اي از اين رساله كه در كتابخانه ملك است (شماره 5685) نوشته شده «تمام شد كلمات عشره ....» . در ذريعه نيز با همين نام اخير وارد شده . در نسخه ديگري كه در كتابخانه مجلس با شماره 6/639 موجود و از اين نسخه حاضر تازه تر است نيز همين نام آمده و فهرست نگار نيز آنرا با همين نام «كلمات عشره» معرفي كرده است . در ذريعه مؤلف اين رساله شناسانده نشده اما در ذيل نسخه مجلس كه از نسخه ملك كهنه تر است (نسخه ملك مورخ 998 است و نسخه ما در اوايل قرن 10 نوشته شده) تصريح شده كه رساله از اثيرالدين ابهري است و نويسنده فهرست رساله هاي اين دفتر (در پشت برگ نخست دفتر) نيز اين رساله را از اثيرالدين ابهري دانسته است . از اثيرالدين ، اشعار فارسي و مراسله اي بفارسي با خواجه نصير طوسي نقل شده اما از اثر ديگري بنام كلمات عشره يا مبدأ و معاد تاكنون ذكري نديده ام . شيوه فارسي رساله نيز كهنه است و خصائص فارسي عصر اثيرالدين در آن مشهود است ، خاصه آنكه كاتب نسخه ما رسم الخط نسخه اصلي را بيشتر حفظ كرده است اين رساله داراي ده كلمه است و در هر كلمه مسائلي درباره مبدأ و معاد ياد شده و فهرست آنها بطور خلاصه از اينقرار است : كلمه اول-تقسيم وجود و موجود . كلمه دوم-مقولات كلمه سوم-افلاك و مراتب آنها كلمه چهارم-فلك اعظم و لوح و قلم و وجود حركت و حيوة در افلاك كلمه پنجم-عناصر اربعه كلمه ششم-قواي انسان كلمه هفتم-مراتب عقل كلمه هشتم-خير و شر و قضاء الهي . كلمه نهم-قواي نفساني انسان و ترتيب وجودي آنها . كلمه دهم-حال نفس پس از مارقت از بدن و معني بهشت و دوزخ. در پايان هر يك از «كلمات» در زير عنوان «سر» برخي از اسرار و رموز عرفاني و اخلاقي يا فلسفي دقيق و متناسب با موضوع سخن در آن كلمه ياد گرديده . مؤلف از فيلسوفان ديگر ياد نكرده و باستدلال نيز كمتر پرداخته است. يا آغاز و انجام، رساله ايست به فارسي از اثيرالدين ابهري (الذريعة 19/50) در دو بخش: بخش 1: در پنج فصل . بخش 2: در پنج فصل . در نسخه ها به چند تن نسبت داده شده: شهاب الدين سهروردي، اثيرالدين ابهري، مير سيد علي همداني و خواجه نصير طوسي. و ممكن است چند كتاب در «مبدأ و معاد» در 10 كلمه باشد. اين يكي ده كلمه كوتاه است و هر كلمه داراي چند « سر - سر » در اثبات مبدأ و معني معاد كه به التماس دوستي نگاشته شده است: 1- تقسيم وجود و موجود، 2- مقولات، 3- افلاك و مراتب آن، 4- فلك اعظم و لوح و قلم و حركت و حيات در افلاك، 5- عناصر اربعه، 6- قواي انسان، 7- مراتب عقل، 8- خير و شر و قضاي الهي، 9- قواي نفساني انساني، 10- حال نفس پس از جدائي از بدن. در نسخه اي از آن بر فراز صفحه اول اين رساله اين عبارت آمده است « قيل من تصانيف استاد البشر» در دو قسم : 1-در هفت فصل 2-در پنج فصل (محمد تقي دانش پژوه) در ص ع و آغاز رساله از ابهري دانسته شده است ، اين رساله در دو بخش است : نخستين در هفت فصل ،‌ دومي در پنج فصل ،‌ و در «تحقيق مبدء آفرينش» س 2 ش 10 مورخ 1343 خ چاپ شده و نسخه هاي ديگري هم از آن هست مانند 34/2401 از سده 11 و 5/3238 مورخ 1241 و 6/4732 مورخ 962 دانشگاه و 8/281 مهدوي از سده 11 (نشريه 2/62) و 14/5138 مجلس مورخ 57-1024 و الهيات 1/242 ب (1/144) . و سپه 93/912 به نام ابرهي و 2/6747 (5/496) اين يكي جز دو رساله ديگري است به همين نام كه يكي در ده كلمه است ، هر يك داراي يك سر يا بيشتر كه در چهارده رساله چاپ دانشگاه به نام مبدء و معاد اثيرالدين ابهري ( ص 163-174) ديده مي شود ولي نمي دانيم كه از روي چه نسخه اي چاپ شده است ، ش 35/241 دانشگاه با عنوان « قيل من تصانيف استاد البشر» و 3/120 خويي در مجلس به نام كلمات عشره و منسوب به سيد علي همداني (7/236 و 322) و 15/37 مجاميع فارسي طلعت در قاهره مورخ 921 در 140ر-147ر 19 س (1/257 ش 1134) به نام شهاب الدين سهروردي و 13/1918 مجلس (9/605) از سده 9 و 10 به نام اثيرالدين ابهري و 28/5685 ملك مورخ 998 و 6/639 مجلس (2/409) . دومي در سه بخش است يكي در ده و دومي در سيزده سوم در چهار فصل است سپس يك خاتمه ( حقوق ش 57 در مورخ 975 ص 5 فهرست - سپهسالار ش 5/6556 فهرست 3/21 - مجلس ش 4/640 فهرست 2/405)‌ . اينها جز دو آغاز و انجام خواجه طوسي است ، يكي روش اسماعيليان و در بيست فصل دومي در چهار فصل حيوان و نبات و معدن و متفرقات و نوادر وآغاز و انجام ابو الحير محمد تقي بن محمد فارسي در اسطرلاب و جز آغاز و انجام محمد احمدي (فيلمها 1/414) و آغاز و انجام گمنام ديگر ( فيلمها 1/420) . چند آغاز و انجام يا مبدء و معاد ديگر هم هست : از احمد سهرندي و محمد باقر شرف الدين لاهوري و محمد علي شكيب شيرازي و سيد موسي بن فضل الله همداني و سيد شريف گرگاني و گمنام و عزيز نسفي و عبدالرزاق كاشي . (ذريعه 1/35 - فهرست نسخه هاي فارسي 721 و 830 و 839 و 1014 - فهرست فيلمها 1/729) (محمد تقي دانش پژوه) بروش مشايي محض درست مانند هدايه خود او. درآن از مشايخ و حكماي اشراق و محيي الدين اعرابي ورئيس (ابن سينا)ياد شده است . چنين است فهرست مطلبهاي آن . قسمت اول در معرفت مبدا فصل اول در برهان واجب الوجود فصل دوم در توحيد واجب الوجود فصل سوم در تنزيه واجب الوجود فصل چهارم در اثبات معلول فصل پنجم در كثرت عقول فصل ششم در اثبات نفوس فلكي قسم دوم در معاد : فصل اول در معاد جسماني فصل دوم در بطلان تناسخ فصل سيم در بيان آنكه نفس فاسد نشود بعد از خرابي بدن فصل چهارم در معاد روحاني فصل پنجم در كرامات و معجزات و وحي و الهام (محمد تقي دانش پژوه) آغاز كتاب: شكر و سپاس و ستايش مر خداي را كه بر كشنده عقل و جان است و پديد آوردنده زمين و آسمان ]مجلس شورا 2/405[
منهج الرشاد فی معرفة جسمانیة المعاد
نویسنده:
نعیم بن محمد تقی عرفی طالقانی؛ محقق: محمدرضا عطایی
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: انتشارات مکتب امام رضا (ع),
چکیده :
كتاب «منهج الرشاد في معرفة المعاد» تاليف محمد نعيم‌ طالقانى، از معدود كتاب هايى است كه از معاد روحانى و جسمانى با استفاده از مبانى حكمى، عرفانى و تفسيرى بحث كرده است. مولف به طور كلى در مباحث حكمى بيشتر از صدر المتألهين تأثير پذيرفته است. اين كتاب به طور كلى از يك مقدمه، پنج باب و يك خاتمه تشكيل يافته است كه تفصيل آن به اين شرح است: مقدمه: حقيقت و ضرورت معاد، معاد در آيات قرآن، مراد از معاد روحانى و جسمانى، مبناى اثبات كنندگان معاد، معاد بدن، معاد نفس، جواز انعدام عالم و امتناعش، نقد كلام حكماء در امتناع انعدام عالم، امتناع اعادة المعدوم و نقد كلام متكلمين در اين زمينه و در نهايت نتيجه‌ گيرى مولف از مباحث فوق. 1- اثبات نفس و بيان انيت آن و تحديد نفس: شرح كلام شيخ الرئيس در طبيعيات شفاء و كلام خواجه نصير طوسى در شرح اشارات و رد شبهات وارده است. 2- بيان حقيقت نفس و ماهيت آن 3- تعديد قواى نفس 4- الف) اثبات حدوث نفس با حدوث بدن ب) تعريف تناسخ و اثبات بطلان آن. ج) بيان احوالات نفس بعد از فساد بدن (سعادت، شقاوت، لذت عقليه، ثواب و عقاب) 5-اثبات معاد جسمانى و پاسخ به شبهات مطرح شده است.
وجود العالم بعد العدم عند الامامیة «فی اثبات حدوث العالم زماناً»
نویسنده:
قاسم علی احمدی
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نشر تک,
چکیده :
كتاب «وجود العالم بعد العدم عند الامامیة» نوشته قاسم علی احمدی، شامل مجموعه احادیث و روایاتی در باب معاد و زندگی پس از مرگ برگرفته از منابع مختلف نظیر: كافی، بحار الانوار، احتجاج، امالی مفید و امالی طوسی به طبع رسیده است. در این كتاب، ضمن بیان كیفیت معاد، دلایل عقلی و نقلی رستاخیز ذكر می‌ گردد، افزون بر آن به برخی شبهات وارده بر مبحث معاد با استناد به دیدگاه‌ های علمای شیعه پاسخ داده می‌ شود.
نفحات القرآن المجلد 5
نویسنده:
ناصر مكارم شيرازي؛ محققان: محمدرضا آشتیانی، محمدجعفر امامی، عبدالرسول حسنی، محمد اسدی، حسین طوسی، شمس الدین روحانی، محمد محمدی اشتهاردی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مدرسة الامام علی بن ابی طالب علیه السلام,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نفحات الرحمن، تأليف آيت‌الله مكارم شيرازى و گروهى از محققان، شيوه‌اى جديد در تفسير موضوعى قرآن كريم است. در ابتداى هر جلد از كتاب اسامى محققينى كه در تدوين آن جلد مشاركت داشته‌اند ذكر شده است كه عبارتند از: محمدرضا آشتيانى، محمدجعفر امامى، عبدالرسول حسنى، محمد اسدى، حسين طوسى، سيد شمس‌الدين روحانى و محمد محمدى اشتهاردى. كتاب، مشتمل بر 10 جلد است. در هر جلد از كتاب موضوعاتى ذكر و بدين ترتيب مورد مطالعه قرار گرفته است: ابتدا مقدمه‌اى درباره آن موضوع ذكر شده است، سپس آيات مربوط به آن موضوع يك‌جا آورده شده است، پس از آن مفردات آيات شرح شده و در ادامه تفسير آيات، توضيحات و پاسخ به پرسش‌هاى مطرح، ديده مى‌شود. در انتهاى مباحث نيز سعى شده نتيجه بحث بيان شود. در مقدمه كتاب مطالبى درباره انواع تفسير، تعريف، تاريخ و اسلوب تفسير موضوعى قرآن كريم ارائه شده است. تفسير مفردات قرآن، تفسير ترتيبى، تفسير موضوعى، تفسير ارتباطى و تفسير عام از انواع تفسير است كه در مقدمه كتاب معرفى شده‌اند. اگرچه نام «تفسير موضوعى» فراوان بر زبان علماء گذشته جارى بوده است، اما جز در مقاطع محدود و حول موضوعات خاصى متداول نبوده است. شيوه صحيح در تفسير موضوعى دو گونه است: 1.
تمهيد الأصول في علم الكلام
نویسنده:
محمد بن حسن طوسي
نوع منبع :
کتاب , شرح اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: رائد,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تمهيد الأصول في علم الكلام، اثر ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، با تصحيح و مقدمه دكتر عبدالمحسن مشكوةالدينى، شرح بخش نظرى رساله «جمل العلم و العمل»، تأليف سيد مرتضى على بن حسين موسوى است كه به زبان عربى و در قرن پنجم قمرى، نوشته شده است. در ابتداى كتاب، مقدمه مفصلى از مصحح آمده كه به بيان خصوصيات كتاب و روش كار شيخ طوسى در آن، پرداخته شده است. شيخ طوسى نام اين كتاب را در فهرست كتب خويش، «شرح جمل العلم و العمل» ذكر كرده و در اول همين كتاب و در كتاب «الاقتصاد في ما يجب على العباد» كه گاهى به اين كتاب ارجاع داده، به همين اسم آن را نام برده است. اما در پشت نسخه قديمى اين كتاب كه به شماره 54 مخطوطات در كتابخانه آستان قدس رضوى نگهدارى مى‌شود، نامش «تمهيد الأصول» و يك جا، «تمهيد في الأصول» نوشته شده است و پاره‌اى از نويسندگان اخير نيز به همين اسم آن را عنوان كرده‌اند و معلوم نيست از چه هنگامى اين نام بر آن نهاده شده است. در اثر حاضر، قسمت عمده‌اى از معارف دقيق و اصول كلى علمى و فلسفى گنجانده شده است و معتقدات شيعه با فرق ديگر مسلمانان و غير مسلمانان مقايسه گرديده و آنچه بر مبناى اصول تشيع خالص درست به نظر آمده، با ذكر دليل و سند محكم، به اثبات رسيده است و به اعتراضات مخالفين، پاسخ گفته شده است. در تبيين روش شيخ در تنظيم كتاب حاضر، توجه به اين نكته ضرورى است كه علم كلام در آغاز توسط گروه معتزله به وجود آمد و مسائل اصلى آن در پنج اصل، تنظيم شدند و همه آنان متعهد بر اين شدند كه همگى متفق بر اين پنج اصل باشند و به ديگران هم آن را بقبولانند. اين پنج اصل عبارتند از: توحيد و بحث صفات؛ عدل؛ وعد و وعيد؛ منزلت بين‌المنزلتين و امر به معروف و نهى از منكر. هدف اصلى آنان از اين كار، جلوگيرى از برخوردهاى قولى و عملى و زدوخورد بين فرقه‌هاى مسلمانان بود. به همين ملاحظه در هر موضوعى حد متوسطى از عقايد گوناگون را گرفتند تا همه را بر آن متفق و متحد گردانند و به اين وسيله، آشتى و صلح برقرار نمايند. اما شيخ طوسى كه هدفى دقيق‌تر از اين داشت، به اين مسئله توجه نمود كه انسان موجودى متعهد و ملتزم به اداى تكليف است و بايد او را به آنچه پيش خود، تعهد ذاتى و فطرى دارد، متوجه گرداند تا همه مردم به رفتار كردن آنچه بر حسب فطرت بر آن متعهد و ملزم هستند، متفق و متحد باشند. به همين منظور در اثر حاضر، موضوع علم كلام را تكليف قرار داد و مسائل مربوط به آن را در اين علم، مورد بحث نهاد و مسائل مهمى كه علل يا معاليل و آثار و نتايج عمل كردن به تكليف يا سرپيچى از آن است، در چهار بخش آورد و پنج اصل معتزله را كه مسائل مهم علم كلام است، در اين چهار بخش كتاب، گنجانيد: بخش اول، در توحيد و اثبات صفات خداوند كه نتيجه آن، ثابت كردن صفت عدل الهى است؛ بخش دوم، در ماهيت كلام خداوند و تشريع است كه راهنمايى به تكليف است و از صفت عدل، حاصل مى‌شود؛ بخش سوم، وعد و وعيد است كه از دنباله برانگيختن پيامبران، حاصل مى‌شود و نتيجه عمل كردن به تكليف يا دست بازداشتن از آن است؛ بخش چهارم، در به‌پاداشتن حكومت دينى و عدل اسلامى براى اجراى شرع و نتايج حاصل از آن است كه در بحث امامت ذكر مى‌شود. بنابراین، تنظيم كتاب در اين چهار بخش، منطبق بر چهار ركن اساسى تكليف است كه عوارض ذاتيه و علل و معاليل آن مى‌باشند و بنا بر آنچه ذكر شد، موضوع علم كلام در نظر شيخ، تكليف است و اينكه موضوع علم كلام را وجود، بماهووجود، يا وجود واجب مى‌دانند، بر خلاف روش شيخ در اين كتاب است؛ زيرا شناختن وجود خداوند و صفات كماليه او بنا بر آنچه شيخ تصريح كرده است، همگى مقدمه براى شناختن تكليف و عمل كردن به آن است. شيخ در بيشتر جاهاى كتاب، ريشه و پايه استدلال‌ها را حسن و قبح عقلى و تعهد ذاتى و درونى انسان را به عمل كردن شايسته‌ها و دست بازداشتن از ناشايسته‌ها، قرار مى‌دهد. علاوه بر آن، شيخ گفتگو از تكليف ذاتى را چند جا مستقلا عنوان كرده است: يكى در اول كتاب كه كسب معارف را براى پى بردن به تكاليف ذاتى بيان مى‌كند و ديگرى در فصل معارف لازمه است و در جاى ديگر، مستقلا و به‌تفصيل، همين گفتگو را عنوان مى‌نمايد و باز در فصل نبوت و امامت، مطالبى را كه نام برده شد، با شرح زياد روشن مى‌گرداند و در چند جاى كتاب، ثابت مى‌كند كه اگر كسى در مناطق غير مسكون، پرورش يابد و از هيچ‌كس چيزى نياموزد و متدين به هيچ دينى و فرمان‌بر هيچ قانونى نباشد، خود را ترسان مى‌بيند كه مبادا كارى ناشايست از او سر بزند؛ پس خود را متعهد و پيش خود مسئول مى‌يابد كه بايد كارهايى را انجام بدهد و از انجام دادن كارهايى دست باز دارد؛ هرچند خود آن كارها، برایش مبهم و از يكديگر مشخص نيست و فطرتا در صدد جستجو است كه به شناسايى خوب و بد پى ببرد و خوب و بد همان شايسته و ناشايسته است. بنا به گفته شيخ در اول كتاب، نخستين وظيفه انسان، انديشيدن است براى شناختن كسى كه شايستگى آموزندگى و راهنمايى او را داشته باشد و براى شناختن او در آغاز بايد از دقت كردن در طبيعت و علوم طبيعى كمك گرفت. شيخ علاوه بر صفحات اول كتاب، در صفحات 438 تا 44 متذكر مى‌شود كه آنچه را انسان پيش خود متذكر مى‌شود، كه بايد آن‌ها را بداند تا آموزنده اصلى را بشناسد، سه بخش است كه در سه مرحله بايد آموخته شود و در هريك از دوره‌ها كوتاهى كند، براى رسيدن به مرحله سوم كه شناختن آموزنده است، فرصتى را از دست داده است. شيخ در صفحه 437 متذكر گرديده كه اگر كسى زمان‌هايى را كه بايد در آن دانستنى‌هاى مقدماتى همگانى و متوسط را كه رشد فكرى از آن حاصل مى‌شود و به دانش نهايى كه شناختن آموزنده اصلى است مى‌كشاند، بيهوده از دست داده باشد و اكنون كه بايد از عهده تكاليف عملى خود برآيد، آموزنده اصلى را نشناخته باشد، تا راه از عهده برآمدن تكاليف را از او بگيرد، در اين وقت كم، چه بايد بكند. در صفحه 684 مى‌گويد پيامبران كه تعاليم خدايى را از راه مهربانى كردن به مردن برایشان مى‌آورند و از سوى خداوند به آنان مى‌آموزند، همان چيزهايى را براى مردم توضيح مى‌دهند كه خود مردم از آن آگاه هستند و در صفحه 686 آمده است كه پيامبران آنچه را خود مردم مى‌دانسته‌اند كه بايد انجام بدهند، به آن‌ها يادآورى مى‌كنند. از جمله ويژگى‌هاى كتاب، روش شيخ در عنوان كردن مطالب و نيز خصايص استدلالى او در اين اثر است كه مى‌توان آن را در موارد زير، خلاصه نمود: الف)- شيخ در آغاز هر فصل، خلاصه مطالبى را كه در آن عنوان مى‌كند، فهرست‌مانند مى‌آورد و مشخص مى‌نمايد كه چه چيزهايى ذكر خواهد كرد. ب)- هنگام شروع به مطلب، نخست قضيه مورد بحث را عنوان مى‌كند و پس از تعريف موضوع و كليات مربوط به آن، دليل اثبات قضيه را مى‌آورد، پس از آن نظر ديگران و قضاياى فرعى و ابهاماتى كه شايد پيش بيايد يا پيش آمده باشد، به‌طورى‌كه در مصاحبه‌هاى حضورى مطرح مى‌شود، در قالب سؤال و جواب مى‌آورد و چنان مجسم مى‌كند كه گويى دو نفر روبه‌رو نشسته‌اند، يكى چيزى مى‌پرسد و ديگرى به او پاسخ مى‌دهد و اين روش تا آن زمان كمتر به كار مى‌رفت. ج)- شيخ براى تحقيق در اثبات مسائل، دو راه پيش گرفته است و در بيشتر جاها، از هر دو روش استفاده مى‌كند: يكى استخراج تعريف براى موضوع قضايا از تتبع موارد و از مشاهدات و تجربه‌هاى درونى و ديگرى، روش تحليل مفهوم موضوع، به اجزاى ذهنى و جستجو از لوازم عينى آن است؛ زيرا نخست بر حسب روش تجربى خود، به تتبع موارد استعمال نام موضوع پرداخته و مفهوم معينى را برایش قطعى مى‌كند و سپس، تعريف منطقى آن مفهوم را به دست مى‌آورد و اجزاى مفهومى و حدى، يا رسمى آن را، با شاهد گرفتن موارد عرفى و اصطلاحى، استخراج مى‌كند و پس از تعيين اجزا و لوازم عقلى و عرفى آن، به توضيح رابطه مابين موضوع با لوازم كه محمولات بر آن موضوع باشند، مى‌پردازد تا آنهايى كه رابطه على و معلولى ميانشان موجود است و در حال وجود و عدم، همراه با يكديگرند، از محمولات ديگر مشخص كند و از اين راه، قضاياى مطلوب را اثبات يا نفى مى‌كند. گاهى نيز براى ثابت كردن رابطه على و معلولى، يا رابطه تضاد و نفى كردن آن، موضوع را از راه نفى و اثبات تقسيم مى‌كند تا شماره اقسام و اصناف را قطعى نمايد؛ وى پس از آن به بررسى يكايك آن اصناف مى‌پردازد تا ثابت كند كه در همه اصناف، آيا رابطه عليت يا تضاد ميان آن‌ها موجود هست يا نيست، تا نفى و يا اثبات قضيه مورد نظر را مسلم نمايد. د)- شيخ در هرجا از اين روش منطقى نتوانسته قضيه‌اى را ثابت كند، نظر عمومى اهل تحقيق را سند گرفته و هر قضيه‌اى را همه فرق اسلامى بدون شك و ترديد، پذيرفته باشند، زير عنوان اجماع، سند قرار داده است. ه)- شيخ چون در پى‌جويى از صفات روحى و معنوى كه محسوس نيستند، براى نوع انسان هيچ راهى جز اين نمى‌يابد كه آنچه را در خود مى‌بيند، مقياس و ملاك تعريف و شناخت آن صفت قرار دهد و تعاريف مربوط به اين‌گونه صفت‌ها را نخست از مشاهداتى كه در شخص خودش دارد، استخراج مى‌نمايد، سپس جنبه‌هاى اختلاف و مغايرت وجودى خود را كه موضوع آن صفات است، با موجود برتر از خود به دست مى‌آورد و آنچه را لوازم موجوديت جسمانى وحدت موضوع مى‌بيند، از آن صفت حذف مى‌كند، تا مفهوم كلى‌ترى كه عارى از آن خصوصيات جسمانى و حدوث باشد و منافاتى با اثبات هميشگى و بلاآغاز بودن وجود موضوع نداشته باشد، به دست آورد و پس از آن به ثابت كردن ملازمه مابين آن صفت تجريدى با موجود غير جسمانى مى‌پردازد و در مورد اثبات هريك از صفات ثبوتى و سلبى خداوند اين روش را چنين اعمال مى‌كند كه نخست، مفاهيم جزئى مربوط به افراد انسان را به دست مى‌آورد و سپس به تجريد و تعميم آن مفاهيم مى‌پردازد تا قسم برترى از آن را استخراج مى‌كند كه منافاتى با وجوب ذاتى خداوند، نداشته باشد. پس هر صفتى را برایش ثابت مى‌كند، به اين دليل است كه از تجزيه و تحليل مفهوم وجوب ذاتى و تماميت وجود، به دست مى‌آيد و هر چه از او سلب مى‌شود، براى اين است كه با وجوب ذاتى و تماميت وجود، تناقض دارد و اين همان راهى است كه ملا صدراشش‌صد سال پس از او پيش گرفته است. و)- بنا بر آنچه گفته شد، چون ادراكات انسان از محسوسات آغاز مى‌شود و از مشاهده امور مشابه و غير مشابه، موفق به تجريد مفاهيم كلى و جدا كردن عوارض صنفى و مشخصات فردى مى‌گردد، تا به خود ماهيات و عناوين ذاتى اشياء برسد. شيخ با رعايت همين سير تكاملى ذهنى و ادراكات انسانى، برخلاف ديگران، نخست به ثابت كردن وجود ذات الهى نمى‌پردازد، بلكه در آغاز، به اثبات نحوه‌هاى كمال ذاتى كه استقلال و غناى ذاتى، چيزى جز آن‌ها نيست، مى‌پردازد و پس از ثابت كردن برترين مصداق براى هريك از مفاهيم صفات، نتيجه آن مى‌شود كه برترين ذات يا موجودى هست كه مصداق موجود بالذات يا قديم بالذات يا واجب بالذات است؛ زيرا موجود غنى بالذات، كه از هيچ جهتى وابستگى به ديگرى ندارد، هيچ تصورى از او نمى‌توان كرد، جز آنكه، وجود ذاتش عين موجوديت برترين مصداق، براى اين صفات باشد و شيخ اين قسمت اخير را، در فصل جداگانه‌اى عنوان كرده است. بنابراین، روشى كه شيخ در مورد شناختن خداوند، انتخاب كرده است، بر طبق امكان پيشروى ذهن و سير تكاملى ادراكات انسان است كه هميشه از يك مفهوم ناقص، به‌سوى مفهوم كامل‌ترى پيش مى‌رود و كامل‌ترين مفهومى كه پس از پيش رفتن گام‌هاى بسيار، شايد براى افراد انگشت‌شمارى تصور كردنش ميسر شود، همان مفهوم غناى همه‌جانبه مطلق و استقلال همه‌جانبه است كه از آن به وجوب يا قدم ذاتى تعبير مى‌شود. شيخ مطالب خود را بر طبق اين سير تكاملى ذهن، در چندين فصل تنظيم نموده و خلاصه‌اش از اين قرار است كه مى‌گويد: در مرحله اول، نخستين چيزى كه ادراك مى‌شود، دگرگونى‌هاى محسوس است كه در جهان كلى بزرگ ديده مى‌شود و شيخ ثابت مى‌كند كه اين دگرگونى‌ها حقيقى است، نه آنكه تخيلى و موهوم باشد. مرحله دوم، به اثبات اين قضيه مى‌پردازد كه هيچ دگرگونى، خودبه‌خود در چيزى پديد نمى‌آيد و هيچ جسمى، تغيير حالت نمى‌دهد مگر آنكه نيرويى از خارج بر آن وارد شده باشد و كارى روى آن انجام گرديده باشد و اين، همان اصلى است كه ارسطو از آن، وجود محرك اولى را ثابت مى‌كند. نتيجه از آن دو مقدمه، اين است كه سرزدن كار و تأثير، به نيروى مؤثر نياز دارد كه صفت قدرت و قوت نام دارد و شيخ از اينجا ثابت مى‌كند كه نيروى انجام كار، يا قدرت، در عالم موجود است، هرچند وجود ذات و چيزى كه اين نيرو متعلق به آن باشد، هنوز مسلم نيست. ذهن انسان پس از رسيدن به اين مرحله، به جدا كردن وقايع متناسب و مرتبط با يكديگر و يا متضاد با يكديگر، مى‌پردازد و آن‌ها را از هم جدا مى‌بيند و ملاحظه مى‌كند كه با تغيير دادن شرايط، گاهى كارى با كار ديگر متناسب يا غير متناسب مى‌شود و اين را، دليل بر وجود نيروى تطبيق و مقايسه و ادراك و محاسبه مابين كارها مى‌بيند و آن نيرو از صفت دانايى حكايت مى‌كند، بدون توجه به اينكه ذاتى موجود باشد و اين صفت، به او وابستگى داشته باشد. سپس از اينكه مى‌بينيم صفت توانايى و دانايى، بدون صفت زندگى پيدا نمى‌شود، به وجود اين صفت پى مى‌بريم، بدون توجه به وجود ذاتى كه داراى اين صفت‌ها باشد. پس از آن پى مى‌بريم كه چون با صفت دانايى، كارها را با يكديگر متضاد يا متناسب درك كرديم، پس انجام شدن يكى از آن كارها در هر موردى، نياز به نيروى انتخاب و برگزيدنش دارد؛ پس كارهاى جبرى و طبيعى را از ارادى، جدا مى‌كنيم و به وجود صفت اختيار، از آن پى مى‌بريم. پس از پيمودن اين مرحله، چون كسانى به وجود ارباب انواع، اعتقاد داشتند و براى هريك از صفات، وجود جداگانه‌اى مستقل و غير متعلق به هيچ ذاتى مى‌پنداشتند، شيخ براى از بين بردن اين عقيده، از راه تضايف، پيش رفته و مى‌گويد: ميان هر قضيه دانسته‌شده و توانسته‌شده و برگزيده‌شده، با ذاتى كه دانا و توانا و برگزيننده باشد، تضايف حاصل است و اين دو، در تصور و در وجود، از يكديگر جداشدنى نمى‌باشند. در پايان مى‌توان گفت چنين روشى كه شيخ انتخاب كرده، اختصاص به خود او دارد و چون منطبق با سير تكاملى ذهن انسان است، بسيار منطقى و محكم به نظر مى‌رسد. برخلاف روش امكان و وجوب كه نخست فلاسفه از آن به اثبات ذات واجب مى‌پردازند و صفات را از آن استخراج مى‌كنند.
اشكالية المنهجية بين التفكير الفلسفي و الإعتقادي
نویسنده:
مهدی مروارید؛ مترجم: وسام خطاوی
نوع منبع :
کتاب , مناظره،گفتگو و میزگرد , درس گفتار،جزوه وتقریرات , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب حاضر مناظره علمی بین آیت الله جوادی آملی و استاد سید جعفر سیدان پیرامون مساله معاد از دیدگاه فلسفه و کلام می باشد که توسط شیخ مهدی مروارید در یک مجلد گردآمده است و توسط وسام خطاوی به عربی ترجمه گردیده است. این مناظره در ماههاى ذيقعده و ذيحجه سال 1405 قمرى در حجره ‏اى از حجرات مدرسه ميرزا جعفر (دانشگاه رضوى) در محيطى آكنده از محبّت و احترام متقابل، واقع شده است.
  • تعداد رکورد ها : 18