جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
درونمایه‌های فراروانشناسی در آراء ملاصدرا
نویسنده:
فروغ السادات رحیم پور , مرضیه دژفر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مطالعات فراروانشناسی بدنبال تبیین آن‌دسته از قدرتهای فراروانی انسان است که با روشهای معمول علوم قابل بررسی نیستند. در این مقاله، با استفاده از منابع کتابخانه‌یی و رویکرد مقایسه‌یی، به بررسی درونمایه‌ها و پیشینه‌های این علم در آراء صدرالمتألهین پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آنست که مطالعات فراروانی با بحث از قوای نفس و حقیقت نبوت در آثار فلاسفۀ اسلامی قابل مقایسه و ارزیابی است. ملاصدرا و فراروانشناسان، هر دو بر این باورند که فرایند کسب آگاهی از راههایی همچون رؤیاهای صادقه و مراقبه، امکانپذیر است. همچنین دیدگاههای صدرالمتألهین در مباحثی مانند اتحاد عاقل و معقول و ارتباط مراتب هستی با یکدیگر، با تبیین دانشمندان غربی درباب اموری همچون دورآگاهی و تأثیر ذهن بر ماده، شباهت دارد. نقش برخی از عوامل مؤثر در پدیده‌های فراروانی، از قبیل تمرکز و کاهش اشتغالات نفس در کسب آگاهیهای غیبی، مورد تأکید صدرالمتألهین و فراروانشناسان بوده است. ملاصدرا اغلب از شیوۀ عقلی و استدلالی در تبیین امور فراروانی استفاده کرده، درحالیکه فراروانشناسان اغلب به شیوه‌های تجربی نظر داشته‌اند. همچنین، بُعد درمانی فراروانی بیشتر مورد توجه دانشمندان در سده‌های اخیر قرار گرفته، درحالیکه ملاصدرا به این جنبه از کاربرد مطالعات فراروانی توجه چندانی نداشته است.
صفحات :
از صفحه 61 تا 76
روش‌های تربیت عقلانی از نگاه ابن‌ سینا
نویسنده:
زهرا محمدی خشوئی، رضاعلی نوروزی، فروغ السادات رحیم پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 207 تا 255
شناسایی و تبیین مؤلّفه‌های موانع تربیت عقلانی از دیدگاه ابن‌ سینا
نویسنده:
زهرا محمدی خشوئی ، رضا علی نوروزی ، فروغ السادات رحیم پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تربیت عقلانی پرورش نیروی عقل است. عقل در قدرت استدلال و تجزیه و تحلیل و ترکیب امور در نظام تعلیم‌وتربیت نقش مهمی ایفا می‌کند؛ ازاین‌رو هدف مقالة حاضر، شناسایی و تبیین مؤلّفه‌های موانع تربیت عقلانی ازمنظر ابن‌سینا و بیان راهکارهای تربیتی در مواجهه با آن‌ها برای بهره‌گیری در نظام تعلیم‌وتربیت است. روش پژوهش، روش کیفی است که به شیوۀ تحلیل داد‏ه‏ها از مدل کلایزی بهره گرفته است. جامعة تحلیل، مجموعة کتاب‌ها و شرح‏ها و مقالات نگاشته‌شده درزمینة آراء ابن‌سینا است. به اعتقاد ابن‌سینا تربیت عقلانی، به‌معنای پرورش قوة عقلانی جهت رسیدن به قرب الهی است که با شناخت موانع و عبور از آن‌ها می‏توان عقل متربی را بالنده کرد. یافته‌های مقاله در بخش موانع در سه محور شناختی و نگرشی و مهارتی شناسایی شد. در محور شناختی مؤلّفه‌های وهم، ستیزه‌جویی با حقیقت، اختلال در حواس، طغیان‏های نفسانی، در محور نگرشی مؤلّفه‌های عدم تمایز میان خوبی‏ها و بدی‌ها (فضائل و رذائل)، خشم و غضب، عدم خلوص نیت، وابستگی به امور دنیوی، و در محور عملی مؤلّفه‌های سرکشی دربرابر فرامین الهی، تحریکات شیطانی، افزون‌خواهی (حرص)، شهوت‌رانی بررسی شد و به‌همراه شرح هر مؤلفه به تبیین راهکارهای جدید تربیتی در مواجهه با موانع تربیت عقلانی پرداخته شد.
صفحات :
از صفحه 115 تا 136
نفس‌‌شناسی سلبی بررسی رویکرد سلب‌گرایانه ابن سینا به چیستی نفس
نویسنده:
فروغ السادات رحیم پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برای شناخت هر شیء دو روش وجود دارد: الف) روش ایجابی (آنچه هست). ب) روش سلبی (آنچه نیست). شناخت نفس با روش نخست در آثار نفس ‌پژوهان به‌ نحو منسجم ارائه شده‌است، اما روش دوم سامان‌مند ‌نشده‌است و گاه به نحو ضمنی در بررسی‌‌های ایجابی لحاظ شده‌است. هدف پژوهش حاضر ارائه تصویری روشن‌تر از چیستی نفس در اندیشۀ ابن‌سیناست و تلاش دارد مطلوب خود را از طریق بررسی اوصاف و احوال سلبی نفس تحصیل ‌کند. در این راستا مغایرت نفس با جسم، بدن، مزاج، روح بخاری‌، طبیعت، عقل (تام) و حیات بررسی می‌شود که مغایرت نفس با سه مورد اخیر مهم‌ترین آنها به‌شمار می‌رود. اهمیت مغایرت نفس با جسم از آن‌جهت است که ‌به‌ نحو ضمنی شامل مغایرت با مزاج، روح بخاری‌، بدن و هر امر جسمانی دیگری می‌شود. مغایرت نفس با عقل از آن‌ جهت مهم است که از خطاهای ناشی از همسان انگاری نفس انسانی با مجردات محض جلوگیری می‌کند. بررسی نسبت نفس و حیات نیز از جهت مشابهت چشمگیر آثار منتسب به نفس و حیات، همچنین طیف گسترده و گوناگون موجوداتی که متّصف به صفت حیّ شده‌اند اهمیت دارد.
صفحات :
از صفحه 83 تا 102
بررسـی علـت غـائی از دیـدگاه ابـن سـینا و ملاصدرا
نویسنده:
فروغ رحیم پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و محیی الدین ابن عربی در مساله رویت و مشاهده
نویسنده:
فروغ رحیم پور، سوده یاوری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقاله حاضر، شهود به طور عام، و رویت حضرت حق به طور خاص را از دیدگاه علامه محمد حسین طباطبایی و محیی الدین عربی ـ که در حقیقت نماینده دو مکتب فکری حکمت متعالیه و عرفان هستند ـ مقایسه می کند. موضوع های مورد بررسی در این نوشتار، توجه به قلب به عنوان محل دریافت شهود، عوامل افزایش قابلیت دریافت تجلیات توسط قلب، خطا در علم شهودی و معیار تشخیص این خطا و شهود خداوند است.با نگاهی به تعریف این دو متفکر از شهود، به نظر می رسد این تعاریف، در یک راستا و در واقع مکمل یکدیگرند. در طرح مساله شهود نیز شباهت هایی بین آنان وجود دارد، مثلا از دیدگاه هر دو متفکر، قلب، محل دریافت شهود است و عارف می تواند به کمک برخی مراقبات، قابلیت قلب را برای دریافت تجلیات افزایش دهد. از طرفی، آن دو علم شهودی، خطا پذیر است؛ خطایی که به دلیل غیر الهی بودن وحی یا الهام و یا تفسیر و برداشت نادرست از مشاهدات رخ می دهد.اما تفاوت های مهمی نیز در شیوه تفکر ابن عربی و علامه طباطبایی وجود دارد که به نظر می رسد مهمترین آنها تفاوت جایگاه "عقل" نزد آنان است؛ چنانکه علامه برخلاف ابن عربی برای عقل، به عنوان وسیله شناخت، اهمیت ویژه ای قایل است و آن را یکی از معیارهای تشخیص صحت علم شهودی می داند.
صفحات :
از صفحه 65 تا 86
مقایسه و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی پیرامون افاضه و استفاضه
نویسنده:
پدیدآور: آرزو احمدی استاد راهنما: فروغ السادات رحیم پور استاد مشاور: مهدی گنجور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث پیرامون مسئله فیض و افاضه و استفاضه از جمله مباحث مهم در فلسفه و کلام اسلامی است. نظریه فیض از باسابقه ترین مباحث فلسفی است و مقصود از آن این است که از آن جا که هستی حقیقی تنها منحصر در خداوند است و خارج از گستره ی هستی اش هیچ هستی متصور نیست بنابراین افعال خداوند معلل به اغراض نبوده، هدفی جز ذات متعالیش ندارد و از آن روی که ذات هستی بخش خداوند پیوسته و جاودان است فاعلیت او بر سبیل دوام خواهد بود (رحیمیان،1381:ص226). مطابق این نظریه فیض نوعی ایجاد است که طی آن فیاض با وجود صدور معلول از آن همچنان در کمالات خود باقی است، هیچ موجودی جدای از او نیست اما در عین حال خود او هم نیست (همان:ص 71-40). علامه طباطبایی و فخر رازی از جمله اندیشمندان مسلمانی هستند که در باب نظریه فیض به بحث و نظر پرداختند. فخر رازی مخالف نظریه فیض حکما است و با توجه به توحید افعالی صدور همه موجودات را بدون واسطه از جانب خداوند می داند (رازی،1986،ج:ص257). او معتقد است وسایط فیض علل ایجادی نیستند بلکه علیت آن ها بر سبیل اعداد است (رازی،1370،جلد1:ص508). اما علامه طباطبایی معتقد است صدور بی واسطه موجودات از خداوند به مقتضای قاعده الواحد محال و غیر ممکن است (طباطبایی،1393،جلد2:ص82). با توجه به آن چه گفته شد یکی از ارکان اصلی مسئله فیض تبیین وساطت در خلقت و کیفیت صدور کثرت از وحدت است که در این زمینه مطالعات مناسبی به انجام رسیده است اما این مسئله در پژوهش حاضر محوریت ندارد و به میزانی که برای ورود به بحث افاضه و استفاضه مورد نیاز است به صورت اجمال به آن پرداخته می شود بنابراین نگارنده در این پژوهش درصدد است تا به ابعاد دیگر این مسئله از جمله به شرایط و عوامل موثر در افاضه و نسبت افاضه با عدل الهی و همچنین شرایط و صفات موثر در بهره مندی از فیض از دید علامه طباطبایی و فخر رازی بپردازد. بررسی وجوه افتراق و اشتراک این دو اندیشمند که نمایندگانی از مکتب کلامی شیعه و اشاعره هستند می تواند ما را در جهت فهم دقیق تر مسئله و در اتخاذ دیدگاهی صحیح تر نسبت به خداوند و انسان و جهان رهنمون سازد. شناخت افاضه کننده ها در جهان هستی و بررسی اوصاف و ویژگی های موثر در افاضه از جمله اهداف این پژوهش است. میان دو متفکر مورد نظر رساله در این که خداوند فیاض علی الاطلاق است اختلافی وجود ندارد اما شناخت سایر واسطه های فیض باید بررسی شود. به عنوان نمونه فخر رازی معتقد است ارواح عده ای از انسان ها به دلیل عدم توجه به علایق جسمانی و شوق فراوان برای اتصال به عالم روحانیات پس از مرگ به آن عالم انتقال می یابند و به دلیل برخورداری از این صفات بعید نیست با واسطه گری خود موجودات عالم ماده را از فیض بهره مند سازند (رازی،1420،جلد31:صص31-29). در این بخش همچنین به بررسی صفاتی پرداخته می شود که در صورت فقدان آن ها افاضه از جانب خداوند یا واسطه های فیض ممتنع می گردد. به عنوان نمونه یکی از صفاتی که علامه طباطبایی در این مبحث به آن اشاره کرده ربوبیت است. ایشان معتقد است اگر ربوبیت تنها منحصر به خداوند نباشد و رب های متعددی در عرض خداوند و به صورت مستقل در رساندن فیض به مخلوقات موثر باشند موجب بطلان فیض و از بین رفتن فیاضیت می شود (طباطبایی،1374،جلد10:ص74). اوصافی نظیردائم الوجود بودن، دوام صدور فعل و بی نیازی از دریافت عوض نیز در همین مجموعه اوصاف قرار می گیرد. بررسی عوامل موثر در استفاضه و بهره مندی از فیض بخش دیگری از این پژوهش است. در این بخش درصدد هستیم تا پاسخ برخی سوالات این حوزه را مشخص کنیم مانند این سوال که تفاوت متعلَقات فیض در دریافت آن به چه صورت است؟ و یا این که امور اکتسابی و ارادی نقشی در بهره مندی از افاضه دارند یا خیر؟ علامه طباطبایی و فخر رازی در این باب دیدگاه های متفاوتی ابراز داشته اند. علامه طباطبایی معتقد است اگر چه انسان ها به صورت گوناگون از فیض برخوردار هستند اما این امر ریشه در اعمال اکتسابی خودشان دارد (طباطبایی،1374،جلد8:ص200). در مقابل مطابق دیدگاه فخر رازی اکتساب انسان و سایر عوامل و شرایط در کم و کیف استفاضه بی اثرند و این امر صرفا بر طبق اراده و خواست الهی رقم می خورد (رازی،1420،جلد14:صص292-291). افاضه و نسبت آن با عدل الهی بخش دیگری از این پژوهش است. در این بخش درصدد پاسخ گویی به این مسئله هستیم که در صورت تفاوت در افاضه، جایگاه عدل به عنوان یکی از صفات خداوند چگونه قابل تبیین است. در هر بخش تلاش بر آن است تا نقش تفاوت های مبنایی علامه طباطبایی و فخر رازی در افاضه و استفاضه که ناشی از اختلاف مذاهب کلامی آن هاست مد نظر قرار گیرد.
دیدگاه ابن سینا پیرامون نقش عوامل مادی در شکل گیری صفات اخلاقی
نویسنده:
فروغ السادات رحیم پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
صفات اخلاقی تحت تأثیر عوامل مختلف شکل می‌ گیرند. با جستجو در آثار ابن‌ سینا مجموع این عوامل را می‌توان در دو گروه مادی و معنوی قرارداد. عوامل مادی شامل عوامل بدنی و غیر بدنی است که این پژوهش با هدف بررسی آنها تنظیم شده است. در میان این عوامل بدن محوریت دارد چرا که مطابق رأی ابن‌ سینا: 1.صفات اخلاقی اگر چه کیفیات نفسانیند اما منشاء آنها بدن است 2. افعال با اعضاء و قوای بدنی انجام می‌ شود 3. مزاج بدن، شکل دهنده بسیار مهم اخلاق است 4. عوامل غیر بدنی تأثیر خود را از طریق منفعل کردن بدن ظاهر می‌ کنند. مبانی انسان شناسانه سینوی از جمله تأثیرپذیری نفس ‌مجرد از بدن مادی، تربیت پذیری انسان، امکان تغییر اخلاق و... زیربنای مباحث مقاله است. توجه به مبادی ایجاد خلق، نحوه شکل گیری، تغییر و تثبیت اخلاق بواسطه هر مبدأ، اهمیت ویژه دارد و در مقام عمل پرکار برد است. باید توجه داشت که از نگاه ابن سینا مسأله اوصاف اخلاقی از جمله مسایل مشترک میان فلسفه و طب است و او دانش طبی خود را نیز در این جهت به کار می گیرد. به همین سبب، از خلال مباحث مطرح شده از سوی او، میتوان علاوه بر معرفت نظری، راهکارهای عملی اصلاح اخلاق را به دست آورد و از آنها در جهت اتصاف به فضایل استفاده کرد.
صفحات :
از صفحه 23 تا 48
دیدگاه ابن‌سینا در باب پیوستگی میان سعادت ناشی از ادراکات با احوال مغز انسان
نویسنده:
آیسودا هاشم پور ،فروغ السادات رحیم پور ، عبدالعلی شکر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن‌سینا در ایراد مباحث مربوط به سعادت ناشی از ادراک انسان بر نقش محوری «ادراک» تأکید دارد. از نظر او ادراکات انسان اعم از حسی، خیالی و عقلی، سعادت متناسب با خود را به دنبال دارد. از آنجا که وضعیت مغزی تأثیر مستقیمی بر نحوه ادراک انسان دارد، سعادت مذکور با واسطه به وضعیت مغزی نیز مرتبط می‌شود. در نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، تأثیر سلامت مغز بر ادراک و به تبع، تأثیرپذیری سعادت از آن مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. مطابق یافته‌های این جستار وضعیت‌های نابهنجار مغزی در سه مورد اختلالات سرشتی، سوء مزاج و بیماری‌های مغزی، موجب اختلال در فرآیند طبیعی ادراک می‌شود. این اختلال باعث می‌شود کمال قوای مختلف و در نتیجه سعادت حاصل از آن ناحیه، از جمله سعادت حاصل از ناحیه قوه عاقله- که برترین نوع سعادت به شمار می‌رود- مختل گردد. با ملاحظه رابطه میان وضعیت مغزی که غالباً خارج از حیطه اراده و اختیار فرد است و تلاش نوع انسان برای رسیدن به سعادت ناشی از ادراکات، این پرسش مطرح می‌شود که سعادت افرادی که دچار نابهنجاری‌های مغزی هستند، چگونه تحقق می‌یابد؟ با تأمل در آثار ابن‌سینا می‌توان دو پاسخ به این پرسش ارائه داد که پاسخ اول، پاسخی تجربی و ناظر به امکان تعدیل مغز در حیات دنیوی است و پاسخ دوم، پاسخی فلسفی است که با توجه به نظریه اکتساب نوعی کمال نفس پس از مرگ، کیفیت رسیدن این افراد به سعادت ادراکی تبیین می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 85 تا 106
مقایسه دیدگاه و دلایل شیخ مفید و علامه طباطبایی پیرامون عصمت پیامبران
نویسنده:
فروغ رحیم پور، عصمت همتی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
عصمت پیامبران صرف نظر از اختلافات اندکی که در باره حد و گستره آن وجود دارد، اعتقاد مشترک اکثر قریب به اتفاق فرق کلامی مسلمان و بسیاری از معتقدین به دیگر ادیان الهی است و به همین جهت اهمیت و جایگاه ویژه ای در میان مباحث کلامی دارد. در میان اندیشمندان شیعه نیز متکلمین بزرگ اعم از متقدم نظیر شیخ مفید و یا متاخر نظیر علامه طباطبایی به ابعاد گوناگون این مبحث پرداخته اند. علامه طباطبایی با التزام به براهین عقلی ، عصمت از سهو و نسیان و خطا در دریافت و ابلاغ و تبلیغ و تبیین وحی را از لوازم نبوت می شمارد و عصمت از گناه را به پرهیز از ترک واجب و انجام حرام، یعنی فعلی که مخالف مقام بندگی و مولویت حضرت حق باشد، معنا می کند. ایشان نفی خطا و اشتباه در ادراکات حسی و علوم اعتباری و تشخیص صلاح و فساد امور تکوینی را خارج از حوزه عصمت پیامبران می داند و لذا برهانی هم بر آن اقامه نمی کند. و اما شیخ مفید با برتر دانستن عصمت پیامبر اکرم(ص) از سائر پیامبران، به عصمت آن حضرت از مطلق سهو و نسیان و کبیره و صغیره عمدی و سهوی، از اول تولد تا هنگام مرگ قائل است وبرای سایر پیامبران به جز رسول اکرم (ص ) صغیره غیر عمد که موجب سبکی فاعل نشود را تا قبل از رسالت ایشان جایز می داند. این مقاله قصد دارد باروش کتابخانه ای و براساس تحلیل محتوا به تبیین و مقایسه دیدگاه و براهین این دو اندیشمند در باب عصمت پیامبران بپردازد و مهمترین دستاورد مقاله نشان دادن اتفاق نظر دو متکلم گرانقدر در عصمت مطلق جمیع انبیا درحوزه مربوط به وحی و رسالت و در دوران نبوت ایشان و اختلاف نظر آنها در امور خارج از حوزه رسالت و دوران قبل از نبوت است.
صفحات :
از صفحه 55 تا 72