جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 42
منشاء عینی ارزش های اخلاقی از نظر افلاطون و ابن عربی با تکیه بر آموزه مثل و اعیان ثابته
نویسنده:
نسیم حجتی، انشاء الله رحمتی، پرویز عباسی داکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اعتقاد به جاودانگی و ثبات منشاء ارزش های اخلاقی تاثیرات مهمی بر نحوه تفکر و زندگی انسانها دارد. این پژوهش به شیوه تبیینی و تحلیلی آراء دو متفکر بزرگ عالم اسلامی و غرب را در این باره مقایسه کرده که بر اساس آن افلاطون طبق نظریه «مثل» تمامی پدیده ها و از جمله ارزش های اخلاقی مانند شجاعت و عدالت را دارای الگو، مثال و منشاء عینی در جهانی برین می داند و همچنین بنا بر نظر ابن عربی بر اساس نظریه اسماء و اعیان ثابته ، از آنجا که خلقت ظهوری از اسماء و صفات خداوند است، اخلاقیات نیز مظاهر اسماء و صفات خدا هستند که در مرتبه علم الهی به شکل اعیان ثابته اخلاقی وجود داشته و در انسان که محل ظهور جامع اسمای الهی است، به شکل اخلاق ظهور و تجلی می یابند.
صفحات :
از صفحه 121 تا 140
رابطه اعیان ثابته با جاودانگی ارزش‌های اخلاقی در فلسفه اخلاق ابن‌عربی
نویسنده:
نسیم حجتی ، انشاءالله رحمتی ، پرویز عباسی‌داکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اخلاق و ارزش­های اخلاقی در زندگی اموری بنیادی هستند و باور به مطلقیت و ثبات ارزش­های اخلاقی تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم در مسائل اصلی زندگی انسان ، به­ویژه در جوامع مدرن دارد. یکی از عقاید گروه مطلق­گرایان اخلاقی، اعتقاد به عینیت­داشتن ارزش­های اخلاقی است که بر اساس آن، منشأ و معیار اخلاقیات را برگرفته از حقایقی عینی، ثابت و واقعی می­دانند. این مقاله به بررسی آراء "محیی­الدین ابن­عربی" عارف فیلسوف­مآب مسلمان اندلسی، در این زمینه اختصاص­دارد. بنا بر آن بر اساس قول به نظریۀ اسما و اعیان ثابتۀ ابن­عربی، عینیت ارزش­های اخلاقی و جاودانگی و ازلی بودن آن­ها امری ثابت و یقینی می­باشد. از دید ابن­عربی، وجودی جز خداوند نیست و خلقت چیزی جز ظهور اسما و صفات او نبوده و نخواهدبود. با توجه به نظریۀ اسما و اعیان ثابته، فضایل و ارزش­های اخلاقی چیزی جز اسما و صفات خدا نیستند که با فیض اقدس الهی، از علم الهی در اعیان ثابته متجلی­شدند و در انسان که محل ظهور جامع اسمای الهی است، به شکل اخلاق ظهو­ردارند و ارزش­های اخلاقی و صفاتی و افعالی، چیزی جز ظهور اسمای خداوندی و اعیان ثابتۀ آن­ها نیستند.
صفحات :
از صفحه 45 تا 64
عقل شهودی و شناخت ذات حق از دیدگاه نصر و شووان
نویسنده:
ان شاء الله رحمتی ، پرویز عباسی داکانی ، مائده شاکری راد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شناخت خدا از اهم مسائل معرفتی انسان و یکی از پرسش‏های بنیادین حوزه معرفت‎شناختی است، بدین معنا که شناخت خدا ‏امکان‏پذیر است یا امکان‌ناپذیر؟ به بیان دیگر «خدا» متعلق قوای ادراکی «انسان» قرار می‎گیرد یا نه؟ اگر آری با کدام قوه ادراکی و کدام ساحت وجودی حق قابل ادراک خواهد بود؟ شهود قلبی یا عقل شهودی یا قوه دیگری از قوای ادراکی؟ اگر پاسخ منفی است، مقصود کدام ساحت وجودی حق تعالی است که صید معرفتی انسان نخواهد شد؟ نوشتار حاضر اگرچه عرفانی و مبتنی بر شهود عرفانی نیست، بر مبنای حکمت متعالیه با قرائت دکتر نصر و شوان بر آن است نشان دهد آیا می‎توان با عقل شهودی به شناخت ذات حق تبارک و تعالی دست یافت؟ مقصود از عقل شهودی این است که بدون وساطت مفاهیم ذهنی به شهود حقایق کلی و فراگیر نایل می‌شود که به یک اعتبار در قبال عقل مفهومی و به اعتبار دیگر در قبال شهودهای حسی، دون عقلی و یا شهودهای عرفانی، فراعقلی است. شهودهای حسی حاصل مواجهه مستقیم و بی‌واسطه با اشیای جزئی و مادی است؛ حال آنکه شهودهای عقلی حاصل مواجهه مستقیم با حقایق فراگیر و کلی است و شهودهای فراعقلی که در بیان عارفان مسلمان آمده، شهود «وجه رب» و «اسما و صفات الهی» است. روش نوشتار عقلی- برهانی و رهاورد این است که نصر و شوان باور به عقل شهودی یا بصیرت عقلی دارند که بالاتر از عقل استدلالی بوده و نسبت به آن هم جنبه مبدأ و هم جنبه مقصدبودن دارد؛ زیرا تا بصیرت عقلی نباشد، مواد خام و کافی برای استدلال عقلی نیست تا به معلومات جدیدی دست یابد و معلومات جدید عقل استدلالی باید به مشهودات به کار آید؛ چه اینکه عقل شهودی نوعی درک بی‏واسطه است و دکتر نصر و شوان بر این عقیده‌اند ذات حق تنها با عقل شهودی حاصل‌شدنی است، البته مقام ذات ظهور نایافته و امر نامتناهی برای خداست که از حد و طور ادراک بالاتر است که به الهیات سلبی یا تنزیهی نسبت می‎دهند و نزدیک‌ترین وسیله معرفت به ذات خدا شهود عقلی است.
صفحات :
از صفحه 161 تا 180
بررسی عشق و محبت در آثار احمد غزالی در مقایسه با عین‌القضات
نویسنده:
داود بسطام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
احمد غزالی عارفی است متفاوت از بسیاری از عرفای پیشین. وجه تمایز وی به سبب محوریت عشق در عرفان بوده است؛ عشق در عرفان به مانند بذری است که ابتدا توسط صوفیان خراسان از قبیل بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و... کاشته و بعدها در کتب احمد غزالی شکوفا شد. اگر بخواهیم تصوف احمد غزالی را به عنوان مهمترین شاخص آن بگوییم باید آن را مظهر عشق بخوانیم.به عقیده‌ی او، حقیقت عشق از جمله اموری است که فقط از طریق ذوق می‌توان به آن دست یافت. واژه‌ها از اینکه بتوانند معنای واقعی عشق یا حقیقت مربوط به آن را بیان کنند قاصرند و زبان از گفتن آن الکن است.وجه تمایز احمد غزالی در این است که او از عشق به‌گونه‌ای سخن می‌گوید که چه عاشق خدا باشد، چه انسان، فرقی نمی‌کند و چه معشوق خدا باشد یا انسان باز تفاوتی ندارد، صرفا از مراتب عاشقی و معشوقی به طور مطلق بحث می‌شود. محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند. او کلمه‌ی مجاز هم در مورد عشق انسانی بیان نمی‌کند، آن را حق می‌داند و تفاوت را در راستای شدت و ضعف می‌بیند. وی عاشقی است اهل صحو؛ همچنان‌که عشق در تمام عرفان وی به عنوان یک ویژگی بارز درخشان است، افراد را به پیروی از شرع و برپایی امور شرعی فرا می‌خواند.شرایط اجتماعی غزالی به گونه‌ای است که زمینه را برای ایجاد عشق و محبت و ایجاد میل و رغبت به سوی آن ایجاد می‌کند.او می‌خواهد بگوید انسان در این جهان چه وضعی دارد و چه باید بکند. انسان را برای بندگی خلق کرده‌اند. این جهان به خودی خود غایت نیست. مرحله‌ای است که خود را برای رفتن به مراحل بالاتر باید آماده کرد یا به عبارتی مرحله‌ای است که باید در آن برای آخرت بذر پاشید. انسان باید از زندگی دنیا برای آخرت استفاده کند. در این جهان چند روز به او مهلت داده‌اند که حتی عمر نوح هم داشته باشد در برابر جهان باقی ناچیز است. از او خواسته‌اند به غیر از خدا به چیز دیگری نیندیشد، ولی دلبستگی او به امور دنیوی انسان را به جایی می‌رساند که از انجام گناه ابایی ندارد و باعث حجاب بین او و آن جهان می‌شود که برای آغاز سفر معنوی خود باید این حجاب را بردارد. او سعی می‌کند که امید انسان را به دنیا قطع کند. انسان در این دنیا وضع معلومی ندارد و تکلیفش هم معلوم نیست، آمدنش به اختیار نبوده، مدتی در آن می‌ماند و بعد با اکراه اینجا را ترک می‌کند.عین‌القضات همدانی (525-492 میانه ه.ق)، حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه که به زبان‌های فارسی، عربی و پهلوی میانه آشنایی داشت و در عین حال در عرفان و تصوف در بالاترین جایگاه قرار داشت نیز اینطور استنباط می‌کند که خدا به ذات خود عشق می‌ورزید و آن را دوست داشت که همان وحدت ذات است. خواست که این عشق و محبت به ظهور رسد؛ «یحبهم» (مخلوقات را خلق کرد و در میان آنها محبت را پدید آورد، در نتیجه آنها هم به خدا عشق ورزیدند)، «یحبونه» (محبت خدا در دل‌هایشان قرار گرفت که می‌توان آن را کثرت در عین وحدت نام نهاد چون از عالم مخلوق به سمت خالق حرکت می‌کند.) همدانی عارفی است که عشق مجازی را پرتوی از عشق واقعی می‌داند و در این زمینه سخنانی نیز بیان کرده است. وی معتقد است انسان می‌تواند همواره برای رسیدن به نهایت کمال از عشق به مخلوق شروع کند. این اعتقاد او زمینه‌ای برای گسترش و ترویج پیدا کردن این عقیده در دوره‌های بعدی شد. وی در حالی که انسان را به عشق ورزیدن به محبوب و معشوق واقعی تشویق می‌کند، از عشق مجازی هم نیز دم می‌زند. در این زمینه نیز پیروانی به دست می‌آورد که از نظر عقیده با عین‌القضات نظری یکسان دارند. او مسیر را هموار می‌کند تا اینکه بسیاری از افراد دیگر قدرت بیان این موضوع را در نگارش خود داشته باشند. اگر آنها هم چیزی در این مورد به زبان می‌آورند نشأت گرفته از وجود اوست که مسیر را برایشان آماده ساخته است. عین‌القضات همدانی رسیدن به معشوق را آسان نمی‌بیند، ولی عقیده دارد که می‌توان از عشق مجازی به راه‌حل این مشکل دست یافت. او حضرت محمد(ص) را به عنوان یکی از این عشق‌های مجازی معرفی می‌کند که نماینده خداست برای رسیدن به حقیقت. او پیامبر را نماینده‌ای از جانب خدا می‌داند که باید از این عشق شروع کرد و به ذات اقدس الهی رسید. باید از وسیله استفاده کرد. او خداوند را بسان خورشیدی می‌داند که بشر توان نگاه مستقیم به آن را ندارد، مگر از طریق مدد جستن از وسیله‌ای دیگر برای رسیدن به مقصود و بهره بردن از این منبع نور. او پیامبر را همان وسیله توصیف می‌کند که می‌توان با آن به معشوق نگاه کرد؛ به عبارت دیگر پیامبر بهترین دستاویز برای رسیدن به عشق لایتناهی پروردگار است.
قربت شرقی و غربت غربی‎
نویسنده:
پرویز عباسی داکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فاقد چکیده
صفحات :
از صفحه 63 تا 90
قربت شرقی و غربت غربی، شرحی بر غربت غربی شهاب الدین سهروردی (1)
نویسنده:
پرویز عباسی داکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فاقد چکیده
صفحات :
از صفحه 84 تا 127
فرا رفتن از خویش
نویسنده:
پرویز عباسی داکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فاقد چکیده
صفحات :
از صفحه 131 تا 166
مرگ‌اندیشی از دیدگاه امام محمد غزالی و عبدالرحمن جامی
نویسنده:
هاجر محمدی گم‌یک
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشیدن به انسان و آفرینش و مرگ او از مسائل قابل توجهی هستند که لازم است انسان درباره آنها به تأمل بپردازد. در این میان سرانجام انسان ، بیشتر از آغاز پیدایش او مورد سوال قرار می گیرد بر همین اساس ما مرگ اندیشی را از نگاه امام محمد غزالی و عبدالرحمن جامی در این رساله به جهت نگاه عارفانه شان بررسی کرده ایم و موضوعات مربوط به مرگ را از نظر هر دو بزرگ آورده ایم که به وجوه تشابه و تمایز نگاه آنها راه یابیم .مرگ در اندیشه غزالی زمینه ای برای زندگی دینی داشتن معنا می شود و جامی نگاهی عارفانه وعاشقانه به مرگ دارد و آن را راهی برای اتصال به معشوق که پروردگار می باشد می داند، البته غزالی نیز این نگاه را دارد اما جنبه آخرت اندیشی و دینی زیستن آن بیشتر مشهود است .هردو عارف مرگ اندیشی را در مرگ پیش از مرگ انسان می دانند .و از توجه بیشتر به دیدگاه های غزالی درمی یابیم که بیشتر به کناره گرفتن از زندگی اما نه به معنای ترک آن بلکه زهد وبی رغبت بودن به تعلقات را، عامل پیوستگی به حق و مرگ اندیش بودن میداند در حالی که آنچه از نگاه جامی بر می آید او به جریان داشتن مرگ در همین زندگی دنیایی معتقد است و مرگ اندیشی را با عدم وا بستگی به تعلقات در عین دلبستگی به آنها و آمادگی همیشگیبرای فرا رسیدن مرگ و فنا شدن در ذات حق و در فراق معشوقبه وصالش اندیشیدن می پندارد .در پایان رساله نظرات نزدیک ودور هر دو عارف بزرگ به طور کلی نسبت به موضوعات وابسته به مرگ و اندیشه به آن بیان خواهد شد .
حکمت نیایش و پرستش از دیدگاه ابن عربی
نویسنده:
میترا کاظمی تبریز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهابن عربی عارف قرن هفتم هجری قمری مثل هر عارفی، ارتباط با خداوند را مهم می داند و این رابطه در نیایش به کمال میرسد. نیایش در عالم هستی اقسامی دارد و در تمام موجودات اعم از مجردات و مادیات (انسان، حیوان ، نبات ...) نیایش و تسبیح اصل عمومی عالم است. او برای تسبیح و نیایش انسانی نیز مراتب قائل است. و طبق آیه 11 شورا ( لیس کمثله شی) (تنزیه)و هو السمیع البصیر( تشبیه) حد میانه را در نظر می گیرد. هر عمل آیینی نیایش محسوب می شود مانند: مناسک، حج، روزه ،نماز و ...انسان (عادی) ظاهر شریعت را مد نظر دارد اما عارف می خواهد به حقیقت واصل شود، توحیدش با نیایش رابطه دارد. وی در نیایش افعالی به توحید افعالی و در نیایش صفاتی به توحید صفاتی و در نیایش ذاتی به توحید ذاتی دست می یابد. در مرتبه آخر یا توحید ذاتی( فنا) ذاکر در مذکور فانی می شود (ای دعا ز تو اجابت هم ز تو) در واقع عارف به جایی می رسد که تمام حرکات و سکنات او نیایش می گردد و عبد در مسیر الی الله به مقام قرب رسیده و هدف از خلقت و آفرینش انسان ( ما جن و انس را برای عبادت آفریدیم، 56 ذاریات) مهیا می شود.
روح و نفس در آثار مولانا و امام خمینی (ره)
نویسنده:
فریبا هادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان از لحظه ای که پا به عرصه وجود نهاد و مراحل طبیعی زندگی را طی کرد و سرانجام با مرگ زندگی مادی او پایان پذیرفت. این سوال اذهان بسیاری را به خود مشغول می‌کرد که آیا مرگ پایان زندگی است یا نه؟ و دائم در مورد عالم مابعدالطبیعه کنجکاو بود و با سوالات بیشماری دست و پنجه نرم می‌کرد.سوالاتی از این نمونه که آیا با مرگ همه چیز پایان می‌پذیرد و آیا انسان جاودانه است؟ آیا روح باقی می‌ماند؟ با هدایت خداوند مهربان و با بررسی های فراوان بسیاری از این سوالات جواب داده شد و فهمیده شد که انسان بیهوده آفریده نشده و اهداف آفرینش بسیار بزرگ بوده و پایان زندگی مادی پایان زندگی او نیست.و انسان به این نتیجه رسید که روح مجرد از ماده است و با مرگ بدن مادی، روح از بین نمی‌رود و جاودانه می‌ماند.و بهتر از همه عرفای بزرگ همچون مولانا و امام این مسئله را مطرح کردند و این گرایش با دید عرفانی باعث شد که انسانهای بسیاری دیگر از احساس پوچ بودن در این دنیا دست بکشند و با عشق برای نیل به اهداف اصلی کوشش کنند. چون عشق حقیقی بهترین انگیزه زندگی فعال و امیدوارانه می‌باشد.با یاری خداوند در این پایان نامه نظرات مختلف در مورد روح و نفس ، رابطه روح و نفس و مجرد بودن روح و نفس بررسی شده ، در این زمینه نظرات مولانا و امام خمینی هم مورد بحث و بررسی و مقایسه قرار گرفته.
  • تعداد رکورد ها : 42