جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
تعریف علم حضوری در تفاسیر المیزان، الصافی و فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
معصومه سادات ساری عارفی ، علیرضا کهنسال ، سید مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش با رویکرد توصیفی‌ـ‌تحلیلی به تبیین تعریف علم حضوری از دیدگاه فلسفۀ ملا صدرا و تفاسیر الصافی و المیزان می‌پردازد. هدف این مقاله از سویی ارزیابی میزان همخوانی دیدگاه فلسفی صدرا در تعریف علم حضوری با تفاسیر شارحان وی و از سوی دیگر میزان به‌کارگیری این دیدگاه در تفسیر قرآن، آن هم توسط شارحان اوست. در نهایت آشکار می‌شود که تفاسیر در مبحث تعریف علم حضوری از سه لایۀ استفاده مبانی، کلمات شکل‌دهندۀ قالب تعریف و شروط ضمیمه‌شده به کلمات شکل‌دهندۀ تعریف، بیشتر در لایۀ اول و دوم، آن هم با نگاه یک‌سویه به یک رکن شکل‌گیری علم یعنی عالم باقی مانده‌اند. در لایۀ سوم نیز بیشتر بر تبیین ویژگی‌های عالم تکیه و توجه شده است. همچنین در تفاسیر، رابطۀ علم و عین، عالم و معلوم و ویژگی‌ها و نسبت معلوم در پیوند با عالم که صدرا مورد توجه قرار داده، کمتر تبیین شده است. بنابراین اول آنکه نمی‌توان یک تبیین جامع از تعریف علم حضوری با مراجعه به این تفاسیر به دست آورد؛ افزون بر آن این تفاسیر در عین توجه به مباحث عقلی و فلسفی، اهتمام به پیاده‌سازی مبانی فلسفی در تمام جنبه‌های مباحث تفسیری خود نداشته‌اند.
صفحات :
از صفحه 115 تا 141
حسن و قبح عقلی از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله سبحانی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه نورالهیان استاد راهنما: علیرضا کهنسال استاد مشاور: سیدمرتضی حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حسن و قبح عقلی از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله سبحانی یکی از موضوعات بسیار مهم در فلسفه، کلام، اخلاق و اصول فقه، بحث حسن و قبح عقلی است. این موضوع که قرن ها مورد تنازع اهل نظر به ویژه متکلمان شیعی و معتزلی و اشعری بوده است؛ نقش مهمی در تبیین مسائل کلامی داشته است. آیت الله سبحانی و علامه طباطبایی به عنوان دو چهره ی برجسته در کلام و فلسفه؛ نظریاتی در این باب دارند که درخور بررسی است. آیت الله سبحانی با اصلاح کامل سخنان متکلمان عقلگرا، سلسله ای منتهی به بدیهی عقل عملی را طرح کرده و کوشیده است که قضایای نظری عقل عملی را با استناد به بدیهی عقل عملی تبیین کند؛ همانگونه که در عقل نظری این امر انجام می شود. او بر حکماء اعتراض کرده که مشهور دانستن حسن و قبح سبب نسبی شدن اخلاق و مفاسد دیگری می گردد؛ و بر آن است که فعل با قطع نظر از هر چیز حتی مصالح یا مفاسد باید متصف به حسن یا قبح باشد. علامه طباطبایی برغم اختلافی که با حکماء دارد تقریبا رای حکماء را تبیین می کند، اما شیوه ی تقریر او بسیارکاملتر است، رای علامه این است که حسن و قبح ها اعتباراتی برگرفته از حقایق اند و با آن ها نمی توان بر فعل خدا داوری کرد. اما برغم آنکه از مشهورات هستند؛ از اعتباریاتی اند که ریشه در حقیقت آدمی دارند و اصل آن ها قابل تغییر نیست، اگرچه در مصداق خطا رخ می دهد. بررسی نظریه ی این دو اندیشمند شیعه موضوع این پژوهش است. سوالات اصلی: آیت الله سبحانی و علامه طباطبایی چه تبیینی از حسن و قبح دارند؟ هر یک از این دو نظریه چه نقد هایی بر هم دارند؟ توانایی هر یک از دو نظریه در پاسخ به نقد های سنتی مخالف چگونه است؟ آیا می توان میان دو نظر نکات اشتراکی یافت یا آن ها را به گونه ای با هم جمع کرد؟ فرضیه ها 1. آیت الله سبحانی حسن و قبح را بدیهی عقل عملی می داند و سلسله ای منتهی به بدیهی عقل عملی را طرح کرده و کوشیده است که قضایای نظری عقل عملی را با استناد به بدیهی عقل عملی تبیین کند؛ همانگونه که در عقل نظری این امر انجام می شود. او بر حکماء اعتراض کرده که مشهور دانستن حسن و قبح سبب نسبی شدن اخلاق و مفاسد دیگری می گردد؛ و بر آن است که فعل با قطع نظر از هر چیز حتی مصالح یا مفاسد باید متصف به حسن یا قبح باشد. علامه طباطبایی  معتقد است که حسن و قبح ها اعتباراتی برگرفته از حقایق اند و با آن ها نمی توان بر فعل خدا داوری کرد. اما برغم آنکه از مشهورات هستند؛ از اعتباریاتی اند که ریشه در حقیقت آدمی دارند و اصل آن ها قابل تغییر نیست، اگرچه در مصداق خطا رخ می دهد. 2. آیت الله سبحانی معتقد است که قراردادن حسن و قبح در مشهورات سبب نسبی بودن آنها می شود و پایه اخلاق فرومی ریزد. نیز قراردادن فعل به عنوان مصالح و مفاسد اجتماعی یا فردی را خروج از محل بحث می داند و برآن است که اگر حسن وقبح به شکلی که درمیان متکلمان شیعه ومعتزلی رایج بوده تبیین نشود؛ مفاسد فراوانی رخ خواهد داد. علامه حسن و قبح را از مشهورات و اعتباریات می داند اما اعتباریاتی که درنهاد آدمی ریشه دارند و حقیقت آنها هرگز تغییر نمی کند. او به اینکه بتوان فعل را با قطع نظر از هرچیز، به حسن وقبح متصف کرد را نمی پذیرد و خداوند را محکوم به داوریهای حسن و قبح نمی داند، زیرا این مفاهیم از فعل خدا گرفته می شوند. 3. نظریه آیت الله سبحانی در برخورد با نقدهای سنتی ضعیف است و با آن نمی توان به اشکالات اشاعره و حکما پاسخ گفت. این که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که این مفاهیم را از اجتماع آموخته ایم ، یکی از ارکان اصلی نظریه استاد سبحانی را فرومی ریزد. اما نظریه علامه طباطبایی کاملا به چنین نقدهایی پاسخ میدهد‌. علامه نه با معتزله و متکلمان شیعه موافق است و نه با اشاعره و درک صحیح نظریه او به هر اشکالی پاسخ می دهد . 4. جمع میان دو نظریه با تحفظ بر مواضع آنها ؛ میسر نیست، اما با حذف برخی از دعاوی استاد سبحانی می توان نظریه او را پذیرفت که این امر درواقع جمع دو نظریه نیست، بلکه ارجاع نظریه آیت الله سبحانی به رای علامه طباطبایی است. فصل بندی فصل اول: مقدمه و کلیات فصل دوم: تبیین آیت الله سبحانی و علامه طباطبایی از حسن وقبح تبیین آیت الله سبحانی از حسن وقبح ( ذکر معانی، تنقیح محل بحث، اصول نظریه ) تبیین علامه طباطبایی از حسن و قبح عقلی ( ذکر معنای جامع، حقیقت حسن و قبح، عدم داوری برخدا، بحثی در اعتباریات، تبیین نهایی حسن و قبح ) فصل سوم: نقدهای نظریات بر یکدیگر نقد های استاد سبحانی بر نظریه علامه طباطبایی ( مراد از نقد، مفاسد انکار حسن و قبح عقلی، نقد مشهور بودن حسن و قبح، نگاه مجرد به افعال ) نقدهای علامه طباطبایی به نظریه آیت الله سبحانی ( انکار دو سلسله عقلی، نقد نگرش مجرد به فعل، نقد برگرفتن حسن و قبح از اعتبارات صرف عقلاء، دفاع از مشهور بودن حسن و قبح ) فصل چهارم: توانایی دو نظریه در پاسخگویی به اشکالات سنتی اشکالات اشاعره برنظریه آیت الله سبحانی و علامه طباطبایی ( خطا در تنقیح محل بحث، انکار مفاسد نفی حسن و قبح شرعی، انکار وجوب برخدا ) فصل پنجم: امکان جمع دو نظریه ( نگاهی دوباره به اصول نظریه آیت الله سبحانی، امتناع تحفظ بر اصول مذکور، امکان جمع به نحو ارجاع به نظریه علامه ) سابقه پژوهش بحث حسن و قبح بسیار قدیمی و پردامنه است و در بیشتر کتب معتبر کلامی به آن پرداخته شده است، در باب نظریات آیت‌الله سبحانی و علامه طباطبایی نیز به حسب جستجوی این‌جانب مقاله‌ای که مشتمل بر هر دو باشد، یافت نشد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی_ تحلیلی و با شیوه ی گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه و اسنادی است. دستاوردهای قابل انتظار هر دو نظریه نسبت‌به نظریات گذشته بدیع هستند و تأمل در آن‌ها نکات مفیدی را بدست می‌آورد، از جمله شأن عقل عملی، امکان تجرد فعل از ماسوی، حقیقت اعتبار و دست یافتن به نظریه سومی که نه حسن و  قبح شرعی است و نه عقلی معتزلی است.
ابداعات علّامه طباطبایی در ادراکات
نویسنده:
پدیدآور: سیما ترابی دشت بیاض استاد راهنما: سیدمرتضی حسینی شاهرودی استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این تفحّص مسأله محورانه ابداعات ویژه علّامه طباطبایی در ادراکات را شناسایی، بازنمایی و نقدهای محتمل بر آنرا گزارش و بررسی نموده است. علّامه طباطبایی با ابتناء بر مبانی فلسفه وجودگرایانه صدرایی، به این ابداعات نائل گردیده است.علّامه، حقیقت علم را حضور مجرّد نزد مجرّد و در مورد هر علم حصولی علمی حضوری را تعریف و تحدید نموده است. فرض مادّی بودن ادراک حسّی، ایدهآلیسم، شکّاکیت و نسبیت را درپی دارد. این هر سه در تضادِّ با واقعگرایی علّامه طباطبایی واقع شده است و به اثبات نوآورانه ایشان در تجرّد ادراک حسّی میانجامد. علّامه، عقل اعظم را مفیض صور کلّی و عقل اصغر را مفیض صور جزئی به نفس میداند. توجّه به عالم عقل اصغر مبنای ابداعات علّامه در ادراکات است. علّامه با ابداع علم حضوریِ افاضه شده از ناحیه عقل اصغر در ادراک حسّی اذعان داشته که علم حضوری نمیتواند خود به خود علم حصولی بار آورد بلکه در فرآیند ادراک «قوّه تبدیل کننده علم حضوری به علم حصولی» را معرّفی مینماید. قوّه متخیّله نفس، از سر اضطرار برای انتقال داده‌ها و مفاهمه با دیگران علم حصولی را از علم حضوری می‌سازد.ابداع علّامه در ارجاع علم حصولی به علم حضوری و نقش مادّه در انتقال ادراکات نکته فلسفی مهمّی است که مبنای ساخت ماشینهای هوشمند و هوش مصنوعی در انقلاب انفورماتیک قرار گرفته است. علّامه قوّه وَهم را به حسِّ مشترک نسبت داده است. لذاست که به مراتب دوگانه ادراک، یعنی ادراکات حسّی _خیالی و ادراکات عقلی قائل است. در مسأله اتّحاد عاقل و معقول تعبیر بدیع اتّحاد «ناعت و منعوت» را بکار برده، با اشکالاتی که بر برهان تضایف صدرا در اتّحاد عاقل و معقول آورده آنرا ناتمام دانسته و به اقامه برهان ویژه خود پرداخته است. علّامه از طریق درک مفاهیم ربطی در قضایا و تبدیل معانی حرفی به اسمی، درک مفاهیم ربطی مبتنی بر ادراکِ نفس و حالات نفسانی و طریق تحلیل معلومات تصوّری و تصدیقی کیفیت انتزاع معقولات ثانی فلسفی را شرح داده است که هریک، از ابداعات علّامه در ادراکات محسوب میشوند. «اعتباریات عملی» یا «اعتباریات بالمعنی الأخّص» که در آن تحدیدی بدیع از نفس الامر حاکم میباشد؛ بارزترین ابداع ویژه علّامه در ادراکات است. این بداعت مرهون تفکّر فازی و پایبندی علّامه به تشکیک در ظهورات وجود میباشد، که اسّ و اساس تفکّر ایشان در اعتباریات است ملاک‌های علّامه طباطبایی در «حسن و قبح» که ابتناءِ قضایای اخلاقی برآنست، ریشه در معیار تشخیص ابنسینا در این خصوص دارد و بازگشت همه ملاک‌ها به ملاک «ملائمت و منافرت با طبع»، واقعگرایی اخلاقی هر دو حکیم را محرز مینماید. علّامه طباطبایی به اطلاق در مفاهیم و نسبیت در مصادیق اخلاقی قائل است. قضایای اخلاقی، اعتباری و تابع متغیّر پیوسته مصالح و مفاسد عامند که از ملاک «ملائمت و منافرت با طبع» در حسن و قبح بدست میآید و در منطق فازی با مقادیری پیوسته ارزشگذاری میشود. استاد مطهری از جمله منتقدانی است که به نسبیگرایی اعتباریات علّامه در اخلاق رأی داده است. به نظر میرسد رمز مخالفت بسیاری از معاصران علاّمه با این بحث، نرسیدن آنان به این پایه تفکّری علّامه بوده است.اعتباریات ظرفیتی شگرف در بازخوانی فلسفه اسلامی همگام با جهان معاصر و تفکّرات پست مدرنیته و درک تکثّر فرهنگ‌ها و ارز ش‌ها در جوامع انسانی فراهم آورده است.
بررسی عقلی- فلسفی شکر و تأثیر آن بر کمال انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدید اور : فاطمه استیری استاد راهنما: اعظم ایرجی‌نیا استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام احسن هستی که صنع پروردگار حکیم است، بر پایه ی سنن، قوانین و روابط ویژه‌ی علت و معلولی بنا شده‌است و به حکم حرکت جوهری، هر جزئی از جهان رو به سوی کمال دارد و در این مسیر، با ابزار و هدایت تکوینی الهی، طی طریق می‌کند. در این سیر تکاملی، بنابر قاعده‌ی تشکیک در وجود و مساوقت وجود با کمالات آن، هر موجودی که به واسطه‌ی صفات و آثار وجودی‌اش، به خداوند- که خیر و کمال مطلق و منشاء تمام خیرات می‌باشد- نزدیک‌تر باشد، به همان نسبت کامل‌تر و الگویی برای مراتب پایین تر از خود می باشد. انسانی که با فضل خدا از نعمت وجود برخوردار شده و فطرت و عقلی به او عطا شده تا به وسیله‌ی آن، طریق هدایت و کمال را بشناسد و در آن قدم بردارد، ضرورتا درمی‌یابد که باید قدر این نعمت‌های بزرگ را بداند و در جست و جوی آنچه سبب تقویت این قوا و هموار شدن مسیرش در سیر تکامل می‌شود، برآید تا شکر آن‌ها را به جا آورد. این پژوهش در صدد آن است با تبیین معنا، مراتب و انواع شکر و نقش آن در کمال انسان و بررسی آن بر اساس مبانی فلسفی حکمت متعالیه، از دیدگاه علامه طباطبایی بپردازد. و در یافتن پاسخ به پرسش‌هایی از قبیل موارد زیر، قدم بردارد.پرسش‌هایی چون : منظور از شکر و مراتب آن کدام‌اند؟ ضرورت شکر مُنعِم چگونه تبیین می‌شود؟ رابطه‌ی عقل وانواع آن با شکر نعمت، چیست؟ مهم‌ترین نعمت‌هایی که شکر آن‌ها واجب است، کدام‌اند؟ جایگاه نعمت ولایت در سرنوشت انسان چیست و شکر آن چگونه انجام می‌شود؟ چگونه تبعیت از ولایت به عنوان مصداق عینی تحقق عدالت در اندیشه و عمل بشر، مطابق برنامه‌ی هدایتی خدای متعال، به کمال و رشد انسان و جامعه‌ی بشری و در نهایت جهان آفرینش به حکم رابطه‌ی علی و معلولی میان پدیده‌ها، از باب ضرورت بالقیاس، کمک می‌کند؟ و عدم بهره‌گیری از این نعمت الهی چه خسرانی برای انسان در بردارد؟ و...
تبیین کل ‌الکمال بودن حقیقت وجود و مظاهر آن با نگاهی به چالش‌ها و رهیافت‌ها
نویسنده:
سعید فامیل دردشتی ، علیرضا کهنسال ، سیدمرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نوشتار کنونی بر آن ‌است که با استفاده از اصولی نظیر استقلال و بساطت محض حقیقت وجود، «کل‌ الکمال بودن حقیقت وجود» را اثبات کند. با اثبات کل‌ الکمال بودن حقیقت وجود، می‌توان به حکم عدم تناهی این حقیقت، «معیت قیومیۀ» حقیقت وجود را با مظاهرش نتیجه گرفت و به حکم این معیت، مظاهر حقیقت وجود را نیز به نحو رقیقت کل ‌الکمال دانست. لکن اثبات کل ‌الکمال بودن مظاهر حقیقت وجود تنها به واسطۀ عدم تناهی حقیقت وجود و معیت قیومیه آن با مظاهر نمی‌باشد؛ بلکه با استفاده از اصولی نظیر عدم تناهی صفات واجب‌تعالی، صرافت وجود، عدم تخلل عدم در هستی، سنخیت ظاهر با مظهر، تطابق عوالم، قاعدۀ اعطاء و احسن بودن نظام هستی نیز می‌توان «کل ‌الکمال بودن مظاهر حقیقت وجود» را به نحو رقیقت به اثبات رسانید. البته «کل الکمال بودن مظاهر حقیقت وجود» با چالش‌هایی نظیر «لزوم وجوب وجود در مظاهر حقیقت وجود»، «عدم ادراک کمالات مظاهر وجود» و «محدودیت قدرت واجب‌تعالی» مواجه است که به نظر نگارنده می‌توان با توجه به مبانی و اصولی نظیر «حمل حقیقت و رقیقت»، «محدودیت قوای ادراکی انسان»، «اشتداد پذیری ادراک» و «عدم تعلق قدرت واجب‌تعالی به امور محال» رهیافت‌های مناسبی برای این چالش‌ها یافت.
صفحات :
از صفحه 89 تا 108
نقد و بررسی اشکالات وارد بر نگرش علامه طباطبایی در تفسیر خزائن الهی
نویسنده:
عفت السادات هاشمی ، علیرضا کهنسال
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفاسیر مختلف از واژة «خزائن» در آیة شریفة «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر: 21) سبب تشتت آرای مفسران در این زمینه گردیده است. از جمله اندیشمندانی که به تبیین این آیه همت گماشته­اند، علامه طباطبایی است که با صبغة فلسفی می­کوشد ضمن توجه به معنای ظاهری آیه و با تکیه بر اصول فلسفی همچون تشکیک وجود، تفسیری متناسب با آموزه­های دینی برای خزائن الهی ارائه دهد. برخی از پژوهشگران بر تفسیر فلسفی ایشان از خزائن اشکالات متعددی را وارد کرده­اند که گاه ناشی از بدفهمی از عبارات ایشان است. نوشتار حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی، ضمن مروری بر رویکرد تفسیری علامه طباطبایی در آیة مذکور، به نقد و ارزیابی اشکال­های مطرح‌شده به تفسیر­ ایشان می­پردازد. بررسی­ها بیانگر آن است که علامه با درنظرگرفتن مراتبی در عالم وجود، می­کوشد تحلیلی وجودی از این آیه برای نزول فیض و رحمت الهی در مراتب مختلف هستی ارائه دهد؛ از این رو موجودات محدود و مقدر که در ابتدای امر همان امور جسمانی‌اند، پیش از نزول و ظهور در عالم ماده، حقایقی ورای این عالم دارند که خزائن نامیده شده و متعلق به عالم امرند. این خزائن چون قبل از تنزل و تقدرند، محدود به حد و قدر مادی نیستند؛ اگرچه محدود به حد معلولیت (قدر امکانی)‌اند
صفحات :
از صفحه 131 تا 162
نحوه تشکل قاعده بسیط الحقیقه مبتنی بر دور هرمنوتیکی میان قرآن و اصول فلسفی ملاصدرا
نویسنده:
محمد کاظم علمی سولا ، حسین مخیران ، علیرضا کهنسال
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این نوشتار مطرح کردن دو پرسش و یافتن راه‌حلی شدنی و بایسته برای ‎آن‌ها است. پرسش نخست این است ‌که آیا ملاصدرا در اندیشه‌های فلسفی خود به ‎دور هرمنوتیکی قائل بوده است؟ پرسش دیگر این‌ که ملاصدرا چگونه با به‌کار بستن دور هرمنوتیکی از قرآن و مکاشفات شهودی در برداشت قاعدۀ بسیط‎الحقیقه یاری جسته است؟ این پژوهش برای یافتن پاسخی بایسته و روشن نخست به‎کالبدشناسی مفردات پرسش‌های پیش‌گفته پرداخته، سپس به‎رویکردهای اصحاب هرمنوتیک و ملاصدرا دربارۀ دور هرمنوتیکی اشاره ‌کرده است. نویسندگان سرانجام روش ملاصدرا در چگونگی به‌ کار بستن قرآن و مکاشفۀ شهودی در چارچوب دور هرمنوتیکی و دستیابی وی به‎ قاعدۀ نغز بسیط‎الحقیقه در یک دستگاه شناخت‎شناسی را به‎گفتمان گذاشت‌اند. نگارندگان در جستار پیش‌رو با گواه گرفتن ‎اندیشه‌های برجستۀ ملاصدرا، در پی بازگفت این مدعا هستند که وی افزون بر این ‌که در آثار خود به‎دورهرمنوتیکی اشاره دارد، با به‌کارگیری دانش‌های قرآنی و شهودی به‌عنوان پیش‌فرض، با روش دور هرمنوتیکی به ‎دیدگاه‌های نوین فلسفی دست‌ یافته است.
صفحات :
از صفحه 29 تا 50
ترکیب ماده و صورت از نظر مشاء؛ اتحادی یا انضمامی؟
نویسنده:
جواد صوفی ، علیرضا کهنسال
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مشهور است در مقابل حکمت متعالیه که قائل به ترکیب اتحادی ماده و صورت است مشائیان، قائل به ترکیب انضمامی این دو هستند. شهرت انتساب این نظر به مشائیان به حدی است که هیچ‌کس شکی در قائل بودن آنان به ترکیب انضمامی ندارد، درحالی‌که تحقیق در این مسئله نشان می‌دهد که امر به این وضوح نیست و با چنین جزم و یقینی نمی‌توان به مشائیان چنین نسبتی داد. مسئله ترکیب اتحادی و انضمامی از ابداعات صدرالدین دشتکی در قرن نهم هجری است و پیش از آن مطرح نبوده است بنابراین در کتب ابن ‌سینا و فارابی و بهمنیار و دیگر مشائیان پیش از دشتکی مطرح نبوده و آن‌ها در این مسئله بحثی نداشته‌اند اما بسیاری از حکمای هم‌زمان با صدرالدین دشتکی و پس از او که اکثراً مشائی بوده‌اند همچون میرداماد و فیاض لاهیجی در این مسئله با دشتکی مخالفت کرده‌اند. اگر این مسئله را بر مشائیان پیش از دشتکی عرضه کنیم در کلمات آنان، هم به نفع ترکیب اتحادی و هم انضمامی می‌توان شواهدی یافت بنابراین نمی‌توان یکی از این دو را به آنان نسبت داد و تنها شاید با تسامح بتوان اتباع مشائیان را قائل به ترکیب انضمامی دانست.
صفحات :
از صفحه 159 تا 172
ماده ابداع در صورت برهان
نویسنده:
علیرضا کهنسال
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی یکی از ابداعات فلسفی شهید مطهری می پردازد. ایشان دعوی کرده بودند که اثبات ماده بدون حرکت جوهری و ترکیب اتحادی ممکن نیست. نیز برهان فصل و وصل در اثبات هیولا معتبر نیست و پذیرش آن از سوی صدرا خطا بوده است. در این مقاله دعوی اول بیان و اثبات شده است و مدعای دوم ابطال گردیده است.
بازخوانی تحلیلی انتقادی نظریه (مباینت وجودی تشکیک در مراتب با تشکیک در مظاهر) با تاکید بر اصل (نامتناهی بودن حقیقت وجود)
نویسنده:
سعید فامیل دردشتی ، علیرضا کهنسال ، سیدمرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این نوشتار آن است که با تأکید بر اصل «نامتناهی بودن حقیقت وجود»، نوعی «وحدت اتصالی» را در ساحت هستی به اثبات برساند. وحدتی که در پرتو آن «انفصال»، «تباین»، «مرزبندی» و «مرتبه‌بندی» حقیقی در ساحت هستی نفی ‌گردد. اثبات این هدف طبق «وحدت شخصی وجود» و وقوع تشکیک در مظاهر حقیقت وجود، چندان دشوار نیست؛ لکن اثبات آن طبق «وحدت تشکیکی وجود» و وقوع تشکیک در مراتب حقیقت وجود، از جهاتی نظیر «مقید شدن واجب‌تعالی»، «انفصال میان مراتب حقیقت وجود» و «مصداق وجود بودن کثرات» مورد مناقشه قرار گرفته است؛ به نحوی که عده‌ای نسبت میان «تشکیک در مراتب» و «تشکیک در مظاهر» را تباین دانسته‌اند. لکن عمدۀ این مناقشات ناشی از غفلت در هستی‌شناسی «مرتبه»، خلط میان «اعتبارات وجود» و مهم‌تر از همه اعتقاد به عدم امکان اثبات «نامتناهی بودن حقیقت وجود» طبق «وحدت تشکیکی مراتبی» است. براین‌‌اساس نگارنده معتقد است که با اثبات «نامتناهی بودن حقیقت وجود» در «وحدت تشکیکی مراتبی» می‌توان «وحدت اتصالی» وجود و عدم مباینت «تشکیک در مراتب» با «تشکیک در مظاهر» را نتیجه گرفت.
صفحات :
از صفحه 51 تا 70