جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی انتقادیِ تبیینِ علّیِ عمل در فلسفۀ‌صدرالمتألّهین
نویسنده:
فاطمه سادات کتابچی ، احد فرامرز قراملکی ، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله اساسیِ این پژوهش بررسیِ «تبیینِ علّیِ عمل» و هدفِ آن کشفِ الگوی عامّ قیاسی- قانونی به روشِ تحلیلی-توصیفی در فلسفه‌ی صدرالمتألّهین و نقدِ این الگو از طریقِ بررسیِ لوازمِ منطقیِ آن ‌است. از نظرِ ملاصدرا، عمل، فعلِ ارادیِ آدمی است که وی به آن آگاهی مرتبه‌ی دوم دارد؛ از این‌رو تبیینِ علّیِ عمل نیازمندِ کشفِ مبادیِ این دو عنصر یعنی فعلِ ارادی و آگاهیِ مرتبه‌ی دوم است. مبدأ اصلیِ صدورِ فعلِ ارادی در حکمتِ متعالیه تصدیق به‌فایدۀ آن توسّطِ قوّۀ متصرّفه‌است و مبادیِ دیگر، همچون قوّۀ شوق، اراده و قوّۀ فاعله به‌طورِ مکانیکی نقشِ خود را در صدورِ فعلِ ارادی ایفا می‌کنند. سلطنتِ متصرّفه در پیدایشِ فعلِ ارادی با دخالتِ عقلِ عملی به‌عنوانِ مبدأ آگاهی‌ساز، تعدیل می‌شود به‌طوری که عمل فعلِ ارادی است که از کانالِ عقلِ عملی عبور کند. از نظرِ صدرالمتألّهین، علّتِ حصولِ یک عمل در نهایت یا تصدیقِ یکی از دو قوّۀ متصرّفه یا عاقله به انجامِ آن عمل بدونِ وجودِ تصدیقِ مُعارض است و یا تصدیقِ یکی از این دو قوّۀ ادراکی به انجامِ یک عمل و غلبه برشوقِ ناشی از تصدیقِ مُعارض قوّۀ دیگر است؛ بنابراین «تصدیق به سودمندیِ یک عمل» در صورت «نبودِ تصدیقِ معارض» یا «غلبه بر شوقِ ناشی از تصدیقِ مُعارض» الگوی عامّ قیاسی-قانونی را در بابِ عمل، در حکمت متعالیه می‌سازد. اشکالِ هنجارمندی، عدمِ تبیینِ علّی در هنگامِ تعارض شوق‌ها و جبرگرایی سه اشکالِ وارد بر نظریۀ صدرالمتألّهین در بابِ تبیینِ علّی است.همچنین تفسیرِ قُوای نفس به مراتب یا شئونِ نفس، دخالتی در الگوی تبیینِ علّی ندارد بلکه صرفاً منجر به تغییر در ادبیّاتِ بحث می‌شود وهمان اشکالاتِ مذکور پابرجا خواهد ماند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 26
چیستی «گزاره‌های نخستین» در فلسفه‌ی ارسطو و نسبتِ آن با بدیهیاتِ شش‌گانه
نویسنده:
کرامت ورزدار ، احد فرامرز قراملکی ، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله‌ی اساسیِ این پژوهش تحلیلِ ماهیّتِ گزاره‌های نخستین(τἀ πρῶτον : تا پُروتون) در فلسفه‌ی ارسطو و هدف از آن کشفِ نسبتِ این گزاره‌ها با بدیهیّاتِ شش‌گانه و نقدِ آن است. ارسطو در تحلیلِ پَسین، گزاره‌های نخستین را در در پاسخ به مسئله‌ی تسلسلِ معرفتی، مطرح می‌کند. این گزاره‌ها با دو ویژگی شناخته می‌شوند: 1- متعلَّقِ معرفت‌اند و شروطِ آن همچون کلیّت و ضرورت را دارا هستند 2- هیچ میانجیِ اثباتی ندارند. در این پژوهش آشکار می‌گردد نسبتِ گزاره‌های نخستین در فلسفه‌ی ارسطو با بدیهیّات دوره‌ی اسلامی عموم و خصوصِ مطلق است؛ بدین‌معنا که بدیهیّات اعمّ از این گزاره‌ها هستند؛ امّا از طرفی گزاره‌های نخستین در فلسفه‌ی ارسطویی اعمّ از «اولیّات» در دوره‌ی اسلامی هستند. ارسطو از بینِ بدیهیّاتِ شش‌گانه، دو دسته از آنها یعنی اولیّات و فطریّات را در ذیلِ گزاره‌های نخستین می‌گنجاند. اخراجِ محسوسات و متواترات از دایره‌ی گزاره‌های نخستین به دلیلِ فقدانِ شروطِ معرفت و اخراجِ تجربیّات و حدسیّات به دلیلِ اثبات‌پذیری و علّت‌داشتنِ آنهاست. در فلسفه‌ی ارسطویی سلسله‌ی عِلل گزاره‌های تجربی نمی‌تواند تا بی‌نهایت ادامه پیدا کند؛ امّا وی در بیانِ اصولِ اثبات‌ناپذیر طبیعت و روشن کردنِ سنخِ آنها ناکام است. همچنین عدمِ ارائه‌ی ملاکِ مناسبی برای تشخیصِ گزاره‌های نخستین از سایر گزاره‌ها نظامِ منطقی-فلسفی وی در بابِ ساختارِ «دانش‌های برهانی» را دچار چالشِ جدّی می‌کند.
صفحات :
از صفحه 243 تا 266
ماهیت روح از دیدگاه ملاصدرا و جان هیک [مقاله انگلیسی]
نویسنده:
حسین محمدی ، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 271 تا 284
بررسی معناشناسی نیایش در «خداباوری کلاسیک» و «همه‌خداباوری»
نویسنده:
مریم احمدی کافشانی ، عبدالرسول کشفی ، محمدرضا بیات
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نیایش از منظر «خداباوری کلاسیک» نوعی «تخاطب» با امرِ الوهی/ مقدس است. در برابر، «همه‌خداباوری» به دلیل نفی شخص‌وارگی امرِ الوهی از پذیرش این تعریف امتناع و آن را به «ژرف‌اندیشی» تعریف می‌کند. نیایش به معنای «ژرف‌اندیشی» با چالش‌هایی روبه‌رو است. این معنا از نیایش افزون بر ناسازگاری مفهومیِ الوهیتِ ناشخص‌وار، با فهم متعارف از نیایش و واقعیت میدانی رفتار مؤمنان نیز ناسازگار است. ازاین‌رو، ژرف‌اندیشی نه‌تنها «همه‌خداباوری» را در موضعی برتر از «خداباوری کلاسیک» قرار نمی‌دهد بلکه آن را در تعریف دین نیز دست‌خوش چالش می‌کند. اگر در تعریفِ یک دین نتوان جایگاه بایسته‌ای برای نیایش یافت، می‌توان به ناسازگاری آن حکم داد و این اشکالی است که «همه‌خداباوری» را، به طور جدی، تهدید می‌کند. در این مقاله با مرور معناشناسی نیایش در دو تصور «خداباوری کلاسیک» و «همه‌خداباوری» به بررسی نقدهای مطرح خواهیم پرداخت و در پایان ضمن نشان‌دادن قوت اشکالاتِ وارد بر معنایِ نیایش در «همه‌خداباوری» نشان می‌دهیم که معنایِ این مقوله در «خداباوری کلاسیک» قابل دفاع‌‌تر است.
صفحات :
از صفحه 315 تا 33
مبانی و ادله ی شمول گرایی در نجات از دیدگاه قرآن و حدیث
نویسنده:
پدیدآور: مهدی قندی استاد راهنما: منصور‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ پهلوان محمدعلی‌‌‌‌‌‌ استاد مشاور: عبدالرسول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کشفی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ استاد مشاور: سعید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شفیعی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بسیاری از اصحاب ادیان و مذاهب به انحصار "حقانیت" و "نجات" در آیین خود معتقدند. عموم فقیهان و متکلمان شیعه نیز به این نگرش گرایش دارند. ایشان قائل به "کفر حقیقی تمامی غیرمومنان" و "هلاک اخروی همگی آنها" هستند؛ در عین حال جاهلان قاصر یا همان مستضعفان را از هلاک ناشی از کفر استثنا می‌کنند. این دیدگاه مشهور به ‌رغم توجهش به مستضعفان، نسبت به شمول رحمت الهی کم‌توجه بوده، به درستی منطبق بر آیات قرآن و روایات پیامبر اکرم و ائمه شیعه نیست و در چند موضع نیازمند اصلاح است. شش اشکال مهم آن دیدگاه مشهور عبارت‌اند از: [1] کافر دانستن تمامی غیرمومنان و از جمله مستضعفان و بی‌توجهی به گروه میانه یا همان ضالین که مطابق نصوص دینی نه مومن و نه کافرند؛ [2] محدود کردن گستره‌ی رحمت الهی به مومنان و سپس مستضعفان و نادیده گرفتن شمول نجات اخروی درباره گروه‌های دیگر همچون "المولفه قلوبهم"، گنهکارانی که "اعترفوا بذنوبهم"، اصحاب اعراف و "مرجون لامر الله" که خیل عظیمی از مردم را تشکیل می‌دهند؛ [3] محدود دانستن دامنه‌ی شمول نجات به خصوص پس از گسترش اسلام و رو به زوال نهادن مستضعفان؛ [4] معادل پنداشتن قبول نشدن اعمال و مستوجب بهشت نشدن با مستوجب دوزخ گردیدن و خلط میان دو دسته از نصوص دینی در این باب؛ [5] طبقه‌بندی اصحاب کبائر و فاسقانی که کافر نیستند در شمار مومنان، با آنکه در شمار ضالین هستند؛ [6] معاف شمردن گروه میانه از عذاب به جای معلّق دانستن عذاب و هلاک آنها. این رساله با طرح نظریه‌ی "شمولگرایی تعلیقی در نجات" اشکالات فوق را رفع می‌کند و نشان می‌دهد که آن نظریه منطبق بر آیات قرآن و احادیث پیامبر و ائمه طاهرین علیهم‌السلام است. نظریه‌ی "شمولگرایی تعلیقی در نجات" مدعی است که رستگاری اخروی می‌تواند شامل اکثریت مردم دنیا بشود و این شمول پس از مومنان تنها محصور در مستضعفان نیست. این نظریه به دو گونه نجات تضمینی و تعلیقی قائل است و با اشاره به مزایای نجات تضمینی به این پرسش فیلسوفان دین نیز پاسخ می‌دهد که اگر آیین حق متعین در یک دین یا دسته‌ای از ادیان آسمانی است، چگونه اعتقاد به شمول نجات و توسعه‌ی آن به بیرون از حوزه‌ی پیروان آیین حق باعث بی‌بها شدن دین راستین و کاهش انگیزه در التزام به آن نمی‌شود.
بررسی انتقادی دیدگاه ادوارد جاناتان لو در باب وجود کلی‌ها
نویسنده:
مهران نجفی ، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ادوارد جاناتان لو (Lowe, Edward Jonathan) که یکی از فیلسوفان بریتانیایی عصر حاضر است که تحقیقات گسترده‌ای روی کلی‌ها انجام داده است. وی دیدگاه‌های نام‌گرایی، شباهت‌انگاری، تروپیزم و نظریۀ کلاف را مورد نقد قرار می‌دهد و در مقابل واقع‌گرایی را مبنای خوبی برای توجیه پدیده‌های جهان و قانون طبیعت می‌داند. از نظر لو کلی‌ها در عین وابستگی به افرادشان، اموری انتزاعی هستند، یعنی به قلمرو خارج از زمان و مکان تعلق دارند. از نگاه وی همراهی کلی با مصادیقش در زمان و مکان، مستلزم توالی فاسدی مانند اتصاف امر واحد به صفات متضاد است، لذا کلی‌ها نباید در زمان و مکان حضور داشته باشند. نگارندگان این مقاله، جاناتان لو را در تبیین نحوۀ وجود کلی‌ها و جایگاه آن‌ها ناموفق می‌دانند. هرچند که او می‌کوشد از طرفی با نام­گرایی و از سوی دیگر با مُثُل افلاطونی مخالفت ورزد امّا انتزاعی دانستن کلی‌ها مستلزم یکی از این دو نظریه است. نگارندگان بر این باورند که امور کلی در ضمن زمان و مکانِ افراد حاضر هستند و اشکال‌هایی که متوجه حضور کلی‌ها در زمان و مکان است، ناشی از خلط احکام جزئی‌ها با کلی‌ها است.
صفحات :
از صفحه 643 تا 669
نقد روایت پاول چرچلند از فیزیکالیسم حذف گرایانه
نویسنده:
عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
بر مبنای نظریه «دوگانه انگاری» وجود انسان آمیزه ای از دو جوهر کاملا متفاوت، یعنی ماده (بدن) و غیر ماده، (نفس) است. یگانه انگاران، در تقابل با دوگانه انگاران، انسان را با مادی محض (فیزیکالیسم) و یا غیر مادی محض (ایده آلیسم) می دانند. این مقاله می کوشد، ضمن تعریف فیزیکالیسم، به بررسی یکی از شاخه های آن یعنی فیزیکالیسم حذف گرا بپردازد و مخدوش بودن ادله حامیان این نظریه را در اثبات آن نشان دهد.
صفحات :
از صفحه 3 تا 18
بررسی و مقایسه آرای ارسطو و فارابی در مسئله خطای حسّی
نویسنده:
کرامت ورزدار ، احد فرامرز قراملکی ، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در فلسفه ارسطو و فارابی معرفت از حواسّ آغاز می‌گردد. این رویکرد به اکتسابِ معرفت، با دو چالش مطرح شده توسّط سوفیزم دربابِ ادراکاتِ حسّی _ یعنی «خطای حسّ» و «تفسیرهای متعارض از ادراکاتِ حسّی»_ مواجه می‌شود. ارسطو با تقسیمِ محسوسات به «مختصّ» و «مشترک» و طرحِ مفهوم «شرایط متعادل» و همچنین با طرح دوگانه‌ی «نمود» و «ادراک» تلاش می‌کند به این دو مسئله پاسخ دهد. فارابی نسبت به چالش دوّم موضِعی اتّخاذ نکرده است امّا در بابِ چالش اوّل با تقسیم یقین به «تامّ» و «غیرتامّ» راهکار متفاوتی را ترسیم می‌کند. از منظرِ وی یقینِ ناشی از «ادراکاتِ حسّی» یقین غیرتامّ است و با پایبندی به شرایط سه‌گانه‌ای، می‌توان به یقین‌های حاصل از شهودِ حسّی پایبند بود. به نظر می رسد هیچ‌یک از دو راهکارِ این دو متفکّر در حلّ مسئله خطای حسّی تامّ نیست؛ امّا راهکار ارسطو در تبیین مسئله، قابل دفاع‌تر از نظر فارابی است.
صفحات :
از صفحه 227 تا 246
تحلیلِ «تناقض‌نمای معرفت حسی» در فلسفه ارسطو
نویسنده:
کرامت ورزدار ، احد فرامرز قراملکی ، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در فلسفه ارسطو معرفت از حواس آغاز می‌شود و ادراکاتِ حسّی از طریق فعالیت قوّه «نوس»، معرفت را برای آدمی به ارمغان می‌آورند. ارسطو برخلاف افلاطون منکر هرگونه معرفت فطری است؛ امّا از طرفی آشکارا بیان می‌کند که ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت قرار نمی‌گیرند و نمی‌توان به محسوسات معرفت داشت. این امر باعث ایجاد یک تناقض‌نما در فلسفه ارسطو می‌گردد. اگر ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت نیستند چگونه از «آنچه متعلّق معرفت نیست»، معرفت پدید می‌آید و این ادراکات به دلیل فقدانِ کدام جزء از اجزای «معرفت»، متعلّق «معرفت» به حساب نمی‌آیند؟ از نظر نگارندگان راه‌حلّ این پارادوکس به تعریف «معرفت» و نقشِ قابلی ادراکاتِ حسّی در پیدایش معرفت در نظر ارسطو بازمیگردد. ارسطو معرفت را صرفاً «باور صادق موجّه» نمی‌داند بلکه با شروط دیگری همچون ضرورت و علیّت دایره «معرفت» را محدودتر می‌کند. بنابراین هرچند باور به محسوسات باوری صادق است ، امّا این ادراکات به‌خاطر عدم وجود شرط کلیّت و علیّت، متعلّق «معرفت» واقع نمی‌شوند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
بررسی نسبت امرِ الوهی و شخص‌وارگی
نویسنده:
مریم احمدی کافشانی ، عبدالرسول کشفی ، محمدرضا بیات
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 55 تا 80