جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1968
مفهوم شناسی و تبیین آزادی از دیدگاه جان استوارت میل و شهید مرتضی مطهری
نویسنده:
نویسنده:زهرا سادات؛ استاد راهنما:زهرا کاشانیها؛ استاد مشاور :عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اهمیت انکارناپذیر مفهوم آزادی در زندگی بشر، هم‌چنین تأثیرگذاری آراء جان استوارت میل و شهید مرتضی مطهری در سیر تاریخیِ این مفهوم، نگارنده را بر آن داشت تا این موضوع را برگزیند و براساس عناصری چون مفهوم، دامنه، موانع، مبانی انسان‌شناختی و رابطه تعالی معنوی و آزادی به تبیین آن بپردازد. سوال اصلی این تحقیق، بررسی چگونگی و ماهیت ابعاد مختلف مفهوم آزادی در آراء جان استوارت میل و شهید مرتضی مطهری است. دستاوردهای تحقیق حاضر بدین شرح است: در زمینه مفهوم آزادی، جان استوارت میل آزادی را رهایی از موانع اجتماعی- سیاسی می‌داند در حالی که شهید مرتضی مطهری آزادی را رهایی از موانع معنوی، اجتماعی و سیاسی می‌داند. در باب‌ دامنه‌آزادی، جان میل قلمرو آزادی را اصل صیانت از ذات می‌داند و آن را برای مؤلفه‌هایی چون پرورش قدرت ابتکار، اجرای عدالت، شخصیت و استکمال نفس در دو بعد فردی و اجتماعی به‌کار می‌برد، در حالی که شهید مطهری بر اساس تعالیم مذهبی خویش قلمرو آزادی را مشخص می‌نماید و آن را برای رسیدن به رشدِ معنویتِ توحیدمحور در دو بعد معنوی و اجتماعی مطرح می‌نماید؛ وی چنین رشدی را شرط اساسی رشد و پرورش استعدادها می‌داند. در خصوص موانع آزادی، جان استوارت میل بیشتر به موانع سیاسی و اجتماعی توجه دارد در حالی که شهید مطهری علاوه بر دو مورد مذکور، به نقش خودِ فرد در ایجاد این موانع نیز توجه دارد. در باب مبانی انسان‌شناختی، جان میل محور مبانی را انسان می‌داند در حالی که شهید مطهری از طریق بینش توحیدی به تبیین مبانی آزادی می‌پردازد. در باب رابطه تعالی معنوی و آزادی جان میل غالباً معنویت را به معنای همان بعد اخلاقی بشر در نظر می‌گیرد و معتقد است برای تحقق آزادی در این بعد، باید بستر اجتماعی- سیاسی کافی فراهم گردد در حالی که شهید مطهری، بعد معنوی انسان و آزادی او را بر اساس روح الهی او معنا می‌کند. آراء این دو اندیشمند از آن جهت که هر دو خواهان عدالت اجتماعی، حمایت از اقشار ضعیف، تعهدمداری نسبت به قوانین، نقد آداب و رسوم- قدرت سیاسی- قوانین ناکارآمد و تلاش برای طرح ساختار سیاسی مناسب هستند نزدیک و شبیه به هم است.
عرفان اجتماعي در منظومة فكري استاد شهيد مطهري
نویسنده:
محمدجواد رودگر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عرفان اجتماعي در منظومة فکري استاد شهيد مطهري به‌مثابة دانشي است که اصول و مسائل عرفان اسلامي را در مباني، مقولات و غايات علوم اجتماعي متناظر به ساحات بينشي، گرايشي و کنشي عارفان اصيل متجلي مي‌سازد. بدين ‌جهت، بيان و تبيين عرفان اجتماعي از اهميت، ضرورت و حساسيت خاصي در نظام انديشة فردي و زيست اجتماعي و به‌ويژه تمدني فرد و جامعة اسلامي برخوردار است که استاد شهيد با نگاه فيلسوفانه، فلسفة مضافي و معرفت‌شناسي درجة دوم، به اين امر اهتمام ورزيده و در اين مسير به نقد ايجابي عرفان موجود با رويکرد بازشناسي و بازسازي مفاهيم، مباني و مقامات عرفاني و نقد سلبي عرفان و تصوف تاريخي با منطق قرآني، سنت و سيرة معصومان پرداخته‌اند. مسئلة اصلي مقالة حاضر اين است كه آيا عرفانِ اجتماعي در منظومة فکري استاد شهيد مطهري قابل بيان و تبيين است؟ پاسخ مسئله را مي‌توان با روش توصيفي ـ تحليلي در انديشه و آثار استاد اصطياد کرد که برونداد آن عبارت است از: 1. ارائة قرائت درست و دقيق از آموزه‌ها، گزاره‌ها و معارف عرفاني با سوية اجتماعي؛ 2. تبيين مفهومي و تعيين مصداقي عرفان اجتماعي در شعاع انديشه و زيست عارفان مسلمان؛ 3. بيان نمونه‌هايي از توصيف و توصيه‌هاي معطوف به عرفان اجتماعي در آثار گفتاري و نوشتاري استاد شهيد؛ 4. ارائة نمونة بازشناسي و بازسازي مفاهيم و مقامات عرفاني، مثل توبه و توکل، تا ظرفيت عرفان اصيل و دانايي و توانايي عارفان مسلمان و شيعي در تکوين و تکامل تمدن نوين اسلامي روشن شود.
صفحات :
از صفحه 131 تا 144
تحلیل و بررسی پاسخ‌های استاد مطهری بر نقدهای هیوم بر برهان نظم
نویسنده:
نویسنده:مرتضی افراخته؛ استاد راهنما:سیدمهدی بیابانکی؛ استاد مشاور :احمد عبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از نگاه بسیاری از فلاسفه و الهی‌دانان عمومی‌ترین برهانی که بر وجود خدا اقامه می‌شود برهان نظم است. بر اساس این برهان از تجارب ممتد در مورد طبیعت می توان شباهت نسبتا کاملی میان طبیعت و مصنوعات بشری به دست آورد، آنگاه به حکم یک قاعده کلی می‌توان از شباهت معلولات به شباهت علل پل زد. و از آنجا که معلولات و مصنوعات بشری از یک طراح هوشمند ناشی می‌شوند، می‌توان نتیجه گرفت که جهان نیز از یک طراح حکیم ناشی شده است. بر خلاف خود برهان، نقد آن به گذشته‌های دور باز نمی‌گردد. به نظر می‌رسد نخستین انتقاداتی که در فلسفه غرب به ‌طور جدی به برهان نظم وارد شده‌ است، حاصل کار دیوید هیوم است. هیوم بخش قابل توجهی از کتاب «محاورات درباره دین طبیعی» را که حدود 25 سال روی آن کار کرده بود و در اواخر عمرش آن را تکمیل نمود، به نقد برهان نظم اختصاص می‌دهد. هیوم بر مبنای فلسفه تجربه‌گرایی خود استدلال می‌کند که برهان نظم، ماهیت تجربی دارد و بر این اساس می‌گوید همه استدلالات در دلیل نظم به تجربه بر می‌گردد و از تجربه نمی‌توان این استنباط حقیقی و خطاناپذیر را انجام داد. بعلاوه هیوم معتقد است الهی‌دانان درصدند نظم جهان را از طریق علت بیرونی تفسیر کنند، در حالی که به زعم او می‌توان این نظم را به درون ماده مستند کرد، بدین صورت که ماده ذاتاً دارای ویژگی هایی است که دائماً در حال تکامل است و این حرکت تکاملی، معلول عوامل داخلی است. با فرض چنین احتمالی هیوم نتیجه می‌گیرد که برای تفسیر نظم طبیعی نیاز به دخالت عوامل فراطبیعی نیست. او همچنین معتقد است که بیان تمثیلی نظم، مستلزم باور به خدای انسان وار خواهد بود و نمی‌تواند خدایی را نشان دهد که از هر گونه خطا و اشتباه و عدم انسجام در عملش مبرا است. از نگاه برخی از فلاسفه، نقدهای هیوم بزرگ‌ترین تکیه‌گاه الهی‌دانان در اثبات وجود خدا را متزلزل نموده است. استاد مطهری معتقد است بی اعتبار شدن براهین اثبات خدا بویژه برهان نظم یکی از علل اصلی گرایش به مادیگری در جهان غرب است. ایشان با پاسخ به نقدهای هیوم نشان می‌دهد که برهان نظم یک برهان تجربی محسوب نمی‌گردد، بلکه یک برهان عقلی است. بعلاوه ایشان این ایده که نیرویی‌ درونی در ماده وجود داشته باشد که لازمه آن نیرو، نظم و سامان یافتن جهان است را امری درست و حقیقی می‌داند و در عین حال آن را خدشه‌ای بر برهان نظم تلقی نمی‌کند. در تاریخ فلسفه غرب در اکثر موارد، برهان غائی را همان برهان نظم می‌شمارند. اما شهید مطهری از جمله متفکران معاصر است که با تفکیک برهان نظم از برهان هدایت، هوشیارانه سعی داشته این گروه از استدلال ها با یکدیگر خلط نگردد. از نظر ایشان، برهان نظم به ساختار طبیعت مربوط است، یعنی مطالعه در تشکیلات ساختمانی اشیا نشان می دهد که در ساختمان آنها عقل و حکمت نقش داشته است. اما زاید بر نظام خلقت و ساختمان موجودات، موجودات عالم نشان می دهند که پس از آن که اینگونه کامل آفریده شده‌اند در کاری که انجام می دهند نیز به گونه‌ای رهبری می‌شوند. شهید مطهری این برهان را برهان هدایت می‌نامد که می‌توان آنرا تقریری از برهان غائی دانست.
بررسی سلوک معنوی شهید مطهری و ارتباط ایشان با مرحوم سید هاشم موسوی حداد و مرحوم علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی رضوان الله علیهم
نویسنده:
نویسنده:محمدحسین شجری؛ استاد راهنما:رحمان بوالحسنی؛ استاد مشاور :محمدرسول ملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق حاضر به صورت توصیفی به بررسی سلوک معنوی شهید مطهّری و ارتباط ایشان با مرحوم سیّد هاشم موسوی حدّاد و مرحوم علامه آیه الله سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی رضوان الله علیهم پرداخته است، استاد شهید مطهّری، که بهره های فراوانی از میراث عرفای اسلامی همچون محیی الدین ابن عربی، مولوی، حافظ و صدرالمتألّهین شیرازی و سایرین برده است. گمشده ای داشتند که آن را در سیر و سلوک الی الله جستجو می‌کردند. این معنای مهمّ، با توجّه به آثارش و دقّت در سعی وافر ایشان در طول سالیان متمادی شاگردی اساتید متعدّد اخلاقی و عرفانی، و مطالعه کلمات مطّلعین در غایت ظهور است. در عرفان عملی مکاتب مختلفی وجود دارد، امّا مکتب عرفانی نجف اشرف که از ملای جولا آغاز شده و تا مرحوم آقای قاضی کبیر و تلامذه واقعی ایشان ادامه یافته، کامل‌ترین مکتب است، به نحوی که می‌توان در آن مکتب تلمّذ کرد، و مشتاقان معرفت الله را بدان دلالت نمود. فیلسوف شهید در خدمت عارف معاصر مرحوم آقا سیّد هاشم حدّاد گمشده خویش را می‌یابد. این معنا از اقرار خود ایشان که «این سیّد حیات بخش است.» کاملا مشهود می‌باشد. ارتباط سلوکی شهید مطهّری با علامه حسینی طهرانی، بعد از سالیان متمادی آشنایی و رفاقت بین این دو عبد الهی شکل می‌گیرد، و تا پایان عمرش ادامه می‌یابد. نحوه آشنایی استاد شهید مطهّری با دو عارف الهی مرحوم حدّاد و مرحوم علامه طهرانی، و دادن دست ارادت به ایشان، آن هم از چنین شخصّیّت ممتازی، و بعد از سالیان متمادی شاگردی در محضر اساتید و آیات متعدّد اخلاقی و عرفانی، در دهه پایانی حیاتش، بسیار عجیب و خاصّ و شاید بی‌نظیر است. استاد شهید مطهّری در ارتباط با مرحوم آقا سیّد هاشم حدّاد در زمان بسیار اندک، بسیار متأثّر شده، و از طرف دیگر مایه علاقمندی شدید مرحوم حدّاد به ایشان گشته تا حدّی که پس از شهادت او تأسّف خوردند تا حدّی که مرحوم علامه طهرانی را خطاب نموده که چرا گذاشتید این طور بشود؟! در مدّت هشت ساله ارتباط سلوکی میان شهید مطهّری و علامه طهرانی، می توان به تأثیرات خاصّی در ابعاد گوناگون زندگی آن شهید والامقام همچون «پختگی آثار و حرارت در قلم و تغییر محتوایی قلم استاد»، «مشورت ایشان با مرحوم علامه در مسائل گوناگون از جمله امور سیاسی و انقلاب»، «شرکت در جلسه خصوصی» و «اخذ دستور ذکر» اشاره نمود.
نقد و بررسی آراء تفسیری استاد مطهری
نویسنده:
نویسنده:لیلا علی خانی؛ استاد راهنما:امیر جودوی؛ استاد مشاور :احمد زارع زردینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
استاد مرتضی مطهری از اسلام شناسان برجسته معاصر است که به رغم آکندگی آثارش با مباحث و استنباطهای قرآنی، می‌توان یکی از کوشش‌های قابل توجه وی را در عرصه تفسیر قرآن دانست. هندسه فهم صحیح آیات نزد متفکر شهید با کاربست لوازم و ابزارهای فن تفسیر تحقق می‌یابد و بر این اساس می‌کوشد تا فهمی روشمند از آیات وحی داشته باشد؛ از این رو هدف رساله حاضر ارزیابی آراء تفسیری استاد مطهری است. برای تحقق هدف مزبور روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی مورد استفاده قرار گرفت و دیدگاه‌ها در سه محور پیش‌فرض‌ها(چندمعنایی)، مبانی(روایات) و مراحل تفسیر(موضوعی، ترتیبی و سیاق) سازماندهی شد. بررسی آراء در محور اول، اعتقاد متفکر شهید در جواز چندمعنایی آیات و ظهور مراتب معنا با توجه به مراتب مخاطبان، یادکرد عوامل زمینه‌ساز چندمعنایی و کاربست قاعده مزبور در فرآیند فهم برخی آیات و غفلت از آن را در بعضی دیگر از آیات نشان می‌دهد. بررسی آراء در محور دوم، گواه اهمیت روایات معتبر در فرآیند فهم قرآن در نزد متفکر شهید با وجود اذعان به تقدم تفسیر قرآن به قرآن بر سایر طرق است. بررسی نقادانه نظرگاه‌ها در این محور، مؤید شکل‌گیری برخی دیدگاه‌ها با عنایت به بیان تفسیری روایات و فهم منقطع از احادیث در پاره‌ای دیگر از آنهاست. بعضی‌ دیگر از دیدگاه‌های تفسیری ایشان نیز در این محور که به رغم یادکرد بخشی از روایات ناظر به موضوع صورت گرفته با احصای جامع‌تر احادیث تأیید گشته است. در محور سوم و در بخش مراحل تفسیر موضوعی، به رغم اینکه استاد مطهری صرفاً به مرحله احصای آیات در این فرآیند اشاره می‌کند اما عنایت وی به مجموع مراحل را در برخی آثار با صبغه تألیفی می‌توان نظاره‌گر بود. بررسی نظرگاه‌های موضوعی با صبغه خطابی نشانگر لغزش در گام‌های گردآوری و دسته‌بندی روشمند آیات، استخراج مدلول آیات بر اساس مبانی تفسیر، استنتاج نظرگاه‌های قرآن با مقارنه و چندسونگری و ارزیابی است. آراء استاد مطهری در بخش بررسی نقادانه آراء با تکیه بر مراحل تفسیر ترتیبی تحت دو قسمتِ مراحل تعیین هدف سوره و مراحل تفسیر آیات سامان یافته‌اند. تعیین هدف سوره در تفسیر استاد مطهری بدون یادکرد مراحلِ دستیابی به آن، صورت گرفته است. در قسمت مراحل تفسیر آیات، عدم یادکرد و یا پرداختن ناقص به برخی مراحل در فرآیند فهم برخی آیات مشاهده می‌شود که گاه پیمودن گام مزبور، خدشه‌پذیری و گاه تقویت و تأیید آن را به همراه دارد. در بخش سوم و بررسی نقادانه نظرگاه‌های تفسیری با تکیه بر قاعده سیاق که در دو بخش بررسی آراء با تکیه بر سیاق آیات و بررسی آراء با تکیه بر سیاق جملات سازماندهی شده است، اهتمام متفکر شهید به قاعده سیاق از رهگذر اعتقاد به چینش توقیفی آیات مشخص می‌شود. به رغم کوشش استاد مطهری به فهمی موافق با سیاق اما گاه نگرش جزء‌انگارانه و خطی به آن با وجود آنکه سیاق را فراتر از ارتباط خطی آیات می‌انگارد، عدم دستیابی به فهمی بایسته از آیات و گاه عدول از ظاهر را به رغم اعتقاد به حجیت ظواهر آیات سبب گشته است. بررسی آراء در این بخش نشان داد که شالوده برخی از نظرگاه‌های تفسیری ایشان انگاره نشئت یافته از روایات در عدم لزوم وحدت مضمونی میان جملات یک آیه و نیز آیاتی است که به دنبال هم آمده‌اند. انگاره مزبور که در برخی موارد بستر فهمی خارج از سیاق آیات گشته، تقویت شده است.
بررسی و تطبیق دیدگاه استاد مطهری و توین بی درباره علل و عوامل ظهور و سقوط تمدن‌ها ( با تکیه بر تمدن اسلامی)
نویسنده:
نویسنده:یوسف رمضانی مالبیجار؛ استاد راهنما:محسن ایزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع اصلی ما در این پایان‌نامه « بررسی و تحلیل دیدگاه مرتضی مطهری و توین‌بی درباره ظهور و سقوط تمدن‌ها»، است. تاکید این پژوهش بیشتر بر روی تمدن اسلامی است. در همین راستا، دیدگاه توین‌بی که یکی از مشهورترین فیلسوفان تاریخ در عصر جنگ جهانی و پس از آن به شمار می‌رود، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. از آن‌جایی که او ـ به عقیده بسیاری از اندیشمندان ـ دید عرفانی، شهودی یا الهی به منشاء و راز اصلی تمدن دارد، لذا این قرابت آراء و تطبیق و تحلیل دیدگاه وی با مرتضی مطهری که فیلسوف، متکلم و متأله مسلمان و ایرانی است تا حد زیادی چالش‌برانگیز خواهد بود. در پژوهش پیش‌ِرو، علل ظهور و سقوط تمدن‌ها از دیدگاه اندیشمندان گوناگون، از جمله مطهری و توین‌بی مطرح شده است تا بر ما مشخص گردد که تمدن‌های امروز با چه چالش‌هایی پیش رو بوده و برای برون‌رفت از آن چه باید کرد. دیدگاه توین‌بی و مطهری در باب ظهور و سقوط تمدن‌ها مورد تحلیل قرار گرفته و نقاط اشتراک و افتراق آراء این دو مشخص شده است. بر این اساس مطهری بر این باور است که راه برون‌رفت از این خمودگی، پیروی از خداوند و پیامبر اوست و در مقابل نیز توین‌بی راه نجات تمدن‌ها را رجعت به مبانی و آموزه‌های کلیسا می‌داند. در جامعه اسلامی امروز چیزی که بیش از سایر موارد مخل پیشرفت‌شان شده، همانا چندصدایی و عدم وحدت است. مطهری نقد و رد نظریه نژادی و استعماری خواندن ناسیونالیسم، عوامل مذکور را مخل وحدت امت اسلامی برمی‌شمارد
چیستی، مبانی، راهکارها و آسیب های وحدت اسلامی از دیدگاه آیت الله شهید مطهری
نویسنده:
نویسنده:سلیم خان اکبراو؛ استاد راهنما:جواد قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شهید مطهری به عنوان یکی از متفکران معاصر جهان اسلام در موضوعات مختلفی اندیشه‌ورزی نموده است، وحدت اسلامی نیز از مسائل مهمی است که از نظر این متفکر شهید دور نمانده و در جای‌جای آثار و سخنرانی‌هایشان به آنها پرداخته است، یافته‌های تحقیق حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و جمع‌آوری کتابخانه‌ای صورت گرفته حاکی از آن است که وحدت در مفهوم ایجابی به معنای یکپارچگی و پیوستگی است و در مفهوم سلبی به معنای عدم تفرق است و در اصطلاح عبارت است از ‌اشتراک گروهی در یک مرام و مقصد، اشتراک همه افراد یک ملت در آمال و مقاصد، دین و مذهب؛ از دیدگاه شهید مطهری مقصود از اتحاد مسلمین، اتحاد پیروان مذاهب مختلف، در عین اختلافات مذهبی، در برابر بیگانگان است؛ مبانی وحدت از نظر شهید مطهری همچون توجه به سیره و روش ائمه اطهار(ع) در حفظ و ایجاد وحدت با مذاهب اسلامی می‌باشد و نیز ایشان وحدت را ضروری‌ترین نیاز عصر کنونی می‌داند که جامعه اسلامی را از هرگونه پراکندگی مصون می‌دارد. از دیگر مبانی توجه به وحدت از منظر آیات قرآن است که همگرایی در جامعۀ اسلامی را ستایش و واگرایی را نکوهش نموده است و اینکه اتحاد را زمینه‌ساز قدرت جامعه می‌باشد. راهکارهای ایجاد وحدت اسلامی از منظر شهید مطهری شامل اتحاد بر محور اسلام؛ تأکید بر نقاط مشترکی همچون توحید، نبوت، قرآن، قبله، کعبه، حج، روزه، اهل‌بیت(ع) و اشتراکات تاریخی. همچنین روشنگری و بصیرت افزایی، رفع سوء تفاهمات، معرفی دقیق شیعه، پرهیز از مسائل اختلاف انگیز، عدم توهین به دیگر مذاهب، شناخت متقابل مذاهب اسلامی، رفتار مسالمت‌آمیز با پیروان مذاهب مختلف و احترام به عقاید و فرهنگ‌های مذاهب دیگر و همراهی در امور اجتماعی و مذهبی از دیگر راهکارهای وحدت در اندیشه شهید مطهری است؛ از دیدگاه شهید مطهری کج‌فهمی و بی‌اطلاعی، زوال دین؛ عدم امکان تبلیغ دین؛ عدم نشر دین در جهان؛ تعصب و قوم‌گرایی، استعمار، وهابیت و تکفیر، از آسیب‌های وحدت اسلامی می‌باشند.
تبیین و بررسی ارتباط مخلوق با خالق در حکمت متعالیه (ملاصدرا،علامه طباطبایی،آیت الله مطهری و امام خمینی)
نویسنده:
نویسنده:سارا نورعلی؛ استاد راهنما:زهره توازیانی؛ استاد مشاور :مهرداد امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله رابطه خالق و مخلوق و همچنین لزوم اثبات و یا نفی این رابطه از بزرگترین مسائل در میان خاص و عام بوده است.تحلیل از این رابطه با توجه به مبانی پذیرفته شده هر گروهی متفاوت است؛حکمت متعالیه از مکاتب فلسفی است که امروز طرفدران آن در جوامع فلسفی ایران به مراتب بیشتر از گروهای دیگر است؛دلیل این امر را می توان استفاده از تجارب پیشینیان و ارائه مکتب نظام مند،برای آیندگان دانست.ملاصدرا با مبنای حکمت خود که به حکمت متعالیه معروف است به طرح مسئله خالق با مخلوق پرداخته است.در نگاه وی مخلوقات با خداوند فقط رابطه علی-معلولی ندارند بلکه صدرا با تکیه بر امکان فقری،رابطه علیت میان خالق و مخلوق را تا مرتبه تجلی،افاضه خالق و در نهایت عین الربط بودن مخلوق به خالق تعالی می بخشد.او مخلوقات را حادثی دانسته که در اثر افاضه و فیض بخشی خداوند،به جلوه گری می پردازند و بازگشت همه این مخلوقات به وجود اصیل خداوند است.بر اثر نظریه تجلی وی که استخراجی از قاعده فلسفی علت و معلول است،مخلوقات به عنوان شئون وجوی حق مطرح می شوند که در مراتب هستی علاوه بر رابطه علی و معلولی میان آنها،جمیعاً عین الربط به خالق محسوب می شوند.در حکمت متعالیه برای انسان از میان مخلوقات جایگاه ویژه ای قائل هستند که آن جایگاه حاصل توانایی بالفعل انسان در درک این تجلی گری ماسواست.این تفکر عرفانی صدرا در تبیین رابطه خالق و مخلوق مورد عنایت فیلسوفان دیگری چون علامه طباطبایی،شهید مطهری و امام خمینی قرار گرفته است که می توان از آنها به عنوان نو صدرائیانی یاد کرد که ضمن حفظ اصالت تفکر صدرایی،هر کدام با سبک خاص خود به بسط و تبیین ارتباط خالق با مخلوق پرداخته اند.نویسنده در این پایان نامه با طرح دیدگاه صدرا در پی نشان دادن روند عقلانی خداباورانه از خلقت در جریان حکمت متعالیه است.از نتایج این پژوهش می توان به سیطره عرفان بر حکیمان متعالیه در بررسی رابطه خالق با مخلوق اشاره کرد که مهم ترین تشابهات این نوصدرائیان به شمار می رود و همچنین نباید از ابتکارات خاص این افراد در بررسی رابطه خالق با مخلوق در حکمت صدرا غافل شد.
الهیات اجتماعی در منظومه فکری استاد مطهری
نویسنده:
نویسنده:علی منصف زاده اصل؛ استاد راهنما:حسین هوشنگی؛ استاد مشاور :زهیر انصاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الهیات اجتماعی شاخه ای از الهیات است که «به معرفت و مطالعه‌ی روش‌مند مناسبات جامعه و نهاد‌های اجتماعی با دین که دیدگاه‌های دین را در مورد مسائل اجتماعی بیان‌ می‌کند و عمده توجه و تمرکز خود را بر مسائل و معضلات حیات اجتماعی با هدف رفع و پاسخگویی به نیاز‌های موجود (اعم از نظری و عملی) قرار‌ می‌دهد.استاد مطهری به‌عنوان اسلام شناس و متاله و فیلسوف و متفکرِ اجتماعی دین را می‌توان پایه گذار الهیات اجتماعی شیعی معاصر با رویکردی کارآمد و نو نامید. او نظام فکری و رویکرد متفاوتی در برخورد با مسائل اجتماعی دارد، به گونه‌‌ای که با ارائه مسائلی که در اواخر عمر خود بدان دست یافته است، ما‌ می‌توانیم به رهیافت‌هایی در الهیات شیعه دست یابیم که به بسیاری از مسائل اجتماعی پاسخگو باشد.مهم ترین مسئله استاد مطهری در الهیات اجتماعی اصلاح اندیشه اجتماعی اسلام که کدام الهیات اجتماعی است که در گذر مبانی و مفاهیم اساسی می تواند به سمت مسائل اجتماعی حرکت کند و برای ساختار ها و واقعیت های اجتماعی معاصر از منظر مکتب اسلام سخن به میان آورد. این پژوهش با روش اسنادی و کتابخانه ای در صدد بازتعریف الهیات اجتماعی و مفاهیم آن در منظومه فکری استاد مطهری و اینکه اساسا مبانی الهیات اجتماعی در اندیشه ایشان چه معنایی دارد.در فصل اول بعد از بازشناسیِ مفاهیم از همدیگر ،ایضاح مفاهیم مرتبط به الهیات اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.در فصل دوم با استفاده از مفاهیم اساسی الهیات اجتماعی که شامل عدالت اجتماعی و آزادی اجتماعی ، اصلاح و احیاء دینی ،سنت های اجتماعی است، بازسازی الهیات اجتماعی در اندیشه استاد مطهری مسئله اساسی قرار گرفته است و در فصل سوم با کنکاش در انسان شناسی اجتماعی و هستی شناسی اجتماعی استاد مطهری در پی ِاستنتاج مبانی الهیات اجتماعی تلاش شده است تا به منطق و سیر فکری استاد در الهیات اجتماعی دست یابیم.و در پایان این پژوهش نتیجه گرفته می شود که استاد مطهری در اواخر عمر خود پروژه‌‌ای ناتمام به نام مجموعه کتب جهان‌بینی را برای دستیابی به یک نظام فکری بر اساس اندیشه مکتبی را طرح‌ می‌کند‌. در واقع مسئله ناتمامِ استاد مطهری به عنوان یک متاله اجتماعی، بنانهادنِ فلسفه های اجتماعی برای دست یابی به نظام های اجتماعی مبتنی بر الهیات ِاجتماعی اسلام بوده است نه صرف ایفای نقش متکلمانه خود.
بررسی مستندات روایی دیدگاه استاد مطهری درباره قضا و قدر با تکیه بر دو کتاب توحید صدوق و کافی
نویسنده:
نویسنده:مرضیه ترابی؛ استاد راهنما:جهانگیر مسعودی؛ استاد مشاور :سیدحسین سیدموسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قضاء و قدر یکی از مسائل مورد توجه انسان است و شبهات زیادی در این زمینه مطرح شده است. از نظر استاد مطهری ارائه نظریه صحیح درباره قضاء و قدر از نظر فلسفی و کلامی در حل شبهات مطرح شده درباره قضاء و قدر ضروری است. آنچه استاد مطهری در کتاب انسان و سرنوشت انجام داده است تلاشی در این جهت است. در این تحقیق کوشیده‌ایم تا به روش کتابخانه‌ای-رایانه‌ای مستندات روایی دیدگاه استاد مطهری در زمینه قضاء و قدر را با تکیه بر روایات دو کتاب توحید صدوق و کافی مورد بررسی و راستی‌آزمایی قرار دهیم. در پژوهش حاضر با بررسی شواهد روایی دیدگاه استاد مطهری این نتیجه بدست آمد که قضاء و قدر الهی از طریق نظام علّی و معلولی بر حوادث جهان تعلق می‌گیرد. همچنین سلسله اسباب و مسببات که شامل علل مادی و معنوی می‌شود، بخشی از نظام قضاء و قدر الهی است؛ و رویدادهای زندگی انسان تحت تاثیر هر دو دسته علل مادی و معنوی رخ می‌دهد. ولی انسان به همه‌ی آن علل آگاهی ندارد و همه‌ی این علل تحت اختیار او نیست. بنابراین در تفسیر وقایع زندگی دچار خطا می‌شود و همه سرنوشت را از اختیار انسان خارج می‌داند. در حالی که در اعتقاد به قضاء و قدر و توجیه حوادث باید به امر بین امرین معتقد بود یعنی نه انسان مجبور مطلق و نه مختار مطلق است. همینطور تمام عواملی که در پیدایش قضاء و قدر نقش ایفاء می‌کنند نه کاملا تحت اختیار انسان هستند و نه کاملا از محدوده اختیار بشر خارجند. بلکه وضعیتی کاملا بینابین وجود دارد و بر همین اساس در محدوده‌ای که اختیار بشر نقش آفرین است به همان اندازه برای انسان مسئولیت اخلاقی و رفتاری وجود دارد و می‌تواند سرنوشت خود را تغییر دهد.
  • تعداد رکورد ها : 1968