جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 92
اخلاق هنجاری از دیدگاه امام علی (ع)
نویسنده:
پوریا برزعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به دادههای تاریخی بدون شک حضرت امیرالمومنین)ع( انسانی نبودند که به جهان یک بعدی نگریسته و درنتیجه تنها یک راه را برای خود و دیگران در اخلاق توصیه نمایند، البته اگر چنین میشد کار را برای بسیاری از محققان علوم انسانی و تربیتی راحتتر میکردند اما از آنجایی که جهان ما دو بُعد مادی)این جهانی( و اُخروی)آن جهانی( دارد بدون شک با یک نگاه یک بعدی به سراغ آن رفتن انسان را در جایی از یکی از این دو جهان متضرر می کند، یا باید همچون مادی گرایان صرف به جهان ماده دل بست یا همچون برخی تارکان دنیا دست از اصلاح امور دنیا و بندگان خدا کشید و تنها در انتظار مرگ و زندگی پس از آن بود. بدون تردید بین غایتگروی خاص ایشان که با نوعی خودگروی اما با توجه به سنجش غایت در جهان آخرت همراه است و رضایت الهی را به دنبال دارد با وظیفه گروی و فضیلت گرایی ایشان ارتباط معناداری وجود دارد. اما این ارتباط از سوی هیچ یک از دانشمندان علم اخلاق به روشنی مورد اشاره و بررسی واقع نشده و در نهایت هر یک از محققین ایشان را در یکی از مکاتب اخلاقی جای داده اند. ایشان غایت را در نزد خداوند و در جهان پس از مرگ می دانستند و تکلیف خویش را انجام وظیفه در رابطه با وظایف معلوم شده از سوی خداوند، و فضیلت را استوار کردن و ملکه کردن صفات اخلاقی مورد پسند خدا می دانستند.با توجه به همه موارد ذکر شده میبینیم که همه آنها در یک مورد داری مخرج مشترکی به نام الله یا خدا هستند کهنگاه ویژه آن حضرت)ع(‌ به خداوند، فرامین الهی و قرب الهی را نشان میدهد.همچنین داشتن و حفظ این نگاه غایت گروی که غایت هرچیز در نزد خدا و رضایت الهی است خود نوعی فضیلت محسوب میشود، چرا که در تعریف فضیلت این طور میگوییم که فضایل را صفات و ملکات ثابت اخلاقی میدانیم که در شرایط سختی صاحب آنها آن صفات را ترک نمیکند؛ درنتیجه حفظ این دیدگاه که: نتیجه هر چیز باید رضایت الهی و قرب را به همراه داشته باشد، شاید از یک منظر غایت گروانه باشد اما حفظ همین دیدگاه در تمامی احوالات و شرایط زندگی خود نوعی فضیلت است.فضیلت نیازمند به هنجارها و کدهای اخلاقی است و مرجع این دستورات اخلاقی در دین مبین اسلام خداوند متعال است که خالق انسان است و درنتیجه بهترین شیوه زندگی را میتواند برای انسان تدبیر ببیند، اما این هنجارها به تنهایی راهگشای یک زندگی با سعادت نخواهند بود و بعد از این مرحله که هنجارها و باید و نبایدهای اخلاقی معلوم از سوی مرجع الهی معلوم شد باید در افراد بشری درونی شوند یعنی بصورت فضیلت و ملکه و خوی آنها درآیند.همچنین پذیرش و وفاداری نسبت به وظایف تعیین شده از سوی خداوند در تمامی احوالات زندگی، نیز خود نوعی فضیلت محسوب می شود، چرا که نشان از صفات و ملکاتی همچون اراده، وفای به عهد، همت و تلاش و... می باشد و بدون این فضائل پایداری به وظیفهگرایی بیمعنا خواهد بود.پس شاید بتوان با جمع بندی این امور به نتیجه ای جامع رسید که حضرت امیرالمومنین)ع(شخصیتی با فضیلت بود و اصلیترین فضائل ایشان در همواره متعهد بودن و تلاش کردن در بدست آوردن غایت که قرب و رضای الهی بود از راه استمرار فرامین الهی آمده از سوی حق بود؛ و نامی که از نظر نگارنده این سطور باید بر نگاه اخلاقی آن حضرت)ع( گذاشت »فضیلتگرای خودگرای آخرت اندیش «می باشد.
اخلاق نقد در نهج البلاغه
نویسنده:
سارا عربشاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نقد یکی از پدیده‌های اجتماعی است که در فرهنگ اسلامی به رسمیّت شناخته شده است. اهمّیّت نقد بدین سبب است که این مقوله عاملی اساسی برای رشد، تعالی و پویایی فرد و جامعه محسوب می‌‌‌‌شود. پژوهش‌های بسیاری در این حوزه صورت گرفته است امّا هیچ کدام کتاب شریف نهج البلاغه را به صورت تخصصی مطمح نظر قرار نداده و اصول آن را نجسته‌اند.پژوهش حاضر، با بهره‌گیری از روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانه‌ای، به بررسی اصول اخلاقی نقد در نهج البلاغه می‌پردازد و از رهگذر تتبع در کلمات حضرت، شاهراه اصلی تحقّق بخشی به جامعه‌ی سالم در سایه‌ی گفتمان انتقادی را به بحث و گفتگو می‌نشیند.این پژوهش به روشنی نشان می‌دهد که با تکیه بر نهج البلاغه می‌توان - دست کم برخی از-اصول مطرح در اخلاق نقد از منظر امام علی را استخراج نمود. برخی از این اصول ناظر به انتقادکننده و شماری از آن‌ها معطوف به انتقادشونده است. مهم‌ترین اصول ناظر به انتقادکننده عبارتند از: تقدم نقد خویشتن، به کارگیری ادبیات مناسب، مشخص کردن انتظارات، بیان شایستگی‌ها، انطباق بر تعالیم و آموزه-های قرآن و سنت، پرهیز از توبیخ گرفتاران، ریشه‌یابی ضعف و فساد، تکیه بر استدلال منطقی، عفت در کلام و تعیین معیار و مهم‌ترین اصول معطوف بهانتقاد شونده،استقبال از نقد، تأکید بر انتقاد پذیری است.
بررسی مقایسه‌ای و نقد آراء ابن‌تیمیه در توحید در اسماء و صفات با استفاده از نهج البلاغه
نویسنده:
الهه شاهزیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن‌تیمیه در توحید و اسماء و صفات الهی، آراء و بیان‌های خاص دارد. سلفیون امروز آراء و اندیشه‌های او را زیر بنای عقائد قرار داده‌اند. روایات ما به طور خاص در این مسئله وارد شده و جوانب امر را به تفصیل و مشروح بیان کرده‌اند. گفتار امیرمومنان (علیه‌السلام) در این میان سهم ویژه دارد. بررسی این دو دیدگاه و عرضه آرای ابن‌تیمیه به آنچه در روایات ما و بویژه کلام علی (علیه‌السلام) آمده است، معیارهایی در تکمیل و پالایش عقاید به دست می‌دهد. ابن‌تیمیه معتقد است: خدا دست و پا و چشم صورت و سمع و بصر به صورت حقیقی دارد.علی (علیه‌السلام) معتقد است: که این صفات عین ذات و ازلی است و در عین حال این صفات در مورد خداوند، متصف به خلق نیست و تأویلی مطابق با شأنیت ذات اقدس الهی دارد.ابن‌تیمیه معتقد است: رویت خداوند در قیامت امکان پذیر است در این دنیا هم مانع بر دیدگان هست. علی (علیه‌السلام) معتقد است: چشمها او را آشکار درک نمى‏کند، لکن دلها بوسیله حقائق ایمان او را درک مى‏نمایند.ابن‌تیمیه معتقد است: خداوند در جهت فوق و مکان او در عرش است؛ و با علم خود با اشیاء است.علی (علیه‌السلام) معتقد است: مکان مستلزم جسمانیت است و نیز مخلوق خداوند است که خالق در مخلوق محاط نمی‌شود. در ضمن خداوند در همه جا هست و موجودات قائم به اویند. ابن‌تیمیه معتقد است: خداوند در ثلث سوم شب از عرش به آسمان دنیا می‌آید. علی (علیه‌السلام) معتقد است: نزول و حرکت و سکون از جمله خصوصیات جسم است که در خداوند راه ندارد و تأویل را جایز می‌دانند.آنچه از کلام علی (علیه‌السلام) استفاده می‌شود اثبات صفات بدون تشبیه و تعطیل است، که با مدرکات واضح عقل و تصریحات نقل هماهنگ است، و تعمق در کلام ابن‌تیمیه حقائقی جز امر پیش گفته آشکار می‌کند؛ که گاه خلاف مسلمات عقل و محکمات قرآن است.
شگفتی‌های آفرینش در آیینه نهج‌البلاغه
نویسنده:
سیدحسین احمدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در منطق قرآن کریم گسترۀ هستی آیینۀ تمام نمای اسماء و صفات آفریدگار و به عبارت دیگر آیینۀ آیات الهی است و سفیران آسمانی و انبیای الهی از هر فرصتی برای متوجّه نمودن و حسّاس کردن مردمان نسبت به تأمّل در آیات پروردگار بهره برده‌اند تا از این رهگذر، فطرت خدا آشنا و خداگرای انسان‌ها را برآشوبند و بالنده و شکفته کنند.امام خداجویان و پیشوای پرواپیشگان حضرت علی بن ابی‌طالب × نیز به موازات قرآن در کلام سحرآسا و زیبای خویش در نهج البلاغه این مهم را پی گرفته و فراوان و با عبارات گوناگون، مردمان را متوجّه آیات الهی و شگفتی‌های آثار صنع پروردگار کرده است.در این نوشته تلاشی صورت گرفته تا اشارات خانه‌زاد خداوند، حضرت امیر المؤمنین × در باب شگفتی‌های آفرینش در نهج البلاغه با توجه به نظرات شارحان این کتاب و جمعی از صاحب نظران مورد بررسی قرار گیرد و به این پرسش‌ها پاسخ داده شود که چرا امام × در کلام خود به این شگفتی‌ها اشاره کرده و بیان آن‌ها چه رابطه‌ای با محتوای اصلی کلام آن حضرت داشته و مخاطبان چه پیام‌هایی از آن می‌توانند به دست آورند.با بررسی این موضوع‌ روشن شد که امام با بیان این شگفتی‌ها از یک طرف پایه‌های اعتقادی مخاطبین خویش را به وجود آفریدگار استحکام می‌بخشد و از دیگر سو بلندای بیکران صفاتی همچون علم فراگیر خداوند، تدبیر و حساب‌گری بی‌نهایت و اتقان صنع او را جلوه‌گر می‌سازد و در همین احوال با مطرح کردن راز و رمز وجودی و رفتاری این پدیده‌ها، درس‌ها و پیام‌های اخلاقی، تربیتی، عرفانی و علمی بی‌شماری را به مخاطب القا می‌فرماید و می‌آموزد و افزون بر این همه، امام از این آثار صنع و پدیده‌ها و آیات شگفت الهی در جهت تشبیه معقول به محسوس و تفهیم یک مطلب بهره‌ها برده است.نیز از خلال این بررسی دریافتیم که آن حضرت × با بیان شگفتی‌های جهان آفرینش یکی از بهترین راه‌های خداشناسی را برای بشریت تبیین کرده که هر انسانی می‌تواند با تفکر در آن‌ها بر معرفت الهی خود افزوده و ایمان خود را تقویت کند.
ساختار تربیت فطری در کلام امیرالمومنین (علیه‌السلام)
نویسنده:
لیلا علی‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تربیت، ابزار تعالی و کمال انسان و جامعه بشری است و تربیت فطری منشأیی برای دیگر تربیت‌هاست چرا که سعادت و یا شقاوت حاصل از نوع پرورش فطرت، سعادت یا شقاوت جاودان است. میل به کمال، جزء فطرت انسان است پس لازم است برای رسیدن به آن، که هدف آفرینش انسان است، برنامه‌ای بر اساس فطریات او طراحی گردد. با توجه به این مشکل که انسان در تشخیص مصداق صحیح کمال حقیقی و شکوفایی فطرت خویش به خطا می‌رود؛ هدف کاوش این پایان‌نامه ارائۀ برنامه‌ای هر چند مختصر بر اساس آموزه‌های امیرالمؤمنین علی(عليه‌السلام)، برای شکوفایی فطرت و ایجاد تربیتی صحیح و در نتیجه ایجاد جامعه انسانی است که در نهایت قرب الهی به ارمغان می‌آورد. هر چند انسان تجزیه ناپذیر است اما برای فهم و درک رفتارهای انسانی و یافتن شیوه‌های تربیتی مناسب لازم است از منظرهای گوناگون به انسان توجه نمود و جایگاه فطرت را در ساختار وجودی او یافت. انسان ترکیبی از روح و جسم است و فطرت ویژگی‌های مشترک بین همۀ انسان‌هاست. ویژگی‌هایی از قبیل: 1ـ بین همۀ انسان‌ها در هر زمان و مکان مشترک است. 2ـ بر اساس توحید است. 3ـ دین الهی بر آن منطبق است. 4ـ حجت و دلیل خداوندی است. 5ـ دارای بینش و گرایش است. 6ـ زوال ناپذیر و در نتیجه حجاب گیرنده و شکوفا شونده است. 7ـ انسان را به غایت و هدف اصلی آفرینش می‌رساند.فطرت انسان کمال طلب است و بر اساس این میل که خداوند عطا نموده، وی همۀ ابعاد زندگی خود را تنظیم می‌کند و به دلیل ابعاد وجودی دیگری که در ساختار انسان وجود دارد؛ مانند غریزه و نفس، انسان در به ثمر رساندن فطرت کمال طلب خویش به انحراف رفته و با مصادیق اشتباه مسیر زندگی خویش را طی می‌کند. اما روش‌های تربیت فطری می‌تواند با عنایت به داشته‌های فطری انسان مانند حب کمال، حب بقا، حب اتکا، حب علم، حب خوف، حب رجا، حب رضا و تسلیم، حب پرستش و توجه به موانع و عوامل شکوفایی آن‌ها، انسان را به سوی کمال حقیقی سوق دهد. در این پژوهش، هرکدام از فطریات انسان را مورد بررسی قرار داده و در خصوص هر بعد از فطرت به عوامل، موانع و روش‌های ویژه آن دست یافتیم و در خصوص هر بُعد از ابعاد فطرت، اثرهای تربیتی آن نیز بررسی شده است.از آنجا که اصل فطرت بر توحید است ـ زیرا کمال مطلق یکی است و آن خدای یگانه است که منشاء همۀ کمالات است ـ در پایان هر گفتار نگاهی توحید گرایانه نیز صورت گرفته است. در نهایت اینکه در این پژوهش ساختاری مبتنی بر ویژگی‌های خدادادی و فطری انسان برای تربیت وی ارائه شده است.
واکاوی تضادها و متناقض نماها در نهج البلاغه
نویسنده:
فاطمه لطفی مفردنیاسری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طباق یکی از آرایه‌ها و فنون بدیعی است که در بلاغت قدیم و جدید مورد توجه پژوهشگران بوده است. این صنعت که در کتاب‌های نقد و بلاغت قدیم با نام‌های گوناگونی هم‌چون مطابقه، تطابق، تطبیق و تکافو شناخته شده است امروزه با نام طباق و تضاد شناخته می‌شود‌. می‌توان گفت در کنار این فن ادبی، متناقض‌نما نیز به عنوان یکی از جذاب‌ترین و پردامنه‌ترین مباحث زیبایی‌شناسیِ متن جایگاهی ویژه یافته است. بهره‌گیری از تعبیر متناقض‌نما از عالیترین شیوه‌های آشنایی‌زدایی هنری به ‌شمار می‌رود، که موجب دور شدن از حالت عادی و در نهایت برجسته سازی کلام و تأثیر گذاری چشمگیر بر مخاطب می‌گردد.از جمله متونی که شگرد متناقض‌نما و آرایه تضاد در آن بسامدی قابل توجه و اثر گذاری دارد کتاب نهج البلاغه است. این متن که صرف نظر از بعد دینی خود، اهل ذوق و بلاغت را شیفته بیان و اسلوب خود کرده، قابلیت آن را دارد که از این دیدگاه نیز مورد بررسی و کاوش قرار گیرد. پژوهش حاضر با نگاهی گذرا به بلاغت نهج البلاغه و بررسی معنای لغوی و اصطلاحی طباق و پس از آن فن متناقض‌نما به پیشینه و کارکرد این دو فن می‌پردازد و سپس به ارائه و تحلیل نمونه‌های موجود از این دو صنعت در کتاب گران‌سنگ نهج البلاغه روی می‌آورد.با توجه به کارکرد طباق و متناقض‌نما در نهج البلاغه می‌توان این‌گونه بیان کرد که حضرت علی (ع) از این فنون به خوبی در کلام خویش استفاده نموده است. چنین استنباط می‌شود که هرگاه حضرت علی (ع) قصد روشنگری در مورد دنیا و یا ایجاد معرفت الهی در مردم را داشته، از این فنون بهره بیشتری برده‌ است. می‌توان یکی از علت‌های گزینش این گونه بیان، در موضوعات پیش‌گفته را دو بعدی بودن دنیا و عدم شناخت حضرت حق با حواس ظاهری دانست.
بررسی شبهات مغایرت نهج البلاغه با اعتقادات شیعه
نویسنده:
نجمه گرگانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کلام امیرالمومنین (ع) همواره مورد طعن و تشکیک قرار گرفته و از سوی شکاکان، آماج تهمت?ها واقع شده است. از آنجایی که این شبهات بی اساس بوده با استفاده از آیات و روایات و تاریخ می?توان آن?ها را برطرف نمود. اعتقادات خاص شیعه مورد هجوم دشمنان قرار گرفته که هنوز به برخی از آن?ها پاسخی کامل داده نشده است، در نتیجه نیاز به پاسخگویی آن?ها تشدید می?گردد.پژوهش در این رساله با بحث کلیات آغاز گشته است، در ابتدا موضوع پژوهش مورد تبیین قرار گرفته و پیشینه و سابقه?ی آن مطرح گشته که پیش از این رساله، پژوهش جامع و کامل با این موضوع انجام نشده است. به دنبال آن ضرورت تحقیق و اهداف از انجام آن و شیوه?ی اجرای آن بیان شده است، سپس سوالات اصلی و فرضیات موضوع آورده شد و در بخش مفهوم شناسی واژه?ی شبهه مورد بررسی لغوی قرار گرفت. در این فصل از رساله نگاهی از بیرون به ابعاد وسیع این موضوع می?شود.در فصل دوم به بررسی بیشتر شبهاتی که در طول تاریخ در رابطه با نهج?البلاغه بیان شده، پرداخته شده است که پاسخ?های اجمالی به این شبهات نیز با ذکر منابع جهت استفاده?ی بیشتر آورده شده است. با ورود به فصل سوم به فصل اصلی این رساله? وارد می?شویم، آن هم این که به بررسی تمامی شبهاتی می?پردازد که در وهله?ی اول، مغایرتِ نهج?البلاغه با اعتقادات شیعه را می?رساند ولی با نگاهی به آیات و روایات و مسائل تاریخی این مغایرت برطرف شده و تحکیم بیش از پیش عقاید شیعه را ممکن می?سازد.
حق و باطل در نهج‌البلاغه
نویسنده:
حمید مروجی طبسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به لزوم جداسازی حق و باطل از یکدیگر، لزوم تعیین تکلیف مسایل و ضمانت سعادت انسان و این‌که اطاعت از امر فرمان‌روا لازمه‌ای دارد، شناخت حق و باطل ضروری به نظر می‌رسد. علم تفصیلی به حق، ‌حصول اطمینان، استقلال اندیشه، عدم فردگرایی، یقین‌گرایی و بصیرت از لوازم شناخت حق و باطل می‌باشد. جدیت و تلاش، موشکافی، دوری از هوای نفس، ثبات قدم و پرهیز از شتاب‌زدگی، راه رسیدن به شناخت حق و باطل و در مقابل، کنجکاوی بی‌جا، اصرار بر جهل، بزرگنمایی، شتاب‌زدگی و جَوزدگی از موانع رسیدن به شناخت حق است. عاقبت به خیری از پیامدهای شناخت حق و باطل در بعد فردی و پیروی از امام حق و انسجام ملی از پیامدهای آن در بعد اجتماعی است.سه معیار مطابقت با وحی، سیره معصومین(ع) و فطرت یا عقل سلیم به عنوان معیارهای شناخت حق و باطل از کلام امام علی(ع) استخراج می‌شود. دین اسلام و قرآن کریم با شاخصه‌هایی از جمله فرقان، هموار، هدایت‌گر، مستقیم و حجت است، از شاخه‌های تطبیق موضوع با وحی است. پیامبر اکرم(ص) دارای ویژگی‌هایی از جمله آشکارکننده حق، داور، حق‌رو و فصل‌الخطاب هستند؛ امیرالمومنین(ع) نیز قاطع در راه حق، حق‌پو، راستگو، پاسخگوی ندای حق، عالم به حق، حق‌جو و حق‌یاب هستند؛ ائمه اطهار(ع) نیز دارای وحدت رویه، مرجع حق، زمامداران حق و پرچم‌داران حق هستند؛ لذا به عنوان یکی از معیارهای شناخت حق در کلام امام علی(ع) معرفی شده‌اند.ویژگی‌های حق عبارتند از میانه‌بودن حق، سنگینی و گوارایی، تأثیرگذاربودن، شایسته پیروی‌بودن، روشن‌بودن، کمی یاران، اختلاط با باطل، مخفی‌بودن و داشتن مخالف بسیار. ویژگی‌های باطل نیز عبارتست از تظاهر و جلوه‌گری، کثرت طرفداران، پر سر و صدا بودن، شباهت با حق، گوشه‌نشینی خواص و نیت باطل. پیمان‌شکنان، دشمنان دوست‌نما و خواص ساده‌لوح، گمراهان و منافقان به عنوان مصادیق باطل معرفی شده‌اند. عمل‌گرایی، ایمان راستین، برپاکننده حق، حق‌گویی و حق‌پویی؛ خصوصیات طرفداران حق و شعارگرایی، مدعیان دروغین، ایستادگی در مقابل حق، شراکت با شیطان و خودمحوری؛ خصوصیات طرفداران باطل شمرده شده است.از آنجا که به دلیل علمی‌بودن شناخت کلیات حق و باطل، نمی‌توان در عالَم خارج، حق و باطل واقعی را با آن شناخت معین نمود، پس نیاز به مهارتی به نام بصیرت است تا بتوان حق و باطل و ویژگی‌های آنها را تطبیق نمود. در دوران غیبت معصوم(ع) حکم حاکمان صالح به حق نزدیک‌تر است و در زمان حکومت حاکمان ناصالح، رأی عالمان و راویان احادیث ائمه(ع) معتبر است. در زمان حاکمیت حاکمان صالح که عالم دینی نیستند، نظر علما صائب است. البته در دو مورد اخیر، آرای عالمانی که دارای تخصص بیشتر ـ اَعلَم در موضوع ـ هستند، معتبرتر است. رضایت و خواست جامعه، هنگامی که بر اساس موازین اسلامی باشد، مورد تأیید است و این به هیچ وجه نتیجه نمی‌دهد که حکومت به خواست مردم می‌تواند از معیارهای اسلامی دست بردارد. شرایط بیان حق عبارتست از این که انسان باید با توجه به موقعیت‌ها، سنجش ظرفیت‌ها، زمان‌ها و مکان‌ها به بیان حقایق اقدام کند.
فرآیند توان افزایی جامعه در برابر هجوم صنعت فرهنگ بیگانگان با تأکید بر اندیشه و سیره حضرت علی (علیه السلام)
نویسنده:
صفیه مطلق‌مجد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
صنعت فرهنگ در تعریفی مجمل به معنای انتقال مفاهیم فرهنگی در پرتو ابزارهای مدرن صنعتی می‌باشد. نیازمندی انسان به محصولات گوناگون صنعتی، او را وادار ساخته تا از هر محصولی بدون توجه به ملزومات آن بهره‌برداری کند. صاحبان صنعت نیز از این نیاز استفاده کرده و دغدغه‌های فرهنگی خود را با نیازهای صنعتی جوامع همراه می‌سازند. از این رو مصرف‌کنندگان محصولات صنعتی، ناخودآگاه ضمن استفاده از این محصولات به فرهنگ تولید شده نیز پایبند می‌گردند. صنعت فرهنگ در راستای اصول حاکم بر جریان خود چون اصالت ثروت، لذت و سلطه در صدد کسب هدف آرمانی خود یعنی حذف اندیشه‌های دینی از جوامع بوده و در این راستا از سیاست‌های راهبردی چون کمرنگ ساختن قداست دین، استحاله ارزش‌ها، تفرقه‌اندازی و زمینه‌سازی بهره می‌گیرد. در تأیید این مطلب می‌توان به مشخصه‌های بارز کارگزاران این صنعت چون مخالفت با دین و مذهب، دنیاطلبی، پیمان‌شکنی و خودباختگی اشاره کرد. این صنعت در فرآیند اثرگذاری با ایجاد رخنه در عقاید فردی و اجتماعی افراد سعی در تغییر ساختار عقلانیت جوامع دارد. استفاده از اعتقادات سست، عدم خردمندی، غفلت و بی اطلاعی مردم، همچنین تظاهر به کارهای شایسته، طرح شبهه‌ها و تبلیغات فراوان مواردی است که این صنعت با تکیه بر آن‌ها اهداف خود را محقق می‌سازد. روش تحقیق در این نوشتار سوال‌یابی از مطالعات نوین و پاسخ‌گویی بر پایه متون روایی به ویژه نهج البلاغه و کلام امیرمومنان علی (علیه السلام) است. مهم‌ترین سفارش نهج‌ البلاغه و کلام امیرمومنان ارتقاء عقلانیت فردی با تبیین شناخت دنیا، تقوامداری و ولایت‌پذیری و همچنین ارتقاء عقلانیت جمعی در راستای ارائه راه‌کارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی می‌باشد.
راه‌های رسیدن به آرامش در کلام امام علی (علیه السلام)
نویسنده:
اکرم کاظمی‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آرامش اکسیر گمشدۀ بشر امروز است و او تلاش می‌کند تا به این اکسیر دست یابد، اما به دلیل شناخت ناقصی که از خود دارد، نمی‌تواند نسخۀ کاملی از راه‌های رسیدن به این مهم را ارائه دهد. در اندیشۀ دینی، با توجه به شناخت کاملی که خداوند از ابعاد مختلف وجودی انسان دارد، راه درست رسیدن انسان به آرامش را به بشر شناسانده است. امام علی (علیه السلام) نیز به عنوان انسان کامل و وارث علم بی‌پایان نبوی، راه‌های رشد، کمال و در نتیجه راه نیل انسان به سعادت و در نتیجه آرامش حقیقی را در کلامش بیان نموده‌ است. برای رسیدن به آرامش، ابتدا انسان باید عوامل مختلف فردی و غیر فردیِ برهم زنندۀ آرامش را بشناسد و درصدد رفع آنها برآید، که از جملۀ عوامل فردی می‌توان به مواردی همچون بی‌صبری و حرص اشاره نمود. در این مورد از جمله عواملی که در کلام امام علی (علیه السلام) باعث آرامش روحی و روانی انسان معرفی شده، صفات صبر و قناعت است. همچنین از عوامل غیر فردی می‌توان به عوامل اجتماعی مخلّ آرامش اشاره کرد که از جمله بدبینی، حسادت، بخل، تکبر وغیره می‌باشد و در مقابل آن می‌توان به صفاتی چون خوش‌بینی، خیرخواهی، سخاوت، تواضع و غیره اشاره کرد.از عواملی که نقش بسیار مهمی در رسیدن انسان به آرامش حقیقی دارد عوامل معنوی، مانند ایمان به خدا، راضی بودن به قضای الهی، توکل، انس با خدا، ذکر خدا، دوری از شیطان و نفس امّاره می‌باشد. همچنین از بحران‌هایی که در این مسیر ضد آرامش محسوب شده، بی‌ایمانی، خدافراموشی، نداشتن توکل، غفلت از یاد خدا، و غیره است.
  • تعداد رکورد ها : 92