جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 191
خدا در اندیشه افلاطون و ارسطو
نویسنده:
صفیه رکوفیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در حالی که جامعه یونان باستان گریبان‌گیر عقایدی خرافی در باب حقیقت عالم و خدایان اسطوره‌ای و انسان‌وار بوده، از قرن پنجم قبل از میلاد مسیح و با ظهور اندیشمندانی که در ابتدا تلاششان تبیین امور و تغییرات عالم پیرامون بوده، دچار تحول تدریجی شد و سیر تفکر بشری به سوی رسیدن به یک اصل و منبع واحد برای هستی موجودات به پیش رفت، تا حدودی که نظرگاه بشر از امور مادی فراتر رفت و تحلیل‌ها از حقیقت از یک عنصر مادی و یا شبه آن به اموری ماورائی و ثابت در فلسفه افلاطون ارتقاء یافت.افلاطون با طرح نظریه مُثُل و قرار دادن مثال خیر در رأس همه امور مادی و مجرد و آوردن توصیفاتی متعالی برای آن شایسته‌ترین موجود برای خدا بودن را به تشبیه و توصیف در آثارش به خصوص به خصوص جمهور ترسیم نمود. اما نام خدا را مستقیم و بدون شائبه بر آن نگذاشت و هر چند جنبه‌ای از فعلی خدا در عالم را تحت عنوان دمیوژد در تیمائوس معرفی می‌نماید، اما با این حال تحت تاثیر افعال جامعه یا به اقتضای فهم خوانندگان آن روز آثارش باز هم از خدایان سخن رانده و چهره افلاطون الهی در نظر متألهان را تا حدودی خدشه‌دار نمود.اما ارسطو با فاصله گرفتن از تعابیر عرفانی و گاه شاعرانه به تبیین منطقی نظام عالم پرداخته و خدا را محرک نخستین و علت حرکت فلک اعظم دانسته و برای نخستین بار اصل و مبدأ فلسفی عالم را خدا معرفی کرد! اما چون دغدغه اصلی او الهیات نبود از پرداختن به چگونگی ذات و صفات و افعال او کوتاهی نمود و انتقادات بسیاری را متوجه خود نمود، از این جهت که خدا در آثار او عالم به اشیاء و خالق و یا مدبر و هادی معبود نمی‌باشد با خدای ادیان ابراهیمی متفاوت است. همان‌گونه که مثال خیر افلاطون نیز با وصف خالقیت و ربوبیت و معبودیت نیامده است، اما به هر حال واضح است که خدای فلسفه افلاطون و ارسطو با خدایان انسان‌وار اسطوره‌ها فاصله بسیار دارد و می‌توان تبیین‌هایی بسیار نزدیک به خدای فلسفه اسلامی را از عبارات آنان برداشت نمود.
مقایسه تلقی ارسطو و مک‌اینتایر از فضیلت
نویسنده:
میثم شیرزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امروزه ازاخلاق فضیلت گرا، به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای اخلاقی یادمی‌کنند. اگرچه خاستگاه اخلاق فضیلت را، اندیشه هایسقراط و افلاطون دانسته اند؛ اما بی شک می‌توان ارسطورا بنیان‌گذار اخلاق فضیلت به شمارآورد. باظهور دومکتب وظیفه گرایی ونتیجه گرایی، اخلاق فضیلت تاحد زیادی مورد بی مهری وغفلت قرارگرفت. اما با احیای این مکتب ازسوی برخی ازفیلسوفان اخلاق معاصر ، ازجمله مک‌اینتایر، باردیگراخلاق فضیلت موردتوجه واقبال فیلسوفان اخلاق واقع شده است . شایسته دیدیم که به مقایسه نگاه ارسطو، به عنوان پایه گذاراخلاق فضیلت ، ومک‌اینتایربه عنوان یکی از احیا کنندگان این مکتب درقالب پایان نامه بپردازیم.دراین پایان نامه پس از بیان کلیات(فصل اول)به شرح نگاه مک‌اینتایردرباب وضعیت اخلاق معاصر پرداخته و دلیل اورابرای احیای سنت اخلاقی ارسطو، مورد مداقه قرارداده‌ایم(فصل دوم) .فصل سوم را به شرح این دوفیلسوف ازفضیلت اختصاص داده‌ایم. نظرارسطو ومک-اینتایر، درباب خیروسعادت وهمچنین ارتباط میان فضیلت وسعادتدرفصل چهارم مطرح شده است.مقایسه وبیان وجوه اشتراک واختلافمیان ارسطو مک‌اینتایر، موضوع فصل پنجم را تشکیل می‌دهد.ودرنهایت درفصل ششم پس از مرور ونقدآراءدوفیلسوف، نتیجه‌گیری را آورده‌ایم. با مقایسه‌ی شرح ارسطو و مک‌اینتایردرباب فضیلت، به این نتیجه رسیدیم که، مک‌اینتایربرخی ازآراء ارسطو راپذیرفته و در تکمیل شرح خود، ازآنها بهره می‌جوید. مک‌اینتایر برخی از نظرات ارسطورانیز درمعرض نقد قرارمی‌دهد، و می‌کوشد تا با اجتنابازنقاط ضعف شرح ارسطوواصلاح برخیازنظرات وی، شرح متقنتری از فضیلت ارائه نماید.پژوهش حاضر، بر پایه‌ی موادکتابخانه‌ای(اعم ازچاپی و الکترونیکی) و روشِ توصیفی-تحلیلی-مقایسه‌ای صورت گرفته‌است.
بررسی مسأله شر از دیدگاه ریچارد سوئین برن
نویسنده:
محمدصادق بحرینی زارج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله شر یکی از غامض ترین و پیچیده ترین موضوعاتی است که در برابر اندیشه دینی و اندیشمندان دینی قرار دارد و قرون متمادی است که انسان با این موضوع درگیر است. البته مسأله شدن موضوع شر به سده های اخیر بازمی گردد و بیشترین علت آن هم دست آویز قرار دادن شر برای انکار وجود خالق هستی توسط ملحدین می باشد. به راستی چرا خدایی که قادر مطلق است و عالم مطلق و خیر محض است اجازه می دهد تا جهان چنین شروری را در خود جای دهد؟ در این نوشتار این موضوع بر اساس دیدگاه فیلسوف انگلیسی پروفسور ریچارد سوئین برن به بررسی این موضوع پرداخته است و سعی نموده تا نظرات این استاد بازنشسته دانشگاه آکسفورد را تا حدی بیان نماید. سوئین برن شر را به دو بخش اخلاقی و طبیعی تقسیم می کند و می گوید که اراده خدا بر ان است که آدمی معرفت بیاموزد و عشق بورزد و اختیار داشته باشد که خود از میان خوب و بد از میان خیر و شر هر کدام را که می خواهد برگزیند. شخصیت خود را آنگونه که مایل است پرورش دهد و برای همنوعان خویش مفید باشد. برای اینکه همه این امور محقق گردند وجود شر در عالم ضروری است و به اعتقاد سوئین برن درحقیقت خداوند نمی تواند بدون وجود شر اینها را ممکن سازد.
فلسفه تربیتی ملا احمد نراقی
نویسنده:
زهرا رباطی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهمترین موضوعاتی که در همه ی ادیان و مکاتب تربیتی مورد توجه قرار گرفته است .درک محتوایی فلسفه ی تربیتی اندیشمندان فلاسفه و نظریه پردازان ملل جهان میباشد در این پژوهش هدف بررسی فلسفه تربیتی مرحوم ملا احمد نراقی در شاخه های مختلف هستی شناسی ،انسان شناسی ،شناخت شناسی و ارزش شناسی است. روش تحقیق توصیفی –تحلیلی و جمع آوری اطلاعات مبتنی بر روش کتابخانه ای می باشد., و پردازش آن با استنتاج صورت گرفته استیافته های پژوهش نشان می دهد .منشاءفلسفه تربیتی نراقی منبعث از شریعت میباشد و دستیابی به انسان تعادل یافته در مسیر هدایت قرآنی مطلوب نظر اوست .
معرفت‌شناسی نزد ابن‌سینا و علامه طباطبایی
نویسنده:
حسین صفی الدین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شناخت شناسی جایگاه مهمی را در فلسفه اسلامی به خود اختصاص داده است که اوج آن در مکتب فلسفی"حکمت متعالیه" در اندیشه‌های فیلسوف شهیر صدرالدین شیرازی و همچنین در اندیشه‌های فلسفی علامه سید محمدحسین طباطبایی تجلی یافته است به طوری که با ضرس قاطع می‌توان گفت که علامه طباطبایی در این محال صاحب ابتکارات عدیده‌ای است در این پایان‌نامه تحلیل مفصلی در این مورد ارائه شده است که همراه با شرح دقیق بسیاری از اصطلاحات بکار رفته در این مباحث می‌باشد که این اصطلاحات غالبا" دچار ابهام و تشویش شده است از قبیل تعریف " شناخت شناسی" فرق بین " شناخت " و علم تعریف رئالیسم: ایده‌الیسم و "موضوعیت " و " نسبیت " همچنین در این پایان‌نامه تحلیلی از انگیزه‌ها و اسباب تاریخی، که منجر به ظهور اندیشه‌های " شناخت شناسی" شده است نیز ارائه شده است و همچنین پاسخها و راهکارهایی که مکاتب مختلف فلسفی " مسائل شناختی" داده‌اند را نیز ارائه و بررسی شده است .
مقایسه تربیت عقلانی از دیدگاه علامه جعفری و جان دیویی
نویسنده:
عارف پور محمودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه حاضر تلاشی برای مقایسه تربیت عقلانی از دیدگاه علامه جعفری و جان دیویی می باشد . روش این تحقیق روش مقایسه ای بردی می باشد و ابزار جمع آوری اطلاعات نیز از طریق کتابخانه می باشد . علامه جعفری تربیت عقلانی را پرورش قوه ی تفکر انسان برای انتقال از حیات معمول به حیات معقول می داند . این تربیت عقلانی دارای یک سری اهداف ، اصول و روش ها می باشد . علامه جعفری برای تربیت عقلانی یک هدف نهایی و چند هدف واسطه ای بیان می کند .هدفنهایی تربیت عقلانی از دیدگاه علامه جعفری عبادت و بندگی خدا می باشد واهداف واسطه ای تربیت عقلانی نیز شامل خودسازی ، غلبه عقل بر هوای نفس وتبدیل احساسات خام به احساسات تصعید شده می باشد . علامه همچنین برای تربیت عقلانی اصل تعقل برین ، اصل توازن عقل و احساس ، اصل استمرار و یادگیری و اصل طهارت قلب را مطرح می کند و از طرفی برای تربیت عقلانی روش های اندیشیدن مبتنی بر محتوای وحیانی ، روش ارائه تکلیف متناسب ، روش تربیتی تمرین و تکرار و روش تربیتی تحریک به حقیقت جویی را بیان می کند . جان دیویی تربیت عقلانی را انتقال کنجکاوی کم و بیش تصادفی و اظهار نظر متفرقه به گرایش های هوشیارانه و پژوهش محتاطانه و دقیق می داند و برای آن یک سری اهداف ، اصول و روش ها مطرح می کند . دیویی معتقد است هدف تربیت را باید از جریان تربیتی استخراج نمود و با تحمیل هدف هایی که از بیرون بر اشخاصاعمال می شود مخالف است و هدف و وسیله را یکیمی داند . دیویی برای تعلیم و تربیت یک سری اصول مطرح می کند:اصل انضباط ، اصل تفکر ، اصل ادامه یا استمرار ، اصل تاثیر متقابل ، اصل کنترل اجتماعی ، اصل آزادی ، اصل مربوط به هدف و اصول مربوط به مواد درسی.دیویی همچنین برای تربیت عقلانی روش حل مساله را مطرح می کند . علامه جعفری در مورد مفهوم تربیت عقلانی ، اهداف تربیت عقلانیو اصول تربیت عقلانی با جان دیویی تفاوت نظر دارد اگر چه از لحاظ لفظی بین آنها تشابه نظر وجود دارد . علامه جعفریو جان دیویی در مورد این روش که دانش آموز خود باید به دنبال کشف حقیقت باشد تشابه نظر دارند. این وجوه افتراق زیاد و اشتراک کم در مورد مفهوم تربیت عقلانی و مولفه های آن ( اهداف ، اصول ، روش ) به نقش اساسی دین در افکار علامه جعفری و رها کردن نقش دین در افکار جان دیویی بر می گردد .
بررسی تطبیقی آراء علامه جعفری و آیت‎الله جوادی آملی در خصوص حیات طیبه و جنبه‎های تربیتی آن
نویسنده:
صدیقه چراغی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر تلاشی است برای تبیین ماهیت انسانی که معمای اعصار و قرون بوده و هست . چراکه شکوفایی معرفت و تأمل در اسرار به ودیعه نهاده شده در وجود او مهمترین رسالت قرآن کریم و انبیاء الهیمی باشد . سرشار بودن وجود آدمی از استعدادهای بالقوه زمینه ی صعود و سقوط او را حتمی می سازد . علامه جعفری و آیت الله جوادی آملی صاحب نظرانی هستند که انسان شناسی انسان را راهگشای خدا شناسی او دانسته و معتقدند آدمی با حذف موانع و ایجاد هماهنگی بین «انسان آن چنان که هست » و «انسان آن چنان که باید » می تواند زمینه ی تحقق حیات طیبه و انسانی را فراهم سازد . پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که این دو متفکر در خصوص ماهیت انسان و حیات طیبه چگونه می اندیشند و چه راهکارهای تربیتی را می توان بر اساس اندیشه هایشان ارائه نمود . این دو متفکر دین را عامل معنادار شدن زندگی بشر می دانند و معتقدند شخصیت انسانی با بر خورداری از مدیریت آگاهانه و آزادی تصعید شده در اختیار ، در جریان زندگی می تواند به کمالات عالیه ارتقاء یافته و خود خواهی ها و آشفتگی هایش را در شئون زندگی نیز تعدیل نماید . تحقق این حیات از منظر علامه جعفری در همین زندگی طبیعی با رعایت اصول و ویژگی ها و مولفه های آن امکان پذیر می باشد و آن را حیات معقول می خواند . اما از دیدگاه آیت الله جوادی آملی طیب بودن محصول طبیعت نیست و امری فرا طبیعی است که آن را حیات متألهانه خوانده و به بیان شاخصه های آن می پردازد . بر اساس دیدگاه این دو متفکر برخی از راهکارهای تربیتی پیشنهادی برای تحقق حیات طیبه عبارتند از : پرورش فطرت و روح حقیقت جو ، تعدیل احساسات خام ، پرورش خیرخواهی ، تصعید احساسات بر اساس عقل سلیم ، هماهنگی بین عقل و دین ، مراقبت اخلاقی از خود وخانواده ، توجه به کرامت ذاتی که محدودیت سنی و نوعی ندارد ، محوریت محبت و تواضع در حیات انسانی .
راه های شناخت فضایل و رذایل اخلاقی (با توجه به دیدگاه حضرت امام خمینی (ره))
نویسنده:
فرهاد قبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به دیدگاه حضرت امام، انسان موجودی است که با اختیار، راه خود را انتخاب می‌کند. او در این حرکت اکتسابی ضروری است در صراط مستقیم باشد و در این سفر معنوی به دنبال معیارهایی باشد که شناخت صحیحی از راه و هدف و شناخت خوبی و بدی اخلاقی، داشته باشد، گاهی اشتباهات و غفلت‌ها در مسیر کمال و شناخت آن، ایجاد شده که انسان را از حرکت در راه مستقیم خارج می‌نماید،‌‌ حال باید با توجه به راه‌هایی که ممکن است، به شناخت صحیح دست یابد و با توانایی‌های خود از این خطرات رهیده و نجات یابد. توانایی‌های انسان همان وسایل کمال انسان است که به وسیله آنها شناخت خوبی‌ها و بدی‌ها ممکن می‌شود، این استعدادهای خدادادی در انسان به دو نوع درونی و بیرونی تقسیم می‌شود. با تبیین مبانی شناخت فضایل و رذایل اخلاقی، می‌توان حدود صفات اخلاقی را بیان کرد و راه‌های مختلف را فراروی محققین و علمای اخلاق قرار داد؛ این سیر مباحث و جدیت در آن می‌تواند استحکام مبانی اخلاق اسلامی را روشن کند و نیز می‌تواند چراغ راهی باشد که انسان را در شناخت چگونگی رسیدن به خوبی‌ها یاری رساند.راه شناخت فضایل و رذایل، بیان شیوه‌های مختلف در علم اخلاق اسلامی است. مباحث مبنایی در علم اخلاق، جزء مباحثی است که در دوره جدید بیشتر مورد تحقیق دانشمندان این علم قرار گرفته است. راه شناخت فضیلت و رذیلت جزء مباحث فلسفه اخلاق است که طرح دقیق آن بسیار ضروری می‌نماید.شناخت فضایل و رذایل، با توجه به مبانی انسان شناسی و جهان‌بینی اسلامی است. راه‌هایی که انسان می‌تواند در حدود و مسیر آن به این امر نایل بیاید، یکی راه فطرت و محوریت سرشت عمومی انسان، برای شناخت صحیح فضیلت و رذیلت است. میزان نورانی فطرت در انسان در دو جهت بینش و گرایش، می-تواند هادی و راهنمای انسان باشد. راه دیگر راه عقل و قوه تفکر انسان است که می‌تواند ما را در شناخت حقایق اخلاقی و رفتاری راهنمایی بنماید. راه آخر راه ذکر است که ما آن را به عنوان یکی از محورهای رسیدن به شناخت مطرح کرده‌ایم. این راه، همان راه «معرفت نفس» است و مسیر فضیلت و رذیلت را برای یک انسان سالک و مسافر معنوی مورد توجه قرار می‌دهد. توجه به این مسیر می‌تواند مسیر اخلاق را به عرفان، نزدیک کند
تاثير عشق بر سلامت معنوی نزد فروم و مولوی
نویسنده:
محمد عبدالرحيمی، محمد تقی فعالی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مولانا و فروم، هر دو، «عشق» را يکی از عوامل اصلی ايجاد سلامت روحی و روانی (سلامت معنوی) دانسته اند و عشق راستين و سالم را، هنر انسان های سالم و رشديافته خوانده اند. «عشق» در آموزه های آنها نقش محوری دارد و به رغم فاصله زمانی و مکانی، و اختلاف فرهنگ ها و تفاوت رويکردها، می توان اشتراکات فراوانی در کلام آنان مشاهده کرد، که اين مطلب حکايت از قرابت روان شناسی فروم با عرفان مولوی در اين موضوع دارد. برای نمونه، هر دو به «التيام بخش بودن و نقش درمانی عشق»، «عامل پيوند و اتحاد بودن عشق»، «لزوم پيراستگی از رذايل اخلاقی و آراستگی به فضايل اخلاقی در پيوند عاشقانه»، «زاده دانش و زاينده شناخت بودن عشق»، «آموختنی بودن عشق»، «مولد عشق بودن عشق»، «آفرينندگی و زايندگی عشق»، و «توام بودن عشق با رنج، و بلاکشی و صبوری عاشق» اشاره کرده اند. تفاوت های فروم و مولانا در موضوع عشق بيشتر به تفاوت جايگاه و رويکرد، و تفاوت در افق ديد و سطوح کلام آن ها برمی گردد، نه تضاد منطقی که جمعشان محال باشد. از اين رو، می توان گفت که رابطه «موضوع عشق» نزد مولانا و فروم رابطه «عموم و خصوص» يا رابطه «کل به جزء» است و شواهد بسياری را در عرفان مولوی می توان ذکر نمود که در انديشه های فروم بيان نشده باشد. فروم «عشق» را ضرورتی برای «رشد و سلامت روان انسان» می داند، ولی مولوی آن را عامل «قرب و رجعت به آستان الهی» نيز می بيند و از رهگذر سلامت معنوی، در صدد رساندن انسان به بهشت و سعادت ابدی است.
صفحات :
از صفحه 73 تا 105
بررسی مبانی شناخت شناسی ژان پیاژه و نقد آن
نویسنده:
جواد ترکاشوند
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
درک عمیق نظریات در علوم انسانی، مستلزم شناخت مبانی فکری و اندیشه های نظریه پردازان این عرصه است. پژوهش حاضر بر آن است که با شیوه ای توصیفی ـ تحلیلی، مبانی شناخت شناسی ژان پیاژه را مورد نقد و بررسی قرار دهد. پیاژه اساسا یک فیلسوف زیست شناس است که برای کشف ماهیت شکل گیری شناخت در انسان، از شیوه شناخت شناسی تکوینی استفاده کرده و نتایج تحقیقات او منجر به نظریه رشدشناختی گردید. این پژوهش پس از بررسی آراء و نظرات وی، نتایج ذیل را حاصل نموده است: پیاژه بدون در نظر گرفتن تفاوت ماهوی مسائل عقلی و تجربی، با شیوه تجربی، اقدام به کشف شیوه های شکل گیری و ماهیت دانش در انسان نموده است. او تحت تأثیر زیست شناسی، با کاهش جایگاه انسان در حد یک ارگانیزم پیشرفته، والاترین هدف انسان را حیات اجتماعی مناسب در نظر گرفته است. وی با تعریف سازوکار شکل گیری تجربی دانش در انسان به انکار علم حضوری رسیده است. همچنین شیوه شکل گیری دانش در نظریه او منجر به مادی بودن علم می گردد.
  • تعداد رکورد ها : 191