جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 949
بررسی نظریه ضعف اخلاقی از دیدگاه ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
محمد حسین خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین مباحث فلسفه اخلاق که از زمان سقراط وافلاطون و ارسطو تاکنون به صورت یک چالش مهم مطرح بوده چرایی عدم پایبندی افراد به احکام و اصول اخلاقی مورد قبول خود است که از آن به عنوان ضعف اخلاقی یاد می شود.سابقه موضوع ضعف اخلاقی به فلسفه یونان و نظریه معروف سقراط برمی‌گردد که معرفترا عین فضیلت می دانست. به تعبیر دیگرسقراط معتقد بود که علت عدم پایبندی افراد به اصول اخلاقی، جهل ونداشتن معرفت حقیقی است. اولین و جدی ترین منتقد این نظریه ارسطو بوده و پس از اونیز نظریاتی در رد یا قبول آن مطرح شده است. نکته حائز اهمیت در ضرورت این تحقیق آنست که هیچ کدام از فلاسفه اخلاق به طور مجزا به بررسی موضوع ضعف اخلاقی نپرداخته‌اند وصرفا برخی از آنان در تبیین رابطه بین فاعل و فعل اخلاقی و نیز بیان دلایل تحقق یا عدم تحقق فعل اخلاقی نکاتی را مطرح نموده‌اند. عدم تالیف کتاب خاصی دراین زمینه نیز نشان از مغفول ماندن پدیده ضعف اخلاقی از نظر صاحبنظران و نویسندگان این عرصه است. شایان ذکر است از بین معاصرین، مورتی مور در این زمینه مباحثی دارد و دیوید مک ناتن نیزفصل هشتم کتاب بصیرت اخلاقی را به موضوع ضعف اخلاقی اختصاص داده است.لذا با عنایت به این نکته که پدیده ضعف اخلاقی به طور مجزا در متون اخلاقی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است پرداختن به این مسئله مهم، مفید و ضروری بهنظر می رسد.اگر چه به موضوع ضعف اخلاقی به طور خاص ودر قالب کتاب یا نوشته مستقلی پرداخته نشده است اما با مرور اجمالی متون اخلاقی می توان دریافت که این موضوعهمواره به عنوان یک مسئله مهم، مد نظر علمای اخلاق بوده است و در مکاتب مختلف به صورت جسته وگریخته به این پرسش اساسی پاسخ هایی داده شده است که"چرا یک فرد با وجود علم و پذیرش یک اصل اخلاقی گاهی به آن پایبند نیست و چه بسا خلاف دانسته خود عمل میکند؟" همانطور که ذکر شد سقراط به عنوان بنیانگذار فلسفه اخلاق، جهل و عدم معرفت و شناخت عمیق را عاملعدم پایبندی فرد به اصول اخلاقی خود می‌داند و موضوعی به‌ نام ضعف اخلاقی را منتفی می‌داند.افلاطون نیز دراین زمینه نظر استاد خود را تایید می‌کند.این درحالیست که ارسطو دیدگاه متفاوتی دارد و معتقد است معرفت به تنهایی فضیلت محسوب نمی‌شود و برای کسب فضیلت،تمرین و تقویت اراده و مهارت مقابله با وسوسه ها و شهوات نیز ضروری است و لذا دلیل عدم پایبندی افراد به اصول اخلاقی را بروز حالتی با عنوان آکراسیا یا ضعف اخلاقی می داند که در این حالت غلبه امیال وشهوات در کنار مراتبی از جهل(غفلت) و عدم آگاهی کامل دخیل هستند. البته در نظرات سقراط وافلاطون نیز در کنار علم و جهل به مفاهیمی همچون شهوت ، اراده، خویشتنداری، تمرین و تربیت اخلاقی اشاره شده است لکن تفاوت در این است که از دیدگاه سقراط وافلاطون و سایر برونگرایان،ریشه تمام عوامل منجر به تحقق رذایل اخلاقی در انسان جهل است ونه امیال وگرایشها ولذا تصور حالتی با عنوان آکراسیا وضعف اخلاقی با وجود معرفت کامل امکان پذیر نیست.برخی از فلاسفه دوره مسیحیت و نیز فلاسفه اسلامی و فلاسفه غرب و معاصر نیز پاسخ هایی به این پرسش اساسی داده اند.از جمله خواجه نصیر طوسی که در تداوم سیاق فلسفی ارسطو و البته با رویکرد دینی به بررسی عوامل ضعف نفس و بیماری های مربوط به آن پرداخته است ولی اشاره مستقیمی به موضوع آکراسیا یا ضعف اخلاقی که مد نظر ارسطو بوده نداشته است.بطور خلاصه در این پایان نامه بر آنیم تا ضمن توصیف این پدیده و بیان تاریخچه‌ای از آن، به بررسی نظریه ضعف اخلاقی از دیدگاه ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی بپردازیم. روش تحقیق توصیفی، منبع‌محور و متمرکز بر دو فیلسوف ارسطو و خواجه‌نصیر است. این روشترکیبی از تحقیق تاریخی و تحلیلی خواهد بود. بر این مبنا بعد از ارائه تعریف روشنی از ضعف اخلاقی به تجزیه وتحلیل این مفهوممی‌پردازیم و نظرات برخی از فلاسفه را نیز بررسی خواهیم کرد.سوءالات اساسی ما در این تحقیق عبارتند از: ارتباط علم به احکام اخلاقی و عمل اخلاقی کدامست؟ آیا علم اخلاق لزوماً عمل اخلاقی را به همراه دارد؟موانع تحقق فعل اخلاقی چیست؟ ضعف اراده چیست وچه ارتباطی با ضعف اخلاقی دارد؟ وسوسه چیست وچه ارتباطی با ضعف اخلاقی دارد؟ مراتب علم وجهل از نظر ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی چیست؟ بی اعتدالی و ضعف اخلاقی چیست؟و در نهایت ضعف اخلاقی و عوامل آن از دیدگاه ارسطو وخواجه نصیرکدامست؟ فرضیه های ما در این پایان نامه عبارتند از:1- علم انسان پشتوانه عمل او می‌باشد و لذا کسانی که آگاه‌ترند، در عمل نیز اخلاقی‌ترند. لذا حالت ضعف اخلاقی در افراد عالم (عاقل) کمتر دیده می شود.2-گرایشها وامیال وشهوات و وسوسه ها در عدم تحقق فعل اخلاقی تاثیر دارد.لذا حالت ضعف اخلاقی در افراد خویشتندار(معتدل) کمتر بروز می کند.
بررسی لذت و الم از نظر ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
احترام نفری قلعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم ترین آرمان های دیرینه بشر از آغاز تا کنون، سعادت و نیک زیستی است . پس غایت نهایی هر انسانی تحصیل کمال و سعادت بوده و انسان برای رسیدن به این غایت نیازمند ارتکاب افعال اخلاقی است. از طرفی هم برای رسیدن به کمال نهایی عناصری متعدد دخیل هستند از جمله مفاهیمی که به طور مستقیم با مفهوم "سعادت" در ارتباط هستند، مفاهیمی چون لذت و ألم، فضیلت و خیر می باشد.از این‏رو ما نیز به رابطه سعادت با هر یک این مفاهیم در دیدگاه ارسطو و خواجه نصیر بطور مجزا اشاره می‏کنیم.ارسطو لذّت را لازمه سعادت می‏دانست و یادآوری می کرد که نباید لازمه شی‏ء را با خود شی‏ء برابر و یکی دانست، بلکه ارزش لذّت بستگی دارد به ارزش عملی که لذّت از آن پدید می‏آید و برخی لذّات شرند و یا سبب شر می‏شوند و نیز زندگی صرفا لذّت‏گرایانه‏ای که عقل نقش اساسی در آن نداشته باشد برای موجود عاقل، مناسب نیست.خواجه نصیرالدین طوسی سعادت را دارای مراتبی می‏داند که پائین‏ترین آن مربوط به حیات مادی‏انسان و مرتبه قصوای آن مربوط به آخرت است و آنرا سعادت تام می‏داند او معتقداست که در دنیا سعادت تام حاصل نمی‏شود زیرا درد و رنج و حسرت، و حرمان در درجه نهایی سعادت وجود دارد و لذت نهایی در راه رسیدن به کمال نهایی گاهی سرشار از درد و رنج است و می گوید سعادت انسان با حرکت ارادی به کمال «خویش»به دست می آید و بالاترین مرتبه فضیلت این است که افعال انسان الهی و خیر محض و بدون نظر به پاداش و کیفر و فقط برای خدا باشد و این خیر محض است که غایتی لنفسه است.تفاوت این دو فیلسوف در این است که ارسطو در راه رسیدن به سعادت فقط راه را نمایان کرده است و آن اینکه اگر لذت و ألم در حد وسط و اعتدال باشد موجب سعادت است ولی در فلسفه اخلاق وی خبری از تعیین هدف نیست.ضمن اینکه به نظر میرسد معیار"حدوسط" ارسطو معیاری کلی برای همه اخلاق فاضله نیست. بین دروغ و راست به عنوان یک رذیلت و فضیلت حدوسطی وجود ندارد.
بررسی تطبیقی نظریه عدالت ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
زرافشان عرب مختاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اخلاق ارسطويي، اخلاقي غايت گرايانه است؛ يعني ارسطو معتقد است در هر کاري که انجام مي‌دهيم، هدف و غايتي است و غايت زندگي رسيدن به سعادت است. زندگي سعادتمندانه از نظر ارسطو يعني زندگي مطابق با فضيلت و فضايل از نظر او به دو دسته فضايل اخلاقي و فضايل عقلاني تقسيم مي‌شوند. فضايل عقلاني از طريق آموزش به دست مي‌آيند و فضايل اخلاقي نتيجه عادت هستند. از جمله فضايل اخلاقي، عدالت است.ارسطو عدالت را به دو معناي عام و خاص به کار مي‌برد. عدالت عام، همان پيروي از قانون است. عدالت در معناي خاص، حدوسط افراط و تفريط است. عدالت خاص شاخه هايي دارد که عبارتند از: عدالت توزيعي، عدالت تصحيحي، عدالت بازرگاني.در ادامه نسبت عدل و انصاف بررسي مي‌شود و به شرايط عمل عادلانه هم اشاره خواهيم کرد. عدالت در فلسفه سياسي ارسطو کاربرد زيادي دارد که به آن اشاره مي کنيم. همچنين به کاربرد عقل عملي در مسأله عدالت خواهيم پرداخت.اخلاق خواجه نصيرالدين هم اخلاقي غايت گرايانه است؛ يعني او معتقد است هر کاري به دنبال هدف و غايتي است و غايت زندگي رسيدن به سعادت است. از نظر خواجه، سعادت مراتبي دارد و مرتبه نهايي آن زماني است که افعال انسان الهي محض شوند. براي رسيدن به اين مرحله بايد به فضايل متصف شد. عدالت از جمله اين فضايل است. خواجه عدالت را به دو معناي عام و خاص به کار مي‌برد. عدالت در معناي عام يعني تعادل قواي نفساني و پيروي کردن آن ها از قوه عقل تا از تعادل آن ها، فضيلت عدالت ايجاد شود. در عدالت خاص، ابتدا از کاربرد عدالت در رابطه انسان با خدا صحبت مي‌شود و در ادامه عدالت در رابطه انسان ها با يکديگر بيان خواهد شد. عدالت از نکات کليدي انديشه سياسي خواجه نصير است که به آن اشاره خواهيم کرد. در ادامه شرايط عمل عادلانه هم مطرح خواهد شد و در پايان برتري تفضل نسبت به عدل را شرح خواهيم داد.
سرچشمه الزام اخلاقی از دیدگاه ارسطو، کانت و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
نجمه رجبعلیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه به توضیح سرچشمه الزام که همان درست و نادرست و باید و نباید می باشد در دیدگاه سه فیلسوف می پردازد که ارسطو و خواجه نصیر سرچشمه را سعادت می دانند که البته تفاوتهایی باهم دارند ارسطو سعادت را اخروی می داند و خواجه نصیر سعادت را قرب الهی می داند و کانت سرچشمه الزام را اراده نیک می داند.
تأثیر افلاطون و ارسطو بر نظریه عدالت خواجه نصیر
نویسنده:
معصومه نگهداری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم عدالت، یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان شرق و غرب بوده است. از جمله فیلسوفانی که به این مسأله پرداخته‌اند، می‌توان به دو فیلسوف بزرگ یونانی، افلاطون و ارسطو اشاره کرد و درمیان فیلسوفان مسلمان، می‌توان از خواجه نصیرالدین طوسی نام برد. پژوهش حاضر، در پی تبیین تأثیر افلاطون و ارسطو بر عدالت خواجه نصیرالدین طوسی است. در راستای این هدف، ما در ابتدا به آراء این سه فیلسوف در زمینه عدالت پرداخته، سپس تأثیر دو فیلسوف یونانی را بر آراء خواجه، مورد بررسی قرار دادیم. نتیجه‌ای که حاصل شد چنین است، افلاطون از دو روش فرد و جامعه به تعریف عدالت پرداخته است و ارسطو با تعریف انواع عدالت، این مسأله را بررسی کرده است و خواجه نیز اگرچه در بعضی موارد تحت تأثیر این دو فیلسوف بوده و می‌توان رگه-هایی از آراء این دو را در نظریات خواجه یافت، امـّا خواجه در بسیاری از موارد از تعالیم اسلامی مدد گرفته و عدالت را در چهارچوب شرع قرار داده است.
بررسی نظریه ضعف اخلاقی از دیدگاه ارسطو و خواجه نصیر طوسی
نویسنده:
محمد حسین خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
فضیلت عدالت از نظر ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
عفت امانی دشتکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
اشتراک معنوی وجود نقد مقاله «اشتراک لفظی وجود» از منوچهر بزرگمهر
نویسنده:
منوچهر خادمی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
حکما برای اثبات اشتراک معنوی وجود و ابطال مشترک لفظی بودن آن به گونه ای استدلال کرده اند که می توان سه دلیل ذیل را اهم و اخص آن دلایل دانست. این سه دلیل عبارت اند از:1. مقسم واقع شدن و قابل قسمت بودن وجود به واجب و ممکن و جوهر و عرض؛ 2. تردید ذهن و تردد گمان، در خصوصیات ماهیات اشیا، با بقای جزم و یقین به مطلق وجود؛ 3. واحد بودن نقیض وجود، یعنی عدم. این در حالی است که، از میان حکمای معاصر، منوچهر بزرگمهر در مقاله ای که از ایشان، با نام «اشتراک لفظی وجود»، چاپ شده است، دلایل مزبور را ارزیابی و نقد می کند و آن گاه مدعی مشترک لفظی بودن وجود و نفی اشتراک معنوی آن شده است. نگارنده در این نوشتار کوشیده است همه نقدهای بزرگمهر را عینا نقل و سپس آن ها را جزء به جزء بررسی و نقد کند و همچنین، با ابتنای بر اصول و مبانی صدرایی به ایضاح نقاط ضعف نقدهای وی بپردازد و یک به یک آن ها را باطل و طرد کند و جوانب صحت و دقت منطوی در بطن دلایل سه گانه مورد نظر را ظاهر سازد و برخلاف رای و نظر وی، اشتراک معنوی وجود را نتیجه بگیرد.
صفحات :
از صفحه 45 تا 82
تفسیر آیه «نور» از منظر ابن سینا و داراشکوه
نویسنده:
هادی وکیلی، پریسا گودرزی، محبوبه امانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله مراتب قوای نظری نفس، بنابر تقریر ابن سینا، قوه ای است که استعداد کسب معقولات را دارد و عقل هیولانی نامیده می شود و با «مشکاة» در آیه نور مطابقت می کند؛ در مسیری که نفس به یک قوه خاص استکمال می یابد و به کمال خاصی می رسد، که همانا حصول شهودی و حضوری معقولات بالفعل در ذهن است و مصداق «نور علی نور» در آیه است؛ از این کمال و قوه به ترتیب به عقل مستفاد و عقل بالفعل یاد می شود. سرانجام، عقل فعال است که عامل خروج از هیولانی بودن به بالملکه شدن و از بالملکه بودن به فعلیت تام است و مصداق «نار» در این آیه است. داراشکوه نور ذات را نوری می داند که به هیچ یک از حواس درنمی آید و در واقع، در ادراک نور ذات باصره، سامعه، ذائقه، شامه، و لامسه عین یک دیگر و یک ذات شوند و آن نور خداست. «درخت زیتون» اشاره ای به روح اعظم است.
صفحات :
از صفحه 141 تا 152
بررسی تطبیقی چیستی مفهوم خدا از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
قاسم اخوان نبوی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
این مقاله بنا دارد که دیدگاه های ملاصدرا و ابن سینا را در مقام تحلیل مفهوم واجب الوجود بررسی و تطبیق نماید. از نظر ابن سینا «واجب الوجود» ذاتی است که صرف الوجود باشد، اما ملاصدرا معتقد است برای وجوب وجود شرط است که موجود، علاوه بر حقیقی بودن، حیثیت تقییدیه، و واسطه در عروض نداشتن، بی نیاز از «حیثیت تعلیلیه» نیز باشد. با توجه به قابلیت انفکاک این دو حیثیت، واجب الوجود موجودی است که هم «بذاته» و هم «لذاته» است و لذا ملاصدرا در تعریف او این دو قید را لحاظ می کند. بر این مبنا استدلال این دو فیلسوف برای اثبات واجب الوجود نیز تفاوت خواهد کرد.
صفحات :
از صفحه 29 تا 39
  • تعداد رکورد ها : 949