جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 141
جایگاه دوستی در فلسفه اخلاق ارسطو
نویسنده:
معصومه بیاتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دوستی که در کتابهای هشتم و نهم اخلاق نیکوماخوس مورد بررسی قرار می گیرد،مقوله ای است فردی و اجتماعی که نه فرد و نه دولت هیچ یک نمی توانند بدون آن به زندگی ادامه دهند. دوستی در مرتبه ای حتی بالاتر از عدالت قرار می گیرد . وقتی که مردم با هم دوست باشند ،نیازی به عدالت نیست ،در حالی که اگر آنها اکتفا به عدالت نکنند ، باز هم احتیاج به دوستی دارند . امور دوست داشتنی یعنی آنچه خوب ، مطبوع یا مفید، است موجب پیدایش دوستی می شود . بر این اساس ، سه نوع دوستی از هم متمایز می شوند : دوستی مبتنی بر فایده ، دوستی مبتنی بر لذت و دوستی مبتنی بر فضیلت ( دوستی کامل ) . دو نوع اول گسستنی و ناپایدار و نوع آخر پایدار و با دوام است . خود خواهی ذاتاً با دیگرخواهی اختلاف ندارد . تا زمانی که خود را دوست نداشته باشیم ، نمی توانیم دیگری را دوست داشته باشیم . ارسطو آن نوع خود خواهی را که افراد به وسیله ی آن برای به دست آوردن ثروت و افتخارات و لذات جسمانی تلاش می کنند تا سهم مفرطی از این امتیازات را به دست آورند ، قبیح می شمارد ، بلکه خود خواهی مورد نظراو ، خود خواهی آدم نیک است که همیشه همتش در اعمال مطابق با عدالت و اعتدال یا هر فضیلت دیگری صرف می شود و فقط آنچه شریف است را برای خود می خواهد . از این رو انسان با فضیلت وظیفه دارد خود را دوست بدارد زیرا با عمل خیر، خود را متمتع خواهد ساخت و در عین حال دیگران نیز منتفع می شوند ، در حالی که آدم بی فضیلت نباید خود را دوست داشته باشد زیرا با پیروی از شهوات پلید ، مسبب خطا و نقص برای خود و نزدیکانش می شود . ارسطو از دوست به عنوان « من دوم » یا د می کند و از این رو انسان نیک هر آنچه از خوبی ها برای خود می خواهد ، برای دوست خود نیز خواستار است . به نظر می آید خیر خواهی سرآغاز محبت و دوستی است ، با گذشت زمان وقتی که خیرخواهی به آستانه نوعی صمیمیت رسید ، تبدیل به محبت (محبت حقیقی ) می شود . در زمینه ی گسیختگی پیوند دوستی ارسطو می گوید آنجا که علت دوستی تحصیل نفع یا لذت باشد و دوستی ، دیگر این چیزها را تأمین نکند ، قطع می شود . اگر دوست چنان بد شده باشد که نتوان اصلاحش کرد ، باید دوستی را فوراً قطع کرد ، ولی اگر هنوز اصلاح پذیر باشد ، باید به او برای تهذیب اخلاقش یاری کنیم. و در مورد تعداد حقیقی دوستان ، به محدودیت تعداد دوستان تأکید می کند .
بررسی تنوع دینی از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلانتینگا
نویسنده:
پریسا فیضی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بی تردید، یکی از مهمترین مباحث فلسفه دین، مسئله تنوّع دینی است.دیدگاه های مختلفی در بحث تنوّع دینی از سوی فیلسوفان مطرح شده است. بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران حوزه دین در صدد ارائه دیدگاهی موجّه و قابل قبول نسبت به این مسئله هستند. پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه نظریّه آلوین پلانتینگا، فیلسوف دین مسیحی و علّامه طباطبایی مفسّر بزرگ قرآن و حکیم متألّه مسلمان پیرامون تنوّع دینی می پردازد. علّامه طباطبایی با ارائه یک دیدگاه جامع و شمول گرایانه، بر این اعتقاد است که همه ادیان بر حق بوده و نجات بخش هستند، اما دین اسلام به عنوان خاتم سایر ادیان، کاملترین ادیان محسوب می شود. ایشان اختلاف موجود بین ادیان را نه ذاتی و اصولی، بلکه ظاهری می داند، در حالیکه آلوین پلانتینگا، با نگرشی انحصارگرایانه در مورد تنوّع دینی، حقّانیّت و نجات را منحصر در دین مسیح و آموزه ها و تعالیم آن می داند و مسیحیّت را دینی موجّه،تلقّّی می کند. در مقایسه این دو دیدگاه، نگرش علّامه طباطبایی متقن تر به نظر می رسد. زیرا ایشان نجات و حقّانیّت را منحصر در یک دین خاص نمی کند. دلیل علّامه برای منحصر نکردن حقانیّت این است که همه ادیان از حیث حقیقت مطلق دارای وحدت هستند، بنابراین هریک از آنها به میزانی از آن بهره مند می باشند. همچنین نجات و رحمت الهی را نیز مخصوص یک گروه یا فرقه نمی داند، مهمترین دلیل ایشان این استکه هدایت الهی ایجاب می کند، تمام انسان ها به سعادتی در خور خویش، برسند. بی شک لازمه وسیع دانستن رحمت خداوند آن است که بیشتر انسان ها را اهل نجات بدانیم ، نه اینکه تنها قائل به نجات عدّه ای خاص باشیم.
رابطه علم و دین از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری(ره)
نویسنده:
زینب فتحعلی‌زاده نجیب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث بسیار مهم، جذاب، و دشوار کلام جدید و نیز فلسفۀ دین، مسألۀ ارتباط علم و دین است. این مسأله ماهیتی میان رشته‌ای دارد و برای حل آن باید داده‌ها و اطلاعاتی از بسیاری از دانش-ها را در نظر گرفت. شاید بتوان شروع برخورد علم و دین را از داستان گالیله و نظریۀ خورشید مرکزی که در مقابل نظریۀ زمین مرکزی قرار گرفت، دانست. اما می‌توان بسیاری از منازعاتی را که در طول قرون بعد میان دین و علم درگرفت نزاع بر سر حد و مرز؛ یعنی اختلاف نظر دربارۀ قلمرو واقعی علم و دین تلقی کرد. به عنوان مثال، بحث دربارۀ خلقت و تکامل بیش از صد سال، یکی از داغترین منازعات در این عرصه بوده است. و یا نظریۀ روانکاوی فرویدی مدعی است که زندگی دینی در آرزو اندیشی و سرکوب امیال ریشه دارد و با طرح این ادعا مشروعیت و حقانیت این نحوه از زندگی را در معرض تردید قرار می‌دهد. نظریۀ نسبیت انیشتین تلقی ما را از فضا، زمان و علیت اساساً تغییر می‌دهد و به این ترتیب ما را وا می‌دارد که در خصوص نحوۀ ارتباط خداوند با جهان مجدداً تأمل کنیم. به نظر می‌رسد که پیشرفتهای تکنولوژیک در عرصۀ کامپیوتر و هوش مصنوعی شأن و منزلت منحصر به فرد انسان هوشمند را به مخاطره می‌افکند. و اکتشافی که در مورد مولکولهای DNA صورت گرفته عنقریب است که راز حیات را در اختیار دانشمندان قرار دهد بنابراین حل شایستۀ این قبیل منازعات منوط به آن است که از رابطۀ میان کار و بار علم و دین درکی درست و جامع حاصل کنیم. ارائه تفاسیر گوناگون از علم جدید و پیدایش برداشت‌های جدید از دین و متون دینی یکی از دستاوردهای مهم این بحث بوده است. این پرسش مهم در این زمینه مطرح شد که علم را تا کجا می-توان پذیرفت و دین را تا کجا می‌توان تأویل کرد؟ آیا علم محدودیتهای مرزی دارد ویا بستر آن به-گونه‌ای وسیع است که توانسته پاسخگوی تمام سؤالات اساسی بشر بوده باشد؟ در تحقیق حاضر به دیدگاه محمد تقي جعفری يكي از انديشمندان معاصر در رابطۀ میان علم و دین خواهیم پرداخت و این مسئله را بررسی خواهیم کرد که علامه از بین نظرات مختلف در باب رابطۀ علم و دین کدام نظر را برمی‌گزیند؟ آیا دقیقاً به همان دیدگاه برگزیده قائل است یا تنها شباهتهایی با آن دیدگاه خواهد داشت؟ آیا علامه می‌تواند پاسخ‌گوی همۀ چالش‌های نظر برگزیده باشد؟ بدین جهت بهتر دانستیم تا ابتدا نگاهی به پیشینۀ مسئلۀ علم و دین داشته و سپس دیدگاههای متفاوت را با عنوان انواع رویارویی‌ها مطرح کنیم. سپس در بخشی مجزا به رابطۀ علم و دین از نگاه جعفري خواهیم پرداخت در پایان به این نتیجه خواهیم رسید که علامه به رابطۀ همگرایی بین علم و دین قائل هستند که البته در ابتدا با تعریف صحیح از علم و دین بشر را به شناخت صحیح این دو تشویق می‌کند سپس با اشاره به محدودیت‌های علم به اثبات تعاون بین علم و دین می‌پردازد. دروهلۀ دوم با اشاره به حیات معقول؛ به عنوان حیات حقیقی انسان، اذعان دارد که علم و دین و فلسفه (به معنای حکمت) از ارکان اساسی حیات معقول بوده و یک انسان برای رسیدن به حیات معقول باید این سه رکن را در خود داشته و با همگرایی و تعاون آنها در خود به حیات معقول که همان حیات طیبۀ ذکر شده در قرآن است نائل شود.
بررسی تطبیقی ضرورت دین از دیدگاه علامه جعفری و شهید مطهری
نویسنده:
فاطمه شیبانی‌فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مطالعه ضرورت دین از زیر مجموع کلام جدید به شمار می رود که در دوران جدید در جهان و نیز ایران جایگاه خاصی را پیدا کرده ا ست . هر چند که در گذشته یکی از سلسله بحث های الهیاتو بمعنی الاخص کلام سنتی را تشکیل می داد.این پایان نامه درصدد بحث از ضرورت دین از دیدگاه علامه جعفری و شهید مطهری است. دراین تحقیق نظر براین است که مباحثی درباره ضرورت دین و راه های مختلف اثبات آن ارائه گردد اولاً باتوجه به مجموعه آرای علامه جعفری و شهید مطهری، دین دریک نگاه کلی به آن، دارای مباحث متعددی است، ازقبیل مفهوم دین، قلمرو دین،ضرورت دین،دین با زندگی ما انسان ها چه ارتباطی دارد؟ وآیا دین چه نقشی در زندگی اجتماعی انسان دارد؟.ثانیاً روشی که برای رسیدن به این جواب ، در این تحقیق به کار گرفته شده ، روش عقلی ، یعنی استدلال های عقلی است . و گاهی از روش نقلی برای تأیید روش عقلی به کار گرفته شده است. در پایان نامه حاضر به همه این مباحث پاسخ داده شده است بدین شرح که:تعریف دین از هر دو متفکر،دین رابرای رسیدن انسان به سعادت و در حیات معقول ، می دانند. حیات پس از مرگ و زندگی اجتماعی و حیات معقول ضرورت دین را می رساند. قلمرو دین ، تنها شامل زندگی اخروی و معنوی فرد نیست بلکه زندگی فردی و این دنیا راشامل می شود و در نقش دین در زندگی فردی در دو رابطه ، «دین و جهان بینی» و« دین و اخلاق» خلاصه می شود و نقش دین در زندگی اجتماعی شامل ؛«دین و حکومت»، «دین و نهاد اقتصادی» ، «دین و نهاد خانواده» ، «دین و مشارکت مردم در امور اجتماعی » و«دین و تاریخ» می شود.
نسبت شناسی تفرد و حضور در تفکر غرب و اندیشه اسلامی با مطالعه موردی تطبیق اندیشه تربیتی کانت با حضرت امام خمینی (ره)
نویسنده:
محسن بهارناز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفرد و حضور دو مفهوم پایه است که در یک بررسی فلسفی، افتراق و تمایز دو حوزه‌ی فلسفی غرب و اسلام را می‌نمایاند.اصالت فاعل شناسا، در تلقی سوبژکتیو غرب مدرن از بدو رنسانس، از دکارت با مفهوم «کوژیتو» تا امنویل کانت با مفهوم «من استعلایی» و تمییز میان «نومن و فنومن» به پدید آمدن بیش از پیش تلقی فلسفی «تفرد» انجامید. تفرد یا ایندیویژوآلیسم، ریشه‌ی «سوبژکتیویسم» دارد. سوبژکتیویسم، با دکارت و کانت، از حیث معرفت‌شناسی، کاملاً در اندیشه‌ی غرب پسارنسانس، نهادینه می‌شود.ادامه‌ی اصالت بخشی به سوژه یا سوبژکتیویسم، و لاجرم ایندیوژوآلیسم، به اصالت بشر یا امانیسم انجامید. اکنون دوره‌ی عبور از اصالت بشر به ماهو بشر، و نیل به اصالت خود یا «اگوئیسم» است.در تلقی امانیستی، حضور در نسبت با فردیت فرد انسان تعریف می‌شود: هنگامی که تلقی دکارتی – کانتی از اندیشیدن و حد دانستن اصالت یافت، حضور نیز مفهومی سوبژکتیویسم شد. در واقع حضور با فردیت و اصالت فرد تعریف شد.در اندیشه‌ی اسلامی، اصالت از آن خداست، یعنی یک تلقی «تئوئیستی». در این تلقی، فردیت انسان در نسبت با اصالت خدا تعریف می‌شود و تفرد انسان، در مولفه‌های «انسان مسئول»، «انسان مکلف»، «انسان محق» و «انسان پاسخگو» تبیین می‌گردد.در تلقی اسلامی از تفرد، فردیت انسان، در نسبت با وحدانیت خدا تبین می‌شود: توحید و وحدانیت برای انسان خداگرایی، مبین این است در عالم محضر یک خدای واحد است. فردیت هر یک از انسان‌ها در پیشگاه این خدا، فردیت مخلوق و بنده‌ی پاسخگوست.لذا، در خداگرایی، فردیت و تفرد، در محضر تعریف می‌شود؛ محضر خدا. اما در بشرگرایی و امانیسم، متاثر از سوبژکتیویسم، محضر در نسبت با تفرد سوژه تعریف می‌گردد. امام خمینی (ره)، این تقسیم‌بندی را در دو مفهوم «انانیت» و «الوهیت» می‌گنجاند. ایشان عالم را محضر خدا می‌دانتد و ادب حضور را که بخشی از راز نماز معرفی می‌کند، در «درک حضور»، سپس «حفظ حضور»، آنگاه «درک حدود»، و در نهایت «حفظ حدود» می‌شناسد.نسبت تفرد و حضور در اندیشه‌ی اسلامی، نسبتی کاملاً مفارق و مبتاین و متضاد است که هیچ همپوشانی یا انطباقی ندارد.
بررسی فقهی و حقوقی فتوای امام خمینی (ره) مبنی بر جواز تغییر جنسیت
نویسنده:
نرگس جزینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف از نوشتار حاضر بررسي مباني فقهي و حقوقي فتواي حضرت امام خميني(س) مبني بر جواز تغيير جنسيت مي باشد. در اين رساله پس از گذر از کليات که در بردارنده مسائلي مانند بيان مسأله، ضرورت و اهميت آن و پيشينه موضوع مي باشد به موضوع شناسيمسأله تغيير جنسيت و مسائل مربوط به هويت جنسي و اختلالات آن پرداخته شده است. در بخش حقوقي، رويه قضايي کشورها در اين زمينه مورد پژوهش قرار مي گيرد. در زمينه مشروعيت يا عدم مشروعيت تغيير جنسيت به ذکر ادله موافقين و مخالفين در اين زمينه پرداخته شده و نظرات هر گروه به طور مبسوط مورد بررسي قرار مي گيرد. در ادامه، اثر تغيير جنسيت بر امور مدني و جزايي اين افراد مانند عبادات، نکاح، مهريه، ولايت، عناوين خانوادگي، ارث و حدود و ديه مورد بررسي قرارگرفته و نظر حضرت امام خميني(ره) در هريک از اين موارد بيان شده است.به طور خلاصه مي توان گفت : تمام فقهاي شيعه قائل به جواز تعيين جنسيت در خنثاي فيزيکي هستند و مخالفي در اين زمينه وجود ندارد اما در مورد افراد ترانسکسوال(خنثاي رواني) نظرات از مشروعيت مطلق تا ممنوعيت مطلق متغير است و هر گروه نيز دلايلي براي اثبات نظر خود ارائه کرده اند. حضرت امام خميني(س) قائل به مشروعيت مطلق تغيير جنسيت مي باشند. از نظر اهل سنت عمل جراحي تغيير جنسيت تنها در خنثاي بدني و فيزيکي جايز است اما انجام آن در افراد ترانسکسوال حرام مي باشد. به طور کلي مي توان گفت چون علم پزشکي اين وضعيت را به عنوان يک بيماري تلقي نموده است و بنا بر سيره عقلا که مورد تاييد شارع و قانون گذار نيز مي باشد مبني بر اينکه هر بيماري حق دارد خود را معالجه نمايد مي توان چنين نتيجه گرفت که انجام عمل تغيير جنسيت در اين افراد في نفسه جايز است اما انجام آن در افراد عادي که علايم جنسي بدنشان با تمايلات روانيشان همخواني دارد به علت وارد شدن ضررهاي فراوان و غير قابل جبران روحي و جسمي جايز نمي باشد.
دعا و مناجات در آثار امام خمینی (س)
نویسنده:
زهرا بشیری حدادان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دعا به معنای نیاز گفتن و مناجات به معنای راز گفتن از لحاظ لغوی و اصطلاحی دو مفهوم جدا از هم هستند و روایات و آیات بسیاری را به خود اختصاص داده‌اند. امام خمینی (س) از جمله عارفانی است که در آثار خویش بویژه شرح دعای سحر به دعا و مناجات پرداخته است و علاوه بر تعریف آن، ویژگی ها، موانع، اقسام و آثار تکوینی و تربیتی دعا و مناجات را شرح داده است. در آثار ایشان هم دعا و هم مناجات وجود دارد؛ اما تمایز مستقلی با عنوان دعا و مناجات به چشم نمی خورد. مبانی عرفان نظری امام، از جمله خداشناسی، انسان شناسی، امامت و انسان کامل در نیایش های ایشان منعکس است؛ سابقه تاریخی این مباحث و نیز نوآوری و ابتکار امام در این باره قابل توجه است. منبع و مأخذ نیایش های امام آیات و نیایش های اولیاء است و بدیهی است که این نیایش ها بر سلوک امام تأثیر نهاده و از آن نیز متأثر شده است.
بررسی جامعیت قرآن با تأکید بر دیدگاه امام خمینی(ره)
نویسنده:
محمدتقی موسوی کراماتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آنچه نگارنده در پی تحقیقات خود به آن دست یافته، این است که به طور کلی می‌توان به سه گرایش متفاوت در ارتباط با موضوع جامعیت قرآن در بستر زمان اشاره کرد: 1ـ جریان تصوف‌گرایی با محوریت اندیشه‌ی غزالی. 2ـ جریان غرب‌گرایی با محوریت فکری جدایی دین از سیاست. 3ـ جریان اصالت‌گرایی با محوریت وفاداری به متن. جریان تصوف‌گرایی با مبنا قرار دادنِ اصل باطن قرآن و زبان قرآن به معناشناسی جامعیت قرآن روی آورده است. اندیشه‌ی غرب‌گرایانه بنای فکری خویش را در حوزه‌ی جامعیت قرآن بر اساس مبانی فکری جدایی دین از سیاست و اثرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه، طراحی نموده است. و جریان اصالت‌گرایانه، حرکت فکری خویش را در محیط جامعیت قرآن، با نقد مبانی اندیشه‌ی تصوف‌گرایی و نفی مبانی غرب‌گرایی، در مسیر غایت قرآنی قرار داده است. اصولی که اندیشه‌ی اصالت‌گرایانه براساس آن چهارچوب منطق فکری خود را تدوین نموده است عبارتند از: انسان‌شناسی، فطرت، عقل، خاتمیت، عترت. نگارنده، علاوه بر بررسی مبادی فکری جریان‌های یاد شده، در فصول مختلف پایان‌نامه، به تحلیل اندیشه‌ی امام خمینی در قالب ارائه شده پرداخته، و میزان قرابت و همگرایی اندیشه‌ی امام خمینی را با مبانی فکری یاد شده، تحلیل می‌نماید تا از این منظر بن مایه فکری امام خمینی که در کانون اندیشه‌ی ایشان، نقشی اساسی ایفا می‌نماید؛ شناخته گردد. نتایجی که از نوشتار حاضر به دست خواهد آمد در چند محور می‌توان خلاصه کرد: 1ـ شناخت چگونگی قبض و بسط اندیشه‌ی جامعیت قرآن با بررسی مبادی تصوری دخیل در قلمرو آن. 2ـ شناخت میزان همگرایی و واگرایی مبانی تشکیل دهنده‌ی اندیشه‌های یاد شده با اصول و ارکان بینش اسلامی. 3ـ شناخت اندیشه‌ی بلند امام خمینی(ره) و معرفی ایشان به عنوان یک شخصیت صاحب‌نظر در زمینه‌ی موضوع جامعیت قرآن.
انسان‌شناسی ابن سینا
نویسنده:
افسانه لاچینانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در آثار ابن سینا هیچ مبحث مستقلی تحت عنوان انسان شناسی وجود ندارد اما شناخت زوایای گوناگون وجود انسان، نزد او از جایگاه ویژه ای برخوردار است و در اکثر آثارش نمود یافته و مباحث فراوان و فصول و بخش‌های مختلفی را به این مسئله اختصاص داده است. در نظام فلسفی او انسان موجودی حادث است که هم نفس مجرد و هم بدن مادی او با افاضه‌ عقل فعال ایجاد می‌شوند. نفس از همان ابتدا از حیث ذات، مجرد و هم افق با عقول مفارق است اما از حیث فعل مادی و نیازمند ابزارهای جسمانیست. رابطه‌ نفس و بدن رابطه ای بی بدیل است: نفس مدبر بدن و فاعل اصلی همه‌ افعال انسان است و بدن، ابزار منحصر به فرد فعل نفس در حیات دنیوی و واسطه‌ فعلیت یافتن قوا و توانمندی‌های آن است. مطابق اکثر آثار ابن سینا، انسان حیات متقدم بر حیات دنیوی ندارد و ازلی نیست اما نفس مجردش، ابدی است و بر خلاف بدن که با مرگ از بین می‌رود نفس فنا نمی‌پذیرد و جاودانه است. ارتباط انسان با موجودات دیگر- اعم از موجودات مافوق، هم عرض و مادون او- نقش مهمی در حیات دنیوی و اخروی او دارد و در سایه همین ارتباط پای واجب‌الوجود به عنوان علت موجده انسان؛ و عقول و افلاک به عنوان واسطه های فیض؛ و زندگی اجتماعی انسان که بیانگر ارتباط انسان با همنوعانش است به مبحث ما باز می‌شود. در این پژوهش سعی بر آن داشته‌ایم تا با بررسی آثار مختلف فلسفی، طبی و عرفانی ابن سینا زوایای مختلف انسان را مورد بررسی قرار دهیم تا به انسان شناسی از منظر او نائل شویم. این بررسی به سه مقطع مختلف حیات پیشین و مقدم بر حیات دنیوی (مطابق برخی از آثار ابن سینا)، حیات دنیوی و حیات اخروی می‌پردازد و تأثیر و تأثر میان انسان با سه دسته از موجودات را بررسی می‌کند: موجودات برتر از انسان یعنی واجب‌الوجود، عقول، افلاک و کواکب؛ موجودات هم عرض انسان یعنی انسان‌های دیگر و موجودات مادون انسان یعنی اجسام و موجودات مادی دنیوی اعم از حیوانات، نباتات و جمادات.
جایکاه عقل و ایمان از منظر ابن سینا و دکارت
نویسنده:
سجاد ساداتی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث از عقل و ایمان از دیدگاه دو فیلسوف نامدار، دکارت و ابن سینا مورد بررسی و تدقیق قرار گرفته است و هر کدام از نقطه نظر خود به نظریه پردازی در این باب پرداخته‌اند. در نظر این دو،تلاش جهتبرقرار کردن ارتباط بین عقل و ایمان از مبانی نظام فکری و فلسفی آنها به شمار می رود به طوری که هر دو ضمن اصالت دادن به عقل، مسئل? ایمان را نیز در پرتوی آن اعتبار می بخشند که علت آن را می توان داشتن اعتقادات شخصی خود دانست. دراین مقال ضمن بیان تعامل و ارتباط عقل و ایمان، از نظر این دو عقل در مرتبه پائین تری از ایمان قرار دارد به طوری که بسیاری از گزاره های ایمانی را عقل به آنها دسترسی ندارد.
  • تعداد رکورد ها : 141