جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1494
وحی از منظر علامه طباطبایی و سویین برن
نویسنده:
نویسنده:سیده‌لیلا موسوی؛ استاد راهنما:رسول رسولی‌پور؛ استاد مشاور :عطیه زندیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
از مهم‌ترین چالش های ادیان ابراهیمی مسئله وحی است که به تأیید و تصریح کتب مقدس و قرآن و با تأیید معجزه بودن آن موردپذیرش پیروانشان قرارگرفته است. صرف‌نظر از اختلافات میان ادیان در مورد وحی می‌توان گفت که وحی در کنار عقل شاخصه اصلی نبوت و راهی است که خداوند به‌منظور روشن شدن حقایق پیش روی انسان می‌گشاید تا وی را به‌سوی سعادت، رهنمون سازد. اهمیت این موضوع به‌قدری است که همیشه موردتوجه اهل اندیشه قرار داشته است و در سنت‌های گوناگون فلسفی- دینی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. در این میان نظریه‌پردازان و اندیشمندان مسیحی و مسلمان سهم ویژه‌ای در مورد این موضوع داشته‌اند. سید محمدحسین طباطبایی و ریچارد سوئین‌برن، از فلاسفه و الهی‌دانان بزرگ جهان اسلام و مسیحیت، ازجمله کسانی هستند که با توجه به اعتقادات دینی خود، در حمایت از امتیاز آموزه‌های وحیانی تلاش کرده‌اند. در این پژوهش از روش توصیفی به بررسی تطبیقی آراء و نظرات این دو فیلسوف معاصر دینی پرداخته‌شده است. بررسی‌ها ما را به این نتیجه می‌رساند که علی‌رغم تلقی متفاوتی که به‌تبع معتقدات دینی میان آن‌ها در مورد چیستی و ماهیت وحی اصیل وجود دارد، در مسائلی نظیر ضرورت وحی و اثبات وحی که ذیل این موضوع مطرح می‌شوند و برخی از تقسیم‌بندی‌هایی که ارائه می‌دهند، اتفاق‌نظر دارند. سوئین‌برن درباره وحی، دو ادعای مسیحی؛ یعنی «ظهور و تجلی خدا از طریق تجسد» و «انتقال پیام الهی از طریق انبیاء به انسان‌ها» را می‌پذیرد. این در حالی است که در اندیشه مبتنی بر اسلامِ علامه طباطبایی ادعای اول به‌ هیچ‌وجه پذیرفته نیست و تنها انتقال پیام الهی از طریق ظهور حقایق وحیانی به افراد برگزیده مورد تأکید قرار می‌گیرد.
مسئله شر از منظر علامه طباطبایی و لایبنیتس
نویسنده:
نویسنده:اکرم صفائی؛ استاد راهنما:سیدمحمدکاظم علوی؛ استاد مشاور :حسن صیانتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این تحقیق به بررسی مسئله شر از دیدگاه علامه طباطبایی و لایب‌نیتس پرداخته شده است. هر دو فیلسوف با یک نگرش مدافعانه و روش‌های مختلف، سعی در حل مسئله شر داشته‌اند. لایب‌نیتس برای حل مسئله شر، از طریق ابتکار «نظریه بهترین جهان ممکن» عمل نموده است و برای اثبات آن از یک سری اصول فلسفی خودش، از جمله اصل جهت کافی، اصل کمال و اصل اتصال استفاده نموده است. لایب‌نیتس برای تبیین شرور معتقد است شرور عدمی هستند و شامل سه قسم از جمله شر متافیزیکی، شر اخلاقی و شر فیزیکی هستند. او نوعی علیت بین اقسام شرور قائل است. لایب‌نیتس معتقد است انسان با سوء-استفاده از قدرت اختیار خود موجب بروز شرور اخلاقی و به تبع آن، موجب بروز شرور طبیعی شده است. علامه طباطبایی نیز معتقد است این عالم یک نظام احسن است که دارای خیر کثیر است و شرور از توابع جدانشدنی این جهان هستند که بالعرض از خداوند صادر شده‌اند. علامه معتقد است انسان‌ها دارای قدرت اختیار هستند که همین موجب بروز گناهان و اعمال ناشایست می‌شود و ایشان با تکیه بر آیات قرآن می‌فرماید که گناهان موجب بروز حوادث و اتفاقات ناگوار برای انسان است. علامه در مقدمه حل مسئله شر قائل به عدمی بودن و نسبیت شرور است، ایشان با ابتکار «نظریه ادراکات اعتباری» به حل این مسئله پرداخته است. لذا اگر ما امری را شر می‌دانیم ناشی از این است که آن امر با خواسته و منافع ما ناسازگار است وگرنه امور، فی‌نفسه نه متصف به خوب بودن می‌شوند و نه متصف به بد بودن می‌شوند.
بررسی تطبیقی تفسیر سوره نور ازمنظر سیدقطب وعلامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:علی میرزایی؛ استاد راهنما:زهرا کاشانیها؛ استاد مشاور :حسین صفره
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دو تفسیر المیزان و فی ظلال از تفاسیر مشهوری هستند که نویسندگان آنها با استفاده از روش خاص خود به بررسی و تبیین آیات و سوره های قرآن کریم پرداخته اند. این پژوهش به بررسی تطبیقی تفسیر سوره نور در این دو تفسیر مشهور و تبیین روش و دیدگاه این دو مفسّرعالم و دانشمند میپردازد. با توجـه به اینکه روش تطبیقی یکی از روشهای معمول در دستیابی به تفسیر درست قـرآن کریم است و تاکنـون نوشته های متعددی با رویکرد تطبیقی سعی بر رسیدن به تفسیر صحیح از آیات قـرآن داشته اند و از آنجایی که چنین روشی در مورد سوره نور تاکنون به کار گرفته نشده است، نگارنده بر آن شده است تا به تطبیق دو تفسیر از هر دو فرقه تشیّع و تسنّن در مورد سوره نور بپردازد. هدف از این انتخاب نزدیک شدن به تفسیر درست از آیات سوره نور و دستیابی به شاخصهای تفسیری هر یک از تفاسیر المیزان و فی ظلال است و روش به اینصورت است که علوم قرآنی و مفاهیم قرآنی در دو تفسیر به تفکیک از هم تطبیق داده شده اند. هدف از این تحقیق شناخت روش تفسیری و دیدگاه این دو مفسر بزرگ و نامی در تفسیر سوره نور است تا بر معرفت قرآنی نگارنده و دیگر محقیق افزوده گردد. این تحقیق بنیادی بوده و به روش اسنادی (کتابخانه ای، استفاده از نرم افزارها و سایتها) جمع آوری شده است و در چهار فصل به بررسی روش تفسیری، محتوای سوره و مباحث لغوی سوره و نکات اشتراک و اختلاف نظرات دو مفسر میپردازد.
تطبیق دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی و فخر رازی در آیات مرتبط با حضرت زهرا سلام الله علیها
نویسنده:
نویسنده:هادی سعیدی‌نژاد؛ استاد راهنما:طاهره‌سادات طباطبایی امین؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
حضرت فاطمه زهرا(س) دارای جایگاه بسیار رفیعی در بین مسلمانان است. ایشان در میان شیعیان تنها بانوی معصوم و دختر پیامبر عظیم‌الشان اسلام(ص) و همسر حضرت علی(ع) و تنها کسی است که نسل امامان معصوم و فرزندان پیامبر(ع) از ایشان است. در میان اهل سنت نیز ایشان به‌عنوان دختر پیامبر اسلام(ص) مورد احترام می‌باشند، ولی متاسفانه پس از حوادث دردناک پس از رحلت پیامبر(ص) خط‌سیر جامعه به‌گونه‌ای شد که جایگاه و مرتبت رفیع این بانوی بزرگوار آن‌گونه که شایسته بود مراعات نگردید، لذا از آن زمان تاکنون به‌سبب بعضی جهالت‌ها و بعضا غرض‌ورزی‌ها شخصیت آن بانوی مکرم در تفاسیر و تواریخ اهل سنت مورد توجه شایسته قرار نگرفت. علیرغم این موضوع بحث بررسی تطبیقی آیاتی که با شخصیت این بانوی بزرگوار ارتباط دارد، در تفاسیر شیعه و سنی می‌تواند تشابهات بسیاری را هویدا سازد و از غبار غفلتی که برشخصیت این بانوی مکرم اسلام در این سال‌ها در میان بخشی از مسلمانان نشسته بکاهد. برای محدودکردن بحث و نتیجه‌گیری بهتر و دقیق‌تر تفسیر کبیر نوشته فخر رازی به‌عنوان نمونه از تفاسیر اهل سنت و تفسیر المیزان نوشته علامه طباطبایی به‌عنوان نمونه از تفاسیر شیعه انتخاب گردید. باشد که با تمسک به جایگاه رفیع این بانوی معصوم و بزرگوار تفرقه و جهل از میان امت اسلامی رخت بربندد. سؤال اصلی در این تحقیق این است که دیدگاه‌های تفسیری علامه طباطبایی و فخر رازی در آیات مرتبط با حضرت زهرا(س) چیست؟ و اشتراکات و افتراقات این دو تفسیر در این زمینه چیست؟
نظر خواجه نصیر الدین طوسی درباره حسن و قبح ذاتی عقلی و نقد آن بر اساس مبانی علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:عطیه نایب آقایی؛ استاد راهنما:رضا اکبریان؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
حسن و قبح یا خوبی و بدی اخلاقی که به کارهای اختیاری آدمی تعلق می‌گیرد و منشأ صدور امر و نهی اخلاقی شناخته می‌شود، از دیرباز مورد بحث بوده و فلاسفه اخلاق، بویژه درباره چگونگی و منشأ آن گفتگو کرده و نظریاتی را ابراز داشته‌اند. چنانچه فلاسفه ای همچون خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبائی نیز در این خصوص نظریاتی را ابراز داشته‌اند که از جهاتی بدیع است. آنچه در پژوهش حاضر بدان پرداخته شد، پیرامون نظریه علامه طباطبائی شامل دو بخش اصلی واقعیت حسن و قبح و منشأ آن بود. در قسمت نخست، از نظر علامه از نوع اعتبارات ذهنی، و در قسمت دوم متکی به اعتبار دیگری به عنوان اعتبار وجوب یا ضرورت بود که خود سه شعبه داشت، ضرورت اکتساب، ضرورت اجتناب و لاضرورت. همچنین در همین راستا با توجه موضوع پژوهش به تحلیل و بررسی تفاوت نظر خواجه با فیلسوفان گذشته و علامه طباطبایی در خصوص حسن و قبح ذاتی عقلی پرداخته است. همچنین به برآیند نظر ایشان با خواجه نصیرالدین طوسی پرداخته شده است.
ارزیابی و نقد دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی در نقش شیطان در تحقق شرور
نویسنده:
نویسنده:اکرم صالحی؛ استاد راهنما:علی اله‌بداشتی؛ استاد مشاور :زهرا خزاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مسئله منشأ شر، از مهم‌ترین مسائل در کلام و فلسفه اسلامی است. هدف از این تحقیق، نقد و بررسی آراء فخر رازی و علامه طباطبایی به‌عنوان دو متفکر از دو نحله فکری، پیرامون نقش شیطان به‌عنوان سرمنشأ شرور است. روش تحقیق، تحلیلی- توصیفی است. فخر رازی با داشتن نگاه عرفی به شرور، آن‌ها را اموری وجودی می‌داند؛ درحالی‌که علامه طباطبایی با نگاه فلسفی، شر را عدمی دانسته است. فخر رازی به اراده الهی و حکمت الهی در تسلط شیاطین تأکید دارد. در نگاه او شیاطین نمی‌توانند به نحو مستقل، کاری در عالم انجام دهند. علامه طباطبایی معتقد است که اراده الهی بر تسلط شیاطین بر انسان‌ها تعلق نگرفته است. او تحقق شر در عالم از جانب انسان را برآمده از تسلیط (پذیرش ارادی تسلط) شیطان می‌داند. هر دو متفکر معتقدند که شیطان با به‌کارگیری وسوسه و تعامل با قوای معرفتی انسان به‌ویژه قوه واهمه، سبب خواطر شیطانی، تدلیس، ظاهرنمایی، وارونگی معرفتی و... می‌شود. فخر رازی و طباطبایی معتقدند برخی عوامل، همچون خروج مزاج عقل از اعتدال، حب دنیا، گناه و...، زمینه‌ساز اثرپذیری نفس از شیطان و برخی دیگر همچون استعاذه، علم و حکمت، شرح صدر و...، مانع این اثرگذاری است. به نظر می‌رسد بهترین تبیین در نحوه تحقق شرور در عالم، با به‌کارگیری مفهوم وارونگی معرفتی، قابل‌ارائه است. وارونگی معرفتی ناشی از استفاده نادرست انسان از قوه واهمه و قوه خیال و پذیرش وسوسه شیطان به‌عنوان مطلبی صحیح است. بر این اساس شرور اخلاقی و طبیعی ماحصل نقص معرفتی در ادراک است. در مقابل با توجه به عوامل زمینه‌ساز اثر ناپذیری شیطان، راه‌حل‌های بهبود ادراکی نیز قابل‌ارائه است که به‌تبع آن، تحقق شرور ناشی از وسوسه شیطان کاهش می‌یابد.
تحلیل فلسفی مساله ی تکلیف بر اساس نظریه ی اعتباریات و مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:جواد محمودزاده؛ استاد راهنما:حسین هوشنگی؛ استاد مشاور :علیرضا عالی پناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
موضوع این پایان نامه ی کارشناسی ارشد با عنوان « تحلیل فلسفی مساله ی تکلیف بر اساس نظریه ی اعتباریات و مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی» به رشته ی تحریر آمده است. روش پژوهشی انجام شده در این گفتار، روش توصیفی تحلیلی است. با این توضیح که بعد از طرح نظریه ی اعتباریات به روش توصیفی کتابخانه ای، سعی میشود تا دلالت های انسان شناسانه ی آن ناظر به مقصود پایان نامه مشخص گردد و در پایان نیز به روش تحلیلی لوازم تکلیف شناختی آن استخراج گردد. در این نوشتار با توجه به ظرفیت نظریه ی اعتباریات و اضلاع گوناگون آن، ماهیت تکلیف و ظرف شکل گیری آن و ضرورت آن تبیین گردیده و با توجه به مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی، ارتباط آن با حق تعالی، نفوس مکتفی بالذات و مستکمل بالذات نیز روشن می گردد. در پایان نیز امکان کشف مبادی تکلیف که همان نظام تکوین است، برای نفوس مستکمل اثبات گشته و با توجه به بعد روش شناسی اعتباریات، تاثیرات آن در فهم تکلیف مورد بررسی قرار میگیرد.
بررسی مبانی صدوری و دلالی تفسیر از منظر علامه طباطبایی و شاگردان ایشان (با تأکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی)
نویسنده:
نویسنده:بابک هادیان حیدری؛ استاد راهنما:محمد شریفی؛ استاد مشاور :حبیب‌الله حلیمی جلودار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پایان‌نامه حاضر با عنوان «بررسی مبانی صدوری و دلالی تفسیر از منظر علامه طباطبایی و شاگردان ایشان (با تأکید بر آرای آیت‌الله جوادی آملی و آیت‌الله مصباح یزدی)» به مقایسه نظرات این سه مفسر می‌پردازد. مبانی تفسیر، آن اصولی هستند که آگاهی بدان‌ بسیاری از مفسران را از افتادن به دشواری‌هایی همچون تفسیر به رأی نجات می‌دهد که به دو دستۀ مبانی صدوری و دلالی تقسیم می‌شوند: مبانی صدوری تفسیر به وحیانی بودن الفاظ و معانی قرآن کریم و تحریف ناپذیری و جامعیت قرآن تقسیم می‌شود و مبانی دلالی تفسیر نیز شامل مباحثی چون، عمومیت فهم قرآن، استقلال دلالی قرآن و سطوح معنایی می‌شود. این نوشتار به‌منظور بیان کارآمدی مبانی دلالی تفسیر به شرح و بررسی تطبیقی این مبانی از دیدگاه علامه طباطبایی و دو تن از شاگردان ایشان به روش توصیفی – تحلیلی پرداخته است. برآیندهای پژوهش، نمایان‌گر آن است که شاگردان علامه به جهت تأثیرپذیری از ایشان این مبانی را پذیرفته‌اند و همین امر برجسته‌ترین وجوه اشتراک میان آن‌ها است؛ اما باید گفت که در مبانی صدوری، افتراق مهم در اصل تحریف ناپذیری میان دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی و آیت‌الله مصباح یزدی با علامه طباطبایی آن است که این شاگردان، چینش سوره‌ها را توقیفی می‌داند و جمع و تدوین قرآن را نیز به زمان حیات پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) نسبت می‌دهد؛ درحالی‌که مرحوم علامه جمع و تدوین قرآن را در زمان پیامبر نمی‌داند و در بخشی دیگر از این اصل، آیت‌الله جوادی آملی، استدلال علامه را در اثبات تحریف ناپذیری قرآن ناکارآمد و ناکافی می‌داند. در مبانی دلالی تفسیر میان علامه طباطبایی با آیت‌الله جوادی آملی و آیت‌الله مصباح یزدی در عمومیت فهم قرآن، استقلال دلالی قرآن و سطوح معنایی، افتراق‌هایی بازتاب دارد.
تحلیل شکلگیری حیات دنیوی مبتنی بر آراء تفسیری علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:سجاد اسدبیگی؛ استاد راهنما:مهدی سپهری؛ استاد مشاور :مهدی ایزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
حیات دنیوی انسان درواقع نوعی از زنده‌بودن است که در آن انسان به سختی‌های فراوانی دچار شده است. این حیات را می‌توان به دو مرحله تقسیم نمود. مرحله‌ی اول این حیات مبتنی بر عمومیت داستان هبوط، آشنا شدن انسان با بدن خویش است. این آشنایی که درواقع درنتیجه‌ی اعراض از ذکر الهی و معطوف شدن روح انسان به بدن، صورت می‌گیرد؛ در نهایت به خود بدن پنداری انسان می‌انجامد و انسان را به سختی-های ادراک تعلق بدن، همچون بیماری، احتیاج به لباس، گرسنگی و... دچار می‌سازد. مرحله‌ی دوم حیات دنیایی، که بعد از ادراک تعلق بدن است، مرحله‌ی تلاش و تکاپو برای بقا در زمین است. در این مرحله انسان برای انجام افعال خویش، احتیاج به نوعی علم و ادراک دارد که از آن به علم اعتباری یاد می-شود. رفع احتیاجات وی به حضور او در اجتماع پیوند خورده‌است و او اضطرارا زندگی اجتماعی را می-پذیرد. حضور او در اجتماع موجب تکثیر اعتباریات می‌شود و اعتباریات که خود وهمی هستند و ما‌به‌ازای خارجی ندارند، تمام زندگی انسان را فرامی‌گیرند و دنیایی وهمی را شکل می‌دهند که انسان را در خود هضم می‌کند. شاید مهمترین اعتبار انسان در اجتماع قانون باشد که قوام و دوام اجتماع را حفظ می‌کند. قانون زائیده‌ی عقل آدمی است و ضعف فراوان دارد. در این دیدگاه، غایت دین رهاندن انسان از سختی‌های حیات دنیاست. دستورات دینی درواقع اقتضای علم به عوالم نورانی، در عالم دنیاست و توسط شخصی که دچار غفلت از آن عوالم نشده‌است، به صورت حضوری دریافت می‌گردد و به صورت حصولی در اختیار سایر انسان‌های محجوب از آن عوالم می‌گردد. حقیقت دین عالم اسماء و صفات الهی است که به لسان اعتبار بیان شده‌است و انسان را به این اسماء –که تعلیم آن شرط اصلی خلافت الهی انسان است- می‌رساند. تحلیل و بررسی حیات دنیوی انسان، چیستی و چگونگی شکل‌گیری و در نهایت غایت آن، مسئله‌ی اصلی نوشتار پیش روست.
عالم برزخ مطالعه تطبیقی میان نظرات علامه طباطبایی و فخررازی
نویسنده:
نویسنده:سید قاسم موسوی؛ استاد راهنما:سید کمال مسعود ذبیح؛ استاد مشاور :یاسر قطیش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این پژوهش به این مطالب پرداخته شد: أول: نگاه تاریخی به زندگی و خط‌مشی علمی علاّمه طباطبائی وفخررازی، ونیز إعتقادات ملل گذشته و پیروان أدیان آسمانی پیرامون زندگی بعد از مرگ،مطرح نمودیم. دوم: موضوع مرگ بحث نمودیم،وإینکه حقیقت مرگ:عبارت است از جدا شدن نفس از بدن با إنقطاع تعلق وتدبیر خود ازجسد؛عقلاً. وإنتقال از منزلی به منزل دیگر؛برحسب نقل. و إینکه مردن صفت وجودی است، و حق مقدّر است و أمر حتمی است. و حکمت مرگ:عبارت است ازجایگزین نمودن نسل به نسل دیگر است وساختن إنسانی است که با نشأت اُخروی تناسب دارد، و إینکه أجل دو نوع است:أجل مسمی وأجل غیرمسمی است، مرگ هم دو نوع است: طبیعی و مرگ إخترامی است. وقرآن از مرگ به عنوان "توفی" نام می‌برد، وآن چیزی که ازبدن قبض می شود روح است، وقبض کننده آن خدای متعال است، و فرشته ها أسباب و واسطه آن می باشند . سوم: نفس إنسانی بررسی کردیم: و إشاره شد به اینکه نفوس ناطقه جواهری است مجرد از جسمیت است. و مادّی نیست، و بقای نفس بعد از از بین رفتن بدن مطلبی است که عقلا و فیلسوفان در مورد آن اتفاق نظر دارند. وبقای نفس بعد از مرگ با أدلّه عقلی و آیاتی از قرآن إثبات شده،که تصویر عالم برزخ و إعتقاد به آن، برثابت شدن بقای نفس بنا شده است. چهارم: عالم برزخ که به آن «عالم قبر» و «عالم مثال»نیز می نامند،می رسیم ،وبه إصطلاح برزخ نزد حکما و فیلسوفان و متکلمین و عرفا و مُفسّرین ، إشاره می کنیم . و نتیجه می گیریم که در تعریف برزخ، أهل شرع وکلام: در إینکه عالم برزخ میان عالم دنیا وآخرت است، إشتراک نظردارند . و فیلسوفان به «عالم مثال» برزخ می گویند؛به جهت قرارگرفتن آن میان عالم عقل و عالم مادّه و طبیعت است،که إین مرتبه مجرد از ماده است، به جُز آثار آن می دانند. وأمّا "إشراقیون" به آن«عالم اشباح مجرده» می گویند. وبحث ما در مورد عالم برزخ بإصطلاح متکلمین است :که برزح"حد فاصله مابین مرگ و قیامت است"،می دانند، کما إینکه" قوس صعودی" مد نظر ما است ، نه قوس نزولی است، و اینکه عالم برزخ: ظرف موجودات برزخی است که درمیان عالم عقل و عالم ماده است، قراردارد؛ نه به معنای حَیّز یا مکان می باشد. کما إینکه إثبات عالم برزخ را با عقل و نقل،أنجام دادیم . پنجم: أعمال و آثرگذاری آنها پس از مرگ،بررسی کردیم، ووتوضیح دادیم که تأثیرآنها مشرط به آنکه: عامل مؤمن باید باشد و عمل صالح وبرای آخرت ورضای خدا باشد. واگر عملی زیاد تکرار شود در نفس انسان مَلَکَه حاصل می شود،که اگر این اعمال مفید باشند بهجت و سرورآن به أو می رسد، و اگر مضر باشند ، بعد از مرگ به آن متضرر می‌شود. رابطه ای "تقابل" یا "علیّت "و یا "بالقوه والفعل" یا "تماثل و عینیت"، میان عمل و جزا وجود دارد، و آیات قرآنی بر اتحاد میان عمل و جزا دلالت دارند چه خیر باشد چه شر. در خاتمه : به برسی ومقایسه میان نظرات علّامه طباطبایی و فخر رازی،پراختیم ، وبه نتایجی که به دست آمده از آن ،إشاره کردیم.
  • تعداد رکورد ها : 1494