جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 101
چیستی متافیزیک
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله، نخست با مروری تاریخی- تحلیلی بر ادوار تاریخ فلسفه از چیستی و اوصاف متافیزیک سخن گفته خواهد شد. نگارنده بر آن است که با نگاهی به آرای فلاسفه یونان باستان، فلاسفه قرون وسطی (فلسفه مسیحی و فلسفه اسلامی)، و فیلسوفان دوره های جدید و معاصر، جنبه ها و لایه های متعددی از متافیزیک را آشکار سازد. در پایان مقاله حاضر، با توجه به دستگاه های متافیزیکی موجود در طول تاریخ فلسفه، الگویی کلی برای کشف ساختار صوری و محتوایی متافیزیک ها پیشنهاد داده خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 153 تا 200
مقایسه آموزه «جوهر» در دو کتاب مقولات و متافیزیک ارسطو
نویسنده:
رضا اکبریان، احمد حسینی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو آموزه جوهر را عمدتا در دو کتاب مقولات و متافیزیک مطرح کرده است. مطالعه این دو کتاب، ممکن است این مطلب را به ذهن متبادر سازد که گویا ملاک های مطرح شده برای جوهر، در این دو کتاب، کاملا بر هم منطبق نیستند، بلکه ملاک های پیشنهاد شده برای جوهر و در نتیجه، مصادیق جوهر، در این دو اثر، با هم تفاوت دارند. گذشته از تاثیری که ممکن است گذر زمان و تحول فکری ارسطو به جا گذاشته باشد، اختلاف موجود در میان این دو کتاب را می توان به اختلاف در رویکردهای اتخاذ شده در هر یک از دو کتاب بازگرداند. در کتاب مقولات، که به واقع اثری منطقی- فلسفی شمرده می شود، به جنبه های ذهنی و ارتباط میان مفاهیم نیز پرداخته شده است، از این رو، در کتاب یاد شده، برخی از مفاهیم کلی ذهنی هم به نوعی «جوهر» - البته در معنای ثانوی آن – دانسته شده اند. اما در کتاب متافیزیک، رویکردی کاملا مابعدالطبیعی اتخاذ شده است؛ بنابراین، در این کتاب، از جواهر ثانوی سخنی به میان نمی آید. ارسطو در متافیزیک جواهر را به عنوان مصادیق واقعی موجود معرفی می کند، بر این اساس، از نظر ارسطو، مطالعه واقعیت به مطالعه جواهر خلاصه می شود، و موضوع فلسفه «جوهر» است. گفتنی است که تنها با نوآوری های فیلسوفانی چون فارابی و ابن سینا بود که فلسفه وجود، جایگزین فلسفه جوهر گردید.
شاخصه‌های اساسی حکمت اشراق با تأکید بر روش اشراقی و نظام نوری
نویسنده:
منصوره سادات حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
ماهیت قضایای هلیه بسیطه از نظر ملاصدرا، کانت، فرگه و راسل و تأثیر آن بر مباحث الهیات (برهان وجودشناختی و برهان جهان‌شناختی)
نویسنده:
مریم قلاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هلیه بسیطه به معنای قضیه ای که محمول آن وجود است، یکی از مسائل فلسفی و چالشهای مهم در متافیزیک است. این نوشتار علاوه بر فراهم ساختن زمینه ی مطالعه تطبیقی آراء ملاصدرا و برخی فلاسفه غرب به بررسی و ارزیابی برخی مسائل فلسفه دین از جمله برهان وجود شناختی و برهان جهان شناختی می پردازد، و شامل پنج فصل به این شرح می باشد: فصل اول به مقدمه و کلیات اختصاص دارد. فصل دوم مسأله هلیه بسیطه را از دیدگاه ملاصدرا مورد بحث قرار می دهد. در فصل سوم آراء کانت، فرگه و راسل در مورد این مسئله مطرح می شود. در فصل چهارم ادله ملاصدرا و این فیلسوفان غربی به صورت مقایسه ای مورد توجه قرار می گیرد. فصل پنجم به بحث در مورد برهان وجود شناختی و برهان جهان شناختی اختصاص دارد وتأثیر نظریات این فیلسوفان در مورد هلیه بسیطه رادراین براهین مورد بحث و بررسی قرار داده است.
مسأله تحدید علم و متافیزیک در نظر کانت، ویتگنشتاین و پوپر
نویسنده:
حجت ایمانی کیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهمترین مسائل در فلسفه علم مسأله‌ی تحدید است. این که چه چیز علمی است؟ و غیر علمی کدام است؟ فیلسوفان را براین داشته تا ملاک دقیقی برای این موضوع در نظر بگیرند. غیرعلم شامل، شبه علم، متافیزیک و عموماً همچنین منطق، ریاضیات محض، فلسفه ، دین و سیاست هم می‌شود. شبه علم و متافيزيك خود شامل زبان بی‌معنا، تئوری نظری، حدس‌های موضعی، و آن چیزی که امروزه علم خرافه نامیده می‌شود می‌گردد. کانت مرز میان علم و متافیزیک را در وجود قضایای ترکیبی پیشین بر تجربه ‌دانست به این معنا که وجود این گونه قضایا در علم ممکن است و در متافیزیک ممکن نیست. ویتگنشتاین متقدم این مرز را در معناداری و بی‌معنایی می‌دانست. گزاره‌های علمی معنادارند و گزاره‌های متافیزیکی بی‌معنا. پوزیتیویست‌های حلقه‌ی وین تحت تأثیر ویتگنشتاین اثبات‌پذیری را ملاک معناداری و درنتیجه مرز میان علم و متافیزیک برشمردند. رویکردی که پوپر آن را رد کرد. ویتگنشتاین در فلسفه متأخرش ملاک معناداری را در کاربرد دانست. بنابراین مرزی میان علم و متافیزیک وجود ندارد، زیرا هردو قلمرو نوعی بازی زبانی است. کارل پوپراما، مسأله‌ی تحدید برایش سنگ بنای جدایی علم از غیر علم است. او ابطال‌پذیری را ملاک تحدید دانست. ملاک‌های تحدید مطرح شده از سوی این سه فیلسوف دارای ایرادات و اشکالاتی است که از سوی فیلسوفان علم مورد نقد قرارگرفته است. نتیجه این که با توجه به عرصه‌ی وسیع موضوعات، تفاوت گسترده علوم مشروع، فلسفه های علم و خرافات بشری، و تفاوت روش و روش‌شناسی هر دو قلمرو معرفتی، شگفت آور نيست كه توافقي بر سر این که آیا رویکرد تصمیمی کافی و بسندهیا ملاک تحدیدی وجود دارد یا نه؟ و اگر هست آن چیست.
مبانی معرفت‌شناسی از دیدگاه امام‌محمد غزالی
نویسنده:
مصطفی شمس‌الدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به لحاظ وجود ارتباط مستقیم و تنگاتنگ مباحث مربوط به شناخت و معرفت با تعلیم و تربیت و یادگیری و نقش و تأثیر آن در رشد و شکوفایی فردی و اجتماعی افراد و نظام‌های آموزشی، اهمیت چشمگیر و روزافزون پژوهشهای دانشگاهی به صورت پایان‌نامه در حیطه‌ی مسائل و موضوعات معرفت‌شناسی بیش از پیش آشکار می‌گردد. پژوهش حاضر در این راستا مبانیمعرفت‌شناسی از دیدگاه امام محمد غزالی را که از چهره‌های نامدار و برجسته‌ی حیات فکری و عرصه‌ی عرفان و تصوف در سده‌ی پنجم هجری می‌باشد، مورد مطالعه قرار داده است. هدف پژوهش ارائه و بیان دیدگاه و باورهای معرفت‌شناختی غزالی در خصوص معرفت و عناصر و مولفه‌های آن از قبیل: ماهیت معرفت، منابع معرفت، حدود و ارزش شناخت آدمی و ... می-باشد که در ضمن پاسخ به سوالات پژوهش مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرار گرفته‌اند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تاریخی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به صورتکتابخانه‌ای با استفاده از اسناد مکتوب که شامل منابع دست اول (آثار و تألیفات غزالی) و منابع دست دوم (شامل کتب، پایان‌نامه، مقالات و ... که دیگران درباره‌ی غزالی نگاشته‌اند) بوده، انجام گرفته است. اطلاعات جمع‌آوری شده در فرآیندی به هم پیوسته مشتمل بر تنظیم، تحلیل و تفسیر آنها تا یافتن پاسخ به سوالات تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. غزالی معرفت بر امور عالم را برای انسان مقدور دانسته و معرفت و شناخت حق تعالی را غایت تلاش فکری و کمال اندیشه‌ی بشری می-داند. معرفت حق در امتداد خودشناسی و آگاهی از حقیقت وجودی انسان بدست می‌آید، چرا که نفس آدمی از جنس گوهرفرشتگان بوده و هر کس به درستی در آن نگرد، ذات حق را می‌بیند و از شناخت نفس خود هستی ذات خداوند را می‌شناسد. در نظریه‌ی معرفت غزالی کسب معرفت و وصول به حقیقت تنها به وسیله‌ی عقل و حواس امکان‌پذیر نیست. لذا منبع و سرچشمه‌ی معرفت واقعی و یقینی الهام و اشراق بوده که از راه دل و به مدد تهذیب و دوری از شهوات بدست می‌آید.
ارسطو و مساله جوهر
نویسنده:
مرتضی قرایی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
در این نوشتار، نخست نگاهی کوتاه به مهمترین دغدغه فکری فیلسوفان یونانی پیش از ارسطو داریم، که می تواند زمینه و خاستگاهی برای اندیشه جوهر باشد؛ سپس اشاره ای به موضع گیری ارسطو در برابر دو جریان فکری پیش از خود، افلاطونیان و مادیگراها، خواهیم داشت. پس از آن خواهیم کوشید رای ارسطو در باب مساله جوهر، دومعنایی که وی از جوهر ارایه می دهد، و ویژگی های جوهر به معنای نخستین را بر اساس دو کتاب مقولات (ارگانون) و متافیزیک او گزارش کرده، و در برخی موارد تحلیل و نقد کنیم.
صفحات :
از صفحه 93 تا 110
مبادی متافیزیک ویتگنشتاین متقدم و نقد آن از منظر علوم عقلی اسلامی
نویسنده:
حسین واله
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نقد متافیزیک ویتگنشتاین متقدم از منظر علوم عقلی اسلامی نشان می دهد که اشتراک دیدگاه در مسائل متافیزیکی فراوانی وجود دارد و اختلاف دیدگاه ها ریشه در تفاوت پیشفرض های پایه ای در باب رابطه ذهن و عین دارد. در حالیکه ویتگنشتاین این رابطه را در وحدت صوری ذهن و عین می داند و میان صورت و ماده واقعیت ، قلمرو امکان خاص و قلمرو ضرورت ، نقش بیان کردن و نشان دادن زیان ، سمانتیک و سینتکس در منطق و زیان ، حوزه علم و حوزه فلسفه تمایز می گذارد و بدین سان تعریف جدیدی از فلسفه به مثابه فعالیت ارائه می کند در علوم عقلی اسلامی رابطه ذهن و عین از ناحیه ماده و مستند به واقع نمایی ذاتی معرفت است و این پیشفرض سبب شده که واژه معرفت مشترک معنوی تلقی شود و قلمرو های پیشگفته به یک معنا متعلق معرفت واقع گردند. لذا در حالیکه ویتگنشتاین معانی متافیزیکی را یاوه نمی داند بیان کردن آنرا ممتنع می داند اما در علوم عقلی اسلامی چنین محدودیتی دیده نمی شود . با پرداخت زیان شناسی نظری سازواری متخذ از مباحث زبانی مطروحه در علوم عقلی اسلامی می توان به نظامی نظری دست یافت که در چارچوب و جهتگیری عمومی ، با زبان شناسی نظری ویتگنشتاین متقدم تفاوت فاحشی ندارد هر چند در اثر اختلاف پیشفرض مذکور لاجرم تمایزهایی خواهد داشت . معرفت شناسی ، وجود شناسی و زبان شناسی در مبادی اولیه باید با یکدیگر متلائم باشند لذا بازخوانی نظریات در هر کدام از این حوزه ها با این هدف ضرورت دارد و باید در شمار اهداف بحث متافیزیکی قرار گیرد.
الهیات سیستماتیک بر مبنای آرای هرمان دویزر
نویسنده:
زهرا مهریزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله کوشش شده است تا ابتدا تعریفی از الهیات و در ادامه تعریفی از الهیات نظام‌مند ارائه شود ‏و الهیات نظام‌مند را کوششی برای فهم تمام حقایق در پرتو تعالیم مسیحی می‌داند که بر فلسفه استوار ‏است. هدف از این اثر وارد کردن الهیات به تحصیل، شغل و زندگی است و تنها شرط لازم برای ‏ترسیمی از موقعیت علم الهیاتی که مطابق با زمان باشد، بهره‌مندی از یک آمادگی اگزیستنسیل ‏‏(‏existentiell‏) و عقلی است که برای این منظور هم باید به سنت دو هزار ساله‌ی الهیات نظر داشت و ‏هم به دوران معاصر. به عبارتی وظیفه‌ی الیهات نظام‌مند برقراری نسبت انتقادی با سنت، کار علمی بر ‏عصر حاضر و مسئولیت در قبال آینده‌ی آن است، و آنچه این اثر در پی آن است معرفی حوزه‌ی کامل ‏اصول اعتقادات پروتستانی در یک بررسی کلی توسط سه - چهار پاراگراف است. همچنین در ادامه در ‏حوزه‌ی "نظام‌مند" به سه رشته‌ی فلسفه دین، اصول اعتقادات و اخلاق توجه می‌شود، یعنی نظریه‌ی دین ‏‏(برای مثال مفهوم عقل، مکاشفه، خدا)، آموزه‌ی کلیسا و اصول آن برای زندگی مسیحی.‏آنچه در پایان این رساله ضروری است، توجه به این نکته است که الهیات نظام‌مند نه تنها دیدگاه‌های ‏دیگر حوزه‌ها را دربردارد، بلکه ارتباط و همبستگی درونی آن‌ها را در عقیده‌ی خاص ایمان مسیحی ‏نشان می‌دهد. بنابراین رشته‌های کلامی حقیقتاً محدوده‌ی تجربه‌ی بشری را تحت دیدگاه‌های بنیادانگار ‏از "ایمان" به عنوان اساسِ اعتماد، "رفتار" در نسبت با جهان و انسان، "اعمال" در فرآیند مسئولانه‌ی ‏ساخت آینده، ترسیم می‌کند.‏‏
بررسی اختلافات ابن رشد و ابن سینا در حوزه فلسفه اولی
نویسنده:
علی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در امور عامه، ابن سینا معتقد به امکان وجود بالفعل نامتناهی در موجودات فاقد وضع است. ابن رشد معتقد است ابن سینا علاوه بر خروج از شیوه فلاسفه ی متقدم دچار تناقض گویی هم شده است،در حالی که ابن سینا خود متعرض اشکالات ابن رشد شده و آنها را دفع کرده است. ابن سینا معتقد به عروض تحلیلی وجود برماهیت است. ابن رشد هم اصل عروض وجود بر ماهیت را نقد کرده و هم آنرا مستلزم تسلسل دانسته است، در حالی که چون عروض خارجی مراد نیست اشکالات ابن رشد هم وارد نیست. از نظر ابن رشد دو نوع ممکن داریم: حقیقی و ضروری، لذا او تقسیم موجودات به ممکن و واجب توسط ابن سینا را دچار مغالطه اشتراک لفظ در مورد واژه ممکن می داند در حالی که مراد ابن سینا امکان ذاتی است و شامل هر دو نوع امکان مورد نظر ابن رشد می شود. ابن رشد وجوب غیری ممکن بالذات را مستلزم انقلاب ماهیت می داند در حالی که وجوب غیری مربوط به وجود ممکن است نه ماهیت آن. ابن رشد در بحث حدوث اولا تعلق فعل را به وجود بالقوه می داند نه بالفعل و ثانیا معتقد است جهان از سنخ اضافه نیست بلکه جوهر است پس سخن ابن سینادر مورد احتیاج جهان به فاعل، پس از احداث تام نیست . در حالی که مراد ابن سینا تعلق فعل به وجود بالفعل نیست ضمن اینکه ابن سینا معتقد است چون جهان از امکان ذاتی خود منفک نمی شود لذا همواره محتاج علت است.ابن رشد در قاعده الواحد ضمن پذیرش اصل قاعده، معتقد است ابن سینا فاعل محسوس را قیاس به فاعل غیر محسوس کرده است و همچنین تبیین نحوه صدور کثرت از واحد قابل نقد است. در حالی که ابن سینا سخن خود را معلق بر فهم درست معنای وحدت کرده و دچار قیاس فاعل نامحسوس با محسوس نشده است. در الهیات بالمعنی الاخص ابن رشد در مسأله فیض یا صدور معتقد است نظریه فیضی که ابن سینا روایت می کند اصلا معنی ندارد زیرا علت ایجادی اگر موجود را موجود کند تحصیل حاصل است و اگر معدوم را موجود کند اجتماع نقیضین است، در حالی که ابن سینا هیچکدام از این اقوال را نمی گوید او معتقد است فاعلیت در عرصه وجود است و مبدأ فیاض وجود را ایجاد می کند. در برهان صدیقین ابن رشد معتقد است که محور برهان صدیقین بر استحاله تسلسل است و طبق تعریف ابن سینا از ممکن امکان اثبات تسلسل وجود ندارد در حالی که ابن سینا به هیچ وجه برهان خود را مبتنی بر تسلسل نکرده و حتی تصریح می کند اگر قائل به تسلسل هم شدیم از پذیرش موجودٌ ما می توان وجود واجب را اثبات کرد و همین برهان صدیقین است. در مورد علم خداوند به جزئیات ابن سینا معتقد است خداوند به جزئیات علم دارد اما به نحو کلی نه به نحو جزئی. برداشت ابن رشد این است که ابن سینا منکر علم خداوند به جزئیات است در حالی که اینگونه نیست. در مسأله عدم جسمانیت خداوند خلاصه سخن ابن سینا آن است که اجزای امور جسمانی بر آنها تقدم دارند و این با مبدئیت خداوند برای ماسوی الله سازگار نیست. ابن رشد تذکر می دهد که در صورتی که ما معتقد به بساطت جسم شدیم برهان ابن سینا درباره عدم جسمانیت خداوند هم از کار می افتد، اما این سخن با مبانی ارسطویی ابن رشد سازگاری ندارد. در تحلیل معجزه انبیاء ابن سینا تحقق معجزه را ناشی از قدرت نفس نبی می داند و ابن رشد بدون تعرض به محتوای سخن ابن سینااصل ورود به حوزه مباحث اختصاصی شرع توسط یک فیلسوف را تخطئه می کند..
  • تعداد رکورد ها : 101