جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 115
بررسی نظریۀ علامه طباطبایی در باب سازگاری ضرورت علی و اختیار انسان
نویسنده:
محمد سعیدی مهر، سعید مقدس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
در تبیین نسبت میان اختیار انسان با ضرورت علی فعل اختیاری، دو دیدگاه کلی وجود دارد: «سازگارگرایی» که به سازگاری این دو باور دارد و «ناسازگارگرایی» که اختیاری بودن فعل را با ضرورت علی آن ناسازگار می داند. علامه طباطبایی در مقام بسط یکی از نظریات سازگارگرایانه، با توسل به «امکان بالقیاس» فعل اختیاری در مقایسه با فاعل آن، می کوشد از سازگارگرایی دفاع کند. در این نظریه، فعل انسان نسبت به هریک از جزء العله ها، از جمله خود انسان، امکان بالقیاس دارد، اما نسبت به مجموع آن ها، که همان علت تامه است، دارای وجوب بالقیاس است و حقیقت اختیاری بودن فعل نیز چیزی جز همان امکان بالقیاس نسبت به فاعل نیست. به این ترتیب، «ضرورت فعل به نسبت علت تامه اش»، منافاتی با «امکان آن در قیاس با علت ناقصه اش» و در نتیجه، با اختیاری بودن آن ندارد. این نظریه سازگارگرایانه از سوی برخی ناسازگارگرایان معاصر نقد شده است. در این مقاله پس از تبیین دیدگاه علامه به بررسی نقدهای وارد بر آن خواهیم پرداخت.
صفحات :
از صفحه 99 تا 123
حل مشکل گناه ذاتی بر مبنای دو اصل «ایمان» و «لطف» در نظام فکری آگوستین
نویسنده:
زهرا محمودکلایه، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر، رضا اکبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از اساسی ترین مسائل آگوستین در طول حیات فکری اش، یافتن پاسخ این مسئله است که چه چیز وصول بشر به حکمت حقیقی و سعادت را این چنین دشوار و در مواردی غیر ممکن ساخته است. پاسخ وی را می توان در یک کلمه خلاصه کرد: «گناه». به همین جهت او درصدد بر می آید تا با ارائة دو اصل بنیاد، ایمان و لطف، مشکل گناه را در بشر حل کند تا مسیر دستیابی به حقیقت را بر وی هموار سازد. اما باور او به «گناه ذاتی» که مبنایی برگرفته از متن مسیحیت است، وی را در حل این مشکل با دشواری هایی مواجه می سازد. به اعتقاد آگوستین دو اصل ایمان و لطف در ارتباط با ارادة انسان معنا پیدا می کنند؛ این اراده، مطابق مبنای گناه ذاتی، اراده ای در گناه تلقی می شود و بنابراین بیش از آن که بشر را به سمت خیر سوق دهد او را به سوی انتخاب شر می کشاند. بر این اساس به نظر می رسد کسب فیضِ ایمان یا لطف از سوی چنین موجودی تا حد زیادی غیر محتمل خواهد بود؛ همین مطلب موجب ابهاماتی در دیدگاه آگوستین در این زمینه شده است. پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر تحلیل منطقی به بررسی این مطلب پرداخته است
 اراده انسان از دیدگاه غزالى و نقد آن با تکیه بر آثار صدرالمتألهین
نویسنده:
مرضیه محمدعلیزاده، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نگارنده، در این پژوهش بر آن است که نظریات غزالى و نقد آن را بر اساس آراى صدرالمتألهین بررسى و تبیین کند. در این پژوهش، این مطالب بیان شده است: غزالى تبیین درستى از اراده انسان نداشته و فقط به ظواهر مستندات روایى و قرآنى تمسّک جسته است؛ وى اراده انسان را منافى توحید خداوند و علم و قدرت الهى مى داند و فقط درصدد اثبات اراده الهى است؛ از این حیث حتى اگر براى انسان سهمى از اراده قائل شود از توحید در خالقیت سؤال مى شود؛ به همین سبب مسئله جبر مطرح مى شود. صدرالمتألهین، اراده انسان را یک عامل انسانى و یکى از شئون نفس مى داند؛ همچنین او انسان را درباره افعال درونى خود فاعل بالتجلّى مى داند و اثبات مى کند که اراده انسان هیچ گونه منافاتى با علم پیشین الهى و توحید افعالى ندارد. در فلسفه صدرالمتألهین ضرورت علّى و معلولى هرگز منافى اراده انسان نیست. او فاعلیت و مرید بودن انسان را مى پذیرد؛ در عین حال خداوند را فاعل قریب افعال او معرفى مى کند.
صفحات :
از صفحه 15 تا 26
تحلیل شکاف میان نظر و عمل اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه وجدانی، محسن ایمانی، رضا اکبریان، علیرضا صادق زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شکاف میان نظر و عمل اخلاقی یکی از مسائل مهم فلسفه اخلاق و از جمله مهم ترین دغدغه های فیلسوفان تعلیم و تربیت است. با تحلیل رابطه میان معرفت و عمل و تعیین عناصری که به نحوی در عمل ارادی آدمی دخیلند و نحوه تعامل آنها می توان به دلایل و ریشه های بروز این شکاف پی برد و نظریه های تربیتی را به گونه ای اصلاح نمود که برون داد آنها افرادی عالم و عامل باشد.در این مقاله مبادی عمل ارادی با تاکید بر نقش ادراکات اعتباری دلیل بروز شکاف مورد کاوش قرار گرفته و راه حل کلی برای از میان برداشتن این شکاف پیشنهاد شده است.براساس دیدگاه علامه طباطبایی شکاف میان نظر و عمل به وجود اشکال در سیستم اعتبارسازی انسان در لحظه عمل مربوط می شود که ناشی از ضعف اراده و مقاومت نفس در برابر هواهای نفسانی است. از نظر علامه، ایمان (و تقوا) می تواند اراده اخلاقی را تقویت، و شکاف میان نظر و عمل را از میان بردارد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 26
بررسی نظریه ضعف اخلاقی از دیدگاه ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
محمد حسین خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین مباحث فلسفه اخلاق که از زمان سقراط وافلاطون و ارسطو تاکنون به صورت یک چالش مهم مطرح بوده چرایی عدم پایبندی افراد به احکام و اصول اخلاقی مورد قبول خود است که از آن به عنوان ضعف اخلاقی یاد می شود.سابقه موضوع ضعف اخلاقی به فلسفه یونان و نظریه معروف سقراط برمی‌گردد که معرفترا عین فضیلت می دانست. به تعبیر دیگرسقراط معتقد بود که علت عدم پایبندی افراد به اصول اخلاقی، جهل ونداشتن معرفت حقیقی است. اولین و جدی ترین منتقد این نظریه ارسطو بوده و پس از اونیز نظریاتی در رد یا قبول آن مطرح شده است. نکته حائز اهمیت در ضرورت این تحقیق آنست که هیچ کدام از فلاسفه اخلاق به طور مجزا به بررسی موضوع ضعف اخلاقی نپرداخته‌اند وصرفا برخی از آنان در تبیین رابطه بین فاعل و فعل اخلاقی و نیز بیان دلایل تحقق یا عدم تحقق فعل اخلاقی نکاتی را مطرح نموده‌اند. عدم تالیف کتاب خاصی دراین زمینه نیز نشان از مغفول ماندن پدیده ضعف اخلاقی از نظر صاحبنظران و نویسندگان این عرصه است. شایان ذکر است از بین معاصرین، مورتی مور در این زمینه مباحثی دارد و دیوید مک ناتن نیزفصل هشتم کتاب بصیرت اخلاقی را به موضوع ضعف اخلاقی اختصاص داده است.لذا با عنایت به این نکته که پدیده ضعف اخلاقی به طور مجزا در متون اخلاقی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است پرداختن به این مسئله مهم، مفید و ضروری بهنظر می رسد.اگر چه به موضوع ضعف اخلاقی به طور خاص ودر قالب کتاب یا نوشته مستقلی پرداخته نشده است اما با مرور اجمالی متون اخلاقی می توان دریافت که این موضوعهمواره به عنوان یک مسئله مهم، مد نظر علمای اخلاق بوده است و در مکاتب مختلف به صورت جسته وگریخته به این پرسش اساسی پاسخ هایی داده شده است که"چرا یک فرد با وجود علم و پذیرش یک اصل اخلاقی گاهی به آن پایبند نیست و چه بسا خلاف دانسته خود عمل میکند؟" همانطور که ذکر شد سقراط به عنوان بنیانگذار فلسفه اخلاق، جهل و عدم معرفت و شناخت عمیق را عاملعدم پایبندی فرد به اصول اخلاقی خود می‌داند و موضوعی به‌ نام ضعف اخلاقی را منتفی می‌داند.افلاطون نیز دراین زمینه نظر استاد خود را تایید می‌کند.این درحالیست که ارسطو دیدگاه متفاوتی دارد و معتقد است معرفت به تنهایی فضیلت محسوب نمی‌شود و برای کسب فضیلت،تمرین و تقویت اراده و مهارت مقابله با وسوسه ها و شهوات نیز ضروری است و لذا دلیل عدم پایبندی افراد به اصول اخلاقی را بروز حالتی با عنوان آکراسیا یا ضعف اخلاقی می داند که در این حالت غلبه امیال وشهوات در کنار مراتبی از جهل(غفلت) و عدم آگاهی کامل دخیل هستند. البته در نظرات سقراط وافلاطون نیز در کنار علم و جهل به مفاهیمی همچون شهوت ، اراده، خویشتنداری، تمرین و تربیت اخلاقی اشاره شده است لکن تفاوت در این است که از دیدگاه سقراط وافلاطون و سایر برونگرایان،ریشه تمام عوامل منجر به تحقق رذایل اخلاقی در انسان جهل است ونه امیال وگرایشها ولذا تصور حالتی با عنوان آکراسیا وضعف اخلاقی با وجود معرفت کامل امکان پذیر نیست.برخی از فلاسفه دوره مسیحیت و نیز فلاسفه اسلامی و فلاسفه غرب و معاصر نیز پاسخ هایی به این پرسش اساسی داده اند.از جمله خواجه نصیر طوسی که در تداوم سیاق فلسفی ارسطو و البته با رویکرد دینی به بررسی عوامل ضعف نفس و بیماری های مربوط به آن پرداخته است ولی اشاره مستقیمی به موضوع آکراسیا یا ضعف اخلاقی که مد نظر ارسطو بوده نداشته است.بطور خلاصه در این پایان نامه بر آنیم تا ضمن توصیف این پدیده و بیان تاریخچه‌ای از آن، به بررسی نظریه ضعف اخلاقی از دیدگاه ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی بپردازیم. روش تحقیق توصیفی، منبع‌محور و متمرکز بر دو فیلسوف ارسطو و خواجه‌نصیر است. این روشترکیبی از تحقیق تاریخی و تحلیلی خواهد بود. بر این مبنا بعد از ارائه تعریف روشنی از ضعف اخلاقی به تجزیه وتحلیل این مفهوممی‌پردازیم و نظرات برخی از فلاسفه را نیز بررسی خواهیم کرد.سوءالات اساسی ما در این تحقیق عبارتند از: ارتباط علم به احکام اخلاقی و عمل اخلاقی کدامست؟ آیا علم اخلاق لزوماً عمل اخلاقی را به همراه دارد؟موانع تحقق فعل اخلاقی چیست؟ ضعف اراده چیست وچه ارتباطی با ضعف اخلاقی دارد؟ وسوسه چیست وچه ارتباطی با ضعف اخلاقی دارد؟ مراتب علم وجهل از نظر ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی چیست؟ بی اعتدالی و ضعف اخلاقی چیست؟و در نهایت ضعف اخلاقی و عوامل آن از دیدگاه ارسطو وخواجه نصیرکدامست؟ فرضیه های ما در این پایان نامه عبارتند از:1- علم انسان پشتوانه عمل او می‌باشد و لذا کسانی که آگاه‌ترند، در عمل نیز اخلاقی‌ترند. لذا حالت ضعف اخلاقی در افراد عالم (عاقل) کمتر دیده می شود.2-گرایشها وامیال وشهوات و وسوسه ها در عدم تحقق فعل اخلاقی تاثیر دارد.لذا حالت ضعف اخلاقی در افراد خویشتندار(معتدل) کمتر بروز می کند.
بررسی تطبیقی رابطه ایمان و عقلانیت از دیدگاه اگوستین قدیس و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا سالاروند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ایمان گرایی معتدل به معنای برتری بخشیدن به ایمان در آثار بسیاری از اندیشمندان مسیحی و از جمله در میان آنان در آراء و نوشته های قدیس آگوستین کاملاً مشهود است. وی فیلسوف و متکلمی ایمان گراست؛ اما نه در جایگاه منکرین عقلانیت در فرایند ایمان. آگوستین ایمان را شرط فهم می‌داند و مفاد اصل «ایمان می آورم تا بفهمم» در فرازهای گوناگونی از آثار وی دیده می شود. ایمان از نظر او لطف خداوند است که شامل حال انسان می شود؛ مشروط بر آنکه خود انسان «اراده کند». درنگرش او نسبت به معرفت و ایمان، در راستای تحقق ایمان نوعی فهم در انسان پدید می آید که او را به سمت بر طرف کردن موانعمعرفت سوق می دهد تا او را به سر منزل مقصود برساند.
تکلیف اخلاقی از منظر قرآن در مقایسه با دیدگاه ایمانوئل کانت
نویسنده:
دلیر عبّاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقيق حاضر به تحليل موضوع تكليف اخلاقي از منظر قرآن در مقايسه با ديدگاه ايمانوئل كانت مي‌پردازد. اين تحقيق در پي يافتن پاسخ سوألات زير است:1 ـ ديدگاه قرآن و كانت پيرامون واقع‌گرايي در ارزش‌هاي اخلاقي چيست؟ 2 ـ ديدگاه قرآن و كانت پيرامون اختيار و اراده‌ي انسان چيست؟ 3 ـ ديدگاه قرآن و كانت پيرامون ارزش‌هاي اخلاقي چيست؟ 4 ـ ضمانت اجرايي احكام اخلاقي از ديدگاه قرآن و كانت چيست؟5ـ ملاك مطلق بودن احكام اخلاقي از ديدگاه قرآن و كانت چيست؟ از نتايج اين تحقيق چنين برمي‌آيد كه:•قرآن و كانت هيچ‌كدام تكاليف اخلاقي را مرتبط با واقعيت نمي‌دانند. با اين تفاوت كه كانت منبع و سرچشمه‌ي احكام اخلاقي را عقل آدمي و قرآن آن را آفريدگار جهانيان مي‌داند.• قرآن معتقد به وجود اراده‌ي آزاد در انسان هست و كانت وجود اراده‌ي آزاد براي انسان را فرض مي‌‌گيرد و آن راشرط مكلّف بودن انسان مي‌داند.•كانت در ارزش‌هاي اخلاقي يك وظيفه‌گراست؛ ولي ديدگاه قرآن در اين رابطه سعادت‌گرايانه است.•كانت وجود خدا را براي پذيرش احكام اخلاقي از سوي انسان ، فرض گرفته و قرآن، خدا و نظام جزا و پاداش او را برترين ضمانت اجراي احكام اخلاقي محسوب مي‌كند.•كانت احكام اخلاقي را في حدنفسه احكامي مطلق مي‌داند؛ ولي قرآن اطلاق احكام اخلاقي را براساس مطابقت با فطرت توجيه مي‌نمايد. در انجام اين تحقيق از روش كتابخانه‌اي و براي گردآوري و تجزيه و تحليل اطلاعات و داده‌ها از روش تحليلي- اسنادي استفاده شده است.
حقیقت ایمان و ابعاد آن از دیدگاه شهید ثانی، ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه آذربویه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه به بررسی « حقیقت ایمان و ابعاد آن از دیدگاه شهید ثانی، ملاصدرا و علامه طباطبایی» پرداخته شده است. که هر یک از این متفکران نظراتی را در مورد ماهیت ایمان و ارتباط آن با اراده، عقل، عمل ، و سپس مراتب آن ذکر کرده اند.شهید ایمان را تصدیق و باور قلبی معرفی کرده اند و آن را به دو بخش ایمان عرفی و شرعی تقسیم نموده اند. از نظر شهید ایمان حقیقتی برخاسته از تصدیق قلبی است و این ایمان از طریق اختیار حاصل می شود. لذا ایشان ایمان غیر اختیاری را ایمان واقعی نمی دانند. شهید در مورد ارتباط ایمان و عقل قائل است که ایمان از طریق دلیل و استدلال حاصل می شود و ایمانی را که از طریق تقلید بدست آمده باشد رد می کند. هم چنین ایشان در مورد ارتباط ایمان و عمل، قائل به خارج بودن عمل از ایمان شده اند. نهایتاً این که شهید قائل است که در ایمان هیچ گونه افزایش و کاهشی وجود ندارد و ایمان امری واحد است. اگرچه ایمان به حسب افراد، طبقات و مراتب گوناگونی پیدا می کند که این امر مربوط به اصل ایمان نیست بلکه مربوط به کمال ایمان است.ملاصدرا نیز ایمان را نوعی علم و تصدیق معرفی کرده است و قائل است که در حوزه ی ایمان، مبحث اختیار و اراده مطرح نمی شود و حصول آن مبتنی بر اراده ی خداوند، رضایت و شوق انسان است. ایشان در مورد ارتباط ایمان و عقل در ابتدا به مباحث عقلانی بسیار بها می دهد از طرف دیگر به محدودیت های آن نیز اشاره می کند. هم چنین صدرا با توجه به تعریفی که از ایمان ارائه می دهد عمل را خارج از حوزه ی ایمان می داند. و در آخر این که صدرا مراتبی برای ایمان ذکر می کند که در نتیجه روشن می شود او به مراتب ایمان قائل و معتقد است.از طرف دیگر علامه ایمان را تصدیق قلبی همراه با علم و التزام عملی معرفی نموده اند. دیدگاه ایشان در خصوص اختیاری بودن ایمان بر این محور می چرخد که انسان در فعل خود مختار است و خداوند از راه اراده و اختیاری که به انسان عطا کرده فعلی از او خواسته است علامه در مورد ارتباط ایمان و عقل، علاوه بر شهودی بودن ایمان اعتقاد دارد که ایمان را باید با استدلال عقلی محکم و مبرهن ساخت. هم چنین ایشان با توجه به تعریفی که از ایمان ارائه می دهد ایمان را صرف اعتقاد نمی داند بلکه التزام به لوازم و آثار علمی را نیز داخل در حوزه ایمان می داند و در پایان این که علامه در بیان انواع ایمان می فرماید: ایمان در کل یکی بیشتر نیست اما درجات و صفات و منازلی دارد. وی تعیین و برهان را در برترین مرتبه ی ایمان لازم می داند بی آن که سایر مراتب و درجات ایمان را از اعتبار ساقط بداند.
بررسی تطبیقی اراده و اختیار انسان از دیدگاه امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
فاطمه کاملی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حاصل مباحث این تحقیق این است که هم امام خمینی (ره) و هم علامه طباطبایی(ره) درمعناشناسی اراده نگاه مشابهی دارند و اراده راهمان تصمیم گیری و عزم نفس در انجام فعل می دانند و با شدت با ترادف اراده با هرکدام از مفاهیم میل، شوق و حتی شوق اکید مخالفت می ورزند.ایشان در تعیین جایگاه اراده در مراحل مقدمات فعل اداری، اراده را پس از مرحله شوق قرارمی دهند . بدین ترتیب که ابتدا تصور فعل و بعد تصدق به فایده انجام فعل را قرارمی دهند و پس ازتصدیق به فایده ، شوقی در انسان حاصل می گرددکه پس از آن حالت تصمیم و عزم و اجماع نفس که همان اراده می باشد به وجود می آید و اگر مانعی برسر راه ، ایجاد نشود و مصلحت تغییر نکند ، تحریک عضلات صورت می پذیرد و فعل انجام می شود.هر دو بزرگوار اراده را مفهومی جدای از اختیارمی دانند ؛ به طوری که علم و اراده را لازمه اختیاری بودن یک فعل می دانند . برخلاف برخی از دانشمندان که معتقدند اختیار منحصرا از ویژگی های انسانی است ،آن دو بزرگوار ، اختیار را در سایر موجودات نیز اثبات می کنند. و تمامی موجودات را صاحب شعور اراده و اختیارمی دانند ؛ اما آدمی از فهم و تشخیص آن عاجز است وفقط انسان های وارسته دارای گوش شنوا و چشم بینای آن هستند. علاوه بر این مباحث ،اختیار و اراده را منافی قوانین حاکم بر نظام هستی، به ویژه، قانون علیت نمی دانند و قوانین واهی ساخته برخی فیلسوفان کج اندیش مانند اتفاق و صدفه را با ادله محکم رد می کنند و با اثبات غایت و علت غایی در افعال ارادی و اختیاری ،راه را برای نفوذ این گونه افکار ناصواب می بندند. اما در رابطه با بحث اراده خداوند اختلاف نظرات فراوانی وجود دارد که این دو بزرگوار نیز از آن مستثنی نمی باشند.امام (ره) اراده خداوند را جزء صفات ذاتی خداوند می دانند و آن را عین علم الهی به نظام اتم واصلح می شمارند و درجایدیگر همان افاضه خیرات و حبّ و عشق تعبیرمی کنند. اما علامه طباطبایی (ره) اراده را منطبق بر علم نمی دانند وآنها را مفاهیم جدا از هم می شمارند.همچنین آن را از صفات فعل خداوند می دانندو دراین زمینه هر کدام استدلال های خویش را بیان فرمودند که در جای خود بحث شد. اما به هر حال هر دو،اراده را صفتی ثبوتی برای خداوند متعال معرفی کردند.در بحث رابطه خداوند با اراده و اختیار انسان هردو قائلند که اراده خداوند به افعال اختیاری تعلق می گیرد.اما هر کدام با بیان و سبک استدلالی خویش به بیان مساله و رفع شبهات و دفع فرقه های افراطی و تفریطی در این زمینه پرداخته اند. امام همواره در بیانات خود از اسلوب وروش عرفانی بهرهمی برند در حالی که علامه (ره)صرفا به بیان استدلال های فلسفی و گاهی کلامی پرداخته اند و زبان عرفان را در این قضیه دخالت نمی دهند. اما محوریت کلام هرکدام در تبیین مساله، بحث نظام طولیحاکم بین اراده خداوند و اراده انسان می باشد. ولی همان طور که اشاره شد هر کدام با زبان خود وصف این نکته گفتند . در پایان اینکه امام (ره) و علامه(ره) با الهام از مبانی عمیق کلامی و فلسفی مذهب تشیع در حل مساله جبر و اختیار ، همان راهی را در پیش گرفتند که معصومین(علیهم السلام) به آن اشاره داشتند و جا پای آنان نهادند و از میان تشتت افکار و آراء ، راه میانه یعنی "امر بین الامرین"راپیمودند ودر سیر الی الحق و قوس صعود به جایی که "فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر"توصیفش کنند" بار یافتند.
  • تعداد رکورد ها : 115