جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 655
نسبت میان حرکت اشتدادی نفس و تعالی روح در اندیشه ملاصدرا و هگل
نویسنده:
حسن مهرنیا، زهرا رضایی سرچقا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار تلاش شده است تا مراتب صیرورت نفس در اندیشه ملاصدرا، به عنوان یکی از مهم ترین اندیشمندان اسلامی، و مراحل بسط و تجلی تاریخی روح در منظومة فلسفی هگل را مورد بررسی قرار دهیم. چنانکه میدانیم، ملاصدرا با طرح نظریة حرکت جوهری قصد آن را دارد تا در درجة نخست صیرورت موجود در عالم طبیعت را به ساحت مابعدالطبیعه تعمیم داده و همة موجودات عالم را دارای حرکتی هدفمند، مستمر و اشتدادی به سمت کمال مطلق معرفی کند. ثانیاً، تلاش می کند با استناد بر این نظریه، موضوعاتی چون تجرد نفس، معاد و نظایر آن را به اثبات برساند؛ که ما در این نوشتار تنها از منظر نخست به این مقوله پرداخته ایم. از سوی دیگر، در میان فیلسوفان برجسته غربی، اندیشة دیالکتیکی هگل، که اساساً کلِّ تاریخ را عرصه تجلّی دمادم و اشتدادی روح مطلق، به معنای خاص آن، می داند؛ قرابت نزدیکی با این دیدگاه و رویکرد عرفانی حکمای مسلمان دارد. از این رو، در این نوشتار ضمن بررسی معنا و مراد ملاصدرا از ""تعالی نفس""، و هگل از ""تجلی روح""، به استفاده جدالی آنها از این دو مقوله در ساحت عین و طبیعت و همچنین ذهن و آگاهی اشاره خواهد شد. در پایان به وجوه افتراق و اشتراک آنها در باب این سیر جدالی و بسترهای فکری- فلسفی تحقق هر یک اشاره خواهیم نمود. با تأکید بر این نکته که کلید گشایش هر دوی این نظام های فلسفی، مقولة حرکت یا صیرورت مستمر دیالکتیکی است که گاه مواقف آن را در ساحت نفس به نظاره می-نشینیم و گاه در ساحت طبیعت.
بررسى تحلیلى مفاد قاعده ى بسیط الحقیقه نزد افلوطین وفارابی
نویسنده:
زوار حسین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده هر علمی اصول و قواعد خاص خودش را دارد، وهیچکس نمی تواند بدون فهم دقیق این قواعد ادراک مسایل آن علم را داشته باشد. قاعده ى بسیط الحقیقه "بسیط الحقیقه کل الأشیاء ولیس بشئ منها" از جمله قواعد مهم و دشوار فلسفه الهی است که محتوا و مفادش این است که بسیط حقیقی از جهتی با همه اشیاء و موجودات یکی است، و از جهت دیگر هیچکدام از اشیاء عدمی نیست. پس با همه اشیاء از لحاظ وجود و کمال یکی است چون بسیط و عاری از هر نقص، عیب وترکیبی است وگرنه ترکیب ذاتش از وجود شئ و عدم شئ دیگر لازم می آید، و این محال است، و از لحاظ حدود و نقایص اشیاء با آنها مغایرت دارد. پس تمام کمالات موجوده و متصوره اشیاء را جامع است. اهمیت این قاعده بر آن کسی که با علم فلسفه در ارتباط است مخفی نیست.این قاعده از مفاخر مدرسه حکمت متعالیه به شمار می آید چونکه تنقیح، تحلیل و استفاده شامله از آن در این مدرسه تحقق یافت، مثل اینکه با این قاعده مسایل دشوار فلسفی حل شدند. این قاعده با مفادش کثرت در وحدت مورد نظر حکما و عرفا ى پیش از ملا صدرا بوده که برجسته ترین آنان شیخ یونانی و معلم ثانی هستند، بنابراین این پایان نامه قاعده ی بسیط الحقیقه را نزد این دو فیلسوف بررسی می کند. دانش پژوه این قاعده را نزد افلوطین بعد از مبانی وجودی اش و تحلیل عبارات مفیده آن بررسی کرده سپس نزد فارابی با تاکید بر مبانی وجودی و تحلیل کلماتش بررسی کرد. در نتیجه این قاعده در کلمات افلوطین از فارابی واضح تر دیده شد. بله. تصریح و اثبات و نتایج فلسفی آن در مدرسه حکمت متعالیه انجام شد چون ملا صدرا به تحقیق تفصیلی آن پرداخته و اشکالات وارده بر آن را به وجه احسن رفع ساخته است. در این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است.کلید واژه: بسیط الحقیقه، حمل حقیقت و رقیقت، افلوطین، فارابی، ملا صدرا.
ضرورت و سنخیت علَی و معلولی از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
افسانه گراوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم فلسفه بحث علیت است از اصل کلی علیتقوانین فرعی زیادی منشعب شده و دو مورد از آنکه اگر به ثبوت نپیوندد نمی توان برای جهان نظامی قطعی و یقینی اثبات کرد. آن دو قانون عبارت است از قانون سنخیت و قانون ضرورت علی و معلولی. از اصل کلی علیت، ارتباط و وابستگیموجودات و از اصل سنخیت، نظام و انتظام این ارتباطات و از اصل ضرورت علی و معلولی ،قطعیت و ضرورت این نظام نتیجه می شود. و مهم ترین ویژگی علیت که مهم ترین اختلاف نظر ها نیز در آن واقع شده است، ویژگی ضرورت علی یا وجوب وجود معلول هنگام وجود علت تامه است؛ به گونه ای که برخی از اندیشمندان، بحث علیت را با بحث ضرورت علی مساوی دانسته و پذیرش و عدم پذیرش علیت را با قبول یا رد این قاعده معادل شمرده اند. در این رساله نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی بعنوان حکمای مسلمان که در جهان اسلام مقام ویژه ای دارند، در رابطه با این موضوع مورد توجه قرار گرفته است.
بررسی ادراک حسی نزد هگل و ملاصدرا
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهملاصدرا در باب ادراک حسی می تواند هم به لحاظ هستی شناسی و هم به لحاظ معرفت شناسی میان عالم با معلومش سنخیت ایجاد کند که مورد دوم بدون توفیق یافتن در مورد اول امکان پذیر نمی بود. چرا که در نظام حکمت صدرایی، میان هستی شناسی و معرفت شناسی، رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. در این سنخیت است که اتحاد حس و حاس و محسوس ایجاد می شود. از طرف دیگر ملاصدرا در مسئله ی ادراک حسی قائل به قیام صور ذهنی به نفس به نحو قیام صدوری است یا به عبارتی دیگر معتقد است که نفس آدمی مبدع یا انشاء کننده ی صورت ذهنی خود است و به همان صورت ذهنی( معقول بالذات) که ایجاد کرده است علم پیدا می کند.هگل نیز همچون ملاصدرا معتقد است، فیلسوفان پیش از خودش، نتوانسته اند نسبتی هستی شناسانه میان عالم و معلوم ایجاد کنند. هگل با استفاده از مفهوم روح مطلق و برداشتن فاصله ی میان سوژه و ابژه و تقلیل ندادن مسئله ی معرفت به یکی از آن ها، می تواند فاصله ی میان هستی شناسی و معرفت شناسی را بردارد. در مسئله ی ادراک حسی نیز همواره ادعاهای سوژه و یا ابژه را در موارد متعدد، که قصد تقلیل دیگری را به خود دارند را بی اعتبار می کند و آن دو را تنها با هم دارای معنی می داند. ابژه ی خارجی تنها در تلاقی با آگاهی، شأن دیگری پیدا می کند و در آن شأن برای آگاهی است که امکانات خودش را بالفعل می کند و مفهوم) (Begriff را به صورت کامل در درون خودش متحقق می سازد یعنی به هر حال مفهوم سوژه نقش کلیدی را ایفا می کند و نه تنها تعینات درون ذهن خودش را می سازد بلکه ابژه را نیز از حالت در خود به در خود و برای خود ارتقاء می دهد.در این پایان نامه، فصل اول اختصاص دارد به توضیح نظر هگل در باب ادراک حسی با استفاده از تمام قوای نظری و اصطلاحات کلیدی و ارتباط درونی ای که میان آن ها وجود دارد. فصل دوم اختصاص دارد به توضیحِ از درون منطق شکل گیری ادراک حسی نزد ملاصدرا با استفاده از تمام مبانی اساسی ای که در این فرایند نقش مهمی داشته اند. در فصل سوم پایان نامه، تشابهات و اختلاف های هر دو فیلسوف را در باب طرح مبحث و چگونگی شکل گیری ادراک حسی در نظام فلسفی شان پرداخته ایم.کلید واژگان: هگل، ملاصدرا، ادراک، ادراک حسی
بررسی تاثیر عمل در سعادت از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی و استاد مطهری
نویسنده:
نفیسه یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بدون شک سعادت مطلوب همه‌ی انسان‌ها است. نظر ملاصدرا در باب سعادت مبتنی بر مسائل بنیادین فلسفه‌ی او یعنی اصالت وجود و تقدم وجود بر ماهیت است. اما علامه، خدا شناسی را اولین مسأله فلسفی می داند، و راه رسیدن به سعادت را شناخت خدا و عمل بر طبق دستورهای او معرفی می کند. از نظر استاد مطهری منتهای سعادت این است که انسان در ناحیه عقل و فکر داراى محکم‌ترین اطمینان‌ها و در ناحیه احساسات و قلب داراى پاک‌ترین نیت‌ها و در ناحیه عمل‏ داراى نیکوترین عمل‌ها باشد. ملاصدرا سعادت را رسیدن به ساحت وجود بر محور معرفت و حکمت نظری می‌داند و از قرب الهی نیز در همین چارچوب صحبت می‌کند. ملاصدرا و بیشتر حکیمان مسلمان شناخت خداوند و کسب معارف الهی (حکمت نظری) و کسب دانش عملی و معارف اخلاقی (حکمت عملی) را از مهم‌ترین عوامل سعادت و جهل به این معارف و دنیازدگی را از موانع رسیدن به سعادت دانسته‌اند. اما تأثیر عمل بر سعادت و کمال نهایی انسان کمتر مورد توجه بوده است که در این رساله با جستجو در آثار ملاصدرا، علامه طباطبایی و استاد مطهری مورد بررسی قرار می‌گیرد.
تبیین وتحلیل نظریه ی اصالت و مراتب وجود در حکمت متعالیه و تاثیر آن بر مفهوم خدا
نویسنده:
راحله ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم خدا یکی از کلیدی ترین وآشناترین واژگان طول حیات بشری است که هرانسانی را به نحوی به خود مشغول داشته است. اکثر دینداران و ملحدان معتقدند این مفهوم از مفاهیم اکتسابی بوده و فهم آن مبتنی بر مبادی تصوری یا مفاهیم پایه دیگری است. در سنت فلسفه و کلام اسلامی و نیز در سنت الهیات مسیحی، مفاهیم وجود و ماهیت از جمله مبادی تصوری مهم برای مفهوم خدا می باشند. از زمانی که بحث تمایز وجود از ماهیت و بعدها اصالت وجود یا ماهیت مطرح شده علاوه بر مبادی تصوری، مبادی تصدیقی زیادی نیز در مورد اثبات خدا و چگونگی اسماء و افعال او مطرح شد. برغم نظر کسانی که نزاع اصالت وجود یا ماهیت را نزاعی لفظی و بیهوده دانسته و معتقدند واقعیتی که خارج را پر کرده هر اسمی می تواند داشته باشد به نظر می رسد این نزاع واقعی و بسیار حیاتی بوده و در پس پرده آن نزاع توحید و شرک در جریان است. از دل اصالت ماهیت، توحید عددی بیرون می آید در حالیکه برخی از آیات، توحیدی را مطرح می کنند که در روایات با عبارت "واحد لا بالعدد" توصیف شده است. از نظر ما نظریه تشکیک مفهوم وجود در حکمت مشاء و نظریه کثرت تشکیکی انوار در حکمت اشراق دو گام به جلو برای رسیدن به توحید غیر عددی است اما ملاصدرا در ابتدا و برای تعلیم با نظریه وحدت تشکیکی وجود و سپس با قبول نظریه وحدت شخصی وجود به توحید غیر عددی بسیار نزدیک شده است. این دید توحیدی موجب می شود تا بسیاری از مسائل کلامی که مفهوم خدا در آنها دخالت دارد بهتر حل و فصل شود. فهم توحید غیر عددی فقط یک پیشرفت در ساحت نظر نیست بلکه تبعات مهمی نیز در ساحت عمل دارد. برای مثال این دید توحیدی در حوزه اخلاق موجب از بین رفته ریشه تمام رذایل اخلاقی یعنی حب نفس می شود و در حوزه سیاست و جامعه بجای ملیت گرایی و نسبیت گرایی بی حد و مرز و بروز اختلافات قومی و جناحی، باعث وحدت و مودت اجتماعی می شود.
مبانی، اصول و روش تفسیر قرآن کریم از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
مجید فلاح پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرای شیرازی همان گونه که با استفاده از روشهای فکری پیش از خود، به نقطه اوج تفکر اسلامی یعنی حکمت متعایه نایل آمد، در عرصه تفسیر و قرآن پژوهی نیز با به کارگیری شیوه ها و رویکردهای گوناگون مفسران پیش از خود، در اندیشه تفسیر متعالی بود. گرچه او در این امر توفیق کامل نیافت ولی به تفسیر برخی از مهمترین آیات و سوره های قرآن کریم موفق شد. البته همین تفسیر ناتمام تفسیر القرآن الکریم به لحاظ محتوایی از پرمایه ترین و ژرف ترین وب ه لحاظ روشی از جامع ترین تفاسیر موجود است. این پایان نامه که با هدف شناخت و معرفی تفسیر و اندیشه های تفسیری ملاصدرا، نگارش یافته و در دو بخش به مبانی و اصول تفسیر و روش شناسی تفسیر وی می پردازد. در بخش مبانی و اصول که در هشت فصل فراهم آمده، نخست درباره معنای مبانی و اصول تفسیر قرآن به روش علمی بحث شده و سپس مهمترین مبانی و اصول تفسیر قرآن در نگاه ملاصدرا از لابلای تفاسیر و سایر آثار او، استخراج و مورد تجزیه و تحلیل و نقد و نظر قرار گرفته است. مهمترین این مبانی و اصول از این قرار است: ‎1. ظاهر و باطن داشتن قرآن. ‎2. تفسیر و تأویل داشتن قرآن. ‎3. متمایز بودن تفسیر به رأی از فهم قرآن. ‎4. وجود شرایط ویژه برای درک و فهم معانی و اسرار باطنی قرآن. ‎5. ذومراتب بودن حقیقت وحی و اختصاص برخی از آن به پیامبران الهی و شریک بودن اوصیا وائمه هدی و برخی عرفای کامل و اولیای الهی در برخی مراتب دیگر با آنان؛ مراتبی که به الهام معروف است. ‎6. به کار رفتن زبان رمز و اشاره در قرآن برای القای اسرار غیبی و حقایق متعالی به عرفای ربانی و اولیای الهی. ‎7. منوط بودن درک و فهم متشابهات قرآن به میزان رسوخ در علم و طهارت باطنی و الهام های ربانی. بخش دوم با عنوان روش شناسی تفسیر قرآن از دیدگاه ملاصدرا، در چهار فصل، نخست درباره معنای روش تفسیری و تمایز آن از گرایش و تنوع هر یک سخن رفته، سپس به معرفی آثار تفسیری ملاصدرا و منابع آموزه ها و اندیشه های تفسیری وی و نیز روش های تفسیری از نگاه او و به طور ویژه روش تفسیری خود وی و جامعیت و ابعاد گوناگون آن پرداخته شده است. در پایان ضمن نتیجه گیری، پیشنهادهایی برای استفاده بیشتر از تفسیر و اندیشه های تفسیری ملاصدرا ارائه شده است.
«بازتن‌یابی»؛ نگاهی قرآنی ـ فلسفی
نویسنده:
محمد تقی فعالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها- دانشگاه معارف اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جنبش‌های نوپدید معنوی دارای مبانی مشترکی هستند. یکی از بنیادهای مهم عرفان‌های نوظهور، مسئله «تناسخ» یا «بازتن‌یابی» است. تناسخ از مسئله‌های مهمی است که مورد توجه ویژه متفکران مسلمان اعم از فیلسوفان، متکلمین، عارفان و مفسران بوده است.<br /> مقالة حاضر قصد دارد پس از بررسی معناشناسی و تحلیل انواع تناسخ، به بررسی دلایل آن بپردازد. دلایل مطرح شده دراین‌باره سه دسته‌اند؛ برخی عقلی یا فلسفی‌‌‌اند، بعضی دیگر نقلی ـ اعم از قرآنی یا روایی ـ ‌اند. البته در پاره‌ای از دلایل نقلی نیز شبهة امکان تناسخ، وجود دارد. مقالة پیش‌رو به تحلیل و بررسی هر سه دسته دلیل می‌پردازد.
بررسی تطبیقی روش فلسفی توماس آکویناس و ملاصدرا
نویسنده:
علی حنا الشیخ
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع بحث بررسی تطبیقی روش فلسفی فیلسوف مسیحی توماس اکویناس وفیلسوف اسلامی ملا صدرا که شباهت های فراوانی بین این دو فیلسوف وجود دارد ونقاط اختلاف نیز بین روش فلسفی این دو فیلسوف نیز وجود دارد . مهمترین نقاط شباهت استفاده از روش عقلی برای ثابت کردن مطالب وحیانی وهمچنین ثابت کردن عدم وجود تعارض بین مطالب وحی وعقل البته چون دو فیلسوف مشایی بودند و از پیروان ادیان توحیدی بودند شاید علت اصلی این شباهت ها باشد خصوصا توماس اکویناس که در کتابهای متعدد خودش از ابن سینا نام برد وفهم او از فلسفه ارسطو بر طبق شرح وتوضیح ابن سینا بود البته از شروحات ابن رشد نیز استفاده کرده است. همچنین ملا صدرا که در ابتدا یک فیلسوف مشایی بوده است وفلسفه مشاء قبول داشت وبعد از برهی از زمان یک مکتب فلسفی جدید برای خودش تعریف کرد ومسایل ونظریات فلسفی بسیار مهمی مطرح کرد مانند اصالت الوجود واعتباریه الماهیه وحرکت جوهری وتشکیک در وجود ومانند آن که در فلسفه اسلامی وجود نداشت.البته باید این هم گفته شود که روش فلسفی جناب ملا صدرا عمیق تر و دقیق تر و از لحاظ وسعت مطالب و نو اوری بسیار قویتر از روش فلسفی توماس اکویناس است . همچنین یکی از نقاط اختلاف برجسته ومهم در روش فلسفی این دو فیلسوف مساله جایگاه عقل ووحی است، که توماس اکویناس سعی داشت توافق این دو در آموزهای مسیحی بیان کند وثابت شود که ایمان مسیحی واعتقادات اساسی مانند الوهیت عیسی وتثلیث وفدا با عقل مخالفت نمیکند بلکه فوق طور عقل است وعقل عاجز از فهمیدن این حقایق غیبی که وحی آن را کشف کرده است با اینکه واضح است این اعتقادات اساسی با عقل در تضاد ومخالف مبانی عقل است، واین مطلب یکی از مهمترین دساآوردهای فلسفه اکویناس به شمار می آید وامروزه کلیسای کاتولیک همه سعی وتلاش او بر ثابت کردن این مساله است به همین دلیل امروز تومایسم یکی از مهمترین مکاتب دینی فلسفیبرای مسیحیت کاتولیک به شمار می اید>بر خلاف آن ملا صدرا مطالب وحقایق را بر طبق روش استدلال عقلی بیان می کند وسعی داشت برای تایید مطالب اثبات شده از راه عقل شواهد وحیانی از کتب وسنت برای تایید این مطالب جستجو کند واین اختلاف بسیار مهم واساسی بین این دو فیلسوف بوده است>همچنین یکی از مسایل که این دو فیلسوف به آن متهم شده اند مساله اقتباس یا انتحال مطالب از فلاسفه پیشین بدون ذکر منبع از این برداشتهای که در اثار توماس اکویناس وملا صدرا به وفور نمشاهده میشود، البته برخی از علمای برای پاسخ دادن به این مساله گفتند که در زمان نگاری ونوشتن کتابهای این دو فیلسف (توماس در قرن سیزدهم وملا صدرا در هفدهم میلادی) روش تحقیقی امروزه نبوده است که یکی از مسایل مهم ذکر منبع برای مطالب از کتابهای دیگران گرفته شود« به همین دلیل گاهی وقتها توماس در کتابهای او مانند کتاب الخلاصه اللاهوتیه منبع ونام نویسنده وکتاب وگاهی صفحه نیز ذکر میکند، وگاهی احساس نیاز نمیکند برای ذکر این مساله، وملا صدرا نیز چنین بوده است.این مساله باید گفت که هر دو فیلسوف سعی داشتند مطالب وحیانی ودینی که در مسحیت واسلام به عنوان اعتقادات اساسی وبنیادی مطرح است نفی یا مخدوش نکند واین در روش توماس به وضوح پیداست، مثلا در باره مساله خداوند او معتقد است خداوند واجب الوجود است وهیچ کثرت مصداقی یا مفهومی در آن وجود ندارد، اما وقتی به اعتقاد اساسی واصل مسیحی یعنی الوهیت عیسد وتثلیث برخورد میکند سعی داشتثابت کند این اعتقاد خلاف ضرورت عقل نیست بلکه عقل عاجز است از فهم این حقیقت واعتقاد است، همچنین ملا صدرا مثلا در مساله معاد جسمانی داشت
تبیین نظریه‌ی خلقت از دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
نویسنده:
مطهره میرزایی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چگونگی خلقت جهان از جمله مسائلی است که همیشه مورد تفکر و تحقیق فلاسفه قرار گرفته است و نظریه‌هایی در این زمینه از ایشان ارائه شده است. از جمله فیلسوفانی که به این مسئله پرداخته‌اند، صدرالمتألهین و علامه طباطبایی هستند که هر دو تابع یک مکتب و دارای روشی واحد هستند. پژوهش حاضر در پی تبیین فلسفی مسئله‌ی خلقت از دیدگاه این دو فیلسوف است. نتیجه‌ای که حاصل شده است این است که صدرالمتألهین با استفاده از اصل اصالت و وحدت وجود و قاعده‌ی الواحد و امکان اشرف و با تأثیر از عرفا، وجود منبسط را صادر نخستین معرفی می‌کند و عقل را ماهیت وجود منبسط می‌داند که بر اثر میزان شدت وجود حاصـل می‌شود و به همین ترتیـب سایر عقول بر اثر شدت و ضعف مرتبه‌ی وجودی حاصل می‌شوند و ملاصدرا علاوه بر عقول طولی قائل به عقول عرضی نیز می‌باشد. علامه طباطبـایی نیز بر اساس نظریـه‌ی صدور و به پیروی از ابن سینا عقل اول را صادر نخستین معرفی کرده و قائل به بی‌شمار عقل در سلسله‌ی طولی عقول است و همچنین به وجود عقول عرضی هم معتقد است، اما نظر علامه برخلاف دیگر فیلسوفان ماقبل خود با هیئت بطلمیوسی و افلاک پیوندی ندارد.
  • تعداد رکورد ها : 655