جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 113
توصیف و تحلیل چگونگی کاربست عقل، نقل و شهود در فلسفه ملاصدرا با تطبیق بر اصالت وجود، تشکیک در وجود، حرکت جوهری و حدوث نفس
نویسنده:
غلامحسین گرامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق حاضر چگونگی کاربست عقل، نقل و شهود را در فلسفه ملاصدرا بررسی می‌کند. این مسئله در دو بحث مجزا قابل پیگیری است، یکی چگونگی کاربست سه روش عقلی، نقلی (مراجعه به متون دینی) و شهودی و دیگری چگونگی کاربست نظریه‌های عقلی، نقلی و شهودی (فلسفی، کلامی و عرفانی).در بحث اول ملاصدرا اعتقاد دارد برای بررسی مسایل فلسفی و الهیاتی هر کدام از سه روش اعتبار دارند و می‌توانند ما را به حقیقت برسانند اما اکتفا به هر یک از آنها احتمال وقوع خطا در نتیجه پژوهش را زیاد می‌کند به همین دلیل جمع بین همه روش‌های ممکن یک ضرورت است و چنانچه فرضیه‌ای از طریق هر سه روش تأیید نشود به نظریه‌ای قابل قبول تبدیل نمی‌شود. کارآمدی روش‌ها در حل همه مسایل یکسان نیست و امکان دارد در برخی مسایل نتوان از برخی روش‌ها استفاده کرد ولی در هر صورت قاعده کلی، ضرورت جمع بین روش‌های ممکن در آزمون فرضیه‌هاست. آنچه گفته شد مربوط به مرحله آزمون فرضیه‌هاست اما در مقام تعلیم و تعلم و ارائه نظریه‌های فلسفی، نقش اصلی را روش عقلی و برهانی ایفا می‌کند و استفاده از اطلاعات به‌دست آمده از دو روش دیگر در حد تأیید مطلب است.ملاصدرا در مورد چگونگی استفاده از نظریه‌های فلسفی، کلامی و عرفانی ـ بحث دوم ـ نیز روش خاص خود را دارد. وی ضمن آگاهی از مهم‌ترین نظریه‌ها در این سه حوزه و تجزیه و تحلیل دقیق آنها تلاش کرده با سعه صدر و نگاه مثبت به اندیشه‌ها بیشترین استفاده را از آنها ببرد. جذب حداکثری و دفع حداقلی شعار علمی و روش عملی ملاصدرا در مواجهه با آراء و عقاید فلسفی، کلامی و عرفانی است. حمل نظریه‌ها بر معانی صحیح و تلاش برای آشتی دادن نظریه‌های به ظاهر متعارض ـ خواه از سوی یک یا چند نفر ـ در همین راستا معنا پیدا می‌کند. وی با وجود همه مثبت‌نگری‌ها از نقاط ضعف آراء و نقد آنها غفلت نورزیده او تلاش کرده در هر مسئله‌ای که وارد می‌شود علاوه بر استفاده از نقاط قوت و ضعف نظریه‌های پیشین نظریه‌ای بدیع در چارچوب حکمت متعالیه ارائه کند.توفیق ملاصدرا در ارائه یک نظام نوین فلسفی مرهون سه امر است؛ آگاهی کامل از میراث علمی پیشینیان با نگاه مثبت به آنها، تأسیس یک روش پژوهشی جدید ـ جمع بین روش‌های سه‌گانه ـ و بهره‌مندی از نبوغ، خلاقیت و نوآوری.در تحقیق حاضر ابتدا روش کلی ملاصدرا در چگونگی کاربست عقل، نقل و شهود از هر دو جهت یاد شده معرفی می‌گردد و سپس روش ملاصدرا در چهار مسئله مهم حکمت متعالیه یعنی اصالت وجود، تشکیک در وجود، حرکت جوهری و حدوث نفس بررسی می‌شود تا میزان مطابقت روش کلی که در فصل دوم ارائه شده با آنچه را میدان عمل و عرصه پژوهشی از سوی وی صورت گرفته روشن شود.
معیارهای صحت شهودات عرفانی
نویسنده:
مهدی افتخار ,مهدی زمانی ,سیدعلی علم الهدی ,علیرضا اژدر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علمی عرفان اسلامی ايران ,
چکیده :
تجربیات درونی و شهودهای شخصی از لحاظ مرتبه وجودی و یقین آوری ضعیف تر از تجربیات بیرونی نیست؛ پس نباید اهمیت و واقع نمایی حواس باطنی و تجربیات درونی را کمتر از تجربیات بیرونی دانست.جهان در حالی که دارای طبقات است اما وحدت بر آن حاکم است. لایه های وجود انسان با لایه های هستی هم سنخ و هم طرازند. روح انسان مجرد است و محدودیت زمانی و مکانی برای اتصال با معلوم ندارد. تنها انصراف از جسم و دنیای مادی و توجه به ملکوت لازم است تا ماورای ماده و مادیات ادراک شود. اتصال با عالم غیب عبارت دیگری از این توجه است. اصل سلوک عرفانی نیز همین توجه به قدس عالم است. روش های سلوکی مثل تزکیه نفس، عزلت، نفی خواطر و ذکر، همه هموار کننده مسیر این توجه است.اعتدال جسمی، ذهنی و روحی، تزکیه نفس، صیقلی کردن دل، مطابقت با صور عقلیه در لوح محفوظ از علل وجودی شهودات عرفانی صحیح است. بداهت (یقین آوری)، عقل، مطابقت با متون دینی، مطابقت با احکام دینی، اجماع اهل عرفان، آزمایش و تجربه، اثباتا مشخص کننده ادراکات صحیح از غیرصحیح می باشد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 30
تجارب مینوی در نظام فکری سهروردی
نویسنده:
رضا حیدری نوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حقیقت تجارب شهودی و چگونگی تحقق آنها، از جمله مسائلی است که همه افراد، فرهنگ ها و آیین ها با آن مواجه بوده و در خصوص آن دیدگاه هایی ابراز داشته اند. دو دیدگاه عمده در خصوص حقیقت چنین تجاربی مطرح شده است: نظریه ذات گرایی که بر انسجام این تجارب و مشترک بودن آن بین افراد و اقوام تاکید داشته و دیگری دیدگاه ساخت گرایی که ایده ها و تفکرات مکاشفه گر را در تکوین و شکل دهی تجارب پر رنگ دانسته است و لذا بین افراد و فرهنگ ها تفاوتی ماهوی در این تجارب وجود دارد. نظام فکری اشراقی، که با مطارحات حکیم سهروردی تنسیق شد، در این زمینه، دیدگاه خاص و ارزنده ای دارد. در چنین تفکری اتحاد با نور زمینه ساز مکاشفه عرفانی است و دیدگاه خاص نفس شناسانه این نظام در تحقق این تجارب دخیل است که با اشراق و مشاهده همراه بوده، با اتحاد و فنا پایان می پذیرد. گرچه در این تفکر ویژگی های ذوقی و اشراقی نقش اساسی دارد، ولی مجموعه ویژگی های تجارب مینوی از نگاه سهروردی، بیانگر نوعی ذات گرایی در مکاشفات عرفانی است، نه اینکه وحدت شخصی تجارب بر اساس نوع تفکر حاکم بر افراد، هر تجربه ای را از دیگر تجارب جدا کند؛ بلکه همه آنها دارای مشترکات و زمینه های واحدند. پژوهش حاضر ضمن اشاره به دیدگاه های مطرح در این خصوص به توضیح چیستی و چگونگی تجارب مینوی از نگاه سهروردی پرداخته و به مجهولاتی در این زمینه پاسخ داده است.
صفحات :
از صفحه 115 تا 130
بررسی دیدگاه ابن‌فناری در باب ادلّه نظری
نویسنده:
محمدرضا غفوریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علمی عرفان اسلامی ایران,
چکیده :
نقد ادلّه نظری و قیاس منطقی را در آثار بسیاری از اهل عرفان می‌توان یافت. برخی چون ابن‌عربی در آثار مختلف خویش قواعد منطق و قیاس را برای سطح معینی از معرفت، اموری لازم و درست دانسته‌اند، ولی برای معرفت مطلوب عارفانه راه‌های دیگری را تبیین کرده‌اند. برخی هم در شعر و نثر، این قواعد و ادلّه را نارسا و رهزن معرفت شمرده‌اند. گرچه می‌توان بعضی از نوشته‌ها و دیدگاه‌ها را حمل بر مبالغه‌های ادیبانه دانست، ولی هستند عارفانی که با بیان ادلّه‌ای به نفی ادلّه پرداخته‌اند. ابن‌فناری در فصل سوم از فصول مقدمه مصباح الاُنس، نُه وجه را برای متعذّر بودن و نارسایی ادلّه نظری در معرفت حقایق اشیا، بدان­گونه که در علم حق‌تعالی هستند، ذکر کرده است. این مقاله به همه وجوه نه‌گانه ابن‌فناری پاسخ می‌دهد و در پایان به جمع‌بندی دیدگاه قونوی و ابن‌فناری و بیان پیامدهای غریب آن می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 125 تا 140
مبادی معرفت شناختی فارابی در رساله فصوص الحکمه و استنتاج دلالت های تربیتی آن
نویسنده:
محمدحسن میرزامحمدی
نوع منبع :
مقاله , آثار منسوب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
هدف اصلی این پژوهش، توصیف و استنتاج اصول، هدف‌ها و روش‌های تربیتی بر اساس مبادی معرفت‌شناختی فارابی در رساله فصوص الحکمه می‌باشد. برای دست‌یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل اسنادی و استنتاجی بهره گرفته شد. یافته‌های حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که عالِم بودن واجب‌الوجود به تمام ممکنات، علم حق عین ذات اوست، علم حق مظهر قدرت اوست، عالم بودن واجب‌الوجود به کلیات و جزئیات، واحد بودن علم حق و کثیر بودن علوم دیگر، کُنه ذات حق قابل شناخت نمی‌باشد، و ظاهر بودن ذات حق و اعتباری بودن باطن او از مهم‌ترین ویژگی‌های علم الهی بر اساس رساله فصوص الحکمه به شمار می‌روند. همچنین، امکانی بودن شناخت انسان، ناکامل بودن شناخت انسان، تدریجی بودن شناخت انسان و متکثر بودن شناخت انسان از مهم‌ترین اصول تربیتی حاصل از شناخت واجب‌الوجود برای سالک بر اساس رساله فصوص الحکمه محسوب می‌شوند. علاوه براین، وصال حق، کمال نفس مطمئنه، کسب لذت و صدور کرامات به مثابه مهم‌ترین هدف‌های تربیتی، و سیر عقلانی برای شناخت حق، شهود عرفانی برای شناخت حق که خود شامل تجرد از تعینات، تأمل در حقیقت وجود، فنای در وجود مطلق، شهود علمی و عملی حق، شهود حق در مظاهر تفصیلی، درک حقیقت، و ریاضت نفس در زمره روش‌های تربیتی حاصل از شناخت واجب‌الوجود برای سالک بر اساس رساله فصوص الحکمه قلمداد می‌شوند.
صفحات :
از صفحه 89 تا 103
ویژگی‌های سرّ در کشف‌المحجوب و مطابقت آن با ‌متون منثور صوفیه
نویسنده:
حجت کجانی حصاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
«سِرّ» از مصطلحات رایج صوفیه است که آن را جایگاه مشاهده و یکی از برترین لطایف وجودی انسان دانسته‌اند؛ علاوه بر توصیف­ های مختلف از سِرّ و تبیین ویژگی‌های آن در ضمن عبارات مختلف، در متون منثور عرفانی گاه سِرّ را در معنا با «دل»، «قلب» و «روح» یکی دانسته و در تعاریف مختلف، آن را با همین کلمه در معنایِ «راز» یکسان شمرده‌اند، در صورتی که سرّ مرتبه ­ای ورای روح و جان است. مقاله حاضر بر اساس متن کشف­ المحجوب حدود تعاریف سرّ را مشخص و تفاوت‌ آن را با دیگر لطایف بررسی می ­­کند، و آراءِ نویسندگان متون منثور عرفانی از آغاز تا قرن هشتم هجری را در تعریف و استعمال این واژه­ها معرفی می ­کند و سرانجام به بیان ویژگی­های سرّ از خلال متن کشف‌المحجوب و تطابق آن با سایر آثار عرفانی منثور می­ پردازد.
صفحات :
از صفحه 133 تا 150
بررسی تطبیقی نظریه شناخت از دیدگاه هیوم و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
ذکیه ترکاشوند دهنو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به این که مسأله شناخت از پیچیده ترین مسائل معرفت انسانی است و گره های نگشوده در این زمینه وجود داشته و اذهان بشری دچار آشفتگی شده است ، لذا به این سبب اندیشمندان بزرگی به آن پرداخته و دیدگاه های گوناگونی ارائه کرده اند . از این میان دو فیلسوف بزرگ ، دیوید هیوم و علامه طباطبایی ، به کاوش در مبانی شناخت آدمی اهتمام ورزیده اند و دیدگاه های متعارضی عرضه کرده اند ، که مهم ترین آن ها در باب منشأ تصورات و پی جویی از ریشه های آغازین معرفت است . هیوم ، در نظریه شناخت خود ، به انکار معقولات ثانیه و محدود کردن تصورات به انطباعات حسی برمی آید . در باب تصدیقات نیز محدودیت فراوانی بر عقل تحمیل می کند . وی با رد اصول بدیهی عقلی ، به جز گزاره های تحلیلی ، تنها گزاره هایی را حاکی از خارج می داند ، که قابل تحقیق تجربی باشند . در مقابل ، علامه طباطبایی با اصل دانستن معرفت حضوری و پذیرش اصول بدیهی عقلی ، دایره شناخت بشری را بسیار گسترده می داند . ثمره ی اصلی این تعارضات ، شک گرایی معرفتی هیوم و ابطال آن از سوی علامه طباطبایی می باشد . از رهگذر همین مبناست که هیوم به تحلیل مفهوم علیت پرداخته و اصل علیت را به مثابه یک اصل عقلانی نفی کرده است . در مقابل علامه طباطبایی از مسأله ریشه ی اعتقاد به علیت گره گشایی کرده و علیت را به عنوان یک اصل غیرتجربی و عقلی اثبات می کند . از دیگر سوی ، مواضع وجودشناسی مبتنی بر نظام معرفتی این دو فیلسوف ، در مورد مسائلی نظیر : جوهر ، تصورکلی ، جهان خارج ، تصور خدا ، بسیار متقابل بوده و هر یک تأثیرات شگرفی بر اندیشه ی پس از خود در زمینه معرفت شناسی ، وجود شناسی ، فلسفه اخلاق و فلسفه دین به جای گذاشته اند .
تحلیل و بررسی «نومن» و «فنومن» کانتی و «جوهر» و «عرض» صدرایی
نویسنده:
مجتبی سپاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
. حسّ به هیچ وجه توانائی دست‌یابی به ذات معقول و نومن را ندارد بنابراین از نظر کانت اوبژه دیگری غیر اوبژه حس قابل اثبات نیست، و اگر اوبژه دیگری باشد، باید شهود دیگری را نیز اثبات کرد. 2. فاهمه نیز به هیچ وجه توانایی دست یابی به ذات معقول را ندارد، زیرا فاهمه کاربرد تجربی دارد، یعنی فاهمه مفاهیم خود را در اوبژه‌های حسی به کار می‌گیرد و توانایی به کارگیری آنها را بر اوبژه‌های فرا حسّی ندارد. 3. به نظر کانت ما برای اینکه قلمرو حسی را کنترل کنیم، باید ذات معقول را فرض بگیریم، منتهی این فرض ما از مفهوم خودِ «پدیدار» بدست می‌آید و آن این است که «پدیدار» یعنی پدیدار چیزی که در دسترس ما نیست، ولی باید آن را فرض کرد. 4. خطای بزرگ این است که از فرض گرفتن ذات معقول، فاهمه برای کنترل قلمرو حسّ در حیطه معرفت و شناخت، به واقعیت عینی پل زده و می‌گوید، اشیاء در واقعیت هم دارای دو جنبه‌اند که یک جنبه آنها شناخته می‌شود و جنبه دیگر آنها ناشناخته می‌ماند، آن جنبه شناخته شده جنبه پدیداری واقعیت است و آن جنبه شناخته نشده جنبه غیرپدیداری واقعیت است این خطا همان مغالطه بین یک امر معرفت شناسانه و امر وجود شناسانه است. یعنی چرا باید اعتبار انفکاک موصوف از صفت و جوهر از عرض و نومن از فنومن که عمل و ساخته ذهنی است، مبنا قرارداده شده باشد و هستی عینی‌ خارجی را هم مانند آن پنداشته و آن انفکاک اعتباری را به خارج تسرّی داده و در خارج هم مانند آن، صفت را از موصوف وعرض را از جوهر و فنومن را از نومن جدا انگاشت. از اینجا می‌توان گفت که نگاه ملاصدرا که یک نگاه وحدت گرایانه است در قلمرو وحدت ذهن و عین تفسیری به سامان است و ملاصدرا در حلّ این مسئله گوی سبقت را از کانت ربوده است، چون کانت با همه بزرگی نتوانست مشکل ثنویت را حل کند امّا ملاصدرا توانست آن را حل کند.
ام‍ث‍ل‌ ف‍ی‌ ت‍ف‍س‍ی‍ر ک‍ت‍اب‌ال‍ل‍ه‌ ال‍م‍ن‍زل‌ المجلد 17
نویسنده:
ت‍ال‍ی‍ف‌ ن‍اص‍ر م‍ک‍ارم‌ ش‍ی‍رازی‌؛ [ب‍ا ه‍م‍ک‍اری‌ ج‍م‍ع‍ی‌ از ف‍ض‍لا]
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , آثار مرجع
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ق‍م: م‍درس‍ه‌ الام‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ب‍ن‌ اب‍ی‌طال‍ب‌(ع‌),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفسیر «الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل» ترجمه تفسیر نمونه است. این تفسیر با تجدید نظر جزئی و تکمیل مسانید و ارجاعات آن، به شیوه نوین ارائه شده است و تفسیری کامل و شامل تمام قرآن است که با ویژگی عصری و اجتماعی. و متناسب با نیازها و پرسشهای زمانه، پیام قرآن را تبیین کرده است. از مباحث فنی و کلاسیک ادبی پرهیز نموده و جلوه دیگر آن، گرایش به جنبه‌های هدایتی و تربیتی است که مؤلفان آن را تعقیب کرده‌اند. این تفسیر در کنار تفسیر گرانسنگ المیزان، می‌تواند خلا عدم وجود تفاسیر شیعی عربی را در کشورهای عرب زبان پر نماید و سبب آشنایی بیشتر اهل سنت با دیدگاههای نوین شیعه و اهل بیت علیه‌السّلام گردد. مفسر در مقدمه خود، هدف از تالیف این تفسیر را چنین بیان می‌دارد: «هر عصری ویژگیها، ضرورت‌ها و تقاضاهایی دارد که از دگرگون شدن وضع زمان، و پیدا شدن مسائل جدید و مفاهیم تازه در عرصه زندگی سرچشمه می‌گیرد، همچنین هر عصر، مشکلات و پیچیدگی‌ها و گرفتاری‌های مخصوص خود را دارد، که آن نیز از دگرگونی اجتماعات و فرهنگ‌ها، که لازمه تحول زندگی و گذشت زمان است، نشات می‌گیرد. افراد پیروز و موفق آنهایی هستند که هم آن نیازها و تقاضاها و هم این مشکلات و گرفتاریها را که مجموع آنها را «مسائل عصر» می‌توان نامید درک می‌کنند. گام دیگر استنباط نیازها و تقاضاهای ویژه این زمان، از اصول کلی اسلام می‌باشد. این تفسیر بر اساس دو هدف فوق نگارش یافته است. الامثل، در روش ارائه مطالب و تحلیل و ذکر وجوه و احتمالات متاثر از تفاسیری چون المیزان و تفسیر مراغی است. شیوه ذکر مطالب چنین است که در آغاز، پس از بیان نکات کلی و عام در هر سوره، از قبیل نام، مکی یا مدنی بودن، عدد آیات و ویژگیهای آن، به فضای حاکم بر سوره، سبک و سیاق موضوعات مهم مطرح شده در سوره اشاره می‌شود، آنگاه به مضمون آیه پرداخته و با روش بیانی و تحلیلی در تفسیر، با عباراتی روان و سبک عربی امروزی، مسائل زندگی و هدایت انسان تشریح می‌گردد. ذیل هر آیه با عنوان «بحث» موضوع متناسب با آن را مطرح می‌نماید. موضوعاتی از قبیل، ربا، حقوق زن، آفرینش انسان، و... مفسر در هر مقطع به دنبال آن است که با بیان معانی کلمات و تبیین درست آیه، فهم صحیحی از قرآن به خواننده ارائه دهد و در این مقصود از نقل حدیث، اسباب النزول، قصه‌های تاریخی و مسائل علمی کمک می‌گیرد. در بیان احکام نیز، به حد آیات قرآنی اکتفا کرده و در کنار آن به اسرار و حکمتهای احکام الهی اشاره دارد. در نقل قصه‌های تاریخی تلاش نموده از اسرائیلیات پرهیز نماید. مفسر و همکاران عنایت دارند تا آیاتی را که مربوط به آفرینش انسان، حیوان، آسمانها، زمین و جهان طبیعت است، تفسیر علمی کنند و در آیاتی که احتمالا اشاره‌هایی به نظریات و اکتشافات جدید دارد، آن آیات را منطبق سازند. مانند ذیل سوره یونس آیه ۵ «هو الذی جعل الشمس ضیاء»، که راجع به کرویت زمین و حرکت خورشید و ماه بحث می‌نمایند. و ذیل آیه ۱ سوره انشقاق به نقل حدیثی از حضرت علی علیه‌السّلام و بیان اعجاز علمی آن می‌پردازند. گفته شد که این تفسیر، ترجمه عربی تفسیر نمونه می‌باشد، بنابراین مقدمه تفسیر شامل همان مطالبی است که ما در کتابشناسی تفسیر نمونه بیان کردیم. منابع آن نیز همان ۱۶ تفسیری است که ذکر شد. تنها تفاوت مهم «الامثل» با «نمونه» حذف ترجمه آیات است که بدلیل عربی بودن متن «الامثل» نیازی به آن نبود. از تفاوتهای جزئی دیگر انتقال برخی مطالب به پاورقی الامثل است، مانند آنجایی که بحث را به جلدهای دیگر ارجاع می‌دهد. باید اذعان داشت که ترجمه متن، ترجمه مناسبی بوده و مهمتر از آن توانسته است با بیان عربی روز و متداول، حس مترجم بودن را از بین ببرد و با مخاطب، ارتباط خوبی برقرار نماید. این امر ناشی از این است که مترجمان همگی مسلط بر دو زبان عربی و فارسی بوده‌اند و زبان اصلی اکثر آنها عربی بوده است. مترجمان این اثر آقایان محمد علی آذرشب، محمدرضا آل صادق، استاد اسد مولوی، شیخ مهدی انصاری، سید احمد قبانچی، شیخ هاشم صالحی، استاد خالد توفیق عیسی، استاد سید محمد هاشمی و استاد قصی هاشم فاخر، می‌باشند. فهرستی از مطالب مختلف کتاب، بر اساس ترتیب آیات در پایان هر جلد «الامثل»، یاری رسان محققان خواهد بود.
چرا علم دینی؟
نویسنده:
مهدی گلشنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بررسی تحولات علم و تعامل آن با عرصه‌های انسانی در دوره پس از رنسانس به‌خوبی نشان می‌دهد که در کنار ویژگی‌ها و فرصت‌های مثبتی که برای بشر ایجاد کرده، آثار منفی و آسیب‌های فراوانی نیز به همراه داشته است. این مسائل که گاهی به صورت بحران انسانی نیز بروز کرده است، موجب شد که متفکران به دنبال راه حلی برای این موضوع باشند که از جمله این راه حل‌ها تغییر نگرش نسبت به علم بوده است. در پاسخ به این نیاز، متفکران مسلمان در دهه‌های اخیر، علم دینی را پیشنهاد کرده‌اند. مقاله حاضر، شماری از آثار منفی و آسیب‌های علم را بررسی کرده و نیز چارچوبی دینی را برای تغییر نگرش در علم پیش می‌نهد.
صفحات :
از صفحه 15 تا 25
  • تعداد رکورد ها : 113