جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 180
نیچه و زبان
عنوان :
نویسنده:
محمدعلی محمدی ارهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الف: موضوع و طرح مسئله ( اهمیت موضوع و هدف ): با وجودی که اکثر ما نیچه را یکی از بزرگترین فلاسفۀ دوران اخیر می‌دانیم، شایان ذکر است که وی از آرای زبانشناختی در خور توجهی برخوردار بوده که بررسی آنها نیز به نوبۀ خود ضروری می‌نماید. نیچه برای همۀ جهانیان فیلسوفی بارز و معروف به حساب می‌آید حال آن که آرای او در آنچه بعدها وی را فیلسوف برمی‌شمارد، تحت تأثیر تحصیلات و رشتۀ تخصصی‌اش، یعنی زبانشناسی تاریخی، بوده است. نگارنده سعی بر آن دارد تا در رسالۀ حاضر، تأثیر پذیری نیچه را از رشتۀ تحصیلی‌اش معلوم کند و مشخص سازد تا چه حد و اندازه‌هایی فیلسوفی چون نیچه در طرح مسائل فلسفی‌اش از نگاهخود به زبان بهره گرفته و تأثیر پذیرفته است.نیچه بیشتر در مقام یک فیلسوف مورد توجه قرار گرفته و کمتر به آرای زبانی و دید زبانشناختی وی در فلسفه پرداخته‌ شده‌است. به اعتقاد نگارنده بررسی آرای زبانی نیچه و احتمالأ تأثیر آن در دیدگاه فلسفی وی ضروری به نظر می‌رسد. از آنجا که از این منظر به آرای نیچه پرداخته نشده‌ و تاکنون، دست کم از آنچه نگارنده در اختیار داشته ‌است، نوشته‌ای در دست نیست که معلوم کند زبانشناسی تا چه حد و اندازه‌ای در نگاه فلسفی نیچه تأثیر گذار بوده است، به نظر می‌رسد پژوهشی در این زمینه، هر چند ناقص، می‌تواند از اهمیت خاص خود برخوردار باشد. ب: مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه‌ ها:از آنجا که اکثر آثار نیچه به فارسی ترجمه شده ‌است لذا مبنای کار بر اساس آثار او، نقدهای صورت گرفته از وی و همچنین کتابهای مرجعی چون مجموعه کتابهای راتلج و تاریخ فلسفه کاپلستون است. با توجه به موضوع تحقیق جمع‌آوری داده‌ها مستلزم شیوۀ کتابخانه‌ای است. نگارنده با استخراج آرای زبانشناختی نیچه از میان متون انتشار یافته از وی، این آراء را طبقه بندی می‌کند و به دنبال آن است تا معلوم کند بینش وی نسبت به زبان و مطالعۀ زبان چه بوده و چگونه در آرای فلسفی او تأثیر گذاشته است. روش گردآوری مطالب، آنگونه که پیش‌تر گفته‌ شد، کتابخانه‌‌ای است و نگارنده از روش توصیفی ـ تحلیلی در طرح مسائل و یافتن پاسخ برای پرسشهای خود بهره می‌گیرد.پژوهش حاضر مبتنی بر دو پرسش اصلی است:الف. آرای زبان‌شناختی نیچه کدام است؟ب. آیا آنچه نیچه در قالب رشتۀ تخصصی‌اش، یعنی فیلولوژی، آموخته است بر آرای فلسفی وی تأثیر گذار بوده یا نه؟پرسش های فوق بر پایه دو فرض اصلی مطرح شده اند که عبارتند از: الف.نیچه در زمینه زبانشناسی نگرش خاص خود را داشته است. ب.آموخته‌های نیچه در قالب رشتۀ تخصصی‌اش بر دیدگاه فلسفی وی تأثیر گذار بوده است.در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا با توجه به دو فرض بالا به پاسخی مناسب برای دو پرسش اصلی این رساله دست یافته شود.ت. یافته های تحقیق، نتیجه گیری و پیشنهادات: در تلاش برای تایید و بررسی فرض اول، در بخش دوم ازفصل چهارم با عنوان: منشأ زبان، ملاحظه گردید که نیچه همواره در آثار خود تضاد میان یک زبان « والا » و هنری را که از مصرف کردن روی نمی‌گرداند و زبان «گله » را که از سر احتیاج تولد یافته است نگاه می‌دارد. زبان اصلی -یعنی همان زبان احساسات و اصوات که نیچه آن را زبان جهانی می‌نامد- که با هر چه بیشتر انتزاعی شدن به زبان مفهومی تغییر یافت، باید به عنوان اسطوره‌ای تفسیر شود که دارای اهمیتی سنخ‌شناسانه است. از نگاه نیچه همواره و از پیش دو نوع زبان وجود داشته است: زبان "والا" و دیگری "زبان گله". نیچه برای زبان اصوات یا همان احساسات یک منشأ ذاتی قائل است. از چنین منظر بیولوژیکی به زبان، ساختارهای دستوری، نظیر تقسیم بندی فاعل و فعل، به عنوان صورتهای نظام یافته‌ای از مغز تلقی می‌شوند. وی همچنین دربارۀ تکوین زبان بر این باور است که زبان به یکباره بسط نیافته است؛ برعکس، زبان نتیجۀ نهایی ادوار و فواصل زمانی بی‌نهایت طولانی است، و در اینجاست که آن را با مسئلۀ تکوین غرایز قیاس می‌کند. حال آنکه ریشۀ زبان مفهومی را در نیاز به ارتباط می‌بیند. وی همچنین معتقد است ملتهایی با فرهنگ و تجارب متفاوت ممکن است زبانهای متفاوتی نیز داشته باشند که درک آن برای دیگری دشوار می نماید.در بخش چهارم از فصل چهار، تلقی نیچه از استعاره نوعی دگردیسی و از میان رفتن فردانیت است. وی دیگر به مفهوم ارسطویی آن اعتقادی ندارد چرا که باور دارد ذات اشیاء رازآلود و مبهم است و "جنس" و "نوع" -که ارسطو از آنها در تعریف خود بهره می‌برد- خود استعاره‌هایی تمامأ انسانی‌اند. استعاره در نگاه نیچه: تغییر شکل، تغییر، مستی، رهایی از خود و دگردیسی (که تنها هنگامی میسر است که مرزبندی‌های مشخص اجناس و انواع از میان برداشته شده باشند) و افزون بر آن تغییر شکلِ حقیقتِ هستی به زبان‌های نمادین است.در بخش پنجم از این فصل تعریف نیچه از "کلمه"، "مفهوم" و "زبان" عنوان می‌شود. نیچه شکل‌گیری کلمه را حاصل دو استعاره- در قدم اول محرک عصبی به یک تصویر انتقال می‌یابد: نخستین استعاره. آنگاه، این تصویر نیز به نوبۀ خود، به صوت بدل می‌گردد: دومین استعاره- و شکل‌گیری مفهوم را در نتیجۀ استعاره سوم، انتقال از مشابه به همانند و از همگون به واحد، می‌داند و در اینجاست که وی نظریه‌ای را که بر اساس آن نوعی پیوند "طبیعی" میان اشیاء و کلماتی خاص وجود دارد ( این نظریه در رسالۀ کراتیلوس افلاطون مطرح شده است) رد می‌کند؛ چرا که مفهوم با سه استعاره از ذات شیئ دور است. و سرانجام اینکه از دیدگاه نیچه "زبان دستگاهی است که همانندی‌های دروغین می‌سازد. از این رو همۀ همانندی‌ها، به ویژه آنهایی که از مفهوم پردازی‌ها پدید می‌آیند، تصویرهای وهمی و روشنایی‌های دروغین‌اند". با توجه به استدلالات ذکر شده در رسالۀ حاضر، در مورد فرض دوم، در بخش هفتم از فصل چهارم که تحت عنوان نیچه و معرفت شناسی به تدوین در‌آمد، نشان داده شد که نقد و اعلام بی‌کفایتی مفاهیم از سوی نیچه یعنی خالی کردن زیر پای علم و فلسفه و زبان و به تبع آن خالی کردن زیر پای حقیقت. اما نیچه از این همه نمی‌هراسد و آماده مواجهه با پیامدهای احتمالی این نقادی است و بر فلسفه، علم، زبان و حقیقت – یعنی دستگاههایی که ابزار کارشان مفهوم است به یکسان حمله می‌برد. اگر مفهوم حاصل یک استعاره یعنی اتصال غیر حقیقی با جهان است پس چگونه قادر است حقیقت علمی یا فلسفی یا زبانی را باز بتاباند یا اصلاً ابزار رسیدن به حقیقت باشد؟ در بخش هشتم از این فصل با عنوان متافیزیک زبان و هستی شناسی، نیچه هستی شناسی را با متافیزیک زبان، یعنی قائل شدن به یک فاعل ضروری برای یک فعل، مرتبط می‌داند و می-گوید خرد ما که نوعی متافیزیک زبان است از پیش فرض و باورِ به «من» حرکت می‌کند و هستی جهان را از آن استنتاج می‌کند که همان طور که قبلاً هم بیان کرده بود نوعی قیاس به نفس انسانی است. در همانجا نیچه حتی خاستگاه شاخة دیگری از متافیزیک، یعنی الهیات را هم به زبان و رابطة فعل و فاعل منتسب می‌کند. به گمان او این اعتقاد که در جمله هر فعل باید فاعلی داشته باشد به این اندیشه متافیزیکی منجر شده است که پس جهان به مثابه یک فعل و کنش باید آفریننده یا فاعلی داشته باشد. در همین رابطه است که می‌گوید: "می‌ترسم از دست خدا خلاص نشویم زیرا هنوز دستور زبان را باور داریم" (نیچه، 1381 الف، ص47). همانطور که در بخش‌های پیشین مرور کردیم، نیچه همۀ مفاهیمی که به یاریِ آنها شناخت و باز‌خوانیِ متن جهان را ممکن می‌نمود بی‌اعتبار کرد. در بخش نهم از این فصل، نیچه برای سیر و کاوش در واقعیت، وسیله‌ای دیگر پیشنهاد می‌کند که همانا "تفسیر" است. در این بخشنیز می‌توان تأثیر زبانشناسی تاریخی را در رویکرد "چشم انداز‌نگری" نیچه در دریافت معنی وحقیقت جهان، و اعتمادی که وی به رشتۀ تخصصی‌‌اش، یعنی زبانشناسی تاریخی، دارد مشاهده کرد. در بخش دهم از فصل چهارم، ریشه‌شناسی نیچه از مفاهیم اخلاقی چون "راست" و "دروغ" و "نیک" و "بد" نشان داده شد و اینکه وی با بهره‌گیری از دانش زبانشناختی خود دست به واژگون کردن این مفاهیم و ارزش‌گذاری مجدد آنها می‌زند.در بخش یازدهم معلوم گردیدکه نیچه منشأ پیدایش "عدالت" را با منشأ پیدایش "مفهوم" یکی می‌داند؛ یعنی همان فعالیت استعاری و از بین بردن فردانیت‌ها. در بخش دوازدهم رابطۀ اسطوره شناسی نیچه و تأثیرپذیری وی از ریشه شناسی واژگانی چون "میتوس" و "لوگوس" و "آپولون" و "دیونوسیوس" عنوان گردید که در نظر نیچه، به ترتیب نمادهایی از منشأ "دانش همگانی"، "اصل فردانیت"، "ایده‌آلیسم" و "رئالیسم" اند. و نهایتاً در بخش پایانی این فصل، امکان مرگ خدا در زبان، از دید نیچه مطرح شد؛ اینکه نیچه سعی دارد با دگرگون کردن نگرش خود به زبان و قواعد زبانی، کلی‌گرایی و جایگاه خداییِ حقیقت را به چالش بکشد. از تمامی آنچه بحث شد معلوم می‌گردد با وجودی که اکثر ما نیچه را یکی از بزرگترین فلاسفۀ دوران اخیر می‌دانیم، وی از آرای زبانشناختی در خور توجهی برخوردار بوده که به عنوان نمونه می‌توان به مواردی از آن اشاره داشت: نیچه برای زبان اصوات یا همان احساسات یک منشأ ذاتی قائل است. از چنین منظر بیولوژیکی به زبان، ساختارهای دستوری، نظیر تقسیم بندی فاعل و فعل، به عنوان صورتهای نظام یافته‌ای از مغز تلقی می‌شوند. وی همچنین به تکوین زبان در فواصل زمانی بی‌نهایت طولانی معتقد است و به زبان اصوات به عنوان یک زبان اصیل و آغازین باور دارد. نیچه در چنین گفت زرتشتخود نیز چنین می‌نویسد: "هر ملتی با زبان نیک و بد خویش سخن می‌گوید. از این جهت دو انسان که متعلق به دو فرهنگ متفاوت‌اند ممکن است سخنان یکدیگر را درک نکنند" (نیچه،1381: 72). یا در مقالۀ خود تحت عنوان دربارۀ حقیقت و دروغ به مفهوم غیراخلاقی ، نیچهدر خصوص اینکه کلمه چیست، می‌گوید ما در اینجا چندین استعاره داریم؛ یعنی ازتکانۀ عصبی به تصویر ذهنی جهش می‌کنیم و از این محتوای ذهنی به یک نام جهش می‌کنیم و این جهش یک شکاف پرنشدنی است و یک لفظ متعلق به حقیقت یک شی نیست (نیچه، 1389: 164-163). در همان جاست که نیچه نظریۀ افلاطون را –که بر اساس آن نوعی پیوند طبیعی میان اشیاء و کلماتی خاص برقرار شده- رد کرده می‌افزاید "هنگامی که زبانهای مختلف بشری کنار هم قرار می‌گیرند، آنگاه روشن می‌شود که نه پرسشِ حقیقت و نه پرسشِ بیانِ رسا ، هیچ یک ربطی به کلمات ندارند، که اگر جز این بود این همه زبانهای گوناگون وجود نمی‌داشت" (همان: 163).همچنین در ادامه و با بررسی مجدد آرای فلسفی نیچه معلوم ‌گردید فیلسوفی چون نیچه تا حد قابل توجهی در طرح مسائل فلسفی‌اش از نگاه خود به زبان بهره گرفته و تأثیر پذیرفته است.
مطالعه تطبیقی وجوه تمایز زبان قرآن و زبان حدیث، با تاکید بر زبانشناسی
نویسنده:
قاسم درزی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
زبان قرآن و زبان حدیث از مسائل مهمی محسوب می شوند که عدم توجه به آنها موجب پدید آمدن کژفهمی در این دو متن مقدس خواهد گردید. در این راستا نکته ای که توجه بدان شایسته به نظر می رسد فهم تمایز و بیان تمایزات این دو زبان است. چرا که عدم توجه به این تمایزات و یکسان انگاشتن زبان این دو متن متفاوت، موجب ابهام و ایهام در فهم آنها و داشتن انتظاراتی از آن متون خواهد شد که رسیدن به مراد آیه و روایت را سخت و گاها ناممکن می سازد. لذا ما در این مقاله بر آن شده ایم تا با بیان این تمایزات، تصویر پیراسته تری از زبان قرآن و حدیث را برای طالبین فهم قرآن به نمایش بگذاریم.
صفحات :
از صفحه 73 تا 83
شيعة الإمامية و نشأة العلوم الإسلامية
نویسنده:
علاءالدین اميرمحمد قزوينی
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
انتشارات الشریف الرضی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
«الشيعة الإمامية و نشأة العلوم الإسلامية» از آثار دكتر علاءالدين سيد اميرمحمد قزوينى است كه در آن، پيدايش و تأسيس علوم اسلامى -مانند كلام، نحو، تصريف، علم اللغة، تفسير، اعراب قرآن، حديث، فقه، اصول فقه، تاريخ، جغرافى، اخلاق و هم چنين رويش انديشه فلسفى در نزد شيعه و اثرش بر فكر و فرهنگ اسلامى را با تأكيد بر شرح‌حال و انديشه‌هاى سه فيلسوف بزرگ (كندى، ابونصر فارابى و ابن سينا) به صورت مستند بررسى و تحليل كرده است. زمان و مكان نگارش اثر مذكور مشخص نيست. اين كتاب از يك مقدمه و دو بخش به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1- شيعه و علوم اسلام و اثرش بر فرهنگ اسلامى 2- پيدايش انديشه فلسفى در نزد شيعه و اثرش بر فكر و فرهنگ اسلامى.
محمد ارکون و کاربست پساساختارگرایی در نقد عقل اسلامی
نویسنده:
حامد علی اکبرزاده حامد، مصطفی سلطانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
محمد ارکون یکی از مهم ترین روشنفکران جهان اسلام در سال های اخیر است که تلاش می کند در پروژه ای با عنوان نقد عقل اسلامی، خوانشی نوین از میراث فکری اسلامی و نحوه شکل گیری و رشد آن ارائه دهد و با تبیین نقاط چالش برانگیز عقل اسلامی، به نقد قرائت های سنتی، سلفی و شرق شناسانه از اسلام بپردازد. او روشی تلفیقی را در این عرصه پی می گیرد اما روش پساساختارگرایی در نقد وی نمود بیشتری دارد.ارکون در پساساختارگرایی تحت تاثیر فیلسوفان پست مدرن فرانسوی، همچون میشل فوکو و ژاک دریدا است و به خوبی توانسته همان رهیافت ها را در اندیشه اسلامی دنبال کند. او در سایه این روش از تبارشناسی و واسازی عقل اسلامی سخن می گوید و تلاش می کند به زعم خویش، نگرش های اسطوره ای، راست کیشی، جزم اندیشی، فهم های انحصاری رجال دین و انگاره های خیالین را کنار نهاده و به نااندیشیده هایی بپردازد که تاکنون از دید اندیشمندان اسلامی پنهان بوده است.در این مقاله نحوه کاربست روش پساساختارگرایی توسط ارکون در نقد عقل اسلامی واکاوی و تحلیل می شود.
صفحات :
از صفحه 119 تا 144
تفسیر لغوی سوره دهر در تفسیر نمونه
نویسنده:
رضا مودب، فاطمه احمدی نژاد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از رویکردهای مهم و متداول در تفسیر آیات قرآن کریم، تفسیر بر اساس تحلیل تفسیری واژگان قرآنی است. این امر همواره از ابتدای نزول آیات قرآن تا کنون مورد توجه مفسران قرار گرفته است و در این زمینه افزون بر تفاسیر، آثار ارزشمندی به صورت مستقل نگارش یافته است. تفسیر نمونه از جمله تفاسیری است که در تفسیر آیات، اهتمام زیادی به پژوهش های لغوی و واژگان قرآنی داشته است و از این شیوه برای بیان مقصود الهی و دلالت آیات استفاده کرده است. در این مقاله نمونه هایی از تفسیر لغوی در تفسیر نمونه، در تفسیر لغوی سوره دهر بررسی شده تا افزون بر روشن شدن نقش تحلیل مفردات قرآنی در تفسیر آیات قرآن، میزان اهتمام مفسر تفسیر نمونه به تحلیل تفسیر لغوی، مشخص گردد.
صفحات :
از صفحه 121 تا 136
تفسیر ساختاری سوره کوثر بر پایه نظریه زبان شناسی نقش گرای نظام مند هلیدی
نویسنده:
علی صادقی، حسن نقی زاده، محمد کاظم طباطبایی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دستاوردهای زبان شناختی معاصر، تفسیر ساختاری قرآن کریم را وارد مرحله جدیدی کرده است. دستور نقش گرای نظام مند هلیدی مهم ترین نظریه زبان شناسی متن در حال حاضر مورد توجه بسیاری از زبانشناسان است. هدف این نوشتار، آشنا ساختن مفسران و قرآن پژوهان با روش های جدید زبان شناسی به ویژه دستور نقش گرای نظام مند هلیدی در حوزه فهم متون دینی است. نگارندگان در این پژوهش، با بهره گیری از نظریه زبان شناختی هلیدی، سوره کوثر را تفسیر نموده اند و با استفاده از ابزاری چون بافت و متغیرهای بافتی، فرانقش تجربی و ساختار تعدی، فرانقش بینافردی و ساختار وجهی، فرانقش متنی و ساختار صوری و اطلاعاتی متن، نکات معناشناسی جدیدی را درباره سوره کوثر به دست داده اند.
صفحات :
از صفحه 45 تا 66
فطرت نمونی زبان دین و قرآن
نویسنده:
رمضان علی تبار فیروزجایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم,
چکیده :
در مقاله حاضر به بحث زبان‏شناسى دین و قرآن، که از مباحث مهم الهیات، فلسفه دین و کلام جدید مى‏باشد، پرداخته شد. ابتدا پس از مفهوم شناسی و بیان پیشینه مسأله زبان شناسی، دیدگاه های مختلف در زمینه زبان دین مورد نقد و بررسی قرار گرفت. تئوریهای زبان دین در دو دسته غیر شناختاری و شناختاری تقسیم شده است. تئوری های غیر شناختاری که خاستگاه غربی دارد مورد نقد و بررسی قرار گرفت سپس نظریه های شناختاری زبان دین طرح گشته و در ادامه دیدگاه صحیح و ادله آن بیان شد. نظریه مختار این است که زبان دین و قرآن همان زبان عرف عقلاست که با فطرت و سرشت انسانی سازگار و همخوان است و به این دلیل به زبان فطرت و هدایت تعبیر شده است. بنا بر این زبان دین، زبان فطرت است؛ بدین معنا که زبان و ساختار دین، سازگارى و تطابق آن با فطرت انسان است نه تحمیل بر آن. چرا که هدف اصلى و اساسى دین ، هدایت همه انسان‏ها، در همه اعصار، در همه مکان‏ها و در همه زمینه‏ها می ‏باشد و این هدف، زمانى عملى و ممکن است که زبان آن نیز داراى ویژگى‏هاى فوق (فرازمانى، فرامکانى و...) باشد. یگانه زبانى که این ویژگى‏ها را داراست، زبان فطرت مى‏باشد که فرهنگ عمومى و مشترک همه انسان‏ها در همه زمان‏ها و مکان‏ها است و هر انسانى به آن آشنا و از آن بهره ‏مند است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 33
رویکردشناسی فلسفی و معرفتی جریان سلفی گری
نویسنده:
سید باقر سیدنژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش از رویکرد فلسفی و معرفتی جریان های ایدئولوژیک و تبیین موضع آنها درباره عقل و ارزشِ معرفت شناختی آن، از دغدغه های موجود و در خور تأمل پژوهشگران در قلمرو فلسفه دین است. اهمیت معرفت شناختی این مسئله درباره جنبش های دینی عمدتاَ به دلیل مفروضاتی، مانند نسبت و جایگاه عناصرِ فاخرِ «نقل» و «عقل»، مسئله «کاشفیت» و «صدق و کذب» در هندسه معرفتی و کار ویژه های آنها در قلمرو معرفتی است. این موضوع اخیراً از آن رو بیشتر دارای اهمیت تلقی می شود که دین افزون بر مبانی و منابع معرفتیِ متمایز از علوم اجتماعیِ حاکم، مبدأ تحولاتی واقع شده است که پیدایش جنبشی جهانی و نیرومند به سود حاکمیت دین و نهضت های دینی را نوید می دهد.در این میان، روند پرشتاب شکل گیری موج جدیدی از جریان های سلفی گری در جهان اسلام، نگارنده را به بازکاوی مبانی نظری و افکار پایه ای گروه ها و جریان هایی در حوزه اسلامی رهنمون گردید که از آغاز ظهور، دین داری پیراسته از خردورزی را وجهه همت خود قرار داده اند. در این مقاله از رهگذر مروری بر مبانی سلفی گری نشان داده می شود که چگونه پاره ای از دعاوی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی، مبانی ارائه رویکرد خاصی در اسلام گرایی واقعه شده و در نتیجه، به بهانه پاک دینی و اصالت ظاهر نقلف ارزش معرفت شناختی عقل برهانی تخطئه می شود.
صفحات :
از صفحه 131 تا 160
اشتقاق در زبان ترکی آذربایجانی
نویسنده:
یوسف آرام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در اين پژوهش، فرایند اشتقاق در زبان ترکی آذربایجانی بر بنياد انگارۀ نظری كيپارسكي (1982) تحت عنوان « صرف و واج شناسي واژگاني»يا به اختصار «صرف واژگاني» مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. اين نظريه از جمله رهيافتهاي علم صرف است كه در چارچوب دستور زايشي، به توصيف و تبيين نظام واژگاني و ارتباط آن با ديگر حوزه‌هاي زبان به ویژهواج شناسی مي پردازد. در فصل اول، ضمن تبیین اهداف رساله و طرح موضوع، به نحوة گردآوري داده‌ها، و ‌شيوة انجام پژوهش اشاره شده و نمایه ایكلي از نظریة صرف و واج شناسی واژگانی که این رساله بر بنیاد آن نگارش می شود،ارایه شده است. همچنین ، زبان تركي که به نظر می رسد شاخص‌ترين عضو خانواده زبان‌هاي آلتايي باشد، از حيث پيشينة تاريخي، مراحل تحول و ويژگي‌هاي رده شناختي بررسي شده است. در فصل دوم، پیشینة تحقیقاتی که در مورد صرف و اشتقاق به طور عام و مطالعاتی که در مورد زبان ترکی آذربایجانی به طور خاص انجام گرفته است، معرفی شده است. در فصل سوم، نظریة صرف و واج شناسی واژگانی کیپارسکی به عنوان چهار چوب نظری این رساله به صورت مبسوط مطرح و ارزیابی شده است. در فصل چهارم، داده های زبان ترکی آذربایجانی مشتمل بر وند های اشتقاقی بر بنیاد نظریة صرف و واج شناسی واژگانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در این فصل، ضمن تشریح اشتقاق پسوندی به عنوان یکی از مهمترین و رایج ترین فرایند هایواژه سازی در زبان ترکی آذربایجانی ، انواع پسوند های اشتقاقی اسم ساز ، صفت ساز ،قید ساز و فعل ساز به همراه شواهد متعددی معرفی گردید. همچنین، در این گروه ها نیز با توجه به این که پسوند به کدام یک از اجزای کلام افزوده شود، زیر گروه های مختلفی شناسایی ومعرفی گردید. برای هریک از پسوند ها یک صورت زیر ساختی در نظر گرفته شد که با توجه به مشخصه های آوایی واکه های موجود در پسوند ، دو یا چهار صورت رو ساختی / تکواژ گونه ارائه شده است. با توجه به ماهیت و موضوع این پژوهش ، بدیهی است چنانچه تحلیل های نظری بر بنیاد تحقیقات آزمایشگاهی اقامه شود، نتایج به دست آمده ( در این پژوهش ، تعیین جایگاه تکیه، شناسایی و تحلیل رفتار آوایی پسوندها و...)قابل اعتمادتر خواهد بود. بر این اساس، در این پژوهش ، انواع تکیه در زبان ترکی و محل وقوع آن با استفاده از نرم‌افزار پرات مدل 4.4.18 به صورت ديجيتالي ضبط و تجزيه و تحليل شده است . برپایة این تحلیل، پسوندهای زبان ترکی برحسب رفتارواجي شان به دوگروه گسترده تقسيم شده است. گروه اول شامل پسوندهاي "غیرخنثي" و گروه دوم مشتمل بر پسوندهاي "خنثي"مي‌باشد. وندهاي خنثي برپايه اي كه به آن مي چسبند، هيچ گونه تأثير واجي ندارند. ليكن وندهاي غيرخنثي از بعضي جهات براجزاي همخواني يا واكه اي، همچنين بر محل تكيه درپايه اي كه به آن مي پیوندند، تأثير مي‌گذارند. تکية غير پاياني مربوط به مقوله‌هاي صرفي سطح اول مي باشد، در حالي که تکية مقوله هاي صرفي سطح دوم از نوع پاياني است.در این رساله، تعداد 148 پسوند متشکل از 127 پسوند اشتقاقی متعلق به سطح دو و 21 پسوند اعم از اشتقاقی و تصریفی متعلق به سطح یک شناسایی و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. در فصل پنجم، ضمن نتیجه گیری از مباحث مطروحه، الگوی متفاوتی از نظریة صرف و واج شناسی واژگانی کیپارسکی بر اساس زبان ترکی آذربایجانی پیشنهاد شده است.
سهم دانشمندان ایرانی و مسلمان در تدوین زبانشناسی
نویسنده:
عباس حسین پوردهنوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عنوان این رساله "سهم دانشمندانی ایرانی و مسلمان در تدوین زبانشناسی" است . هدف این مجموعه، معرفی شماری از زبانشناسان ایران و مسلمان و بررسی آرا و دیدگاهها و سهم آنان در این علم می‌باشد. ابتدا به سابقه فرهنگی و تمدن ایرانی در دوره قبل از اسلام اشاره می‌شود. با ظهوذ اسلام و تشویق و ترغیب مسلمانان به کسب علم، که لزوم فراگیری و تسلط بر زبان عربی را ایجاب می‌کرد، دوره دیگری رقم خورد، که دوره اسلامی شهرت دارد. محوریت کلام وحی و تعالیم عالیه اسلام، اساس کار پژوهشگرانی شد که از گوشه و کنار عالم بویژه ایران، در تدوین زبانشناسی اسلامی بررسیهای قابل توجهی به ثمر رساندند. از پیشگامان اولیه زبانشناسان اسلامی می‌توان به خلیل‌بن‌احمد فراهیدی و شاگردان برجسته او سیبویه و کسائی اشاره کرد که سیبویه در تکوین مکتب بصره سهم بسزائی داشت و به پیشوای نحویون اشتهار یافت و کسائی شالوده مکتب کوفه را بنا نهاد. "الکتاب " سیبویه یکی از شاهکارهای قواعد نحو و ادب عربی است که مانند دریای بیکران پراز در و گهر است و در نزد اهل ادب پس از قرآن محکمترین کتاب در قواعد نحود می‌باشد. مسادل عمده الکتاب به صرف و نحو اختصاص یافته و بخشی از آن به آواشناسی عربی می‌پردازد. شگفت‌انگیز است که آواشناسی وی با آنچه امروز در باب مسائل آواشناختی مطرح می‌شود، قابل تطبیق است .
  • تعداد رکورد ها : 180