جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 135
بررسی تطبیقی معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی و سورن کرکگور
نویسنده:
مسلم نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معناداری زندگی و جستجوی این معنا یک ضرورت اخلاقی، روحی، روانی و دینی است.علامه به حق بارها هشدار داده که معنای زندگی باید هماهنگ با ساختار غریزی و فطری انسان تعیین شود. خوردن و آشامیدن، شهوت جنسی و خواب و استراحت از نیازهای غریزی انسان است که افراط و تفریط یا تعطیل آنها مخالف ساختار غریزی است و باعث لطمه به انسان یا حتی به نابودی انسان منتهی می‌شود. در باره فطریات نیز چنین است، چرا که اینان نیز جزیی از ساختار و ذات انسان است که انکار و بی‌توجهی به آنها خسارت‌بار و بلکه ویرانگر است.هر دو فیلسوف معتقداند که زندگی لذت‌پرستانه و بلهوسانه یا غریزی زیستن به ناکامی، پوچی، و افسردگی منجر می‌شود. لذا علامه به فطری زیستن توصیه اکید دارد. کرکگور با این که گاهی غریزی و بلهوسانه زیستن را نیز یکی از گزینه‌های اصیل زیستن دانسته است، اما عملاً و شخصاً به ناکامی این راه اعترافات بسیار روشنی دارد. این نکته نشانه آن است که او به مقتضای زمان و مکان خاصی که در آن قرار داشته، مخاطبان را به تدریج و غیرمستقیم به فطری زیستن فراخوانده است.هر دو فیلسوف مومنانه‌ زیستن را مطابق با فطرت انسانی دانسته‌اند، هر چند علامه عقل و فطرت را بیش از همه موید دین اسلام و تشیع دانسته، چرا که آموزه‌های این دین و مذهب بیش از هر دین و مذهبی مطابق با ساختار فطری و غریزی انسان است.از نظر هر دو فیلسوف وجود خدا بدیهی و غیر قابل تردید است. مهم‌ترین منفعت اعتقاد به وجود خدا، معنا یافتن زندگی انسان است. زیرا خدای خالق و ربِّ جهان و انسان، حکیم و عالم هم هست و لذا برای آفرینش انسان هدف و معنایی در نظر داشته است.هر دو فیلسوف آزمایش و ابتلای با خیرات و شرور را فعلِ خدا و نخستین معنای زندگی می‌دانند. پایداری در آزمایش‌ها پله‌ای برای صعود به سوی فلاح و رستگاری نهایی است.در آموزه‌های اسلامی بندگی و عبودیت انسان در برابر خداوند نیز معنای زندگی انسان تلقی شده است. بندگی به معنای پذیرش و پیروی فروتنانه از کلیه آموزه‌های دینی (اعتقادی، اخلاقی و فقهی) است. جان مومنان در اثر بندگی خدا، به صفا و پاکی رسیده و از ناهنجاری‌های فکری، اخلاقی و عملی رهایی می‌یابد و سعادت دنیوی و اخروی را باعث می‌گردد. کرکگور نیز بندگی هوا و هوس‌ها را ویژه سپهر زیباپرستی یا بلهوسانه و التزام به اخلاق را در سپهر اخلاقی، منجر به ناامیدی، دلزدگی و ناکامی دانسته و تنها بندگی و تعظیم در برابر خدا و دین را باعث امید و آرامش و نجات و رستگاری می‌داند.. عبادت یا پرستش خداوند نیز دیگر معنای زندگی است. پرستش که در قالب اعمالی همچون نماز، ذکر، مناجات، دعا و... صورت می‌گیرد، نشانه بندگی و حقارت فرد در برابر پروردگار غنی و بی‌نیاز است و موجب نیل به رحمت، مغفرت و معرفت می‌گردد. تقرب به خداوند نیز معنای زندگی و در واقع مرحله نهایی آن در حیات دنیا است. آزمایش، بندگی و پرستش گام‌های لازم برای نزدیک شدن به خداوند است. از نظر علامه قرب به خداوند از دو راه آفاقی (حصولی) و انفسی (حضوری) ممکن است؛ اما سیر انفسی به مراتب سودمندتر، عمیق‌تر و واقعی‌تر است. کرکگور سیر آفاقی را در حوزه دینداری و عرفان، نه تنها غیرمفید بلکه مضر و مخرب می‌داند.اگر مرگ به معنای فنا و انعدام انسان باشد، ارزش آفرینش، آزمایش، بندگی، پرستش، تهذیب و معرفت نفس در نهایت معرفت رب و قرب الهی، معنا و مفهوم صحیحی نخواهد داشت و زندگی به زیستنش نمی‌ارزد و به تعبیر قرآن کریم جهان و زندگی انسان عبث، بیهوده و مهمل خواهد بود.. از نگاه علامه خداوند به خاطر حکمت، رحمت و عنایت یا عدالتش، جهان و انسان را بی‌عاقبت و بی‌معنا و بی‌هدف نیافریده است. لذا بعید است مرگ را پایان هستی انسان قرار دهد. انسان مخلوقی است سه لایه یا سه بُعدی که با مرگ طبیعی و بدن، با لایه ملکوتی و جبروتی‌اش حیات جدیدی را پیش‌روی دارد. انکار حیات واپسین به دلیل غفلت از لایه‌های روحانی وجود انسان و انس و الفت با ماده و دلبستگی‌های دنیوی است. کرکگور نیز از راه انفسی و دل و تمسّک به کتاب مقدس، لایه روحانی وجود انسان و جهان و حیات واپسین را باور دارد.زندگی پس از مرگ تجسم زندگی دنیای انسان است. استمرار افکار و رفتار خوب، ملکات فاضله را ایجاد کرده و این ملکات پس از مرگ به شکل بهشت جلوه خواهد کرد. افکار و رفتار بد و ناپسند، ملکات رذیله را باعث می‌شودکه پس از مرگ به هیئت دوزخ و عذاب در خواهد آمد. بنابراین معنای نهایی زندگیِ انسان تلاش برای برخورداری از زندگی سعادتمندانه اخروی و به عبارتی ورود به جوار قرب الهی و بهشت برین است. این سعادت بزرگ از رهگذر ایمان به خدا و آخرت و تبعیت از رهنمودهای دینی فراهم می‌آید.علامه طباطبایی و سورن کرکگور، یکی از شرق و دنیای اسلام و دیگری از غرب و دنیای مدرن و مسیحیت و هر دو در ژرفای ظلمت ناشی از بت‌پرستی‌های مدرن و پسامدرن به پا خاسته، پرچم دین‌داری را برافراشته و هر یک با تلاش مستمر و خستگی‌ناپذیر خود بار دیگر انسان ستم‌زده و خسته از دین‌گریزی را به سوی خدا، رستگاری ابدی و تعالیم پیامبران راستین فراخواندند؛ چرا که یافتن معنای صحیح زندگی، جز از این راه نه ممکن است و نه مطلوب.
بررسی تطبیقی معنای زندگی از منظر علامه طباطبایی و والتر استیس
نویسنده:
محدثه مولوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«زندگی» معانی گوناگون دارد، مهم‌ترین آن، دو معنای: بیولوژیکی، یعنی زیستن و زنده بودن؛ و دیگری، معنای اصطلاحی و فلسفی، یعنی حیات معنوی است. «معنا» نیز ‌سه کاربرد دارد که از این میان «هدفداری» مدِّ نظر این نوشتار است. در دیدگاه علامه طباطبایی، نظام خلقت و به تبع آن معناداری زندگی انسان هدفمند بوده و غایت آن تقرب به خداوند متعال است. از نظر علامه معنای زندگی آدمی تنها در پیگیری هدف خدا از خلقت انسان و پیمودن مسیر خاصی که هماهنگ با کل نظام وجود است، قابل قبول است، وگرنه هیچ هدف دیگری یارای معنابخشی را ندارد و غایت مطلوب وصول به «حیات طیبه» است، که سعادت و قرب الی الله را باخود به همراه دارد. دیدگاه استیس دراین‌باره، بر بی‌هدفی جهان و در نتیجه نفی معنویت از نظام خلقت و زندگی انسان استوار است. او معتقد است که زندگی واقعاً معنا ندارد و در عین حال خود انسان باید وارد پروژه‌ی معناسازی شود. این پروژه‌ توسط علم نوین صورت می‌گیرد و بوسیله‌ی آن مشکل بی‌معنایی زندگی انسان راه‌حلِّ خود را می‌یابد. در مقایسه‌ی این دو دیدگاه می‌توان گفت؛ مفهوم «معنا» از نظر هردو دیدگاه به معنای «هدف» است؛ با این تفاوت که استیس وجود خدا را عقلاً منتفی می‌داند، درنتیجه جهان و زندگی از هدف الهی تهی می‌گردد، اما علامه معناداری زندگی را امری بدیهی می‌داند، که در گرو پیمودن هدفی که خدا برای انسان معین کرده، محقق می‌گردد. از نظر هر دو اخلاق با معنای زندگی ارتباط وثیقی دارد، با این فرق که استیس اخلاق را نسبی و علامه آن را مطلق می-داند؛ لذا هدف از اخلاق از نظر استیس رسیدن به خوشبختی و رفاه مادی است، درحالی‌که از نظر علامه قرب الی الله، هدف اصلی ومطلوب نهایی است.کلید واژه: معنا، هدف، زندگی، حیات، علامه طباطبایی، والتر ترنس استیس
معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
محمود دیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تا زمانی که علوم مختلف بشری در صدد تبیین های معطوف به غایت(= تبیین هدف شناختی) بودند، برای زندگی انسان نیز، هدف یا اهدافی را ترسیم می نمودند و کسی نگران معنای زندگی نبود و انبیاء، حکیمان و مصلحان در صدد ارائه ی راه هایی برای استفاده ی بهینه از نعمت زندگی و تحصیل موفق هدف زندگی توسط انسان بودند.اما زمانی که انسان به تبیین مکانیکی عالم روی آورد، و رفته رفته به زبان حال و گاهی به زبان قال، منکر هدف و غایت شد، یکی از مهم ترین مسایلی که فراروی او قرار گرفت، مسئله ی معنای زندگی انسان بود. و این که انسان چرا باید زندگی کند؟ و شگفت تر این که برای برخورداری از این زندگی چرا باید متحمّل هزینه های آن (= آلام و رنج ها) شود؟ به همین خاطر متفکران بشر تلاش کردند تا از زوایای مختلف به این سوال پاسخ دهند و روشن سازند که زندگی انسان دارای معناست و ارزش زیستن دارد.در این رساله تلاش شده است تا مبانی هستی شناسانه ی علامه طباطبایی(ره) درباره ی مبدأ، معاد، انسان و جهان در بخش های مختلف بررسی شود و نظریه ی ایشان در باب معنای زندگی استنباط و استخراج گردد.از منظر ایشان، خدای متعال از آفرینش انسان هدفی داشته است و چون انسان از یک سو اشرف مخلوقات است و توان تحصیل سعادت، لقاء الهی و حیات طیّبه را دارد و فطرت او نیز به همین، حکم می کند و از دیگر سو، مجموعه ی آفرینش، منسجم و متلائم الاجزا و الابعاض است، در صورتی که آدمی هدف خدا را از آفرینش انسان هدف خود قرار دهد، از حمایت اجزاء آفرینش برخوردار می شود و در نهایت به زندگی و حیاتی دیگر دست می یابد و در صورت غفلت از این هدف گرفتار معیشتی سخت و ضنک می گردد و همه ی اجزاء آفرینش را به مقابله با خود برمی انگیزد و آن وقت است که برای زندگی خودمعنایی نمی یابد. ازنظر ایشان یافتن این معنا تنها از طریق هماهنگ شدن با ندای فطرت و آهنگ کلی آفرینش امکان پذیر است و دین هم چیزی جز این نیست. پس انبیاء که پیام آوران خدا در امر دین هستند، سفیرانی برای معنابخشی به زندگی انسانند.طُرفه آن که همه ی لحظات زندگی بهره مندان از چنین حیاتی، معنادار است و هیچ مشکل و بحرانی نمی تواند معنا را از زندگی آنان سلب نماید.
ارزش زندگی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
علیرضا دهقانپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
انسان اهل محاسبه و معامله است؛ تا چیزی برای او نیرزد، آن را انتخاب نمی‌کند. ارزش زندگی به چیست؟ زندگی با وجود ناکامی‌ها، رنج‌ها و سختی‌ها چه ارزشی دارد یا حامل چه ارزش‌هایی است که وجودش را بر عدمش برتری بخشیده، پذیرش آن را بر عدم پذیرش آن راجح می‌سازد. فیلسوف بزرگ جهان اسلام مطابق اصول حکمت متعالیه، وجود را ارزش، خیر و کمال می‌داند. زندگی نیز که امری وجودی است، دارای ارزش ذاتی می‌باشد. از آنجا که وجود دارای مراتب است، زندگی انسان متناسب با درجه او از ارزش برخوردار است. البته ارزش‌های دیگری ـ اعم از تکوینی و ارادی ـ هست که ملاصدرا آنها را زینت‌بخش زندگی می‌داند. خشنودی خدا، کرامت انسانی، فطرت الهی، جاودانگی و عشق، ارزش‌های زندگی است. نیز هرگونه ارتباط شایسته با منبع وجود و کمال برتر، ارزش محسوب می‌شود. بنابراین ارتباط با خداوند، معیار ارزش زندگی است. فطرت الهی انسان، نشان می‌دهد که ارزش از درون انسان می‌جوشد و نیازی به اعتبار ارزش و نگاه به بیرون نیست. کرامت انسان امری وجودی و به جعل الهی است؛ لذا امری حقیقی است نه مفهومی اعتباری. مایه برتری و کرامت انسان، ظرفیت علمی او است که سبب برتری بر فرشتگان گشت. از نظر ملاصدرا عشق در هر موجودی سریان دارد. هر چه درجه وجود قوی‌تر باشد، عشق پررنگ‌تر است. هر چه نفس اشرف و اعلی باشد، محبوب او لطیف‌تر و پربهاتر است. جاودانگی ارزش است. زندگی انسان، جاودان است و مرگ تقابلی با جاودانگی ندارد. انسان با مرگ به مرتبه‌ای برتر و حیاتی حقیقی نایل می‌شود. بنابراین ارزش زندگی به ارزش‌های وجودی انسان برمی‌گردد. این ارزش‌ها دارای شدت و ضعف است. پس ارزش زندگی نیز دارای درجات و مراتب می‌باشد.
صفحات :
از صفحه 131 تا 161
حیات، ممات و معاد در دیوان سنایی
نویسنده:
منیره احمدی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حیات، ممات و معاد از جمله مهمترین موضوعاتی است که در آثار شاعران و نویسندگان زبان فارسی همچون سنایی تأثیر به سزایی داشته است. از این رو شناخت درون مایه‌های اشعار وی پیوند عمیقی با سه محور حیات، ممات و معاد دارد.سبک و شیوه جدید، افکار عرفانی، فلسفی و اوضاع مذهبی و کلامی سنایی سبب شده این موضوعات در دیوان اشعار وی دارای نمود و اهمیت بیشتری باشد. او با پرداختن به مفاهیم عرفانی به جهان هستی، مرگ و رستاخیز رنگ عرفانی و آرمانی بخشیده است. بدیهی است هر گاه یک شاعر درباری و دنیاگرا مانند سنایی به عارفی وارسته و خداجو تغییر یابد ناگریز نگرش‌های وی نیز در زمینه‌های حیات، ممات و معاد دچار تحول و دگرگونی می‌شود. سنایی در آغاز،حیات دنیوی را جایگاه عیش و نوش و کامجویی می‌دانست ولی پس از دگرگونی‌ روحی با برخورداری از نگرش‌ عرفانی دنیا را جایگاه غولان و دامگاهی پرترس و وحشت می‌خواند که آدمی باید از آن حذر کند. تلقی سنایی درباره مرگ نیز گسترده است و از جنبه‌ عرفانی و اجتماعی برخوردار است. او درباره مرگ بحثهای همچون موت ارادی، شهادت، مرگ لحظه به لحظه را عنوان کرده که این افکار عرفانی امتیاز ویژه‌ای به اشعار وی بخشیده است. او با این نگرش مرگ را با جاودانگی و بقاء الهی پیوند داده است و همگان را به سوی مرگ فرا می‌خواند. سنایی معاد را مهمترین حلقه در زنجیر زندگی دانسته و بر این باور است که معاد به تمامی زندگی و مرگ انسان و تلاش و تکاپوهایش معنا می‌بخشد. اوصاف و اهوالقیامت، بهشت و دوزخ، چگونگی روز رستاخیز و حشر آدمیان به طور گسترده در دیوان اشعار وی مطرح شده است.رساله حاضر در سه فصل تدوین شده است. فصل اول:حیات، فصل دوم: ممات، فصل سوم : معاد. در بخش‌های مختلف این فصول موضوعاتی همچون، عشق، روح، موت ارادی، فنا و بقاء، مرگ لحظه به لحظه، چگونگی معاد، اوصاف و اهوال قیامت ... از دیدگاه سنایی مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان پژوهش نتایج برآمده از فصول و بخشهای مختلف تحت عنوان، نتیجه‌گیری درج گردیده است.
مرگ و زندگی در دیوان الهی قمشه ای
نویسنده:
فرخنده فلاح تفتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زندگی و مرگ به عنوان واقعیتی انکارناپذیر توجه مکاتب و مذاهب و ادیان مختلف را به خود جذب کرده است و هر کدام براساس درک و شناختی که از ماهیّت و حقیقت انسان دارند، نسبت به آن قضاوت کردهاند. نویسندگان، شاعران و دانشمندان نیز در طول تاریخ به مسئلهزندگی و مرگ پرداخته و دغدغهها و دلمشغولیهای خود را درباره آن به نثر و نظم بیان داشتهاند، شاعران معاصر هم از زندگی و مرگ سخن گفتهاند. در این میان حکیم مهدی الهی قمشه ای ، در دیوان خود نگاه تازه ای به موضوع مرگ و زندگی داشته است. نتایج تحقیق نشان داد که از دیدگاه حکیم الهی قمشه ای ، زندگی دروازه ای به سوی معاد و دستیابی به معشوق واقعی و حقیقی است. از دیدگاه حکیم مهدی الهی قمشه ای مرگ برای انسان خلقتی دوباره است و نه پایان خلقت. به نظر او انسانی که به آگاهی کامل رسیده و خود را باور داشته باشد، به پرندهای پاک میماند که جهان با همه زیباییها و جذابیتهایش برای او مانند دامی است. مرگ برای چنین انسانی پایان اسارت و آغاز پرواز دوباره است. از دید وی، مرگ پایان نیست بلکه مژده وصال عاشق و معشوق است.
معنای زندگی؛ نگاهی به نظریه‌های اندیشمندان غربی و بازخوانی اندیشه والای امیرمومنان علی علیه السلام
نویسنده:
محمود پاکیزه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم,
چکیده :
آن چیزی که زندگی را معنادار می­کند کدام است؟ فلسفه حیات چیست؟ رابطه هدف از زندگی و معنای زندگی چگونه تبیین می­گردد؟ امام علی(ع) که مسیر پرفراز و نشیب زندگی را با پیروزی طی کرده است، چگونه به این سؤالات‏ پاسخ می‏دهد؟ شوق امام علی(ع) به مقوله مرگ چگونه با معناداری زندگی در نگاه او سازگار است؟ این نوشتار در پی آن است که پس از مفهوم‌شناسی مختصر، ضمن تبیین نسبت هدف زندگی با معنای زندگی و اشاره‌ای اجمالی به نظریات اندیشمندان غربی در باب معناداری زندگی، مراد امیرمؤمنان(ع) را در نگاه به سطح والای حیات، با وفاداری به اصل معناداری زندگی و در پرتو خداباوری، نشان دهد و روشن کند که زندگی تنها در راستای طرح هدفمند آفرینش، که طرحی الهی است، معنا پیدا می­کند تا حدی که شوق به مرگ نیز جزئی از زندگی می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 33 تا 64
حیات طیبه در قرآن و نهج البلاغه
نویسنده:
اسماعیل ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
در این پایان نامه حیات طیبه یا زندگی مقرون به سعادت در آیات قرآن کریم و روایات بویژه نهج البلاغه بررسی شده و مطالب آن در هفت فصل به این شرح آمده است: فصل اول، معانی لغوی الحیاة و الطیبه در فرهنگهای عربی؛ فصل دوم، وجوه مختلف حیات در قرآن و تفاسیر؛ فصل سوم، حیات طیبه در تفاسیر مختلف، مانند: تفسیر التبیان فی تفسیر القرآن، اطیب البیان، تفسیر انوار درخشان؛ فصل چهارم، حیات طیبه در روایات؛ فصل پنجم، حیات طیبه در نهج البلاغه؛ فصل ششم، شرایط رستگاری: مسیرهای مطلوب در کسب حیات طیبه، اصول لازم برای رسیدن به حیات طیبه، حیات طیبه و آثار آن، نشانه های حیات طیبه؛ فصل هفتم، تحلیل نظرات مختلف پیرامون حیات طیبه: نقد اقوال مختلف پیرامون حیات طیبه، تأثیر حیات طیبه در اجتماع، حیات طیبه فردی.
بررسی معناداری زندگی در اندیشه ملاصدرا و کی یر کگور
نویسنده:
محمد بیدهندی,محمدجواد ذریه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
درميان تعاريفی كه از معناداری زندگی ارائه گرديده است، هدفمند بودن، عامل اصلی در معنـاداری زندگی لحاظ گرديده است. هدفی كه عدم شناخت درسـت آن و بـه دنبـال آن، نبـود برنامـه ای بـرای رسيدن به آن، انسان هايی را دچار پوچی وبدبينی نمـوده اسـت. درميـان متفكـران اسـلامی ملاصـدرا به عنوان انديشمند يكه در مكتب اسلام پرورش يافته است، نظامی را پيشروي ما قرار می دهد كه در آن، رابطه انسان با مبدأ و عالم هستی به خوبی تبيين شده است. در حكمت متعاليه با الهام از آموزه هـای دينی يك نوع پيوستگی ميان انسان، خدا و هستی وجود دارد كه وجود خداوند هدف و غايت نهـايی عامل اصلی اين پيوستگی تلقی می گردد. در انديشه صدرا، فهم درست اين رابطه معنـا دار وتـلاش در اين راستا كليد معناداری زنـدگی انسـان مـی باشـد. سـورن كـی یركگـور( -1855) (Kierkegaard. S 1813 (پايه گذار مكتب اگزيستانسياليسم نيزاز جمله متفكران مسيحی است كه غايـت و هـدف اصـيل زندگی را در درون مسيحيت جست و جو می كند. وی با رويكردی انتقادی به مسيحيت موجود و با نقد روش عقلانی در حوزه دين به دنبال دستيابی به زندگی معنادار است؛ چرا كه وی ساحت دين را فراتـر از ساحت عقل می داند ومعتقد است انسان تنها زمانی می تواند به زندگی اصيل يا معنادار نائل شود كه با سيری انفسی وجود خاص خود را كه همانا اگزيستانس است، دريابد. به بـاور وی از آنجاكـه انسـان موجودی مختار و آزاد است،در انتخاب زندگی خود نيز ناگزير از انتخاب است. ازاينرو،در جهـت معرفی زندگی اصيل يا معنادار به تبيين مراحل زنـدگی مـی پـردازد. كـی یركگـور زنـدگی معنـادار را مرادف با زندگی دينی يا ايمانی در نظر می گيرد و شرط اصلی زنـدگی معنـادار را دسـتيابی بـه ايمـان شورمندانه به خداوند می داند. در اين مقاله تلاش گرديده است تا انديشه های اين دو متفكر مسلمان و مسـيحی در رابطـه بـا انسان و معناداری زندگی او با نگرشی تطبيقی مورد بررسی قرار گيرد.
صفحات :
از صفحه 69 تا 102
بررسی ماهیت حیات و مرگ
نویسنده:
عوضعلی اعتمادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از نزدیک‌ترین و ملموس‌ترین پدیده‌های اسرارآمیز جهان خلقت، راز مرگ و زندگی است. اندیشمندان و پژوهش‌گران مختلف، از منظر علم، عقل و دین آثار فراوانی را در این خصوص خلق نموده‌اند؛ اما هیچ‌کدام نتوانسته‌اند به ماهیت آن دست یابند. مرگ و زندگی از جمله مقولاتی است که مکاتب مختلف الهی و غیرالهی درباره آن به اظهار نظر پرداخته‌اند؛ خداوند در قرآن کریم به روند خلقت موجودات، به‌ویژه انسان، اشاره نموده و توضیحات گزارش‌گونه و آگاهی‌دهنده‌ای را مطرح کرده است. اما از مطالعه هیچ آیه‌ای نمی‌توان به ماهیت حیات پی برد. در قرآن آمده است که حیات هر موجودی به دست خداوند است و او بر همه مراحل زندگی موجودات، چه در ابتدای حیات و چه در روند تکامل آن، اشراف دارد. مرگ نیز همانند حیات دارای رمزواره‌های ناگشوده است. یکی از مقولات فهمیده شده در مورد این دو پدیده، آن است که از قانون‌های آفرینش بوده و در پیدایش آن‌ها نظم خاصی وجود دارد. مرگ در آینه احادیث، شستشوی چرک و کثافات، و انتقال از نشئه‌ای به نشئه دیگر تعبیر شده، و به انواع مرگ نباتی، حیوانی و انسانی تقسیم می‌شود. هرچند در بعضی از آیات قرآن، خداوند گرفتن جان را به خود نسبت می‌دهد، اما این به‌معنای تدبیر خداوند و مدیریت او در پدیده مرگ موجودات می‌باشد، و در حقیقت این کار توسط مأموران او صورت می‌گیرد. ترس از مرگ، واقعیتی است که همواره انسان‌ها با آن دست به‌گریبان بوده‌اند. علت ترس از مرگ، سوالی است که از زبان بزرگان دین و در احادیث متعدد به آن جواب داده شده، و علت‌های مختلف این پدیده به‌شکل طبقه‌بندی شده مورد بررسی قرار گرفته است. آگاه نبودن انسان از زمان مرگ خود، قدری از این هراس می‌کاهد، و گرنه آگاهی انسان از اجل خود، انگیزه‌ای برای زندگی او باقی نمی‌گذاشت، و چه بسا از ترس مرگ، پیشاپیش قالب تهی می‌نمود.
  • تعداد رکورد ها : 135