جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 118
بررسی رابطه‌ی عقل و دین از منظر مکتب تفکیک و نقد آن از منظر مرحوم علامه طباطبایی و استاد جوادی آملی
نویسنده:
میثم ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل نقش بارزی در تقویت دین داشته و دین نیز در ترویج تعقل گام های مؤثری برداشته است، بین این دو رابطه‌ی تنگاتنگی بر قرار است. اما به علت مطرح شدن برخی از موضوعات از جانب دین که یا از دسترس عقل خارج است و یا هر کسی ظرفیت فهم آنها را ندارد، به ظاهر نوعی ناسازگاری بین این دو منبع معرفت زا حاصل می شود. حل ناسازگاری ظاهری میان این دو، سبب پیدایش جریان های فکری هم‌چون «مکتب تفکیک» شده است. تفکیکیان بیان می کنند که اساساً میان معارف بشری – از هر قبیل که باشد- و معارف وحیانی تفاوت ماهوی وجود دارد از این رو هماهنگی میان عقل (فلسفی) با دین امری ناشدنی و غیر ممکن است. در مقابل، گروهی قائل به هماهنگی عقل ووحی در طریق کسب معرفت دینی هستند و معتقدند، بدون استفاده‌ی همگرا از این دو موهبت الهی، امکان رسیدن به شناخت متعالی دین وجود ندارد. دو حکیم متأله یعنی علامه محمد حسین طباطبایی و شاگردانشان و هم‌چنین استاد جوادی آملی به عنوان دو نماینده‌یِ تمام عیار گروه اخیر هستند. ضمن بیان دیدگاه مکتب تفکیک در خصوص رابطه‌ی عقل و دین، به نقد این دیدگاه با تکیه بر آراء این دو حکیم متأله می‌پردازیم. با توجه به اعتبار عقل از نظر دین و استحکام معرفتی بدیهیات عقلی می توان نحوه‌ای از استقلال برای عقل در حوزه دین قائل شد.
توانایی عقل در دستیابی به معرفت از دیدگاه غزالی
نویسنده:
اعظم تفکرباری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه که در این پژوهش مورد کندکاو قرار گرفته بررسی میزان توانایی عقل در دستیابی به معرفت یقینی ازدیدگاه غزالی است. در انجام این مهم با شناخت ماهیت انسان و با پی بردن به قوای معرفتی وی به این نکتهواقف شدیم که عقل در مرتبه استدلالی خود یکی از مهمترین مراتب معرفتی انسان است که جایگاهی بالاتر ازحس و پایین تر از عقل عارفانه دارد. عقل در این مقام به علت وجود موانع و حجابهایی از بدست دادن معرفتیقینی عاجز است .اما در تفکیک عقل شهودی و عقل استدلالی و با پی بردن به کاربردهای سه گانه عقل ،روشن می شود که غزالی در کاربرد سوم عقل را با قلب در یک حوزه قرار می دهد و این آن هنگامی است کهعقل استدلالی با تزکیه درونی بتواند به ظهورات عالی تری برسد. بنابراین تزکیه نفس سبب ظهور حقایق درآیینه قلب می گردد و معرفتی که از آن حاصل می شود معرفت یقینی است و این همان روح قدسی نبوی استکه به انبیاء و اولیا اختصاص داردو غزالی این قوه را شکل رفیع و نابی از قوه مفکره می داند.سیر بررسی های انجام شده نشان می دهد که از دید غزالی عقل در حوزه واقعیت های مادی تصحیح کنندهحواس می باشد ،و در زمینه امور غیرمادی عقل تنها از طریق آثار و نشانه های موجود در این عالم می تواند پیبه وجود آنها ببرد اما درک حقیقت آنها تنها از طریق نور بصیرت حاصل می شود.در مورد معرفت به خداوند چنین به نظر می رسد که غزالی مسلکی عرفانی دارد ولی واقعیت این است که ویدر تمام عمرش به شیوه عقلی و فلسفی در این امر وفادار مانده است.در زمینه نبوت تنها کار عقل تصدیق نبوت است و بعد از آن بایستی راهنماییهای شرع را بفهمد و رعایت کند.در زمینه امور اخلاقی، از دید غزالی اثبات مبادی علم اخلاق بر عهده عقل است تنها از این پس است که کارشرع ، یعنی بدست دادنِ احکام و تعالیم اخلاقی ، آغاز میگردد،بررسی شاخصه های فکری غزالی نشان میدهدکه او به رغم شهرتش معتقد به نقش عقل در حسن و قبح اخلاقی می باشد
کاربرد عقل در اخلاق از منظر ملّاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی
نویسنده:
رحیم دهقان سیمکانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل نقش قابل توجّهی در تنظیم و جهت دهی رفتارهای انسان به سمت ارزشها و فضائل اخلاقی دارد. ملّاصدرا و قاضی عبدالجبّار به این مسأله توجّه داشته و نظام اخلاقی خود را بر عقلانیت بنیان نهاده‌اند. آراء این دو ‌اندیشمند نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق در سه رویکرد عمده وجودشناختی، معرفت‌شناختی و انگیزشی قابل بررسی است. از حیث وجودشناختی بر اساس مبانی فلسفی صدرالمتالّهین نظیر اصالت وجود و تشکیکی بودن و...، عقل، نحوه وجود انسان را مرتبه به مرتبه رقم خواهد زد. از حیث معرفت‌شناختی عقل قادر خواهد بود تا هم گزاره‌های بنیادین نظام اخلاقی را کشف کند ، هم صغریات و جزئیات اخلاقی را بر آنها منطبق کند و هم وجوه حُسن و قبح افعال را تشخیص دهد. در رویکرد انگیزشی نیز عقل، با تشخیص فعل صحیح و روشن ساختن نتایج و عواقب آن، قادر خواهد بود تا نقش قابل توجّهی را در ایجاد شوق و انگیزه و بکارگرفتن قوای محرّکه در جهت تحقّق بخشیدن به فعل، ایفا کند. رویکرد اوّل در آراء قاضی عبدالجبار به جهت برخوردار نبودن از مبانی ‌اندیشه صدرایی کمرنگتر است امّا در دو رویکرد دیگر، هر دو‌اندیشمند به کاربردهای عقل توجّه داشته‌اند. تفاوتهایی در نگرش این دو‌اندیشمند دیده می‌شود؛ از جمله اینکه به لحاظ معرفت‌شناختی، عقل از نظر ملّاصدرا قوّه‌ای از نفس است ولی در اندیشه عبدالجبّار، علوم یا بدیهیاتی است که آدمی از پیش آنها را واجد است. از نظر صدرالمتالّهین ملاک بی‌اخلاقی‌ها، فقر وجودی است و مهمترین عامل بی‌اخلاقی‌ها جهالت و غفلت است امّا این ملاک در آراء عبدالجبّار دیده نمی‌شود.
بررسی رابطه نفس و ذهن در فلسفه اسلامی
نویسنده:
حسین رجائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت مصداق و حقیقت نفس و ذهن از منظر فلسفه اسلامی تأثیر بسزایی در تبیین مبانی انسان شناسی و معرفت شناسی فلسفه اسلامی به طور عام و آگاهی نسبت به آراء فیلسوفان مسلمان به طور خاص دارد.نفس به عنوان حقیقت اصیل انسان به قوایی چون ادراک، اختیار، اراده، و عمل مجهز است و کارکردهایی چون استدلال، نقش پذیری و حفظ صور اشیاء، در عین انتساب به ذهن، به نفس نسبت شده است.ابن سینا ذهن را ابزاری برای کسب معرفت نفس می داند، در نظام نوری سهروردی نفس و ذهن به وحدت نزدیک می شوند و در نهایت ملاصدرا ذهن را مرتبه ای از نفس می داند.
بررسی و تحلیل رابطه عقل و عاطفه در نهج البلاغه و استلزامات تربیتی آن
نویسنده:
جهانبخش فلسفی‌جو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از ویژگی های تربیت اسلامی مهم تلقی کردن عقل و عاطفه و نقش آنها در پرورش شخصیت افراد است پرورش بعد عقلانی و عاطفی همواره مورد توجه دست اندرکاران تعلیم و تربیت بوده است عقل و عاطفه دو عامل موثر در اداره زندگی بشر و دو نیروی مهم در تأمین خوشبختی و سعادت انسان است. وجود هر یک از این دو عامل در جای خود ضروری و لازم است. تعیین ارتباط عقل و عاطفه در نظامهای تربیتی یکی از کارهای اساسی در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت است.در این پژوهش هدف آن است تا بر مبنای آموزه های نهج البلاغه امام علی (ع) ارتباط میان عقل و عاطفه را در دو حوزه معرفت و عمل و در یک نظام تربیتی اسلامی معلوم کنیم. برای این منظور ما از روش توصیفی و تحلیلی از منابع کتابخانه ای معانی لغوی عاطفه و عقل را بررسی نموده و نظریه ها و دیدگاههای برخی از دانشمندان و آیات و روایات مربوطه را بیان کرده ایم. همچنین ضمن بیان اهمیت عقل و عاطفه ماهیت و کارکردهای آن دو را جداگانه بررسی کرده و به بیان تربیت عقلانی و عاطفی پرداخته ایم در همین راستا، اثرات، عوامل و آفات تربیت عقلانی و عاطفی را نیز مورد بررسی قرار گرفته و ارتباط این دو را در حوزه معرفت و عمل و رفتار بیان کرده ایم. از نتایج مهم این تحقیق می توان به وجود ارتباط میان عقل و عاطفه اشاره کرد که ارتباطی دو سویه و در هم تنیده دارند. عقل عناصر عاطفی دارد همچنان که عاطفه عناصر عقلی. این ارتباط در حوزه معرفت شناسی به گونه ای است که امام علی (ع) در این مورد فرموده است: هر کس احسان ها و عواطفش بیشتر باشد معرفت و شناسایی او بیشتر گردد. امام علی نیز انسان خردمند را انسانی عاطفی و با محبت می داند. چنانکه عقل کامل و عشق کامل و عواطف کامل در وجود حضرت ختمی مرتبت (ص) و علی (ع) متحد و یگانه بود.
ارزش عقل و ادراکات آن از نظر ابن عربی و علامه طباطبایی
نویسنده:
هاجر پران‌سعدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن عربی بر نقش دوگانه عقل که دارای دو حکم متفاوت است تأکید می‌ورزد. او معتقد است عقل از جنبه «فعل» متناهی و از جنبه «قبول» نامتناهی است. ابن عربی، میان عقل به عنوان ابزار شناخت و عقل به معنای منبع شناخت که وی آن را در معنای اخیر، «فکر» می‌نامد؛ تفاوت می‌نهد. به اعتقاد او، عقل در مقام فعل، از قلمرو محدود و معینی برخوردار است که درک بیش از آن برایش مقدور نیست و خود عقل مفکر به این عجز، اقرار دارد. عقل یا فکر، در این معنی در کنار حس و شهود و وحی یکی از منابع شناخت آدمی است اما عقل در مقام قبول، حد و مرزی ندارد و می‌تواند در پرتو قلب و وحی، منوّر گردد و حقایق را دریافت نماید. عقل در این وجه مقلد و تابع وحی و قلب است. او محصول نظر فکری را «علم العقل» و محصول چشیدن و ذوق حقایق را «علم الاحوال» می‌نامد و محصول دریافت موهبت‌های رحمانی از طریق روح القدس را که مختص نبی و ولی است «علم الاسرار».از دیدگاه علامه طباطبایی، عقل یکی از شریف‌ترین نیروهای انسان است که می‌تواند کلیات و حقایق را ادراک کند. اما ایشان عقل را به تنهایی قادر به تحصیل و درک همه حقایق نمی‌داند بلکه عقل را به عنوان ابزار معرفتی انسان، دارای قلمرو مشخص می‌داند. عقل انسان نیازمند وحی است تا به معارفی که خارج از دسترس اوست، راه یابد. عقل، نه آن مقدار ناتوان است که از فهم کتاب و سنت به نحو کلی عاجز باشد و نه آن مقدار توانمند است که بدون هیچ گونه محدودیتی بتواند به شناخت خداوند و حقایق، نایل گردد. از طرفی عقل دارای جایگاه والایی است. زیرا اعتبار و اصالت دین و معارف دینی بر پایه عقل استوار است. از نظر علامه، بین معارف وحیانی و ادراکات عقلی هماهنگی است و هیچ یک با دیگری در تضاد و تخالف نیست. به همین دلیل دین، هرگز به بی‌اعتباری عقل و احکام قطعی آن حکم صادر نمی‌کند. عقل و ادراکات آن ارزشمند است بدین معنا که می‌توان برای شناخت گزاره‌های وحیانی از آن بهره جست.
نور از دیدگاه امام محمد غزالی و شیخ شهاب الدین سهروردی
نویسنده:
سیمین بیرانوندی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش بر آن است که مفاهیم و جلوه های گوناگون معرفت شناسی و هستی شناسی نور را در آثار سهروردی با مباحث و مفاهیمی که غزالی درباره نور بیان کرده مورد بررسی قرار دهد و تأثیر پذیری سهروردی از غزالی را در این مبحث بیان کند. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش کوشش شده است که ابتدا به زندگینامه و آثار این دو متفکرکه گویای افکار آنان می باشد پرداخته شود و درادامه دیدگاه های مطرح شده ی متناسب با موضوع مورد توجه قرار گرفته است.نتیجه کار نشان می دهد که غزالی در مهمترین اثر خود، مشکاه الانوار به بیان و تفسیر آیه نور می پردازد. نور و مراتب آن را با استناد به آیات و احادیث و روایات بیان می کند. در آثاردیگر خود بخصوص در احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت، موانع و حجاب هایی که مانع روًیت نور حقیقی می گردد و همچنین مراحل سیر و سلوک را مورد توجه قرار داده است.نور در فلسفه ذوقی و نظام اندیشه ای خاص سهروردی نیز نقش بنیادی و محوری داشته و آنچه را که غزالی به دلایل مختلف نتوانسته به پایان برساند، سهروردی به گونه ای رساتر مورد بسط قرار داده است. در آثار سهروردی نیز الهام گرفتن از آیات و احادیث مشهود است. آیاتی که به نور خدا در وجود انسان های خاص و همچنین آیاتی که به ارزش های معرفت شناسی نور، هدایتِ انسان به صراط مستقیم الهی اشاره دارند، قابل توجه است.
عقل و ایمان از دیدگاه غزالی و ابن رشد
نویسنده:
مجتبی هژیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه بین ایمان و عقل همواره مورد توجه خرد ورزان عقل گرا و مومنا ن دین مدار بوده و هست. در جهان اسلام نیز این بحث از مهمترین مسائل مورد توجه اندیشمندان مسلمان خصوصاً غزالی و ابن رشد بوده است. غزالی در دفاع از دینداری به نقد عقل پرداخت.ابن رشد در دفاع از فلسفه و خرد ورزی به نقد غزالی و بیان ناتوانی او از فهم مقصود فلاسفه پرداخت و بر سازگاری و توافق ایمان و عقلتأکید نمود. آنچه در این پایان نامه مورد نظر است،این است که سعی کنیم تا به مقایسه دیدگاه دو اندیشمند و متفکر بزرگ اسلامی، یعنی ابو حامد غزالی و ابوالولید ابن رشد در خصوص رابطه عقل و ایمانبپردازیم. و تلاش ما بر آن است که این مقارنه و مقایسه، به دور از هر گونه پیشداوری و تعصب انجام گیرد. در این نوشتار نشان داده خواهد شد که تعارض بدوی در دیدگاه غزالی با رجوع به دین و برتری دادن ایمان در برابر عقل، قابل حل است.از دیدگاه ابن رشد، تأویل عقلانی متون دینی منطبق با برهان و استدلال منطقی که منحصراً توسط فلاسفه انجام گرفته باشد، عامل حل تعارض دین و فلسفه است. غزالی بر این باور است که اعتقاد و ایمان دینی را نمی توان با استدلال علمی و فلسفی فهمید، اگر هم چنین کنیم این ایمان علم زده و عقل زده است و کاری از پیش نمی برد جز اینکه بر شک و حیرت می افزاید. ابن رشد معتقد است که نظر برهانی در موجودات و جهان هستی حق است و شریعت بدان دستور داده، لذا هرگز به مخالفت با آنچه در شرع آمده، منجر نمی گردد، زیرا حق با حق معارضه ندارد بلکه همواره موافق با آن است و بدان شهادت می دهد. بدین طریق ابن رشد اثبات می کند که دین طالب نظر عقلی است و نظر عقلی همان فلسفه است.ابن رشد علاوه بر اینکه به پیوند و سازگاری بین عقل و ایمان پرداخت، معتقد بود که در پی بردن به حقایق عالم، باید عقل را در همه امور نسبت به ایمان برتری داد.
چیستی وجود ذهنی در نظام حکمت صداریی
نویسنده:
محمد جواد پاشایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم,
چکیده :
وجود ذهنی که یکی مسائل مهم فلسفی به حساب می­آید، از دیرباز ذهن انبوهی از متفکران را به خود مشغول داشته است. به ویژه آن‌که مسئله ذهن و شیوه واقع نمایی مفاهیم ذهنی که در آثار فیلسوفان اسلامی از آن به وجود ذهنی یاد می­شود، ریشه­ای دیرینه در تاریخ معرفت انسانی دارد. در میان حکمای اسلامی، صدرالمتالهین به مانند سایر مباحث فلسفی خود ارائه­ای نو و تازه از مبحث وجود ذهنی بیان داشته‌ است. وی اگرچه در این ارائه، بر بلندای فکر پیشینیان ایستاده و از نظریات آنان متنعم شده است، لکن در نظری متفاوت، وجود ذهنی را وجود ظلی و سایه واقعیت علم می­داند که هر دوی آن‌ها، دو اعتبار از یک واقعیت و دو روی سکه آن تلقی می­شوند. چه آنکه در این نظرگاه، وجود ذهنی، وجودی عالی و واجد کمالات اشد و اتم نسبت به وجود خارجی دانسته می­شود. که از رهگذر آن، مساله مطابقت، به آسانی مصداق می­یابد. این پژوهش در نظر دارد تا این ادعا را در کلمات صدرا مورد بررسی قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 71 تا 98
  • تعداد رکورد ها : 118