جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 141
نجات پیروان ادیان دیگر از دیدگاه قران
نویسنده:
مهرناز گلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درباره آموزه نجات و تنوع ادیان سه دیدگاه متفاوت مطرح است. انحصارگرایی، شمولگرایی وکثرت گرایی. بسیاری از مسیحیان از جمله: کارل‌بارت (1968-1886م) متأله پروتستان به انحصارگرایی مسیحی گرایش دارند. متألهانی هم‌چون کارل رانر (1984-1904م) شمول‌گرایی دینی را پذیرفته‌اند و فیلسوفان دینی مانند: جان هیک (1922م) پلورالیسم‌ دینی‌ نجات‌بخش را تقویت کرده اند. مدعای انحصارگرایی مسیحیت، یعنی تجلی میثاقی منحصر به فرد خداوند در عیسی و فدیه حضرت مسیح(ع) که هدیه خداوند به بشریت و تنها راه نجات است با هیچ دلیل عقلی و منطقی حمایت نمی‌شود، و تنها مبتنی بر آموزه‌های دینی مسیحیت است که دارای صبغه‌ای کلامی‌اند و تا پیش‌فرض‌های الهیاتی آن ثابت نگردد، کارآمد نیست. این دیدگاه بیشتر به یک پیشنهاد اخلاقی شبیه است تا نظریه‌ای کلامی. به علاوه این دیدگاه گرفتار پارادوکس نجات‌بخشی می‌باشد، زیرا با این‌که مسیحیان می‌گویند خداوند همه انسان‌ها را آفریده و پدر آسمانی نجات و رستگاری همه آنان را خواستار است، هم‌چنین ادعا می‌کنند که تنها راه رستگاری و نجات مسیحیت است. در برابر این نگرش انحصارگرایانه، ‌کثرت‌گرایی دینی نجات‌بخش جان هیک مطرح است که مدعی است تنها یک دین، راه واقعی رستگاری و نجات را به دست نمی‏دهد، بلکه همه‏ی ادیان راهی به سوی نجات عرضه می‏کنند و معیار نجات ، تحول از «خود محوری» به «خدا محوری» است. چنین نگرشی نسبت به ادیان، دور از واقعیت و کاملاً سطحی است؛ چرا که ادیان مختلف دیدگاه‏های گوناگونی نسبت به خدامحوری دارند، و لذا تطبیق چنین آموزه‏ای بر ادیان متعدد بسیار مشکل است این دیدگاه متضمن نوعی شکاکیت افراطی در مسأله نجات‌بخشی است و منشأ آن نیز خلط بین ملاحظات اخلاقی و ملاحظات معرفت شناختی است. به علاوه کثرت‌گرایی نجات بخش جان هیک مفهومی بسیار عام و پر ابهام است. به نظر می‌رسد هر دو نگرش در دنیای مسیحیت در باب «نجات» از نوعی نابهنجاری تفریطی و افراطی به شدت رنج می‌برند.از منظر اسلام مفهوم نجات به طور خاص انحصاری نیست؛ یعنی چنین نیست که فقط مسلمانان بتوانند به نجات و رستگاری دست یابند، بلکه کسانی که با حقیقت عناد نورزند، و از روی قصور به اعتقادات حق دست نیافته باشند، به ندای فطرت‏شان پاسخ مثبت دهند و به نیک و بدی که به طور فطری درک می‏کنند، پایبند باشند، مشمول رحمت واسعه‏ی خداوند خواهند بود و در نهایت رستگار خواهند گردید
سبک زندگی مطلوب همسران از منظر اخلاق اسلامی
نویسنده:
محبوبه موسائی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هنگامی که روح بی‌قرار و طبع ناآرام دو انسان بالغ، در سایه ازدواج آرام می‌گیرد، آن چه این پیوند مقدس را هم چنان برقرار و استوار نگه می‌دارد؛ تعاملات صحیحی است که هریک از همسران، در طول زندگی مشترک خود، در حوزه های مختلف با یکدیگر دارند.با عنایت به این مساله، در این نوشتار، سعی شده تا به این بخش مهم از اخلاق خانواده، با رویکرد جدید سبک زندگی مطلوب همسران در سه حوزه شناختی، رفتاری و عاطفیاز منظر اخلاق اسلامی و تحلیل تاثیر هر سه حوزه بر یکدیگر، پرداخته شود.در حوزه شناختی، نوع نگاه فرد به هستی و انسان، نقش محوری داشته و تاثیر عمیقی که اینجهان‌بینی در شکل‌گیری باورها و اعتقادات فرد و به تبع، بر نحوه برخورد صحیح و انسانی او با همسر می‌شود، قابل تامل است و می‌توان بر مبنای هستی شناسی و انسان شناسی اسلامی، سه اصل مهم امنیت، خود مهار گری و قداست، را استنباط و تبیین کرد. حسن معاشرت یا به تعبیر قرآن، معاشرت به معروف، مبنای اخلاقی مهمی است که در حوزه رفتاری، نقش محوری و اساسی داشته و تمامی رفتارهای اخلاقی ممکن را در بر می‌گیرد که مصادیق آن، در کتب بزرگان اخلاق و در آیات و روایات، فراوان نام برده شده و در این رساله نیز به اهمآن‌ها، در سه زیر مجموعه اصول رفتاری تکریم، تغافل و تقابل، اشاره شده است.در حوزه عاطفی، سه نگره یا سه سطح ازعشق، بر اساس آیات ، روایات و متون دینی استنباط شده است؛ این نگره‌ها عبارتند از: نگره جنسی، نگره روحانی و نگره حقیقی؛ در نهایت، بر مبنای محوری نگره روحانی از عشق، سه اصل سکونت، مودت و رحمت، تبیین و تحلیل شده است. هم چنین ارتباط و تعامل سه حوزه با یکدیگر، مساله مهم و قابل تاملی است که بر اساس نظریات دانشمندان اسلامی و نیز روان شناسان، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
مبانی انسان شناختی اخلاق عرفانی و بررسی تطبیقی آن با متون دینی
نویسنده:
شهناز قهرمانی ده نویی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق عرفانی به عنوان یکی از رویکردهای اخلاق اسلامی، از شاخههای تخصصی عرفان اسلامی میباشد. این اخلاق دارای مبانی خاص انسان شناختی است که ریشه در عرفان نظری و عرفان عملی دارد. مهمترین مبانی انسان شناختی این اخلاق عبارتند از 1- قلب گوهر اصلی وجود انسان است. 2- این گوهر دارای لایههای طولی و اطوار باطنی است که به لطائف و بطون سبعه تعبیر میشود. 3-سعادت و کمال لایق آدمی، وصول الی الله است. سایر مبانی انسان شناختی اخلاق عرفانی، از فروعات این سه مبنا بوده و ذیل آنها مورد بررسی قرار میگیرند.اهل معرفت حقیقت انسان را قلب دانسته و عقل، حس و دیگر قوای باطنی و ظاهری را از شئون آن میشمارند. قلب دارای کارکردهای متنوعی است که مهمترین آنها، ادراک شهودی حقایق و معارف است و انواع احساسات و احوالات و اعمالی چون نیت، توبه و اخلاص از جمله کارکردهای عملی قلباند. با ظهور اسماء و صفات الهی در قلب، آدمی از صفات بشری فانی گشته و تمام رفتارها و ملکات او صبغهی الهی میگیرند و تخلق به اخلاق الهی حاصل میشود. توجه به ساختار وجودی قلب که دارای لایههای طولی و اطوار وجودی میباشد، مبنای مهم دیگری است که معرفت دقیقتر و عمیقتری از نفس را موجب میشود. از این منظر قلب بالقوه، دارای مراتب باطنی و طولیای است که حرکت درونی و صیرورت وجودی، تأمین کننده فعلیت آنها میباشد. اشتداد وجودی قلب در گرو خرق حجابهای ظلمانی و نورانی و شکوفایی لایههای قلب یعنی طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی و اخفی میباشد و با شکوفایی اطوار وجودی قلب، مقاماتی مانند اسلام، ایمان و احسان به منصه ظهور میرسند. براساس این مبنا همهی فضایل اخلاقی به شکل طولی قابلیت ارتقا دارند و عمق و ظرافت ملکات اخلاقی گستردهتر میشود. اما مبنای سوم یاد شده این است که سعادت انسان در وصول الی الله است که با سیر و سلوک معنوی و توفیق جذبههای الهی حاصل میشود. بر اساس این مبنا اخلاق عرفانی، در جانب فضایل حکم میکند بر ضرورت دو امر: حسن فعلی و فاعلی با رعایت اخلاص و در جانب رذایل حکمش وجوب تقبیح و ترک موجبات دوری از کمال و هجران از جمال، است. بررسی و تحقیق متون دینی و مصادر قرآنی روایی آن مفید این حقیقت است که مبانی انسان شناختی اخلاقی عرفانی، با متون دینی هم افق بوده و موافقت و مطابقت دارد. از منظر شریعت نیز قلب، اصل انسان معرفی شده که با اطوار و کارکردهای گوناگون معرفتی، احساسی و عملی مانند ایمان، اطمینان، شرک و نفاق سعادت و شقاوت آدمی را رقم میزند. متون دینی نیز انسان را موجودی میداند که دارای مراتب طولی و باطنی مانند روح، قلب و نفس، میباشد. در باب مبنای سوم باید گفت متون دینی بر آن است که کمال آدمی به بندگی تام و دارا بودن قلب سلیم است و سعادت را رسیدن به مقام محو و کمال انقطاع میداند.
بررسی مبانی نظری و دامنه تطبیقی قاعده «ایاک اعنی و اسمعی یا جاره»
نویسنده:
سیدمصطفی رضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از ابزارهای عقلایی و اسلوبهای بیانی برای تفهیم و مفاهمه, کنایه است و در میانگونه های کنایه نیز شیوه کنایه تعریضی مبتنی بر ضرب المثل «ایاک اعنی و اسمعی یا جاره » از روشهای متداول در محاورات عرفی است. خاستگاه ضرب المثل و نحوه دلالت, نوع کنایه به کاررفته در آن را درفصل اول آورده ایم.برای اثبات حجیت این قاعده می توان دلایل و مستندات متعددی را ارائه نمود. آیات مختلفی وجود دارد که خطاب آن به پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است, اما حکم آیه اختصاص به ایشان نداشته, سایر مسلمانان را هم شامل می شود. در آیاتی دیگر هرچند خطاب به پیامبر است, اما حکم آیه به امت او اختصاص دارد و چنین حکمی در مورد آن حضرت از قبیل سالبه به انتفاء موضوع است.احادیث متعددی نیز از طرق مختلف نقل شده است که بعضی از آنها به صورت کلی و اجمالی بر این قاعده دلالت می کند و بعضی دیگر نیز به این قاعده تصریح نموده, آیاتی از قرآن را بر آن تطبیق می کند.به جز قرآن و سنت, سیره عقلایی نیز از مستندات این قاعده به حساب می آید. چرا که این قاعده یکی از شیوه های ساری و جاری در عرف اهل محاوره بوده, در بین همه گروه ها و طبقات عقلا جریان دارد و سیره اهل شرع نیز بر همین قاعده جاری است. این سیره متصل به زمان معصوم (علیه السلام) بوده, نه تنها شارع مقدس آن را منع نکرده بلکه خود شارع نیز در کلماتش آن را به کار برده است. این قاعده اختصاص به تفسیر ندارد بلکه مانند قواعد عقلائی دیگر, درعلوم مختلف عقلی و نقلی از جمله عرفان, تاریخ, فقه, اصول, حدیث و کلام کاربرد دارد که در فصل سوم این تحقیق, از هرکدام نمونه هایی ذکر می شود. اصل بر این است که ظاهر کلام گوینده با اراده او مطابقت داشته باشد و کسی که مورد خطاب واقع می شود مراد اصلی و واقعی او باشد. به عبارت دیگر اصل بر عدم استفاده از این قاعده است و حمل کلام الهی بر این قاعده نیازمند دلیل است مثل اینکه اخذ به ظاهرآیه مخالف دلیل عقلی قطعی و یا مخالف آیات و روایات دیگر باشد که در این تحقیق از آن به عنوان شروط جریان قاعده نام برده ایم.به یقین می توان گفت که قاعده«إِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَهُ» به صورت ارتکازی در تفسیر رعایت شده است و بسیاری از مفسران شیعه و سنی از آن استفاده کرده اند. عده قابل توجهی نیز به نام این قاعده تصریح کرده اند که در فصل چهارم به برخی از آنها اشاره شده است. «إِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَهُ»
بررسی تطبیقی جایگاه عقل نزد اهل حدیث و اخباری ها تا قرن 12
نویسنده:
محمدحسین بلاغی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشته با روش توصیفی به مقایسه تطبیقی دو گروه نقل‌گرا از شیعه و سنی پرداختیم و با بررسی نظرات ایشان و تقسیم کارکرد عقل در امور دینی به سه حوزه توانایی هستی شناسانه، معرفت‌شناسانه و سنجشگرانه عقل، به این نتیجه رسیدیم که با توجه به عدم ارزش معرفتی عقل نزد آن دو، در اغلب موارد، عمل به عقل را با دوری از دینِ حق، مساوی می‌پنداشتند. از جهت توانایی هستی شناسانه عقل، هر دو مانند عقل‌گرایان قائل به عدم توانایی عقل در جعل حکم شرعی بودند. اما در بعد معرفت‌شناختی شاید تنها جایی که بتوان قاطعانه تفاوتی بین آن دو قائل شد بحث تجسیم باشد که اهل حدیث به آن قائل می‌شدند و اخباریان تاویل می‌بردند؛ اگرچه شاید در برخی نتایجِ حُسن و قبح عقلی در کلام و مباحث مبنایی شرع مثل اثبات صانع بتوان گفت اخباریان کمی به عقل توجه می‌نمودند اما آنجا نیز در واقع مثل اهل حدیث حکم عقلیِ مورد تایید شرع را می‌پذیرفتند و تفاوت اصلی، در نقل‌های طرفین بود؛ نه در توجه یا عدم توجه به عقل. همچنین هیچیک لوازم عقلی حکم شرع را، شرعی نمی‌دانستند و اگرچه برخی از اهل حدیث در مواردی، و اخباریان همگی حسن و قبح را عقلی می‌دانستند اما هیچکدام اینرا برای کشف حکمی شرعی کافی نمی‌دانستند. همچنین با این وجود که هردو عملا چینش منطقی صغری و کبری را قبول داشتند، با علوم عقلی مثل منطق، فلسفه و کلام به شدت مخالفت می‌ورزیدند. در بعد سنجشگری و تعارض عقل و نقل نیز نقل را مقدم می‌ساختند. در آخر پیشنهادهایی مطرح شد که اکثرا ریشه در ارتباط عملکرد متحجرانه، با تفکرات نقل‌گرایی داشت. یادآور می‌شویم که در جمع آوری اطلاعات، روش کتابخانه‌ای را پیموده ایم.
بررسی تطبیقی مسأله شر در بودیسم و مسیحیت (با تأکید بر الاهیات پویشی)
نویسنده:
الهام قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت شناخت مسأله شر در بودیسم ومسیحیت (با تأکید بر الاهیات پویشی)و رویکردهایی در جهت حل این مسئله. از آن جا که بین عناصر تشکیل دهنده این دو دین همبستگی وجود دارد، در ابتدا مختصری به زندگی بنیان گذار این دو دین و تجربه و تأثیر آن ها در دینشان می پردازیم و سپس مواردی چون:تعریف شر، انواع شر، منشأ و مصادیق شر، جهان شناسی، خداشناسی، انسان شناسی، نجات شناسی، حل مسأله شر، و نماد شر مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به اینکه بودیسم دینی عمل گرا و انسان محور است و خدا منشأ شر تلقی نمی‌شود، تبیین شر از طریق حقایق چهارگانه برین، مبتنی بر راههشتگانه شریف صورت می گیرد . آموزه کرمهنیز در جهت حل نظری مسأله شر مورد توجه است و در بودیسم تبیین کننده رنج بشری تلقی می شود. در مسیحیت با توجه به اینکه خدا از صفات متمایزی برخوردار است مسئله شر اعتقادات دینی آن ها را مورد مناقشه قرار می دهد. از این رو از دیرباز نظریه های عدل الهی مختلفی برای توجیه شر مطرح بوده است. در میان همه نظریه های عدل الهی عنصر مشترک مسئله اختیار انسان است. نظریه عدل الهی پویشی تبیینی جدید از مسئله شر در اختیار قرار می دهد. در این رویکرد خداوند قادر مطلق نیست و نمی تواند شر را به نحو یکجانبه از میان بردارد. از این رو خداوند مسبب شر نیست و مانند مسیحیت سنتی صفت قدرت مطلق او مورد مناقشه قرار نمی گیرد.
تبیین آفرینش از منظر فلسفه و کلام اسلامی و بررسی تطبیقی آن بر اساس قرآن
نویسنده:
رضا کیلانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش بر محور «تبیین آفرینش از منظر فلسفه و کلام اسلامی و بررسی تطبیقی آن با قرآن کریم» نگاشته شده است . مساله اصلی در این پژوهش آن است که آفرینش جهان را از منظر کلام اسلامی (نظریه خلق از عدم) و از منظر فلسفه اسلامی (نظریه فیض) تبیین نموده، ضمن تبیین دیدگاه قرآن در مساله آفرینش، در تحلیل نهایی به بررسی تطبیقی این دو دیدگاه با قرآن کریم بپردازد. تأکیددر تبیین دیدگاه متکلمین بر خواجه طوسی و در تبیین دیدگاه فلاسفه بر صدرالمتالهین و درتبیین دیدگاه قرآنی، بر المیزان است. این پژوهش، از حیث روش، تلفیقی از دو روش تکوین تدریجی مفاهیم و نظریات و مطالعه نظام‌های فلسفی و کلامی است . متکلمان با لحاظ دو مبنای «اهتمام حداکثری در ایمان به آموزه‌های دینی» و «اصالت تغییر در جهان» ابتدا «حدوث زمانی عالم» و پس از آن، نیازمندی جهان به محدث و پدید آورنده را به اثبات رسانده‌اند. فلاسفه، با لحاظ قواعد عقلی و با توجه به اشکالات دیدگاه متکلمان، نظیر انقطاع فیض ربوبی و امثال آن، پیدایش جهان را بر اساس الگوی فیض و صدور و مبتنی بر قاعده الواحد توضیح داده‌اند.قرآن کریم واجد دو دسته آیات در زمینه آفرینش تدریجی و دفعیجهان است. آیات دال بر آفرینش تدریجی آسمان‌ها و زمین ، گویای آفرینش و ساماندهی تدریجی آنهاست و آیات دال بر آفرینش دفعی، گویای آفرینش دفعی هر «شیء» بدون مسبوقیت به زمان ، ماده و آلات و ابزار است.حاصل پژوهش آن است که از آیات کلام الله مجید ، چه آیاتی که دلالت بر آفرینش تدریجی آسمان ها وزمین دارد و چه آیاتی که به صورت مطلق، دلالت بر آفرینش ابداعی حق تعالی نسبت به موجودات دارد، نمی‌توان به صورت قطعی، هیچ یک از نظریات «خلق از عدم» و «فیض» را بر دیگری ترجیح داد، جز اینکه با ملاحظه قواعد عقلی و شواهد قرآنی و التزام به انسجام مجموعه آموزه‌های اعتقادی، می‌توان احتمال ترجیح نظریه فیض بر نظریه خلق از عدم را تقویت نموده، نسبت به عالم ماده و متعلقات آن ودر تقابل با نظریه متلکمان در حدوث زمانی عالم، با پذیرش حرکت در جوهر اشیاء، دیدگاه صدرالمتالهین را در حدوث زمانی، بردیدگاه متکلمان، ترجیح دهیم .
غایت هنر با تکیه بر بررسی تطبیقی آراء ابن عربی و هایدگر
نویسنده:
مصطفی سیاسر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه با عنوان مطالعه و تحقیق پیرامون تاریخو ماهیت هنر دینی و اسلامی انجام شده از جهاتی قابل تامل است. کم رنگ بودن نگاه اثباتی، رویکرد ابژکتیو به هنر اسلامی و عدم توجه به جهش های تاریخی هنر اسلامی در این مطالعات خودنمایی می کند. از این رو پایان نامه حاضر با بررسی موضوع از حیث غایت به دنبال رفع نقایص مذکور بوده است، ضمن آنکه هنر را از دریچه غایت دیدن مزایای خوبی نیز دارد. اول اینکه پرسش از غایت نسبت به پرسش از چیستی یک موضوع دارای تقدم رتبی بوده و سپس در ایجاد پویایی و حرکت موثر است. در نهایت بررسی هنر در افق غایت، هنر را به انقلاب اسلامیبه عنوان پدیده ای هم ذات پیوند داده است. از بررسی انجام شده با تکیه بر نظریه اتحاد علم، عالم و معلوم ذات هنر انس با حق و غایت آن با الهام از نظریه تجلی، وجه مظهریت حق می باشد. غایت هنر یا همان مظهریت حق در سه رتبه ظهور دارد: اثر هنری، انسان و مقام قرب یا همان انسان کامل که مقام حقیقی هنر است. مراتب ظهور غایت از قول به تشکیکی بودن وجود و تجلی وجود نشات می گیرد. درکنار بررسی غایت به طور صرف، به بررسی تطبیقی آن در عرفان اسلامی بخصوص آراء ابن عربی و پدیدارشناسی متفکران غربی بویژه هایدگر نیز توجه شده که در سه شماره نتیجه بررسی ارائه شده است. ضمن وجود تشابهات که در آراء ابن عربی پیشتر بوده، عرفان اسلامی چه از حیث سلبی و چه از حیث ایجابی دارای کمال وجامعیت خاصی است. از دیگر نتایج مهم تحقیق با هدف احیای هنر اسلامی ضرورت فهم و تبیین حکمت هنر در افق انقلاب اسلامی ست با این پیش فرض که هنر و انقلاب اسلامی دو پدیده هم ذات هستند و داعیه ذاتی انقلاب اسلامی احیای تمدن و فرهنگ ناب اسلامی ست. برای این کار مدیریت استراتژیک هنر لازم می آید که به مهندسی هنر در سطوح نظری، عملی و نهادی نظر دارد. سطح نظری آموزش و پژوهش، سطح عملی کلیه فعالیت های هنری و سطح نهادی هم نهادها و ساختارهای هنری را شامل می شوند.
بررسی تطبیقی عقل و وحی از نظر ملاصدرا و آگوستین
نویسنده:
احمدرضا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از موضوعاتی که همواره مورد بحث و تضارب آراء و اندیشه ها بوده، مساله عقل و وحی و رابطه بین آن دو بوده است. ما در این تحقیق رابطه بین عقل و وحی از نظر ملاصدرا و آگوستین را بررسی کرده ایم. ملاصدرا معتقد است بین عقل و وحی رابطه و هماهنگی عجیبی وجود دارد و این دو مکمل یکدیگر هستند و هیچ گونه تعارضی میان آموزه های قطعی وحی و گزاره های قطعی عقل وجود ندارد و نفرین بر فلسفه ای می فرستد که قوانین آن مطابق کتاب و سنت نباشد. صدرا می گوید عقل اساس علوم است در هر دو قسم تصوری و تصدیقی، و حجت باطنی است در اعتقادات، همان طوری که انبیاء و ائمه حجت ظاهری در دین خدا هستند.صدرا می گوید عقل حجیت مطلق و نامحدود ندارد بلکه دارای حجیت محدود است و در برخی موارد اساساً حجیتی ندارد. وی می گوید اصل توحید و ایمان نمی تواند مستند به شرع گردد چون دور پیش می آید و اینجا قلمرو عقل است ولی در بعضی از موارد عقل هرگز راه به جایی نمی برد مثل معاد جسمانی یا معراج روحانی و جسمانی پیامبر که باید از طریق عصای وحی پیش برود.از نظر آگوستین نور عقل بشر، انعکاسی از نور وحی و کاملاً فرع بر آن است. حکم حقیقی و حقیقت راستین، هر دو از آن خداست و به قلمرو وحی تعلق دارد و حکمی که از سوی عقل بشر صادر می شود و حقیقتی که در می یابد، هر دو عاریتی است. بنابراین اشراق و افاضه الهی مقدم بر فعالیت عقل بشراست و عقل تازمانی که به نور ایمان منّور نشود چندان روشنایی از خود ندارد و به عبارتی فهم پاداش ایمان است. جمله معروف وی این است «ایمان بیاور تا بفهمی».آگوستین معتقد است بشر هر گز نمی تواند به مدد ابزار ها و امکانات خود، به فهم اسرار الهی نائل گردد، بنابر این به مرجعی همچون کتاب مقدّس نیاز دارد و عقل بعد از ایمان آوردن می تواند ما را در فهم متون مقدس یاری کند.البته در تفسیر عقلی از متون مقدس هر کجا که کمترین تعارضی میان آموزه های دینی و عقل می نماید اعلام می کند که این جا خارج از محدوده عقل است و فقط باید ایمان آورد.
سیر تطور دیدگاههای مفسران پیرامون مفهوم جامعیت قرآن
نویسنده:
زینب بلنج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پزوهش تلاشی است در راستای تبیین و صورت بندی نظرات مفسران در طول تاریخ جهت تعیین قلمرو دلالات قرآنی و شناسایی دیدگاههای مختلف و سیر ایجاد، تطور و تحول آنها که منجر به شناسایی دو جریان اصلی همزاد با تفسیر قرآن، که یکی مقید به امور هدایتی و دیگری اعم از آن بوده و برآنست که قرآن با برخورداری از جامعیتی مطلق، مشتمل بر هر آن چیزی است که میتواند متعلق آگاهی واقع شود، گردید.جریان اول که آغاز نظریه پردازی در آن به ابن مسعود -که قرآن را به واسطه ارجاع موجود در آن به سنت، بیانگر همه مسائل دین می‌داند-باز می‌گردد توسط نحاس وارد ادبیات تفسیری گشته و به واسطه جصاص-که پوشش دهی قرآن به قلمرو خود را به ارجاع قرآن به کلیه طرق معرفتی دیگر که سرآمد آن عقل و استدلال است توسعه می‌دهد-به نهایت بالندگی خود رسیده و تا امروز به همان شکل به حیات خود ادامه داده است. این نظریه یکی از مختصات قرآن بوده که به جز فخر رازی غالب مفسران از ابتدا تا انتها با آن همراه بوده اند. نقطه آغازین جریان دوم که علوم و دانستنی‌های موجود در قرآن را فرای از نیازهای بشر دانسته و برآنست که هر رطب و یابسی در قرآن موجود است، به روایاتی که احمدبن صفار قمی، فرات کوفی، کلینی و عیاشی نقل کرده اند بازگردانده شده است. جامعیت شیعی موجود در این روایات که دسترسی به آن در انحصار ائمه است در طول تاریخ ضمن فراز و فرودهایی منجر به شکل گیری چهار نظریه متمایز ازیکدیگر در این عرصه شده که از این چهار نظریه، دو نظریه‌ی غزالی و مرسی مردود و نظریات تصوف و فیض کاشانی دارای ابهام هستند.
  • تعداد رکورد ها : 141