جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 74
بررسی تطبیقی توحید افعالی از منظر ابن سینا و صدرالمتالهین
نویسنده:
غلام‌حسن سبزعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا با بهره گیری از اصل « علیّت » و تبیین چگونگی وجود معلول، و اعتقاد به تکثّر موجودات خارجی به تفسیر توحید افعالی می پردازد، وی بر این باور است که فعلی که از انسان صادر می شود دو فاعل در طول یکدیگر دارد که یکی قریب و دیگری بعید است انسان فاعل مباشر و قریب و واجب متعال فاعل بعید و عله العلل خواهد بود و استناد فعل واحد به دو فاعل طولی به نحو حقیقی بوده و هر کدام در ایجاد فعل سهمی خواهند داشت. واجب متعال در ایجاد و تأثیر گذاری نقش دارد، و فاعل قریب واسطه و سبب برای تأثیر اوست و خداوند چنین اراده کرده که فاعلهای متوسط، قدرت بر ایجاد و تأثیر داشته باشند، بدون اینکه جبری یا تفویضی لازم آید.ولی از آنجا که صدرالمتألهین، نظری متفاوت با ابن سینا در کیفیت وجود معلول دارد و همچنین از قائلین به وحدت شخصی وجود است و همه ما سوی الله را عین ربط و تعلق به او می داند، با اعتقاد به اصل « علیت» توحید افعالی را چنین تفسیر می کند که یک فاعل حقیقی بیشتر وجود ندارد و آن هم خداست، و چون ممکنات و افعالشان عین ربط به او بوده و از تجلیات و مظاهر فعل اویند لذا آنچه در واقع فعل ممکنات نامیده می شود، همگی از تجلیات فاعلیت حق بوده و انسان در مرتبه ظهور، درجه ای از فاعلیت الهی خواهد بود لذا استناد فعل به انسان و واجب، هر دو، صحیح بوده و استناد فعل به واجب سبب تحدید قدرت و اراده ی مطلق الهی نخواهد شد، بر طبق این دیدگاه واجب متعال نسبت به همه افعال ممکنات، فاعل مباشر خواهد بود.
علم‌النفس و رابطه‌ی آن با خداشناسی از دیدگاه حکمت متعالیه (ملاصدرا) و مکتب اسماعیلیه (ناصرخسرو)
نویسنده:
فاطمه افضلی شمس‌آباد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از سوالات اساسی بشر از ابتدای آفرینش این بوده است که "من کیستم؟". یافتن پاسخی برای این سوال می تواند راهگشای بسیاری از ابهامات و مشکلات بشری باشد. علم النفس و خودشناسی یکی از توصیه های موکد دین مبین اسلام است و بنابر گفته ی بزرگان دین، معرفت نفس رهنمون معرفت رب است و یکی از راه های خداشناسی به حساب می آید.برای یافتن رابطه ای بین خودشناسی و خداشناسی، باید مسیری را طی نمود. مرحله ی اول در این راه شناخت نفس ناطقه ی انسان، یافتن چگونگی رابطه ی قوای نفس با آن، درک چگونگی رابطه ی نفس با بدن و به طور کلی شناخت ذات، صفات و افعال است. در مرحله ی دوم، شناخت ذات، صفات و افعال باری تعالی در حد وسع و سعه ی وجودی فرد مطرح می شود. مرحله ی آخر که می توان آن را حساس ترین مرحله دانست عبارت است از مقایسه ی نفس ناطقه با حق تعالی. در این بخش با توجه به تشابهاتی که بین نفس و خداوند یافته ایم، و با تاکید بر این نکته که خداوند مثل ندارد ولی مثال دارد، به این نتیجه می رسیم که انسان با شناخت خود می تواند خالق و رب خود را بشناسد و سیر الی الله داشته باشد. در پژوهش حاضر، مراحل رسیدن از خودشناسی به خداشناسی را به صورت تطبیقی، بین حکیم ناصرخسرو و صدرالمتالهین به عنوان نمایندگان مکتب اسماعیلیه و حکمت متعالیه پی می گیریم و مشاهده می کنیم که این دو حکیم نیز بر رابطه بین معرفت نفس و معرفت رب تاکید دارند و خودشناسی را یکی از متقن ترین و نزدیک ترین راه های خداشناسی می دانند
مقایسه عالم مثال شیخ شهاب‌الدین سهروردی و حکیم صدرالمتالهین شیرازی
نویسنده:
محسن شیرمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عالم مثال یا عالم برزخ یکی از عوالم موجود در هستی است که از زمان افلاطون تا به اکنون در مورد آن به بحث و اثبات و استدلال پرداخته‌اند. جناب حکیم سهروردی از جمله کسانی است که برای اثبات مستقل این عالم به استدلال پرداخته و چهار دلیل بر وجود عالم مثال اقامه می‌کند و آنرا توضیح می‌دهد. اما مکتب مشاء به دو دلیل منکر عالم مثال بوده که بعدها جناب صدرالمتألهین به جواب آنها پرداخته است. مکتب حکمت متعالیه که از دو چشمه فلسفه و عرفان سرچشمه گرفته است. و این دو مکتب یعنی فلسفه پس از سهروردی و عرفان پس از ابن عربی نیز به وجود عالم مثال اذعان داشته‌اند هر چند عرفا مهمترین دلیل خویش بر وجود آنرا کشف و شهود می‌دانند،ملاّصدرا در نهایت قوّت و شدّت با شهود عرفا و دلائل فلاسفه به تبیین عالم مثال پرداخته است و علاوه بر پذیرش چهار دلیل شیخ اشراق خود نیز سه دلیل بر آنها افزوده است . و کمبودهایی و نقائصی که در کار سهروردی بوده برطرف ساخته است. ولی در راستای توضیح و تبیین عالم مثال با شیخ اشراق اختلافاتی نیز دارد که مهمترین اختلاف آندو در بحث تجرد قوه خیال و تقسیم عالم مثال به منفصل و متصل می‌باشد که شیخ اشراق به تبعیّت از فلسفه مشاء قائل به مادّی بودنقوه خیال می‌باشد. و عالم مثال را تنها با عالم مثال منفصل تبیین می‌کند ولی صدرالمتألهین تجرّد برزخی قوه خیال را به اثبات می‌رساند . و عالم مثال را همانند عرفا به دو قسم ، متصل و منفصل تقسیم می‌نماید. و آنرا در دو قوس نزول و صعود به بحث می‌گذارد. و با تجرد قوه خیال و اثبات قوس صعودی برزخ، معاد جسمانی را به نحو احسن به تصویر می‌کشد. و آنچه را که شرع در تثبیت معاد جسمانی و روحانی فرموده را با بیاناستوار خود اثبات می‌کند.
صادر نخست از نظر سهروردی، ابن عربی و ملاصدرا
نویسنده:
خدیجه قاسمی‌مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا نخستین موجود عالم را عقل اول می‌داند که بر اساس قاعده ی الواحد از واجب الوجود صادر شده است و به واسطه ی جهات و اعتباراتش، سبب پیدایش موجودات پس از خود می‌گردد. نظریه ی ابن سینا در این مورد، با انتقادات بسیاری مواجه شده است. در مقابل، افرادی همچون خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا از دیدگاه او دفاع نموده اند. سهروردی از جمله کسانی است که دیدگاه ابن سینا در این مورد را مورد انتقاد قرار داده است و به آن عمق بیشتری می‌دهد. با وجود این، همانند ابن سینا، نظریه ی خویش ر ا بر اساس قاعده ی الواحد استوار می‌نماید، در حالیکه استفاده ی سهروردی از این قاعده، منجر به تناقض می‌گردد. تلاش او برای رفع این نقیصه نیز با برخی مبانی فکری _ فلسفی اش مانند قاعده ی "العالی لا یلتفت الی السافل" در تعارض قرار می‌گیرد. ابن عربی نیز یگی دیگر از منتقدین ابن سینا در این مورد است، اما بر خلاف سهروردی، اساس دیدگاه ابن سینا در مورد صادر نخست و چگونگی توجیه کثرات که قاعده ی الواحد است را نمی‌پذیرد. ابن عربی بر اساس مشاهدات و مکاشفاتش، صدور کثرات را به اسماء و صفات الهی مستند می‌کند. از نظر او نخستین موجود عالم، تجلی اسم الهی " الرحمن"است. این موجود به نامهای دیگر نفس رحمانی، وجود منبسط و ... نیز نامیده شده است. نفس رحمانی در خود دارای تمام کثرات عالم که مظاهر سایر اسماء و صفات الهی اند، می‌باشد و با سریان و انبساط خود، سبب ظهور آنها می‌گردد. ملاصدرا، متأثر از ابن عربی، نخستین موجود عالم را تجلی حق تعالی می‌داند. دیدگاه ملاصدرا در این مورد با ابن عربی دارای این تفاوت است که او جریان صدور کثرات پس از عقل اول را به گونه ایی مغایر با ابن عربی به تصویر می‌کشد. از نظر ملاصدرا، کثرات، نه بهواسطه ی نکاح و توالد مراتب هستی، بلکه به خاطر جهات و اعتباراتی که در عقول وجود دارد، به وجود می‌آیند.
بررسی حرکت حبی از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا و نتایج آن
نویسنده:
فریباسادات مختاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
: حرکت حبی یکی از مهم‌ترین مسائل عرفانی است که توسط ملاصدرا در حکمت متعالیه نیزمطرح شده است، ملاصدرا که در نظریات فلسفی خود از عرفان نیز بهره جسته است این مسئله را با بیانی فلسفی تبیین کرده است. حرکت حُبّی را می‌توان بنابر حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً »، جریان تجلّی ناشی از حُبّ ظهور و اظهار دانست که در همه اسمای الهی و همه ارکان عالم ساری است. باور به این نوع حرکت، مبتنی بر قبول «وحدتِ شخصی وجود» است که ابن‌عربی با کشف و شهود بدان رسید و ملاصدرا در مباحثِ علّت و معلول، آن را به زیور برهان آراست. بنابر «وحدت وجود» موضوع و غایتِ «حرکتِ حبّی»، حق تعالی است؛ زیرا غیر از حق، باطلِ محض است. با وجودِ این، تعبیرات مختلفی از غایتِ این حرکت در سیر نزولی و صعودی آن، بیان شده است: عشق و پیدایشِ انسان کامل دو تعبیر مشهور از غایت حرکت حبّی در سیر نزولی است؛ همچنان‌که «اتحاد» و «فنای عاشق در معشوق» به عنوانِ غایت این حرکت در سیر صعودی بیان شده است.پایان‌نام? حاضر پژوهشی است که درصدد بررسی حرکت حبی از دیدگاه ابن‌عربی و ملاصدرا و نتایج و غایت آن است که در پنج فصل ارائه می‌شود: کلیات و مقدمه، تعریف حرکت حبی، حرکت حبی و نسبت آن با وحدت وجود، نقش حرکت حبی در نظام هستی، و در نهایت غایت و نتایج حرکت حبی..
رابطه لذت و سعادت از دیدگاه اپیکور، ارسطو و ملاصدرا
نویسنده:
ولی غیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لذت، از اساسی‌ترین انگیزه‌های رفتار در آدمی است و از طرفی سعادت، به عنوان غایت اخلاق تلقی می گردد. رابطه «لذت» با «سعادت» یکی از مباحث‌ بنیادین در فلسفه اخلاق است. این پژوهش به بررسی تطبیقی دیدگاههای سه متفکر با گرایشهای مختلف (ارسطو، سعادت‌گرا ، اپیکور، «لذت گرا» و ملاصدرا به عنوان نماینده فلسفه اسلامی) در این رابطه می پردازد. مشکل بنیادین، شناخت ماهیت سعادت است زیرا تا انسان حقیقت سعادت را نشناسد، راه تحصیل آن را نیابد. ارسطو سعادت را مفهومی می داند که شامل فضیلتهای مختلف عقلی واخلاقی است و نظریه «حدوسط» یا «اعتدال طلایی» را درتعریف فضیلت مطرح میسازد. اوبالاترین فضیلت را تفکرنظری درباب حقیقت معرفی میکند. ازنگاه ارسطو،لذت حالت خوش نفسانی است که در اثر دستیابی به مطلوب حاصل می گردد. خیر بودن، برترین خیر بودن ونیزبسندگی به خود، از ویژگیهای سعادت است. از نظر ارسطو سعادت، عین لذت نیست بلکه لذت، نتیجه حصول سعادت است. از دیدگاه اپیکور Epicuruse))، سعادت، عین لذت است؛ اما مراد وی از «لذت» تنها لذتهای حسی یا عیاشی نیست. مقصود وی ازلذت، «فقدان رنج» است، وراه وصول به سعادت را تعدیل امیال ودوری از لذتهای غیرضروری همچون تجمل پرستی و قدرت طلبی می دانست؛ زیرا از نگاه اپیکور این امیال و خواسته ها، بیشتر سرچشمه رنج اند تا منبع شادمانی. از نگاه ملاصدرا سعادت حقیقی انسان در تقرب به ذات اقدس الهی است که البته همراه بهره مندی ازعمیقترین ، و پایدارترین لذات است. لذت از دیدگاه ملاصدرا، ادراکِ ملائم است. وی برخلاف اپیکور انسان را یک موجود تک ساحتی نمی بیند بلکه علاوه بر جسم برای انسان روح و روان نیز قائل است که دارای لذاتی متناسب با خود است. راه رسیدن به سعادت نفس هم از نگاه وی در ایمان و بندگی است و جزئیات بندگی را باید از وحی آموخت. نتیجه حاصل از این پژوهش سه مطلب مهم است: نخست، عدم کفایت توان و دانش متعارف بشر در تشخیص سعادت حقیقی انسان، دوم این که سعادت حقیقی بر محور قرب الهی دور می زند و سوم این که سعادت حقیقیهمراه است با نائل شدن به اوج لذت.
بررسی مقایسه ای انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین
نویسنده:
صغری ملاولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظر به این که باری تعالی مدال پر افتخار اندیشه و تفکر را تنها شایسته‌ی اشرف مخلوقات دانست و نصیب او نمود، از همان بدو خلقت، این موجود الهی در صدد شناسایی خویش و جهان اطرافش برآمد. لذا می‌توان تاریخ انسان‌شناسی را با تولد انسان یکی دانست. در طول تاریخ نظرات بسیاری در رابطه با انسان و انسان‌شناسی مطرح شده است و هر متفکری با استفاده از اصول خاص فکری نظرات خویش را درباره‌ی آدمی ارائه نموده است. از جمله اندیشمندان عالم که به شناسایی انسان پرداخته و درباره‌ی او نظراتی ارائه کرده‌اند، ملاصدرا و فلوطین می‌باشند. پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه‌های این دو فیلسوف گرانقدر در رابطه با انسان می‌پردازد و مواضع اختلاف و اشتراک آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد و در نهایت در صدد پاسخ دادن به این پرسش است که انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین بر چه عناصری مبتنی است؟ به این معنا که آیا انسان‌شناسی این دو متفکر صرفاً فلسفی است یا از عناصری چون عرفان و دین بهره برده-اند؟ بر اساس تحقیقات انجام شده فلوطین فیلسوفی است که از عنصر عرفان در انسان‌شناسی-اش استفاده نموده ولی ردپایی از دین وحیانی خاصی در آن نیست؛ اما ملاصدرا به عنوان فیلسوف برجسته‌ی اسلامی در انسان‌شناسی خویش از دین و عرفان و فلسفه بهره‌مند گشته و معارف خاصی را در این زمینه ارائه نموده است.
سعادت و شقاوت از نظر فارابی، ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
حسین جعفرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در اين پايان‌نامه سعادت و شقاوت از ديدگاه سه فيلسوف مسلمان، فارابي، ابن‌سينا و ملاصدرا بررسي شده است. در فصل دوم مباني سعادت تبيين شده، که به اثبات خدا و مابعد الطبيعه پرداخته شده است. همچنين، انسان موجودي در دو بعد جسماني و روحانياست کهداراي اختيار ومدني بالطبع معرفي شده است. همچنين در مورد سعادت و شقاوت بحث شده است. از دیدگاه فارابی، ابن سینا و ملاصدرا سعادت حقيقي مربوط به بعد روحاني است که رسيدن به غايت الغايات مي‌باشد و ميان آن و خير مطلق و کمال مطلق تساوق برفرار است و شقاوت نرسيدن به غايت الغايات مي‌باشد. همچنين سعادت امري لذت آفرين است، اما لذت آن از نوع لذت محسوس و زودگذر نيست، بلکه از نوع لذت معقول و پايدار است که همانا اتصال به غايت الغايات وقرب الهي مي‌باشد. در فصل چهارم نيز به عوامل و موانع سعادت اشاره شده است که به نقشعقل فعال، نبی و نقش عقل عملي و نظري توجه شده است. و در فصل آخر نيز درجات انسان‌ها در رسيدن به سعادت و گرفتار شدن در شقاوت مورد بررسي قرار گرفته است.
سعادت و شقاوت در فلسفه (ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا) و قرآن
نویسنده:
صدیقه تقی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر جهت تبیین سعادت از نظر سه فیلسوف مسلمان، ابن سینا، شیخ اشراق و درا و قرآن می باشد.فلاسفه مذکور سعادت و شقاوت را بر دو نوع عقلی و حسی می دانند. منظور از سعادت عقلی، تعقل و ادراک کامل ترین موجودات می باشد و شقاوت حقیقی به معنای محجوب ماندن از پروردگار و تهی بودن از کمالات مناسب نفس است.ایمان، عمل صالح و اخلاق حسنه از نظر قران اسباب سعادت دنیا و آخرت محسوب می شود و کفر و شرک و نفاق عوامل شقاوت ابدی هستند.
بررسی امکان معرفت‌بخشی وحی از دیدگاه فلسفه و کلام اسلامی (با تأکید بر آرای ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، غزالی و قاضی عبدالجبار معتزلی)
نویسنده:
مسعود رهبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
امام محمد غزالی , وحی , معارف اسلامی , شناخت شناسی , حکمت اشراق the School of Illumination , فلسفه اسلامی , 13. علم کلام , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , ابن سینا، حسین بن عبدالله , وحی , صدرالدین شیرازی ، محمدبن ابراهیم , ابن سینا، حسین بن عبدالله , سهروردی، یحیی بن حبش , سهروردی، یحیی بن حبش , هنر و علوم انسانی , سهروردی، یحیی‌بن حبش , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , قاضی عبدالجباربن احمد , هنر و علوم انسانی , ابن سینا، حسین بن عبدالله , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , قاضی عبدالجباربن احمد , سهروردی، یحیی‌بن حبش , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , قاضی عبدالجباربن احمد , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , سهروردی، یحیی‌بن حبش , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , قاضی عبدالجباربن احمد , هنر و علوم انسانی , سهروردی، یحیی‌بن حبش , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , قاضی عبدالجباربن احمد , هنر و علوم انسانی , ابن سینا، حسین بن عبدالله , سهروردی، یحیی‌بن حبش , سهروردی، یحیی‌بن حبش , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , قاضی عبدالجباربن احمد , هنر و علوم انسانی , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , ابن سینا ، حسین بن عبدالله , سهروردی، یحیی‌بن حبش , قاضی عبدالجباربن احمد
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف از این تحقیق، یافتن پاسخی برای این پرسش نوظهور است که آیا گزاره های وحیانی با معیارهای معرفت شناسی معاصر، ویژگی های «معرفت» را دارند یا خیر؟ به رغم تعلق این پرسش، به دنیای مدرن، ما با فرض اینکه میان پارادایم های فکری شکاف مطلق وجود ندارد، تلاش کرده ایم که در این تحقیق، پاسخ این پرسش را از دل سنت کلاسیک فلسفی و کلامی مسلمانان جست و جو کنیم. برای این منظور، پنج تن از اندیشمندان بزرگ و تأثیرگذار در تاریخ فلسفه و کلام اسلامی را برگزیده، به بررسی آثار آنها پرداخته ایم. در این راه، قدم اول این بود که مروری بر پیشینه ی مباحث معرفت شناختی در آثار فلاسفه و متکلمان اسلامی داشته باشیم. و گام دوم، بررسی آرای تک تک فلاسفه و متکلمان مورد نظر از منظر سوال اصلی تحقیق بود. در پژوهش ما آشکار شد که فلاسفه و متکلمان اسلامی، هرچند نه به طور مستقل، در ضمن مباحثی که درباره ی ادراک، نفس، وجود ذهنی و انواع علم، اعم از حصولی و حضوری، داشته اند، مباحث معرفت شناختی ارزشمندی را بر جای گذاشته اند. در بررسی آرای ابن سینا، به این نتیجه دست یافتیم که ابن سینا وحی را معرفت بخش و معارف وحیانی را حاصل افاضه‌ی عقل فعال و نفوس فلکی می داند. سپس بررسی آرای غزالی بر ما آشکار ساخت که او وحی را حاصل از آگاهی نبی از محتوای «لوح محفوظ» دانسته، در ساحت های مختلفش معرفت بخش می انگارد. اما زمانی که به سهروردی پرداختیم، آشکار شد که او با ابتکار عالم مثال، معرفت بخشی وحی را شدت بخشیده، آن را در تمام ساحات کلی و جزئی اش، معرفت بخش و مطابق با واقع می انگارد. قدم بعدی، مطالعه ی آثار صدرالمتألهین شیرازی بود که آشکار ساخت این حکیم مبانی اصالت وجودی خود را در مبحث وحی نیز وارد کرده، وجود نبی را دارای مراتب طولی می داند که در هر مرتبه، معارف وحیانی را متناسب با آن دریافت می کند. سپس گذاری کردیم بر نزاع کلامی مهمی که در زمینه ی صفت تکلم خداوند در میان متکلمان جاری بود و تأثیر آرای معتزله و اشاعره را در مبحث حاضر بازشناختیم. گام آخر ما نسبت سنجی وحی با تجارب دینی و عرفانی بود که در این بررسی آشکار شد وحی حتی اگر به تجربه ی دینی یا عرفانی فروکاسته شود، باز ویژگی معرفت بخشی اش به قوت خود باقی است و خللی در آن ایجاد نمی شود.
  • تعداد رکورد ها : 74